پاورپوینت کامل ملاّ عبّاس تربتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ملاّ عبّاس تربتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملاّ عبّاس تربتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ملاّ عبّاس تربتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ملاعباس تربتی

ملا عباس تربتی از علمای خراسان و متوفای سال ۱۳۶۴ هجری قمری می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – زادگاه
۲ – تحصیل
۳ – درس احسان
۴ – ازدواج
۵ – رضایت پدر
۶ – مباحثه
۷ – در محراب نیایش
۸ – قناعت و تلاش
۹ – خلاقیت
۱۰ – دلدادگی
۱۱ – زندگی در شهر
۱۲ – استادان
۱۳ – تکریم دانشمند
۱۴ – بوستان دانش
۱۵ – بر کرسی تدریس
۱۶ – شاگردان
۱۷ – منبر نور
۱۸ – وجوهات شرعی
۱۹ – سفرهای زیارتی
۲۰ – سجایای اخلاقی
۲۱ – دعوت به نیکی
۲۱.۱ – تکریم انسانیت
۲۱.۲ – اصلاح نه افساد
۲۱.۳ – تاثیر نماز جماعت
۲۱.۴ – رعایت حقوق دیگران
۲۲ – طبیب دوار
۲۳ – ثبت اسناد
۲۴ – احقاق حق
۲۵ – آداب خطبه عقد
۲۶ – سفره احسان
۲۷ – آشنای دل
۲۸ – بینش سیاسی
۲۹ – هاله‌ای از نور
۳۰ – عروج به ملکوت
۳۱ – در آیینه گفتار
۳۲ – پانویس
۳۳ – منبع

زادگاه

یکی از شهرهای استان خراسان، تربت حیدریه (نام این شهر تا قرن هفتم هجری «زاوه» بود پس از ارتحال قطب الدین حیدرـ عارف مشهورـودفن وی دراین شهر، به «تربت حیدریه» نامیده شد.)

[۱] جغرافیای تاریخی شهرها، عبدالحسین نهچیری، ص۳۱۶، چ۱۳۷۰.

نام دارد سرزمینی که از مهر عترت نبوی علیهم‌السّلام ممتاز بوده و به وجود صالحان و شهیدان، سرافراز.
روستای «کاریزک ناگهانی‌ها» در سال ۱۲۵۱ش. با تولد نوزادی بر خود می‌بالد. ملا حسینعلی و همسرش شیرین، پس از تولد اولین فرزندشان، نام زیبای عباس را برایش برمی گزینند.

[۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۳۳.

[۳] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۹ و ۱۶۰.

عباس در محیط پرصفای خانه پدرش در این روستا، مراحل کودکی را پشت سر می‌گذارد طولی نمی‌کشد که خداوند به وی خواهری عطا می‌کند و فضای خانواده از محبت و عاطفه، سرشار می‌شود.

تحصیل

ملا حسینعلی، پسرش را نخست در روستا به مکتب و سپس به شهر تربت می‌فرستد، عباس نیز در مدرسه حاج شیخ یوسفعلی به فراگیری صرف و نحو می‌پردازد و از محضر آخوند حاج ملا عبدالحمید بهره مند می‌شود. عباس به سبب شوق درونی، تمام اوقاتش را به درس، بحث، تکرار و تمرین آن، عبادت، فراگیری مسائل دینی و مطالعه شرح حال پیامبران، امامان و… می‌گذراند به گونه‌ای که بارها مورد تحسین استاد و هم شاگردی هایش قرار می‌گیرد.

[۴] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۰ و ۱۶۱.

وی پس از اتمام مقدمات، به فراگیری سطح فقه و اصول می‌پردازد. اما طولی نمی‌کشد که از سوی پدر، مکلف به بازگشت به روستا و تشکیل زندگی می‌شود.
طلبه خوش استعداد و پرهیزکار، برای رسیدن به مدارج عالی و دور ماندن از عصیان الهی، چاره‌ای جز استفتاء نمی‌یابد لذا نزد یکی از علمای فرزانه تربت حیدریه رفته و می‌پرسد:
اگر جوانی میل داشته باشد به تحصیل علم ادامه بدهد و پدرش اجازه ندهد، آیا اگر بدون اجازه پدر در پی تحصیل برود، کاری بر خلاف شرع کرده و سفرش، سفر حرام است؟
دانشمند جلیل القدر تبسم کنان می‌فرماید:
اگر آن جوان، شما باشید، خلاف شرع نیست بلکه واجب است که این کار را بکنید.
عباس تربتی با قلبی مطمئن به سوی شهر مقدس مشهد رهسپار می‌شود تا به تکمیل معلوماتش بپردازد. وی پس از زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا علیه‌السّلام و توسل به آن حضرت، تصمیم می‌گیرد بدون درخواست توصیه‌ای از علمای تربت و مشهد، جهت سکونت در مدرسه و موقوفه‌های دینی و علمی، به کارگری بپردازد. از این رو، برای گذران زندگی روزها به کار و تلاش و شب‌ها نیز به درس و بحث مشغول می‌شود.

