پاورپوینت کامل مشورت‌های نظامی پیامبر با ابوبکر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مشورت‌های نظامی پیامبر با ابوبکر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشورت‌های نظامی پیامبر با ابوبکر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مشورت‌های نظامی پیامبر با ابوبکر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل مشورت‌های نظامی پیامبر با ابوبکر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

مشورت به معنای شوری، رایزنی و شور کردن‌ است، و دین اسلام به مشورت‌کردن در امور فردی و اجتماعی اهمیت زیادی داده است. بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم‌السّلام) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همواره با اصحاب خود چه در امور نظامی و چه در دیگر امور دنیوی مشورت می‌کرد، لذا بر این اساس عده‌ای مشورت کردن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ابوبکر را فضیلتی برای او شمرده‌اند. در این‌جا این مطلب را بررسی می‌کنیم که آیا صرف مشورت پیامبر با افرادی فضیلتی برای آنها به حساب می‌آید یا نه؟

فهرست مندرجات

۱ – فضیلت نبودن مشورت
۲ – مشورت‌های پیامبر با اصحاب بر اساس آیات
۳ – اهداف پیامبر از مشورت
۳.۱ – آزمایش اصحاب
۳.۲ – آموزش اصحاب
۳.۳ – تالیف قلوب اصحاب
۴ – موارد مشورت پیامبر
۴.۱ – منافقین در حلقه مشورتی پیامبر
۴.۱.۱ – بررسی سند روایت فوق
۴.۱.۱.۱ – محمد بن اسحاق
۴.۱.۱.۲ – محمد بن سلمه حرانی
۴.۱.۱.۳ – عبدالله بن محمد نفیلی
۴.۱.۱.۴ – عبدالله بن حسن حرانی
۴.۲ – مشورت‌کردن پیامبر با افراد ناشناس
۴.۳ – مشورت پیامبر با صحابه و اظهار نظر آنان
۴.۴ – اعراض پیامبر از نظر بعضی از صحابه
۴.۴.۱ – جنگ بدر
۴.۴.۲ – صلح حدیبیه
۴.۴.۳ – بررسی ادعای طبرانی
۵ – اعراض‌های پیامبر در قرآن
۵.۱ – رویگردانی از جاهلان
۵.۲ – رویگردانی از مشرکان
۵.۳ – رویگردانی از کسانی که از یاد خدا غافلند
۵.۴ – اعراض از منافقان
۵.۵ – اعراض از کفار
۶ – عدم ثبوت شجاعت ابوبکر در مشورت با پیامبر
۶.۱ – فرار ابوبکر در جنگ‌ها
۶.۲ – اعتراف اهل‌سنت به عدم شجاعت ابوبکر
۶.۲.۱ – دیدگاه ابن‌تیمیه
۶.۲.۱.۱ – دیدگاه‌ها در تقدم امام علی بر دیگران
۷ – نتیجه
۸ – پانویس
۹ – منبع

فضیلت نبودن مشورت

بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم‌السّلام) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همواره با اصحاب خود چه در امور نظامی و چه در دیگر امور دنیوی مشورت می‌کرد.
گاهی در محافل عمومی وقتی با اصحاب خود مشورت می‌نمود، ابوبکر و عمر نیز حاضر بودند و اظهار نظر می‌کردند. عده‌ای با استناد به این اظهار نظرها که حتی مورد توجه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز قرار نگرفته است، تلاش می‌کنند ثابت کنند که ابوبکر و عمر از دیگران برای جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شایسته‌تر بوده‌اند، در حالیکه این مشورت‌ها، حتی اگر مورد موافقت رسول خدا نیز قرار می‌گرفت، فضیلتی را برای طرف مشورت شده ثابت نمی‌کند، زیرا:
اولا: بسیاری از افراد عادی و حتی عده‌ای از منافقان مانند عبدالله بن ابی که از سران منافقین مدینه به شمار می‌رفت، مورد مشاوره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرار گرفته‌اند، بنابراین اگر مشورت‌دادن فضلیت بود باید در تاریخ از این افراد هم به بزرگی یاد می‌شد، در حالیکه این‌گونه نیست.
ثانیاً: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عقل کل عالم هستی می‌باشد و با وحی نیز در ارتباط بود، لذا مشورت‌های آن حضرت به خاطر آزمایش و گاهی برای آموزش اصحابش بوده است نه چیز دیگر.
ثالثاً: بر فرض اینکه مشورت‌دادن فضیلتی را برای مشاور ثابت کند، مشورت‌دادن ابوبکر وقتی برای او مفید فایده است که به آن عمل شود، در حالیکه تاریخ گواهی می‌دهد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نه تنها به مشورت ابوبکر عمل نکرده است، بلکه در موارد گوناگون از مشورت او اعراض نموده است.

