پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مراحل سیر و سلوک
مراحل سیر و سلوک، دارای گامهای مختلفی مثل توبه و معاقبه و پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint و…میباشد. در این مقاله به سراغ اموری میرویم که زمینه را برای پرورش «فضائل اخلاقی» فراهم میسازد و گام به گام انسان را به خدا نزدیکتر میسازد، و این بحث اهمیت فوقالعادهای در علم اخلاق دارد و از امور زیادی بحث میکند.
فهرست مندرجات
۱ – توبه
۲ – توبه در مناجات سیدالشهدا
۳ – مسائل مطرح در توبه
۳.۱ – حقیقت توبه
۳.۲ – وجوب توبه
۳.۲.۱ – وجوب فوری توبه
۳.۳ – عمومیت توبه
۳.۴ – سرگذشت فرعون
۳.۵ – پذیرفته نشدن توبه
۳.۶ – عمومیت توبه در آیات
۳.۷ – ارکان توبه
۳.۸ – اصلاح در توبه
۳.۸.۱ – روایت کمیل
۳.۸.۱.۱ – شرح روایت
۳.۹ – قبولی توبه در روایات
۳.۱۰ – عقلی یا نقلی بودن قبولی
۳.۱۱ – تبعیض در توبه
۳.۱۲ – دوام توبه
۳.۱۳ – تقسیم توبهکاران
۳.۱۴ – مراحل توبه
۳.۱۵ – آثار و برکات توبه
۳.۱۵.۱ – محو گناهان
۳.۱۵.۲ – نزول برکات
۳.۱۵.۳ – تبدیل گناه به حسنه
۳.۱۵.۴ – پوشش گناهان
۳.۱۵.۵ – مشمول محبت پروردگار
۴ – پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
۵ – مراقبه
۵.۱ – پاورپوینت کامل مشارطه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint در آیات و روایات
۶ – محاسبه
۶.۱ – محاسبه در روایات
۶.۲ – ذکر چند نکته
۶.۳ – آثار محاسبه نفس
۷ – معاتبه و معاقبه
۷.۱ – شأن نزول آیه
۷.۲ – معاقبه در احادیث
۷.۳ – شرح بعضی صحابه
۸ – پانویس
۹ – منبع
توبه
بسیاری از علمای اخلاق نخستین گام برای تهذیب اخلاق و سیر الیالله را «توبه» شمردهاند، توبهای که صفحه قلب را از آلودگیها پاک کند و تیرگیها را مبدل به روشنایی سازد و پشت انسان را از بار سنگین گناه سبک کند، تا براحتی بتواند طریق به سوی خدا را بپیماید.
مرحوم «فیض کاشانی» در آغاز جلد هفتم «المحجهالبیضاء» که در واقع آغازگر بحثهای اخلاقی است چنین میگوید:
«توبه از گناه و بازگشت به سوی ستارالعیوب و علامالغیوب آغاز راه سالکین و سرمایه پیروزمندان و نخستین گام مریدان و کلید علاقهمندان و مطلع برگزیدگان و برگزیده مقربان است»!
سپس اشاره به این حقیقت میکند که غالبا انسانها گرفتار لغزشهایی میشوند و با اشاره به لغزش آدم (که در واقع ترک اولی بود نه گناه) میگوید: چه اشکالی دارد که همه فرزندان آدم به هنگام ارتکاب خطاها به او اقتدا کنند، چرا که خیر محض، کار فرشتگان است، و آمادگی برای شر بدون جبران، خوی شیاطین است، و بازگشت به خیر بعد از شر، طبیعت آدمیان است؛ آن کس که به هنگام ارتکاب گناه و انجام شر به خیر باز گردد، حقیقتا انسان است!
در واقع توبه اساس دین را تشکیل میدهد، چرا که دین و مذهب انسان را به جدا شدن از بدیها و بازگشت به خیرات دعوت میکند؛ و با توجه به این حقیقت، لازم است توبه در صدر مباحث مربوط به اعمال و صفات نجاتبخش قرار گیرد.»
[۱] فیض کاشانی، ملامحسن، المحجه البیضاء، ج۷، ص ۵ -۷ (باتلخیص).
به تعبیر دیگر، بسیار میشود که از انسان – مخصوصا در آغاز تربیت و سیر و سلوک الیالله لغزشهایی سر میزند، اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود بکلی مایوس میگردد و برای همیشه از پیمودن این راه باز میماند؛ به همین دلیل، در مکتب تربیتی اسلام، «توبه» به عنوان یک اصل مهم مطرح است و از تمام آلودگان به گناه دعوت میکند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این باب رحمت الهی وارد شوند.
توبه در مناجات سیدالشهدا
این حقیقت در سخنان امام علی بن الحسین (علیهالسّلام) در مناجات تائبین با زیباترین صورتی بیان شده، «الهی انت الذی فتحت لعبدک بابا الی عفوک سمیته التوبه فقلت توبوا الی الله توبه نصوحا، فما عذر من اغفل دخول الباب بعد فتحه؛
[۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مناجاتهای پانزده گانه امام سجاد (علیهالسّلام)، مناجات اول، ج۹۴، ص ۱۴۲.
معبود من! تو کسی هستی که به روی بندگانت دری به سوی عفوت گشودهای و نامش را توبه نهادهای، و فرمودهای باز گردید به سوی خدا و توبه کنید، توبه خالص! حال که این در رحمت باز است، عذر کسانی که از آن غافل شوند چیست»؟
جالب اینکه خداوند علاقه فوقالعادهای به توبه بندگان دارد، چرا که آغاز تمام خوشبختیهای انسان است. در حدیثی از امام باقر (علیهالسّلام) میخوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلماء فوجدها؛
[۳] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۲، باب التوبه، ص۴۳۵، حدیث ۸.
خداوند از توبه بندهاش بسیار شاد میشود، بیش از کسیکه مرکب و توشه خود را در بیابان (خطرناکی) در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد.»
این تعبیر که با کنایات و لطف خاصی آمیخته است، نشان میدهد که در واقع توبه، هم مرکب است و هم توشه راه، تا انسان وادی ظلمانی عصیان را پشت سر بگذارد و به سر منزل نور و رحمت و صفات والای انسانیت برسد.
مسائل مطرح در توبه
به هر حال، در بحث «توبه» مسائل زیادی مطرح است که اهم آنها، امور زیر است:
۱- حقیقت توبه
۲- وجوب توبه
۳- عمومیت توبه
۴- ارکان توبه
۵- قبولی توبه عقلی است یا نقلی
۶- تبعیض در توبه
۷- دوام توبه
۸- مراتب توبه
۹- آثار و برکات توبه
حقیقت توبه
«توبه» در اصل به معنی بازگشت از گناه است (این در صورتی است که به شخص گنهکاری نسبت داده شود) ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است در این صورت به معنی بازگشت به رحمت است، همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه از گنهکار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز میگردد و به همین دلیل یکی از نامهای خدا، «تواب» (یعنی بسیار بازگشتکننده به رحمت یا بسیار توبهپذیر) است.