[۵] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۰ و ۱۶۱.

درس احسان

مدتی از اقامت ملا عباس در مشهد گذشته بود تا این که پدرش پس از پرس و جو، به دیدارش می‌آید. وی خود در این باره فرموده است:
«روزی در حرم مشغول زیارت بودم که دستی به شانه‌ام خورد برگشتم دیدم پدرم است که برای بردن من آمده است. خیلی رقت کردم، چرا که پدر پیرم تنها بود و پسری جز من نداشت این بود که با همه شوق به تحصیل، همراه پدرم به روستا بازگشتم.»
وی در ادامه می‌گوید:
«اتفاقا در بین راه به همان آقای عالم ـ که از او استفتاء کرده بودم ـ برخوردیم، که عازم مشهد بود با دیدن من و پدرم و فهمیدن موضوع، خیلی اظهار تاسف کرده و به پدرم فرمود: «حیف است که این جوان را می‌برید زیرا او یک پارچه عشق، شوق و تحصیل است!».

[۶] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۱ و ۱۶۲.

ازدواج

ملا عباس پس از بازگشت به روستا، به کشاورزی پرداخته و در اوقات فراغت نیز برای اهالی، مسائل دینی را بازگو می‌کند. طولی نمی‌کشد که به پیشنهاد هم شاگردی‌اش، آخوند حاج علی محمد مزگردی با دختر آخوند ملا علی اکبر ـ روحانی روستای مزگرد ـ ازدواج می‌کند.

[۷] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۱ و ۱۶۲.

ثمره این وصلت، دو پسر و دو دختر گردید.
علاقه و ارادت این زن و شوهر، آن چنان گسترش می‌یابد که به مریدی و مرادی می‌انجامد. حاج آخوند نسبت به خانم و بستگان همسرش، کمال احترام را داشت و به پسران و دخترانش بارها می‌گفت:
«مادر شما، زن قانع خوبی است. این زندگی را او نگهداری می‌کند. خیلی زحمت می‌کشد. گاهی اگر خلقش تنگ می‌شود، حق دارد شما تحمل بکنید…»

[۸] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۵-۱۵۳.

رضایت پدر

ملا عباس با یادآوری روزهای تحصیل دچار افسردگی می‌شد تا این که یک روز به پدرش پیشنهاد کرد: پنج روز اول هفته را در روستا بماند و پنج شنبه و جمعه‌ها را به تحصیل اختصاص بدهد.
وی پس از موافقت پدرش، هر پنج شنبه به جانب شهر رهسپار می‌شد در حالی که مقداری فطیر روغنی نیز در سفره قرار داده تا به رسم هدیه و سوغاتی به فرزندان استادش بدهد.
با ورود ملا عباس به خانه استاد، بچه‌ها اطرافش جمع می‌شدند و هدایای خود را می‌گرفتند و سپس محفل علمی برگزار شده و طلبه مشتاق روستایی دروس فقه و اصول ( شرح لمعه ، شرایع، معالم و قوانین) را نزد استادش، آقای عالمی فرا می‌گرفت.
عطش فراگیری و محدودیت زمان، باعث شد که ملا عباس در هر شب و روز جمعه ، به اندازه یک هفته، از معلومات استاد بهره مند شود.
برنامه هفتگی وی، بدین گونه بود که پس از ادای نماز جمعه ، شهر تربت را به مقصد زادگاهش ترک کرده و فرزندان استاد نیز برای بازگشت وی، روزشماری می‌کردند.

[۹] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۲ و ۱۶۳.

