پاورپوینت کامل معیار تشخیص ماه‌های قمری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معیار تشخیص ماه‌های قمری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معیار تشخیص ماه‌های قمری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معیار تشخیص ماه‌های قمری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل معیار تشخیص ماه‌های قمری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

وابستگی بسیاری از احکام در اسلام ، به گردش ماه و حالت‌های گوناگون آن، نیازمند شرح و سخن بسیار نیست.هر کس با اندک آشنایی با عبادت‌ هایی چون: نماز ، روزه ، حج ، جهاد و… می داند که بخش مهمی از احکام این عبادت‌ها، با آغاز و انجام ماه‌های قمری ارتباطی تنگاتنگ دارد.

فهرست مندرجات

۱ – دیدگاه‌ها
۲ – منشأ اختلاف
۳ – نکته
۴ – شمار روزهای ماه قمری
۵ – احتمالات مطرح شده
۵.۱ – با پیدایش هلال ماه در واپسین روز ماه پیشین در هر منطقه
۵.۲ – پیدایش هلال و درخور دیدن بودن آن
۵.۳ – پیدایش در منطقه مشاهده شده و غیر هم افق
۵.۴ – پیدایش هلال در منطقه‌ای نشانگر تعبّدی آغاز ماه برای همه
۶ – بررسی دیدگاه‌ها
۷ – دیدگاه مشهور
۸ – ادله دیدگاه غیر مشهور
۸.۱ – تحلیل تکوینی
۸.۲ – گفتار بزرگان
۸.۲.۱ – قول مرحوم خوئی
۸.۲.۲ – بررسی
۸.۲.۳ – خلاصه نقد
۸.۳ – روایات
۸.۳.۱ – بررسی
۸.۳.۲ – نکات
۸.۳.۳ – پیامد دیگر نبود افق‌ها
۸.۳.۴ – سخن پایانی
۹ – تصحیح یک اشتباه
۹.۱ – بیان نمونه
۱۰ – تأییدهای دیدگاه غیرمشهور
۱۰.۱ – نقد عنوان‌ها
۱۱ – نتیجه
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع

دیدگاه‌ها

گرچه می‌توان درباره آغاز ماه قمری، چند دیدگاه را در لابه لای سخنان و نوشته‌های فقیهان، پیدا کرد، ولی آنچه امروز بیش از همه مطرح و مورد ارزیابی است، دو دیدگاه است.
۱. پیدا شدن هلال ماه را در هر منطقه برای همه مناطق دیگر کافی نیست و برای ماه نیز، افق‌های گوناگون وجود دارد.
۲. پیدا شدن هلال ماه در یک جا، برای منطقه‌های یگر نیز کافی است و پیدایش هلال ماه، دارای افق‌های گوناگون نیست.
البته در همین نوشته باید این دو دیدگاه را بیش از این بشکافیم و مقصود گروندگان به هر یک را بهتر و روشن تر دریابیم، ولی در آغاز و پیش از پرداختن به ریزه کاری‌های هر کدام، شایسته است که برخی پندارهای نادرست را درباره پیامد هر یک از این دو گوشزد کنیم.

منشأ اختلاف

ممکن است برخی چنین تصور کنند که اختلاف میان اخترشناسان در تعیین آغاز ماه قمری، با گزینش دیدگاهِ نبود افق‌های گوناگون برچیده می‌شود و مردم از سردرگمی رهایی می‌یابند.
بویژه در چند سال اخیر که در چند ماه رمضان پی‌درپی، سخن سالنامه نویسان، با آنچه گروهی از جویندگان هلال آغاز ماه می‌دیدند و اعلام رسمی در کشور ما نیز بر آن بود، اختلاف داشت، این پندار برای برخی قوت بیش تری گرفت.
گفته می‌شود: اگر افق‌های گوناگون مطرح نباشد، چنین ناسازگاری‌هایی هم رخت بر می‌بندد.
ولی باید دانست که چنین چیزی نادرست و ناشی از نسنجیدن درست همه سویه این دیدگاه‌هاست.
آنچه در دیدگاهِ نبود افق‌های گوناگون وجود دارد این است که: اگر هلال ماه در منطقه‌ای از کره زمین ، در خور دیدن باشد، برای همه منطقه‌های دیگری که در نخستین لحظه پیدایش هلال، شب باشند، حجت است و آغاز ماه نو قمری، برای همه آن‌ها ثابت می‌شود.
امّا پیدایش هلال را چگونه باید دریافت، مسأله‌ای است، جدا.

