پاورپوینت کامل معنای مولی از منظر علمای اهلسنت ۸۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معنای مولی از منظر علمای اهلسنت ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معنای مولی از منظر علمای اهلسنت ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معنای مولی از منظر علمای اهلسنت ۸۶ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل معنای مولی از منظر علمای اهلسنت ۸۶ اسلاید در PowerPoint
با توجه به اختلافی که بین شیعه و سنی در بحث امامت و ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وجود داشته و دارد، یکی از دهها سند شیعه برای امامت بلافصل امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) حدیث غدیر میباشد؛ علمای شیعه میگویند: «مولی» به معنای «اولی بالتصرف»، «امام»، «خلیفه» و «سرپرست» و یا کلمهای مرادف با این کلمات است؛ و مولی در حدیث غدیر دقیقاً همان معنای مذکور را دارد؛ امّا غالباً علمای اهل سنت با انکار این معنا به معانی دیگری همچون «ناصر» و «محبوب» و غیره تاویل کردهاند تا از توابع و لوازم آن که خلافت بلافصل امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است بگریزند؛ اما در مقابل بعضی از علمای اهل سنّت «مولی» را در حدیث غدیر به معانی مورد نظر شیعه گرفتهاند که در ادامه نمونههای آن را بیان میکنیم.
فهرست مندرجات
۱ – نظر ابوحامد غزالی
۱.۱ – بیان نظر غزالی توسط ابن جوزی
۱.۲ – توجیه کلام غزالی توسط ذهبی
۱.۳ – شخصیت غزالی نزد اهل سنّت
۲ – نظر محمد بن طلحه شافعی
۲.۱ – شخصیت شافعی نزد اهل سنّت
۳ – نظر سبط بن جوزی
۳.۱ – شخصیت ابن جوزی نزد اهلسنّت
۴ – نظر گنجی شافعی
۴.۱ – شخصیت گنجی نزد اهل سنّت
۵ – نظر فرغانی
۵.۱ – شخصیت فرغانی نزد اهل سنّت
۶ – نظر مقریزی
۶.۱ – شخصیت مقریزی نزد اهل سنّت
۷ – نظر شهابالدین دولتآبادی
۸ – نظر محمداسماعیل دهلوی
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
نظر ابوحامد غزالی
ابوحامد غزالی (۵۰۵ هـ) وی همانگونه که در شرححال و شناخت شخصیت او میآید یکی از اعاظم و اکابر علمای اهل سنّت است که اینگونه میگوید: لکن اسفرت الحجه وجهها واجمع الجماهیر علی متن الحدیث من خطبته فی یوم غدیر خم باتفاق الجمیع وهو یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر: بخ بخ یا ابا الحسن لقد اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنه. فهذا تسلیم ورضی وتحکیم. ثم بعد هذا غلب الهوی لحب الریاسه وحمل عمود الخلافه و عقود البنود وخفقان الهوی فی قعقعه الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الامصار سقاهم کاس الهوی، فعادوا الی الخلاف الاول فنبذوه وراء ظهورهم، واشتروا به ثمنا قلیلا.
[۱] غزالی، ابوحامد، مجموعه رسائل الامام الغزالی، کتاب سر العالمین ص۴۸۳، طبعه مصححه منقحه، ابراهیم امین محمد، المکتبه التوفیقیه.
لکن حجت روی خود را آشکار نمود و جمعیت مردم برای شنیدن متن خطبه حدیثی که در روز غدیر خم که مورد اتفاق همه میباشد جمع گردیدند. [در آن خطبه. ] پیامبر میفرماید: «هرکس من مولای اویم علی مولای اوست». همینجا بود که عمر به علی گفت: یا اباالحسن! تبریک، تبریک! از این به بعد تو مولای من و مولای هر زن و مرد مؤمنی گردیدی.
این سخن عمر در حقیقت تسلیم در برابر امر و رضایت و تحکیم آن بود. امّا بعد از آن بود که هوی و هوس برای حبّ ریاست بر او غلبه کرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت. و قرارها و پیمانها در خفقان هوی و هوس و زد و خورد نیزهها و ازدحام اسبها و سپاهیان و لشکرکشی برای فتح کشورها فراموش شد و آنها از شراب هوی و هوس سیراب گردیدند. و به همین خاطر بود که مردم بههمان اختلافات روز اوّل بازگشتند و عهد و پیمان خود را پشتسر افکنده و آن را به قیمتی اندک فروختند.
