پاورپوینت کامل مکتب فقهی ابو حنیفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مکتب فقهی ابو حنیفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب فقهی ابو حنیفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب فقهی ابو حنیفه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مکتب فقهی ابوحنیفه

در میان شمار بسیاری از فقیهان سده ۲ ق، تنها فقیهانی که نظام فقهی آنان در طول سده‌های متمادی ریشه دوانیده و پس از گذشت بیش از ۱۲ قرن هنوز رونقی چشم‌گیر دارد، ابوحنیفه، مالک و در طبقه‌ای متأخرتر شافعی را باید نام برد.

فهرست مندرجات

۱ – رابطه فقه کوفی با فقه حنفی
۲ – جای‌گاه تاریخی
۳ – زمینه پیدایش
۳.۱ – پیشینه فقه عراق
۳.۲ – تأثَر از فقه حجاز
۳.۳ – عنصر رأی
۳.۴ – پیشواهای نمادین
۳.۵ – منابع نقلی
۴ – جای‌گاه ابوحنیفه در اصول فقه
۵ – گسترش
۵.۱ – جانشینی استاد
۵.۲ – آزاداندیشی در فقه
۵.۳ – نزدیکی شاگردان به اصحاب حدیث
۵.۴ – گسترش جغرافیایی
۵.۵ – مذاهب اربعه
۶ – فقه ابوحنیفه نزد مذاهب اعتقادی
۶.۱ – معتزله
۶.۱.۱ – نقد عمل به رأی
۶.۱.۲ – مکتب بغداد
۶.۱.۳ – گرایش به فقه حنفی
۶.۲ – زیدیه
۶.۲.۱ – قرابت فقهی
۶.۲.۲ – میزان تأثر فقهی
۶.۳ – امامیه
۶.۳.۱ – مناظرات
۶.۳.۲ – موافقان و مخالفان
۶.۴ – کرامیه
۶.۵ – ابضیه
۶.۶ – دیگر مذاهب
۷ – مقالات مرتبط
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

رابطه فقه کوفی با فقه حنفی

در منابع فقه تطبیقی کمابیش از همان سده ۲ ق ابوحنیفه به عنوان فقیه شاخص کوفه شناخته می‌شد و به تدریج با گذشت زمانی کوتاه، فقه کوفه و‌ به طور اعم فقه عراق واژه‌ای معادل فقه حنفی گردید.
کاربرد ترکیباتی چون «فقه کوفی» و «فقه عراقی» به جای «فقه حنفی»، نباید یک کاربرد سطحی تلقی گردد، بلکه باید مفهوم تقابل دو مکتب فقهی عراق و حجاز را در آن ملحوظ داشت، تنها تفاوت آن با کاربردهای قدیم‌تر در این است که نظرات دیگر فقیهان کوفه و کلاً عراق از نظر به دور بوده و خود به خود فقه عراق در نظام فقهیِ فقیه شاخص آن متجلی گشته است.

جای‌گاه تاریخی

برای مطالعه فقه ابوحنیفه، به سانِ تحقیق در پیرامون هر پدیده تاریخی دیگر، ابتدا باید جای‌گاه آن را در کل نظام با مشخصات عمومی آن تعیین نمود و سپس به مطالعه وجوه امتیاز و افتراق آن با پدیده‌های هم‌سان پرداخت.
از این‌رو برای شناخت جای‌گاه تاریخی فقه ابوحنیفه، لازم است از سویی به مشخصات عمومی فقه کوفه و‌ به طور کلی‌تر فقه سده دوم توجه داشت و از دگر سو خصوصیات ویژه و وجوه امتیاز آن را مورد بررسی قرار داد.