نکته

آیا سخن حکومتهای مختلف کشورهای اسلامی، هر چند به دیگر احکام و مقررات اسلامی پای بند نباشند، در این باره حجت است؟
آیا دیدن و اعلام کردنِ برخی عالمان درباری، حجت است؟ آیا نوشته اختر شناسان، که در برخی از سال‌ها، حتی در کشور خودمان، سالنامه‌های گوناگون با تعیین زمان‌های گوناگون یافت می‌شد، حجت است؟
دیدگاه اثبات افق‌ها و یا نفی آن، هر دو می‌توانند پاسخ‌های همسان به این پرسش‌ها بدهند.
سخن در این است که اگر در منطقه‌ای هلال ماه در خور دیدن باشد، تکلیف دیگر منطقه‌ها چیست، و این قابلیت دیدن باید اثبات گردد.
سردرگمی سال‌های اخیر، به عقیده شماری از کارشناسان این رشته، ناشی از کم توجهی و بی دقتی در نگارش سالنامه‌هاست؛ چرا که برای یک کشور به اندازه ایران ، سالنامه‌های مختلف یافته می‌شود که هر کدام، آغاز ماه را به گونه‌ای محاسبه کرده‌اند.
طبیعی است که همه آن‌ها نمی‌تواند درست باشد.
در اساس، اختلاف این دو دیدگاه، پس از اثبات وجود هلال ماه در یک منطقه آغاز می‌شود، که آیا این هلال ثابت شده برای همه جا کافی است یا تنها برای منطقه‌های هم افق؟ در حالی که اختلاف موجود در سال‌های گذشته در این بود که آیا هلال پیدا شده است یا خیر؟
نکته درخور توجه دیگر این که: نتیجه هیچ‌یک از دو دیدگاه یاد شده این نیست که در همه منطقه‌های کره زمین، یک روز به عنوان روز عیدفطر یا قربان ، یک شب به عنوان شب قدر و مانند آن خواهد بود.
شماری از آنان که افق‌های گوناگون را نمی‌پذیرند، مانند آقای خویی، در بیان کامل و دقیق نظر خویش گفته‌اند: هرگاه هلال ماه در منطقه‌ای درخور دیدن شود، همه منطقه‌هایی که در آن هنگام در تاریکی شب باشند، ماه قمری برای آن‌ها آغاز می‌شود.
بسیار روشن است که همواره نیمی از منطقه‌های کره زمین، در روشنایی روزند و هلال ماه یاد شده، برای آن منطقه‌ها، آغازگر ماه قمری به شمار نمی‌آید.
برای نمونه اگر در ایران، به هنگام غروب خورشید ، هلال ماه را بتوان دید، آغاز ماه قمری است و صبح فردای آن شب، دارای احکام ویژه خویش مانند واجب بودن روزه ، یا حرام بودن آن خواهد بود، ولی منطقه‌هایی که درلحظه پیدا شدن همان هلال، بامداد روز خود را آغاز می‌کردند، حتی در دیدگاه آقای خوئی نیز، روز آخر ماه را می‌گذرانند و فردای آن روز، آغاز ماه آینده برای آنهاست.
نتیجه چنین چیزی، یگانه نبودن فطر و قربان و قدر و مانند آن در همه کره زمین است.
بنابراین، نباید پنداشت که با پذیرش دیدگاه نفی افق‌های گوناگون، آغاز و انجام ماه‌های قمری برای همه انسان‌ها یک نواخت و همزمان خواهد شد.
البته در بررسی استدلال‌ها و شواهد این دیدگاه، شرح بیش تری در این باره خواهیم آورد.

شمار روزهای ماه قمری

می‌دانیم که ماه‌های قمری، گاهی بیست و نه روز و گاهی سی روزه‌اند.
در روایات نیز پرسش‌هایی در این زمینه درباره ماه رمضان می‌یابیم و کسانی در میان فرقه‌های گوناگون اسلامی بوده‌اند که ماه رمضان را همواره کامل می‌دانستند و بیست ونه روزه بودنش را ناممکن می‌پنداشتند، ولی مشهور فقیهان شیعه با چنین چیزهایی موافق نیستند.
به هر روی، پرسش مهمی که در این باره مطرح می‌شود آن است که آیا کامل یاناقص بودن یک ماه قمری از یک سال در همه جای کره زمین یکسان است، یا امکان دارد ماه رمضان یک سال معین در یک کشور بیست و نه روزه باشد و درجایی دیگر سی روزه؟
از دید برخی اخترشناسان چنین چیزی ممکن نیست؛ چرا که هلال ماه از آغاز پیدا شدن در آسمان ، رفته رفته بزرگ و بزرگ تر شده تا دوباره به حالت محاق برمی‌گردد و پس از بیست و نه روز و چند ساعت، بار دیگر هلال ماه قمری دیگری رخ می‌گشاید.
ساعت‌های افزون بر بیست و نه روز در دو یا چند ماه سبب می‌شوند که پیدایش هلال در برخی ماه‌ها، پس از گذشت سی روز رخ دهد.
اما نکته مهم این است که هر منطقه در شب آغاز ماه، هلالی را می‌بیند که چه بسا چند ساعت پیش در مناطق دیگر درخور دیدن شده است و به همین نسبت هلال ماه آینده برای کسانی که ماه پیش را زودتر دیده‌اند، زودتر درخور دیدن خواهد شد؛ زیرا گردش ماه و زمین و سرعت و جهت آن دارای نظم و نواخت معینی است که همواره به همان صورت تحقق می‌یابد.
پس قرار گرفتن هر منطقه در نقطه‌ای که رودرروی ماه باشد به گونه‌ای خواهد بود که حالت‌های گوناگون ماه برای آن، مانند مناطق دیگر است تنهاتفاوت آن مدتی زود یا دیرتر بودن است که فاصله جغرافیایی دو منطقه، سبب آن می‌گردد.
بنابراین، اگر یک ماه قمری در سال معینی درجایی بیست و نه روزه باشد، درهمه جای کره زمین به همین گونه خواهد بود، هر چند براساس دیدگاه مشهور، آن ماه قمری برای منطقه‌ای یک روز دیرتر آغاز شود.
گرچه می‌توان گفت که در شرایط معینی شمار روزهای ماه قمری برخی منطقه‌ها با دیگر منطقه‌ها براساس هر دو دیدگاه فقهی، متفاوت است.
برای نمونه، منطقه‌هایی که در آغاز پیدایش هلال، نخستین ساعت‌های روشنایی بامداد را می‌گذرانند و روزشان هم به درازای حدود پانزده ساعت باشد، پس از گذشت بیست ونه روز و پانزده ساعت هلال ماه آینده را می‌بینند، در حالی که در همان روزها، مردم منطقه‌های دیگر، ماه سی روزه خواهند داشت.
بنابراین اختلاف روزهای یک ماه قمری را در منطقه‌های گوناگون می‌توان پذیرفت، ولی این سخن که بیش‌تر منطقه‌ها با یکدیگر هماهنگ هستند سخنی درست است.