در واقع واژه «توبه» مشترک لفظی یا معنوی است میان «خدا» و «بندگان» (ولی هنگامی که به بنده نسبت داده شود با کلمه «الی» متعدی میشود و هنگامی به خدا نسبت داده شود با کلمه «علی»
در «المحجهالبیضاء» درباره حقیقت توبه چنین آمده است که توبه سه رکن دارد، نخست «علم» و دوم «حال» و سوم «فعل» که هر کدام علت دیگری محسوب میشود.
منظور از «علم» شناخت اهمیت ضرر و زیانهای گناهان است، و اینکه حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی میشود. هنگامیکه انسان این معنی را بخوبی درک کند، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت میشود و چون میداند عمل او سبب این امر شده، نادم و پشیمان میگردد؛ و این ندامت سبب ایجاد اراده و تصمیم نسبت به گذشته و حال و آینده میشود.
در زمان حال آن عمل را ترک میگوید، ونسبت به آینده تصمیم بر ترک گناهی که سبب از دست دادن محبوب میگردد میگیرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران برمی آید.
در واقع نور علم و یقین سبب آن حالت قلبی میشود که سرچشمه ندامت است، و آن دامت سبب موضعگیریهای سهگانه نسبت به گذشته و حال و آینده میگردد.
[۴] فیض کاشانی، ملامحسن، المحجه البیضاء، ج۷، ص ۵.
این همان چیزی است که بعضی از آن به عنوان انقلاب روحی تعبیر کردهاند، و میگویند توبه نوعی انقلاب در روح و جان آدمی است که او را وادار به تجدید نظر در برنامههای خود میکند.
وجوب توبه
تمام علمای اسلام در وجوب توبه اتفاق نظر دارند، و در متن آیات قرآن مجید کرارا به آن امر شده است؛ در آیه ۸ سوره تحریم میخوانیم: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار؛
[۵] تحریم/سوره۶۶، آیه۸.
ای کسانیکه ایمان آوردهاید به سوی خدا باز گردید توبه کنید، توبهای خالص و بیشائبه، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند.»
همه انبیای الهی هنگامی که برای هدایت امتهای منحرف ماموریت مییافتند، یکی از نخستین گامهایشان دعوت به توبه بود؛ چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست.
پیغمبر بزرگ خداوند هود (علیهالسّلام) از نخستین سخنانش این بود: «و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه؛
[۶] هود/سوره۱۱، آیه۵۲.
ای قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او باز گردید و توبه نمایید!»
پیامبر بزرگ دیگر صالح (علیهالسّلام) نیز همین سخن را پایه کار خود قرار میدهد و میگوید: «فاستغفروه ثم توبوا الیه؛
[۷] هود/سوره۱۱، آیه۶۱.
از او طلب آمرزش کنید و به سوی او باز گردید و توبه کنید!»
حضرت شعیب (علیهالسّلام) نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت، و گفت: «واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود؛
[۸] هود/سوره۱۱، آیه۹۰.
از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار (توبهکاران) است!»
وجوب فوری توبه
در روایات اسلامی نیز بر مساله وجوب فوری توبه تاکید شده است، از جمله:
۱- در وصیت امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) به فرزندش امام مجتبی (علیهالسّلام) میخوانیم:
«وان قارفت سیئه فعجل محوها بالتوبه؛
[۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۱۰.
اگر مرتکب گناهی شدی، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن!»
البته با توجه به اینکه امام مرتکب گناهی نمیشود، منظور در اینجا تشویق دیگران به توبه است.
۲- در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم که به ابن مسعود فرمود: «یابن مسعود لاتقدم الذنب و لا تؤخر التوبه، ولکن قدم التوبه و اخر الذنب؛
[۱۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص ۱۰۶.
ای ابن مسعود! گناه را مقدم مشمار، و توبه را تاخیر مینداز، بلکه توبه را مقدم کن و گناه را به عقب بینداز (و ترک کن)!»
۳- در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) میخوانیم: «مسوف نفسه بالتوبه من هجوم الاجل علی اعظم الخطر؛
[۱۱] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۳۰.
کسیکه توبه را در برابر هجوم اجل به تاخیر بیندازد، در برابر بزرگترین خطر قرار میگیرد، (که عمرش پایان گیرد در حالی که توبه نکرده باشد)!»
۴- در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) میخوانیم که از جدش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین نقل میکند: «لیس شی ء احب الی الله من مؤمن تائب او مؤمنه تائبه؛
[۱۲] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۲۵.
چیزی در نزد خدا محبوبتر از مرد یا زن با ایمانی که توبه کند نیست!»
این تعبیر میتواند دلیلی به وجوب توبه باشد به خاطر این که توبه محبوبترین امور در نزد خدا شمرده شده است.
علاوه بر این، دلیل عقلی روشنی بر وجوب توبه داریم و آن این که عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهی- خواه یقین باشد یا احتمالی- باید وسیله نجاتی فراهم ساخت، و با توجه به این که توبه بهترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب میشمرد؛ چگونه افراد گناهکار خود را از عذاب الهی در دنیا و آخرت میتوانند محفوظ بشمرند در حالیکه توبه نکرده باشند.
آری! توبه واجب است، هم به دلیل صراحت آیات قرآن مجید و هم روایات اسلامی و هم دلیل عقل، و از این گذشته وجوب توبه در میان تمام علمای اسلام مسلم و قطعی است.
بنابراین، ادله اربعه بر وجوب توبه دلالت میکند، و این وجوب فوری است زیرا مقتضای ادله چهارگانهای که به آن اشاره شد، وجوب فوری میباشد، و در علم اصول این مساله بیان شده که تمام اوامر ظاهر در فوریت است، مگر اینکه دلیل بر خلاف آن قائم شود.
عمومیت توبه
«توبه» مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معینی را شامل نمیشود، و زمان محدودی ندارد، و سن و سال و عصر و زمان خاصی در آن مطرح نیست.
بنابراین، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مکان میباشد، همانگونه که اگر شرایط در آن جمع باشد بقبول درگاه الهی خواهد بود.
تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامی که عذاب الهی فرا رسید و در میان امواج نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمیشود، و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد، زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت؛ قرآن میگوید:
«و لیست التوبه للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما؛
[۱۳] نساء/سوره۴، آیه۱۸.
