پاورپوینت کامل مقابله با تروریسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقابله با تروریسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقابله با تروریسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقابله با تروریسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل مقابله با تروریسم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

این مقاله تلاش می‌کند تا موضوع ترور و تروریسم را در ( سنت نبوی ) واکاوی کند.

فهرست مندرجات

۱ – پیشینه تروریسم
۲ – مسئله بحث
۳ – واژه شناسی ترور
۴ – تعریف تروریسم
۵ – بررسی واژه شناسانه ترور در فرهنگ عرب
۵.۱ – الفتک
۵.۲ – الغول (الاغتیال)
۵.۳ – الارهاب
۶ – امکان صدق یابی سنت نبوی و ترور
۶.۱ – مفهوم و گستره
۶.۲ – سنت نبوی و ادعای مطابقت با مفهوم ترور
۶.۳ – وجود احادیث
۶.۳.۱ – موارد منقول از منابع شیعه
۶.۳.۲ – موارد منقوله از منابع اهل سنت
۶.۴ – صحت سندی اخبار وارده
۶.۴.۱ – سند حدیث مربوط به سفیان بن نبیح الهذلی
۶.۴.۲ – سند حدیث منقول از تاریخ طبری در خصوص کعب بن الاشرف
۶.۴.۳ – سند حدیث منقول از تاریخ طبری در خصوص ابورافع سلام بن ابی الحقیق
۶.۴.۴ – نقل مربوط به قتل ابوعفک به دست سالم بن عمیر به نقل از واقدی
۶.۴.۵ – سند مربوط به قتل اسماء بنت مروان نیز به نقل از واقدی
۷ – اقدامات قهرآمیز پیامبر (غزوات و سرایا)
۸ – بررسی علل اقدامات قهرآمیز پیامبر
۸.۱ – عدم خصوصیت در مورد طرفیت با یهود
۸.۲ – پیمان میان پیامبر و یهود ساکن در مدینه
۸.۲.۱ – تحلیل محتوای پیمان
۹ – جمع بندی و خاتمه
۱۰ – بررسی خشونت های عصر پیامبر از زمان بعثت تا رحلت ایشان
۱۰.۱ – اقدامات خشونت آمیزی میان یهودیان و مسلمانان
۱۱ – اصلاح فتک در جهت رسالت
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع

پیشینه تروریسم

آنچه امروزه از آن به عنوان ترور نام برده می‌شود، سابقه‌ای دو هزار ساله دارد که به نقل تاریخ معتبر از سوی فرقه سیکاری ، (Sicarii) از یهودیان افراطی قرن اول میلادی، و با انگیزه های مذهبی آغاز شد. تداوم چنین اعمالی در قرون بعد و تا دوران معاصر از جهت انگیزه، روش های اقدام، اهداف و ابزارها، تنوع و پیچیدگی های زیادی داشته است. در تاریخ مکتوب اسلام ، در نقل های شیعه و اهل سنت ، مواردی به پیامبر اسلام (ص) نسبت داده شده است که شائبه صدق ترور را نزد برخی ایجاد کرده است. اسناد معتبر شیعه و اهل سنت حکایت از آن دارد که علاوه بر نهی و ممنوعیت شرعی ترور با عنوان‌هایی مانند فتک ، ارهاب و اغتیال در سنت نبوی، شخص پیامبر با اقدامات مدنی و عقد پیمان های برادری و همزیستی میان مسلمانان ـ مهاجرین و انصار ـ و طوایف یهود ، بخصوص سه طایفه بزرگ بنی قینقاع ، بنی قریظه و بنی نضیر ، در ایجاد و حفظ امنیت عموم شهروندان اعم از مسلمان و غیرمسلمان اصرار داشت. از سوی دیگر، موارد منقول در خصوص برخی اقدامات در حذف چند تن از سران یهود معارض در زمان پیامبر، علاوه بر ضعف سندی و عدم قابلیت استناد اقدامات به شخص پیامبر، اصولاً فاقد صدق عنوان ترور و اعمال تروریستی است و باید در قلمرو اقدامات جنگی و قواعد مربوط به زمان جنگ مورد بررسی قرار گیرد. به قتل رساندن مخالفان در عصر پیامبر، اقدامی کاملاً مشروع بوده است، اما پیامبر اسلام با وضع قواعد اخلاقی و نهی شرعی به صورت اکید از شیوع چنین اقداماتی نزد مسلمانان جلوگیری کرد.

