پاورپوینت کامل منابع حدیثی وقف ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل منابع حدیثی وقف ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منابع حدیثی وقف ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل منابع حدیثی وقف ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل منابع حدیثی وقف ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint

شرع اسلام سنت وقف را پذیرفته و برای تشویق مردم به آن روایات و حدیث‌های متعددی داریم و ثواب‌های فراوانی برای کسانی که به انجام آن همت بگمارند وعده داده شده است.

فهرست مندرجات

۱ – اسلام و وقف
۲ – وقف در قرآن
۳ – منبع استخراج وقف در فقه
۴ – احادیث باب وقف
۵ – وقف در کتب معتبر اهل سنت
۶ – وقف در کتب فقهی شیعه
۷ – علمای مدون باب وقف
۷.۱ – شیخ صدوق
۷.۲ – شیخ مفید
۷.۳ – شیخ طوسی
۷.۴ – شیخ ابوالصلاح حلبی
۸ – محتوا و مفاد احادیث وقف
۸.۱ – حدیث اول
۸.۲ – حدیث دوم
۸.۳ – حدیث سوم
۸.۴ – حدیث چهارم
۸.۵ – حدیث پنجم
۸.۶ – حدیث ششم
۸.۷ – حدیث هفتم
۸.۸ – حدیث هشتم
۸.۹ – حدیث نهم
۸.۱۰ – حدیث دهم
۸.۱۱ – حدیث یازدهم
۸.۱۲ – حدیث دوازدهم
۸.۱۳ – حدیث سیزدهم
۸.۱۴ – حدیث چهاردهم
۸.۱۵ – حدیث پانزدهم
۸.۱۶ – حدیث شانزدهم
۸.۱۷ – حدیث هفدهم
۸.۱۸ – حدیث هجدهم
۹ – وقف در کتب حدیثی اهل سنت
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

اسلام و وقف

در اکثر قریب به اتفاق احادیث لفظ وقف به کار برده نشده است. یکی از آن احادیث حدیث «صدقه‌ی جاریه» است که در جواهر می‌فرماید: در مسالک است و از تذکره نیز حکایت شده و در مهذب‌البارع و تنقیح هم آمده که علماء فرموده‌اند: مراد از صدقه جاریه همان وقف است.

[۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۳.

وقف در قرآن

در قرآن کریم کلمه‌ی وقف نیامده است، ولی عناوینی مترادف همچون صدقه، خیر، بر، انفاق، احسان در مواردی از قرآن آمده است، و هر یک از این عناوین بر وقف صدق می‌کند، زیرا وقف، هم صدقه است و هم بر است ولی در عین حال عنوانی خاص برای وقف است، یعنی بین وقف و بین این عناوین عام و خاص مطلق است و وقف عنوانی خاص می‌باشد.

منبع استخراج وقف در فقه

با آنکه در قرآن عنوان وقف نیامده است بسیاری از احکام، شرایط و مسائل وقف از آیات قرآنی استنباط و استخراج شده است یک سری از احکام و مسائل وقف را هم از احادیثی به دست آورده که در آن عنوان وقف نیز نیست، بلکه همان عناوین عام آمده است که قبلا یاد شد. تاکید این جانب در این نوشتار روی احادیثی است که کلمه‌ی وقف در آنها آمده است، زیرا این کلمه صراحت کامل در عنوان وقف دارد،

[۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۴.

و مقصود ما را کاملا تامین مینماید.

احادیث باب وقف

در باب وقف احادیثی که در آنها واژه صدقه و بر وارد شده است فراوان است و در کتب حدیثی، فقهی و اخلاقی شیعه و سنی زیاد به چشم می‌خورد. از جمله در وسائل‌الشیعه جلد نوزدهم باب وقف، احادیث بسیاری هست که فقها به مضامین آنها فتوا داده‌اند. ولی احادیثی که بنا به تاکید ما کلمه‌ی وقف در آنها آمده باشد ‌اندک است و می‌توان آن را در مورد ذیل شمرد:
۱. هفده حدیث در وسائل در فصل‌های مختلف باب وقف؛

[۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۷۱.

۲. یک حدیث در تهذیب.

[۴] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۲۹.

۳. یک حدیث در بحار

[۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۱۸۱.

که از خصال نقل کرده

[۶] صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۳۲۳.

و در وسائل

[۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۷۳.

نیز به آن اشاره شده است، ولی در بحار چنین است: «او صدقه موقوفه لاتورث»

[۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۱۸۱.

و در وسائل که از کافی

[۹] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱۳، ص۴۶۶.