بیان نظر غزالی توسط ابن جوزی
سبط بن جوزی ضمن تایید انتساب کتاب سرالعالمین به غزالی عین کلام او را آورده و سخن او را بدون هیچگونه ردّی نقل کرده است:
وذکر ابوحامد الغزالی فی کتاب سر العالمین وکشف ما فی الدارین الفاظا تشبه هذا. فقال قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلی یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ یا ابا الحسن اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنه. قال: وهذا تسلیم ورضی وتحکیم، ثم بعد هذا غلب الهوی حبا للریاسه وعقد البنود وخفقان الرایات وازدحام الخیول فی فتح الامصار وامر الخلافه ونهیها، فحملهم علی الخلاف فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلا فبئس ما یشترون.
[۲] ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص الامامه، ص۶۴.
ابو حامد غزالی در کتاب سر العالمین وکشف ما فی الدارین الفاظی شبیه به این مطالب را در کتاب خود آورده است. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روز غدیر خم به علی گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه». این سخن عمر در حقیقت تسلیم در برابر امر و رضایت و تحکیم آن بود. امّا بعد از آن بود که هوی و هوس برای حبّ ریاست بر او غلبه کرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت. و قرارها و پیمانها در خفقان هوی و هوس و زد و خورد نیزهها و ازدحام اسبها و سپاهیان و لشکر کشی برای فتح کشورها فراموش شد و آنها از شراب هوی و هوس سیراب گردیدند. و به همین خاطر بود که مردم به همان اختلافات روز اوّل بازگشت نمودند و عهد و پیمان خود را به پشست سر خود افکندند و آن را به قیمتیاندک فروختند.
توجیه کلام غزالی توسط ذهبی
ذهبی در حالی که تحت تاثیر شخصیت غزالی قرار گرفته چارهای جز توجیه زیر ندیده، لذا بعد از ذکر مطلب فوق در کتاب خود اینچنین میگوید: وما ادری ما عذره فی هذا؟ والظاهر انه رجع عنه، وتبع الحق، فان الرجل من بحور العلم، والله اعلم.
[۳] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۸.
نمیدانم غزالی برای این سخن خود چه عذری خواهد داشت؟ ولی ظاهراً غزالی از این نظر خود بازگشته و دوباره از حق پیروی کرده است. و به راستی که او از دریاهای علم است. والله اعلم.
شخصیت غزالی نزد اهل سنّت
یافعی در شرح حال غزالی میگوید:
وفضائل الامام حجه الاسلام ابی حامد الغزالی رضی الله عنه اکثر من ان تحصر، واشهر من ان تشهر. وقد روینا من الشیخ الفقیه الامام العارف بالله، رفیع المقام الذی اشتهرت کرامته العظیمه وترادفت وقال للشمس یوما قفی فوقفت حتی بلغ المنزل الذی یرید من مکان بعید.
[۴] یافعی، عبدالله، مرآه الجنان، ج۳، ص۱۴۴، حوادث سنه ۵۰۵.
فضائل امام حجهالاسلام ابوحامد غزالی (رضیاللهعنه) بیش از آن است که در حدّ و حصر بگنجد و مشهورتر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. و ما از این شیخ فقیه امام عارف بالله، که به حدی رفیع المقام است که کرامت عظیمه او هم پا و هم سنگ با خورشید گشته تا جایی که روزی به خورشید گفت: در آسمان بمان و خورشید هم در آسمان ماند تا او به سر منزل مقصود خود که در مکانی دور دست قرار داشت رسید.
سیوطی درباره شخصیت غزالی میگوید:
وعلی راس الخامسه الامام ابو حامد الغزالی، وذلک لتمیزه بکثره المصنفات البدیعات، وغوصه فی بحور العلم… حتی قال بعض العلماء الاکابر الجامعین بین العلم الظاهر والباطن: لو کان بعد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبی لکان الغزالی، وانه یحصل ثبوت معجزاته ببعض مصنفاته.