مشورت‌های پیامبر با اصحاب بر اساس آیات

بر اساس برخی از آیات قرآن، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اصحاب و یارانش در رابطه با جنگ و سایر امور مربوط به مردم، مشورت می‌نمود:
«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ فَاِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین؛

[۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.

پس به (برکت) رحمت الهی با آنان نرمخو (و پرمهر) شدی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراکنده می‌شدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار (ها) با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل‌کنندگان را دوست می‌دارد.

امام رضا (علیه‌السّلام) نیز درباره سیره مشورتی حضرت با اصحابش چنین می‌فرماید:
اِنَ‌ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کَانَ‌ یسْتَشِیرُ اَصْحَابَهُ ثُمَّ یعْزِمُ عَلَی مَا یرِید.

[۲] حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۲۸.

رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با یارانش مشورت می‌فرمود و آن‌گاه تصمیم‌ نهایی را بر اساس صلاحدید خود، می‌گرفت.
گاهی در محافل عمومی وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اصحاب خود مشورت می‌نمود، ابوبکر و عمر نیز حاضر بودند و اظهارنظر می‌کردند. که بعضی بر اساس این اظهار نظرها به دنبال فضیلت و برتری ابوبکر بر دیگران هستند و بر این اساس ابوبکر و عمر از دیگران برای جانشینی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شایسته‌ترند. به عبارت دیگر، مدافعان این نظریه بر این باورند که لازمه مشورت دادن ابوبکر در امور نظامی، قدرت مدیریت و مشارکت در جنگ‌های بسیار و لازمه مشارکت در جنگ‌های بسیار در آن زمان شجاعت است، بنابراین ابوبکر فردی شجاع و مدبر بود.
ابن‌تیمیه ابوبکر و عمر را تنها مشاور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معرفی می‌کند:
وبقی القسم الثانی وهو الرای والمشوره فوجدناه خالصا لابی بکر ثم لعمر… کان ابو بکر معه لا یفارقه ایثارا من النبی صلی الله علیه وسلم له بذلک واستظهارا برایه فی الحرب وانسا بمکانه ثم کان عمر ربما شورک فی ذلک.

[۳] الحرانی، احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه ابوالعباس (متوفای۷۲۸ه)، منهاج السنه النبویه، ج۸، ص۸۷-۸۸، تحقیق د. محمد رشاد سالم، ناشر:مؤسسه قرطبه، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ه.

رای و مشورت‌دادن به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تنها اختصاص به ابوبکر و عمر داشت… ابوبکر همواره همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و از آن حضرت جدا نمی‌شد، و این به جهت ایثار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت به او و استفاده از نظرات او در جنگ و مانوس بودن با وی بود. گاه عمر نیز در این امور شرکت می‌کرد.
با دقت در تاریخ در می‌یابیم که این مطلب ادعایی بیش نیست زیرا علاوه بر اینکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با بسیاری از اصحاب خود حتی منافقین مشورت نموده‌اند، از نظر ابوبکر روی برگردانده و بر خلاف آن عمل نموده است.
در ادامه پس از بررسی اهداف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مشورت با اصحاب، ضمن چند مرحله به بررسی موارد فوق می‌پردازیم:

اهداف پیامبر از مشورت

نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با وجود داشتن علم لدنی، عصمت، ارتباط با وحی، نیاز به مشورت نداشت، بنابر این در این بخش در صدد بیان علت مشورت نمودن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اصحابشان هستیم:

آزمایش اصحاب

از جمله علت‌هایی که برای مشورت خواستن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیان شده، آزمایش اصحاب می‌باشد، چنانکه مرحوم طبرسی در این‌باره چنین می‌نویسد:
ثالثها: ان ذلک لیمتحنهم بالمشاوره، لیتمیز الناصح من الغاش.

[۴] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲ ص۴۲۸.

