پاورپوینت کامل مسلمان شدن ابوبکر ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مسلمان شدن ابوبکر ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسلمان شدن ابوبکر ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مسلمان شدن ابوبکر ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
اسلام ابوبکر
درباره اسلام آوردن ابوبکر، در میان اهل سنت اختلاف است. برخی روایات حاکی از این است که اسلام ابوبکر بعد از دعوت علنی بوده و حتی طبری از محمد بن سعد نقل میکند که ابوبکر بعد از ۵۰ نفر اسلام آورد. از طرف دیگر بسیاری از علمای اهل سنت در کتبشان تصریح می کنند که اولین مسلمان حضرت علی (علیهالسّلام) بوده نه ابوبکر و بر این مطلب تاکید دارند.
[۱] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، معرفه علوم الحدیث، ج۱، ص۲۲.
[۲] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۵۲۸.
[۳] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۷.
[۴] هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقه، ج۲، ص۳۵۱.
فهرست مندرجات
۱ – اسلام بعد از دعوت علنی
۱.۱ – روایت اول
۱.۲ – روایت دوم
۱.۳ – روایت سوم
۱.۴ – بررسی سند
۲ – نکات پایانی
۲.۱ – نکته اول
۲.۲ – نکته دوم
۲.۳ – نکته سوم
۳ – پانویس
۴ – منبع
اسلام بعد از دعوت علنی
درباره زمان اسلام آوردن ابوبکر، روایات مختلفی نقل شده است. برخی روایات حاکی از این که اسلام ابوبکر بعد از دعوت علنی بوده و اکثر منابع و مدارک معتبر اهل سنت و نیز جمهور علمای اهل سنت این مطلب را رد کرده و تصریح می کنند که ابوبکر اولین مسلمان نبوده است. مثلا طبری به سند صحیح از محمد ابن سعید نقل کرده است که او به پدرش گفت: آیا ابوبکر اولین فرد بین شما بود که اسلام آورد؟ پدرش در پاسخ گفت: نه، بدرستی که پیش از او، بیش از پنجاه نفر اسلام آورده بودند!!
[۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۶۰.
جالب است که همین نقل را ابن کثیر که از علمای متعصب اهل سنت است در کتاب البدایه و النهایه آنرا آورده و تایید کرده است.
[۶] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۹.
ابن ابیالحدید نیز مینویسد: “همانا جمهور علما ذکر کردهاند که ابوبکر مسلمان نشد مگر بعد از گروهی از مردان که از آنان میباشد علی بن ابیطالب و … و هنگامی که دقت میکنیم در روایات صحیح سندهای قوی و مورد وثوق همه آنها را ناطق مییابیم بر اینکه علی بن ابیطالب اولین کسی بود که مسلمان شد”.
[۷] ابن ابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۳، ص۲۲۴.
ابوجعفر اسکافی معتزلی نیز میگوید: اگر ابوبکر سبقت در اسلام داشته، چرا خودش به این موضوع به عنوان یک فضیلت در هیچ موردی از جمله در سقیفه احتجاج و استدلال نکرده و هیچ یک از هواداران او از صحابه نیز چنین ادعایی را مطرح نکردهاند؟
[۸] ابن ابیالحدید، ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۴.
روایت اول
برخی روایات حاکی از این که اسلام ابوبکر بعد از دعوت علنی بوده؛ چند روایت در این زمینه وجود دارد که در آنها آمده است ابوبکر قبل از مسلمان شدن، با حکیم بن حزام عازم مسافرت به طائف بود؛ اما وقتی حارث ابوخالد از جریان بعثت رسول خدا و دشنام خدیجه به بتهای آنها، به او خبر داد، نزد پیامبر آمد و اسلام آورد.
این روایت را بلاذری این گونه نقل کرده است: “ابوالحسن علی بن محمد المدائنی عن عیسی بن یزید عن شرحبیل بن سعد قال: قال ابو بکر بینا انا فی منزلی بمکه وانا ارید الطائف، وحکیم بن حزام اذ دخل علی الحارث بن صخر فتحدث ودخل حکیم بن حزام فقال له الحارث: یا ابا خالد زعم نساؤنا ان عمتک خدیجه تزعم ان زوجها رسول الله، فانکر ذلک حکیم، ودعوت لهما بطعام من سفره امرت باتخاذها لسفرنا، فاکلا وانصرف الحارث فقلت لحکیم: والله ما رایت فی وجهک انکار ما قال لک فی عمتک، فقال حکیم: والله لقد انکرنا حالها وحال زوجها، ولقد اخبرتنی صاحبتی انها تسب الاوثان، وما تری زوجها یقرب الاوثان، قال ابو بکر: فلما ابردت خرجت ارید النبی صلی الله علیه وسلم، فابتدات فذکرت موضعه من قومه وما نشا علیه، وقلت: هذا امر عظیم لا یقارک قومک علیه، قال: یا ابا بکر الا اذکر شیئاً ان رضیته قلته وان کرهته کتمته؟ قلت: هذا ادنی مالک عندی، فقرا علی قرآناً، وحدثنی ببداء امره، فقلت: اشهد انک صادق، وان ما دعوت الیه حق، وان هذا کلام الله. وسمعتنی خدیجه فخرجت وعلیها خمار احمر فقالت: الحمد لله الذی هداک یا بن ابی قحافه؛ ابوبکر گفته است: در منزلم بودم و به همراه حکیم بن حزام قصد مسافرت به طائف را داشتم، در این هنگام حارث بن صخر وارد شد و سخنی گفت، در همین حال حکیم آمد، حارث به او گفت: ای ابوخالد زنان ما گمان میکنند عمه تو خدیجه گمان دارد شوهرش رسول خدا است. حکیم این خبر را منکر شد. ابوبکر میگوید: آنها را دعوت کردم از غذایی که برای سفر آماده کرده بودم، بخورند و آنان خوردند. حارث رفت. من به حکیم گفتم: به خدا سوگند در صورت تو انکار این خبر را نمیبینم. حکیم گفت: به خدا احوال خدیجه و شوهرش ما را نگران میسازد، همسرم به من گفت خدیجه به بتها فحش میدهد و شوهرش نزد بتها نمیرود.