[۵] سیوطی، جلالالدین، التنبئه بمن یبعثه الله علی راس کل مائه، ص۱۲.
در راس گروه پنجم امام ابوحامد غزالی قرار دارد، و این بهعلّت تصنیفات نو و جدید او و غوص عمیق او در دریاهای علم است … تا جایی که بعضی از علمای بزرگ جامع بین علم ظاهر و باطن درباره او گفتهاند: اگر بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبری میبود هر آینه آن شخص غزالی میبود، و معجزات او نیز با بعضی از مصنفاتش آشکار میشد.
زرقانی درباره شخصیت غزالی میگوید:
ذکر له الاسنوی فی «المهمات» ترجمه حسنه منها: هو قطب الوجود والبرکه الشامله لکل موجود، وروح خلاصه اهل الایمان، والطریق الموصل الی رضا الرحمن، یتقرب به الی الله تعالی کل صدیق، ولا یبغضه الا ملحد او زندیق. مات بطوس سنه ۵۰۵.
[۶] زرقانی، محمد بن عبدالباقی، شرح المواهب اللدنیه، ج۱، ص۶۹.
اسنوی در کتاب «المهمات» ترجمه و شرح حال بسیار خوبی درباره غزالی آورده و اینگونه میگوید: او قطب وجود و دارای برکتی است که شامل هر موجودی میشود، و او خلاصه روح اهل ایمان، و راه رسیدن به رضایت خدای رحمان است که هر انسان صدیقی میتواند از طریق او به خداوند تعالی برسد، و کسی جز ملحد یا زندیق به او بغض نمیورزد. و او در سال ۵۰۵ هـ. در طوس وفات کرده است.
کتاب غزالی «سرالعالمین» است. در انتساب کتاب سر العالمین به غزالی هم جای شک و تردید نیست چرا که: ذهبی در میزان الاعتدال،
[۷] ذهبی، شمسالدین، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۰۰.
و سیر اعلام النبلاء،
[۸] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۸.
[۹] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۴۰۳.
و لسان المیزان،
[۱۰] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۲، ص۲۱۵.
و ابن جوزی در تذکره الخواص الامّه،
[۱۱] ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص الامّه، ص۶۲.
و اسماعیل پاشا بغدادی در ایضاح المکنون،
[۱۲] بغدادی، اسماعیلباشا، ایضاح المکنون، ج۲، ص۱۱.
[۱۳] بغدادی، اسماعیلباشا، ایضاح المکنون، ج۲، ص۸۰.
به این مطلب تصریح کردهاند.
نظر محمد بن طلحه شافعی
محمد بن طلحه شافعی (۶۵۲هـ) از علمای بزرگ اهل سنّت در قرن هفتم هجری است که تعریف شخصیت او در ذیل خواهد آمد وی میگوید: فیکون معنی الحدیث: من کنت اولی به او ناصره او وارثه او عصبته او حمیمه او صدیقه فان علیا منه کذلک، وهذا صریح فی تخصیصه لعلی بهذه المنقبه العلیه وجعله لغیره کنفسه… بما لم یجعله لغیره. ولیعلم: ان هذا الحدیث هو من اسرار قوله تعالی… فانه اولی بالمؤمنینوناصر المؤمنین وسید المؤمنین. وکل معنی امکن اثباته مما دل علیه لفظ (المولی) لرسول الله فقد جعله لعلی (علیهالسّلام). وهی مرتبه سامیه ومنزله شاهقه ودرجه علیه ومکانه رفیعه خصه (صلیاللهعلیهوسلم) بها دون غیره، فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید وموسم سرور لاولیائه.
[۱۴] شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول، ص۴۵-۴۴.
معنای حدیث غدیر این است: هرکس که من بر او اولی و سزاوارتر و یا ناصر و وارث و یا پشتیبان و دوست صمیمی او هستم علی هم برای او اینچنین است. و این کلام صریح در تخصیص علی به این منقبت بلند بوده و او را برای دیگران مانند خود قرار داده و این خصوصیت را برای دیگری قائل نشده است. ازاینرو دانسته میشود که: این حدیث از اسرار سخن خدای تعالی است … که [مضمون آن. ] در آیه مباهله نیز آمده. پس به درستی که علی از همهکس بر مؤمنین اولی و سزاوارتر است و ناصر مؤمنین و سید آقای مؤمنین است. و هر معنایی که امکان داشته باشد از لفظ «مولی» برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اثبات کنیم همان را برای علی میتوان ثابت نمود. و این مرتبهای بلند و والا و منزلتی دست نیافتنی و درجهای عالی و مکانتی رفیع است که پیامبر آن را به علی و نه به دیگری اختصاص داده است. و ازاین روست که روز غدیر روز عید و موسم سرور برای دوستداران علی [(علیهالسّلام)] گشته است.