توبه کسانی که کارهای بدی انجام میدهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد میگوید: الآن توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که در حال کفر از دنیا میروند (و در عالم برزخ توبه میکنند) اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است!»
سرگذشت فرعون
در داستان فرعون میخوانیم: هنگامی که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت: «امنت انه لااله الا الذی امنت به بنواسرائیل و انا من المسلمین؛
[۱۴] یونس/سوره۱۰، آیه۹۰.
من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنیاسرائیل به او ایمان آوردهاند نیست، و من از مسلمین هستم!»
ولی بلافاصله جواب شنید: «آلئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛
[۱۵] یونس/سوره۱۰، آیه۹۱.
الان ایمان میآوری؟! در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی (توبهات در این حال پذیرفته نیست)!»
درباره بعضی از قوام گذشته نیز میخوانیم: «فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین؛
[۱۶] غافر/سوره۴۰، آیه۸۴.
هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او میشمردیم کافر شدیم!»
قرآن آن در پاسخ آنها میگوید: «فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا باسنا سنه الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون؛
[۱۷] غافر/سوره۴۰، آیه۸۴ – ۸۵.
اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند.»
و به همین دلیل، در مورد حدود اسلامی هنگامی که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتاری در چنگال عدالت و کیفر و مجازات، توبه کند، توبهاش پذیرفته نیست؛ چرا که اینگونه توبهها معمولا جنبه اضطراری دارد، و هیچگونه دلالتی بر تغییر موضوع مجرم ندارد.
پذیرفته نشدن توبه
بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد.
بعضی چنین پنداشتهاند که توبه در سه مورد دیگر نیز پذیرفته نیست:
اول در مورد شرک و بتپرستی زیرا قرآن مجید میفرماید: «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء؛
[۱۸] نساء/سوره۴، آیه۴۸.
خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد و پایینتر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند میبخشد!»
ولی این سخن صحیح نیست؛ زیرا در این آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه سخن از «عفو بدون توبه» است، به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد، و همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته میشود، ولی اگر مشرک توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود مشمول غفران و عفو الهی نخواهد شد، در حالی که اگر با ایمان و توحید از دنیا بروند، ولی مرتکب گناهانی شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهی بشوند، و مفهوم آیه فوق همین است.
کوتاه سخن این که، عفو الهی شامل مشرکان نخواهد نشد ولی شامل مؤمنان میشود، اما توبه سبب آمرزش همه گناهان حتی شرک خواهد شد.
دوم و سوم این که، توبه باید در فاصله کمی بعد از گناه باشد نه فاصلههای دور، و نیز باید از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام گرفته است نه از روی عناد و لجاجت، به دلیل این که هر دو مطلب در آیه ۱۷ سوره نساء آمده است:
«انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛
[۱۹] نسا/سوره۴، آیه۱۷.
توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام میدهند سپس بزودی توبه میکنند، خداوند توبه چنین اشخاص را میپذیرد و خدا دانا و حکیم است.»
ولی این نکته قابل توجه است که بسیاری از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کردهاند زیرا مسلم است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته میشود، و در تاریخ اسلام نمونههای فراوانی برای اینگونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.
همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتا توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.
در حدیث معروفی از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم که فرمود: هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را میپذیرد، سپس فرمود یک سال زیاد است، کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را میپذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است، کسی که یک جمعه (یک هفته) قبل از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع میشود، باز افزود یک جمعه زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبهاش را پذیرا میشود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسی که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را میپذیرد، سپس افزود یک ساعت هم زیاد است! کسی که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند توبه او را میپذیرد!»
[۲۰] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۱۴۵ (باب صحه التوبه فی آخر العمر، حدیث ۵).
البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد؛ مثلا، اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.
عمومیت توبه در آیات
آیات فراوانی از قرآن نیز دلیل بر عمومیت توبه و شمول آن نسبت به جمیع گناهان است؛ از جمله:
۱- در آیه ۵۳ سوره زمر میخوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛
[۲۱] زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.
بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
۲- در آیه ۳۹ سوره مائده میخوانیم: «فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم؛
[۲۲] مائده/سوره۵، آیه۳۹.
اما آن کسی که پس از ستم کردن توبه کند و جبران نماید خداوند توبه او را میپذیرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
درست است که این آیه بعد از این بیان حد سارق آمده است ولی دارای مفهوم عام و گستردهای که شامل همه گناهان میشود.
۳- در آیه ۵۴ سوره انعام آمده: «انه من عمل منکم سوء بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم؛
[۲۳] انعام/سوره۶، آیه۵۴.
هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا میشود، چرا که خداوند غفور و رحیم است.»
در این آیه هرگونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا میگیرد، قابل توبه و باز گشت ذکر شده است.
۴- در آیه ۱۳۵ سوره آلعمران چنین آمده است: «والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکرواالله فاستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون؛
[۲۴] آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.
و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند، و بر گناه اصرار نمیورزند با اینکه میدانند.»
در اینجا نیز با توجه به این که ظلم و ستم، هرگونه گناهی را شامل میشود، چرا که بعضی از گناهان ستم بر دیگران است و بعضی ظلم به خویشتن، و در این آیه نسبت به همه آنها وعده پذیرش توبه داده شده است، عمومیت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات میشود.
۵- در آیه دیگریهمه مؤمنان را مخاطب قرار داده میفرماید: «وتوبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون؛
[۲۵] نور/سوره۲۴، آیه۳۱.
ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید تا رستگار شوید.»
واژه جمیعا دلیل بر این است که هر گناهکاری دعوت به توبه شده است، و اگر توبه دارای مشمول و عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست.
این نکته قابل دقت است که در آیات بالا در بعضی از موارد روی مساله اسراف تکیه شده و در مورد دیگر ظلم، و در مورد دیگر عمل سوء، و وعده آمرزش همه این عناوین بطور گسترده، در صورت توبه داده شده است؛ بنابراین، هر عمل سوء و هر ظلم و ستم و هر اسرافی بر خویشتن از انسان سر بزند و توبه کند، خداوند توبه او را میپذیرد.
در اینباره روایات زیادی در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده که درهای توبه تا آخرین لحظات عمر، مادام که انسان مرگ را با چشم خود نبیند باز است.
این روایات را میتوانید در کتابهای: بحارالانوار
[۲۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۱۹.
و اصول کافی
[۲۷] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص ۴۴۰.
و درالمنثور
[۲۸] سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، ج۲، ص۱۳۱.