نقل کرده آمده است: «او صدقه مبتوله لاتورث» و «مبتوله» به معنای مقطوعه است.

[۱۰] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۷۲.

وقف در کتب معتبر اهل سنت

در کتاب‌های حدیثی اهل سنت و جماعت نیز چند حدیثی در مورد وقف ثبت شده است. گرچه این احادیث به لفظ وقف نیست، ولی فقهای اهل سنت آن احادیث را حمل بر وقف کرده‌اند و از جمله‌ی آنها همان است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عمر فرمود: «حبس الاصل و سبل الثمره»

[۱۱] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۴۷.

و لذا از وقف در بعضی موارد تعبیر به «حبس» و در بعضی جاها تعبیر به «وقف» می‌کنند. بعدا درباره‌ی احادیث اهل سنت و گفتار فقهای ایشان بحث خواهد شد.

وقف در کتب فقهی شیعه

در سنه‌های ۱۰۰ تا ۱۵۰ فقه تدوین شد

[۱۲] معروف حسنی،‌هاشم، تاریخ فقه جعفری، ص۱۸۵.

[۱۳] امین، سیدمحسن، اعیان‌الشیعه، ج۱، ص۱۱۸.

[۱۴] موسوی، شرف الدین، المراجعات، ص۷۱۴.

[۱۵] صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲.

و علما به نوشتن کتاب‌های فقهی پرداختند اگر چه کتاب‌های چندانی در این دوران نوشته نشده و یا در دست نیست، مخصوصا به دست شیعه که در دوران اختناق شدیدی که بنی‌امیه ایجاد کرده بودند زندگی می‌گذرانید.
بلی در اوایل سده‌ی دوم هجری عمر بن عبدالعزیز به نقایص موجود در باب فقه پی برد و به فرماندار خود در مدینه، ابوبکر بن محمد بن عمر بن حزم نوشت: «آنچه از احادیث پیامبر وجود دارد، گردآور و آنها را بنویس. من می‌ترسم علم و دانشمندان از میان بروند». محمد بن مسلم بن شهاب زهری که در گردآوری سنت در بین بزرگان آن دوره ممتاز گشت

[۱۶] صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۱۸.

و احادیثی را گرد آورد.
پیش از آن ابورافع که از یاران علی (علیه‌السّلام) و ارادتمندان به او بود کتاب السنن و الاحکام

[۱۷] کاشف الغطاء، محمدحسین، اصل الشیعه و اصولها، ص۱۵۲.

و کتاب القضایا را گرد آورده بود و او در میان شیعه نخستین کسی بود که احادیث فقه را جمع کرد و احکام را مدون ساخت. در میان مردم فتوا می‌داد و حلال و حرام را به آنها می‌آموخت.

[۱۸] معروف حسنی،‌هاشم، تاریخ فقه جعفری، ص۱۹۸.

علمای مدون باب وقف

دانشمندان شیعه آنچه را از امامان خودشان دریافته و خود نیز به آن رسیده بودند در رساله‌هایی گردآوری کردند که به چهارصد رساله رسید و با عنوان «اصول اربعماه»

[۱۹] الاصول الاربعماه.

خوانده میشد. به یقین در آن رساله‌ها احادیثی که در باب وقف رسیده بود وجود داشت، زیرا هنگامی که فقهای بزرگوار شیعه این رساله‌ها را در یک یا چند کتاب جمع‌آوری کردند که کتب اربعه‌ی شیعه را به وجود آورد، همان احادیث بود که در ابواب مختلفه‌ی فقه و از جمله در باب وقف نوشته شد. اکنون از چند نفر از دانشمندان شیعه که در کتاب‌های خود، چه حدیثی و چه فقهی، باب وقف را آورده‌اند و از علمای اوایل به حساب می‌آیند که دست به تدوین زده‌اند یاد می‌نماییم:

شیخ صدوق

شیخ صدوق (د.۳۸۱) در کتاب من لایحضر که کتاب حدیثی و نوشته‌ی صدوق است باب وقف موجود می‌باشد.

[۲۰] صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۳۷.

در کتاب الهدایه بالخیر هم که کتاب فقهی و نوشته‌ی صدوق است نیز باب وقف وجود دارد. وی کتابی خاص وقف به عنوان الوقف دارد که نجاشی در فهرست کتاب‌های او، آن را و الهدایه را یادآور شده.

[۲۱] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۸۹.

شیخ مفید

شیخ مفید (د.۴۱۳)، در کتاب المقنعه بابی در وقف دارد. بر این کتاب شیخ طوسی، شرحی نوشت و آن را تهذیب نامید.

