پاورپوینت کامل مسلک اخباری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مسلک اخباری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسلک اخباری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مسلک اخباری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

اخباریگری

«اخباری گری» یا «اخباری»، بر گروهی از فقهای شیعه اطلاق می‌گردد که خط مشی عملی آنان در دست¬یابی به احکام شرعی و تکالیف الاهی، پیروی از اخبار و احادیث است نه روش‌های اجتهادی و اصولی.

فهرست مندرجات

۱ – چکیده اخباری‌گری
۱.۱ – مکتب اخباری‌گری از نظر اعتقادی
۲ – مفهوم شناسی اخباری گری
۳ – پیشینه اخباری‌گری
۳.۱ – نگرش اول
۳.۲ – نگرش دوم
۴ – موارد اختلاف اخباری‌ها و اصولی‌ها
۴.۱ – اول
۴.۲ – دوم
۴.۳ – سوم
۴.۴ – چهارم
۴.۵ – پنجم
۴.۶ – ششم
۴.۷ – هفتم
۴.۸ – هشتم
۵ – اخباری‌ها و شبهات تحریمیه
۶ – دلایل اخباری‌ها بر وجوب احتیاط در شبهات تحریمیه
۶.۱ – أ. قرآن
۶.۱.۱ – گروه اول
۶.۱.۲ – گروه دوم
۶.۱.۳ – گروه سوم
۶.۲ – ب. روایات
۶.۲.۱ – گروه اول
۶.۲.۲ – گروه دوم
۶.۲.۳ – گروه سوم
۶.۳ – ج. دلیل عقلی
۶.۳.۱ – تمسک به علم اجمالی
۶.۳.۲ – تمسک به بیان استحسان عقلی
۶.۳.۳ – تمسک به قاعده عقلی دفع ضرر محتمل
۷ – زمینه‌ها و انگیزه‌های اخباری‌گری
۷.۱ – احادیث امامان دربار قیاس
۷.۱.۱ – اول
۷.۱.۲ – دوم
۷.۱.۳ – سوم
۸ – نقد دلیل «احادیث امامان درباره قیاس»
۸.۱ – اولاً
۸.۲ – ثانیاً
۸.۳ – ثالثاً
۸.۴ – سخت‌گیری در امر حدیث و توجه زیاد به عقل
۸.۵ – تأثیرپذیری از حس گرایی غرب
۸.۵.۱ – دیدگاه شهید مطهری
۸.۵.۲ – تفاوت تجربه‌گرایی در اروپا و اخباری‌گری در اسلام
۸.۶ – بدبینی به علم اصول
۸.۶.۱ – سخن استرآبادی
۸.۷ – نقد دلیل «بدبینی به علم اصول»
۸.۷.۱ – اولاً
۸.۷.۲ – ثانیا
۸.۸ – پیروی از اهل سنت
۹ – بزرگان اخباری
۱۰ – اخباریان تندرو
۱۰.۱ – محمدامین‌ استرآبادی‌
۱۰.۲ – عبدالله‌ بن‌ صالح‌ بن‌ جمعه سماهیجی‌ بحرانی‌
۱۰.۳ – میرزا محمد اخباری‌
۱۱ – اخباریان میانه‌رو
۱۱.۱ – شیخ‌ یوسف‌ بحرانی
۱۱.۲ – سید نعمت‌ الله‌ جزایری شوشتری
۱۱.۳ – اخباریان‌ میانه‌رو دیگر
۱۲ – جمود اخباریان نسبت به سنت اهل بیت
۱۳ – نمونه‌هایی از جمود اخباریان
۱۳.۱ – اول
۱۳.۲ – دوم
۱۳.۳ – سوم
۱۳.۴ – چهارم
۱۳.۵ – پنجم
۱۴ – نقد و بررسی اخباری‌گری
۱۵ – اخباری‌ها و حجیت ظواهر کتاب‌
۱۶ – دلایل اخباری ها بر عدم حجیت ظواهر قرآن
۱۶.۱ – روایت اول
۱۶.۲ – روایت دوم
۱۶.۳ – روایت سوم
۱۶.۴ – روایت چهارم
۱۷ – پاسخ اصولی‌ها
۱۷.۱ – اول
۱۷.۲ – دوم
۱۷.۳ – سوم
۱۷.۴ – چهارم
۱۷.۴.۱ – روایتی از عمر
۱۷.۴.۲ – روایتی از زراره
۱۷.۴.۳ – روایتی از عبد الاعلی
۱۷.۴.۴ – نتیجه
۱۸ – عقل از دیدگاه اخباری‌ها
۱۸.۱ – دیدگاه ملامحمد امین استرآبادی
۱۸.۲ – دیدگاه شیخ حر عاملی
۱۸.۳ – دیدگاه علامه مجلسی
۱۸.۴ – دیدگاه نعمت اللّه جزایری
۱۸.۵ – دیدگاه یوسف بحرانی
۱۹ – ادله اخباریان
۲۰ – ادله نقلی
۲۰.۱ – حدیثی از امام باقر
۲۰.۲ – روایتی از ابوبصیر
۲۰.۳ – حدیثی از امام کاظم
۲۰.۴ – حدیثی از امام علی
۲۱ – نقد و بررسی ادلّه نقلی
۲۱.۱ – اولاً
۲۱.۲ – ثانیاً
۲۱.۲.۱ – حدیثی از امام کاظم
۲۱.۲.۲ – حدیثی از امام رضا
۲۱.۲.۳ – آیات قرآن
۲۱.۲.۴ – توجیه اخباریان
۲۲ – ادله عقلی
۲۲.۱ – دیدگاه نعمت اللّه جزایری
۲۲.۲ – دیدگاه فخر رازی
۲۲.۳ – نتیجه
۲۳ – نقد و بررسی ادله عقلی
۲۳.۱ – نتیجه
۲۴ – اخباری‌گری و اجماع
۲۵ – اخباری‌گری و اجتهاد و تقلید
۲۵.۱ – دیدگاه شهید مطهری
۲۵.۲ – دیدگاه اخباریان در نفی اجتهاد
۲۶ – نقد اندیشه اخباری‌ها پیرامون اجتهاد و تقلید
۲۶.۱ – اول
۲۶.۱.۱ – دیدگاه شهید مطهری
۲۶.۲ – دوم
۲۶.۳ – دیدگاه یوسف بحرانی
۲۷ – اخباری‌ها و روایات کتب اربعه
۲۸ – نقد دیدگاه اخباریان
۲۸.۱ – اول
۲۸.۲ – دوم
۲۸.۲.۱ – دیدگاه شهید مطهری
۲۹ – پی‌آمدهای اخباری‌گری
۳۰ – آثار منفی اخباری‌گری‌
۳۰.۱ – بی‌اعتنایی به تدبر و تفکر و اجتهاد
۳۰.۲ – مهجوریت قرآن
۳۰.۳ – کثرت مجادلات فقهی
۳۰.۴ – مخالفت با ادل عقلی در عرص استنباط مسائل فقهی
۳۰.۵ – بی‌توجهی به علم اصول
۳۰.۶ – آثار مثبت اخباری‌گری‌
۳۰.۷ – تألیف جوامع روایی
۳۰.۸ – تدوین تفاسیر روایی‌
۳۰.۹ – عمق و گسترش مباحث فقهی و اصولی
۳۱ – اخباری‌گری و علامه وحید بهبهانی
۳۱.۱ – اخلاق نیکوی شیخ یوسف بحرانی
۳۱.۱.۱ – دیدگاه شهید مطهری
۳۲ – تداوم افکار اخباری‌گری
۳۲.۱ – دیدگاه شهید مطهری
۳۲.۲ – دیدگاهی دیگر
۳۲.۳ – فرقه شیخیه
۳۲.۴ – نتیجه
۳۳ – کتاب‌نامه اخباری‌گری
۳۴ – پانویس
۳۵ – منبع

چکیده اخباری‌گری

«اخباری گری» یا «اخباری»، بر گروهی از فقهای شیعه اطلاق می‌گردد که خط مشی عملی آنان در دست¬یابی به احکام شرعی و تکالیف الاهی، پیروی از اخبار و احادیث است نه روش‌های اجتهادی و اصولی.

با پایان یافتن عصر حضور امامان (علیهم‌السلام) و آغاز عصر غیبت صغرا در سال ۲۶۰ (ه‌.ق)، در چگونگی دست¬یابی به احکام شرعی، نگرشی پدید آمد که امتداد خط مشی عصر حضور بود و بیشتر یاران ائمه (علیهم‌السلام) بر آن بودند و آن، بسنده کردن به احادیث و عدم تجاوز از آن در دست‌یابی به احکام شرعی بود.

مکتب اخباری‌گری از نظر اعتقادی

از جهت اعتقادی مکتب اخباری‌گری را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

۱. اخباریان، ادل احکام را تنها کتاب و سنت می‌دانند. بعضی از آنها نیز دلیل را تنها سنت ذکر می‌کنند.
۲. اجتهاد، نزد اخباریان، حرام است.
۳. در نگرش اخباری، تقلید از غیر معصوم (علیه‌السلام) جایز نیست.
۴. اخباریان، دست¬یابی به احکام شرعی را از راه گمان (ظنّ)، حرام و تنها راه تحصیل احکام را علم و اطمینان می‌دانند.
۵. اخباریان، احادیث را دو قسم می‌دانند: صحیح و ضعیف.
۶. در مکتب اخباری، تمامی احادیثی که در «کتب اربعه» (کافی، استبصار، من لا یحضره الفقیه و تهذیب) آمده، بلکه در دیگر کتاب‌های حدیثی که عالمان بزرگ شیعه آن‌ها را تدوین کرده و به صحّت احادیث نقل شده گواهی داده‌اند، صحیح می‌باشد و می‌توان بر طبق آن عمل کرد.
۷. در مکتب اخباری، اشیاء یا حلال هستند یا حرام و یا مشتبه و چنانچه حلیت و حرمت چیزی معلوم نباشد و نصی از معصومان (علیهم‌السلام) دربار آن نرسیده باشد، باید در فتوا، توقّف و در عمل، احتیاط کرد.