زمینه پیدایش

پیشینه فقه عراق

در مورد پیشینه مکتب فقهی عراق باید دانست که تاریخ شکل‌گیری این مکتب و تقابل آن با مکتب حجاز به دهه‌های نخستین اسلام باز می‌گردد.
در واقع به دنبال فتح عراق و پذیرش اسلام در آن سرزمین، به تدریج شماری از اصحاب برجسته پیامبر (ص) در عراق توطن گزیدند که پایه‌گذاران مکتب فقهی عراق بودند و رأس آنان حضرت علی (ع) و ابن مسعود جای داشتند.
نمونه‌های متعددی در دست است که نشان می‌دهد در نیمه نخست سده اول ق، عراقیان و حجازیان در پاره‌ای از مسائل فقهی در برابر یکدیگر قرار گرفته و بدین ترتیب به شکل‌گیری مکتب‌های بومی عراق و حجاز تحقق می‌بخشیدند (برای نمونه‌ها، به این منبع رجوع کنید

[۱] صنعانی، عبدالرزاق، ج۲، ص۲۲۵، المصنف، به کوشش حبیب الرحمن اعظمی، بیروت ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.

[۲] مالک بن انس، الموطأ، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۰ ق/۱۹۵۱ م.

).
همین تقابل موجب می‌شد تا صحابه در مدینه از «فتاوای عراقی» سخن گویند و آن را نقد نمایند.

[۳] صنعانی، عبدالرزاق، ج۱، ص۵۷۵، المصنف، به کوشش حبیب الرحمن اعظمی، بیروت ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.

تأثَر از فقه حجاز

با برداشتی کلی از طبقات ابن سعد،

[۴] ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، ج ۶ـ۷، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴ـ۱۹۱۵م.

می‌توان گفت که در دهه‌های میانی سده نخست، در دوره طبقه اول از تابعین، علاوه بر احادیث و اقوال فقهی حضرت علی (ع) و ابن مسعود، حجم قابل ملاحظه‌ای از احادیث و اقوال خلیفه عمر و محدودی از آثار دیگر صحابه در کوفه تداول داشت و در دوره تابعین دوم، احادیث و اقوال اصحاب جوان‌تر پیامبر (ص) به ویژه ابن عباس، ابن عمر و ابوهریره در عراق تداول یافت و بدین ترتیب فقه عراقی تا اندازه‌ای تحت تأثیر منابع نقلی فقه حجاز قرار گرفت.
انعکاس این توزیع منابع نقلیِ فقه عراق، تا حد زیادی در منابع نقلی فقه ابوحنیفه نیز دیده می‌شود.

عنصر رأی

قطع نظر از عنصر نقل، باید یادآور شد که فقه عراقی بیش از فقه حجازی به عنصر رأی توجه داشت و با سرعتی روز افزون روی به پیچیدگی و نوگرایی گذاشت.
نمونه‌هایی در دست است که نشان می‌دهد فقیهان کوفی در نیمه دوم سده نخست هجری جای‌گاه رأی و میزان کاربرد آن را در کنار ادله نقلی مشخص نموده بودند.
روایت عماره بن عمیر از ابن ‌مسعود، عامر شعبی از عمر و ابوعون ثقفی از معاذ بن جبل با اندک تفاوتی در لفظ، همگی در استنباط فروع فقهی این نظام را پیشنهاد می‌کردند: نخست رجوع به قرآن، پس از آن سنت پیامبر (ص)، سپس اقوال صحابه و درصورت یافت نشدن حکم در منابع نقلی، عمل به رأی و اجتهاد.

[۵] ابوداوود سجستانی، سلیمان ابن اشعث، ج۳، ص۳۰۳، سنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنه النبویه.

[۶] ترمذی محمد بن عیس، سسن به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، ج۳، ص۶۱۶، قاهره، ۱۳۵۷ ق/۱۹۳۸ م به بعد.

[۷] نسایی، احمد بن شعیب، ج۸، ص۲۳۰ـ۲۳۱، قاهره، ۱۳۴۸ ق.

