پاورپوینت کامل ملاقات شخصیت ها با امام حسین ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ملاقات شخصیت ها با امام حسین ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملاقات شخصیت ها با امام حسین ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ملاقات شخصیت ها با امام حسین ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
ملاقات شخصیتها با امام حسین
یکی از فعالیتهای امام حسین (علیهالسّلام) در مدت اقامت در مکه، دیدارهای آن حضرت با تعدادی از شخصیتها و بزرگان حاضر در آن شهر بود که هر کدام به گونهای درباره قیام حضرت اظهار نظر میکردند. نظر همه این افراد به جز عبدالله بن زبیر، درباره رفتن امام به سوی عراق منفی بود. ولی عبدالله بن زبیر چون خود در فکر خلافت بود و امام را تنها مانع توجه مردم حجاز به خود میدید، از رفتن آن حضرت به سوی عراق استقبال میکرد؛ زیرا با خارج شدن امام از مکه، او میتوانست بدون وجود رقیب، نیات ریاست طلبانه خود را در حجاز عملی کند.
فهرست مندرجات
۱ – دیدار عبدالله بن زبیر با امام حسین
۲ – دیدار عبدالله بن عباس
۲.۱ – گفت و گوی دوم
۳ – گفت وگوی محمد بن حنفیه
۴ – گفت و گوی عمر بن عبدالرحمن
۵ – پانویس
۶ – منبع
دیدار عبدالله بن زبیر با امام حسین
ابن زبیر نزد حسین (علیهالسّلام) رفت و ساعتی با هم سخن گفتند. آنگاه او (خطاب به حسین (علیهالسلام)) گفت: من نمیدانم چرا این مردم را رها کردیم و از آنان دست برداشتیم، در حالی که ما فرزندان مهاجران و متولیان واقعی این امر (حکومت) هستیم نه آنها (بنی امیه) به من خبر ده که چه کار میخواهی بکنی؟ حسین گفت: در فکر رفتن به کوفه هستم؛ زیرا شیعیانم و اشراف و بزرگان آنجا به من نامه نوشتهاند و در این باره از خدا طلب خیر میکنم. عبدالله گفت: اگر من نیز در آنجا شیعیان و پیروانی مثل تو داشتم، هرگز از این کار صرف نظر نمیکردم. آنگاه چون ترسید که متهم شود، گفت: اما اگر در حجاز نیز بمانی و در اینجا این کار (قیام) را انجام دهی، هرگز با تو مخالفت نمیکنیم؛ بلکه یاریات میکنیم و دست بیعت به تو میدهیم و خیرخواه تو میشویم. حسین گفت: پدرم به من فرموده است: «حرمت اینجا با کشته شدن مردی شکسته میشود» و من دوست ندارم آن مرد باشم. (این سخن امام نوعی پیشگویی از آینده ابن زبیر بود که پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) در مکه قیام کرد و سرانجام شکست خورد و در آنجا کشته شد.) عبدالله گفت: در اینجا اقامت کن و اگر خواستی مرا بر این کار بگمار که فرمان تو اطاعت شود و نافرمانی از دستور تو نباشد. حسین (علیهالسّلام) گفت: من این را نیز نمیخواهم. سپس آن دو آهسته سخن گفتند و کسی سخنانشان را نشنید. در این هنگام حسین (علیهالسّلام) به کسانی که اطرافش بودند، رو کرد و گفت: فهمیدید او چه گفت؟ مردم گفتند: نه. گفت: او میگوید: در این مسجد اقامت کن تا من مردم را اطراف تو جمع کنم. آن گاه خطاب به ابن زبیر گفت: «به خدا سوگند، یک وجب بیرون حرم کشته شوم، بهتر از این است که در حرم کشته شوم. به خدا سوگند، اگر به لانه حشرات نیز پناه ببرم، آنان مرا خارج کرده، کار خود را به انجام خواهند رساند. به خدا سوگند، آنان در حق من تجاوز خواهند کرد، همچنان که یهودیان درباره شنبه تجاوز کردند.»
[۱] آیتی بیرجندی، محمدابراهیم، بررسی تاریخ عاشورا، ص۷۷-۷۸.
در این هنگام ابن زبیر از نزد او بیرون رفت. بعد از رفتن او، حسین (علیهالسّلام) گفت: در دنیا چیزی نزد او محبوبتر از این نیست که من از حجاز خارج شوم؛ زیرا او میداند که مردم، او را همسان من نمیدانند؛ لذا دوست دارد که من از اینجا بیرون روم تا اینجا برای او خالی بماند.
[۲] طبری، ابوجعفر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۳.
[۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۴۶.
[۴] ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۸.
[۵] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الجمل، ص۲۲۹_ ۲۳۰.