مسئله بحث

پرسش اصلی و مبنایی که باید در تمام مراحل مورد توجه باشد، این است که نسبت سنت نبی اکرم (ص) با موضوع ترور و اقدامات تروریستی چیست؟ آیا چنین اقداماتی در زمان پیامبر (ص) به دست شخص او یا به دستور ایشان صورت پذیرفته است؟ آیا صحیح است که امروزه و در متن گفتمان حقوقی ـ سیاسی معاصر، رویدادها و وقایع بیش از چهارده قرن قبل را با اصول ارزشی و قواعد حقوقی موضوعه امروزی نقد و ارزشیابی کنیم؟
موارد تاریخی‌ای را که به ویژه در مورد یهودیان عهدشکن مدینه است، چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟ آیا چنین اقداماتی بر فرض صحت نقل، در عصر پیامبر، اقدامی تروریستی به شمار می‌آمده یا عملی مشروع بوده است؟ سندهای روایی دال ّ بر رفتار خشونت آمیز منسوب به پیامبر (ص) چیست؟ این اسناد از چه میزان صحت و اعتبار روایی برخوردارند؟ واکنش شیعه و سنی به این گزارش های تاریخی چیست؟
پیش از بررسی سنت نبوی در خصوص ترور و تروریسم، اشاره به مفهوم و قلمرو مباحث مربوط به ترور و تروریسم ضرورت دارد. به این منظور، به اجمال متذکر این موارد می‌گردد.

واژه شناسی ترور

واژه ترور که در گفتار و نوشتار فارسی امروزی بدان تمسک جسته می‌شود، از اصطلاح Terror در زبان انگلیسی اخذ شده است. این واژه از واژه لاتین ters که آن هم از ریشه ter به معنای حیله، نابکاری گرفته شده، مشتق شده است (Webster، : ۱۹۸۶، ۲۲۶۲). از همین ریشه ter است که واژه terribleness، terrible به معنای خوفناک ساخته شده و در زبان انگلیسی استعمال آن رواج یافته (۲۰۰۵:Oxford).
به نظر می‌رسد که واژه ترس در زبان فارسی نیز از همان واژه ters در زبان لاتین اخذ شده باشد؛ و یا به عکس.

تعریف تروریسم

از تروریسم تعاریف مختلفی ارائه شده است و هر تعریف ناظر بر رویکرد خاصی است که ذهنیت و زاویه نگرش تعریف کننده را بیان می‌دارد. از میان تعاریف متعدد، به ذکر چند تعریف متناسب با بحث اکتفا می‌شود.
دایره المعارف بریتانیکا، تروریسم را کاربرد سیستماتیک ارعاب یا خشونت پیش بینی نشده علیه حکومت ها، مردم یا اشخاص به منظور دستیابی به هدفی سیاسی تعریف می‌نماید.
در این تعریف، تروریسم پدیده‌ای آگاهانه و فعلی و سیستماتیک در به کار گرفتن ایجاد ترس یا اعمال خشونت آمیز، با صفت غیرقابل پیش بینی بودن در نظر گرفته شده است که دو نوع هدف برای آن قابل تصور است؛ هدف نزدیک و مستقیم که همان مجنی علیه‌ها و کسانی‌اند که فعل ترس آمیز و خشن بر آن‌ها وارد شده است، اما هدف و مخاطب اصلی ترور، مخاطبان و اهداف سیاسی‌اند که ترورکنندگان قصد رساندن پیام خود را به آنان دارند. در این تعریف، هدف نزدیک می‌تواند حکومت، مردم (با ویژگی اجتماعات مردمی) و یا فرد خاصی باشد.
تروریسم را ارتکاب هدفمند خشونت یا تهدید به خشونت، برای وحشت آفرینی و یا رفتار مقهورانه در قربانی، و یا در مخاطبان آن فعل یا تهدید نیز تعریف کرده اند.
در این تعریف اصولاً چیزی به نام ترور کور و غیرهدفمند نفی شده است و اقدامات خشونت بار، دارای هدف فرض شده اند.
دائره المعارف انکارتا نیز تروریسم را این گونه تعریف می‌کند: ایجاد و بهره برداری عمدی از ترس به منظور استفاده از تغییرات سیاسی.
از زاویه‌ای دیگر، باتوجه به مخالفت تروریسم با هنجارهای حقوقی و خصوصیت هنجار شکنانه ی آن، می‌توان تروریسم را اقدام غیرقانونی در به کار گرفتن خشونت یا تهدید در به کارگیری خشونت بر ضد حکومت یا مردم یا اشخاص به منظور تحقق اهداف مرتکبان دانست.

