پاورپوینت کامل مفهوم عقل در کافی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مفهوم عقل در کافی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفهوم عقل در کافی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مفهوم عقل در کافی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل مفهوم عقل در کافی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
در این نوشتار سعی شده است که برداشتهای ملاصدرا و علامه مجلسی درباره مفهوم عقل در روایات «کتاب العقل و الجهل» اصول کافی، مورد تحقیق و کاوش قرار گیرد.
فهرست مندرجات
۱ – درآمد
۲ – معنای لغوی عقل
۳ – معنای اصطلاحی عقل
۴ – معنای عقل از دیدگاه ملاصدرا
۴.۱ – اشتراک لفظی
۴.۲ – تشکیکی
۴.۳ – وجه اشتراک معانی عقل
۵ – معنای عقل از دیدگاه علامه مجلسی
۶ – مقایسه دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی
۶.۱ – نقاط اشتراک
۶.۱.۱ – مصداق معنای ششم
۶.۲ – نقاط اختلاف
۷ – اعتبار روایات عقل
۷.۱ – عبارات علامه مجلسی
۷.۲ – کلام ملاصدرا
۸ – ملاصدرا و حمل روایات
۸.۱ – معنای اول
۸.۲ – معنای دوم
۸.۳ – معنای سوم
۸.۳.۱ – حدیث سوم
۸.۳.۲ – حدیث چهارم
۸.۴ – معنای چهارم
۸.۵ – معنای پنجم
۸.۵.۱ – حدیث یازدهم
۸.۵.۲ – حدیث دوازدهم
۸.۶ – معنای ششم
۹ – علامه مجلسی و حمل روایات
۹.۱ – معنای اول
۹.۱.۱ – حدیث دوم
۹.۱.۲ – حدیث دوازدهم
۹.۱.۳ – حدیث نوزدهم
۹.۲ – معنای دوم
۹.۳ – معنای سوم
۹.۴ – معنای چهارم
۹.۵ – معنای پنجم
۹.۶ – معنای ششم
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
درآمد
مطالب در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول، درباره تبیین و توضیح معنای عقل است. مباحثی مانند معنای لغوی و اصطلاحی عقل، معنای عقل از دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی را در این بخش میتوان یافت. در بخش دوم، «تطبیق دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی بر روایات» گنجانیده شده است.
در این بخش نظرهای آنها درباره مفهوم عقل در تک تک روایات اصول کافی آورده شده است. هدف از این تحقیق کمک به برداشتی صحیحتر از مفهوم عقل در روایات معصومان (علیهالسّلام) است.
معنای لغوی عقل
اصل مادّه «عقل» به معنای «بازداشتن» است و همه مشتقات آن، به این معنای اصلی باز میگردد.
[۱] ابن اثیر جزری، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۲۷۸.
[۲] جوهری، اسماعیل بن حمّاد، تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۷۶۹.
[۳] فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۲۱۹.
[۴] راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۴۱- ۳۴۲.
[۵] جرجانی، شریف، التعریفات، ص۱۵۱.
[۶] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۱، ص۱۵۹.
ابن فارس درباره این مادّه بر آن است که: العین و القاف و اللام اصل واحد منقاس مطّرد، یدّلُ عُظْمه علی حُبْسه فی الشئ او ما یقارب الحُبْسه. من ذلک العقل، و هو الحابس عن ذمیم القول و الفعل؛
[۷] ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ج۴، ص۶۹.
مادّه «عقل»، (دارای) ریشهای واحد، قیاسی و فراگیر است که اکثر موارد کاربرد آن بر «بازداشتن» یا معنایی نزدیک به آن درباره اشیا دلالت میکند. عقل از همین معنا برگرفته شده است؛ (زیرا) از گفتار و رفتار ناپسند باز میدارد. نقیض عقل، جهل است. «العقل: نقیض الجهل».
[۸] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۱ ص۱۵۹.
ظاهراً مراد از «نقیض»، نقیض فلسفی نیست، بلکه مراد از آن، «ضد» است؛ از این رو «عقل» و «جهل»، دو امر وجودیاند، نه اینکه «جهل»، «عدم العقل» باشد.
[۹] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۱، س ۱۶.