در سده بعد نیز مضمون همین روایات چهارچوب حاکم بر ادله فقه ابوحنیفه و شیوه‌های تراجیح او را ترسیم نموده است.
ابن مسعود و شاگردان مکتب او که نمایندگان مرحله آغازین فقه کوفی بودند، رأی خود را تنها در پاسخ‌گویی به رخدادهای ضروری به کار می‌بستند و از مسائل فرضی و تقدیری پرهیز داشتند (مثلاً رجوع کنید به این منبع

[۸] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، ج۱، ص۴۶ـ۴۸، سنن، دمشق ۱۳۴۹ق.

[۹] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، ج۱، ص۵۴، سنن، دمشق ۱۳۴۹ق.

) و همین روش را پیروان ایشان در نیمه دوم سده نخست هجری، چون ابراهیم نخعی و عامر شعبی در پیش گرفتند (مثلاً رجوع کنید به این منبع

[۱۰] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، ج۱، ص۵۲، سنن، دمشق ۱۳۴۹ق.

[۱۱] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، ج۱، ص۶۵ـ۶۷، سنن، دمشق ۱۳۴۹ق.

).
اینان با وجود این‌که رأی را پذیرا بودند، ولی عمل به قیاس را که در میان گروهی از فقیهان کوفه رواج یافته بود، منع می‌کردند.

[۱۲] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، ج۱، ص۶۵ – ۶۶، سنن، دمشق ۱۳۴۹ق.

[۱۳] خوارزمی، ابوالموید محمد بن محمود، ج۲، ص۲۵۵، جامع مسانید ابی حنیفه، حیدرآباددکن، ۱۳۳۲ق.

اما اهل قیاس در دوره سوم تابعین نام‌دارترین فقیهان کوفه بودند که بارزترین شخصیت آنان حماد بن ابی سلیمان مهم‌ترین استاد ابوحنیفه بود و بدین ترتیب ابوحنیفه، هم در منابع نقلی و هم در شیوه‌های اجتهادی خود، تا حد زیادی رهین تعالیم این استاد فقه کوفه است که پس از درگذشت ابراهیم نخعی (۹۶ ق/۷۱۵م)، مدار فتوا و تدریس فقه گردیده بود.

[۱۴] ابن سعد، محمد، ج۶، ص۲۳۲، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴ـ۱۹۱۵م.

پیشواهای نمادین

چنان‌که از مطالعه انبوه اسانید ابوحنیفه آشکار می‌گردد، برگرفته‌های او از حماد و حماد از ابراهیم نخعی، بخش عمده‌ای از منابع نقلی فقه او را تشکیل می‌دهد، اما در حکایتی که از شخص او نقل گردیده، فقه خویش را برگرفته از عمر، علی (ع) و ابن مسعود دانسته است.

[۱۵] خطیب بغدادی، احمد بن علی، ج۱۳، ص۳۳۴، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.

این سخن از هر که باشد، هدف گوینده آن مطرح کردن ۳ پیشوای نمادین فقه عراقی است و بیش از آن‌که حقیقتی را بنماید، یک تفاخر است.
به هر روی این ادعا که فقه ابوحنیفه برگرفته از علی (ع) و ابن مسعود بوده است، در میان حنفیان سده‌های نخستین یک افتخار محسوب می‌گشت و اغلب نامی از عمر به میان نمی‌آمد.

[۱۶] مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، بیروت، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۷ م.

[۱۷] مقدسی، محمد بن احمد، ج۱، ص۱۱۳، احسن التقاسیم، بیروت، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۷ م.

هم‌چنین مقایسه عنوان و محتوای کتاب اختلاف علی و ابن مسعود از تألیفات شافعی که در آن میزان استناد حنفیان به اقوال این دو صحابی را مورد بحث و نقد قرار داده است، حکایت از همین مدعا دارد.
عنوان دو کتاب الاقتداء بعلی و عبدالله از ابومحمد ابن عبدک حنفی (د ۳۴۷ ق/ ۹۵۸م) و مخالف فقه ابوحنیفه علیاً و عبدالله از محمد بن نصر مروزی (د ۲۹۴ ق /۹۰۷م) در رد بر حنفیان نیز تأییدی بر این امر است.