شخصیت شافعی نزد اهل سنّت
هو: ابو سالم محمّد بن طلحه بن محمّد القرشی العدوی الشافعی المتوفّی سنه ۶۵۲، و وصفه بالعلّامه الاوحد، برع فی المذهب و اصوله و شارک فی فنون.
[۱۵] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۲۹۳.
ابوسالم محمّد بن طلحه بن محمّد قرشی عدوی شافعی متوفّای سال ۶۵۲هـ. که به علّامه بینظیر در مذهب و اصول و دارای فنون و هنرهای مختلف توصیف گشته است.
تاجالدین سُبْکی درباره او میگوید: تفقه و برع فی المذهب و سمع الحدیث بنیسابور من المؤید الطوسی وزینب الشعریه وحدث بحلب ودمشق. روی عنه الحافظ الدِّمیاطی ومجدُ الدین بن العَدیم. وکان من صدور الناس، وَلی الوزاره بدمشق یومین، وترکها، وخرج عمّا یملکه من ملبوس ومَمْلوک وغیره وتزَهَّد.
[۱۶] سبکی، تاجالدین، طبقات الشافعیه الکبری، ج۸، ص۶۳، الطبقه السادسه، فیمن توفی بین الستمائه والسبعمائه.
فقیه گردید و در مذهب نوآوری کرد و در نیشابور از مؤید طوسی و زینب شعریه حدیث شنید و در حلب و دمشق بزرگ شد. و از او حافظ دمیاطی و مجدُالدین بن عَدیم روایت نقل نمودهاند. و او از بزرگان بود، و دو روز به وزارت دمشق نائل شد و آن را ترک نمود، و تمام مایملک خود اعم از دارایی و پوشاک خود را ترک کرد و گوشه عزلت گزید و به زهد و تقوا مشغول گردید
اسنوی در طبقات الشافعیه درباره او اینگونه میگوید:کان اماماً بارعاً فی الفقه، والخلاف، عالماً بالاصلین رئیساً کبیراً معظّماً ترسل عن الملوک، واقام بدمشق بالمدرسه الامینیه.
[۱۷] اسنوی، عبدالرحیم بن حسن، طبقات الشافعیه، ص۴۱۸، ترجمه ۱۲۰۰، چاپ دار الفکر.
او امامی نوآور در فقه و مسائل اختلافی است، و عالم به دو اصل و رئیس کبیر و معظّم است که از ملوک گریخت. و در دمشق در مدرسه امینیه بهتحصیل مشغول گردید.
نظر سبط بن جوزی
ابن حجر در «الصواعق المحرقه» و سمهودی در «جواهر العقدین» این مطلب را از کتاب او «تذکره الخواص الامه فی معرفه الائمه» نقل میکنند: … (العاشر) بمعنی الاول یقال الله تعالی: «فالیوم لایؤخذ منکم فدیه ولا من الذین کفروا ماواکم النار هی مولاکم» ای: اولی بکم… والمراد من الحدیث: الطاعه المخصوصه فتعین العاشر. و معناه: من کنت اولی به من نفسه فعلی اولی به. و قد صرح بهذا المعنی الحافظ ابو الفرج یحیی ابن سعید الثقفی الاصبهانی فی کتابه المسمی بمرج البحرین، فانه روی هذا الحدیث باسناده الی مشایخه وقال فیه: فاخذ رسول الله بید علی وقال: من کنت ولیه و اولی به من نفسه فعلی ولیه. فعلم ان جمیع المعانی راجعه الی الوجه العاشر. ودل علیه ایضا قوله (علیهالسّلام): الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ وهذا نص صریح فی اثبات امامته وقبول طاعته.
[۱۸] ابن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 