ابوالبقا، برخی از نامهای عقل را بر شمرده، میگوید: عقل را «لُبّ» گویند؛ زیرا منتخب پروردگار و برگزیده اوست؛ و «حِجی» گویند؛ زیرا به کمک عقل، انسان میتواند به «حجت» برسد و بر تمام معانی دست یازد؛ و «حِجْر» گویند؛ زیرا عقل از انجام نافرمانیها نهی میکند؛ و «نُهی» گویند؛ به خاطر این که زیرکی و شناخت و رای، به عقل منتهی میشود. و عقل بالاترین خوبی است که به بنده عطا میشود و او را به نیکبختی دنیا و آخرت میرساند.
[۱۰] حسینی کفوی، ایوب بن موسی، الکلیات، ص۶۱۹- ۶۲۰.
معنای اصطلاحی عقل
معانی اصطلاحی عقل متعدد است و عالمان مسلمان هریک با توجه به گرایشهای فکری خود، یک یا چند معنا را برای آن بیان کردهاند.
[۱۱] ابن سینا، حسین بن عبداللّه، النجاه فی المنطق و الالهیّات، ج۱، ص۱۶۹.
[۱۲] ابن سینا، حسین بن عبداللّه، الاشارات و التنبیهات، ص۸۵- ۸۶.
[۱۳] ابن مرزبان، بهمنیار، التحصیل، ص۷۸۹.
[۱۴] غزالی، محمد، مقاصد الفلاسفه، ص۳۵۹.
[۱۵] رازی، قطب الدین محمود،شروح الشمسیه، ص۱۶۸.
[۱۶] جرجانی، شریف، التعریفات، ص۱۵۱-۱۵۲.
[۱۷] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، المبدا و المعاد، ص۳۵۸.
[۱۸] حسینی کفوی، ایوب بن موسی، الکلیات، ص۶۱۷-۶۲۰.
[۱۹] حسینی کفوی، ایوب بن موسی، الکلیات، ص۶۷.
[۲۰] مناوی، محمد عبدالروؤف، التوقیف علی مهمّات التعاریف، ص۲۴۴.
[۲۱] فیض کاشانی، محمدمحسن، الشافی، ص۳۷.
[۲۲] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱، ص۱۳۱.
[۲۳] نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۴۸.
[۲۴] سبزواری، هادی، شرح المنظومه، ج۵، ص۱۶۵- ۱۷۰.
[۲۵] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۱۲۶۹- ۱۲۹۳.
[۲۶] دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ص۱۴۱۱۲.
[۲۷] صلیبا، جمیل، المعجم الفلسفی، ج۲، ص۸۴.
[۲۸] جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۸، ص۲۰۹.
[۲۹] جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۹۱.
[۳۰] جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۴، ص۲۲۳.
[۳۱] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ص۳۰-۳۷.
[۳۲] اعلمی حائری، دائره المعارف الشیعیه العامّه، محمدحسین، ج۱۳، ص۴۹-۶۱.
معنای عقل از دیدگاه ملاصدرا
معانی عقل از منظر ملاصدرا در موارد متعددی از آثار وی یافت میشود.
[۳۳] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الاسفار الاربعه، ج۳، ص۴۱۸-۴۲۷.
[۳۴] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الاسفار الاربعه، ص۵۱۳-۵۱۴.
[۳۵] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الشواهد الربوبیه، ص۱۹۹-۲۰۸.
خلاصه دیدگاه ملاصدرا درباره معانی عقل این است که بهطور کلی کاربرد واژه «عقل» را، دو گونه میتوان دانست:
الف ـ اشتراک لفظی؛ ب ـ تشکیکی. (ملاصدرا در تبیین معانی عقل دو واژه «اشتراک و تشکیک» را به کار برده است. معنای این دو واژه، چندان دور از ذهن نیست؛ امّا توضیحی مختصر درباره آنها، خالی از فایده نخواهد بود. و مقصود از «اشتراک»، اشتراک لفظی است؛ یعنی این کلمه در معانی متعدد متباین به کار میرود؛ مانند کلمه «عین» در عربی و واژه «شیر» در فارسی که برای معانی متعدد متباین به کار میروند. و مقصود از «تشکیک» این است که برخی از معانی واژه عقل، مرتبههایی دارد که بر هر مرتبه صادق است؛ مثل واژه «نور» که بر همه نورهای ضعیف و قوی ـ با توجه به کثرت مراتب ـ صدق میکند.)
[۳۶] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹.