شایان ذکر است که علل و عوامل پیدایش و گسترش تفکر اخباری گری و نقد این تفکر و همچنین آثار منفی و مثبت این رویکرد و تداوم، از جمله مباحث مهمی است که باید به آن پرداخت.

مفهوم شناسی اخباری گری

عنوان «اخباری گری» یا «اخباری»، در کتاب ‌های فقهی متأخّر، بر گروهی از فقهای شیعه اطلاق می‌گردد که خط مشی عملی آنان در دست¬یابی به احکام شرعی و تکالیف الاهی، پیروی از اخبار و احادیث است، نه روش‌های اجتهادی و اصولی. در مقابل آنان، فقهایی که معتقد به خط مشی اجتهادی هستند، با عنوان «اصولی» شناخته می‌شوند.

[۱] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۷.

با توجه به این توضیح، روشن می شود که شیعه به دو دسته در عقاید تقسیم نشده است، که یکی از آنها اصولی و دیگری اخباری باشد؛ زیرا اخباری و اصولی در اصول عقاید (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) و همین طور در همه فروع (مثل نماز و روزه و حج و زکات و خمس و …) با هم مشترک هستند؛ بر این اساس اختلاف آنان فقط در منهج علمی و روش و طریقه وصول به حکم شرعی می باشد.

[۲] سایت حوزه نت، پرسش و پاسخ، فرق بین اصولی و اخباری.

پیشینه اخباری‌گری

نگرش اول

نگرش اخباری گری و تقابل آن با دیدگاه اصولی به سده‌ های نخستین حیات فقه شیعه باز می‌گردد. با پایان یافتن عصر حضور امامان (علیهم‌السلام) و آغاز عصر غیبت صغرا در سال ۲۶۰ (ه‌.ق)، در چگونگی دست¬یابی به احکام شرعی، دو نوع نگرش پدید آمد. یک نگرش – که امتداد خط مشی عصر حضور بود و بیشتر یاران ائمه بر آن بودند – بسنده کردن به احادیث و عدم تجاوز از آن در دست¬ یابی به احکام شرعی بود. چهره‌های برجست این نگرش در این دوره عبارتند از:

محمد بن یعقوب کلینی (م ۳۲۸ یا ۳۲۹ ه‌.ق)، علی بن بابویه قمی (م ۳۲۸ ه‌.ق) و محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (م ۳۸۱ ه‌.ق) که در گردآوری کهن‌ ترین آثار و مجموعه‌های فقهی، حدیثی، نقش اساسی داشتند.

[۳] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۷.

نگرش دوم

نگرش دیگر، اجتهاد و استخراج و استنباط فروع از اصول؛ یعنی قواعد عمومی و کلّی بود که از برجستگان این مکتب می‌توان از شیخ مفید (م ۴۱۳ ه‌.ق)، سید مرتضی (م ۴۳۶ ه‌.ق) و شیخ طوسی (م ۴۶۰ ه‌.ق) نام برد که با نگارش و بر جای گذاشتن آثاری در اصول فقه، پایه‌ گذار حرکتی نوین و بنیادی در فقه شیعی به شمار می‌روند. در این میان، شیخ طوسی بیشترین سهم را داشت. نگرش اصولی به فقه به تدریج رونق یافت و بر نگرش نخست چیره شد و تا قرن‌ها گرایش فقها به استنباط و اجتهاد را بر حدیث‌ گرایی صرف، برتری داد و کم فروغی و بی‌رونقی مکتب فقیهان اهل حدیث را در اواخر سد چهارم و نیم نخست سد پنجم هجری در پی داشت.

[۴] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۸.

مکتب اهل حدیث در اوائل قرن یازدهم هجری بار دیگر به وسیل « محمد امین استرآبادی » (م ۱۰۳۳ یا ۱۰۳۶ ه‌.ق) در قالبی نو مطرح و احیا شد. وی در این مرحله با سامان دادن مکتب اهل حدیث، بر مکتب اصول ‌گرایی سخت حمله کرد و بدین ترتیب، دور نوینی از تقابل دو مکتب یاد شده در حوز فقاهت شیعی پدید آمد و در حقیقت، رواج و اطلاق عنوان «اخباری» بر گروهی از فقها با مفهوم و اصطلاح خاص و امروزی،

[۵] اصطلاح خاص و امروزی اخباری در مبانی آنها جلوه‌گر است که در زیر موضوع «موارد اختلاف اخباری‌ها و اصولی‌ها»، تبیین شده است.

از همین دوران و با ظهور استرآبادی آغاز شده است.

از بارزترین عالمان دینی پیرو مکتب استرآبادی، می‌توان از محمد‌تقی مجلسی (م ۱۰۷۰ه‌.ق)، محمدباقر مجلسی، صاحب بحار الانوار (م ۱۱۱۱ ه‌.ق)، محمد بن مرتضی معروف به ملا محسن فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ ه‌. ق)، محمد بن حسن حرّ عاملی، مؤلف وسائل الشیعه (م ۱۱۰۴ ه‌.ق)، سید نعمت اللّه جزائری (م ۱۱۱۲ ه‌.ق) و شیخ یوسف بحرانی، صاحب حدائق (م ۱۱۸۶ ه‌.ق) نام برد.

[۶] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۸.

موارد اختلاف اخباری‌ها و اصولی‌ها

عمده‌ترین محورهای اختلاف میان دو مکتب اخباری و اصولی عبارت است از:

اول

اخباریان، ادل احکام را تنها کتاب و سنت می‌دانند. بعضی از آنها نیز دلیل را تنها سنت ذکر می‌کنند. گروه اخیر معتقدند تفسیر و فهم قرآن جز از طریق بیان امامان معصوم (علیهم‌السلام) که در ضمن روایات آمده ممکن نیست و به همین جهت مبنای انحصاری حکم شرعی همان روایات و احادیث است.

[۷] تاریخ فقه و فقها، ابو القاسم‌، گرجی، ص۲۵۲.

محمد امین استرآبادی، در فصلی تحت عنوان: «فی بیان انحصار مدرک ما لیس من ضروریات الدین من المسائل الشرعیه، اصلیه کانت او فرعیه، فی السماع عن الصادقین (علیهما‌السلام)»،

[۸] در بیان انحصار مدرک احکام و مسائل شرعی (اصلی یا فرعی) که از ضروریات دین نیست، درشنیدن از امام صادق و امام باقر (علیهما‌السلام).

به روشنی این نظر را بیان می‌کند و بر مدعای خود به دلایلی استدلال می‌کند.

[۹] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۲۵۴.

[۱۰] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۹۱.

حتی برخی اخباریان، حجیت احادیث رسیده از پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) از طریق عامّه را منوط به این دانسته‌اند که تفسیر و تبیین مراد آن، از معصومان (علیهم‌السلام) وارد شده باشد.

[۱۱] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

و همچنین دربار عقل معتقدند: عقل انسان توان فهم و درک احکام و نظریات شرعی را ندارد.

[۱۲] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۲۵۵ و ۲۵۶. استر آبادی به سخن امامان در نفی قیاس، استدلال می کند و در پی اثبات این نظریه است که عقل در محدوده احکام شرعی حق دخالت ندارد و نور افشانی نمی کند. او در نهایت دخالت عقل را در تمامی موارد شرعی انکار می کند.

اجماع را نیز، دلیلِ شرعی برگرفته از اهل سنت می‌دانند؛ لذا عقیده دارند که نمی تواند به عنوان دلیل حکم شرعی قرار گیرد.

[۱۳] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.

اما در مکتب اصولی علاوه بر قرآن و سنت، اجماع

[۱۴] البته در مکتب اصولی، اجماعی حجت است که کاشف ازقول معصوم باشد، در نتیجه بازگشت اجماع به سنت است.

و عقل نیز از ادل شرعی و منابع استنباط احکام شمرده شده است، و اصولی‌ها ظواهر قرآن را حجت می‌دانند.

[۱۵] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

دوم

اجتهاد، نزد اخباریان، حرام و نزد اصولیان، واجب کفایی، بلکه به نظر برخی واجب عینی است.

[۱۶] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

سوم

در نگرش اخباری، تقلید از غیر معصوم (علیه‌السلام) جایز نیست، مگر این که از معصوم (علیه‌السلام) روایت کند که در این صورت، تقلید از او به معنای قبول روایت وی، جایز، بلکه واجب است، ولی در نگرش اصولی، تقلید عامی از مجتهد جامع الشرایط به معنای پذیرش نظر و فتوای او، واجب است.

[۱۷] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

چهارم

اخباریان، دست¬یابی به احکام شرعی را از راه گمان (ظن)، حرام و تنها راه تحصیل احکام را علم و اطمینان می‌دانند، درحالی‌که اصولیان، ظن (ظن معتبر) را نیز همچون علم، حجت می‌دانند.

[۱۸] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

پنجم

اخباریان، احادیث را دو قسم می‌دانند: صحیح و ضعیف، ولی اصولیان، چهار قسم می‌دانند: صحیح، حسن، موثق و ضعیف.