مشورت آن حضرت به خاطر امتحان کردن اصحاب و مشخص کردن سره از ناسره بود.
آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه در این‌باره چنین می‌نویسد:
یکی دیگر از فوائد مشورت این است که انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستی و دشمنی آنها را با خود درک خواهد کرد و این شناسایی راه را برای پیروزی او هموار می‌کند و شاید مشورت‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با آن قدرت فکری و فوق‌العاده‌ای که در حضرتش وجود داشت، بخاطر مجموع این جهات بوده است.

[۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص۱۴۵.

آموزش اصحاب

هدف دیگر از مشورت، بیان ضرورت آن و آموزش دادن به عموم مردم است. حسن بصری که یکی از تابعین و از بزرگان اهل‌سنت می‌باشد، بر این باور است:
عن الحسن فی قوله وَ شاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ قال قد علم الله انه ما به الیهم من حاجه و لکن اراد ان یستن به من بعده‌.

مراد از «شاورهم فی الامر» این است که خداوند می‌داند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) احتیاج به مشورت آنان ندارد و لکن می‌خواهد این کار (مشورت کردن) بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سنت و روش گردد.

[۶] ابن‌شعبه خراسانی، سعید بن منصور، سنن سعید بن منصور، ج۳، ص۱۰۹۸، الوفاه:۲۲۷، دار العصیمی – الریاض – ۱۴۱۴، الطبعه:الاولی، تحقیق:د. سعد بن عبدالله بن عبد العزیز آل حمید.

[۷] ابن‌ادریس رازی، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۸۰۱، المکتبه العصریه – صیدا، تحقیق:اسعد محمد الطیب.

مرحوم طبرسی از مفسرین و علمای بزرگ شیعه، در این‌باره چنین می‌نویسد:
وثانیها: ان ذلک لتقتدی به امته فی المشاوره، ولم یروها نقیصه، کما مدحوا بان امرهم شوری بینهم، عن سفیان بن عیینه.

سفیان بن عیینه می‌گوید: عمل آن حضرت برای آموزش به اصحاب بود که به ایشان اقتدا کنند و مشورت را زشت نشمارند، همانگونه که خداوند مسلمانان را در قرآن این‌گونه مدح نموده است «کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست‌».

[۸] الطبرسی، ابی‌علی الفضل بن الحسن (متوفای۵۴۸ه)، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۴۲۸، تحقیق:لجنه من العلماء والمحققین الاخصائیین، ناشر:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۱۵ه ۱۹۹۵م.

علامه طباطبائی از مفسرین و علمای بزرگ شیعه نیز در این‌باره چنین می‌آورد:
و قوله: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ» انما سیق لیکون امضاء لسیرته (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فانه کذلک کان یفعل، و قد شاورهم فی امر القتال قبیل یوم احد، و فیه اشعار بانه انما یفعل ما یؤمر و الله سبحانه عن فعله راض‌.

این جمله برای این آمده که سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را امضا کرده باشد، چون آن جناب قبلا هم همین‌طور رفتار می‌کرده، به شهادت اینکه‌ اندکی قبل از وقوع جنگ احد با آنان مشورت کرد و در این جمله اشعار و اعلان است بر اینکه پپامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آنچه امر می‌شد انجام می‌داد و خداوند سبحان نیز از کاریش راضی بود.

[۹] طباطبایی، سیدمحمدحسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن‌، ج‌۴، ص۵۶، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌.

تالیف قلوب اصحاب

یکی دیگر از غرض‌های که برخی از مفسران اهل سنت برای مشورت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیان کرده‌اند خشنودی اصحاب می‌باشد.
زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر آیه «وشاورهم فی الامر»، می‌نویسد:
فی امر الحرب ونحوه مما لم ینزل علیک فیه وحی لتستظهر برایهم ولما فیه من تطییب نفوسهم والرفع من اقدارهم.

مشورت خواستن از اصحاب در اموری جنگی و مانند آن و اموری است که درباره آنها وحی نازل نشده، برای این‌که نظر آنها را به دست آورده و آنان را خشنود سازد و جایگاه (نظامی آنها) را محترم شمرد.

[۱۰] ابوالقاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی الوفاه:۵۳۸، الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التاویل، ج۱، ص۴۵۹، دار احیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق:عبد الرزاق المهدی.