و کنزالعمال
[۲۹] متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال، حدیث ۱۰۱۸۷، ج۴، ص۲۱۰.
[۳۰] متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال، حدیث ۱۰۱۸۷، ج۴، ص۲۱۰.
و تفسیر فخر رازی
[۳۱] رازی، فخرالدین، تفسیر فخر رازی، ج۱۰، ص۷ ذیل آیه فوق.
و تفسیر قرطبی
[۳۲] قرطبی، محمدبن احمد، تفسیر قرطبی، ج۳، ص۱۶۶۲ ذیل آیه فوق.
و تفسیر روح البیان
[۳۳] حقی، اسماعیل بن مصطفی، تفسیر روح البیان، ج ۲، ص۱۷۸، ذیل آیه فوق.
و تفسیر روح المعانی
[۳۴] آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، ج ۴، ص۲۳۳.
و کتب دیگر مطالعه فرمایید، و شاید بتوان گفت این حدیث از احادیث متواتر است.
ارکان توبه
همانگونه که در بالا آمد حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت است، که ناشی از پشیمانی و ندامت نسبت به اعمال گذشته میباشد و لازمه این پشیمانی و علم به اینکه گناه حائل میان او و محبوب واقعی میگردد، تصمیم بر ترک آن در آینده و همچنین جبران مافات است؛ یعنی، تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش برچیند، و اگر حقوق از دست رفتهای است و قابل جبران است، جبران نماید. به همین دلیل، در قرآن مجید در آیات بسیاری این معنی تکرار شده است که توبه را با اصلاح و جبران همراه ساخته.
۱- در آیه ۱۶۰ سوره بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ کتمان آیات الهی و مجازات سخت آنها میفرماید: «الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم؛
[۳۵] بقره/سوره۲، آیه۱۶۰.
مگر کسانیکه توبه کنند و اصلاح نمایند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار سازند که من توبه آنها را میپذیریم، و من تواب رحیم هستم.»
۲- و در آیه ۸۹ سوره آل عمران بعد از اشاره به مساله ارتداد (کافر شدن بعد از ایمان) و مجازات سخت آنها میافزاید: «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛
[۳۶] آل عمران/سوره۳، آیه۸۹.
مگر کسانی که پس از آن توبه کنند و اصلاح نمایند (و در مقام جبران بر آیند) زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است.»
۳- و درآیه ۱۴۶ سوره نساء، بعداز ذکرمنافقان و سرنوشت شوم آنها میفرماید: «الا الذین تابوا واصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله؛
[۳۷] نساء/سوره۴، آیه۱۴۶.
مگر آنها که توبه کنند و جبران و اصلاح نمایند و به ذیل عنایت اهلی چنگ زنند و دین خود را برای خدا خالص نمایند.»
و در آیه ۵ سوره نور بعد از ذکر مجازات شدید قذف (وارد کردن اتهام زنا و مانند آن به دیگری) و مجازات شدید آنها در دنیا و آخرت، میافزاید: «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛
[۳۸] نور/سوره۲۴، آیه۵.
مگر کسانیکه بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند (آنها را) میبخشد زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
۵- و سرانجام به صورت یک قانون کلی در همه گناهان، در آیه ۱۱۹ سوره نحل میخوانیم: «ثم ان ربک للذین عملوا السوء بجهاله ثم تابوا من بعد ذلک و اصلحوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم؛
[۳۹] نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۹.
اما پروردگارت نسبت به آنها که از روی جهالت بدی کردهاند و سپس توبه نموده و در مقام جبران بر آمدهاند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است.»
۶- شبیه همین معنی در آیه ۸۲ سوره طه نیز آمده است آنجا که میفرماید: «و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی؛
[۴۰] طه/سوره۲۰، آیه۸۲.
من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس هدایت شود میآمرزم و میبخشم.»
در اینجا علاوه بر مساله بازگشت و عمل صالح (یعنی جبران گذشته) که دو رکن اساسی توبه است، به مساله ایمان و هدایت نیز اشاره شده است.
در واقع گناه نور ایمان را کم میکند و انسان را از طریق هدایت منحرف میسازد؛ به همین دلیل، باید بعد از توبه تجدید ایمان کند و به راه هدایت باز گردد.
۷- باز شبیه همین معنی در آیه ۵۴ سوره انعام نیز آمده که میفرماید: «انه من عمل منکم سوء بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم؛
[۴۱] انعام/سوره۶، آیه۵۴.
هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید (مشمول رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»
از مجموع آیات فوق، منطق قرآن در مساله توبه کاملا آشکار میشود، که توبه حقیقی تنها به گفتن استغفار و حتی ندامت از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده نیست، بلکه افزون بر این باید کوتاهیهایی که در گذشته رخ داده و مفاسدی که در روح و جان انسان به وجود آمده و آثار سوئی که گناه در جامعه گذارده تا آنجا که امکان دارد جبران گردد و شستشوی کامل حاصل شود، این است توبه حقیقی از گناه نه تنها گفتن استغفرالله!
اصلاح در توبه
نکته دیگری که در اینجا شایان توجه است این است که کلمه اصلاح بعد از ذکر توبه در آیات بالا مانند بسیاری از تعبیرات قرآن مفهوم جامع و گستردهای دارد که هرگونه جبران مافات را شامل میشود، از جمله:
۱- شخص توبهکار باید حقوقی را که از مردم پایمال کرده است به آنها باز گرداند؛ اگر در حیات هستند به خودشان، و اگر از دنیا رفتهاند به وارثان آنها برساند.
۲- اگر حیثیت کسی را به خاطر غیبت کردن یا اهانت لکهدار کرده باشد باید از او حلیت بطلبد، و اگر از دنیا رفته است به تلافی حیثیت بر باد رفته، کار خیر برای او انجام دهد تا روح او راضی گردد.
۳- اگر عباداتی از او فوت شد، قضا نماید. و اگر کفاره دارد (مانند ترک روزه عمدا و شکستن عهد و نذر) کفاره آن را بدهد.
۴- با توجه به اینکه گناه قلب را تاریک میسازد، باید آنقدر اطاعت و بندگی کند تا ظلمت دل را با نور اطاعت برطرف سازد.
جامعترین سخن درباره تفسیر معنی اصلاح همان چیزی است که در کلمات قصار امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) در نهجالبلاغه در شرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است.
کسی در محضر آن حضرت گفت: استغفرالله گویی امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش میدانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود:
«ثکلتک امک اتدری ما الاستغفار؟ الاستغفار درجه العلیین؛ مادرت بر عزای تو بگرید، آیا میدانی استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!»