بررسی واژه شناسانه ترور در فرهنگ عرب

برای توصیف اقدام‌هایی شبیه آنچه امروزه ترور نامیده می‌شوند، در فرهنگ عربی و اسلامی سه واژه فتک، ارهاب و اغتیال استفاده می‌شود. در متون عرب پیش از اسلام تاکنون، این واژگان دارای کاربرد بوده است؛ اما در عربی معاصر (فتک) تقریباً مورد استعمال قرار نمی‌گیرد و (اغتیال) کاربرد میانه‌ای دارد. در عوض، واژه (ارهاب) دارای استعمال گسترده است و امروزه در متون فقهی و حقوقی عرب و به ویژه در مباحث حقوق بین الملل ترجمان واژه ترور و اقدامات تروریستی است. از آن‌جا که در متون روایی شیعه و اهل سنت هر سه واژه مذکور به کثرت مورد استفاده قرار گرفته، ضروری است تا در بررسی سنت نبوی حول موضوع ترور به اختصار هر سه واژه را مورد کاوش معنایی و مفهومی قرار دهیم.

الفتک

مرحوم مجلسی در بحارالانوار به نقل از جوهری، فتک را چنین تعریف می‌کند:
و قال الفتک: أن یأتی الرجل صاحبه و هو غارّ غافل حتی یشدّ علیه فیقتله و فی الحدیث قیّد الایمان الفتک، لایفتک مؤمن؛
فتک آن است که شخصی کسی را که نزد اوست و غافل است (از نیت آن شخص) مورد حمله قرار دهد و به قتل رساند و در حدیث آمده است که ایمان ، فتک را قید و بند زده است (اجازه انجام فتک را نمی‌دهد) و مؤمن اقدام به فتک نمی‌کند..

[۱] مجلسی محمدباقر:بحارالانوار، دارالاحیاءالتراث العربی، ج۲۸، ص۳۵۹، ۱۴۰۳ ق.

طریحی نیز در مجمع البحرین به نقل از قاموس ، معنایی نزدیک به معنای جوهری را ارائه می‌کند، البته با عدم حصر معنای فتک در قتل و تعمیم صدق فتک بر مجروح ساختن دیگری. طریحی می‌گوید: (… انتهز منه فرصه فقتله او جرحه مجاهره او اعم).

[۲] طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۵۷، ج۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷.

در این بیان، دو ویژگی برای فتک ذکر شده است: نخست، اعم بودن آن از قتل و صدق بر جرح علاوه بر قتل، و دیگری، در چگونگی اقدام به فتک است که می‌تواند در خفا صورت گیرد یا آشکارا.
این عمل (اقدام به فتک) در عرب جاهلی رواج داشت، اما پیامبر اسلام آن را ممنوع کرد. علامه مجلسی در بحارالانوار موارد متعددی از ممنوع ساختن فتک از جانب پیامبر نقل کرده است که نفس اقدام ناگهانی و ناجوانمردانه برای قتل، مذموم و ممنوع است و علت ممنوعیت، ایمان دانسته شده است؛ یعنی انسان مؤمن باتوجه به سجایای اخلاقی و تعالیم اسلامی، به عملی این چنین ناجوانمردانه اقدام نمی‌کند.

[۳] مجلسی محمدباقر:بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۴۴، دارالاحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

[۴] مجلسی محمدباقر:بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۲۸ ۳۵۹، دارالاحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

[۵] مجلسی محمدباقر: بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۲۷، دارالاحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

الغول (الاغتیال)

اغتیال در عربی از ریشه غول گرفته شده است و در لغت عرب به معنای هلاک کردن و کشتن همراه با خدعه و نیرنگ است، بدون این‌که مقتول بفهمد. به ادعای صاحب قواعد الاحکام واژه اغتیال بیش‌تر برای کشتن اهل ذمه در صورت نقض عهد آنان به کار رفته است و کشتن آن‌ها در این فرض جایز است.

[۶] خاوری یعقوب و همکاران: واژه نامه تفصیلی فقه جزا، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ج۱، ص۸۴، چ ۱، ۱۳۸۴.

صاحب اقرب الموارد، اغتیال را کشتن با فریب و کشاندن شخص به محل خلوت و کشتن او در آن مکان، یا قتل پنهانی کسی معنا کرده است.