ابن‌کثیر از علما و مفسرین به نام اهل سنت، نیز در این‌باره چنین می‌نویسد:
… وَ شاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ و لذلک کان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم یشاور اصحابه فی الامر اذا حدث تطییبا لقلوبهم لیکون انشط لهم فیما یفعلونه، کما شاورهم یوم بدر فی الذهاب الی العیر.

با آنها در کارها مشوت کن، به خاطر همین گفتار خداوند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اموری که پیش می‌آمد، برای خشنودی اصحاب با (بعضی از) آنها مشورت می‌کرد، تا در کار‌هایشان نشاط بیشتری داشته باشند، چنانکه در روز بدر برای رفتن به سوی کاروان (مشرکان) با آن‌ها مشورت نمود.

[۱۱] ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم‌، ج‌۲، ص۴۲۹.

با توجه به مطالب فوق به خوبی به دست آید که مشورت نمودن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اصحاب و یا اظهارنظر کردن آنها نزد ایشان، دلالت بر فضیلت مشاور نمی‌کند، زیرا هدف آن حضرت، آموزش، آزمایش و خشنود کردن آن‌ها و نهایتاً محترم شمردن جایگاه نظامی آنان می‌باشد، بنابراین از این مشورت‌ها امتیازی مبنی بر دارا بودن شرایط خلافت و رهبری جامعه به دست نمی‌آید.

موارد مشورت پیامبر

با مراجعه به تاریخ در می‌یابیم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با افراد زیادی حتی منافقین مشورت نموده است. ابوبکر نیز یکی از افرادی است که گاه حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از او نظر خواسته است. در ذیل به عنوان نمونه تعدادی از مشورت‌های آن حضرت را ذکر می‌کنیم:

منافقین در حلقه مشورتی پیامبر

همان‌طور که در قبل اشاره نمودیم، در موارد مشورتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مشورت با منافقین نیز وجود دارد که مشورت با عبدالله ابن ابی رئیس منافقین مکه از جمله آن موارد است. ابن‌اسحاق در جریان جنگ احد با سند صحیح نقل می‌کند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد نحوه جنگ از افراد مشورت خواست، عبدالله ابن اُبی منافق از جمله افرادی بود که در این زمینه اظهار نظر کرد:
اخبرنا عبدالله بن الحسن الحرانی قال حدثنا النفیلی قال نا محمد بن سلمه عن محمد بن اسحاق: … قال وکان رای عبدالله ابن ابی بن سلول مع رای رسول الله صلی الله علیه وسلم، یری رایه فی ذلک، والا یخرج الیهم، وکان رسول الله صلی الله علیه وسلم یکره الخروج، فقال رجال من المسلمین، ممن اکرم الله بالشهاده یوم احد وغیره، ممن کان فاتته بدر: یا رسول الله، اخرج بنا الی اعدائنا، لا یرون انا جبنا عنه وضعفنا؟ فقال عبدالله بن ابی (بن سلول): یا رسول الله، اقم بالمدینه لا تخرج الیهم، فوالله ما خرجنا منها الی عدو لنا قط الا اصاب منا، ولا دخلها علینا الا اصبنا منه فدعهم یا رسول الله، فان اقاموا اقاموا بشر محبس، وان دخلوا قاتلهم الرجال فی وجههم، ورماهم النساء والصبیان بالحجاره من فوقهم، وان رجعوا رجعوا خائبین کما جاءوا…

… نظر عبداللّه بن ابیّ با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این بود که از شهر خارج نشوند، اما عده‌ای از مسلمانان که خداوند آن‌ها در جنگ احد و غیر آن بواسطه شهادت گرامی داشت، و نتوانسته بودند در جنگ بدر شرکت کنند، گفتند یا رسول اللّه ما باید از شهر خارج شویم، تا دشمنان فکر نکنند که ما ترسیده‌ایم و ضعیف هستیم، اما عبدالله بن ابی بن سلول گفت: یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه بمان و بیرون مرو چون ما تجربه کرده‌ایم که هرگاه دشمنی به شهر ما حمله کرده اگر بیرون رفته‌ایم بر ما پیروز شده‌اند و چون در شهر مانده‌ایم آنها را شکست داده‌ایم، اکنون نیز قریش را به حال خود واگذار تا اگر در جای خود بمانند که در تنگنائی سخت دچار شوند، و اگر به شهر بریزند مردان از جلو با آنها جنگ کنند و زنان و بچه‌ها از روی بام‌ها آنان را سنگسار کنند و بالاخره ناچار شوند از همان راهی که آمده‌اند سرافکنده بازگردند…

[۱۲] محمد بن اسحاق بن یسار، وفات:۱۵۱، سیره ابن اسحاق، ج۱، ص۳۲۴.