اشتراک لفظی
اشتراک لفظی شش مورد دارد:
۱ ـ در معنای نخست، عقل غریزهای است که انسان به وسیله آن از حیوانات امتیاز مییابد و آماده پذیرش دانشهای نظری و اندیشیدن در صنعتهای فکری میشود، و در آن، کودن و هوشمند یکساناند. حکما این معنای عقل را در کتاب برهان مورد استفاده قرار میدهند و مقصودشان از آن، نیرویی است که نفس به وسیله آن بدون قیاس و فکر و به صورت فطری به مقدمات بدیهی دست مییابد و به علوم آغازین میرسد.
۲ ـ معنای دوم، اصطلاح متکلمان است که میگویند: عقل این را اثبات و آن را نفی میکند، و مقصود ایشان معانی ضروری نزد همگان یا بیشتر مردم میباشد؛ مانند این که عدد دو، دو برابر عدد یک است.
۳ ـ مورد سوم، عقلی است که در کتب اخلاق به کار میرود و مقصود از آن، بخشی از نفس است که به سبب مواظبت بر اعتقاد به تدریج و در طول تجربه حاصل میشود و به وسیله آن به قضایایی دست مییابیم که به کمک آنها، اعمالی که باید انجام یا ترک شود، استنباط میگردد.
۴ ـ معنای چهارم چیزی است که به واسطه وجود آن در کسی، مردم میگویند که او عاقل است، و بازگشت آن به خوب فهمیدن و سرعت ادراک در استنباط چیزی است که سزاوار گزینش یا اجتناب است؛ گرچه در زمینه غرضهای دنیایی و هوای نفس باشد.
۵ ـ پنجمین مورد، عقلی است که در کتاب نفس نامبردار شده و آن را چهار گونه دانستهاند: الف ـ عقل بالقوه؛ ب ـ عقل بالملکه؛ ج ـ عقل بالفعل؛ د ـ عقل بالمستفاد.
۶ ـ آخرین مورد نیز عقلی است که در کتاب الهیات مطرح گردیده و آن را موجودی گفتهاند که تعلقی به چیزی جز مبدع و آفریننده خود، خداوند قیّوم، ندارد و کمالاتش بالفعل است و در آن هیچ جهت «عدم» یا «امکان و قصور» نیست.
تشکیکی
کاربردهای تشکیکی واژه عقل:
۱ ـ عقول چهارگانه در کتاب نفس؛
۲ ـ مراتب عقل عملی در کتب اخلاق؛
۳ ـ افراد عقل به معنای ششم در نزد گروهی از حکما؛
۴ ـ صور عقلیه؛
۵ ـ عقل به معنای غریزه انسانی که بدان از چارپایان تمایز مییابد.
وجه اشتراک معانی عقل
درباره وجه اشتراک همه معانی عقل، ملاصدرا چنین اعتقاد دارد: «اعلم ان جمیع معانی لفظ العقل علی تباینها و تشکیکها یجمعها امر واحد یشترک الکل فیه، و هو کونه غیر جسم و لا صفه لجسم و لاجسمانی، و لاجل اشتراکها فی هذا المفهوم یصحّ ان یجعل موضوعاً لعلم واحد، و ان یوضع له کتاب واحد یبحث عن احوال اقسامه و عوارضها الذاتیّه کما فی هذا الکتاب الذی نحن فیه من کتب الکافی؛
[۳۷] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۹.
یک مفهوم که در تمام معانی لفظ عقل ـ با همه تباین و تشکیک آن ـ وجود دارد آنها را فراهم میآورد، و آن غیرجسمانی بودن و صفت نبودن آن برای جسم و جسمانی است، از آن روی که جسمانی باشد. و از آن جهت اشتراکش در این مفهوم، شایسته است که موضوع علم واحدی قرار گیرد و درباره آن کتاب واحدی وضع گردد که در آن، از احوال اقسام و عوارض ذاتی آن بحث شود؛ چنان که ما در این جا بحث میکنیم».
معنای عقل از دیدگاه علامه مجلسی
علامه مجلسی دست کم در سه مورد
[۳۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۹۹- ۱۰۵.
[۳۹] مجلسی، محمدباقر، کتاب الاربعین، ص۱۱-۱۷.
[۴۰] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۵.
درباره معانی عقل سخن گفته است. از آنجا که از سویی عبارات ایشان در این موارد، مشابه یکدیگر و از سوی دیگر، موضوع این نوشتار، نگرش ایشان در شرح روایات کافی است، به نقل آنچه در مرآه العقول در این باره آمده است، اکتفا میشود. معانی واژه «عقل» به نظر علامه مجلسی را چنین میتوان خلاصه کرد:
۱ ـ نیروی ادراک خیر و شر و تشخیص آن دو، و توان شناخت علل کارها و آنچه سبب انجام کاری میشود و آنچه از انجام آن باز میدارد.