[۷] الخوری الشرتونی سعید: اقرب الموارد، ج۲، ص۸۹۳، مکتبه آیت اللّه العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۳هـ.

الارهاب

ارهاب از ماده رهب به معنای ترس و خوف در لغت عذب اخذ شده است.

[۸] الخوری الشرتونی سعید: اقرب الموارد، ج۱، ص۴۳۷، مکتبه آیت اللّه العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۳هـ.

این ماده در صیغه اِفعال به معنای اخافه و ترساندن و اقداماتی که به ترساندن بینجامد، معنا می‌شود. اما در اصطلاح حقوقِ جزا، برای توصیف افراد و گروه‌هایی که با استفاده از قدرت به ترساندن دیگران اقدام می‌نمایند تا اهداف خاصی را تحقق بخشند، به کار می‌رود..

[۹] بسام ضوء: مجله الفکر العربی، العدد ۶۴.

(الارهاب: هوفی الأساس مصطلح من مصطلحات القانون الجزایی یرکز علی وصف الأفراد أو الجماعات الذین یستخدمون القوی من أجل تخویف الأخرین فی سبیل تحقیق أهداف و مکاسب محض خاصه.)

[۱۰] بسام ضوء: مجله الفکر العربی، العدد ۶۴.

برای حقیقت یابی موضوع در سنت نبوی ، ضروری است تا احادیث منسوب به پیامبر اکرم مورد بررسی و غور قرار گیرد. در این بررسی باید وجود و سند و دلالت احادیث، مورد دقت قرار گیرد تا در پرتو دریافت های قابل اعتنا در هر مورد و همچنین با دستیابی به دریافتی کلی، به درکی جامع و واقع بینانه از سنت نبوی نایل شویم.

امکان صدق یابی سنت نبوی و ترور

نسبت سنجی میان سنت نبوی و تروریسم متوقف بر چند امر است: نخست آن‌که مراد از سنت نبوی واضح شود. دیگر آن‌که آیا اقداماتی در این سنت یافت می‌شود تا با تروریسم و ترور قابل نسبت سنجی باشد و سرانجام این‌که در صورت وجود چنین اقداماتی، این اقدامات چه نسبتی با ترور و تروریسم دارند.

مفهوم و گستره

سنت در عرف اهل لغت معانی متعددی دارد؛ از آن جمله: الطریقه المسلوکه است، که کسایی در معنای آن دوام را یافته است. خطابی نیز اصل سنت را الطریقه المحموده دانسته و صرف طریق بودن و دوام داشتن را به پسندیده بودن (محموده) مقید کرده است.

[۱۱] الامین حسن: دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، ج۱، ص۳۲۷، الطبعه الخامسه، المجلد السابع، ۱۴۱۵هـ.

اما در اصطلاح، سنت عبارت است از (ما صدر عن النبی من قول أو فعل أو تقریر) و از آن‌جا که سیره در اصطلاح شامل فعل و تقریر پیامبر می‌شود، سنت اعم از سیره است. بنابراین در بررسی سنت نبوی مصادیق سه ‌ ‌گانه قول (سنت قولی و گفتاری)، فعل (سنت فعلی) و تقریر (سنت تقریری) پیامبر اکرم باید مورد بررسی و کاوش قرار گیرد.

سنت نبوی و ادعای مطابقت با مفهوم ترور

آنچه از اخبار وارده در خصوص کشته شدن چندتن از سران یهود مخالف اسلام در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) نقل شده است و برخی نویسندگان تلاش کرده‌اند تا آن را بر ترور منطبق سازند و به سنت پیامبر (ص) نسبت دهند، از چند جهت قابل توجه است؛ از جمله این‌که به یقین و به استناد تمامی مصادر روایی فریقین، هیچ نقلی یا ادعایی در خصوص سنت فعلی و اقدام شخص پیامبر (ص) به کشتن مخالفان وجود ندارد، حتی امرزه نیز مخالفان اسلام و مستشرقان چنین ادعایی ندارند. پس به یقین سنت فعلی پیامبر (ص) در قتل مخالفان گزارش نشده و منتفی است. البته شرکت پیامبر در جنگ‌ها و غزوات امری حتمی است که مفهوماً از قلمرو بحث ترور و عملیات غافل گیرانه خارج است و تابع قواعد نظم بخش به جنگ و آیین نبرد است که بررسی آن در جای خود مفید خواهد بود.
به جز سنت فعلی که راساً منتفی است، دو گونه دیگر سنت یعنی سنت قولی و سنت تقریری از طریق برخی احادیث وارده در کتب سیره و جوامع احادیثی نقل شده است و حاوی تقریر و یا گفتار پیامبر (ص) در مواردی است که برای عده‌ای شبهه مشروعیت بخشی برای ترور را به وجود آورده است.
بنابراین در این مقطع پرداختن به این موارد ضروری و کانون توجه در این نوشتار خواهد بود. برای پرداختن به سنت قولی و تقریری پیامبر (ص) می‌توان آن را در سه مرحله زمانی و تاریخی تحلیل کرد:
اول: سنت پیامبر از بعثت تا هجرت به مدینه ؛
دوم: سنت او از هنگام ورود به مدینه تا فتح مکه ؛
سوم: سنت آن حضرت از هنگام فتح مکه تا وفات.
با توجه به اینکه، مصادیق سنت منقول در خصوص اقدامات خشونت آمیز، فقط مربوط به مقطع دوم (از ورود پیامبر به مدینه تا فتح مکه) و آن هم در سه سال اول از این مقطع تاریخ منحصر است، فقط این مقطع مورد بررسی قرار می‌گیرد.

