پاورپوینت کامل مفعول به ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مفعول به ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفعول به ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مفعول به ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

مفعول‌به

عنوان مورد بحث از اسم (مفعول) و قید آن (به) تشکیل شده و در مقابلِ ” مفعول مطلق ” است که چنین قیدی را ندارد.

فهرست مندرجات

۱ – معنا
۲ – در اصطلاح نحو
۳ – وجه نامگذاری
۴ – جایگاه
۵ – مفعول‌به با واسطه
۶ – نکته
۷ – سلب تعلق فعل
۸ – اقسام
۸.۱ – اسم صریح
۸.۲ – مؤوّل به اسم صریح
۸.۳ – جمله
۸.۴ – جار و مجرور
۹ – اقسام عامل
۱۰ – دخول لام تقویت
۱۱ – در قرآن و حدیث
۱۲ – نکته
۱۳ – تأخّر از فاعل
۱۳.۱ – وجوب تأخّر
۱۳.۲ – وجوب تقدّم
۱۳.۳ – جواز تقدم
۱۴ – تأخّر از عامل
۱۴.۱ – وجوب تقدّم بر عامل
۱۴.۲ – امتناع تقدّم بر عامل
۱۴.۳ – جواز تقدّم بر عامل
۱۵ – ذکر “مفعول‌به” در کلام
۱۵.۱ – وجوب حذف
۱۵.۲ – امتناع حذف
۱۵.۳ – جواز حذف
۱۶ – ذکر عامل
۱۶.۱ – جواز حذف عامل
۱۶.۲ – وجوب حذف عامل
۱۶.۲.۱ – سماعی
۱۷ – فهرست منابع
۱۸ – پانویس
۱۹ – منبع

معنا

لفظ “مفعول” به تنهایی، اسم مفعول از ماده‌ی (فعل) و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است (الفعل: کنایه عن کل عمل متعد او غیر متعد.)

[۱] ابن منظور جمال الدین محمد بن مکرم، ج۱، ص۵۲۸، ماده‌ی “فعل”،لسان العرب، قم، نشر أدب الحوزه، ۱۴۰۵ هـق.

اما در صورت اِسناد آن به قید “به”، معنای “انجام یافته به سبب آن” و یا “انجام یافته‌ای متعلق به آن” خواهد داشت. (در صورت اِسناد آن به مصدر، به معنای “الذی فعل فعل بسببه” و یا “الذی فعل فعل متعلق به” خواهد بود.)

[۲] الجامی، ج۱، ص۲۳۹،پ ۳، عبدالرحمن بن أحمد، الفوائد الضیائیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـق، چاپ اول.

در معنای اول “باء” به معنای سببیت و در معنای دوم به معنای اِلصاق

[۳] حسن، عباس، النحو الوافی،ج۲، ‌ص ۱۹۳، پ۱، مصر، دارالمعارف، ‌چاپ سوم.

و متضمن معنا تعلق است.

در اصطلاح نحو

مفعول‌به در اصطلاح نحو ، اسمی را گویند که فعل فاعل بدون واسطه به آن تعلق گرفته است؛

[۴] الجامی، عبدالرحمن بن أحمد، ج۱، ص۲۳۹، الفوائد الضیائیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـق، چاپ اول.

[۵] مدرس افغانی، شیخ محمد علی، ج۱، ص۹۹، الکلام المفید، قم، مؤسسه دارالهجره، ۱۴۱۸ هـق، چاپ چهارم.

مانند: «ضَرَبْتُ زیداً»؛ در این مثال “زیداً” مفعول‌به و فعل “ضَرْب” بدون واسطه به آن تعلق گرفته است.
در صورتی که لفظ “مفعول” به تنهایی و بدون قید آورده شود، منظور از آن “مفعول‌به” است.

[۶] الخضری، محمد، ج۱، ص۳۵۹، حاشیه الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیه ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ هـ ق.

وجه نامگذاری

همانطور که در معنای لغوی بیان شد حرف جر (بـ) در “مفعول‌به” بر طبق یک معنا، به معنای الصاق و متضمن معنای تعلق است؛ با لحاظ این معنا، معنای لغوی در مفعول‌به با معنای اصطلاحی آن موافق خواهد بود؛ زیرا مفعول‌به اسمی است که انجام یافته‌ای (فعل فاعل) به آن تعلق گرفته است. البته باید دقت داشت که معنای لغوی عامّ بوده و شامل “مفعول‌به با واسطه” نیز می‌شود اما معنای اصطلاحی، خاص و در مورد تعلق بدون واسطه صدق می‌کند.
بر طبق نظر بعضی، در عرف عالمان نحو “مفعول‌به” در مجموع یک کلمه واحد است که در این صورت تعلق جار و مجرور در آن لحاظ نمی‌شود.