با توجه به مطلب فوق به خوبی به دست می‌آید که افرادی مثل عبدالله ابن ابی که همگان به منافق بودنش اعتراف دارند نیز به آن حضرت مشورت می‌داد.

بررسی سند روایت فوق

برای اطمینان به صحت سند این روایت ما هریک از روات این روایت را مورد بررسی سندی قرار می‌دهیم:

محمد بن اسحاق

ابن‌حجر عسقلانی درباره صدوق بودن ایشان چنین می‌نویسد:
محمد بن اسحاق بن یسار ابو بکر المطلبی مولاهم المدنی نزیل العراق امام المغازی صدوق.

محمد بن اسحاق بن یسار جنگ‌شناس و صدوق می‌باشد.

[۱۳] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۶۷، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار الرشید – سوریا، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶.

ذهبی یکی دیگر از علمای رجالی اهل سنت درباره ایشان در کتاب میزان الاعتدالش چنین می‌آورد:
محمد بن اسحاق بن یسار ابو بکر المخرمی مولاهم المدنی احد الائمه الاعلام.

محمد بن اسحاق یکی از پیشوایان بزرگ می‌باشد.

[۱۴] الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ ه)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۴۶۸.

محمد بن سلمه حرانی

یکی دیگر از روات این حدیث محمد بن سلمه می‌باشد، ذهبی درباره توثیق ایشان چنین می‌آورد:
محمد بن سلمه الحرانی مولی باهله… قال بن سعد ثقه عالم له فضل وروایه وفتوی.

محمد بن سلمه ثقه است و عالم است که دارای فضل، روایت و فتوا می‌باشد.

[۱۵] الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، ج۲، ص۱۷۵، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار القبله للثقافه الاسلامیه، مؤسسه علو – جده، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۳ه – ۱۹۹۲م.

عبدالله بن محمد نفیلی

یکی دیگر از روات این روایت عبدالله بن محمد بن علی النفیلی می‌باشد ابن‌حجر درباره توثیق ایشان چنین می‌آورد:
عبدالله بن محمد بن علی… النفیلی الحرانی ثقه حافظ من کبار العاشره.

عبدالله بن محمد بن علی النفیلی ثقه و حافظ و از بزرگان ده‌گانه می‌باشد.

[۱۶] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۲۱، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار الرشید – سوریا، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶.

ذهبی نیز درباره ایشان چنین می‌آورد:
عبدالله بن محمد بن علی بن نفیل الحافظ ابو جعفر النفیلی الحرانی… قال ابو داود ما رایت احفظ منه وکان احمد یعظمه وقال بن واره هو من ارکان الدین.

ابودواد می‌گوید: من حافظ‌تر از ایشان ندیدم، احمد همواره ایشان را تعظیم بزرگ می‌شمرد. و بن واره گفته است که ایشان از ارکان دین می‌باشد.

[۱۷] الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، ج۱، ص۵۹۵، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار القبله للثقافه الاسلامیه، مؤسسه علو – جده، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۳ه – ۱۹۹۲م.

عبدالله بن حسن حرانی

یکی دیگر از روات این حدیث، عبدالله بن حسن حرانی می‌باشد، ابن‌حجر در توثیق ایشان چنین می‌آورد:
وابو شعیب عبدالله بن الحسن الحرانی وآخرون قال ابو حاتم ثقه.

ابوحاتم درباره ابوشعیب عبدالله بن حسن حرانی می‌گوید: ایشان ثقه می‌باشد.

[۱۸] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ ه)، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۸۳.

در کتاب لسان المیزانش نیز درباره صدوق و ثقه بودنش چنین می‌نویسد:
عبدالله بن الحسن ابو شعیب الحرانی معمر صدوق روی عن البابلتی وعفان قال الدارقطنی ثقه مامون.

عبدالله بن الحسن حرانی عمرش به طولانی داشت و صدوق می‌باشد و دارقطنی گفته است، ثقه و امین می‌باشد.