مباحثه

ملا عباس برای جبران محرومیت از فضای آموزشی، از همسر مهربانش تقاضا کرد که به عنوان هم مباحثه، وی را در این راه یاری رساند زیرا بحث و تمرین آموخته‌ها، آن هم در محیط گرم خانواده، تاثیر شایانی در رشد و تعالی آنان خواهد داشت.
از آن جایی که همسر مکرمه وی، دختر آخوند ملا علی اکبر مزگردی، در خواندن قرآن و ادعیه نیز موفق بود، به این پیشنهاد جواب مثبت داد. این بانوی گرامی خاطرات آن روزها را برای فرزندش چنین بازگو کرده است:
پدرت مرا با خودش به مزرعه می‌برد و کتاب را به دست من می‌داد که از روی آن، آنچه را از بر می‌خواند، گوش بکنم. و او متن بعضی از کتاب‌ها را همچنان که بیل می‌زد، می‌خواند و من از روی کتاب گوش می‌دادم. گاهی مطلبی را چنان که برای هم مباحثه‌ای تقریر می‌کند، برایم تقریر می‌کرد تا در یاد خودش بماند… روزی یونجه درو می‌کرد و اشعار الفیه ابن مالک را یک بار از اول تا به آخر و بار دیگر از بیت آخر وارونه تا به اول خواند و من از روی کتاب گوش دادم و هیچ اشتباه نکرد.

[۱۰] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۲ و ۱۶۳.

در محراب نیایش

ملا عباس دارای ابعاد مختلفی بوده که مهم‌ترین آنها، «روح بندگی» و «عبادت» است. ستایش گری وی، فراگیر بوده به طوری که همه زمان‌ها و مکان‌ها را شامل بوده است. فرزند دانشمندش در این خصوص، مطالب و داستان‌هایی نقل کرده که چکیده آن، بدین قرار است:
الف) استفاده شایان از تمام اوقات عمر برای انجام عبادات واجب و مستحب .
ب) از گناهان اجتناب می‌کرد.
ج) بیشتر ایام سال روزه بود.
د) نمازهای مستحبی را در حال حرکت و سواره می‌خواند.
هـ) دائم الوضوء بود.
و) تهجد شب از سن تکلیف تا دو سه شب قبل از ارتحال.
ز) خواندن نماز برای والدین و اموات خاندانش.
ح) عدم تظاهر به زهد و عبادت.

[۱۱] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۴.

[۱۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۵.

[۱۳] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۲-۱۷۴.

[۱۴] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۸۵-۱۸۹.

قناعت و تلاش

لباس و پوشاک وی عبارت بود از: جبه، شلوار، پیراهن، شال کمر، شال سر ( عمامه ) و… که جنس و رنگ آن‌ها، کرباس سفید بود و پارچه آن‌ها نیز دست بافت همان روستا بود. آقای راشد در این باره می‌نویسد:
همه این‌ها از پنبه‌ای بود که در مزرعه خود ما یا مزرعه متعلق به عمه‌ام، به عمل می‌آمد و تا زمانی که در ده بودیم، مادرم و پس از آن که به شهر آمدیم، عمه‌ام پنبه را می‌رشتند و پارچه اش را با همان وسائل ساده‌ای که در روستاها داشتتند، می‌بافتند و جوراب پنبه‌ای و پشمی می‌پوشید و لباس هایش همیشه تمیز بود. کفش وی در تابستان، گیوه‌های تخت کلفت بود از نوعی که مردم کارگر می‌پوشیدند و در زمستان، کفش‌های چرمی ساده که در همان تربت می‌دوختند.
لباس او با لباس روستاییان هیچ تفاوت نداشت مگر در رنگ، و این که او عبایی هم به دوش می‌انداخت و عصایی به دست می‌گرفت و بقچه کتابی را زیر بغل داشت.

[۱۵] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۲.

[۱۶] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۳.

[۱۷] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۱۰.

[۱۸] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۱۱.

[۱۹] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۳۱.

[۲۰] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۵ و۱۷۶.

وی علاوه بر جنبه روحی، از لحاظ بدنی هم نیرومند بود قامتی متوسط و معتدل، استخوان بندی محکم و اعصاب و عضلات قوی داشت. دندان هایش تا آخر عمر سالم بود در اواخر عمر، یک چشمش آب آورد.
لباس‌ها و بدنش همیشه تمیز بود و هیچ گاه از دخانیات استفاده نکرد.
هم ولایتی هایش می‌گفتند: زمانی که حاج آخوند در روستا بود و شخصا به کار زراعت می‌پرداخت، برابر چهار نفر کار می‌کرد…
وی به جز کشاورزی و دامداری ، در اسب سواری نیز مهارت داشت.