احتمالات مطرح شده

پس از روشن شدن این نکته‌ها، به بررسی اصل مسأله می‌پردازیم و در آغاز چند احتمال را درباره معیار آغاز ماه قمری یادآور می‌شویم:

با پیدایش هلال ماه در واپسین روز ماه پیشین در هر منطقه

ماه قمری، با پیدایش هلال ماه در واپسین روز ماه پیشین در هر منطقه آغاز می‌شود و لازم است که هلال پیش از غروب ماه، از افق هر منطقه درخور دیدن باشد و گرنه در آن منطقه ماه قمری آغاز نگردیده است، هر چند با گذشت اندک زمانی پس از غروب ماه، هلال آن برای مناطق غربی تر، آشکار شود.
برابر این دیدگاه، پیدایش هلال در همه منطقه‌هایی که غروب خورشید در آن‌ها همزمان یا با تفاوتی اندک باشد معیار آغاز ماه قمری است.
همچنین پیدا شدن هلال در هر منطقه، نشانگر آن است که این هلال در همه منطقه‌های غربی تر، درخور دیدن است؛ چرا که بخش روشن ماه، پس از بیرون آمدن از محاق، رفته رفته به سوی زمین چرخیده و به سوی نیم دایره و سپس بدر کامل پیش می‌رود و هرگز ممکن نیست که پس از آشکار شدن هلال، ماه دوباره در تاریکی فرو رود، مگر این‌که چرخشی برعکس پیدا کند.
بدین سان در همه منطقه‌های غربی تر نیز، ماه قمری آغاز شده است.
بنابراین، ملاک آغاز ماه قمری در این دیدگاه، پیدایش واقعی هلالی است که درخور دیدن باشد و چون پیدایش هلال وقت معینی دارد، مناطقی که پیش از آن در تاریکی شب فرو رفته باشند، هنوز در ماه پیشین، به سر می‌برند.

پیدایش هلال و درخور دیدن بودن آن

معیار آغاز ماه قمری، همان پیدایش هلال و درخور دیدن بودن آن است، ولی همزمان با پیدایش هلال، ماه قمری نیز آغاز می‌شود و چون آشکار شدن هلال، پدیده‌ای است که در فضا رخ می‌دهد و به منطقه‌های گوناگون کره زمین وابسته نیست، ماه قمری برای همه منطقه‌ها، همزمان آغاز می‌شود و افق‌های گوناگون در این باره بی معناست.
برخی از دارندگان این دیدگاه، هم در کتاب فتوایی و هم در نوشته‌های تفصیلی خویش، مطلب را به همین گونه آورده‌اند.
شهید سید محمد باقر صدر ، هم در حاشیه اش بر ( منهاج الصالحین ) مرحوم حکیم و هم در ( الفتاوی الواضحه )، از این مسأله همین اندازه را یادآورد شده که پیدا شدن هلال ماه در یک منطقه، به معنای آغاز ماه قمری در همه جاست.
آقای خوئی در بیان دیدگاه خویش، قید مهمّی را آورده که نباید از آن به سادگی گذشت.
ایشان آغاز شدن ماه قمری را تنها برای منطقه‌هایی می‌داند که به هنگام پیدا شدن هلال، در تاریکی شب باشند.
وضع رو در رویی زمین با خورشید به گونه‌ای است که همواره نیمی از کره زمین شب و نیمی دیگر روز است.
هلال ماه درهر جا که دیده شود، ماه قمری برای نیمی از زمین که در آن هنگام شب را می‌گذراندند، آغاز می‌شود و در این باره تفاوتی میان آغاز و پایان شب نیست؛ هر جا در هر ساعت از شب که باشد همین حکم را دارد.
در این زمینه می‌نویسد:
(هذا إنَّما یتجه بالإضافه إلی الأقطار المشارکه لمحلّ الرؤیه فی اللیل ولو فی جزءٍ یسیر منه، بأن تکون لیله واحده لیله لهما، وإن کانت أوّل لیله لأحدهما و آخر لیله للآخر المنطبق طبعاً علی النصف من الکره الأرضیه دون النصف الآخر الذی تشرق علیه الشمس عند ما تغرب عندنا؛ بداهه أنّ الآن نهار عندهم فلا معنی للحکم بأنّه أوّل لیله من الشهر بالنسبه إلیهم.)

[۱] شیخ مرتضی بروجردی، مستند العروه الوثقی، ج۲، ص۱۱۹، تقریرات درس صوم آیت اللّه خویی.