[۱۹] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ ه)، لسان المیزان، ج۳، ص۲۷۱، تحقیق:دائره المعرف النظامیه – الهند، ناشر:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعه:الثالثه، ۱۴۰۶ه – ۱۹۸۶م.

مشورت‌کردن پیامبر با افراد ناشناس

چنانکه در جریان جنگ احد و مشورت‌دادن عبدالله ابن ابی به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ملاحظه فرمودید، کسانیکه نظرشان خروج از مدینه بود و مشورت‌شان نیز پذیرفته شد یک عده از اصحاب عادی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند که نامی از آن‌ها به میان نیامده است.

مشورت پیامبر با صحابه و اظهار نظر آنان

یکی از کسانیکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همواره به مشورتش عمل می‌کرد، حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌باشد، چنانکه در جریان نزول آیه نجوا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد تعیین مقدار صدقه از حضرت مشورت خواست و به آن عمل نمود:
عن علی بن ابی طالب قال: لما نزلت (اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقه) قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ما تقول؟ (ایکفی) دینار؟ قلت: لا یطیقونه. قال: فکم؟ قال: انک لزهید. فنزلت (ااشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات) الآیه، قال علی: فبی خفف عن هذه الامه…

حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید وقتی آیه اذا ناجیتم الرسول و… نازل شد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بمن فرمود چه می‌گوی در مقدار صدقه آیا یک دینار کفایت می‌کند، من گفتم این‌ها طاقت یک دینار را ندارند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: پس چه مقدار، گفتم یک دانه جو، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چقدر شما (علی جان) رو گردان از دنیا هستی. در این هنگام بود که آیه اشفقتم ان تقدموا و… نازل شد. حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمود: من کسی هستم که خداوند بواسطه من تخفیف بر این امت قائل شد….

[۲۰] حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق و مصحح:محمودی، محمدباقر، ج۲، ص۳۱۵، التابعه لوزاره الثقافه و الارشاد الاسلامی، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

در جریان جنگ بدر حباب بن منذر به رسول خدا گفت برای جنگ به خارج از شهر برویم. تفصیل این ماجرا را ابن‌سعد چنین نقل می‌کند:
قال الحباب بن المنذر یا رسول الله ان هذا المکان الذی انت به لیس بمنزل انطلق بنا الی ادنی ماء الی القوم فانی عالم بها وبقلبها بها قلیب قد عرفت عذوبه مائه لا ینزح ثم نبنی علیه حوضا فنشرب ونقاتل ونعور ما سواه من القلب فنزل جبریل علی رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال الرای ما اشار به الحباب فنهض رسول الله صلی الله علیه وسلم ففعل ذلک.

حباب بن منذر گفت: ‌ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این مکانی که شما در آن ایستاده‌ای ما را به نزدیک‌ترین (چاه) آب دشمن نمی‌رساند، من به این منطقه و چاه‌های آن آگاهی دارم در اینجا چاه‌های است که می‌دانم آب‌شان گوارا است و حفر نشده‌اند، می‌توانیم بر روی آن‌ها حوضی درست کنیم و از آب آن بنوشیم و با دشمن بجنگیم و چاه‌های دیگر را بپوشانیم. جبرئیل نازل شد و گفت: رای و نظر صحیح همان است که حباب اشاره نمود، رسول خدا نیز اصحاب را جمع نمود و همین کار را کردند.

[۲۱] ابن‌سعد، محمد بن سعد الوفاه:۲۳۰ه. ق، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰.

همانطور که ملاحظه نمودید، در این‌جا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر اساس وحی الهی به نظر حباب عمل نمود.
آنجایی که صحابه به درستی و از روی علم به حضرت مشورت می‌دادند، حضرت به آن عمل می‌کرد، چنانکه در جریان جنگ خندق حضرت به مشاوره سلمان فارسی عمل نمود:
فاما تسمیتها الخندق فلاجل الخندق الذی حفر حول المدینه بامر النبی صلی الله علیه وسلم وکان الذی اشار بذلک سلمان فیما ذکره اصحاب المغازی منهم ابو معشر قال قال سلمان للنبی صلی الله علیه وسلم انا کنا بفارس اذا حوصرنا خندقنا علینا فامر النبی صلی الله علیه وسلم بحفر الخندق حول المدینه وعمل فیه بنفسه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.