سپس افزود: «وهو اسم واقع علی سته معان؛ استغفار یک کلمه است اما شش معنی (و مرحله) دارد.»
«اولها الندم علی ما مضی؛ نخست، پشیمانی از گذشته است.»
«والثانی العزم علی ترک العود الیه ابدا؛ دوم، تصمیم بر ترک آن برای همیشه است.»
«و الثالث ان توءدی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعه؛ سوم اینکه حقوقی را که از مردم ضایع کردهای به آنها باز گردانی، به گونهای که هنگام ملاقات پروردگار حق کسی بر تو نباشد.»
«و الرابع ان تعمد الی کل فریضه علیک ضیعتها فتؤدی حقها؛ چهارم اینکه هر واجبی که از تو فوت شده حق آن را به جا آوری (و قضایا کفاره آن را انجام دهی).»
«و الخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم وینشا بینهما لحم جدید؛ پنجم اینکه گوشتهایی که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه برگناه آب کنی، تا چیزی از آن باقی نماند، و گوشت تازه به جای آن بروید.»
«والسادس ان تذیق الجسم الم الطاعه کما اقته حلاوه المعصیه فعند ذلک تقول استغفر الله؛
[۴۲] امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۴۱۷، ص۳۸۰.
ششم آنکه به همان اندازه که لذت و شیرینی گناه را چشیدهای درد و رنج طاعت را نیز بچشی، و پس از طی این مراحل بگو استغفر الله!»
روایت کمیل
همین معنی در روایت دیگری از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) نقل شده است که عرضه میدارد: «یا امیرالمؤمنین العبد یصیب الذنب فیستغفرالله منه فما حد الاستغفار؟؛ ای امیرمؤمنان! انسان گناهی میکند و از آن استغفار مینماید، حد استغفار چیست؟»
امام فرمود: «یا بن زیاد، التوبه؛ ای کمیل بن زیاد! حد آن توبه است.»
کمیل میگوید: «قلت بس؛ (این کلمه همان کلمه فارسی بس میباشد.)گفتم: همین کافی است!»
«قال: لا؛ فرمود: نه»
«قلت فکیف؟؛ عرض کردم پس چگونه است؟»
«قال ان العبد اذا اصاب دنبا یقول استغفر الله بالتحریک؛ فرمود: هنگامی که انسان گناهی مرتکب میشود، استغفار را به عنوان سرآغاز حرکتی بر زبان جاری کند.»
«قلت و ماالتحریک؛ عرض کردم منظور از حرکت چیست؟»
«قال: الشفتان و اللسان یرید ان یتبع ذلک بالحقیقه؛ فرمود: : لبها و زبان به گردش در میآید و مقصودش این است که آن را با حقیقت هماهنگ سازد.»
«قلت وما الحقیقه؟؛ عرض کردم حقیقت چیست؟»
«قال تصدیق فی القلب، و اضمار ان لایعود الی الذنب الذی استغفر منه؛ فرمود: منظور تصدیقی است که در دل (نسبت به قبح و زشتی گناه) حاصل شود و تصمیم بگیرد که هرگز به گناهی که از آن استغفار کرده است بازگشت نکند.»
کمیل میگوید عرض کردم: «فاذا فعل ذلک فانه من المستغفرین؛ هنگامی این کار را انجام دهد در زمره توبهکنندگان است؟»
«قال: لا؛ امام فرمود: نه»
کمیل میگوید گفتم: «فکیف ذاک؛ پس توبه حقیقی چگونه است؟»
امام فرمود: «لانک لم تبلغ الی الاصل بعده؛ این به خاطر آن است که تو هنوز به اساس و ریشه توبه نرسیدهای!»
کمیل عرض میکند: «فاصل الاستغفار ما هو؟؛ پس اصل استغفار، چیست؟»
امام فرمود: «الرجوع الی التوبه من الذنب الذی استغفرت منه و هی اول درجه العابدین؛ بازگشت به توبه از گناهی که استغفار از آن کردی، و این نخستین درجه عابدان است.»
سپس امام افزود: «و ترک الذنب و الاستغفار اسم واقع لمعان ست؛ ترک گناه و استغفار اسمی است که شش معنی و مرحله دارد:
سپس همان مراحل ششگانهای را که در کلمات قصار نهج البلاغه آمده بود، با کمی تفاوت بیان فرمود.
[۴۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۸۱.
شرح روایت
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبهکاری میتوان پیدا کرد.
ولی باید توجه داشت که بعضی از شرایط ششگانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، اما چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضی از محققان، قسمت اول و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.
[۴۴] مطهری، مرتضی، گفتار معنوی، ص ۱۳۹.
در حدیث دیگری از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم که فرمود: «اما علامه التائب فاربعه: النصیحه لله فی عمله، و ترک الباطل، ولزوم الحق، و الحرص علی الخیر؛
[۴۵] حرانی، حسن، تحف العقول، ص ۳۲.
علامت انسان توبهکار چهار چیز است: نخست خیرخواهی برای (آیین و بندگان) خدا، و ترک باطل و ملازمت حق و تلاش فراوان برای انجام کار خیر.»
این نکته نیز قابل توجه است که اگر گناه او عملی بوده که سبب گمراهی دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعتگذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشتهها، اصلاح و جبران آن در صورتی حاصل میشود یا از طریق کتابت و نوشتهها اصلاح و جبران آن در صورتی حاصل میشود که تمام افرادی را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شدهاند تا آنجا که در توان و قدرت دارد باز گرداند، در غیر این صورت توبه او پذیرفته نیست.
و از این جا روشن میشود که تحریف کنندگان آیات الهی و بدعتگذاران و تمام کسانی که مایه گمراهی مردم میشوند، تا چه حد توبه آنها سخت و سنگین است.
این صحیح نیست که یک نفر در ملا عام یا از طریق مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی و نوشتن کتابها و مقالات مردم را به گمراهی بکشاند، و بعد در خانه خلوت بنشنید و از پیشگاه خدا تقاضای عفو نماید، به یقین چنین توبهای هرگز مقبول نیست!
همچنین کسانی که در حضور جمعیت و ملا عام، افرادی را به دروغگویی و بیعفتی و امثال این امور متهم میسازند، و بعد خصوصی نزد طرف میآیند و حلیت میطلبند، یا در غیاب آنها در خانه خلوت توبه میکنند، بیشک توبه آنها نیز قبول نیست، مگر این که طرف آنها را ببخشد، یا در ملا عام سخنان خود را باز پس بگیرند.
