پاورپوینت کامل مفاهیم نظری فلسفه غرب ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مفاهیم نظری فلسفه غرب ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفاهیم نظری فلسفه غرب ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مفاهیم نظری فلسفه غرب ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل مفاهیم نظری فلسفه غرب ۷۳ اسلاید در PowerPoint
در هر چند دههای، یک موضوعی به عنوان مساله اصلی علوم سیاسی در غرب طرح میگردد، یعنی نظریه پردازان و فیلسوفان علوم سیاسی در غرب، شاید در هر قرنی مجموعاً روی یکی- دو موضوع بیشتر بحث کردهاند که مرکز مباحثات اینها شده است.
فهرست مندرجات
۱ – فلسفه سیاسی غرب
۱.۱ – حقوق ذاتی
۱.۲ – آزادی بشر
۱.۳ – استعفا از انسانیت
۱.۴ – فلسفه حقوق
۲ – ظهور مکاتب
۳ – اعتراضی به نظام لیبرال
۴ – انقلاب
۴.۱ – نکته
۵ – رابطه حق طبیعی و تفکر توحیدی
۵.۱ – حقوق طبیعی
۶ – منبع
فلسفه سیاسی غرب
در حوزه علوم سیاسی به خصوص از قرن۱۸ میلادی به بعد تحولاتی شروع میشود و بحرانهای نظری آن را باید در قرن ۱۷ میلادی و حتی قبل تر جست وجو و تعقیب کرد. این سیری بوده که من به طور خلاصه بدان اشاره کردم. عرض کردم چطور به اینجا کشیده که در حوزه سیاست دیگر فیلسوف دنبال استدلال له یا علیه یک نظام سیاسی یا حقوقی نباشد، حتی به دنبال حل مسائل جامعه نباشد و صرفاً طرح پیشنهادهای مختلف را دنبال کند، که دیدگاههای مختلفی در باب مدیریت یک جامعه وجود دارد و تعریف حقوق بشر، که اینها اصلاقابل داوری هم نیست. ضرورتی ندارد شما اینها را با هم مقایسه کنید و بگویید به این دلیل فلسفی یا به آن دلیل اخلاقی یا به آن دلیل شرعی. فلان نظام برتر است یا بدتر است؛ بنابراین وارد یک دورهای شدند که میگویند اصلااز جامعه برتر، از نظام حقوقی درست تر سخن نگویید. صحبت از درست و غلط، بدتر و برتر نکنید. داوری نکنید. چون امکان داوری وجود ندارد. در واقع ما با انتخابهای متعددی در عرض هم روبه رو میشویم که له و علیه هیچ کدام استدلال فلسفی و غیرفلسفی که همه ما بپذیریم وجود ندارد. انتخابهای مختلفی در برابرتان است که در مورد بخشی از اینها هم چارهای (جز پذیرش) نداری مگر این که بروی تا نهایت و آزمایش بکنی. این که گفتم این بحثهایی که در قرن بیستم در حوزه علوم سیاسی و حقوق اساسی دارد مطرح میشود همان حرفهایی است که اگر اینها را در قرن هفده و هجده در همین دانشگاههای غربی و غرب زده مطرح میکردید اصلابه شما میخندیدند، میگفتند اینها خرافه و خرافه پردازی است، حالا اینها در این رشتهها گفتمان اصلی است. مثلادر قرن هفدهم مساله ملیت و کشورهای ملی در اروپا مطرح شد. در قرن هجدهم مساله اصلی تنظیم روابط حاکمیت و مردم شد.