[۱۹] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

ششم

در مکتب اخباری، تمام احادیثی که در «کتب اربعه» ( کافی، استبصار، من لا یحضره الفقیه و تهذیب) آمده، بلکه در دیگر کتاب‌های حدیثی که عالمان بزرگ شیعه آن‌ها را تدوین کرده و به صحّت احادیث نقل شده گواهی داده‌اند، صحیح می‌باشد و می‌توان بر طبق آن عمل کرد، ولی در نگرش اصولی، احادیث موجود در مجامع شیعی حتی «کتب اربعه» ممکن است مصداق یکی از عناوین و اقسام چهارگان یادشده قرار گیرند و هم آن‌ها را نمی‌توان به صرف نقل در کتب یاد شده صحیح دانست.

[۲۰] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۳۰.

هفتم

اخباری‌ها می‌گویند: دانش اصول پس از زمان ائمه (علیهم‌السلام) به وجود آمد و اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) از آن خبری نداشتند. از آن جا که برخی فقیهان ما به تألیفات اهل سنت در علم اصول حسن نظر داشتند، از آنان تبعیت کردند و قواعد ساخته و پرداخته آنان را در شیعه رواج دادند.

اصولی‌ها می‌گویند: برخی از قواعد دانش اصول در روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) موجود است و برخی دیگر به طور ارتکازی در نزد اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) موجود بوده و به کار گرفته می شد که برخی از آنها در همان دوره به مرحله تصنیف نیز رسیده بود. علاوه بر این که زمان ما با زمان آنها قابل مقایسه نیست. در این زمان، به سبب دوری از عصر تشریع، مشکلاتی بروز کرده که تدوین برخی قواعد اصولی برای هموار کردن این مشکلات است.

[۲۱] مدخل علم فقه، اسلامی، رضا، مرکز مدیریت حوز علمیه قم، چاپ اول، قم، ۱۳۸۴ش، ص۳۳۶.

هشتم

در مکتب اخباری، اشیاء یا حلال هستند یا حرام و یا مشتبه و چنانچه حلیت و حرمت چیزی معلوم نباشد و نصی از معصومان (علیهم‌السلام) دربار آن نرسیده باشد، باید در فتوا، توقّف و در عمل، احتیاط کرد، ولی در مکتب اصولی در موارد مشکوک، اصل بر برائت است و احتیاط واجب نیست.

[۲۲] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

[۲۳] تاریخ فقه و فقها‌، گرجی، ابو القاسم‌، ص ۲۴۷ – ۲۵۹.

[۲۴] نمایه: اخباریون و اصولیون، سؤال ۶۷۴۱ (سایت اسلام کوئست:۶۹۴۰).

اخباری‌ها و شبهات تحریمیه

اخباری‌ها در شبهات وجوبیه حکمیه و موضوعیه و در شبهات تحریمیه موضوعیه قایل به احتیاط نیستند («ثم ان شیخنا العلامه الأنصاری (قدس سره) أید ما أفاده فی الجواب عن روایات التوقف بوجه اخر، کما یلی:ان الأخبار الآمره بالتوقف عند الشبهات شامله لکل من الشبهتین: الوجوبیه و التحریمیه مطلقا، سواء کانتا من الشبهه الحکمیه أو الموضوعیّه. مع أنّ الأخباریین لا یقولون بالاحتیاط فی الشبهه الوجوبیه الحکمیه و الموضوعیه، و فی الشبهه التحریمیه الموضوعیه – إلا ما ینسب إلی صاحب الوسائل (قدس سره) من الاحتیاط فی الشبهه الوجوبیه».)،

[۲۵] منتقی‌ الأصول، جروحانی، محمدحسین، ج۴، ص۴۶۶ و ۴۶۷.

ولی در شبهات حکمیه تحریمیه، قایل به وجوب احتیاط اند.

به این مطلب بزرگانی؛ مانند میرزای شیرازی («قوله قدّس سرّه: «عدم المؤاخذه علی مخالفه النهی المجهول»، فلا یصلح لرد الأخباریین، حیث إنهم مسلمون بذلک، و إنما یدعون ثبوت المؤاخذه علی تکلیف معلوم، و هو وجوب الاحتیاط فی موارد الشبهه التحریمیه».)،

[۲۶] تقریرات‌ الشیرازی، میرزای شیرازی، ج ۴، ص۲۶.

میرزای آشتیانی («هذا معنی ما یقال إن إعطاء کل شی‌ء بحسبه و قد التزم بإراده الجامع عند توجیه استدلال السید أبو المکارم علی البراءه و عدم وجوب الاحتیاط فی الشبهه التحریمیه فی قبال الأخباریّین».‌)

[۲۷] بحرالفوائد، آشتیانی، محمد حسن، ج۲، ص۱۲.

اذعان دارند. مرحوم نایینی می‌گوید: غالب اخباری‌ها در شبهه تحریمیه قایل به وجوب احتیاط‌اند (مع ان أغلب الأخباریین القائلین بوجوب الاحتیاط فی الشبهه التحریمیه وافقوا الأصولیین فی الحکم بالبراءه فی الشبهه الوجوبیه»، ج ۲، ص ۱۸۵، «لذهاب الأخباریین و فیهم أساطین الفقهاء علی وجوب الاحتیاط».).

[۲۸] أجود التقریرات، نائینی، محمد حسین، ج۲، ص۲۰۳.

در مکتب اخباری، اشیاء یا حلال هستند یا حرام و یا مشتبه، و چنانچه مشتبه باشند؛ یعنی حلیت و حرمت آنها معلوم نباشد و نصی از معصومان (علیهم‌السلام) دربار آنها نرسیده باشد، باید در فتوا، توقف و در عمل، احتیاط کرد، ولی در مکتب اصولی در موارد مشکوک، اصل بر برائت است و احتیاط، واجب نیست.

[۲۹] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، ج‌۱، ص۳۲۹.

[۳۰] تاریخ فقه و فقها‌، گرجی، ابو القاسم‌، ص۲۴۷ – ۲۵۹.

[۳۱] نمایه: اخباریون و اصولیون، سؤال ۶۷۴۱ (سایت اسلام کوئست:۶۹۴۰).

دلایل اخباری‌ها بر وجوب احتیاط در شبهات تحریمیه

أ. قرآن

گروه اول

آیاتی که از «قول به غیر علم» نهی می‌کند؛ مثل آیه شریفه « وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»،

[۳۲] اسراء (۱۷)، آیه ۳۶.

در این آیه شریفه تبیعت و پیروی از آن‌چه که انسان علم به آن ندارد، مورد نهی قرار گرفته است. اخباری‌ها می‌گویند: در شبهات حکمیه تحریمیه، قول به ترخیص و برائت، از مصادیق پیروی از غیر علم است؛ لذا باید ترک نمود.

[۳۳] فرائد الأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۲ و ۶۳.

گروه دوم

آیاتی که از «القاء در هلاکت» نهی می‌کند؛ مانند آیه « وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ».

[۳۴] بقره (۲)، آیه ۱۹۵.

اخباری‌ها می‌گویند: ارتکاب شبهات تحریمیه، القاء در هلاکت به دست خود است و این کار مورد نهی واقع شده است.

[۳۵] فرائد الأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۳.

گروه سوم

آیاتی که امر به تقوا می کند؛ مانند آیه «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»

[۳۶] تغابن (۶۴)، آیه ۱۶.

و یا «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ».

[۳۷] آل‌عمران (۳)، آیه ۱۰۲.

آنها می‌گویند: ارتکاب شبهات حکمیه تحریمیه با تقوا منافات دارد و تقوا و حق تقوا اقتضا می‌کند که از شبهات تحریمیه اجتناب کنیم.

[۳۸] فرائد الأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۲ و ۶۳.

[۳۹] پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی.

ب. روایات

گروه اول

اخبار توقف؛ یعنی روایاتی که می‌فرمایند:«الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَهِ».

[۴۰] کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح:غفاری، علی‌اکبر/ آخوندی، محمد‌، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۵۰.

مکلف وقتی با شبهه‌ای برخورد می‌کند بهتر است توقف نموده و اقدام نکند.

[۴۱] فرائدالأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۴.

[۴۲] فوائد الأصول، نائینی، محمد حسین، مقرر و محقق:کاظمی؛ تعلیقه:عراقی، آقا ضیاء، ج ۳، ص۳۷۲.

گروه دوم

اخباری که بر احتیاط دلالت می کنند؛ مانند روایت امام رضا (علیه‌السلام) : «إِنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام) قَالَ لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ فِیمَا قَالَ:یَا کُمَیْلُ، أَخُوکَ دِینُکَ، فَاحْتَطْ لِدِینِکَ بِمَا شِئْتَ».

[۴۳] طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، محقق/ مصحح: بخش تحقیقات اسلامی مؤسسه بعثت، ص۱۱۰.

این روایت بر وجوب احتیاط دلالت می‌کند.

[۴۴] فرائدالأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۲، ص۷۷.

[۴۵] فوائد الأصول، نائینی، محمد حسین، مقرر و محقق:کاظمی؛ تعلیقه:عراقی، آقا ضیاء، ج ۳، ص۳۷۲.

گروه سوم

اخبار تثلیث؛ مانند «…إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَهٌ أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ فَیُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ…».

[۴۶] کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح:غفاری، علی‌اکبر/ آخوندی، محمد‌، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۶۷ و ۶۸.

در این کلام، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، امور را سه قسم فرموده: حلال آشکار و حرام آشکار و شبهات. می‌فرماید: برای این‌که گرفتار حرام نشوید، مشتبهات را ترک کنید.

[۴۷] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۳۳۴ و ۳۳۵.

[۴۸] فوائد الأصول، نائینی، محمد حسین، مقرر و محقق:کاظمی؛ تعلیقه:عراقی، آقا ضیاء، ج ۳، ص۳۷۳.