[۲۱] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۱۱.

[۲۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۱۹.

[۲۳] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۲۲ و ۱۲۳.

خلاقیت

یکی از خصوصیات ملا عباس تربتی، استفاده بهینه از امکانات بود در این میان، نظم، ابتکار و مدیریت وی در «کشاورزی» حائز توجه و تحسین است. از این رو، به نقل برخی از گفتار و تجاربش گوش می‌سپاریم:
من همیشه گاوهایم را چنان سیر نگه می‌داشتم و به آن‌ها از لحاظ نظافت و اصطبل و جهات دیگر، رسیدگی می‌کردم که گاوهای من از همه گاوهای ده زورمندتر بودند.
گاوآهن، بیل، ماله، کلنگ، اره، تیشه و هر چه از این قبیل که داشتم، همگی همیشه سالم، دسته‌های آن‌ها نو، ریسمان‌ها همه نو و محکم بودند و هیچ گاه نمی‌گذاشتم که این لوازم کار فرسوده گردند…
گاوآهن‌هایی که خریداری می‌کردم همیشه از گاوآهن‌های مردم بلندتر، کشیده تر و سنگین تر بود. هنگامی که زمین را شیار می‌کردم، تمام آن آهن را تا به دسته در زمین می‌فشردم و چون گاوها زورمند و سیر بودند، به آسانی آن را می‌کشیدند…
پس از شیار کردن زمین، ریشه‌های گیاهان را جمع کرده و پیش حیوانات می‌ریختم… و بعد از غربال کردن بذرها، تخم گندم چاق یک دست را در زمین می‌پاشیدم.
با رشد گندم‌ها، به میان خوشه‌ها رفته و علف‌های هرز را جدا می‌کردم و در هنگام خرمن نیز چنان دقت می‌کردم که در میان گندم‌ها، کاه، سنگریزه و کلوخی باقی نماند. لذا محصول بیشتری به دست آورده و گندم مرا نیز به قیمت گران تر می‌خریدند..

[۲۴] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۸۹ و ۱۹۰.

وی در خصوص «آبیاری» نیز ابتکاراتی داشته که عبارت است از:
قبل از رسیدن نوبت آب، کف جوی را با بیل صاف کرده، بریدگی‌ها و گودال‌های اطراف جوی را تراش می‌داد و سوراخ موش‌ها را می‌بست در نتیجه پس از باز کردن آب از محل بند، آب به خوبی جاری شده و چیزی از آن تلف نمی‌شد.
شایان توجه است که وی همیشه مقداری از سهمیه آب زراعتی خود را به شریک قبلی و بعدی‌اش، واگذار می‌کرد.

[۲۵] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۲۳ و ۱۲۴.

دلدادگی

یکی از علمای طراز اول تربت حیدریه، آخوند حاج شیخ علی اکبر تربتی (متوفای ۱۳۳۱ ق) است وی پس از سال‌ها تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف، از سوی آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، صاحب کفایه الاصول ، (متوفای ۱۳۲۹ ق)

[۲۶] گلشن ابرار، ج۱، ص۴۴۴-۴۳۱.

به درجه اجتهاد نائل می‌شود به طوری که آخوند خراسانی او را به عنوان « مجتهد جامع الشرایط » معرفی می‌کند.
بعد از بازگشت آیه الله تربتی به شهر تربت، فضلای این دیار پروانه وار در حلقه درسش شرکت کرده و از مکارم و علوم وی بهره مند می‌شدند. ملا عباس نیز به محضر درسی ایشان راه یافته و مباحث کفایه الاصول را فرا می‌گیرد.
هنوز مدت زمانی از تدریس آیه الله تربتی نگذشته بود که وی از نحوه زندگی، پشتکار و روحیه شاگردش ملا عباس، آگاهی یافته و نسبت به او علاقه مند می‌شود. لذا هر از چندگاهی، از شاگردش می‌خواهد که همراه خانواده به شهر منتقل شود ولی در هر بار فقط یک پاسخ می‌شنود و آن، این که زندگی در روستا را به جهت پدرش برگزیده است!

[۲۷] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۳ و ۱۶۴.