حقوق ذاتی
در قرن ۱۹ مسائل دیگری مثل ناسیونالیسم و دولت -ملت به طورحاد مطرح شد و حتی مسائل نژادپرستی محور عمدهای درحوزه علوم اجتماعی و علوم سیاسی تشکیل داد تفکیک قلمرو دولتها با هم، جنگهای مذهبی که در قرن ۱۷میلادی در اروپا چند دهه طول کشید نهایتا قرارداد وستفالی و این که دولت ملی تشکیل میشود ناسیونالیسم منشا مشروعیت دولت و قانون اساسی و حقوق جدید میشود. در قرن ۱۸، نظریه حقوق الهی کلیسا به حقوق الهی پادشاهان تبدیل میشود و بعد به نظریه حقوق طبیعی منتهی میشود که به سمت سکولاریزه شدن حقوق طبیعی میرود. در قرن ۱۷، حقوق طبیعی مفهوم دینی و مسیحی دارد و برای آن استدلال فلسفی میشود. آن حقوق طبیعی – فطری که مبنای تعریف حق است و هم حقوق بشر را تعریف میکند و هم بنیاد علم سیاست بر آن بنا شده تا قبل از قرن هجدهم و نوزدهم همچنان از منظر فلسفی و دینی قابل دفاع است و ما مشترکاتی با آن داریم که خواهیم گفت. از قرن ۱۷تا ۱۹ مشاجرههای وسیعی در آنجا راجع به این موضوع میشود که اصلا حق و حقوق به عنوان مبنای علم سیاست باید چه طور تعریف شود و منشا حق کجاست؟ این مسائل بعد از دو قرن، حل نشده وارد قرن بیستم شد و بعد به قرن۲۱ رسید. درپایان قرن بیستم و آغاز قرن بعد سخن ازاین است که ضرورتی ندارد ما این مسائل را حل بکنیم. اینها حل نشدنیاند (خواهیم گفت که چرا میگویند حل نشدنیاند). چون ما ادعا میکنیم که حقوق ذاتی برای بشر را جز براساس تفکر توحیدی نمیشود اثبات کرد. امکان ندارد. چون شما تا قائل به ذات و هدف ذاتی برای عالم و آدم و ارتباط تکوینی ذاتی بین عالم و آدم نباشید نمیتوانید حق و حقوق ذاتی را برای بشر ثابت کنید. حقوق ذاتی یعنی چه؟ یعنی حقوقی که نه قابل سلب هستند و نه قابل جعل. حقوق ذاتی بشر یعنی حقوقی که هیچ کس برای شما قرار نداده است و هیچ کس هم نمیتواند آن را از شما بگیرد. چون هیچ کس آن حق را به شما نداده که بخواهد از شما بگیرد و این تنها مبنای قابل توجه فلسفی برای حقوق بشر، حقوق ذاتی بشر، حقوق مقدس بشر، از جمله حقوق سیاسی است و این تعریف قابل تئوریزه شدن نیست الاپس از پذیرش غایت برای عالم و آدم. یعنی تا یک ارتباط غایی بین عالم و آدم دیده نشود، این ارتباط ذاتی را نمیتوان اثبات کرد، منشا حق را نمیتوان به لحاظ فلسفی اثبات کرد، علم سیاست بدون بنیاد میماند شعار دموکراسی سر میدهی، شعار قرارداد اجتماعی، شعار اکثریت، شعار آزادی، برابری، پیشرفت، عدالت، همه این شعار را میدهی ولی پشت اینها هیچ استدلال فلسفی نیست.