۲ ـ ملکه و حالتی در نفس که او را به گزینش خیرات و منافع و دوری از شرور و ضررها وا میدارد، و نفس به مدد این ملکه بر طرد خواهشهای شهوت و خشم و وسوسههای اهریمنی توان مییابد.
۳ ـ نیرویی که انسانها آن را در نظم بخشیدن به امور زندگی و معاش خویش به کار میگیرند.
۴ ـ مراتب استعداد نفس و قرب و بعد آن نسبت به تحصیل نظریات که دارای چهار مرتبه عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد است.
۵ ـ نفس ناطقه انسان که او را از بقیه چارپایان جدا میکند.
۶ ـ جوهر مجرد قدیمی که در ذات و فعلش هیچ تعلقی به ماده ندارد.
مقایسه دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی
این بخش را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد: الف ـ نقاط اشتراک؛ ب ـ نقاط اختلاف.
نقاط اشتراک
نقاط اشتراک نظر این دو فرزانه در بیان معانی عقل را میتوان چنین بر شمرد:
۱ ـ اولین معنایی که علامه مجلسی بر شمرده با نخستین معنایی که ملاصدرا آورده است مشابهاند؛ با این تفاوت که ملاصدرا درباره این معنا میگوید: «غریزهای که انسان با آن از چارپایان تمایزی مییابد»،
[۴۱] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۳.
اما علامه مجلسی آن را چنین معرفی میکند: «نیروی ادراک و تمیز خیر و شر و توان شناخت علل، معدات و موانع اشیا».
۲ ـ آنچه علامه مجلسی به عنوان معنای سوم ذکر کرده، مشابه معنای چهارمی است که ملاصدرا آن را بیان نموده است. ملاصدرا، «بازگشت این عقل را به خوش فکری و سرعت انتقال در استنباط آنچه باید انجام و یا اجتناب شود»
[۴۲] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
میداند و علامه مجلسی از آن به «قوهای که مردمان، آن را در تنظیم امور معاششان به کار میگیرند»
[۴۳] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۵.
تعبیر میکند و سپس آن را به «عقل معاش» و «نَکْرا (نیرنگ) یا شیطنت» تقسیم میکند.
[۴۴] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
۳ ـ معنای چهارم علامه مجلسی با معنای پنجم مورد نظر ملاصدرا انطباق دارد؛ یعنی هر دو، این عقل را ـ که علامه مجلسی از آن به «مراتب استعداد نفس برای تحصیل نظریات»
[۴۵] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
تعبیر میکند ـ به چهار بخش تقسیم میکنند: ۱ ـ عقل بالقوه (البته تعبیر علامه، «عقل هیولانی»
[۴۶] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
است)؛ ۲ ـ عقل بالملکه؛ ۳ ـ عقل بالفعل؛ ۴ ـ عقل مستفاد. تفاوت در این است که ملاصدرا این مراتب را توضیح میدهد و علامه به اشاره از آن میگذرد و خواننده را به مباحث مربوط به آن، ارجاع میدهد.
۴ ـ کلام این دو محقق در بیان معنای ششم تفاوتی با هم ندارد. ملاصدرا معنای ششم را عقل مذکور در کتاب الهیات میداند و آن را موجودی معرفی میکند که هیچ تعلقی به هیچ چیز، جز به آفرینندهاش خداوند قیّوم ندارد
[۴۷] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۷.
و سپس این مطلب را توضیح میدهد. علامه نیز میفرماید: معنای ششم چیزی است که فلاسفه به آن معتقدند و آن را به گمان خود اثبات کردهاند و آن جوهر مجرد قدیمی است که هیچ تعلّقی در ذات و فعلش به مادّه ندارد.
[۴۸] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۷.
مصداق معنای ششم
البته به خاطر داشته باشید که در برابر ملاصدرا ـ که معنای ششم را توضیحی نسبتاً طولانی داده است و آن را با قداستی خاص بیان نموده است
[۴۹] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۷.
ـ علامه مجلسی درباره این معنا یادآور میشود که «قائل شدن به آن ـ به آن گونهای که فلاسفه گفتهاند ـ مستلزم انکار بسیاری از ضروریات دین از قبیل حدوث عالم و جز آن است که اینجا گنجایش ذکر آن را ندارد».
[۵۰] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۷.