[۷] الجامی، ج۱، ص۲۳۹، پ۳،عبدالرحمن بن أحمد، الفوائد الضیائیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـق، چاپ اول.

جایگاه

در علم نحو ، “مفعول‌به” در باب اسم ، بخش منصوبات بررسی می‌شود اما در ترتیب ذکر مفاعیل عده‌ای (همچون شیخ بهایی در کتاب الصمدیه و صفائی بوشهری در ” بداءه النحو “) “مفعول‌به” را مقدم داشته و در مقابل، عده‌ای (همچون ابن حاجب در “الکافیه”. به نظر صاحب کتاب النهجه المرضیه آنچه سبب شده است زمخشری و ابن حاجب ” مفعول مطلق ” را بر “مفعول‌به” مقدم کنند همان وجه نامگذاری مفعول مطلق است؛ یعنی چون نام مفعول بدون تقیید، بر آن اطلاق می‌شود.)

[۸] سیوطی، عبدالرحمن بن أبی بکر، ج۱، ص۲۲۲، النهجه المرضیه فی شرح الألفیه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز النشر، ۱۴۱۷ هـق، چاپ اول.

ابتدا از “مفعول مطلق” به جهت وجه نامگذاری آن، بحث کرده‌اند.
بعضی “مفعول‌به” را‌ به‌طور مستقل بیان نکرده‌اند بلکه در ضمن باب “فاعل” و باب “تعدی الفعل و لزومه” به بررسی برخی احکام و شرائط مفعول‌به پرداخته‌اند. (همچون ابن مالک در ” ألفیه “)

مفعول‌به با واسطه

با توجه به تعریف اصطلاحی “مفعول‌به” و قید عدم واسطه در تعلق، در تعریف آن، معلوم می‌شود در مواردی که فعل فاعل به واسطه‌ی حرف جر، به اسم تعلق پیدا می‌کند، “مفعول‌به” اصطلاحی بر آن اطلاق نمی‌شود. اما از آن‌جا که در معنای لغوی مفعول‌به، مطلق تعلق لحاظ شده است بدون این‌که وجود واسطه و عدم آن در نظر گرفته شود ازاین‌رو به مواردی که تعلق فعلِ فاعل به واسطه حرف جر است تعبیر ” مفعول با واسطه ” اطلاق می‌شود؛

[۹] صفائی بوشهری، غلامعلی، بداءه النحو،ص۱۵۹، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.

مانند: «مَرَرْتُ بزیدٍ»؛ در این مثال “مررتُ” به واسطه حرف جر (بـ) به “زید” تعلق پیدا کرده است.

نکته

در مواردی که واسطه‌، حرف جر به معنای “تعدیه” باشد معنای فعل ، به معنایی تغییر می‌کند که بدون واسطه، به اسم تعلق پیدا می‌کند؛ از این رو با توجه به معنای حاصل شده، مجرور حرف جر، “مفعول‌به با واسطه” به حساب نیامده بلکه می‌توان عنوان “مفعول‌به” را بدون قید بر آن اطلاق کرد.

[۱۰] الجامی، ج۱، ص۲۴۰،پ ۱،عبدالرحمن بن أحمد، الفوائد الضیائیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـق، چاپ اول.

مانند: “ذَهَبْتُ بزیدٍ”؛ در این مثال “بـ” حرف جر و به معنای تعدیه است که با تغییر معنای “ذهاب” به “إذهاب”، فعل بدون واسطه به مفعول‌به (زید) تعلق پیدا می‌کند. از این رو “زیدٌ” مفعول‌به با واسطه به حساب نمی‌آید.

[۱۱] الجامی، ج۱، ص۲۴۰، پ ۱،عبدالرحمن بن أحمد، الفوائد الضیائیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـق، چاپ اول.

سلب تعلق فعل

در تعریف اصطلاحی بیان شد که “مفعول‌به”، اسمی است که فعل فاعل بدون واسطه به آن تعلق پیدا کرده باشد حال گاهی این تعلق توسط متکلم اثبات می‌شود، مانند: «ضَرَبْتُ زیداً» و گاهی این تعلق توسط او سلب می‌شود، مانند: “ما ضَرَبْتُ زیداً”؛ در این مثال متکلم تعلق و نسبت “ضَرْب” به “زید” را سلب می‌کند. با این بیان روشن می‌شود که با لحاظ تعبیر “تعلق” در تعریف اصطلاحی، تعریف مذکور بر “مفعول‌به” در کلام منفی نیز صادق است.