این (تحلیل) تنها برای منطقه‌هایی درست است که با منطقه دیدن هلال، از نظر شب بودن همراه باشند، هر چند در بخش کوتاهی از شب.
باید یک شب برای این هر دو منطقه (جایی که هلال دیده می‌شود و جایی که آغاز ماه برای آن نیز ثابت می‌شود) باشد، هر چند برای یکی آغاز شب و برای دیگری پایان شب باشد.
چنین چیزی‌ به‌طور طبیعی، تنها برای نیمی از کره زمین ثابت می‌شود و نه نیمی دیگر که به هنگام غروب خورشید نزد ما، صبح را آغاز می‌کند؛ زیرا روشن است که در آن هنگام، آنان درروز به سر می‌برند و نمی‌توان گفت که این برای ایشان شب آغاز ماه است.
همین نکته در نوشته دیگری از آقای خوئی در پاسخ به نامه یکی از شاگردانش نیز آمده است.

[۲] سید محمد حسین حسینی تهرانی، رساله حول مسأله رؤیه الهلال ۸۱/، ج۱، ص۸۱.

البته ایشان در کتاب فتوایی خویش: (منهاج الصالحین) و حاشیه عروه، سخنی از قید شب بودن آن مناطق به میان نمی‌آورد.
این نکته در بررسی دیدگاه نبود افق‌های گوناگون دارای اهمیت بسیار است که بدان خواهیم پرداخت.

پیدایش در منطقه مشاهده شده و غیر هم افق

دیدگاه دیگری در این مسأله می‌توان یافت که می‌گوید: اگر هلال درمنطقه‌ای درخور دیدن باشد، آغاز ماه در آن‌جا و همه جاهایی که‌ به‌طور معمول از روی عادت، میان آن‌ها و منطقه هلال رفت و آمد برقرار باشد، ثابت می‌شود.
این دیدگاه را می‌توان درسخن آقا سید محمد داماد یافت.
در تقریرات درس ایشان آمده است:
(فتحصّل من الجمیع عدم اختصاص ذلک بالبلاد المتّفقه فی الاُفق، بل یشمل المختلفه أیضاً ولکن بنحو کان السفر والارتباط متداولاً…)

[۳] نشریه اندیشه‌های نو در علوم اسلامی، شماره ۱، بهار ۱۳۵۹، مقاله (بحث حول اختلاف البلدان فی رؤیه الهلال)، عبداللّه جوادی آملی، ص۷۱، تقریر درسهای سید محمد داماد.

نتیجه آنچه گذشت: (آغاز ماه، با پیدایش هلال در یک منطقه)، به شهرهای هم افق اختصاص ندارد، بلکه شهرهای دارای افق‌های گوناگون را نیز در بر می‌گیرد، ولی جاهایی که مسافرت و ارتباط میان آن‌ها رایج بوده باشد…

پیدایش هلال در منطقه‌ای نشانگر تعبّدی آغاز ماه برای همه

معیار دیگری که امکان دارد برای آغاز ماه قمری گفته شود این که: پیدایش هلال در منطقه‌ای، نشانگر تعبّدی آغاز ماه برای همه جاست، به این معنی که هرگاه ماه قمری، برای منطقه‌ای، به گونه‌ای وجدانی وتکوینی ثابت شود، شارع آن را برای دیگر مناطق هم، از روی تعبد ، ثابت می‌داند.
به دیگر سخن، گسترش دادن آغاز ماه برای همه منطقه‌ها، به کمک تعبّد شارع است و نه یک تحلیل نجومی، از آن گونه که در دیدگاه دوم گذشت.
می‌توان گفت همه کسانی که نبود افق‌های گوناگون را تنها از روایات دریافته‌اند و ثابت شدن آغاز ماه را در یک منطقه برای همه جا کافی می‌دانند، به گونه‌ای دیدگاه چهارم را پذیرفته‌اند.
اگر تحلیل اخترشناسانه معینی داشته باشیم که براساس آن به فراگیر بودن آغاز ماه برسیم و در شرع نیز، بازدارنده‌ای برای آن نیابیم، سخنی از روی تعبد شارع نگفته‌ایم، بلکه اگر هم روایات مؤید بر آن تحلیل نباشد، باز هم به نتیجه همان مسأله نجومی معتقد خواهیم شد.
تنها لازم است که در شرع چیزی نیامده باشد که بازدارنده این تحلیل درترتیب احکام شرعی باشد.
از این روی، می‌توان گفت: کسانی چون صاحب (حدائق) که تکیه اصلی خود را بر روایات گذاشته و بلکه سخن از مسطح بودن زمین گفته و کره بودن را انکار کرده‌اند، تعبد شرعی را بیش‌تر از تحلیل اخترشناسانه به کار بسته‌اند.
در این باره، عبارت ملا احمد نراقی ، بسیار گویاست:
(ثم الحق الذی لامحیص عنه عند الخبیر کفایه الرؤیه فی أحد البلدین للبلد الآخر مطلقاً، سواءً کان البلدان متقاربین أو متباعدین کثیراً؛ لأنّ اختلاف حکمهما موقوف علی العلم بأمرین لایحصل العلم بهما البته: أحدهما أن یعلم أنّ مبنی الصوم والفطر علی دخول الهلال فی البلد بخصوصه ولایکفی وجوده فی بلد آخر وأنّ حکم الشارع بالقضاء بعد ثبوت الرؤیه فی بلد آخر لدلاله علی وجوده فی هذا البلد أیضاً وهذا مما لاسبیل إلیه. لِمَ لایجوز أن یکفی وجوده فی بلد لسائر البلدان أیضاً؟ وثانیهما أن یعلم أنّ البلدین مختلفان فی الرؤیه البته، أی یکون الهلال فی أحدهما دون الآخر وذلک أیضاً غیرمعلوم…)

[۴] ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج۱، ص۱۳۳، چاپ کتابخانه آقای مرعشی نجفی قم، ۱۴۰۵ هـ ق.