سپس میافزاید: برخی از فلاسفه که خود را به اسلام بستهاند، عقولی حادث را ملتزم شدهاند؛ و آن نیز ـ آنگونه که آنها اثبات کردهاند ـ مستلزم انکار بسیاری از اصول ثابت اسلام خواهد بود، گو اینکه وجود مجردی جز خداوند متعالی از روایات استفاده نمیشود.
[۵۱] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۷.
وی در پایان معنای ششم تاکید میکند که: «و لیس لهم علی هذه الامور دلیل الاّ مَمَوَّهات شُبَهات او خیالات غریبه، زیّنوها بلطائف عبارات؛
[۵۲] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۷.
و بر این چیزها دلیلی ندارند، جز باطلهای برساخته حق مانند، یا اوهامی دور که آنها را با عباراتی فریبنده آراستهاند». در پایان باید گفت: ملاصدرا و علامه درباره مفهوم معنای ششم کاملاً اتفاق نظر دارند؛ اما یکی مصداق هم برای آن قائل است و دیگری قائل نیست. به عبارت دیگر، اختلاف نظر بر سر وجود و عدم مصداق، محور این بحث را تشکیل میدهد.
۵ ـ معنای اول ملاصدرا و معنای پنجم علامه، هر دو، سبب تمایز انسان از سایر چارپایان میگردند؛ گرچه این دو معنای اختلافهایی نیز دارند که در جای خود خواهد آمد.
نقاط اختلاف
قسمتهای مورد اختلاف این دو دانشمند گرانقدر، بیش از موارد اتفاق آنهاست؛ بنابراین، به بخشی از آنها بسنده میکنیم:
۱ ـ ملاصدرا بین معانی اشتراکی کلمه «عقل» تباین قائل است؛
[۵۳] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۹.
و حال آنکه علامه، بنابر یک احتمال، معنای دوم را، تکامل یافته معنای اول میداند
[۵۴] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۵.
و مغایرت معنای سوم را با معانی اول و دوم، اعتباری (حَیْثی) میشمارد.
[۵۵] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
بنابراین، هر یک از این معانی، به یک بُعد از ابعاد عقل نظر دارد. همچنین ظاهر عبارت علامه آن است که مراتب استعداد نفس (معنای چهارم)، به آنچه در ابتدا بیان نموده باز میگردد.
[۵۶] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
شاید بتوان اختلاف عبارات این دو فرزانه را درباره اتحاد و تعدد معانی عقل به این صورت بر طرف کرد که آنها معتقدند وجود خارجی عقل، یکی است، اما کاربردهای متعددی دارد. این کارکردها و معانی از نظر مفهوم، با هم متباین و متفاوتاند، اما همه، کارکردهای یک عقل به شمار میآیند. بدین ترتیب، این اختلاف ظاهری که در عبارات آنها دیده میشود از میان خواهد رفت. خلاصه اینکه اصرار ملاصدرا بر اشتراک لفظی و تباین معانی عقل،
[۵۷] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۳.
[۵۸] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۷.
[۵۹] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۹.
ناظر به کاربردهای متباین آن است و ارجاع معانی عقل به شئ واحد که در عبارات علامه دیده میشود به «وحدت مصداق خارجی عقل» نظر دارد، چنانکه خود ایشان نیز به این مطلب اشاره کرده است.
[۶۰] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۶.
۲ ـ معنای اول ملاصدرا و معنای پنجم علامه ـ چنانکه گذشت شبیه یکدیگرند، اما اختلاف این دو معنا را نیز نباید نادیده گرفت. علامه معنای پنجم را تنها «نفس ناطقه انسان میداند که به وسیله آن از سایر چهارپایان امتیاز داده میشود». اما ملاصدرا آن را غریزهای میداند که سبب امتیاز انسان از چهار پایان میگردد و برای پذیرش علوم نظری و صناعات فکری آماده میگردد، کودن و هوشمند در آن برابرند و در خوابیده و بیهوش و غافل نیز یافت میشود.
۳ ـ ملاصدرا به معنای دوم مورد نظر علامه مجلسی اشاره نکرده است.
۴ ـ علامه مجلسی معنای دوم مورد نظر ملاصدرا را بیان ننموده است.
اعتبار روایات عقل
به کمک دلایل، قرائن و شواهد میتوان معتبر بودن برخی از روایاتی را که در صدد تعریف عقل برآمدهاند، از نظر علامه مجلسی و ملاصدرا اثبات کرد.