قبولی توبه در روایات
به همین دلیل، در روایات متعددی میخوانیم افرادی که تهمت به مردم میزنند، و نسبتهای ناروا به اشخاص میدهند، بعد از اجرای حد شرعی، در صورتی توبه آنها قبول میشود که سخنان خود را باز پس گرفته، و خود را تکذیب کند.
در حدیث معتبری از امام صادق (علیهالسّلام) میخوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسی که حد الهی بر او جاری شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «اذا تاب و توبته ان یرجع مما قال و یکذب نفسه عند الامام و عند المسلمین، فاذا فعل فان علی الامام ان یقبل شهادته بعد ذلک؛
[۴۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص ۲۸۳ (حدیث یک، باب ۳۷، از ابواب شهادات).
(آری) هنگامی که توبه کند و توبهاش به این است که از آنچه گفته باز گردد، و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد (و توبهاش قبول است).»
در حدیث دیگری میخوانیم: «اوحی الله عزوجل الی نبی من الانبیاء قل لفلان وعزتی لو دعوتنی حتی تنقطع اوصالک، ما استجیب لک، حتی ترد من مات الی
مادعوته الیه فیرجع عنه؛
[۴۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۴۴.
خداوند به یکی از پیامبران وحی فرستاد که به فلان شخص بگو به عزتم سوگند اگر آن قدر مرا بخوانی که بندهای تو از هم جدا شود، دعوت دعای تو را اجابت نمیکنم (و توبهات را نمیپذیرم)، تا کسانی را که به خاطر دعوت تو منحرف شدهاند و از دنیا رفتهاند زنده کنی و از راه خطا باز گردند!»
این حدیث بخوبی نشان میدهد که مساله اصلاح و جبران تا چه حد گسترده است و بدون آن توبه بیشتر جنبه صوری یا مقطعی خواهد داشت.
آخرین سخنی که در این جا لازم به ذکر است این است که کسانی که در برابر انبوه گناهان تنها به ذکر استغفار قناعت میکنند، بی آنکه ارکان و شرایط آن را تحصیل نمایند گویی خود را به سخریه میکشند و یا توبه و استغفار را استهزا مینمایند.
به همین دلیل، در روایتی از امام باقر (علیهالسّلام) میخوانیم که فرمود: «التائب من الذنب کمن لاذنب له، و المقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛
[۴۸] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۲، (باب التوبه، حدیث ۱۰) ص ۴۳۵.
کسی که از گناه خویش توبه (کامل و جامع الشرایط) کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، اما کسی که گناه را ادامه میدهد در حالی که از آن استغفار میکند، مانند کسی است که استهزاء مینماید.
عقلی یا نقلی بودن قبولی
همه علمای اسلام اتفاق نظر دارند که توبه اگر جامع الشرایط باشد در پیشگاه خداوند مقبول است. و آیات و روایات نیز بوضوح بر این مطلب دلالت میکند، ولی در این که آیا قبول توبه عقلی یا عقلایی یا نقلی است، بحثهایی وجود دارد.
جمعی معتقدند: سقوط عقاب و مجازات الهی بعد از توبه، جنبه تفضل دارد؛ اگر خداوند اراده کند بعد از توبه گناه بندهاش را نبخشد کاملا ممکن است همانگونه که در میان مردم نیز معمول است که اگر کسی در حق دیگری ظلم کند، سپس عذرخواهی نماید، میتواند او را ببخشد یا نبخشد.
در حالی که جمعی دیگر سقوط عقاب را به وسیله توبه واجب و لازم دانستهاند، حتی عدم پذیرش او را بعد از عذرخواهی مجرم، زشت و ناپسند میدانند، و این کار مسلما بر خداوند روا نیست.
ممکن است در این جا نظر سومی را پذیرفت، و آن این که لزوم قبول توبه، امر عقلایی است، یعنی اگر چه عقل، پذیرش توبه و عذرخواهی را واجب و لازم نمیشمرد ولی بنای عقلای جهان بر این است که اگر کسی کار خلافی انجام داد، و بعد در مقام عذرخواهی برآمد، و تمام آثار سوء عمل خود را جبران نمود، به گونهای که گویی هیچ چیز از میان نرفته است، اگر حیثیت کسی از دست رفته بود، اعاده حیثیت نمود، و اگر حقوقی پایمال شده بود، حق را بطور کامل جبران کرد، و اگر طرف قلبا ناراحت شده بود، ناراحتی او را از طرق مختلفی از میان برد؛ در چنین شرایطی، بنای تمام عقلای جهان بر این است که عذر و توبه را میپذیرند، و اگر کسی نپذیرد، او را کینهتوز و خارج از موازین انسانیت و اخلاق میشمرند.
بی شک خداوند قادر متعال و بینیاز از هر کس و هر چیز، سزاوارتر است که در اینگونه موارد، توبه و عذرخواهی توبهکاران را بپذیرد و از مجازات آنها صرف نظر کند. بلکه ممکن است پا را از این فراتر گذاشت، و وجوب قبول توبه را عقلی شمرد و آن را متکی که «قاعده قبح نقض غرض» دانست.
توضیح این که: میدانیم خداوند از عبادات و اطاعت بندگان بینیاز است و تکالیف الهی الطاف او برای تکامل و تربیت بندگان است؛ نماز و روزه و سایر عبادات، روح و جان ما را پرورش میدهد و روزبهروز به خدا نزدیکتر میسازد؛ سایر واجبات و محرمات هر کدام به نحوی در تکامل ما تاثیر دارد.
درباره حج میخوانیم: «لیشهدوا منافع لهم؛
[۴۹] حج/سوره۲۲، آیه۲۸.
مردم مامور به زیارت خانه خدا هستند تا از منافع مادی و معنوی آن بهرهمند شوند»
در آیات دیگر قرآن، نماز، سبب نهی از فحشاء و منکر
[۵۰] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.
و روزه سبب تقوا
[۵۱] بقره/سوره۲، آیه۱۸۳.
و زکات مایه پاکی فرد و جامعه از رذائل اخلاقی و انحرافات شمرده شده است. .
[۵۲] توبه/سوره۹، آیه۱۰۳.
در روایات اسلامی نیز ایمان مایه پاکی از شرک، و نماز سبب پیراستن انسان از کبر… و حج مایه وحدت مسلمین، و جهاد سبب عزت اسلام، و…. شمرده شده است.
[۵۳] امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، کلمات قصار، اقتباس از جمله ۲۵۲.
به این ترتیب، همه تکالیف الهی اسباب سعادت انسان و حلقههای تکامل او محسوب میشوند، همان سعادت و تکاملی که هدف اصلی آفرینش انسان و رسیدن به مقام عبودیت و قرب به خداست (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)
[۵۴] ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.