دیدگاه درستی که نزد انسان آگاه، گریزی از آن نیست این است که دیدن هلال در یک شهر، برای شهری دیگر به گونه مطلق کافی است، چه این دو شهر، نزدیک به هم باشند یا بسیار دور از یکدیگر، زیرا دوگانگی حکم این دو شهر، وابسته به آگاهی یافتن از دو چیز است که چنین آگاهی هرگز به دست نمی‌آید.
یکی این‌که بدانیم مبنای روزه و فطر بر این پایه است که هلال در هرشهری وجود داشته باشد و بودن آن در شهری دیگر، کافی نباشد، همچنین بدانیم که دستور شارع به قضای روزه در صورت دیده شدن هلال ماه در شهری دیگر، از آن روست که وجود هلال در آن شهر، نشانه وجودش درشهرهای دیگر است.
باید گفت راهی برای دانستن این چیزها نداریم.
از کجا معلوم که وجود هلال در شهری برای دیگر شهرها کافی نباشد؟ دوم این‌که بدانیم که آن دو شهر از نظر دیدن ماه یکی نیستند، به این معنی که هلال در یکی هست و در دیگری نیست که این را نیز نمی‌توان دانست…هدف ما این نیست که بگوییم ملا احمد نراقی ، تنها از راه تعبّد شرعی به دیدگاه یاد شده گرویده است، بلکه می‌خواهیم بیان مطلب را در عبارت ایشان بنمایانیم.

بررسی دیدگاه‌ها

برای بررسی دیدگاه‌های چهارگانه یاد شده، نیازی بدان نیست که هر یک راجداگانه و با ریزه کاری‌های موجود درهرکدام، بکاویم.
دیدگاه سوم و چهارم نکته مشترکی دارند که در دو دیدگاه دیگر، چنین نکته اشتراکی وجود ندارد.
آنچه در اساس و پایه، این دو را به هم می‌پیوندد آن است که: هر دو به گونه‌ای تعبّد در آغاز شدن ماه قمری اعتقاد دارند.
در یکی پیدا شدن هلال، نشانه تعبّدی آغاز ماه برای همه جاست و در دیگری، تنها برای جاهایی که میان آن‌ها، آمد و شد برقرار است.
اما دو دیدگاه نخست، معیار آغاز ماه را یک تحلیل تکوینی و اخترشناسانه می‌داند.
اگر گروندگان به دیدگاه دوم به شماری از روایات هم استدلال می‌کنند، نه از آن روست که همه دیدگاه خویش را تنها با روایات اثبات کنند، بلکه می‌گویند این روایات نیز، تأیید کننده همان تحلیل تکوینی و نشانگر آن است که احکام شرعی آغاز و انجام ماه، بر اساس همان واقعیت تکوینی که ما می‌گوییم، بنا گردیده است و در این باره تعبّدی در کار نیست.
بنابراین، اگر در بررسی دو دیدگاه نخست، روشن شود که روایات موجود هیچ گونه تعبّدی را بیان نمی‌کنند، دو دیدگاه سوم و چهارم، همزمان از گردونه بیرون می‌روند ونیازی به بررسی بیش‌تر ندارند.
بدین سان مهم آن است که دو دیدگاه نخست را نیک بکاویم و در بررسی دیدگاه دوم که ادعای همخوانی آن با روایات می‌شود، روشن کنیم که آیا تعبّدی در میان است یا خیر.
از سویی دیگر چون این نوشته در پی اثبات درستی دیدگاه نخست، یا دیدگاه افق‌های گوناگون در آغاز ماه قمری است، دلیل‌های قول دوم را به بوته بررسی نهاده و در نقد آن، شرح کافی برای روشن کردن سخن خویش خواهیم آورد.