[۲۲] مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۶۵۲.

شیخ طوسی

شیخ طوسی (د.۴۶۰)، چندین کتاب در حدیث و فقه دارد. تهذیب الاحکام، شرح المقنعه مفید

[۲۳] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۲۹.

و استبصار

[۲۴] طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۴، ص۹۷.

که هر دو مجموعه‌ی حدیثی می‌باشند از اوست و در هر دو، احادیثی که مبنای احکام و مقررات اسلامی می‌باشند گردآوری شده است، و احادیث وقف را چنانکه خواهیم دید در هر دو وارد ساخته است.
در کتاب‌های النهایه،

[۲۵] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۵۹۵.

المبسوط

[۲۶] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۳، ص۲۸۶.

و خلاف

[۲۷] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۳، ص۵۳۵.

وقف در بابی جداگانه ذکر گردیده و روی آن بحث شده است.

[۲۸] مطهری، مرتضی، به آشنایی با علوم اسلامی۳، ص۱۲۶.

شیخ ابوالصلاح حلبی

شیخ ابوالصلاح حلبی اهل شامات، کتابی دارد به نام الکافی در فقه که احکام را در ابواب مختلف تدوین نموده و هر مبحثی را در جای خود نگاشته است، ولی تحت عنوان وقف چیزی ندارد. وقف را، نه به نام وقف، بلکه در بحث صدقه (الصدقه) آورده، و می‌گوید: صدقه دو گونه است:
۱. تملیک اصل، که چیزی را به کسی تملیک کنی و ملک او قرار دهی.
۲. اباحه‌ی منافع اصل، که اصل باقی باشد و منابع آن را به غیر واگذاری.
و قسم دوم دو گونه است: ۱. مشروط؛ ۲. مؤبد. و مؤبد این است که اصل را نگه دارد و منافعش را بر کساین و یا برای جهتی از جهات خیر قرار دهد.

[۲۹] حلبی، تقی الدین، الکافی، ص۳۲۴- ۳۲۵.

پس از دوره این چند تن که ذکر شد، دوران شکوفایی علوم و از جمله فقه و دوره‌ی مدونات و مکتوبات فرارسید و فقهای بسیاری به نوشتن ابواب فقه مبادرت نمودند و کتاب‌هایشان نیز موجود است که ما از ذکر نامشان برای اجتناب از به درازا کشیدن سخن دوری گزیدیم.

[۳۰] حلبی، الکافی، مقدمه محقق، ص۳.

[۳۱] مطهری، مرتضی، به آشنایی با علوم اسلامی.

محتوا و مفاد احادیث وقف

آنچه به لفظ وقف در احادیث شیعه آمده چند حدیث است که محدثان در فصول متفرقه در باب وقف آنها را آورده‌اند.

حدیث اول

«عن مهران بن محمد قال سمعت ابا عبدالله (علیه‌السّلام): اوصی ان یناح علیه سبعه مواسم فاوقف لکل موسم مالا ینفق». (ترجمه: شنیدم امام صادق (علیه‌السّلام) وصیت فرمودند که در هفت موسم (هفت سال در ایام حج) برایش تعزیت‌داری کنند و برای هر سالی مالی را وقف کرد، که صرف و خرج آن شود.) آنچه از این حدیث می‌فهمیم این است که تعزیت‌داری مشروع است، و می‌توان برای آن مالی را وقف کرد.

[۳۲] حرعاملی، محمی بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۱۷۴.

حدیث دوم

«فوقع (علیه‌السّلام): الوقوف تکون علی حسب ما یوقفها اهلها ان شاء الله».

[۳۳] حرعاملی، محمی بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۱۷۶.

(فقه را به سه دوره تقسیم کرده‌اند: الف. قبل التدوین که مستقیما از کتاب و سنت گرفته می‌شد و کم و بیش اجتهاد در آن صورت می‌گرفت، ولی همه‌ی اینها شفاهی بود. ب. دورالتدوین که فقهایی پیدا شدند و دست به تدوین فقه زدند و ما چند نفر از ایشان را از شیعه نام بردیم. ج. دورالتکمیل که تاکنون نیز ادامه دارد.)

حدیث سوم

در حدیثی دیگر با سندی دیگر همان روایت رسیده است: «…فوقع (علیه‌السّلام): الوقوف علی حسب ما یوقفها اهلها ان شاء الله».

[۳۴] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۳۰.

[۳۵] صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۳۷.