[۱۸] صیمری، حسین بن علی، ج۱، ص۱۷۰، اخبارابی هنیفه واصحابه، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.

[۱۹] سبکی، عبدالوهاب بن علی، ج۲، ص۲۴۷، طبقات الشانعیه الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.

منابع نقلی

برخوردی محتوایی و آماری با منابع نقلی فقه ابوحنیفه، اطلاعات دقیق‌تری به دست می‌دهد.
به عنوان مثال در فروعِ مطرح شده در کتاب اختلاف علی و ابن مسعود، در ازای ۶% موارد مخالفت ابوحنیفه با قول ابن مسعود، ۹۴% از مخالفت او با قول علی (ع) سخن رفته است.
در صورتی که مسانید روایات ابوحنیفه را مورد استناد قرار دهیم، مشاهده خواهیم کرد که ۷۲% روایات فقهی ابوحنیفه از صحابه، به اقوال و احادیثِ تنها ۸ تن از صحابه مربوط می‌شود و این ۸ تن، به ترتیب کثرت روایات، عبارتند از ابن مسعود (۱۵%)، ابن عمر (۱۲%)، عمر (۱۰%)، ابن عباس (۱۰%)، عایشه (۹%)، جابر بن عبدالله (۶%)، علی (ع) (۵%) و ابوهریره (۵%).
این حقیقتی است که فقه کوفه در دوره ابوحنیفه از حیث منابع نقلی دچار تنوع بسیاری نسبت به دوره‌های پیشین شده بود.
در این مورد حکایتی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه ۳ فقیه بزرگ کوفه، ابوحنیفه، ابن ابی لیلی و ابن شبرمه در زمانی واحد، در مسأله‌ای واحد بر ۳ رأی متفاوت بودند و هر یک حدیثی را مستند قرار می‌دادند.

[۲۰] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱۳، ص۱۳ – ۱۴، قاهره، مطبعه الاستقامه.

[۲۱] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۷– ۸.

البته گفتنی است که مقایسه آماری بین فتاوی ابوحنیفه به عنوان نماینده شاخص اصحاب رأی کوفه و سفیان بن سعید ثوری به‌ عنوان نماینده اصحاب حدیث کوفه در همان زمان، نشان می‌دهد که تا چه اندازه نظرات این دو تن و‌ به طور کلی دو جناح به یکدیگر نزدیک گشته است.
به عنوان نمونه بر پایه آماری از ابواب گوناگون فقهی در الخلاف طوسی، در مباحث عبادات ۷۲% اتفاق و ۲۸% اختلاف و در مباحث دیگر فقه ۷۵% اتفاق و ۲۵% اختلاف بین نظرات این دو فقیه دیده می‌شود و بررسی محتوایی موارد اختلاف نیز نشان می‌دهد که در بسیاری موارد، ملاک اختلاف به ادله نقلی باز می‌گردد.
به نظر می‌رسد عامل این نزدیکی افکار، پس از دوره تشتت را می‌باید به آغاز دوره تدوین فقه و منابع نقلی آن مربوط دانست، تدوینی که ابوحنیفه با همکاری شاگردان خود از آغازگران آن در کوفه بودند و‌ به‌طور هم‌زمان در حجاز و شام نیز آغاز گشته بود.

[۲۲] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۸۱ ـ ۲۸۴.