وجود احادیث

سیره نویسان اعم از شیعه و اهل سنت در کتب خود در مقام بررسی حوادث سال های اول تا سوم هجری از وقایعی سخن به میان آورده‌اند که این شائبه‌ها را به وجود آورده است:
اولاً، چنین مواردی واقع شده و دارای واقعیت تاریخی اند؛
ثانیاً، این موارد به دستور، اجازه یا اذن پیامبر بوده اند؛
ثالثاً، چنین مواردی از مصادیق ترور و اقدامات تروریستی به شمار می‌روند؛
رابعاً، با تعمیم بخشیدن و تسرّی چنین احکام احتمالی‌ای از زمان پیامبر به زمان حال، این گونه اقدامات را امروزه مشروع پنداشته‌اند و پا را فراتر گذارده و به تبلیغ چنین اموری پرداخته اند.
آنچه بر لزوم و ضرورت واقع یابی این چنین ادعاهایی می‌افزاید، آن است که نقل کنندگان چنین احادیثی بدون بررسی کارشناسانه و کاوش در متون اسلامی به آن‌ها استناد می‌جویند و کثرت چنین نقل‌هایی حتی از جانب برخی محققان حوزوی، گونه‌ای شهرت نقل و تلقی به قبول را در جامعه اسلامی و حتی در میان پژوهشگران و نویسندگان تاریخ و سیره پیامبر اسلام پدید آورده است. بنابراین نگرش دوباره به چنین احادیثی و زدودن این شائبه از سیره نبی اکرم (ص) به ویژه در زمان معاصر امری ضروری می‌نماید.

موارد منقول از منابع شیعه

مرحوم مجلسی در بحارالانوار صدور دستور قتل کعب بن الاشرف به وسیله پیامبر را نقل می‌کند که این امر به دستور جبرئیل به پیامبر صورت گرفته است.

[۱۲] مجلسی محمدباقر: بحارالانوار، دارالاحیاءالتراث العربی، ج۲۰، ص۱۰، ۱۴۰۳ ق.

[۱۳] مجلسی محمدباقر:بحارالانوار، دارالاحیاءالتراث العربی، ج۲۰، ص۱۵۸، ۱۴۰۳ ق.

وی همچنین قتل اسماء بنت مروان به وسیله عمیر بن عدی بن خرشه را نقل می‌کند.

[۱۴] مجلسی محمدباقر: بحارالانوار، دارالاحیاءالتراث العربی، ج۲۰، ص۷، ۱۴۰۳ ق.

گرچه در این مورد پیامبر دستور صادر نفرموده بود، اما پس از قتل او و دیدن عمیر به او تسلی می‌دهد که: (لاینتطح فیها عنزان؛ به خاطر اقدام تو، هیچ عواقب ناگواری پیش نخواهد آمد و حتی دو بز با یکدیگر شاخ به شاخ نخواهند شد).
مرحوم مجلسی همچنین قتل ابو رافع سلام بن ابی الحقیق را که ـ از یاران کعب بن الاشرف در دشمنی با اسلام و رسول خدا بود ـ نقل می‌کند. در این نقل، قتل ابورافع به گونه‌ای رقابت میان اوس و خزرج عنوان شده است و از آن‌جا که کعب بن الاشرف به دست فردی از اوس ( محمد بن مسلمه ) به قتل رسیده بود، خزرجی‌ها نیز در رقابت با اوسی‌ها کشتن ابورافع را به پیامبر خدا پیشنهاد کردند که آن حضرت به آن‌ها اذن داد

[۱۵] مجلسی محمدباقر: بحارالانوار، دارالاحیاءالتراث العربی، ج۲۰، ص۱۲ ـ ۱۳، ۱۴۰۳ ق.