ج. دلیل عقلی

تمسک به علم اجمالی

دلیل اول عقلی اخباریان، تمسک به علم اجمالی است. آنها می‌گویند: ما علم اجمالی داریم به یک سری از تکالیف الزامی و این علم اجمالی عقلا منجز است. در مواردی که طرق و امارات قائم شده، ما بر طبق این طرق و امارات عمل می‌کنیم، اما در غیر این موارد باید به مقتضای علم اجمالی عمل کنیم و مقتضای علم اجمالی احتیاط در مواردی است که شک در حرمت داریم.

[۴۹] فرائد الأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۵۸ و ۳۵۹.

[۵۰] فوائد الأصول، نائینی، محمد حسین، مقرر و محقق:کاظمی؛ تعلیقه:عراقی، آقا ضیاء، ج ۳، ص۳۷۸.

تمسک به بیان استحسان عقلی

تمام عالم و وجود انسان ملک خداوند است و همان‌طور که در ملکیت‌های اعتباری نیاز به اذن مالک برای تصرف داریم، در مواردی هم که حکم آن معلوم نیست و ما شک داریم جواز تصرف وجود دارد یا نه، اصل اولی ممنوعیت است و باید احتیاط کرد.

[۵۱] فوائد الأصول، نائینی، محمد حسین، مقرر و محقق:کاظمی؛ تعلیقه:عراقی، آقا ضیاء، ج ۳، ص۳۷۸.

تمسک به قاعده عقلی دفع ضرر محتمل

احتیاط در شبهات تحریمیه، دفع ضرر محتملی است که در صورت ارتکاب آن، متوجه انسان می شود.

[۵۲] پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی، جلسه ۱۶۲.

لازم به ذکر است که اصولی‌ها به همه این استدلال‌ها پاسخ داده‌اند.

[۵۳] فرائدالأصول، انصاری، مرتضی، مطبوعات دینی، چاپ دوم، قم،۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۳ تا ۷۷.

[۵۴] فوائد الأصول، نائینی، محمد حسین، مقرر و محقق:کاظمی؛ تعلیقه:عراقی، آقا ضیاء، ج ۳، ص۳۷۱ تا ۳۷۹.

زمینه‌ها و انگیزه‌های اخباری‌گری

علل و عواملی برای پیدایش و گسترش تفکّر اخباری گری در مکتب شیعه بیان شده است. در این قسمت، کوشش بر آن است تا به برخی از مهم ترین نظریه ها در این موضوع اشاره شود:

احادیث امامان دربار قیاس

امامان معصوم (علیهم‌السلام) در احادیث بسیاری، اصحاب و شاگردان خود را از عمل به قیاس در امر دین و فتوا دادن از روی رأی شخصی برحذر داشته، کیفرهای دردناکی برای سرپیچی از این سفارش بیان کرده اند. این احادیث به رغم معنای روشنی که دارند، دست‌آویزی برای توجیه مسلک خِرَدستیزانه اخباریان شده است. از میان تمام علل و عواملی که برای منشأ گرایش خردستیزانه اخباریان برشمرده اند، استناد به این دسته از احادیث، بیش از همه مورد توجه خود اخباریان بوده است.

[۵۵] الفوائد الطوسیه، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق:لاجوردی، سید مهدی و درودی، محمد، المطبعه العلمیه‌، چاپ اول، قم، ۱۴۰۳ق‌، ص۳۵۰ تا ۳۵۵.

[۵۶] الفوائد الطوسیه، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق:لاجوردی، سید مهدی و درودی، محمد، المطبعه العلمیه‌، چاپ اول، قم، ۱۴۰۳ق‌، ص۴۱۷.

[۵۷] الفوائد الطوسیه، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق:لاجوردی، سید مهدی و درودی، محمد، المطبعه العلمیه‌، چاپ اول، قم، ۱۴۰۳ق‌، ص۴۲۸.

برخی از روایات عمل به قیاس به شدت نکوهش کرده و حتی سبب نابودی دین و هلاکت ابدی دانسته است:
=

اول

=
«إِنَّ السُّنَّهَ إِذَا قِیسَتْ مُحِقَ الدِّینُ؛ سنت که به قیاس درآید، دین به نابودی گراید».

[۵۸] کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح:غفاری، علی‌اکبر/ آخوندی، محمد‌، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۵۷.

=

دوم

=
«مَن عَمِلَ بالمقائیسَ فقد هَلَکَ؛ هر که به قیاس عمل کند، به طور قطع نابود می شود».

[۵۹] کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح:غفاری، علی‌اکبر/ آخوندی، محمد‌، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۴۳.

=

سوم

=
«اِنّ دینَ اللّه ِ لایُصابُ بالعقولِ الناقصهِ و الآراءِ الباطلهِ و المقائیسِ الفاسدهِ و لایُصابُ الاّبالتسلیمِ، فمَن سَلّم لنا سلّم و مَن اهتدی بِنا هُدی و مَن دانَ بالقیاسِ و الرأیِ هلک؛ به درستی که دین خدا فقط از راه تسلیم و اطاعت (در برابر اولیاء) به دست می‌آید و نه به وسیله خِردهای خُرد و اندیشه‌های سست و قیاس‌های فاسد، پس کسی که خود را تسلیم ما کرد، سالم ماند و کسی که از ما هدایت جست، به مقصود رسید و کسی که از قیاس و رأی خود پیروی کرد، نابود شد».

[۶۰] کمال‌الدین، صدوق، محمّد بن علی، کمال‌الدین، دارالکتب الإسلامیه، قم، ۱۳۹۵ق، ج ۱، ص ۳۲۴.

اخباریان این دسته از احادیث را درباره نکوهش عقل و استدلال عقلانی پنداشته ((برای مثال، علامه مجلسی در شرح حدیث «لا تقس ان اوّل من قاس ابلیس لعنه الله…» می‌فرماید: «..المراد ان طریق العقل مما یقع فیه الخطأ کثیراً فلا یجوز الاتّکال علیه فی امور الدین بل یجب الرجوع فی جمیع ذلک الی اوصیاء سید المرسلین، صلوات الله علیهم اجمعین، و هذا هو الظاهر فی اکثر اخبار هذا الباب، فالمراد بالقیاس هنا، القیاس اللغوی» (و نه قیاس فقهی) )).

[۶۱] بحارالأنوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۸۸.

و قیاس منطقی و عقلی (برهان) را نیز بخشی از قیاس نکوهیده دانسته اند.

نقد دلیل «احادیث امامان درباره قیاس»

بررسی تک‌تک این احادیث و بیان معنا و مفهوم هر یک از آنها مجال گسترده تری می طلبد، اما در این جا صرفاً به بیان چند نکته بسنده می شود:

اولاً

باید توجه داشت که سخنان امامان (علیهم‌السلام) درباره عقل، به موارد یادشده منحصر نیست، بلکه در احادیث دیگری که به مراتب از احادیث یاد شده بیشترند، چنان ستایش هایی از عقل و تعقل شده است که همتای آن را در هیچ جای دیگری نمی توان یافت. به عنوان نمونه: هشام بن حکم گوید: أبو الحسن موسی بن جعفر (علیهما‌السلام) به من فرمود: «ای هشام به راستی خدای تبارک و تعالی ، اهل عقل و فهم را در کتاب خود مژده داده و فرموده:«پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند»،

[۶۲] زمر (۳۹)، آیه ۱۷ و ۱۸.

ای هشام به راستی خدای تبارک و تعالی حجت ها را به واسطه عقول بر مردم تمام کرده و پیغمبران را به وسیله بیان، یاری نموده و با دلیل به ربوبیت خود ره نموده‌ است…».

[۶۳] کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح:غفاری، علی‌اکبر/ آخوندی، محمد‌، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۳، ح۱۲.

ثانیاً

با توجه به روح حاکم بر فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) و نیز با دقت و تأمل در شأن صدور احادیث یادشده، به روشنی فهمیده می شود که این دسته از احادیث درباره نکوهش تمسک به قیاس فقهی (تمثیل منطقی) در استنباط حکم شرعی است. اغلب این احادیث در مقام رد شیوه اجتهادی افرادی، مانند ابوحنیفه وارد شده¬اند که مهم ترین منبع استنباط احکام را قیاس می دانست.

[۶۴] بحارالأنوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۸۶ تا ۲۹۶، باب ۳۴.

ثالثاً

احادیثی که استفاده از رأی و نظر شخصی در امر دین را نکوهیده و همگان را به اطاعت از اولیای دین فراخوانده اند، به هیچ وجه درصدد بی ارزش دانستن تفکر عقلی و ابطال داده های عقلانی نیستند؛ در واقع، راه کسانی را نادرست می شمارند که حدس و گمان خود را عقل، و آن را وسیله ای برای استخراج احکام دینی می پندارند. به عبارت دیگر، اگر تفسیر و تعقل و فتوایی با «معیارهای مفاهمه عرب» و «اصول و علوم متعارفه عقلی» و «خطوط کلّی قرآن و سنت» مطابق باشد، نه تنها نکوهیده نیست، که ستوده و مطلوب نیز است.

[۶۵] تسنیم، جوادی آملی، عبدالله، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، قم، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۷۵.

[۶۶] تسنیم، جوادی آملی، عبدالله، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، قم، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۹۰.

علامه طباطبایی، درباره این دسته از روایات می گوید: «فالحقُ اَنّ المرادَ مِن جمیعِ هذه الأخبارِ النهیُ عن اتّباعِ العقلیّاتِ فیما لایقدرُ الباحثُ علی تمییزِ المقدّماتِ الحقّهِ مِن المموّههِ الباطله؛ حق آن است که منظور از همه این روایات، نهی از پیروی استدلال های عقلی است که مستدِل، توانایی تشخیص مقدمات درست از مقدمات حق نمایِ نادرست را نداشته باشد».