جای‌گاه ابوحنیفه در اصول فقه

تاریخ علم اصول نشان می‌دهد که در نیمه نخست سده ۲ق/ ۸م، برخی از مسائل کلی چون مسأله قیاس، در میان فقیهان مورد بحث بوده است، ولی زمان تدوین علم اصول به سال‌ها پس از وفات ابوحنیفه و به دوره شافعی باز می‌گردد که غالباً کتاب الرساله او نخستین تدوین در این علم محسوب می‌شود.
حنفیان همگام با پیروان دیگر مذاهب، به تألیف آثاری در علم اصول دست یازیدند که از نخستین نمونه‌های آن، کتاب‌های خبر الواحد، اثبات القیاس و اجتهاد الرأی از عیسی بن ابان و کتاب اثبات القیاس و الاجتهاد و خبر الواحد از علی بن موسی قمی بود.

[۲۳] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۵۸.

[۲۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۶۰.

آنان در جهت تبیین مواضع اصولی مذهب خود، به استنباط از نظرات فقهی ابوحنیفه در فروع مختلف پرداخته، نظرات اصولی را بر این پایه به شخص ابوحنیفه نسبت داده‌اند.
این‌گونه نظرات اصولی منتسب به ابوحنیفه را می‌توان در آثار مختلف حنفی، چون اصول شمس‌الدین سرخسی و اصول فخرالاسلام بزودی بسیار یافت.
علاوه بر تألیفات حنفی، در آثار اصولی پیروان دیگر مذاهب، چون شافعیه و امامیه نیز نظرات بسیار منسوب به ابوحنیفه در مباحث مختلف اصولی، از جمله مباحث الفاظ دیده می‌شود (به عنوان نمونه، به این منابع رجوع کنید (

[۲۵] سید مرتضی، علی بن حسین، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۶۳ش.

[۲۶] سید مرتضی، علی بن حسین، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۶۳ش.

[۲۷] غزالی، محمد بن محمد، المنخولمن تعلیقات الاصول، ج۱، ص۳۱، به کوشش محمد حسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.

[۲۸] غزالی، محمد بن محمد، المنخولمن تعلیقات الاصول، ج۱، ص۷۶، جم، به کوشش محمد حسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.

[۲۹] ابوالحسین بصری، محمد بن علی، ج۱، ص۲۶۴ جم، المعتمد فی اصول الفقه، به کوشش محمد حمیدالله و دیگران، دمشق، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۴م.

).

گسترش

جانشینی استاد

ابوحنیفه پس از درگذشت استاد خود حماد، بر جای‌گاه وی تکیه زد و مدت سی سال در رأس یکی از مهم‌ترین حلقه‌های فقه کوفه، به تبیین نظرات و شیوه‌های استنباط خود در فروع فقهی پرداخت.
با این‌که جوّ علمی کوفه چندان با وی مساعدت نداشت، جذابیت حلقه او بسیاری از طالبان علم را از اقصی نقاط سرزمین‌های اسلامی به گرد وی آورد.
البته ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی در میان این شاگردان منزلتی ممتاز داشتند و در واقع، هم در انتقال تعالیم ابوحنیفه و هم در تدوین و بسط آموزه‌های وی، نقش اساسی را ایفا نمودند.

آزاداندیشی در فقه

گفتنی است که ابوحنیفه آزاداندیشی در فقه را ترویج می‌کرد و هرگز کسی را به تقلید ناآگاهانه از خود فرا نمی‌خواند.
در عبارتی که زفر بن هذیل از ابوحنیفه نقل کرده، او صریحاً ابراز داشته است که بر کسی حلال نیست بدون آن‌که دلیل او را در صدور فتوایی بداند، صرفاً بر پایه تقلید از او فتوا دهد.

[۳۰] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، ج۱، ص۱۴۵، الانتقا، من فضائل الثلاثه الائمه الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه.

وی با چنان تأکیدی، این آموزه خود را به اصحاب خود القا نموده که تا نسل‌ها بعد، پیروان او تقلید عالمی از عالم دیگر را بدون اگاهی از مبنای حکم، حرام می‌شمردند.

[۳۱] عبدالقادر قرشی، الجواهرالمضیه، ج۱، ص۳۴۷، حیدرآباددکن، ۱۳۳۲ق.