از این حدیث استفاده می‌شود که: ۱. وقف امری است مشروع. ۲. هر شرطی که مخالف حکم شرع و عقل نباشد و واقف آن را قید کند درست است.

حدیث چهارم

علی بن سلیمان رشید می‌نویسد: مقدار زمینی دارم که بعضی از آن ارث پدری من است و بعضی را خود تهیه کرده‌ام و وارثی هم ندارم، می‌ترسم بمیرم. چه می‌فرمایید که بعضی از آن را بر فقرای برادران مسلمانم و بر مستضعفان و بیچارگان وقف نمایم و یا آنکه بفروشم و پولش را برایشان تا زنده‌ام تصدق کنم زیرا می‌ترسم که بعد از من به وقف عمل نشود و اگر هم وقف کنم آیا می‌توانم تا زنده‌ام از آن بخورم یا نه؟ حضرت در جواب او نوشتند: «فهمت کتابک فی امر ضیاعک، فلیس لک ان تاکل منها من الصدقه. فان انت اکلت منها لم تنفذ ان کان لک ورثه، فبع و تصدق ببعض ثمنها فی حیاتک. و ان تصدقت، امسکت لنفسک ما یقوتک مثل ما صنع امیرالمؤمنین».

[۳۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۷۶.

[۳۷] صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۳۸.

[۳۸] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۲۹.

از این حدیث موارد زیر استفاده می‌شود:
۱. اگر مالی را انسان صدقه (وقف) کرد خودش نباید از آن بخورد یعنی زندگانی‌اش را از آن اداره کند. اگر خودش بهره برد و ورثه داشت صدقه قبول نیست و مال از آن ورثه است.
۲. مالی را که وقف کرده باید از ملک خود درآورد و به راه وقف بدهد.
۳. همیشه انسان مقداری از مال را باید برای خود که به درد زندگانیش بخورد نگه دارد و همه را صدقه ندهد.
۴. سیره‌ی ائمه سرمشق ماست چنانکه می‌فرماید: تو آن طور عمل کن که امیر مؤمنان عمل کرده است.

حدیث پنجم

صفوان بن یحیی می‌گوید: از امام پرسیدم: مردی زمینی را وقف کرده، سپس در نظر گرفت کاری در آن انجام داده و (مثلا) چیزی بسازد. حضرت فرمود: اگر آن را وقف فرزندانش و جز ایشان کرده و قیمی برای آنها معین نموده نمی‌تواند برگردد، (زیرا تصرف بعدی در آن به منزله‌ی رجوع است) و اگر فرزندانش کوچکند و ولایت آنها را در این امر برای خودش قرار داده تا آنکه آنها بالغ شوند و الان خودش آن را به دست می‌گیرد باز هم نمی‌تواند برگردد، ولی اگر بچه‌ها بزرگند و هنوز تسلیم دست آنها نکرده، و آنها هم آن را طلب نکرده‌اند و برای گرفتن آن به خصومت برنخاسته‌اند اینجا می‌تواند رجوع کند، چون آنها بالغند و آن را طلب نکرده‌اند.

[۳۹] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۸۰.

[۴۰] کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج۷، ص۳۷.

از این حدیث استفاده می‌شود:
۱. اگر وقف کرد و بعد تصرف در آن نمود وقف باطل است. زیرا تصرف به معنای رجوع می‌باشد، چه قیم وقف خودش باشد و چه دیگری در صورتی که صاحبان وقف (موقوف علیهم) کوچک باشند.
۲. اگر صاحبان وقف کبیر باشند و وقف را طلب کنند باز هم مالک و واقف حق رجوع ندارد. ولی اگر طلب نکنند، هنوز از ملک او بیرون نیست و می‌تواند رجوع کند.
۳. در وقف قبض شرط است و صاحبان وقف باید وقف را از واقف قبول کنند و آن را به دست گیرند و یا طلب کنند.

حدیث ششم

می‌گوید: نوشتم به امام که من زمینی را وقف کرده‌ام بر فرزندانم و برای حج و کارهای خیر دیگر. و اگر مردم برای شما نیز حق نظر قرار دادم و برای خودم هم اگر شما زودتر مردید حق نظر قرار دادم. با این شرایط وقف را انجام داده‌ام. حضرت فرمودند: هر تصرفی بکنی حلال است و دستت باز می‌باشد.
«فقال انت فی حل و موسع لک».

[۴۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۸۱.

[۴۲] کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج۷، ص۵۹.

[۴۳] صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۳۷.

[۴۴] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۴۳.