دیدگاه مشهور

مشهور فقیهان شیعه برآنند که آغاز ماه قمری، تنها با این معیار است که هلال در آسمان‌ به‌طور طبیعی، با چشمان غیر مسلح درخور دیدن باشد.
به نظر می‌رسد گرایش به دیدگاه نبود افق‌ها نزد آن دسته از فقیهان که با تحلیل تکوینی بدان رسیده‌اند، ناشی از آن است که همه جنبه‌های دیدگاه مشهور را به درستی ملاحظه نکرده‌اند.
چه بسا برخی تحلیل‌های نه چندان دقیق از سوی معتقدان به دیدگاه مشهور نیز در این مطلب بی تأثیر نبوده است.
به هر روی، تحلیل دیدگاه مشهور و نمایاندن درستی آن در گرو این مطلب است که بدانیم برخی از چیزها درباره آغاز و انجام ماه قمری ومقررات شرعی وابسته به آن، از مسائل ثابت شده است و هیچ دیدگاهی نمی‌تواند آن‌ها را نادیده گیرد.
معیاری که برای آغاز ماه می‌نمایانیم باید با این چیزها هماهنگ باشد و چنان نباشد که مانند معیار یادشده در سخن آقای خوئی، شرطی بدان بیفزاییم که دچار تناقض درونی گردد.
این که آغاز هر ماه قمری، با غروب خورشید و آغاز شب همراه است، از مسائل ثابت شده به شمار می‌رود.
بنابراین، معیاری که می‌دهیم باید این نکته در آن مراعات شده باشد.
این نکته نیز که روزها و شب‌های آغاز و انجام یک ماه قمری تقسیم پذیر نیستند روشن است و یقینی؛ یعنی عید فطر ، یک روز کامل است و نه یک نیم روز.
معیار ما باید این را نیز در نظر داشته باشد.
مشهور می‌گویند: نخستین لحظه‌ای که بخش روشن ماه به سوی زمین بچرخد و باریکه‌ای از آن درخور دیدن شود، برای هر منطقه‌ای که این هلال درخور دیدن باشد، ماه قمری آغاز شده است و نه مناطق دیگر، درست است که چرخیدن ماه به سوی کره زمین و پیدا شدن باریکه‌ای از بخش روشن آن در زمان معینی انجام می‌گیرد و پس از آن هر چه می‌گذرد این باریکه بزرگ و بزرگ تر می‌شود و تا به بدر کامل نیز می‌رسد، ولی تنها آغاز پیدایش آن برای آغاز ماه کافی نیست، آغاز ماه همان نخستین باری است که هلال درهر منطقه قابل دیدن باشد.
از سویی دیگر، چون هرگاه هلال ماه در هر جا قابل دیدن شود، چرخش ماه به سویی است که هلال رو به بزرگ تر شدن دارد و هرگز ممکن نیست چرخش بر عکس داشته باشد و دوباره به زودی پنهان شود، همه منطقه‌هایی که در سمت غرب منطقه هلال باشند به هنگام غروب خورشید، هلال در آن منطقه‌ها نیز درخور دیدن خواهد بود.
برای همین است که پیدا شدن هلال در منطقه‌ای شرقی برای مناطق غربی نیز کافی است.
اما این سخن بدان معنی نیست که هرگاه در منطقه‌ای شرقی هلال ماه پیدا شود، ماه قمری از همان لحظه برای مناطق غربی نیز آغاز می‌شود؛ چه بسا مناطقی که غربی تر بوده و هنوز ظهر خود را می‌گذرانند.
معنای این قاعده آن است که نخستین غروب مناطق غربی، پس از پیدایش هلال در منطقه شرقی، حتماً شب آغاز ماه است؛ چرا که هلال پیدا شده هرگز واپس گرا نخواهد بود.
نکته مهم در دیدگاه مشهور همین است که آغاز ماه برای منطقه‌های غربی از هنگام غروب خود آن منطقه‌هاست و نه لحظه نخست پیدایش هلال.
به طور طبیعی، مناطق شرقی تر از منطقه هلال، تا آن هنگام که ماه را در آسمان خود داشتند، ماهی بود که بخش روشن آن به گونه کامل، پشت به زمین بود و هیچ نقطه روشنی از آن آشکار نبود، پس معیار آغاز ماه قمری در آن‌جا تحقق نیافت.
بدین سان می‌بینیم که با این معیار، هم شب بودن آغاز ماه قمری و هم تقسیم نشدن روزهای آغاز و انجام ماه‌های قمری، توجیه درست و استواری دارد و نیازمند شرطی، که پیامدش تناقض درونی معیار باشد، نخواهیم بود.
نکته‌های دیگری نیز در واقعیت چرخش ماه و زمین و قواعد اخترشناسی وجود دارد که همگی با معیار مشهور هماهنگ است، برای نمونه به یکی از این پیامدها اشاره می‌کنیم.

ادله دیدگاه غیر مشهور

این گروه از فقیهان برای اثبات سخن خویش، دلیل‌ها و تأییدهایی آورده‌اند که می‌توان همه آن‌ها را در سه دسته جای داد.
۱. تحلیل تکوینی درباره چگونگی پیدایش هلال و آغاز ماه.
۲. روایات .
۳. تأییداتی از برخی آیات ، روایات و مانند آن‌ها.