[۳۲] دارمی، عثمان بن سعید، ج۱، ص۱۴۴، الردعلی بشر المریسی، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، دارالکتب العلمیه.

نزدیکی شاگردان به اصحاب حدیث

مقایسه‌ای بین فقه ابوحنیفه و شاگردان او آشکارا نشان می‌دهد که آنان هرگز مقلد ابوحنیفه نبوده‌اند و به سان مجتهدانی به استنباط مستقیم احکام از منابع آن‌ها می‌پرداخته و در پاره‌ای از موارد به اختلاف نظر استاد خود، نظر می‌داده‌اند.
جمعی از شاگردان ابوحنیفه و در رأس آنان ابویوسف و محمد بن حسن، در نیمه دوم سده ۳ق/ ۹م به موازات تدوین فقه حنفی، در دو بعد فقه و عقاید، فاصله خویش را از مکتب اصحاب حدیث کاهش داده‌اند و در بعد سیاسی، نسبت به خلافت عباسی موضعی معتدل‌تر در پیش گرفته‌اند.
نمونه آشکار این حرکت در تمامی ابعاد، کتاب الخراج ابویوسف است.

[۳۳] ابویوسف، یعقوب بن ابراهیم، الخراج، ج۱، ص۳، جم،بیروت، ۱۳۹۹ ق/۱۹۷۹م.

مجموع این امور موجب گردید تا موضع اصحاب حدیث به تدریج نسبت به حنفیان و پیشوای سنتی آنان ابوحنیفه تعدیل گردد، تا آن‌جا که پیش از گذشت حتی نیم قرن از برخوردهای شدید محدثان با ابوحنیفه، برخی از فقیهان اصحاب حدیث در عراق، هم‌چون یحیی‌ بن سعید قطان، وکیع‌ بن جراح، یحیی‌ بن آدم و ابوعبید قاسم‌ بن سلام به آراء و نظرات فقهی او توجه نشان دادند

[۳۴] یحیی بن معین، معرفه الرجال، ج۲، ص۳۸، به کوشش محمد کامل قصار، دمشق، ۱۴۰۵ ق/۱۹۸۵ م.

[۳۵] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، الانتقا، من فضائل الثلاثه الائمه الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه.

[۳۶] ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، ج۱، ص۱۳۶، الانتقا، من فضائل الثلاثه الائمه الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیه.

[۳۷] ابن آدم، یحیی، الخراج، ج۱، ص۳۰، جم، احمدمحمدشاکر، قاهره، ۱۳۴۷ ق/۱۹۲۸م.

[۳۸] ابوعبید، قاسم ابن سلان، الاموال، ج۱، ص۳۷، جم، به کوشش عبدالامیر علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۸م.

و در سده بعد فقیهانی چون محمد بن نصر مروزی و محمد بن جریر طبری در کتب «اختلاف الفقهاء» خود، نظرات فقهی ابوحنیفه را در کنار نظرات فقیهان اصحاب حدیث مطرح می‌ساختند.

[۳۹] مروزی، محمد بن نصر، اختلاف العلماء، ج۱، ص۵۷ـ۵۹، جم، به کوشش صبحی سامرایی، بیروت، ۱۴۰۶ ق/۱۹۸۶م.

[۴۰] المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه تاریخ طبری، ص۲۵، طبری، محمد بن جریر، المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه تاریخ طبری.

[۴۱] المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه تاریخ طبری، ص۲۷، جم، طبری، محمد بن جریر، المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه تاریخ طبری.

گسترش جغرافیایی

از نظر گسترش جغرافیایی باید توجه داشت که وجود شاگردانی از سرزمین‌های مختلف در حلقه درس ابوحنیفه عاملی بود که فقه او در زمان حیات وی و پس از آن در نقاط دور و نزدیک تبلیغ گردد.
فقه او در بصره، نخست توسط یوسف‌ بن خالد سمتی و سپس زفر بن هذیل ترویج شد.