اقسام

مفعول‌به، به چهار شکلِ “اسم صریح”، “مؤوّل به اسم صریح”، ” جمله ” و “جار و مجرور” به کار می‌رود:

اسم صریح

مفعول‌به، به شکل اسم صریح بر سه گونه است:
۱. اسم ظاهر؛ مانند: آیه‌ی «ضَرَبَ اللهُ مَثلاً»؛ (« خداوند مثالی زده»

[۱۲] نحل/سوره۱۶، آیه۷۵.

در این آیه‌ ی شریفه “مثلاً” اسم ظاهر و مفعول‌به است.
۲. ضمیر متصل ؛ مانند: «ضَرَبَکَ زیدٌ»؛ در این مثال “کَ” ضمیر متصل و مفعول‌به است.
۳. ضمیر منفصل ؛ مانند: آیه‌ی «إیّاکَ نَعْبُدُ و إیّاکَ نَسْتَعینُ»؛ («تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم»،

[۱۳] فاتحه/سوره۱، آیه۵.

در این آیه‌ی شریفه “إیّاکَ” در هر دو جمله، ضمیر منفصل و مفعول‌به است.

مؤوّل به اسم صریح

مفعول‌به در این کار برد از حرف مصدری و صله‌ی آن تشکیل شده است؛ از این رو اسم نبوده اما در تأویل اسم صریح (مصدر) می‌باشد؛ مانند: آیه‌ی «أیُحِبُ أحَدُکُم أنْ یأکُلَ لَحْمَ أخیهِ مَیْتاً فَکَرِهتُمُوه»؛ («آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد؟»،

[۱۴] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.

در این آیه‌ی شریفه مفعول‌به از حرف مصدری (أنْ) و صله‌ی آن (یأکُلَ) تشکیل شده که در تأویل اسم صریح (الأکل) است.

جمله

گاهی “مفعول‌به” در کلام به صورت جمله واقع می‌شود؛ مانند: آیه‌ی «قالَ إنّی عَبْدُالله»؛ («گفت:‌من بنده‌ی خدایم»،

[۱۵] مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.

در این آیه‌ی شریفه “إنّی عَبْدُالله” جمله و مفعول‌به واقع شده است.

جار و مجرور

با توجه به آنچه در “مفعول‌به با واسطه” بیان شد این کار برد در صورتی است که حرف جر به معنای “تعدیه” باشد؛ مانند: آیه‌ی «فلَمّا أضاءَتْ ما حَولَه ذَهَبَ اللهُ بنُورهِمْ» ” («ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند “طوفانی را می‌فرستد و” آن را خاموش می‌کند»،

[۱۶] بقره/سوره۲، آیه۱۷.

در این آیه‌ی شریفه “بـ” در “بنُورِهِم”، حرف جر به معنای تعدیه و مجرور آن (نُورهِم) مفعول‌به است.

اقسام عامل

“مفعول‌به”، منصوب و عاملِ نصب آن (در عامل نصب مفعول‌به اختلاف است بعضی عامل نصب را فعل و فاعل و بعضی خصوص فاعل می‌دانند اما طبق نظر بصریین عامل نصب مفعول‌به، فعل است.)

[۱۷] الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، شرح الرضی علی کافیه ابن الحاجب،ج۱، ‌ص ۲۴۷، قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ هش، چاپ اول.

فعل و یا شبه فعل است. در ادامه به فعل و اقسام شبه فعل که عامل مفعول‌به واقع می‌شوند اشاره می‌شود:
۱. فعل؛ مانند: آیه‌ی «ضَرَبَ اللهُ مَثلاً» («خداوند مثالی زده»،

[۱۸] نحل/سوره۱۶، آیه۷۵.

در این آیه‌ی شریفه “ضَرَبَ” فعل و عامل مفعول‌به (مثلاً) است.
۲. اسم فاعل ؛ مانند: «أنا شاکِرٌ هِمَّتَک»؛ در این مثال “شاکِرٌ” اسم فاعل و عامل مفعول‌به (هِمَّتَک) است.
۳. اسمِ فِعْل ؛ مانند: «بَلْهَ هذا الأمرَ»؛ در این مثال “بَلْهَ” اسم فعل و عامل مفعول‌به (هذا) است.
۴. اسم مفعول ، در صورتی که فعل آن متعدی به دو مفعول و بیش‌تر باشد؛

[۱۹] صفائی بوشهری، غلامعلی، بداءه النحو، قم،ص ۱۵۸، پ ۲، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.