بیشک وجوب توبه و قبول آن یکی از این حلقههای تکامل است چرا که انسان به هرحال معصوم نیست و خطاهایی از او سر میزند، اگر راه بازگشت را به روی او نگشایند، به یقین ازتکامل باز میماند ولی اگر به او اعلام شود که اگر خطایی از تو سرزد به سوی خدا بازگرد، و تمام آنچه را درگذشت ضایع کردی جبران نما، خداوند توبه تو را میپذیرد؛ چنین کسی به سعادت و تکامل نزدیکتر، و از انحراف و خطا دورتر خواهد بود.
نتیجه این که: عدم پذیرش توبه، سبب نقض غرض میشود، چون هدف از تکالیف و طاعات، تربیت و تکامل انسان بوده، و عدم پذیرش توبه به این کار ضربه میزند، و خداوند حکیم هرگز نقض غرض نمینماید. کوتاه سخن این که: توبه دارای فلسفهای است که با تکامل انسان ارتباط نزدیک دارد؛ اگر درهای توبه بسته شود، انگیزه تکامل از بین میرود؛ بلکه انسان به عقب بر میگردد، چرا که تصور میکند راه نجاتی برای او نیست و در این صورت چه دلیلی دارد که گناهان دیگر را ترک کند؛ و درست به همین دلیل، تمام مربیان بشری خواه آنها که پایبند به ادیان الهی هستند و آنها که پایبند نیستند، راه توبه و بازگشت را به روی افراد مورد تربیت باز میگذارند تا شعله انگیزه اصلاح و جبران و حرکت به سوی کمال در آنها خاموش نگردد.
و به این ترتیب، قبول توبه توام با شرایط نه تنها به حکم آیات و روایات، ثابت و مسلم ست بلکه به حکم عقلا و عقل، نیز امری ثابت و غیر قابل انکار میباشد.
تبعیض در توبه
آیا ممکن است انسان از بعضی از گناهان توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری میشود؛ مثلا، شخصی است که هم مرتکب نوشیدن شراب و هم غیبت مردم میشود، تصمیم گرفته است، نوشیدن شراب را برای همیشه ترک کند در حالی که در مورد غیبت چنین تصمیمی را نگرفته است.
گاه گفته میشود که توبه باید جنبه عمومی و همگانی داشته باشد و از تمام گناهان توبه کند، زیرا همه آنها بازگشت به مخالفت با پروردگار میکند، و شکستن حریم مولای حقیقی؛ کسی که از این کار پشیمان باشد، باید هر گناهی را ترک کند نه این که از گناهی توبه کند و گناهی دیگر را مرتکب شود و بر آن اصرار ورزد.
ولی حق آن است که تبعیض در توبه مانعی ندارد (بعضی از بزرگان علم اخلاق مانند مرحوم «نراقی» در «معراج السعاده» نیز به این معنی تصریح کرده است و از قول پدرش نیز آن را نقل نموده).
زیرا ممکن است انسان از گناهی بیشتر بترسد و از عواقب شوم آن آگاهتر باشد، یا در پیشگاه خداوند قبیحتر و مجازاتش شدیدتر باشد؛ و به همین جهت، از آن گناه توبه کند در حالیکه مرتکب گناهان دیگری که قبحش کمتر یا مجازاتش خفیفتر یا آگاهی او نسبت به مفاسد و زیانهایش کمتر است میشود.
توبه اکثر توبهکنندگان نیز همینگونه است، غالبا از گناهان خاصی توبه میکنند، در حالیکه ممکن است گناه دیگری را انجام دهند و هرگز شنیده نشده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا امامی از امامان: یا عالمی از علمای اسلام اینگونه توبهها را بی اعتبار بشمرد، و تاکید کند که باید توبه از همه گناهان باشد.
در آیات متعددی از قرآن مجید نیز اشارات روشنی به این معنی یعنی تبعیض در توبه دیده میشود.
مثلا، در مورد رباخواران میخوانیم که میفرماید: «و ان تبتم فلکم رئوس اموالکم؛
[۵۵] بقره/سوره۲، آیه۲۷۹.
اگر توبه کنید (توبه شما پذیرفته میشود و) سرمایههای شما از آن شماست.
و در مورد افرادی که بعد از ایمان مرتد شوند، میفرماید: «اولئک جزائهم ان علیهم لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعین… الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛
[۵۶] آل عمران/سوره۳، آیه۸۷ -۸۹.
کیفر آنها این است که لعن خداوند و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها است… مگر کسانی که پس از آن توبه کنند، و اصلاح نمایند، خداوند آمرزنده و بخشنده است.»
و در مورد محاربین و کسانی که باعث تباهی جامعه میشوند بعد از ذکر مجازات شدید آنها میفرماید: «الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم؛
[۵۷] مائده/سوره۵، آیه۳۴.
مگر کسانی که پیش از دست یافتن شما به آنان توبه کنند، پس بدانید (خدا توبه آنها را میپذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است.» .
و در مورد کسانی که مرتکب عمل شنیع منافی عفت میشوند، بعد از ذکر مجازات آنها، میفرماید: «فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان توابا رحیما؛
[۵۸] نساء/سوره۴، آیه۱۶.
و اگر توبه کنند و اصلاح نمایند، از آنها در گذرید، زیرا خداوند توبهپذیر و مهربان است.»
و در جای دیگر بعد از اشاره به گناهانی همچون شرک، قتل نفس و زنا، و بیان مجازات سنگین آنها، میفرماید: «الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛
[۵۹] فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.
مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را مبدل به حسنات میکند.»
گرچه قسمتی از این آیات درباره مجازاتهای دنیوی و بخشودگی آنها به وسیله توبه است، ولی پیداست که از این نظر تفاوتی وجود ندارد؛ اگر توبه در مجازاتهای دنیوی قبول شود، به یقین در مورد مجازاتهای اخروی نیز پذیرفته خواهد شد.
کوتاه سخن این که: جداسازی گناهان در توبه به خاطر جهات مختلف (تفاوت میزان آگاهیها، تفاوت انگیزهها و تفاوت قبح و زشتی گناهان) مانعی ندارد، ولی بیشک توبه کامل توبهای است که از همه گناهان صورت گیرد و تبعیضی در آن وجود نداشته باشد.
دوام توبه
توبه باید پابرجا و دائم بوده باشد؛ از یک سو، هر زمان خطایی از انسان بر اثر وسوسههای «نفس اماره» سربزند، باید بلافاصله به سراغ توبه رود، و در مرحله
«نفس لوامه» در آید تا زمانی که به مرحله «نفس مطمئنه» رسد و ریشههای وسوسهها از بیخ کنده شود.