[۶۷] بحارالأنوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۱۴. پاورقی علامه طباطبایی.

سخت‌گیری در امر حدیث و توجه زیاد به عقل

بعضی از صاحب نظران معتقدند: «مهم‌ترین علت پیدایش تفکر اخباری‌گری، سخت‌گیری جمعی از فقها در امر حدیث و توجه بیشتر به عقل و استدلالات عقلی بود. به واقع گرایش شدید به اخبار را می‌توان عکس العمل شدید در برابر عقل‌گرایی مرحوم محقّق اردبیلی و شاگردان و پیروانش دانست.
در گذشته جمعی از فقها در استنباطات خویش فقط به کتاب و سنت توجه داشتند و از ورود عقل به مباحث فقهی- برای دوری جستن از عمل به قیاس و رأی- اجتناب می‌کردند، ولی برخی دیگر از فقها، مانند ابن ابی عقیل عمّانی و ابن جنید اسکافی، از استنباط عقلی در مسائل شرعی و فقهی بهره‌ها می‌گرفتند، تا این که شیخ مفید و شیخ طوسی با بهره‌گیری از هر دو مکتب، تعادلی میان آن دو روش برقرار ساختند و این خط و مسیر، سال¬ها ادامه داشت، ولی در قرن دهم رویکرد تازه‌ای به عقل و سخت‌گیری در تمسک به احادیث به وجود آمد که پرچمدار این نهضت محقق اردبیلی بود.
پس از وی، صاحب مدارک، صاحب معالم و محقق سبزواری نیز، همین تفکر را تقویت کردند. در چنین فضایی «استرآبادی» که در حجاز و در محیط حدیثی اقامت گزیده بود، تفکر حدیثی و اخباری بر وی سلطه افکند و با تصلب در اخبار، به نفی عقل‌گرایی پرداخت؛ که نتیج آن مخالفت با شیو اصولی ها و عقل‌گرایان و ایجاد شیوه‌ای علمی در اخبارگری شد».

[۶۸] دائره المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب علیه السلام، چاپ اول، قم، ۱۴۲۷ق، ص۱۱۹.

تأثیرپذیری از حس گرایی غرب

بزرگانی همچون مرحوم آیه اللّه بروجردی

[۶۹] تعلیم و تربیت در اسلام، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، بی‌تا. ص۳۱۰.

[۷۰] عقل از دیدگاه اخباریان شیعه، شریفی، احمد، مجله شیعه شناسی، سال دوم، ش ۶، تابستان ۱۳۸۳ش، ص۳۰.

و شهید صدر

[۷۱] المجموعه الکامله لمؤلفات السید محمدباقر الصدر (دروس فی علم الاصول)، صدر، محمد باقر، ج۳ ، ص۵۰.

منشأ پیدایش این اندیشه را تأثیرپذیری از نهضت تجربه گرایی و حس گرایی مغرب زمین می دانند، با این توضیح که پیش قراول و سردمدار این جریان، ملامحمدامین استرآبادی (م ۱۶۲۴ یا ۱۶۲۷ م)، تقریباً معاصر «فرانسیس بیکن» (م ۱۶۲۶ م) بوده است. «بیکن» از جمله نخستین متفکرانی بود که اندیشه تجربه گرایی و حس گرایی را مطرح کرد و زمینه ظهور فلسفه حسی و تجربی جان لاک (۱۶۳۲ ۱۷۰۴ م) و هیوم (۱۷۱۱ ۱۷۷۶ م) را فراهم نمود.

دیدگاه شهید مطهری

شهید مطهری در تبیین چگونگی آشنایی استرآبادی با اندیشه های بیکن و امثال او، چنین حدسی را بیان می کند که چون وی مدت‌ها در شهرهای مکه و مدینه سکونت داشت و افکار خویش را در آن جا پرورش داد، بعید نیست که از طریق حاجیان و زائران بیت اللّه، که از کشورهای غربی و اروپایی می آمدند، با افکار حس گرایانه فرانسیس بیکن آشنا شده باشد و اگر فرض کنیم که وی پیش از مسافرت به مکه و زمان حضورش در ایران به این نتیجه رسید، بازهم ممکن است از طریق مسافران اروپایی با این فکر آشنا شده باشد؛ زیرا وی در زمانی می زیست که روابط میان پادشاهان صفوی و دولت های اروپایی به طور کامل برقرار بود.

[۷۲] اسلام و مقتضیات زمان، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، ۱۳۷۴ش، ج ۱، ص۱۵۰.

به‌هرحال وی نیز مانند حس‌گرایان، هیچ نقشی برای عقل در معرفت و شناخت نپذیرفته، حجیت و اعتبار ادراکات عقلی را به طور کلی انکار می‌کند. استرآبادی علوم بشری را در یک تقسیم، به دو بخش می‌کند: علومی که به حس و تجربه منتهی می شوند و علومی که از دسترس حس دور بوده، به مباحث ماورای طبیعی مربوطند؛ مانند [[|حکمت الاهی]] ، علم کلام، اصول فقه، مسائل نظری فقهی و برخی از قواعد منطقی. او فقط قسم اول را ارزشمند و معرفت بخش می داند. البته علوم ریاضی را نیز به دلیل آن که در نهایت، به حسیات برمی‌گردند، معرفت بخش و مفید می شمرد؛ اما دسته دوم، یعنی علومی را که در عقل ریشه دارند؛ چون به ماورای حس و تجربه مربوطند، فاقد هرگونه نتیجه قطعی و یقینی پنداشته، هیچ ارزشی برای آن ها قایل نمی شود. به همین دلیل، با فلسفه، علم اصول و علم کلام به شدت مخالفت می ورزد.

[۷۳] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۲۵۶.

تفاوت تجربه‌گرایی در اروپا و اخباری‌گری در اسلام

هرچند «تأثیرپذیری از حس گرایی غرب»، به عنوان یکی از عوامل پیدایش اخباری‌گری برشمرده شده، ولی با وجود اشتراکی که در پیش‌فرض‌های معرفت شناختی میان نهضت تجربه‌گرایی در اروپا و اخباری گری در اسلام وجود دارد، تفاوت مهم و چشم¬گیری نیز میان این دو جریان مشاهده می‌شود و آن این که بی اعتنایی به عقل و اصالت دادن به حس و تجربه در اروپا به الحاد و بی‌دینی کشیده شد، اما همین رأی در اسلام و میان پیروان اندیشه اخباری، به هدف عمل به دین و برای احیای معارف دینی (!) پدید آمد.

[۷۴] المجموعه الکامله لمؤلفات السید محمدباقر الصدر (دروس فی علم الاصول)، صدر، محمد باقر، ج۳ ، ص۵۰ و ۵۱.

تجربه‌گرایی در اروپا، نهضتی ضد دینی بود، اما اخباری گری در جهان اسلام، خود را جنبشی به طور کامل، دینی و برخاسته از آموزه‌های واقعی دین می‌دانست. تجربه گرایان به نارسایی متون دینی و ناکارآمدی دین معتقد بودند، اما اخباری گری در جهان اسلام با پیش فرض کفایت متون و نصوص دینی و بی‌نیازی از براهین و استنباطات عقلی پدید آمد.

در‌عین‌حال، گویا این رأی هنوز در مرحله فرضیه و حدس باقی است و هیچ دلیل و قرینه مستند و قابل دفاعی برای اثبات آن وجود ندارد، اگرچه دلیلی هم بر ابطال آن نیست. بدین دلیل، هنوز جای بحث های تاریخی برای اثبات یا ابطال آن باقی است. باید توجه داشت که صرف مشابهت در براهین و ادلّه و مقارنت زمانیِ طرح یک اندیشه از سوی دو متفکر، دلیل تأثیرپذیری یکی از دیگری نیست. اصولاً تشابه ادلّه و تقارن زمان ها در مسائل عقلی و معرفت شناختی نمی تواند ملاک اقتباس یکی از دیگری باشد، به ویژه با توجه به این که اخباری گری در جهان اسلام از همان قرون نخستین رواج داشته است؛ یعنی قریب هفت قرن پیش از تولد «بیکن». در واقع، استرآبادی «احیاگر» اندیشه اخباری بود، نه مبدع و مبتکر آن.

[۷۵] عقل از دیدگاه اخباریان شیعه، شریفی، احمد، مجله شیعه شناسی، سال دوم، ش ۶، تابستان ۱۳۸۳ش، ص۳۲.

بدبینی به علم اصول

عامل دیگری که برای پیدایش اندیشه اخباری برشمرده اند، بدبینی اخباریان به علم اصول فقه و بدگمانی به عالمان اصولی است.

[۷۶] عقل از دیدگاه اخباریان شیعه، شریفی، احمد، مجله شیعه شناسی، سال دوم، ش ۶، تابستان ۱۳۸۳ش، ص۳۲.

آنان چنین پنداشتند که از نظر تاریخی، علم اصول نخست میان اهل سنت پدید آمد و عالمان شیعی نیز برای آن که از این قافله عقب نمانند و در ضمن از سرزنش سنیان به سبب نداشتن چنین علمی در امان باشند، درصدد جبران این نقیصه برآمده، به تصنیف و تألیف در علم اصول دست زدند و آن را به رغم نهی امامان معصوم (علیهم‌السلام)، میان فقیهان مکتب اهل بیت نیز رواج دادند.

[۷۷] عقل از دیدگاه اخباریان شیعه، شریفی، احمد، مجله شیعه شناسی، سال دوم، ش ۶، تابستان ۱۳۸۳ش، ص۳۲. و ۳۴.

[۷۸] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۳۶۱.

[۷۹] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۳۶۸.