[۲۸] تاریخ علماء خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص۲۶۸، دیانت، مشهد، ۱۳۴۱.

زندگی در شهر

پس از فوت پدرش، مجتهد تربتی بر اصرار خود افزود تا این که یک بار به وی چنین فرمود:
«من به عنوان حاکم شرع ، حکم می‌کنم که: بر شما واجب است به تربت منتقل شوید و الا، آدم با شتر می‌فرستم که اثاث شما را بار کنند و به تربت بیاورند.»
سپس می‌فرماید:
«ترویج دین، بر شما واجب است و این کار در شهر میسر است.»
حاج آخوند از فرموده استاد گرانقدرش اطاعت کرده و در اواخر ۱۳۲۸ ق. خانواده و زندگی خود را از محیط پرصفا و رفاه روستا به شهر تربت انتقال داد و خانه، زمین زراعتی، دام و ادوات کشاورزی را به عنوان امانت به فردی از اهالی روستا واگذار کرد و اثاثیه مورد نیاز را همراه خود آورد.

[۲۹] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۷-۱۶۴.

وی برای خانواده اش خانه محقری اجاره کرده بود… سرانجام پس از شش سال و چندماه اجاره و عاریه نشینی، صاحب خانه شد…
پس از ازدواج دخترش، یکی از اتاق‌ها را برای سکونت وی و دامادش اختصاص داد.

[۳۰] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۰.

[۳۱] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۰.

[۳۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۶ و ۱۷۷.

او پس از اقامت در شهر، مرتب به محضر مجتهد تربتی رسیده و از درس اصول و شرح منظومه ایشان بهره مند می‌شد. آیه الله تربتی وی را مکلف کرده بود که به جای او نماز جماعت بخواند لذا ملا عباس، علی رغم تمایل، به اصرار و دعوت استادش پاسخ مثبت داده و امامت مسجد را به عهده گرفت. هر از چند گاهی، مجتهد تربتی به مسجد وارد شده و به وی اقتدا می‌کرد. تا این که یک روز ملا عباس نماز جماعت را ترک کرده و خدمت استاد گرامی اش عرض کرد:
می‌ترسم خلوص نیتی که در نماز لازم است، برایم باقی نماند!
اما مجتهد فرزانه تربت با نصایح و کلماتی، او را متقاعد کرده که به امامت جماعت ادامه بدهد و این گونه وسوسه‌ها را به دل راه ندهد.

[۳۳] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۲.

استادان

مهم‌ترین استادان وی عبارتند از:
۱. ملا عبدالحمید تربتی (صرف و نحو).
۲. آقای عالمی (فقه و اصول).
۳. آیه الله حاج شیخ علی اکبر تربتی (فقه، اصول و فلسفه ).
۴. آیه الله العظمی حاج آقا حسین قمی.
۵. حکیم آقا بزرگ شهیدی.

[۳۴] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۶۵.

[۳۵] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۳.

[۳۶] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۶۴.

[۳۷] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۲.

[۳۸] گلشن ابرار، ج۲، ص۵۹۲.

تکریم دانشمند

ماه رمضان یکی از سال‌ها، حاج شیخ عباس قمی (۱۳۵۹-۱۲۹۴ ق)

[۳۹] گلشن ابرار، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۱.

در مشهد می‌ماند و در مسجد گوهرشاد به سخنرانی می‌پردازد ملا عباس تربتی برای بهره مند شدن از محضر محدث قمی ، سخنرانی خود در تربت حیدریه را تعطیل کرده و به مشهد وارد می‌شود و به عنوان مستمع، در مسجد گوهرشاد می‌نشیند. محدث قمی به محض مشاهده حاج آخوند تربتی، از منبر پایین می‌آید و می‌فرماید:
«با وجود حاج آخوند، زیبنده نیست که من موعظه کنم… ‌ای مردم! از ایشان استفاده کنید.»
آن گاه از دوست صمیمی اش ملا عباس می‌خواهد که تا پایان ماه رمضان در آنجا سخنرانی داشته باشد.

[۴۰] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۸ و ۹.

[۴۱] سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص۱۵۳، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چ ۶، ۱۳۷۲.