مانند: «هذا الطفل مَکسوٌ ثوباً جمیلاً»؛ در این مثال “مکسوٌ” اسم مفعول (فعل آن “کسا” و متعدی به دو مفعول است، ضمیر مستتر (هو) در مکسو، ‌ نائب فاعل و در واقع مفعول اول آن بوده و “ثوبا” مفعول دوم آن است.) و عامل مفعول‌به (ثوباً) است.
۵. صیغه‌ی مبالغه؛ مانند: «هذا منّاعٌ الخیرَ». در این مثال “منّاع” صیغه‌ی مبالغه و عامل مفعول‌به (الخیرَ) است.
۶. مصدر ؛ مانند: «سرَّنی إنشادُ أخیکَ الأشعارَ»؛ در این مثال “إنشاد” مصدر و عامل مفعول‌به (الأشعارَ) است.
۷. صفت مشبهه ؛ صفت مشبهه، عامل نصب اسمی است که مشابه مفعول‌به است؛

[۲۰] الشرتونی، رشید، ج۴، ص۱۶۹، مبادئ العربیه قسم النحو، قم، موسسه دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.

[۲۱] صفائی بوشهری، غلامعلی، بداءه النحو، قم،ص ۱۵۸، پ ۲، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.

مانند: «أیها الملکُ الکریمُ النسبَ»؛ در این مثال “النسبَ” اسم مشابه مفعول‌به و عامل نصب آن، صفت مشبهه (الکریم) است.
۸. فعل تعجب؛ مانند: «ما أحسَنَ الریاضَ»؛ در این مثال “أحسَنَ” فعل تعجب و عامل مفعول‌به (الریاضَ) است.

دخول لام تقویت

مفعول‌به، در کلام منصوب است اما گاهی لام جار‌ّی زائد بر آن داخل شده و در لفظ مجرور می‌شود این لام جارّ را “لام تقویت” می‌نامند؛ مانند: آیه‌ی «إنْ کُنْتُم للرُؤیا تَعْبُرُون»؛ «اگر خواب را تعبیر می‌کنید»

[۲۲] یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.

در این آیه‌ی شریفه ” الرؤیا” مفعول‌به و به جهت دخول لام جارّ (لام تقویت) در لفظ مجرور شده است.
این لام جارّ زائد متعلق نمی‌خواهد و برای تأکید می‌آید. دلیل نام‌گذاری آن به “لام تقویت” آن است که عامل مفعول‌به را که ضعیف شده، تقویت می‌کند.

[۲۳] الشرتونی، رشید، ج۴، ص۱۴۱، مبادئ العربیه قسم النحو، قم، موسسه دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.

ضعف عامل به دو سبب می‌باشد:
۱. تأخّر عامل؛ مانند: «لِزیدٍ ضَربتُ»؛ در این مثال عامل (ضربتُ) متأخر از معمول خود (زید) واقع شده است.
۲. فرع بودن عامل در عمل؛

[۲۴] ابن هشام انصاری، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، ج۱، ص۱۸۰، مغنی‌الأدیب، برگزیده از مغنی‌ اللبیب عن کتب الاعاریب، قم، انتشارات نهاوندی، ۱۳۷۹ هـش، چاپ سوم.

مانند: «أنت فعّالٌ لِما ترید»؛ در این مثال “فعّال” اسم و عامل واقع شده و “ما” مفعول‌به آن و مجرور به لام تقویت است.

در قرآن و حدیث

۱. «یا أیها الذین آمنوا أطیعوا اللهَ‌ و أطیعوا الرسولَ و اُولی الأمرِ مِنْکُمْ»،

[۲۵] نساء/سوره۴، آیه۵۹.

(ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را؛ و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر (اوصیای پیامبر) را)؛ در این آیه‌ی شریفه “الله” و “الرسول” مفعول‌به واقع شده‌اند.
۲. «مَنْ عَظّمَ صِغارَ المَصائِبِ ابْتَلاهُ اللهُ بکِبارها»؛

[۲۶] دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۱ هـ ش، چاپ اول.

(کسی که مصیبت‌های کوچک را بزرگ شمارد، خدا او را به مصیبت‌های بزرگ مبتلا خواهد کرد)؛ در این حدیث شریف “صغار” و ضمیر “ه” در “ابتلاه” مفعول‌به واقع شده‌اند.

نکته

ذکر این نکته قابل توجه است که “اصل تأخر مفعول‌به از فاعل”، “اصل تأخر مفعول‌به از عامل”، “حذف مفعول‌به” و “حذف عامل مفعول‌به”، از جمله مباحث مهم مفعول‌به هستند که در ضمن عنوان مستقل “اصل در مفعول‌به” مورد بررسی قرار می‌گیرند.

تأخّر از فاعل

اصل تأخّر مفعول‌به از فاعل در واقع عبارت دیگری از اصل تقدّم فاعل بر مفعول‌به است که در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.