و از سوی دیگر، از هر گناهی توبه میکند باید کمال مراقبت را به خرج دهد که آن توبه را نشکند و بر تعهد خود در پیشگاه خدا نسبت به ترک آینده باقی بماند. و به تعبیر دیگر، اگر بعد از توبه از گناه هنوز انگیزههای آن در اعماق دل و جان او باقی مانده باید با آن به مبارزه برخیزد و جهاد با نفس را جزء برنامه خویش قرار دهد و به این ترتیب هم در صف تائبان باشد و هم در صف مجاهدان.
بعضی از علمای اخلاق بحث بینتیجه یا کمنتیجهای را در اینجا دنبال کردهاند که آیا مقام توبهکار جهادکننده در برابر ریشههای گناه افضل است یا توبهکاری که ریشههای گناه را از سرزمین قلب خویش بر انداخته است.
[۶۰] نوری، حسین، محجه البیضاء، ج۷، ص ۷۵.
این مهم نیست که کدامیک ازآن دو افضلند، مهم آن است که توبه کننده چه دستوراتی را باید به کار بندد که به گناه گذشته بازگشت نکند؛ برای این امر رعایت اموری لازم است:
۱- جدا شدن از محیط گناه و عدم شرکت در مجالس معصیت، چرا که توبهکار در آغاز امر آسیبپذیر است و مانند بیماری است که تازه از بستر برخاسته، و اگر با پای خود به مناطق آلوده به میکربهای بیماریزا رود، احتمال آلودگی مجدد او به بیماری فراوان است؛ همچون معتادی است که ترک اعتیاد به مواد مخدر نموده ولی هرگاه به مناطق آلوده برگردد، بسرعت آلوده میشود.
۲- باید در دوستان و معاشران خود تجدید نظر کند؛ هرگاه در گذشته کسانی بودهاند که او را تشویق به گناه میکردند، از آنها شدیدا فاصله گیرد.
۳- هر زمان وسوسهها و انگیزههای آن گناه در او پیدا میشود، به ذکر خدا روی آورد، چرا که: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛
[۶۱] رعد/سوره۱۳، آیه۲۸.
ذکر خدا مایه آرامش دلها است.»
۴- همواره درباره آثار زیانبار گناهی که آن را ترک گفته بیندیشد و آن آثار را نصب العین خود قرار دهد، مبادا بر اثر غفلت از آن و فراموش کردن اثرات مرگبار آن گناه، بار دیگر انگیزهها در او رشد کند، و وسوسهها از هر سو به قلب او هجوم آورد.
۵- در داستانهای پیشینیان و کسانیکه بر اثر گناهان مختلف گرفتار مصائب دردناکی شدند، بیندیشد، و سرگذشت آنها را از نظر بگذراند، حتی در حالات انبیاء و پیامبران معصومی که گاه گرفتار لغزش ترک اولی شدند، مطالعه کند؛ مثلا، ببیند که چه امری سبب شد آدم با آن مقام والایش از بهشت رانده شود، یا حضرت یونس مورد خشم قرار گیرد، و به زندان شکم ماهی فرستاده شود یا بر اثر چه عواملی یعقوب، پیامبر بزرگ خدا، به درد جانفرسای فراق فرزند سالها گرفتار آید.
مطالعه این امور بیشک وسوسههای گناه را کم میکند، و به توبه دوام و ثبات میبخشد.
۶- به عقوبتها و مجازاتهایی که بر یکایک از گناهان وعده داده شده بیندیشد، و این احتمال را از نظر دور ندارد که تکرار گناه بعد از توبه ممکن است مجازات شدیدتری داشته باشد.
و نیز به الطاف و عنایات الهیه که در انتظار توبه کاران است و شامل حال او شده است توجه کند و دائما به خود تلقین نماید بکوش، این عنایات و الطاف را حفظ کن، و این مقام والایی که خداوند نصیب تو کرده است به آسانی از دست مده!
۷- باید وقت شبانه روزی خود را با برنامههای صحیح پرکند، برنامه تلاش برای زندگی آبرومند، برنامه عبادت و بندگی خدا و برنامه سرگرمیهای سالم؛ زیرا بی کاری و خالی ماندن اوقات از برنامه، بلای عظیمی است که زمینه را برای وسوسههای بازگشت به گناه فراهم میسازد.
از دانشمندی پرسیدند که تفسیر حدیث التائب حبیب الله (توبه کننده دوست خداست) چیست؟
[۶۲] نوری، حسین، محجه البیضاء، ج۷، ص۸۷.
گفت: منظور کسی است که مصداق این آیه شریفه باشد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤمنین؛
[۶۳] توبه/سوره۹، آیه۱۱۲.
(مؤمنان) توبهکنندگان، عبادتکاران، حمد خداگویان، سیاحتکنندگان (که پیوسته در میان کانونهای اطاعت خدا رفت و آمد دارند) رکوع کنندگان، ساجدان، آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود الهی (هستند) و بشارت ده (این چنین) مؤمنان را!»
تقسیم توبهکاران
علمای اخلاق برای توبه و توبهکاران درجات و مراتب مختلفی ذکر کردهاند.
از یک نظر توبه کاران را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد:
گروه اول کسانی هستند که از گناهان خویش توبه میکنند ولی بعد از مدتی توبه را میشکنند و به گناه باز میگردند بی آنکه تاسف و ندامتی از کار خویش داشته باشند، اینها در واقع در مرحله نفس اماره قرار دارند و عاقبت و سرانجام آنها کاملا مبهم و پر مخاطره است، چرا که ممکن است یکی از مراحل توبه و بازگشت به سوی خدا مقارن با پایان عمر آنها باشد و به اصطلاح عاقبت آنها به خیر شود، ولیای بسا پایان عمر آنها با یکی از زمانهای توبهشکنی همراه گردد، و پایانی اسف انگیز و عاقبتی دردناک داشته باشند، و به اصطلاح عاقبت به شر» از دنیا بروند.
گروه دوم کسانی هستند که از گناهان خود توبه میکنند، و راه طاعت و بندگی حق را ادامه میدهند، ولی گاه شهوات در مورد بعضی از گناهان بر آنها غالب میشود و توبه را میشکنند چون هنوز توان کافی در برابر شهوات پیدا نکردهاند؛ ولی با این حال، از توبه شکنی نادم و پشیمانند و پیوسته به خود میگویندای کاش چنین گناهی را نکرده بودیم، و انشاءالله بزودی توبه خواهیم کرد. این گونه افراد هم در واقع در مرحله نفس امارهاند ولی امید نجاتشان زیادتر است.
گروه سوم توبهکارانی هستند که بعد از توبه از گناهان بزرگ پرهیز میکنند، و نسبت به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 