آزادی بشر
چون با آن اپیستمولوژی و معرفت شناسی حق نداری این شعارها را بدهی. با آن هستی شناسی، قداست زدایی از هستی، قداست زدایی از انسان، سکولاریزه کردن تعریف انسان و جهان، تو نمیتوانی حقوق را سکولاریزه نکنی و نمیتوانی از حقوق بشر قداست زدایی نکنی. اصلاکسی که قائل به تعریف غیر قدسی راجع به انسان و جهان است چگونه میتواند حقوق بشر را مقدس بداند؟ اینها سوالهای بی جواب است. شما چه زمانی میتوانی بگویی حقوق مقدس ذاتی بشر را هیچ حکومتی، هیچ قدرتی، هیچ طبقهای، هیچ ایدئولوژیای نمیتواند سلب کند؟ کی میتوانی این حرف را بزنی؟! اگر گفتی حقوق بشر با قرارداد اجتماعی و دموکراسی و رای اکثریت یا با اعمال حاکمیت فلان قدرت و فلان حزب و فلان طبقه فرد اثبات میشود آن وقت میتوانی بگویی آن فرد، آن حزب، آن طبقه، آن قدرت و آن اکثریت میتواند حقوقی را که به ما داده از ما بگیرد. آن وقت پس شما حقوق ذاتی داری یا نداری؟ نداری! چون حقوق ذاتی قابل سلب نیست. چرا؟ چون قابل جعل از طرف بشر نیست؛ نه فرد نه حزب نه طبقه و صنف، نه اقلیت و اکثریت هیچ کس نمیتواند از من و شما سلب کند. یک قدم بالابرویم، حتی خود من و شما هم نمیتوانیم از آن حقوق صرف نظر کنیم. مثل حق حیات. شما نمیتوانی حق حیاتت را به کسی واگذار کنی یا از آن صرف نظر کنی، شما حق خودکشی نداری. مثل حق کرامت، حق کرامت مال تو نیست، اسمش حق است ولی فکر نکن چون اسمش حق است تو میتوانی از آن بگذری. چون وقتی میگوییم حق حیات و حق کرامت، سوء تفاهمی پیش میآید. مثل این که حق قابل انصراف است دیگر، نه؟ در حالی که حقوق ذاتی یا بخش اصلی حقوق ذاتی، حقوق بنیادین، اسمش حق بشر است اما تو خودت هم نمیتوانی از آن حق بگذری. حضرت امیر (علیهالسّلام) میفرمایند که خداوند درهمه چیز بشر را آزاد گذاشت اما دریک مورد به او این حق و اجازه را نداد و آن این که از کرامت خودش بگذرد.
استعفا از انسانیت
خداوند این اجازه را به بشر نداده است که از کرامت انسانی خودش بگذرد و از آن انصراف بدهد. هیچ کس نمیتواند از انسانیت استعفا بدهد. با این که حق است اما این حق، حق ذاتی است. حق الهی است؛ حق الهی برای تو تکلیف درست میکند صرفا حق به معنای لغوی و اصطلاحی نیست. ببینید! به این طرز نگاه به حق وحقوق بشر فقط با تفکر توحیدی و انبیاء میتوان رسید. با هیچ فلسفه مادی نمیشود این گونه برای حق و حقوق بشر حریم تعریف کرد. حالامی گوییم چرا نمیشود و چرا در طول تاریخ بحث حقوق نشده است.
فلسفه حقوق
در قرن ۱۸و ۱۹نظامهای پارلمانی به شکل جدید تشکیل شد ودرچارچوب بحثهای شبه فلسفی که دایره المعارف نگاران اواخر قرن ۱۹نوشتند که خیلی شبه فلسفی است اما فلسفی نیست. چون تناقض درآن هست. برای این که بخشهایی از مفاهیم فلسفی را گرفته که کاملارنگ مسیحی، بلکه رنگ اسلامی دارد. چون فلسفه مسیحی برگرفته از فلسفه اسلامی و دیدگاههای فارابی و ابن رشد و بوعلی بود که وارد اروپا شد و بنیان الهیات مسیحی را زیر ورو کرد. همان طور که جریانهای رمانتیسیسم و ضدفلسفه و حتی شکاکیت تحت تاثیر دیدگاههای غزالی ترجمه و وارد شد اینها از قرن ۱۱تا ۱۳میلادی تفکر اروپایی را زیر و رو کردند و آثارش به تدریج طی قرون ۱۴تا ۱۶ پیدا شد. از قرن ۱۷ به بعد به خصوص در قرن ۱۸ که عصر روشنگری و دین ستیزی عریان است در واقع مسیحیت ستیزی که تعمیم داده میشود به همه مبانی دینی که سعی میکنند حقوق ذاتی که از فلسفه و دیدگاه اسلامی ترجمه شده و آمده را حفظ کنند (که رنگ مسیحی گرفته بدون بعد دینی آن) یعنی میخواهند تفکیکی بین حقوق طبیعی و ذاتی با تفکر الهی ایجاد کنند این تفکیک صورت میگیرد. چرا؟ چون بنیانهای فکری مسیحی و کلیسایی نمیتواند حقوق طبیعی را درست حفاظت و حراست و تئوریزه بکند. این تفکیک بین تفکر دینی و حقوق طبیعی و ذاتی بشر صورت میگیرد، اما به چه قیمتی؟ سکولاریزه شدن بنیان حقوق. نتیجه اش چه؟ متلاشی شدن فلسفه حقوق!