ابوبکر میگوید: وقتی هوا خنک شد نزد پیامبر رفتم و از جایگاه ایشان نسبت به قومش و آنچه بر علیه ایشان صورت گرفته حرف زدم و گفتم: این امر بزرگی است، قوم شما این مساله را از شما نمیپذیرند. رسول خدا فرمود: ای ابوبکر! آیا میخواهی چیزی را ذکر کنم؟ اگر به آن رضایت میدهی بگویم و اگر از آن کراهت داری پنهان کنم (و نگویم)؟ گفتم: این نهایت کاری است که میتوانم. رسول خدا قرآن برایم تلاوت کرد از (زمان) ابتدای نبوتش فرمود. گفتم: شهادت میدهم که شما راست میگویی. و به سوی آنچه دعوت میکنی حق است و این کلام خداوند است. این سخن مرا خدیجه شنید، خارج شد در حالی که مقنعهای قرمز بر سر داشت و گفت: شکر خدا را که تو را هدایت کرد”.
[۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۵۴.
روایت دوم
همچنین در روایت دیگر آمده است که ابوبکر قبل از بعثت رسول خدا به یمن رفته بود و در آنجا عالم ازدی را دید که از بعثت پیامبری در میان مردم خبر داد و به ابوبکر گفت تو به او کمک خواهی کرد. داستان ملاقات ابوبکر با این عالم مفصل است. اما نکته اینجا است که ابوبکر میگوید: وقتی به مکه برگشتم، رسول خدا مبعوث شده بود و مشرکان مکه نزد من آمدند و گفتند ما منتظر تو بودیم که در مقابل این رخداد چه خواهی کرد: “قال ابوبکر: فقدمت مکه، وقد بُعِث النبی، فجاءَنی عقبه بن ابی مُعَیْط، وشَیْبَه، ورَبیعه، وابو جَهْل، وابو البختریّ، وصنادید قریش، فقلت لهم: هل نابتکم نائبه، او ظهر فیکم امرٌ؟ قالوا: یا ابا بکر، اعظم الخَطْب: یتیم ابی طالب یزعم انه نبی، ولولا انت ما انتظرنا به، فاذ قد جئت فانت الغایه والکفایه؛ ابو بکر میگوید: وقتی وارد مکه شدم پیامبر مبعوث شده بود. عقبه بن ابیمعیط، شیبه، ربیعه، ابوجهل و ابوالبختری و بزرگان قریش نزد من آمدند به آنها گفتم: چه رخدادی پیش آمده، چه امری ظهور کرده؟ گفتند: ای ابوبکر سخن بزرگ است، یتیم ابوطالب گمان کرده که پیامبر شده، اگر تو نبودی ما منتظر نمینشستیم و کارش تمام میکردیم اما حال که آمدهای، تصمیم نهایی با توست و تو ما را کفایت میکنی”.
در پایان روایت آمده است که ابوبکر نزد پیامبر آمد و نشانههایی را که آن عالم در یمن به او گفته بود از پیامبر دید و شنید به او ایمان آورد: “… قلت: مُدَّ یَدَک، فانا اشهد ان لا اله الا الله، وانک رسول الله”.
[۱۰] ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۸.
روایت سوم
در کتاب ابوهلال عسکری آمده که ابوبکر گفت وقتی من از سفر برگشتم به مکه، نزد من از ابوطالب شکایت کردند که از رسول خدا حمایت کرده است: “قال ابوبکر: فلما قدمت مکه استبشروا فظنوا انهم فتح علیهم بقدومی فتح، واجتمعوا الی وشکوا ابا طالب وقالوا: لولا تعرضه دونه لما انتظرنا به. قلت: ومن تبعه علی مخالفه دینهم؟ قالوا: بنو ابی طالب، وهذا یدل علی ان علیاً (علیهالسّلام) اذ ذاک بالغ ولو کان صبیاً صغیراً لما اعتد به تابعاً… ؛ وقتی وارد مکه شدم مشرکین از من بشارت خواستند، آنها گمان کردند با آمدن من پیروزی به آنها روی آورده است. نزد من جمع شدند و از ابوطالب شکایت کردند، که اگر حمایت ابوطالب از پیامبر نبود ما منتظر نمیماندیم. گفتم: در مخالفت با دین مردم (شرک و بتپرستی)، چه کسانی از پیامبر پیروی میکنند؟ گفتند: فرزندان ابوطالب.
ابوهلال عسکری در ادامه میگوید: “این مطلب (شمردن فرزندان حضرت ابوطالب (علیهالسّلام) به عنوان پیروان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشانگر این است که حضرت علی (علیهالسّلام) در آن زمان بالغ بود زیرا اگر کودکی کوچک بود، او را به عنوان پیرو پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار نمیآوردند”.
[۱۱] ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله، الاوائل للعسکری، ج۱، ص۱۳۳.
طبق این روایت، حضرت ابوطالب و فرزندانش از رسول خدا حمایت میکردند؛ مثلا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 