از این حدیث این مطالب را می‌فهمیم:
۱. وقف در مورد فرزندان، حج و هر کار خیری درست است.
۲. وقف باید قطعی باشد و هیچ کس را در آن نظر و حق دخالت نباشد.

حدیث هفتم

سؤالاتی است که از حضرت صاحب الامر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) شده و ایشان جواب داده‌اند که می‌فرماید: و اما سؤالاتی که از وقف کرده بودی که کسی برای ما وقف کرده و یا مالی را برای ما قرار داده و سپس به آن نیازمند شده است. هر چه را که هنوز تسلیم نکرده اختیار تصرف در آن را دارد و هر چه را که تسلیم نموده است دیگر اختیاری ندارد؛ محتاج باشد یا نه، نیازمند به آن باشد یا نه. و اما در خصوص آنچه پرسیدی که چیزی را برای ما قرار داده و تسلیم دست قیم کرده، فقط قیم می‌تواند تصرف بنماید در همان مواردی که واقف او را در آن موارد قیم قرار داده مانند عمران و آبادی آن پرداخت، خراج و مخارج آن و باقیمانده را در راه ما مصرف کند.

[۴۵] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۸۲.

از این حدیث شریف استفاده می‌نماییم که:
۱. وقف در راه صاحب الامر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) جایز است.
۲. در تحقق حصول وقف، تسلیم و قبض شرط است و وقتی قبض شد عقد وقف لازم است، و اگر هنوز قبض نشده جایز است و حق رجوع دارد.

حدیث هشتم

می‌گوید: کنیزی را گرفتم و شرط کردم از او بچه‌دار نشوم و در منزل خودم هم جایش ندهم ولی بعدا بچه‌دار شد و من هم قبلا زمینی داشتم که در راه وصیت‌هایم و بچه‌هایم خیرات (وقف) کرده بودم و برای خودم تا زنده‌ام اختیارات گذاشته بودم. حالا این کنیز بچه دارد و من او را قبلا در وقف مؤبد پیشین وارد نکرده بودم و وصیت کرده‌ام که اگر من مردم تا صغیر است از وقف بهره ببرد و وقتی کبیر شد فقط دویست دینار به او بدهند و دیگر هیچ حقی نه او و نه فرزندانش در این وقف نداشته باشند. بفرمایید نظر شما چیست؟ پاسخی که از سوی حضرت صاحب الامر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) آمد این بود که: …اینکه دویست دینار برای آن بچه قرار داده و آن را از وقف بیرون کرده، مال مال خودش بوده و هر کاری را خواسته در آن انجام داده. «…و اما اعطاؤه الماتی دینار و اخراجه من الوقف، فالمال ماله فعل فیه ما اراد».

[۴۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۹، ص۱۸۴.

از این حدیث اینطور استنباط می‌شود که:
۱. وقف اگر قطعی باشد تصرف‌بردار نیست و چون این شخص در آن تصرف نموده، پس مال بر می‌گردد به ملک خودش و هر طور بخواهد در آن می‌تواند تصرف نماید.
۲. بعد از حصول وقف، مالک حق ندارد دیگری را و یا طریق خیر دیگری را بر موقوف علیهم و یا راه خیر قبلی بیفزاید.

حدیث نهم

می‌گوید: پرسیدم، زمینی را خریدم که در کنار زمینم بود ولی خوب که جست و جو کردم فهمیدم که وقف بوده حالا چه کنم؟ حضرت فرمود: خرید و فروش وقف جایز نیست و حاصل آن هم ملک تو نیست باید آن را به صاحبان وقف رد کنی. گفتم: صاحبش را نمی‌شناسم. فرمود: عایدی آن را تصدیق بده.
«…فقال: لا یجوز شراء الوقوف و لا تدخل الغله فی ملکک، ادفعها الی من اوقفت علیه: قلت لا اعرف لها ربا. قال: تصدق بغلتها.»

[۴۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۷، ص۳۶۴.

بهره‌ی ما از این حدیث این است که:
۱. خرید و فروش مال وقف جایز نیست.
۲. اگر در ناآگاهی کسی مال وقف را خرید اصل مال به موقوف علیهم برمی‌گردد و مداخل و منافعی هم که از آن به دست آمده از آن همان‌هاست.
۳. شخص خریدار وظیفه دارد مال را و منافع را به صاحبان وقف برگرداند.
۴. اگر صاحبان وقف را نمی‌شناسد منافع آن را در راه خدا تصدق کند.

حدیث دهم

علی بن مهزیار می‌گوی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.