[۴۲] صیمری، حسین بن علی، ج۱، ص۱۱۰، اخبارابی هنیفه واصحابه، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.

در مشرق، ارتباط مردم خراسان با ابوحنیفه دیرینه بود و در حضور شماری از خراسانیان در حلقه درس وی، خود عاملی بود تا خراسان را به ریشه‌دارترین پای‌گاه فقه حنفی پس از عراق تبدیل نماید.
در مغرب شماری از طالبان افریته را می‌یابیم که در کوفه درآمده، به ابوحنیفه یا شاگردان او حاضر شدند و اگر چه بر مذهب ابوحنیفه پابرجا نبودند، ولی نقش مؤثری در رساندن تعالیم ابوحنیفه به دیار ایفا نمودند که از آن میان باید از اسد بن فرات، عبدلله‌ بن فروخ فارسی و عبدلله‌ بن غانم قاضی افریته یاد کرد.

[۴۳] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۶۷، به کوشش احمد بکیرمحمود، بیروت /طرابلس ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م.

[۴۴] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۰۹، به کوشش احمد بکیرمحمود، بیروت /طرابلس ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م.

[۴۵] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۲۹۶، جم، به کوشش احمد بکیرمحمود، بیروت /طرابلس ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م.

در مصر اسماعیل‌ بن الیسع کوفی که پس از ابن لهیعه (عزل ۱۶۴ق/ ۷۸۱م) به قضای مصر منصوب شد، بر مذهب ابوحنیفه داوری می‌کرد

[۴۶] کندی، محمد بن یوسف، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۷۱، الولاه و کتاب القضاه، به کوشش روون گست، بیروت، ۱۹۰۸م.

و در شام به رغم مخالفت‌ها و حتی لعن او بر منبر دمشق، تعالیم ابوحنیفه در دهه‌های میانی سده ۲ق/ ۸م رواج یافته بود.

[۴۷] ابن عدی، عبدالله، ج۷، ص۲۴۷۴، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، ۱۹۸۵م.

[۴۸] خطیب بغدادی، احمد بن علی، ج۱۳، ص۴۱۲، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.

در حکایتی به نقل محمداسماعیل بخاری از حمدویه یاد شده است که تعالیم ابوحنیفه جز در مدینه، در همه سرزمین‌های اسلامی رونق یافته بود.

[۴۹] خطیب بغدادی، احمد بن علی، ج۱۳، ص۳۹۵، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.

مذاهب اربعه

فقه ابوحنیفه در فاصله کمتر از یک سده چنان جای‌گاهی یافت که با فقه مالک، به عنوان دو مذهب شاخص و رقیب یکدیگر تلقی می‌شدند.
این تلقی را می‌توان از حکایاتی در باره تناظر و تفاخر دو مذهب دریافت کرد.

[۵۰] جاحظ، عمرو بن بحر، ج۷، ص۷، الحیوان، به کوشش عبدالسلامهارون، قاهره، ۱۳۵۷ق.

[۵۱] المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه تاریخ طبری، ص۶۵۳، طبری، محمد بن جریر، المنتخب من کتاب ذیل المذیل، همراه تاریخ طبری.

به زودی فقه شافعی نیز در کنار فقه ابوحنیفه و مالک قرار داده شد و تصور مذاهب سه‌گانه پدید آمد.
این ۳ مذهب فقهی را در آثار نویسندگان سده‌های ۴ و ۵ ق/ ۱۰ و ۱۱ م از مشرق تا مغرب و با گرایش‌های گوناگون می‌توان یافت

[۵۲] اشعری، ابوالحسن، اللمع، ص۹۷، به کوشش ریچارد جوزف مکارتی، بیروت، ۱۹۵۳م.

[۵۳] قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۸۷، به کوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.

[۵۴] بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، ج۱، ص۲۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد زاهد کوثر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.