و این قتل به دست گروهی پنج نفری به فرماندهی عبداللّه بن عتیک صورت گرفت.

موارد منقوله از منابع اهل سنت

اما از میان صاحبان سیره از اهل سنت ، تقریباً تمام ایشان چنین اتفاقاتی را نقل کرده‌اند و اگر مرحوم مجلسی به سه مورد قتل انفرادی اکتفا کرده، سیره نویسان اهل سنت تا شش مورد ذکر کرده اند. سه موردی که اینان به موارد منقول از مجلسی (ره) در بحار افزوده اند، عبارت‌اند از:
قتل ابوعفک، که شاعری کهنسال و یهودی بود و قریب به ۱۲۰ سال داشت. پس از بازگشت پیروزمندانه پیامبر از جنگ بدر، ابوعفک شعری در ذم پیامبر سود و سالم بن عمیر (یا سالم بن عمرو ) نذر کرد که وی را به قتل برساند.

[۱۶] الذهبی مغازی: دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.

البته در این مورد هیچ گونه دستوری از پیامبر (ص) صادر نشده بود و سالم بن عمیر شخصاً به آن مبادرت ورزید.
قتل سفیان ابن نبیح الهذلی ، که به نقل از ذهبی در المغازی، پیامبر (ص) از اقدامات او در گردآوری نیروی انسانی برای جنگ با آن حضرت آگاهی یافت و محمد بن مسلمه را به قتل وی مأمور کرد.

[۱۷] الذهبی مغازی: دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۳۴۶.

قتل ابن سنینه یهودی، که به نقل صاحبان سیره پس از آن صورت گرفت که کعب بن الاشرف به قتل رسید و دسیسه های او و همراهی اش با کفار قریش در براندازی نظام سیاسی حاکم در جامعه نوپای اسلامی در مدینه آشکار گردید. در این برهه زمانی، پیامبر به نقل صاحبان سیره دستوری عام صادر کرد مبنی بر اینکه: (من ظفرتم به من رجال یهود فاقتلوه؛ به هر یک از مردان یهود که دست یافتید، او را بکشید.) پس از این دستور، محیصه ابن مسعود اقدام به قتل ابن سنینه نمود.

[۱۸] ابن اسحاق محمد: السیره النبویه، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۹ ـ ۳۲۰، ۱۴۲۴ ق.

در خصوص این مورد نیز پیامبر دستور جداگانه‌ای صادر نکرد و دستور عام آن حضرت اقدامی تاکتیکی بر خانه نشین کردن مخالفان (یهودی) و ترساندن آنان بود؛ زیرا یهود با همکاری منافقان مدینه به سرکردگی عبداللّه بن ابی جوّ رعب آمیزی ایجاد کرده بودند.
لذا نمی‌توان این مورد را اقدام تروریستی در سنت نبوی دانست. موارد سه ‌ ‌گانه مذکور از منابع یاد شده را تقریباً تمامی صاحبان سیره از جمله: ابن هشام ، طبری و سایرین نیز نقل کرده و انکار نکرده اند.

صحت سندی اخبار وارده

احادیث منقول در خصوص آنچه حکایت از اقدام خشونت آمیز و غافل گیرانه علیه برخی شهروندان غیر نظامی مدینه به دستور پیامبر می‌کند، تماماً از سوی سیره نویسان و تاریخ نگاران اهل سنت وارد منابع حدیثی اسلام شده است، حتی احادیث و نقل قول‌هایی که در بحارالانوار آمده اند، از کتب تاریخ و سیره اهل سنت، اقتباس شده اند؛ از آن جمله: المنتقی فی مولود المصطفی، المغازی واقدی، المغازی ذهبی، سیره ابن هشام، تاریخ طبری و کامل ابن اثیر، حتی در یک مورد نیز که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در خصوص بررسی شأن نزول آیات ۱ تا ۵ سوره حشر

[۱۹] حشر/سوره۵۹، آیه۱-۲.

به موضوع کعب بن الاشرف می‌پردازد، آن را از سیره ابن اسحاق نقل می‌کند

[۲۰] الطبری، ج۱۴، ص۶۲۶ ـ ۶۵۱.

