پاورپوینت کامل ملاقات کنندگان امام حسین در بین راه ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ملاقات کنندگان امام حسین در بین راه ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملاقات کنندگان امام حسین در بین راه ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ملاقات کنندگان امام حسین در بین راه ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل ملاقات کنندگان امام حسین در بین راه ۶۴ اسلاید در PowerPoint
امام حسین (علیهالسلام) پس از این که نماینده رسمی ایشان به کوفه، آمادگی مردم این شهر را تأیید کرد، تصمیم گرفت از مکه خارج شده و به سوی عراق حرکت کند.
[۱] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۹۲، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴.
[۲] شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۸، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، بیتا، چاپ دوم.
آن حضرت در بین راه مکه تا کوفه با افراد زیادی برخورد کرد.
فهرست مندرجات
۱ – برخورد با کاروان یمن
۲ – برخورد با عبدالله بن مطیع
۳ – برخورد با اباهره ازدی
۴ – برخورد با فرزدق شاعر
۴.۱ – سخنی از فرزدق
۴.۲ – سخنی از بلاذری
۴.۳ – سخنی از ابن اعثم
۵ – برخورد با زهیر بن قین
۶ – برخورد با مردی از بنیاسد
۷ – برخورد با فرستاده عمر سعد
۸ – برخورد با مردی از بنیعکرمه
۹ – برخورد با سپاه حر
۱۰ – برخورد با عبیدالله بن حر
۱۱ – برخورد با ضحاک بن عبدالله
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
برخورد با کاروان یمن
امام حسین (علیهالسلام) و یارانش ابتدا در «تنعیم» («جایگاهی بیرون مکه میان مکه و «سرف» است که در دو فرسنگی مکه است»).
[۳] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۴۹، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵، چاپ دوم.
با کاروانی که از سمت یمن به شام میرفت، برخورد کرد. این کاروان به دستور «بحیر بن ریسان حمیری»، عامل یزید در یمن، هدایایی را به دربار میفرستاد. آن حضرت کاروان را تصرف کرد و به افراد کاروان گفت: «من احب ان یمضی معنا الی العراق اوفینا کراءه و احسنا صحبته، و من احب ان یفارقنا من مکاننا هذا اعطیناه من الکراء علی قدر ما قطع من الارض»؛ «شما را مجبور نمیکنم، هر که خواهد با ما به عراق بیاید، کرایه او را میدهیم و مصاحبتش را نیکو میداریم و هر که نخواهد و همینجا از ما جدا شود، کرایه او را به مقدار مسافتی که پیموده میدهیم».
[۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۵ – ۳۸۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
[۵] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹ – ۴۰، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵.
[۶] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۵، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
[۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
«من فارقه منهم حوسب فاوفی حقه، و من مضی منهم معه اعطاه کراءه و کساه»؛ «هر کس از( آنها که از حضرت جدا میشد، حساب کردند و حق او را دادند و هر کس از آنها که همراه امام (علیهالسلام) رفت، کرایه وی را داد و جامهای هدیه کرد».
[۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۵ – ۳۸۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
[۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
[۱۰] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹ – ۴۰، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵.
از افراد این کاروان تنها سه نفر به کربلا رسیدند که حضرت آنها را مورد لطف بیشتر خویش قرار دادند.
[۱۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
برخورد با عبدالله بن مطیع
دینوری به برخورد امام حسین (علیهالسلام) در مسیر راه عراق به عبدالله بن مطیع اشاره دارد. وی مینویسد: وقتی امام حسین (علیهالسلام) «بطن الرمه» را پشت سر گذاشتند، با عبدالله بن مطیع که از عراق میآمد، برخورد کرد. او از امام علت خروجش را از حرم خداوند سؤال کرد. حضرت فرمود: «ان اهل الکوفه کتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق، و اماته البدع»؛ «کوفیان به من نامه نوشتهاند و از من خواستهاند که به این شهر بروم. امیدوارم بتوانم نشانههای حق را احیا کنم و بدعتها را از بین ببرم».
[۱۲] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۶، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
ابن مطیع حضرت را قسم داد که به کوفه نرود و عرض کرد: اگر به کوفه بروید، کشته میشوید. حضرت فرمود: «لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا»؛ «جز آنچه خدا مقرر کرده، چیزی پیش نمیآید». سپس امام با او خداحافظی کرد و رفت.
[۱۳] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۶، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
برخورد با اباهره ازدی
امام حسین (علیهالسلام) در منزلگاه «ثعلبیه» با مردی کوفی به نام «اباهره ازدی» برخورد کرد. اباهره علت خروج حضرت را از مکه و مدینه سؤال کرد، حضرت فرمود: «یا ابا هره! ان بنیامیه اخذوا مالی فصبرت، و شتموا عرضی فصبرت، و طلبوا دمی فهربت، …»؛ «یا اباهره، بنیامیه مال مرا را بردند، صبر کردم حقم را گرفتند، صبر کردم، دشنام دادند، صبر کردم و خواستند که مرا بکشند، گریختم. به خدا قسم یا اباهره که به دست ستمکاران کشته خواهم شد و چون مرا بکشند، خدای تعالی لباس خواری و مذلت در ایشان پوشاند و جمعیتی قویدست بر ایشان مسلط گرداند تا ایشان را خوار گرداند؛ چنانکه خوارتر از قومی باشند که پادشاه ایشان زنی باشد و بر (آنها به مال و جان حکم کند و آنها ناچاراً اطاعت کنند».