سخن استرآبادی

مرحوم استرآبادی می گوید: ابن جنید (م ۳۸۱ ق) و ابن ابی عقیل (م ۳۲۹ق) نخستین کسانی بودند که در اوایل غیبت کبرا به مطالعه کتاب‌های کلامی و اصولی معتزلیان پرداخته، در موارد بسیاری از اندیشه‌های آنان متأثر شدند؛ برای مثال، ابن جنید نیز مانند برخی از عالمان عقل¬گرای اهل سنت، در مسائل فقهی از قیاس استفاده می‌کرد.

[۸۰] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۱۲۳.

[۸۱] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۹.

[۸۲] الفهرست،‌ شیخ طوسی، محمد بن حسن‌،‌ محقق:آل بحر العلوم‌، سید محمد صادق، المکتبه الرضویه‌، چاپ اول‌، نجف اشرف، بی تا. ص۲۰۹.

سپس شیخ مفید در مجالس درسی خود و نزد شاگردانی؛ مانند سیدمرتضی به ستایش از آنان و تحسین شیوه عقلی‌شان پرداخت و بدین‌سان، قواعد کلامی و اصولیِ مبتنی بر تفکرات عقلی به وسیله شیخ مفید، سیدمرتضی و امثال آنان پایه‌ریزی شد و میان عالمان بعدی رواج یافت تا آن که نوبت به علامه حلّی رسید. او در این راه، سنگ تمام گذاشته و از هیچ کوششی در عقلی کردن کلام و فقه شیعه فروگذار نکرد، غافل از این که اگر اهل سنت در عقلانی کردن اعتقادات و اصول فقه موجه بودند، این کار هیچ ضرورت و توجیهی برای شیعیان نداشت؛ زیرا پیروان مکتب اهل بیت با وجود برخورداری از نعمت ولایت امامان، از چنان قواعد و اصطلاحاتی بی نیاز بودند.

[۸۳] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۱۲۳.

مسئله دیگری که به این توهم آنان دامن می‌زد، تدوین علم اصول در عصر غیبت بود و در زمان امامان معصوم (علیهم‌السلام) به صورت علمی مدون و مبوب وجود نداشت. اخباریان با استناد به این نکته، مدعی شدند: همان‌گونه که اصحاب امامان و فقیهان دهه های اول پس از غیبت، مانند صدوقین، کلینی و علی ابن ابراهیم،

[۸۴] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نور الدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۹۱ و ۹۲.

بدون به کارگیری قواعد علم اصول، احکام دین و معارف شرعی را استنباط کرده، در اختیار مردم قرار می دادند، ما نیز باید بدون توجه به این علم و صرفاً با تکیه بر ظواهر روایات اهل بیت (علیهم‌السلام)، احکام دین را فهمیده و آن را به کار گیریم.

نقد دلیل «بدبینی به علم اصول»

این که بدبینی به علم اصول فقه و عدم آشنایی با تاریخ پیدایش آن، یکی از عوامل مبارزه اخباریان متأخّر با عقل و عقل گرایی بوده، سخنی درست است و همان گونه که پیدا است، مورد تصریح خود آنان نیز است، اما باید توجه داشت که:
=

اولاً

=
مخالفت آنان با عقل، به علم اصول فقه منحصر نیست، بلکه دست کم برخی از آنان؛ مانند استرآبادی، عقل را به طور کلی جزو منابع معرفتی ندانسته اند. بدین جهت، هیچ جایگاهی برای آن در مسائل دینی، اعم از فقه، کلام و اعتقادات، قایل نبودند؛ بنابراین، هرچند این عامل می تواند یکی از علل پیدایش این تفکر باشد، اما علت اصلی آن نیست. به عبارت دیگر، این مسئله را فقط می توان علت مخالفت اخباریان متأخّر با کاربرد عقل در اصول فقه دانست، اما برای منشأ مخالفت آنان با کاربرد عقل در مسائل اعتقادی و کلامی، باید ریشه دیگری جست.

ثانیا

این که اخباریان و عده¬ای دیگر از سطحی نگران

[۸۵] الوسائل الی معرفه الاوائل، السیوطی، جلال الدین، محقق: العدوی، ابراهیم و عمر، علی محمد، ص ۱۱۷، مکتبه الخافجی، بی‌تا. سیوطی می‌گوید: «اول من صنّف فی اصول الفقه، الامام الشافعی؛ اول کسی که در اصول فقه، کتابی تصنیف نمود، امام شافعی بود».

ریشه علم اصول را در عالمان اهل سنت می جویند، سخت در اشتباهند؛ چراکه اسناد تاریخی و روایی، به طور کامل، عکس این ادعا را اثبات می کنند.

[۸۶] تأسیس الشیعه الکرام لعلوم الاسلام، صدر، سید حسن، ص۳۱۰ و ۳۱۱.

اهل سنت نه مبتکر مسائل این علم بودند و نه نخستین مؤلفان آن. حقیقت آن است که مبانی این علم را نخستین بار امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) با استفاده از آیات قرآن مطرح کرده، به شاگردان خویش آموختند و آنان نیز با اقتباس از سخنان امامان و به مدد تشویق های آن بزرگواران، نخستین کتاب ها را در این رشته تألیف کردند. هشام بن حکم، کتاب «الالفاظ و مباحثها»

[۸۷] رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعه)‌، نجاشی، احمد بن علی‌، محقق:شبیری زنجانی‌، سید موسی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، قم، ۱۴۰۷ق‌، ص۴۳۳.

را درباره یکی از مهم ترین مباحث علم اصول، و یونس بن عبدالرحمن، کتاب «اختلاف الحدیث و مسائله»

[۸۸] رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعه)‌، نجاشی، احمد بن علی‌، محقق:شبیری زنجانی‌، سید موسی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، قم، ۱۴۰۷ق‌، ص۴۳۳. نجاشی نام این کتاب را «علل الحدیث» می‌گوید.

را، که به مبحث «تعارض روایات» و مسئله «تعادل و تراجیح» مربوط است، نوشتند.

شاهدی دیگر بر این مدعا، کتاب‌هایی است که روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) را درباره مسائل علم اصول جمع‌آوری کرده‌اند؛ مانند کتاب «اصول آل الرسول» که به تصریح مؤلفش (سید میرزا محمد هاشم موسوی خوانساری)، بر بیش از چهار هزار حدیث درباره مسائل اصول فقه مشتمل است،

[۸۹] الذریعه الی تصانیف الشیعه، تهرانی، شیخ آقا بزرگ، ‌اسماعیلیان و کتابخانه اسلامیه، قم و تهران، ۱۴۰۸ق‌. ج۲، ص۱۷۶، ش۶۵۱.

و کتاب «الأصول الأصلیه و القواعد المستنبطه من الآیات و الاخبار المرویّه» که ۱۳۴ آیه و ۱۹۰۳ حدیث را درباره مهم ترین مسائل علم اصول در بردارد.

[۹۰] الذریعه الی تصانیف الشیعه، تهرانی، شیخ آقا بزرگ، ‌اسماعیلیان و کتابخانه اسلامیه، قم و تهران، ۱۴۰۸ق‌. ج۲، ص ۱۷۷، ش۶۵۵.

پیروی از اهل سنت

عده ای دیگر، برخلاف نظریه پیشین، که ریشه ضدیت اخباریان با عقل گرایی اصولیان را در مخالفتشان با اهل سنّت می دانست، معتقدند: پاورپوینت کامل مسلک اخباری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، خود در تفکرات و اعتقادات اهل سنت ریشه دارد؛

[۹۱] عقل از دیدگاه اخباریان شیعه، شریفی، احمد، مجله شیعه شناسی، سال دوم، ش ۶، تابستان ۱۳۸۳ش، ص۳۵؛ به نقل از خوانساری، محمدباقر، روضات‌ الجنات‌، ج ۱، ص ۱۳۰، او می‌گوید: این مسلک در اشاعره ریشه دارد.

همان‌گونه که ظاهرگرایان و حنابله برای حفظ حرمت سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، به مبارزه با اندیشه سنت ستیزانه معتزلیان و فقیهانی؛ مانند ابوحنیفه پرداختند، اخباریان نیز، که شیوه مجتهدان و عالمان اصولی را در اهمیت دادن به عقل و حجّت دانستن آن، معارض و مخالف با متون دینی و سبب قداست زدایی از احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام) می پنداشتند، به پیروی از اهل حدیث و ظاهریان، به اقدامی مشابه دست زدند.

[۹۲] عقل از دیدگاه اخباریان شیعه، شریفی، احمد، مجله شیعه شناسی، سال دوم، ش ۶، تابستان ۱۳۸۳ش، ص۳۵.

بزرگان اخباری

اخباریان در یک تقسیم بندی به دو گروه تندرو و میانه رو تقسیم می شوند. این تقسیم‌بندی بر اساس میزان ردّ یا قبول دیدگاه‌های اصولیان در مسائل مختلف و همچنین نحو گفت‌و‌گو با آنان، توسط اخباریان است.

اخباریان تندرو

محمدامین‌ استرآبادی‌

با عنایت‌ به‌ پیشینه تاریخی‌ اخباری‌گری‌، در واقع‌ رواج‌ و اطلاق‌ عنوان‌ اخباری‌ بر گروهی‌ خاص‌ و با معنا‌ و اصطلاح‌ مشخص‌ امروزی‌ آن‌ از قرن ۱۱ قمری و با ظهور پیشوای‌ حرکت‌ نوین‌ اخباری‌؛ یعنی‌ محمدامین‌ استرآبادی‌ که‌ برخی‌ او را با صفت‌ «اخباری‌ صلب‌»

[۹۳] یعنی اخباری ای که در عقیده خود متعصب و سخت پای بند بوده است.