[۶] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الجمل، ص۳۵۰.
[۷] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الجمل، ص۳۲۶.
[۸] بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۵۲.
[۹] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۹.
[۱۰] بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۵۸.
[۱۱] بلاذری، انساب الاشراف، ج۳ ص۵۳.
[۱۲] ابن عبدالبر قرطبی، الاستیعاب، ج۳، ص۴۰.
[۱۳] ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۹.
[۱۴] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۹.
[۱۵] شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۶.
[۱۶] بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۹-۳۲۰.
[۱۷] ابن عبدالبر قرطبی، الاستیعاب، ج۳، ص۴۰.
[۱۸] ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳ ص۱۴۰.
[۱۹] یعقوبی، تاریخی یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷.
[۲۰] ابن عبدالبر قرطبی، الاستیعاب، ج۳ ص۴۰.
[۲۱] ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳ ص۱۴۰.
[۲۲] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۱.
[۲۳] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۲.
[۲۴] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۹۲.
[۲۵] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۱۲۷.
[۲۶] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۲.
[۲۷] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۱۴۸.
[۲۸] ابن عبدالبر قرطبی، الاستیعاب، ج۳ ص۴۰.
[۲۹] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۹.
[۳۰] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۱۰۷.
دیدار عبدالله بن عباس
چنان که گذشت، برخلاف ابن زبیر، سایر شخصیتها و بزرگانی که در مکه حضور داشتند، امام را از رفتن به سوی عراق برحذر میداشتند و پیش بینی میکردند که حرکت حضرت، موفقیت و پیروزی ظاهری به دنبال نداشته باشد؛ از این رو در ملاقاتهایی که در ایام اقامت آن حضرت در مکه و هنگام انتشار تصمیم امام مبنی بر رفتن به عراق با ایشان داشتند، این موضوع را با او مطرح میکردند. اما حضرت هر بار اراده قاطع خود را درباره قیام ابراز میداشت. ابی مخنف نقل کرده است، وقتی امام حسین (علیهالسّلام) تصمیم گرفت به کوفه برود، عبدالله بن عباس خدمت ایشان رسید و عرض کرد: «ای پسرعمو در میان مردم شایع شده که شما قصد رفتن به عراق را دارید. برای من بیان کنید چه کار میخواهید بکنید». حضرت فرمود: «به خواست خدا تصمیم گرفتهام در این یکی دو روز حرکت کنم». ابن عباس گفت: «به من بفرمایید آیا به سوی مردمی میروی که فرمانروایشان را کشتهاند و سرزمینشان را در اختیار گرفتهاند و دشمنشان را از شهرشان راندهاند؟ اگر این کار را کردهاند به سوی آنان برو. اما اگر آنان تو را دعوت کردهاند، ولی هنوز فرمانروایشان برایشان مسلط است و کارگزارانشان مالیات آنجا را میگیرند. در این صورت آنان تو را به جنگ و پیکار فراخواندهاند و من برای تو از ناحیه آنان احساس امنیت نمیکنم. مبادا تو را فریب دهند و تکذیبت کنند و با تو مخالفت نمایند و خوارت کنند و به پیکار تو بیایند و بدرفتارترین مردم به تو باشند». امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: از خدا طلب خیر میکنم و منتظر میشوم تا ببینم چه میشود.
[۳۱] طبری، ابوجعفر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۳.
[۳۲] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۴.
[۳۳] ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۶۵.
[۳۴] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۱۶.
گفت و گوی دوم
به نقل ابومخنف روز بعد نیز ابن عباس خدمت امام حسین (علیهالسّلام) رسید و گفت: ای پسرعمو من میخواهم صبر کنم؛ ولی نمیتوانم. میترسم در این راه مستاصل شوی و از بین بروی. اهل عراق مردمی پیمان شکن هستند؛ پس به آنان نزدیک نشو، در این شهر (مکه) اقامت کن؛ زیرا تو سرور اهل حجاز هستی، اگر اهل عراق آن گونه که ادعا میکنند تو را میخواهند، به آنان بنویس که دشمنشان را از شهرشان برانند، سپس نزد آنان برو، و اگر چارهای نداری جز اینکه از این شهر خارج شوی، به سوی یمن روانه شو؛ زیرا در آنجا قلعهها و درههای زیادی هست و آنجا سرزمین پهناوری است، و پدرت در آنجا شیعیانی دارد و تو در سرزمینی دور از مردم قرار میگیری، در این هنگام به مردم نامه مینویسی و مبلغانت را میفرستی، در این صورت امیدوارم بتوانی در عافیت به هدفت برشی، امام حسین (علیهالسّلام) به او فرمود: ای پسرعمو به خدا سوگند من میدانم که شما خیرخواه و مهربان هستید؛ ولی من
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 