تحلیل تکوینی

گفته‌اند: ماه در چرخش خود به گرد زمین و رودررویی خویش با خورشید، حالت‌های گوناگونی می‌پذیرد که ما بر روی کره زمین، بخش روشن ماه را به گونه‌های مختلف می‌بینیم.
این درحالی است که همواره نیمی از کره ماه روشن است و نیمی دیگر تاریک، ولی چگونگی قرار گرفتن خورشید، زمین و ماه نسبت به یکدیگر، در برخی از روزها و شب‌ها سبب می‌شود که ما تنها باریکه‌ای از بخش روشن ماه را ببینیم که آن را هلال می‌نامیم.
در چند شب آخر ماه قمری، وضع ماه به گونه‌ای است که نیمه روشن آن، به گونه کامل، پشت به زمین می‌کند و هیچ دیده نمی‌شود، ولی این حالت، دیری نمی‌پاید و بر اثر چرخش ماه در ساعت معینی، باریکه‌ای از بخش روشن آن در برابر زمین قرار می‌گیرد و این جاست که گفته می‌شود: هلال ماه، پیدا شده است.
معیار آغاز ماه قمری همین پیدایش هلال است و می‌بینیم که این پدیده در آسمان رخ می‌دهد و هیچ ارتباطی به اصل کره زمین ندارد، چه رسد به مناطق گوناگون آن.
به دیگر سخن، اگر کره‌ای به نام زمین هم نداشتیم، بلکه بیننده‌ای را در فضا فرض کنیم که ماه را می‌بیند، همین پدیده درباره او رخ خواهد داد و در لحظه معینی باریکه‌ای از بخش روشن ماه به سوی او خواهد بود که همان لحظه هلال است.
بنابراین، پیدایش هلال پدیده‌ای تکوینی در آسمان است و در زمان معینی پیدا می‌شود وهرگز به مناطق گوناگون زمین وابسته نیست.
اشتباه مشهور که برای هلال ماه افق‌های گوناگون پنداشته‌اند این است که هلال ماه را به طلوع و غروب خورشید مانند کرده‌اند.
آنان چنین پنداشته‌اند که همان گونه که خورشید در آسمان، درخشندگی خود را دارد و این زمین است که با چرخش خود در برابر آن، شب و روز را در مناطق گوناگون خویش می‌بیند و این مناطق، در پی حرکت وضعی زمین، هر کدام طلوعی و غروبی ویژه خود دارد، هلال ماه نیز چنین است، در حالی که هلال یک بار و در یک لحظه در آسمان پیدا می‌شود و ماه قمری نیز با پیدایش آن آغاز می‌گردد و این همانند کردن از اساس نادرست است.
آری، پیدایش هلال که آغاز ماه قمری را رقم می‌زند، تنها برای مناطقی است که در لحظه پیدایش، در تاریکی شب باشند، نه آن جاهایی که صبح خود را می‌گذرانند؛ چرا که ماه قمری از شب نخست ماه آغاز می‌شود و تا غروب واپسین روز آن ماه، که بیست و نه، یا سی روز بعد خواهد بود، ادامه دارد و نمی‌توان صبح یک روز را آغاز ماه دانست.
پس برای چنان مناطقی، ماه از مغرب آن روز آغاز می‌شود که درحقیقت یک شب دیرتر از منطقه هلال خواهد بود.
این نکته را نیز باید یادآورد شویم که برخی از گروندگان به دیدگاه نبود افق‌های مختلف، سخنی از تأخیر یک روز برای منطقه‌هایی که در لحظه پیدایش هلال، به اندازه‌ای از منطقه هلال دور بودند که صبح خود را می‌گذراندند، نگفته‌اند.

گفتار بزرگان

یادآوری این مطلب مهم در سخن آقای خوئی و سید عبدالاعلی سبزواری وجود دارد، ولی کسانی چون صاحب (حدائق)، صاحب (جواهر الکلام)، آقای محسن حکیم در (مستمسک) و شهید صدر سخنی از آن به میان نیاورده‌اند.
البته حقیقت آن است که کسانی چون صاحب، (جواهر) سید محسن حکیم به دلیل‌های دیگری در نتیجه سخن خویش به گونه‌ای پیش رفتند که گویا گرایش به آغاز ماه قمری‌ به‌طور همزمان، برای همه جا دارند و گرنه در عبارت هر دو بزرگوار آمده است که پیدا شدن هلال ماه در منطقه‌های مختلف، تفاوت دارد و بلکه سید محسن حکیم می‌نویسد:
(لاینبغی التأمّل فی اختلاف البلدان فی الطول والعرض، الموجب لاختلافها فی الطلوع و الغروب، ورؤیه الهلال و عدمها… أمّا لو رئی فی الغربیه فالأخذ بإطلاق النصّ غیر بعید، إلاّ أن یعلم بعدم الرؤیه، إذ لامجال حینئذٍ للحکم الظاهری…)

[۵] سید محسن حکیم، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۴۰۹، دار الکتب العلمیه، قم.

این مطلب شایسته درنگ نیست که شهرها در طول و عرض (جغرافیایی) گوناگون هستند، که سبب اختلاف در طلوع و غروب و دیدن و ندیدن هلال در آن‌ها می‌گردد… اگر هلال ماه درشهری غربی دیده شود، تمسّک به اطلاق روایت (برای اثبات آغاز ماه در شهری شرقی) دور نیست، مگر این‌که بدانیم (در شهر شرقی) درخور دیدن نبود؛ چرا که در چنین حالتی حکم ظاهری، جایی برای مطرح شدن ندارد.
این عبارت‌ها به روشنی گویاست که آقای حکیم، آن تحلیل تکوینی موجود در عبارت‌های کسانی چون آقای خوئی و شهید صدر را نپذیرفته است و تنها با نگاه به روایت به این سخن گرایش پیدا کرده و با این همه، شرط کرده است که یقینی بر خلاف آن نداشته باشیم.
ما در بررسی تحلیل تکوینی نبود افق‌ها خواهیم گفت که سخن آقای حکیم درنتیجه‌ به‌طور کامل با دیدگاه نخست برابر است، هر چند او خود به همه پیامدهای سخن خویش توجه کافی نکرده باشد.
کسانی چون صاحب (حدائق) و (جواهر) نیز شبهه‌هایی چون احتمال مسطح بودن زمین و کم بودن مساحت بخش قابل سکونت آن و نیز روایات ، آنان را به سوی چنین سخنانی برده است و نه تحلیلی تکوینی از آن گونه که در سخن آقای خوئی می‌بینیم.
تنها شهید صدر در این میان، آشکارا آن تحلیل را می‌پذیرد، ولی سخنی از شرط همراهی مناطقی که در لحظه پیدایش هلال در تاریکی شب باشند، به میان نمی‌آورد.
بنابراین، یا ایشان پیدایش هلال را در یک منطقه برای همه کره زمین کافی می‌داند، که ظاهر عبارتش بدون در نظر گرفتن چیزی دیگر، همین است و یا شرط همراهی در شب را چنان روشن و ضروری می‌داند که یادآوری آن را هم لازم نمی‌بیند که در این صورت، اشکال‌هایی که خواهد آمد، بر ایشان نیز وارد خواهد بود.
هدف ما از این نکته آن است که بیش‌تر فقیهان پیشین که نامشان در شمار گروندگان به دیدگاه نبود افق‌ها برده می‌شود، تحلیل تکوینی یاد شده را در نوشته‌های خویش نیاورده‌اند و تنها به روایات این باب بسنده کرده و دیدن هلال را در یک منطقه، برای همه جا کافی دانسته‌اند.
این تحلیل تا آن‌جا که ما می‌دانیم، نخستین بار در نوشته‌های آقای خوئی آمده و کسانی چون سید عبدالاعلی سبزواری و شهید صدر، پس از او چنین سخنی را گفته‌اند.