وصف‌ کرده‌اند،

[۹۴] لؤلؤه البحرین‌، بحرانی‌، یوسف‌، به‌ کوشش‌: بحرالعلوم، محمد صادق‌، مؤسسه آل‌ البیت‌، قم‌،‌ بی تا، ص۱۱۷.

آغاز شده‌ است‌. دربار وی‌ به‌ عنوان‌ مؤسس‌ مکتب‌ اخباری‌ در میان‌ شیعیان‌ متأخر گفته‌اند: او نخستین‌ کسی‌ بوده‌ است‌ که‌ باب‌ طعن‌ بر مجتهدان‌ را گشود و امامیه‌ را به‌ دو بخش‌ اخباریان‌ و مجتهدان‌ (= اصولیان‌) منقسم‌ گردانید.

[۹۵] نجوم‌ السماء، کشمیری‌، محمدعلی‌، چاپخانه جعفری‌، ۱۳۰۳ق‌، ص۴۱‌.

[۹۶] قصص‌ العلماء، تنکابنی‌، محمد، بی نا، تهران‌، ۱۳۶۹ق‌، ص ۳۲۱.

استرآبادی‌ نخست‌ در سلک مجتهدان‌ بود و از صاحب‌ مدارک و صاحب‌ معالم‌ اجازه‌ اجتهاد أخذ کرد

[۹۷] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نورالدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۱۳ و ۱۴.

[۹۸] قصص‌ العلماء، تنکابنی‌، محمد، بی نا، تهران‌، ۱۳۶۹ق‌، ص ۳۱۰.

و مدتی‌ خود از طریقه ایشان‌ تبعیت‌ می‌کرد، اما دیری‌ نگذشت‌ که‌ از روش‌ استادانش‌ روی‌ برتافت‌ و بر ضد گروه‌ مجتهدان‌ برخاست‌.

[۹۹] روضات‌ الجنات‌، خوانساری، محمدباقر، بی‌نا، قم‌، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۱۲۰.

برخی‌ چنان‌ می‌پندارند که‌ کلیه گام‌هایی‌ که‌ او برداشت‌، نتیجه تأثیر افکار استادش‌ میرزا محمد استرآبادی‌ بر وی‌ بوده‌ است‌.

[۱۰۰] دائره المعارف بزرگ اسلامی، اخباریان، قیصری، احسان‌، ج ۷، شماره مقاله:۲۹۹۱، بی‌نا، تهران، بی‌تا.

محمد‌امین‌ تعالیم‌ خود را در کتابی‌ با عنوان‌ «الفوائد المدنیه»‌ تدوین‌ کرده‌ که‌ در میان‌ آثار او، اثری‌ شاخص‌ است‌ و از مهم‌ترین‌ منابع‌ در باب‌ نظرات‌ او و به‌طور کلی‌ اخباریان‌ محسوب‌ می‌گردد.

عبدالله‌ بن‌ صالح‌ بن‌ جمعه سماهیجی‌ بحرانی‌

علاوه‌ بر محمد امین‌ استرابادی‌، از پیروان‌ تندرو و متعصب‌ مکتب‌ اخباری‌ در قرن ۱۱ قمری‌ باید از «عبدالله‌ بن‌ صالح‌ بن‌ جمعه سماهیجی‌ بحرانی‌ «‌صاحب‌ «منیه الممارسین»‌، نام‌ برد که‌ به‌ کثرت‌ طعن‌ بر مجتهدان‌ شهره‌ بود.

[۱۰۱] روضات‌ الجنات‌، خوانساری، محمدباقر، بی‌نا، قم‌، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص۲۴۷.

شیخ‌ یوسف‌ بحرانی

[۱۰۲] شیخ یوسف بحرانی، خود از اخباریان میانه‌رو است.

درباره وی‌ می گوید: «او به‌ اهل‌ اجتهاد بسیار ناسزا می‌گفت‌، درحالی‌که‌ پدرش‌ ملا صالح‌ اهل‌ اجتهاد بود و به اخباریان حمله می‌کرد».

[۱۰۳] لؤلؤه البحرین‌، بحرانی‌، یوسف‌، به‌ کوشش‌: بحرالعلوم، محمد صادق‌، مؤسسه آل‌ البیت‌، قم‌،‌ بی‌تا، ص۹۸.

میرزا محمد اخباری‌

از دیگر رهبران‌ تندرو اخباریان‌، ابو احمد جمال‌الدین‌ محمد بن‌ عبدالنبی‌، محدث‌ نیشابوری‌ استرآبادی‌ (م ۱۲۳۲ق‌/۱۸۱۷م‌)، معروف‌ به‌ «میرزا محمد اخباری‌» بود که‌ از مجتهدان‌ نامدار اصولی‌؛ مانند میرزا ابوالقاسم‌ قمی‌، شیخ‌جعفر نجفی‌ کاشف‌ الغطاء، میر سید علی ‌طباطبایی‌، سید محمد باقر حجت‌الاسلام ‌اصفهانی‌ و محمد ابراهیم‌ کلباسی‌ به‌ زشتی‌ یاد می‌کرد و با آنان‌ دشمنی‌ آشکار داشت.

[۱۰۴] روضات‌ الجنات‌، خوانساری، محمدباقر، بی‌نا، قم‌، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۱۲۷ به بعد.

[۱۰۵] تاریخ‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ ایران‌ در دور معاصر، نفیسی‌، سعید، تهران‌، ۱۳۳۵ش.

میرزا محمد هرگز از ابراز مخالفت‌ آشکار با علمای‌ اصول‌، چه‌ در گفتار و چه‌ در نوشتار، خودداری‌ نمی‌کرد.

[۱۰۶] دائره المعارف بزرگ اسلامی، اخباریان، قیصری، احسان‌، ج ۷، شماره مقاله:۲۹۹۱، بی‌نا، تهران، بی‌تا.

اخباریان میانه‌رو

شیخ‌ یوسف‌ بحرانی

در میان‌ کسانی‌ که‌ شیوه محمدامین‌ استرآبادی را پسندیدند و به‌ اخباری گری گرایش‌ پیدا کردند، فقیهان‌ بزرگی‌ را می‌توان‌ یافت‌ که‌ در عین‌ اعتقاد داشتن‌ به‌ مکتب‌ اخباری، دارای اعتدال‌ و میانه‌روی بودند و از شدت‌ لحن‌ و ستیزه‌جویی‌ اخباریان‌ تندرو پرهیز می‌کردند که‌ از آن‌ جمله‌ «شیخ‌ یوسف‌ بحرانی»‌
شایسته ذکر است‌. او که‌ به‌ سبب‌ تألیف‌ کتاب‌ «الحدائق‌ الناضره» به‌ «صاحب‌ حدائق» شهرت‌ دارد، به‌ اتفاق‌ منابع‌، گرچه‌ ظاهراً اخباری بود، اما تعصب‌ و تندروی نداشت‌ و شیوه فقهی‌ او روشی‌ میانه‌ بین‌ اخباریان‌ و اصولیان‌ بود.

[۱۰۷] نجوم‌ السماء، کشمیری‌، محمدعلی‌، چاپخانه جعفری‌، ۱۳۰۳ق‌، ص۲۷۹.

[۱۰۸] قصص‌ العلماء، تنکابنی‌، محمد، بی نا، تهران‌، ۱۳۶۹ق‌، ص ۲۷۱.

[۱۰۹] ریحانه الادب‌، مدرس‌، محمد علی‌، تبریز، ۱۳۴۶ق‌، ج ۳، ص۳۶۰‌.

بحرانی‌ خود مدعی‌ بود که‌ در شیوه فقهی‌ بر مسلک محمد تقی‌ مجلسی‌ است‌ که‌ حد وسط میان‌ اخباری‌گری و اصولی‌گری است‌.

[۱۱۰] نجوم‌ السماء، کشمیری‌، محمدعلی‌، چاپخانه جعفری‌، ۱۳۰۳ق‌، ص۲۸۳.

در این‌ میان‌ وحید بهبهانی‌ از مخالفت‌ با شیخ‌ یوسف‌ بحرانی‌ پرهیز نداشت‌ و مردم‌ را از خواندن‌ نماز جماعت‌ با او نهی‌ می‌کرد؛ در حالی‌ که‌ صاحب‌ حدائق‌ حکم‌ کرد که‌ نماز خواندن‌ به‌ امامت‌ وحید بهبهانی‌ صحیح‌ است‌. چون‌ شیخ‌ یوسف‌ را خبر دادند که‌ وحید درباره وی چنین‌ می‌گوید، اظهار داشت‌ که‌ تکلیف‌ شرعی‌ وی همان‌ است‌ که‌ او می‌گوید و تکلیف‌ شرعی‌ من‌ نیز این‌ است‌ که‌ بیان‌ داشتم‌ و هر یک از ما بر آن چه‌ خداوند بر آن‌ مکلفمان‌ ساخته‌ است‌، عمل‌ می‌کنیم.

[۱۱۱] تنقیح‌ المقال‌، مامقانی‌، عبدالله‌، ج ۲، ص ۸۵، نجف‌، ۱۳۵۰ق‌.

سید نعمت‌ الله‌ جزایری شوشتری

از دیگر اخباریان‌ میانه‌رو، «سید نعمت‌ الله‌ جزایری شوشتری» است‌ که‌ گفته‌ شده‌، با این که‌ اخباری بوده‌، در تأیید و نصرت‌ مجتهدان‌ و هواداران‌ ایشان‌ و ارج‌ نهادن‌ به‌ اقوال‌ آنان‌ اهتمام‌ تمام‌ داشته‌ است.

[۱۱۲] ریحانه الادب‌، مدرس‌، محمد علی‌، تبریز، ۱۳۴۶ق‌، ج ۳، ص۱۱۳‌.