بوستان دانش

از همان دوره تحصیل به «مطالعه» اهمیت می‌داد دروسی را که می‌آموخت، اعراب و معنای صحیح کلمات آن را نیز فرا می‌گرفت.
در خصوص «قرآن»، علاوه بر تلاوت آن، از شان نزول و تفسیر آیات هم آگاهی پیدا کرده و به ذهن می‌سپرد.
تمام مسائل فقهی ( طهارت تا دیات ) را بر اساس فتاوای مراجع تقلید ، فراگرفته و در هنگام سفر نیز کتاب‌هایی چون: رساله عملیه ، کفایه الاصول، فوائد المشاهد و جلاءالعیون را همراه برده و به مطالعه می‌پرداخت.

[۴۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۸۹.

[۴۳] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۱۰.

یکی از هم معاصرین وی می‌گوید:
«حاج آخوند از همان زمان جوانی و ایام طلبگی، همین طور بود که الان هست هر گاه طلاب جمع می‌شدند و با هم انسی داشتند، او یا سرش در کتاب بود یا مشغول نماز.»

[۴۴] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۳۲.

بر کرسی تدریس

وی در شهر تربت و مشهد، بعد از نماز و منبر صبح، معمولا سه یا چهار درس بیان می‌کرد محل تدریس او گاهی مسجد و گاهی مدرسه علمیه بود.

[۴۵] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۹.

[۴۶] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۳۱.

[۴۷] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۲.

حاج آخوند در «تشویق افراد به علم آموزی» شیوه‌هایی را به کار می‌گرفت از جمله این که، به کسانی که توانایی مالی کافی نداشتند، کمک کرده حتی آن‌ها را از تربت به مشهد می‌فرستاد، هزینه تحصیل آنان را می‌پرداخت و به درس خواندن و تربیت اخلاقی دانش آموختگان هم رسیدگی می‌کرد.
برخی از آن‌ها را نیز در خانه خود پذیرفته و همانند اعضای خانواده، مورد محبت و حمایت مادی و معنوی قرار می‌داد.

[۴۸] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۹-۱۵۶.

حاج آخوند در خانه نیز قرآن، سواد فارسی و عربی و مسائل دینی را به دخترانش آموزش می‌داد، به طوری که دختر بزرگش « جامع المقدمات » را نزد پدر فراگرفته و در خواندن کتاب‌های تفسیر، حدیث و تاریخ مهارت پیدا کرده بود. و پس از بازگشت پسرانش از مدرسه، برای تقویت بنیه علمی آن‌ها، هر روز به آنان درس می‌داد.

[۴۹] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۵۶.

شاگردان

بی شک افراد متعددی (طلبه و غیره) از حوزه درسی حاج آخوند تربتی بهره مند شده‌اند، که فعلا از اسامی همه آنان اطلاع چندانی نداریم لذا به نام برخی از آن‌ها اکتفا می‌شود:
۱ و ۲ ـ پسرانش، حجج اسلام آقایان: حاج شیخ حسینعلی راشد رحمه‌الله‌علیه و حاج شیخ محمدامین راشد.
۳ ـ آیه الله محمدرضا ربانی خراسانی.

[۵۰] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۲ و ۳، مقدمه.

۴ ـ حاج شیخ عبدالرضا تربتی رحمه‌الله‌علیه .

[۵۱] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۳۲.

منبر نور

از جمله اقدامات مستمر وی، مقوله «سخنرانی» است وی پس از اقامه نماز جماعت در سه نوبت، به منبر می‌رفت. برنامه ریزی ایشان در این خصوص، چنین بود که: در قسمت اول سخنرانی، چند مساله شرعی را بیان کرده، سپس موعظه و نکات اخلاقی و در پایان نیز به روضه خوانی می‌پرداخت.
ویژگی‌های ملا عباس تربتی در «منبر» عبارت است از:
۱. پذیرفتن دعوت همه افراد بدون در نظر گرفتن مقام و جایگاه مالی و اجتماعی آنان.
۲. واجب شمردن منبر و موعظه و بیان احکام دینی.
۳. خواندن مرثیه و روضه از روی کتاب.
۴. گویش محلی برای روستاییان.
۵. مقدم کردن ملاها و وعاظ روستا و شهر در سخنرانی.
۶. بیان نکات ضعف منبری‌ها، خصوصی و مؤدبانه.
۷. گریستن بر مصائب ائمه علیهم‌السّلام در هنگام روضه خوانی .
۸. سفارش مردم به رسیدگی به حال فقرا.
۹. تشکیل جلسات «پاسخ به سؤالات» پس از پایان یافتن منبر.
۱۰. مزد نگرفتن برای سخنرانی.