از آنچه فی الجمله در خصوص آغاز و منشأ مباحث مربوط به قتل مخالفان به فرمان یا رضایت پیامبر از کتب روایی و تاریخی اهل سنت بیان شد و با توجه به عدم رعایت ضوابط نقل حدیث و ویژگی های مورد نظر شیعه در خصوص صفات راویان، بی اعتباری چنین نقل‌هایی از نظر شیعه روشن می‌گردد. اما جای تعجب است که برخی بزرگان شیعه از جمله مجلسی و طبرسی و نیز برخی معاصرین به این نقل‌ها استناد کرده اند. بنابراین ضروری است تا به صورت جدی به واکاوی سند احادیث مورد نظر پرداخته و قوت و ضعف این سندها روشن شود.

سند حدیث مربوط به سفیان بن نبیح الهذلی

سند حدیث مربوط به سفیان بن نبیح الهذلی به نقل از مغازی ذهبی

[۲۱] الذهبی مغازی: دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷.

چنین است: (محمد بن سلمه، عن ابن اسحاق، حدثنی محمد بن جعفر بن الزبیر عن عبداللّه عن عبداللّه بن انیس، عن ابیه، قال:دعانی رسول اللّه فقال… ).
در این حدیث، محمد بن مسلمه ثقه است؛ زیرا علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از وی نقل روایت کرده است.

[۲۲] قمی ابی الحسن علی بن ابراهیم: تفسیر قمی، ج۱، ص۴۶، دارالکتاب، قم، ۱۴۰۴ ق.

و چون او فقط از ثقات نقل می‌کند، محمد بن مسلمه را باید ثقه دانست. مرحوم خویی در معجم الرجال الحدیث نیز تمام راویان حدیث در تفسیر قمی را ثقه می‌داند..

[۲۳] خویی (الموسوی)، ابوالقاسم: معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواه، ج۱۷، ص۱۲۸، مرکز نشر آثار شیعه، ج۱۷، ۱۴۱۰هـ.

اما ابن اسحاق مجهول است؛ زیرا یا در کتب رجالی معتبر شیعه از وی نامی برده نشده است و یا اگر نامی از وی به میان آمده است، به دلیل عدم ذکر نام کوچک او، ابن اسحاق مشترک است؛ لذا مجهول است و قابل اعتنا نیست. محمد بن جعفر بن الزبیر نیز مجهول است و عبداللّه بن عبداللّه و عبداللّه بن انیس نیز هر دو (پدر و پسر) ضعیف اند؛ زیرا گرچه در برخی معاجم از جمله معجم الرجال خویی

[۲۴] خویی (الموسوی)، ابوالقاسم: معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواه، ج۱۱، ص۱۲۱، مرکز نشر آثار شیعه، ج۱۷، ۱۴۱۰هـ.

و رجال شیخ

[۲۵] خویی (الموسوی)، ابوالقاسم: معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواه، ج۱۱، ص۴۴، مرکز نشر آثار شیعه، ج۱۷، ۱۴۱۰هـ.

از آن‌ها نام برده شده، ولی توثیق نشده اند.

سند حدیث منقول از تاریخ طبری در خصوص کعب بن الاشرف

سند حدیث منقول از تاریخ طبری در خصوص کعب بن الاشرف چنین است: (… وحدثنا ابن حمید قال حدثنا سلمه عن محمد ابن اسحاق عن عبداللّه المغیث بن ابی برده: من لی بابن الاشرف…).
در این سند نیز ابن حمید مجهول است و نام وی در کتب رجالی از جمله رجال خویی و رجال قهپایی نیامده است. سلمه و ابن اسحاق نیز هر دو مجهول اند. عبداللّه بن مغیث بن ابی برده نیز مجهول است و نام وی درمنابع شیعه در شمار اصحاب رسول اکرم و راویان از او نیامده است.

سند حدیث منقول از تاریخ طبری در خصوص ابورافع سلام بن ابی الحقیق

سند حدیث منقول از تاریخ طبری در خصوص ابورافع سلام بن ابی الحقیق نیز چنین نقل شده است:(فحدثنا هارون بن اسحاق همدانی، قال حدثنامصعب بن المقدام قال حدثنی اسرائیل، قال حدثنا ابواسحاق عن البراء قال:… ).
در این سند نیز همان اشکالات سابق در سندهای قبلی موجود است؛ یعنی هارون بن اسحاق همدانی ، مصعب بن المقدام ، اسرائیل و ابواسحاق همگی مجهول اند. البته براء میان سه نفر مشترک است و هر سه از اصحاب رسول خدا و ثقه هستند؛ زیرا که براء بن عازب الانصاری الخزرجی از اصفیاست، براء بن مالک انصاری در رکاب پیامبر به شهادت رسید و براء بن معرور از نقباست.