گفتنی‌ است‌ که‌ برخی‌، «ملامحسن‌ فیض‌ کاشانی»‌ را نیز در عداد اخباریان‌ نام‌ برده‌اند.

[۱۱۳] روضات‌ الجنات‌، خوانساری، محمدباقر، بی‌نا، قم‌، ۱۳۹۱ق، ج۶، ص۸۵.

فیض‌ کاشانی‌ خود می گوید:مقلّد قرآن‌ و حدیث هستم‌ و نسبت‌ به‌ غیر از قرآن‌ و حدیث‌ بیگانه‌ام‌.

[۱۱۴] ده‌ رساله‌، فیض‌ کاشانی‌، محسن‌، به‌ کوشش‌:‌ جعفریان‌، رسول، ص‌ ۱۹۶، اصفهان‌، ۱۳۷۱ش.‌

شاید بتوان‌ این‌ سخنان‌ فیض‌ را نمایان گر تمایل‌ او به‌ اخباری گری دانست‌. او همچنین‌ معتقد بوده‌ است‌ که‌ عقول‌ مردم‌ِ عادی ناقص‌ و غیر قابل‌ اعتماد و فاقد حجیت‌ است‌.

[۱۱۵] ده‌ رساله‌، فیض‌ کاشانی‌، محسن‌، به‌ کوشش‌:‌ جعفریان‌، رسول، ص‌ ۱۶۹ و ۱۷۰، اصفهان‌، ۱۳۷۱ش.‌

«محمدتقی‌ مجلسی»‌ نیز از پیروان‌ میانه‌رو و متعادل‌ مکتب‌ اخباری بوده‌، و چنان که‌ گفته‌ شده‌، آموزش های محمد امین‌ استرآبادی را صریحاً تأیید می‌کرده‌ است‌.

اخباریان‌ میانه‌رو دیگر

از دیگر اخباریان‌ میانه‌رو می‌توان از افراد ذیل نام برد:
۱. «محمد باقر مجلسی» معروف به علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار».
۲. «ملا خلیل‌ بن‌ غازی قزوینی‌« که‌ از معاصران‌ شیخ‌ حر عاملی‌، محمدباقر مجلسی‌ و ملامحسن‌ فیض‌ کاشانی‌ و از شاگردان‌ شیخ‌ بهایی‌ و میرداماد بود و با اجتهاد کاملاً مخالفت‌ می‌ورزید و آن‌ را انکار می‌کرد.

[۱۱۶] قصص‌ العلماء، تنکابنی‌، محمد، بی نا، تهران‌، ۱۳۶۹ق‌، ص ۲۶۳.

[۱۱۷] روضات‌ الجنات‌، خوانساری، محمدباقر، بی‌نا، قم‌، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۲۷۰.

۳. «محمد طاهر قمی».‌

[۱۱۸] ریحانه الادب‌، مدرس‌، محمد علی‌، تبریز، ۱۳۴۶ق‌، ج ۴، ص۴۸۹.

۴. «شیخ‌ حر عاملی‌ « ژصاحب کتاب‌ معروف‌ «وسائل‌ الشیعه»‌.‌ اخباری‌گری او در کتاب «الفوائد الطوسیه» به خوبی منعکس شده است.

[۱۱۹] الفوائد الطوسیه، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق:لاجوردی، سید مهدی و درودی، محمد، المطبعه العلمیه‌، چاپ اول، قم، ۱۴۰۳ق‌، ص۴۲۸.

[۱۲۰] الفوائد الطوسیه، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق:لاجوردی، سید مهدی و درودی، محمد، المطبعه العلمیه‌، چاپ اول، قم، ۱۴۰۳ق‌، ص۲۱۲ تا ۲۱۵.

[۱۲۱] الفوائد الطوسیه، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق:لاجوردی، سید مهدی و درودی، محمد، المطبعه العلمیه‌، چاپ اول، قم، ۱۴۰۳ق‌، ص۳۱۸.

این کتاب از منابع اصلی در شناخت افکار اخباریان محسوب می شود.

[۱۲۲] مدخل علم فقه، اسلامی، رضا، مرکز مدیریت حوز علمیه قم، چاپ اول، قم، ۱۳۸۴ش، ص۳۴۴.

جمود اخباریان نسبت به سنت اهل بیت

از آن جا که اخباریان، در نهایت، تنها منبع معتبر برای دست یابی به احکام الاهی را، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و احادیث عترت طاهره (علیهم‌السلام) می دانند

[۱۲۳] الفوائد المدنیه – الشواهد المکیه‌، استر آبادی، محمد امین و عاملی، سید نورالدین، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۶ق، ص۹۸.

و سایر منابع را رد می کنند؛ لذا جمود خاصی نسبت به احادیث و مضمون آنها دارند و هرگونه اجتهاد در فهم روایات را نمی پذیرند.

نمونه‌هایی از جمود اخباریان

درباره جمود اخباریان در احکام شرعی و معارف دینی، نمونه‌هایی گزارش شده که به بعضی از آنها در ذیل اشاره می شود:

اول

در احادیث آمده است: «الْفَرْقُ بَینَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُشْرِکِینَ التَّلَحِّی بِالْعَمَائِمِ؛‌

[۱۲۴] من لا یحضره الفقیه، صدوق، محمد بن علی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم،‌ ‌ قم، ۱۴۱۳ق‌، ج‌۱، ص۲۶۶، ح۸۲۱.

فرق بین مسلمانان و مشرکان، در تلحّی عمامه (گوشه عمامه را از زیر چانه رد کردن) است».

عده‌ای از اخباریان به این حدیث و امثال آن تمسک کرده می‌گویند:همیشه‌ باید تحت الحنک

[۱۲۵] گوشه عمامه را از زیر چانه رد کردن.

افتاده باشد؛ زیرا در متن این حدیث دستور تحت الحنک انداختن رسیده و حرف زدن در اطراف آن و نظر دادن و اجتهاد نمودن، ممنوع و نوعی فضولی است، ولی مرحوم ملامحسن فیض با این که به اجتهاد خوشبین نبوده، در «وافی»،

[۱۲۶] الوافی، فیض کاشانی، محمد محسن، محقق:حسینی اصفهانی‌، ضیاء الدین، کتابخانه امام امیر المؤمنین علی علیه السلام‌، چاپ اول‌، اصفهان، ۱۴۰۶ق‌، ج‌۲۰، ص ۷۴۵‌، ح۱۲.

از باب اجتهاد می‌گوید: در قدیم، مشرکان شعاری داشتند که تحت الحنک را به بالا می‌بستند و نام این عمل را «اقتعاط»

[۱۲۷] اقتعاط، محکم بستن تحت الحنک دور عمامه است.

می‌گذاشته‌اند. اگر کسی این کار را می‌کرد معنایش این بود که من جزو آنها هستم. این حدیث دستور مبارزه و عدم پیروی از آن شعار را می‌دهد، ولی امروز دیگر آن شعار از بین رفته، پس موضوعی برای این حدیث باقی نیست. حالا برعکس؛ چون همه تحت الحنک را به بالا می‌بندند اگر کسی تحت الحنک را در زیر چانه چرخ بدهد لباس شهرت می‌شود و از لباس شهرت نهی شده است.

[۱۲۸] مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، بی‌تا، ج‌۲۰، ص۱۷۱ و ۱۷۲.

دوم

از وحید بهبهانی

[۱۲۹] مرحوم آیه الله العظمی وحید بهبهانی (م ۱۲۰۵ق) سردمدار مبارزه مجتهدان با تفکر اخباری است.

نقل شده که گفته است:زمانی هلال ماه شوّال به تواتر برای من ثابت شد؛ زیرا افراد زیادی آمدند و گفتند ما ماه را دیدیم، و از این راه برای من یقین حاصل شد؛ لذا به عید فطر حکم کردم. یکی از اخباری ها به من اعتراض کرد که تو خودت ندیده‌ای و اشخاص مسلّم العداله هم شهادت نداده‌اند، چرا حکم کردی؟ گفتم:متواتر است و از تواتر برای من یقین پیدا شد. گفت:در کدام حدیث وارد شده که تواتر حجت است؟!.

[۱۳۰] مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، بی‌تا، ج‌۲۰، ص۱۷۲.

همچنین ایشان می‌گوید: جمود اخباری‌ها تا این حدّ است که اگر فرضاً مریضی پیش یکی از ائمه رفته باشد و آن امام به او فرموده باشد آب سرد بخور، اخباری ها به همه مریض‌های دنیا خواهند گفت: هر وقت مریض شدید و هر مرضی پیدا کردید، علاجش آب سرد است، فکر نمی‌کنند که این دستور مخصوص حال آن مریض بوده نه همه مریض‌ها.

[۱۳۱] مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، بی‌تا، ج‌۲۰، ص۱۷۲.

سوم

معروف است که بعضی اخباری‌ها دستور می‌دادند که به کفن میت، به این صورت شهادتین بنویسند:«اسماعیلُ یشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ؛ یعنی اسماعیل شهادت می‌دهد به وحدانیت خدا». حال، چرا شهادت را به نام اسماعیل بنویسند؛ زیرا در حدیث وارد شده که حضرت صادق (علیه‌السلام) در کفن فرزندشان اسماعیل به این عبارت نوشته بودند.

این گروه از اخباری‌ها فکر نمی‌کردند که اگر در کفن اسماعیل این‌طور نوشتند؛ چون اسم او اسماعیل بوده، حال که مثلًا شخصی به نام حسن مرده، چرا اسم خودش را ننویسیم و اسم اسماعیل را بنویسیم؟! اخباری ها می‌گفتند: اینها اجتهاد و اعمال نظر و اتکاء به عقل است، ما اهل تعبد و تسلیم و قال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.