قول مرحوم خوئی

به هر روی، به دلیل اهمیت شرطی که در سخن مرحوم آقای خوئی آمده است، عبارت ایشان را در این باره می‌آوریم:
(هذا إنّما یتّجه بالإضافه إلی الأقطار المشارکه لمحلّ الرؤیه فی اللیل، ولو فی جزءٍ یسیر منه؛ بأن تکون لیله واحده لیله لهما، وإن کانت أوّل لیله لأحدهما وآخر لیله للآخر المنطبق طبعاً علی النصف من الکره الأرضیه دون النصف الآخر الذی تشرق علیه الشمس عند ماتغرب عندنا؛ بداهه أنّ الآن نهارعندهم، فلامعنی للحکم بأنّه أوّل لیله من الشهر بالنسبه إلیهم.)

[۶] شیخ مرتضی بروجردی، مستند العروه الوثقی، ج۲، ص۱۱۹، تقریرات درس صوم آیت اللّه خویی.

این سخن (دیدگاه نبود افق‌ها ) درباره سرزمین‌هایی درست است که با منطقه هلال درخور دیدن، در تاریکی شب همراه باشند، هر چند این همراهی در بخش کمی از شب باشد.
بدین گونه که یک شب هر دو جا را در برگرفته باشد، گرچه برای یک منطقه آغاز شب و برای منطقه‌ای دیگر پایان آن باشد.
طبیعی است که چنین چیزی برای نیمی از کره زمین صادق است، نه نیم دیگر که به هنگام غروب ما، خورشید بر آن‌جا می‌تابد.
دلیل این شرط نیز روشن است؛ چرا که در چنین زمانی، آن جا روز است وحکم کردن به این‌که برای آنان شب آغاز ماه است، نابجاست.
سپس ایشان، تعبیر (مشرقین) و (مغربین) را در آیه شریفه قرآن به همین معنا می‌گیرند که کره زمین، از آن روی که در برابر خورشید ، نیمی از آن روشن و نیمی دیگر تاریک است، دو مشرق و دو مغرب دارد.

بررسی

نخستین نکته مهمّی که در بررسی این تحلیل، باید بدان توجه کنیم این است که: گوینده این سخن، در پی نمایاندن معیاری برای آغاز ماه قمری است.
نکته اصلی بحث ما نیز، در همین جاست که معیار درست و دقیق آغاز ماه چیست؟ اما باید بگوییم این دیدگاه، در نمایاندن چنین معیاری، دچار تناقض درونی دشواری است.
برای همه روشن است، هر معیاری که برای آغاز ماه بپذیریم، این نکته باید در آن مراعات شود که ماه قمری همواره از شب آغاز می‌شود، پذیرفتنی نیست کسی آغاز ماه قمری را بامداد و یا نیمروز بداند.
پذیرش چنین چیزی به این معناست که برای نمونه، نیمی از یک روزاز ماه رمضان به شمار آید و نیمه دوم همان روز از ماه شوّال ، که نادرستی این مطلب بسیار روشن است.
این اشکال بر کسانی وارد است که چون شهید صدر ، نه در کتاب فتوایی، مانند حاشیه ( منهاج الصالحین ) و نه در کتاب تفصیلی تر چون ( الفتاوی الواضحه ) نامی از شرط همراهی در شب بودن نیاورده‌اند.
به راستی اگر لحظه نخست پیدایش هلال، آغاز ماه قمری باشد، مناطقی که در آن لحظه بامداد خود را می‌گذرانند و یا در نیمروزند چه حکمی دارند؟ آیا عیدفطر شان در کم تر از نیم روز به پایان می‌رسد؟
آیا می‌توان پذیرفت که در یک روز، تا نیمه آن روزه واجب باشد؛ چرا که هنوز ماه رمضان به پایان نرسیده و در نیمه دوم روز روزه حرام؛ زیرا در منطقه‌ای دیگر در لحظه ظهر ما، مردم آن‌جا در غروب خورشید، هلال ماه را یافته‌اند؟
نادرستی این نتیجه‌ها به اندازه‌ای روشن است که باید گفت نه شهید صدر و نه آقای خوئی و نه هیچ فقیه و یا مسلمانی دیگر، ممکن نیست چنین چیزی را به ذهن بیاورد، چه رسد به این‌که فتوا یا عمل خویش را این گونه قرار دهد.
پس شرطی که در سخن آقای خوئی آمده، ناگزیر از پذیرش آن هستند.
سخن ما نیز متوجه همین جاست که اساس این تحلیل، دچار اشکال می‌گردد؛ چرا که نمی‌توان پذیرفت لحظه پیدایش هلال همان آغاز ماه قمری است.
پس به روشنی م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.