[۲۶] خویی (الموسوی)، ابوالقاسم: معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواه، ج۴، ص۱۸۴ ـ ۱۸۹، مرکز نشر آثار شیعه، ج۱۷، ۱۴۱۰هـ.

با وجود این، ضعف سند ناشی از مجهول بودن عمده راویان سند، تمام سند را ضعیف می‌سازد.

نقل مربوط به قتل ابوعفک به دست سالم بن عمیر به نقل از واقدی

اما نقل مربوط به قتل ابوعفک به دست سالم بن عمیر به نقل از واقدی

[۲۷] واقدی، ج۱، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.

به دلیل این‌که اقدام سالم بن عمیر اصولاً فاقد اجازه، اذن یا دستور و یا حتی رضایت پیامبر بوده و از اصل داخل در بحث نیست؛ گرچه سند این نقل نیز غیرمعتبر و دارای اشخاص مجهول الهویه است؛ زیرا سعید بن محمد و عماره بن غزیه ، اسماعیل بن مصعب ، معصب بن اسماعیل و اسماعیل بن زید مجهول‌اند و قابل اعتماد نیستند.

[۲۸] خویی (الموسوی)، ابوالقاسم: معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواه، ج۱، ص۳، ۷، ۱۲ و ۱۸،مرکز نشر آثار شیعه، ج۱۷، ۱۴۱۰هـ.

سند مربوط به قتل اسماء بنت مروان نیز به نقل از واقدی

سند مربوط به قتل اسماء بنت مروان نیز به نقل از واقدی

[۲۹] واقدی، پیشین، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.

نامعتبر است؛ زیرا راویان آن مجهول اند. در این خصوص واقدی نقل کرده است: (حدثنی عبداللّه بن حارب ، عن ابیه، ان…) ؛ در حالی که، هم عبداللّه بن حارث میان ده نفر مشترک است و هم پدر او حارث نیز فاقد کنیه بوده و مجهول است..

[۳۰] خویی (الموسوی)، ابوالقاسم: معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواه، ج۱۰، ص۱۵۲ ـ ۱۵۴، مرکز نشر آثار شیعه، ج۱۷، ۱۴۱۰هـ.

اگر اعتبار احادیث منقول در موضوع مورد بحث را باتوجه به ارزش سندی آن‌ها ارزیابی کنیم، به واقع نمی‌توان به این اخبار تمسک جست و منقولات مربوط به اعمال خشونت بار پیامبر اکرم ، از اصل فاقد وجه و اعتبار خواهند بود. اخباری که تماماً متکی به نقل مجاهیل باشند، چگونه می‌توانند در تحقیق درباره شخصیت و سنت مؤسس دین مورد استناد قرار گیرند.

اقدامات قهرآمیز پیامبر (غزوات و سرایا)

سیره نویسان از اقدامات نظامی پیامبر تحت دو عنوان نام می‌برند: نخست غزوات (جمع غزوه، اقداماتی نظامی که پیامبر در آن شرکت می‌کرد و فرماندهی آن را بر عهده داشت.) و دیگری سرایا. (جمع سریه، اقداماتی نظامی که پیامبر در آن شرکت نمی‌کرد و کسی را به عنوان فرمانده به همراه جمعی به مأموریت نظامی گسیل می‌داشت.) در تعداد این فعالیت های نظامی میان سیره نویسان اختلاف است. تعداد غزوه‌ها را از ۲۶

[۳۱] مسعودی ابی الحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی: مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۸ ـ ۲۸۸، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۲۱ ق.

تا ۲۷

[۳۲] ابن اسحاق محمد: السیره النبویه، دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۲۸۰ ـ ۲۸۱، ۱۴۲۴ ق.

مورد و سریه‌ها را از ۳۵ تا ۸۱ سریه با تفاوت نقل صاحبان سیر ذکر کرده اند. (این تفاوت در نقل، در این کتب قابل پی گیری است: جوامع السیره عمرو بن عدی ، التنبیه و الاشارات مسعودی، سیره النبی ابن هشام و…)

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.