[۱۴] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۱، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱، چاپ اول.
برخورد با فرزدق شاعر
کاروان حسینی در جایی به نام «الصفاح» یا «ذات عرق» با «فرزدق شاعر» که از عراق به سوی مکه میرفت، برخورد کرد. امام حسین (علیهالسلام) از وضع مردم کوفه از وی سؤال کرد. فرزدق در جواب گفت: «قلوبهم معک و سیوفهم علیک»؛
[۱۵] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۵، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
«دلهای آنان با شماست؛ اما شمشیرهای آنان علیه شماست».
سخنی از فرزدق
طبق نقلی، فرزدق گفت: «خلفت الناس معک و سیوفهم مع بنیامیه،…»؛
[۱۶] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۱، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱، چاپ اول.
«مردم را در حالی ترک کردم که دلهای (آنها با شماست و شمشیرهای) آنها با بنیامیه».
سخنی از بلاذری
بلاذری به اسناد خویش به نقل از فرزدق مینویسد: من با امام حسین (علیهالسلام) در ذات عرق دیدار کردم؛ در حالی که حسین (علیهالسلام) به جانب کوفه میرفت. حضرت از من در مورد مردم کوفه سؤال کرد. من عرض کردم: («فانک تاتی قوماٌ قلوبهم معک و ایدیهم علیک»؛ «به کوفه نروید (آنها شما را خوار خواهند کرد). شما به سوی کسانی میروید که دلهای آنها با شماست، اما دستان (آنها علیه شماست)». اما امام حرف مرا نپذیرفت و به راه خویش ادامه داد.
[۱۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
سخنی از ابن اعثم
بنا بر نقل کوفی، ابن اعثم، فرزدق از علت حرکت امام حسین (علیهالسلام) به سمت کوفه و اعتماد به کوفیان سؤال کرد و خبر شهادت مسلم بن عقیل را به حضرت داد. امام حسین (علیهالسلام) گریه کرد و فرمود: «رحم الله مسلما فلقد صار الی روحه و ریحانه و جنته و غفرانه»؛ «خداوند مسلم را رحمت کند. او به سوی روح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقی مانده است». پس، فرزدق حسین بن علی (علیهالسلام) را وداع کرد و رفت.
[۱۸] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۱ ۷۲، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱، چاپ اول.
برخورد با زهیر بن قین
امام حسین (علیهالسلام) در منطقه «زرود» با زهیر بن قین و همراهانش برخورد کرد. زهیر و یارانش مشغول غذا خوردن بودند که فرستاده امام حسین (علیهالسلام) نزد آنان رفت و به زهیر گفت: امام (علیهالسلام) مرا فرستاده تا نزد ایشان بروی. زهیر که تا این زمان عثمانی بود، از ملاقات با امام کراهت داشت. سرانجام زهیر با اصرار همسرش (دلهم) (دلهم به زهیر گفت: «أیبعث الیک ابن رسول الله ثم لا تاتیه؟! سبحان الله! لو اتیته فسمعت من کلامه! ثم انصرفت»؛ «پسر پیغمبر خدا سوی تو میفرستند و نمیروی؟ سبحان الله، چه شود اگر بروی و سخن وی را بشنوی و باز آیی»؟)
[۱۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
[۲۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷ ۱۶۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
[۲۱] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۶ ۲۴۷، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
نزد حضرت آمد. ملاقات با امام حسین (علیهالسلام) موجب تحول روحی عظیمی در او شد؛ به گونهای که با عزمی راسخ به خیل یاران حضرت پیوست.
[۲۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
[۲۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷ ۱۶۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول.
[۲۴] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۶ ۲۴۷، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
و سرانجام در کربلا به شهادت رسید.
برخورد با مردی از بنیاسد
وقتی امام حسین (علیهالسلام) از «زرود» حرکت فرمود، مردی از بنیاسد را دید و از او درباره اخبار کوفه پرسید. او گفت: هنوز از کوفه بیرون نیامده بودم که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه کشته شدند و خود دیدم کودکان پاهای آن دو را گرفته و بر زمین میکشیدند، امام حسین (علیهالسلام) فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون». سپس فرمود: جانهای خود را در پیشگاه الهی حساب میکنیم،
[۲۵] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۷، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
سپس آن مرد از حضرت خواست از رفتن به جانب کوفه صرف نظر کند؛ چراکه در آن شهر یاوری نیست.
فرزندان عقیل که همراه آن حضرت بودند، گفتند: ما را پس از مرگ برادرمان مسلم، نیازی به زندگی نیست و هرگز برنمیگردیم تا کشته شویم. امام (علیهالسلام) هم فرمود: «فما خیر فی العیش بعد هؤلاء»؛ «پس از ایشان خیری در زندگی نیست و حرکت کرد».
[۲۶] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطوال، ص۲۴۷، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
برخورد با فرستاده عمر سعد
امام حسین (علیهالسلام) و یارانش وقتی به منزل «زباله» رسیدند، فرستاده محمد بن اشعث و عمر بن سعد که به خواهش مسلم، نامهای حاکی از بیوفایی و پیمانشکنی مردم کوفه داشت، رسید. امام حسین (علیهالسلام) آن نامه را خواند و بهدرستی خبر کشته شدن مسلم و ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 