بعد تحول صنعتی اتفاق میافتد و به این نظر میرسند که با این تحول صنعتی میتوانیم تولید و توزیع قدرت و ثروت را به شکل دربیاوریم. حتی اتوپیای جامعه بی طبقه در اروپا مطرح میشود، این اتوپیا درهم میشکند و به شکست میرسد. اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، صحبت توزیع درست قدرت و ثروت به حاشیه میرود و مساله دموکراسیهای رفاهی و دولت رفاه مطرح میشود. یعنی اصل بر آزادی با تفکر سرمایه داری است، اما برای این که صدمات را به حداقل برسانیم، اضطرارا دولتها به سیاستهای رفاهی تن بدهند یک تور ایمنی برای فقرا بیندازند که علیه سرمایه داران شورش نکنند. یعنی باز برای دفاع از حریم ثروت و قدرت سرمایه داران است که مساله دولت رفاه و بیمه تامین اجتماعی مطرح میشود. میدانید در قرن ۱۹ که نظامهای صنعتی و ماشینی در کارخانهها میآید شورشهای کارگری در سراسر اروپا شروع میشود و موج سوسیالیسم وقتی در حوزه مباحث حقوق بشری و اقتصاد و بعد سیاست میآید، در واقع یک نوع واکسینه کردن نظام سرمایه داری لیبرال است، برای این که در برابر پدیدههای ناخواسته رشد سرمایه داری صنعتی سقوط نکند.
ظهور مکاتب
هیچ کدام از این بحثها براساس استدلالهای فلسفی به وجود نیامده است، نه پشت دولت رفاه برهان فلسفی- اخلاقی بود (آن گونه که مطرح شد) ببینید! من نمیگویم برای دولت رفاه نمیتوان برهان فلسفی- اخلاقی آورد، اما در مسیر تاریخی طرح نظریه دولت رفاه هیچ بحث فلسفی نشده است. بروید ببینید! صحبت از این بوده که تضادهای درون نظام سرمایه داری دارد به بن بست میرسد، شورشهای کارگری شروع شده است. چه کنیم که نظام سرمایه داری بماند؟ به تعبیر مارکس به سر عقل آمدن سرمایه داری، یعنی سرمایه داری اگر بحث بیمههای تامین اجتماعی، بیمههای کارگری، بیمه بیکاری و بیمه کار را طرح کرده و به آن تن داده، نه از باب استدلالهای فلسفی، اخلاقی و حقوق بشری (ولو با این پوشش) بلکه از باب بقای نظام سرمایه داری بود. یعنی فهمید که اگر بخواهد به شیوه خالص سرمایه داری و لیبرال پیش برود متلاشی میشود. مجبور است یک مقدار جانبدارانه به مسائل حقوق اجتماعی تن دهد، فکر کند و بیندیشد. شعار آزادی، برابری، پیشرفت دهد! اینها شعارهای اساسی است که در قرن ۱۹، ایدئولوژیهای مختلف چپ و راست را آن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 