عبارات علامه مجلسی
برخی از تصریحات و قرائنی که در عبارات علامه مجلسی میتوان دید، عبارتند از:
۱ ـ در مقدمه مرآه العقول درباره اعتبار روایات الکافی تصریح شده است: خلاصه مطلب دراینباره و آنچه در نزد من، حق است، این است که وجود خبر در امثال این اصول معتبر، جواز عمل به آن را در پی دارد، اما چارهای از رجوع به سندها نیست تا در هنگام تعارض، بعضی از آنها بر بعضی دیگر ترجیح داده شود؛ زیرا معتبر بودن همه این اسناد منافاتی با قویتر بودن بعضی از آنها ندارد. و بطلان سخن گزافهگویان که گفتهاند: «همه کتاب الکافی بر حضرت قائم (علیهالسّلام) عرضه شده، چون شیخ کلینی در شهر سفرا بوده است» بر هیچ عاقلی پوشیده نیست. آری، انکار نکردن آن حضرت و پدرانش (صلواتاللهعلیهوعلیهم) کلینی و امثال او را در تالیفات و روایاتشان، از چیزهایی خواهد بود که «ظن قریب به یقین» را به همراه دارد که ایشان (علیهالسّلام) به کار آنان رضایت داشتهاند و عمل به اخبار آنان را تجویز نمودهاند.
[۶۱] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۲.
۲ ـ وی در «کتاب العقل و الجهل»، روایات یکم و دهم و هجدهم را «صحیح» و روایات چهارم و پنجم و سی و دوم را «موثق» میداند.
[۶۲] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱، ص۲۱ -۲۲.
البته هر یک از این روایات، یک جنبه از ابعاد حقیقت عقل را نزد معصومین (علیهالسّلام) تبیین میکند.
۳ ـ بیشترین روایات پیرامون عقل در کتاب گرانسنگ بحارالانوار گرد آمده است. بر اساس دیدگاه کسانی که بر این باورند علامه مجلسی در این دایره المعارف حدیثی فقط در صدد جمع آوری احادیث نبوده؛ بلکه روایات و احادیثی را که دارای ارزش و اعتبارند ثبت، تدوین و ضبط نموده است، میتوان ادعا کرد روایات عقل دارای اعتبارند؛ مگر مواردی که ایشان تصریح به خلاف نموده باشد.
[۶۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۲۴.
[۶۴] عابدی، احمد، آشنایی با بحارالانوار، ص۱۲۱-۱۳۲.
یادآوری میکنم که بر اساس بررسی انجام شده، مرحوم علامه در «کتاب العقل و الجهل» بحار، جز در یک مورد از احادیث عقل، روایتی را تضعیف نکرده است.
[۶۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۰۲.
کلام ملاصدرا
در این باره دلایل و قرائنی را نیز میتوان در کلام ملاصدرا دید:
۱ ـ ایشان پس از نقل حدیث دوم میفرماید: سند این حدیث ضعیف به نظر میرسد ـ زیرا راویان ضعیفی نظیر سهل بن زیاد و مفضل بن صالح و جز آنان در طریق آن وجود دارد ـ لیکن این ضعف، زیانی به صحت مضمون آن نمیرساند، چون با «برهان عقلی» تقویت میشود. بسیاری از احادیث رسیده درباره اصول معارف و مسائل توحید و جز آن نیز چنین است.
[۶۶] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۰.
۲ ـ ملاصدرا در بررسی تعدادی از روایات «کتاب العقل و الجهل» بر موثق بودن راویان آنها تاکید میورزد.
[۶۷] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص ۲۱۵.
[۶۸] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۹- ۲۳۱.
[۶۹] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۲۳۲.
ملاصدرا و حمل روایات
دیدگاه ملاصدرا در حمل روایات بر معانی عقل:
معنای اول
معنای اول عبارت است از «غریزهای که انسان به وسیله آن از حیوانات امتیاز مییابد و آماده پذیرش دانشهای نظری و اندیشیدن در صنعتهای فکری میشود و کودن و هوشمند در آن یکسان هستند. حکما این معنای عقل را در کتاب برهان مورد استفاده قرار میدهند و مقصودشان از آن، نیرویی است که نفس به وسیله آن بدون قیاس و فکر و به صورت فطری به مقدمات بدیهی دست مییابد و به علوم آغازین میرسد.»
معنای دوم
معنای دوم «اصطلاح متکلمان است که میگویند: عقل این را اثبات و آن را نفی میکند و مقصود ایشان، معانی ضروری نزد همگان یا بیشتر مردم میباشد؛ مانند این که عدد دو، دو براب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 