[۵۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۳.

[۵۳] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۸.

[۵۴] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۹.

[۵۵] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۱۵.

[۵۶] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۴.

هر یک از اهالی تربت حیدریه که در پای منبر سخنرانی ملا عباس حضور داشته و از کلمات دلنشین و رفتار متواضعانه اش بهره مند شده‌اند، کم و بیش خاطراتی از منبر وی دارند.

وجوهات شرعی

حاج آخوند علاوه بر این که خودش از « وجوه شرعیه » مصرف نمی‌کرد، از مال خود نیز خمس و زکات می‌داد.
وی پس از رحلت پدرش و جدا کردن سهم ارث خواهرش، بجز مقداری زمین کشاورزی ـ که نصف آن هم جزو مهریه همسرش بود ـ مابقی اموال را به عنوان رد مظالم ، زکات و خمس پرداخت چرا که می‌گفت: «معلوم نیست پدرم حقوق شرعیه اش را کاملا ادا کرده باشد.»

[۵۷] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۲.

همچنین وی از همان زمین زراعتی و موروثی هر سال سر خرمن، زکات گندم را جدا می‌کرد و مابقی را به خانه می‌آورد..

[۵۸] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۲ و ۱۰۳.

اهالی روستا و شهر وقتی وجوهات خود را نزد ملا عباس تربتی می‌آوردند، وی با نهایت احتیاط، هر یک را در جایگاه مناسب آن قرار می‌داد. او در همه عمرش هیچ گاه از سهم امام، زکات، رد مظالم و غیره استفاده شخصی و خانوادگی نبرد.

[۵۹] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۱.

[۶۰] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۷۷.

در این باره فرزندش، حسینعلی راشد، می‌نویسد:
با این که من و برادرم طلبه بودیم، پدرم در تمام مدت عمرش از وجوهات حتی یک شاهی هم نداد. ایشان ما را چنان تربیت کرده بود که واقعا اگر می‌خواستیم به وجوهات دست بزنیم مثل این بود که به مار و عقرب دست می‌زنیم.

[۶۱] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۰۱ و ۱۰۲.

ملا عباس در خصوص نوع برخورد با مراجعین، سه روش را برگزیده بود:
۱ ـ کسانی را که مستحق گرفتن خمس و زکات می‌دانست به اندازه نیازشان می‌پرداخت.
۲ ـ برای گروهی از سادات و … که در نظرش مشتبه الحال بودند از آیه الله العظمی حاج آقا حسین قمی اجازه می‌گرفت و به آنان کمک مالی می‌کرد.
۳ ـ دسته‌ای هم بودند که هیچ گونه صلاحیت و استحقاقی نداشتند وی با این متکدیان و گدایان ـ که حتی نیمه شب نیز مزاحمت ایجاد می‌کردند ـ با سعه صدر و خوش اخلاقی رفتار می‌کرد و مقداری از نان و غذای خانواده اش را به آنان می‌داد اما حاضر نبود از خمس و زکات چیزی به آن‌ها بپردازد.
آقای راشد در این خصوص نقل می‌کند:
من همیشه به پدرم می‌گفتم: شما همین اندازه که به مردم بگویید که باید حقوق شرعیه خودشان را بدهند اما خودتان قبول نکنید که در اخذ و مصرف آن واسطه باشید. ولی پدرم می‌فرمود:
«موارد زیادی هست که من می‌دانم اگر قبول نکنم، آن آدم اصلا حقوق شرعیه خود را نمی‌دهد و از آن می‌ترسم که من نیز به خاطر راحتی خودم، شریک گناه او شده باشم و نیز بعضی مستحقان هستند که در آن صورت، ممکن است چیزی به آن‌ها نرسد…»

[۶۲] «فضیلتهای فراموش شده» است تالیف حسینعلی راشد، تهران، اطلاعات، چ ۱۶، ۱۳۸۰ ش، ص۱۸۳-۱۸۱.

سفرهای زیارتی

آخوند تربتی در دو نوبت به زیارت کربلا موفق شده بود یک بار در سنین ۳۴ سالگی که سفرش هفت ماه به طول انجامید. روزی که زائر عارف کربلا به روستایش برگشت، خانه از جمعیت پر شده و به دور حاج آخوند حلقه زده بودند در همین موقع، فردی به پا خاسته و می‌گفت:<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.