پاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اسراف
زیادهروی و تجاوز از حدّ اعتدال را اسراف گویند. مباحث مربوط به آن در فقه در ضمن دیگر مباحث فقهی در بابهای گوناگون عبادات، عقود، ایقاعات و احکام، به مناسبت مطرح شده است.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – معنای حد وسط در اسراف
۳ – تعداد واژه اسراف در قرآن
۴ – توضیح واژه اسراف
۴.۱ – قوام مقابل اسراف
۵ – ارتباط بین اسراف و رذائل دیگر
۶ – تعریف تبذیر
۷ – احکام تبذیر
۷.۱ – ارتباط بین اسراف و تبذیر
۷.۲ – فرق بین اسراف و تبذیر
۷.۲.۱ – فراگیری اسراف
۷.۲.۲ – اطلاق زیادهروی
۸ – عوامل و ریشههای اسراف
۸.۱ – شهوتپرستی
۸.۲ – غفلت از یاد خدا
۸.۳ – ناسپاسی و کفران نعمت
۸.۴ – عجب و خودبینی
۹ – اسراف در فقه
۱۰ – حکم تکلیفی و وضعی اسراف
۱۰.۱ – مثال برای حکم وضعی
۱۱ – تحقق سفاهت با اسراف
۱۲ – اسراف در قرآن
۱۳ – اسراف در روایات
۱۴ – معنی اسراف و انواع آن
۱۴.۱ – اسراف به حسب اشخاص
۱۴.۱.۱ – اسراف مترفین
۱۵ – نکته
۱۵.۱ – تفسیر آیه کنز ثروت
۱۶ – اختلاف اسراف به اعتبار زمان
۱۷ – ابدی بودن حرمت اسراف
۱۷.۱ – قسم اول
۱۷.۲ – قسم دوم
۱۷.۳ – قسم سوم
۱۸ – خیر نبودن اسراف
۱۹ – میانهروی در همهحال
۲۰ – تجمیع بین آیات و اخبار
۲۱ – نبود اسراف در عمل خیر
۲۲ – انواع اسراف
۲۲.۱ – اسراف در عقاید
۲۲.۲ – اسراف اخلاقی و رفتاری
۲۲.۳ – اسراف اجتماعی
۲۲.۴ – اسراف در حقوق دیگران
۲۲.۴.۱ – حقوق عمومی
۲۲.۴.۲ – حقوق خصوصی
۲۲.۵ – اسراف قضایی و کیفری
۲۲.۶ – اسراف اقتصادی
۲۲.۶.۱ – اسراف در مصرف
۲۲.۷ – اسراف در انفاق
۲۲.۸ – اسراف در افعال
۲۳ – آثار زیانبار اسراف
۲۴ – منابع
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع
مقدمه
اسراف و تبذیر از گناهانی است که بر کبیره بودنش تصریح شده است. چنانچه در صحیحه فضل بن شاذان از حضرت رضا (علیهالسّلام) و همچنین در روایت اعمش از حضرت صادق (علیهالسّلام) ضمن شماره کبائر، اسراف و تبذیر را ذکر فرمودهاند و برای دانستن بزرگی این گناه در این مقاله مقداری از آیات و اخبار رسیده یادآوری میشود.
معنای حد وسط در اسراف
مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آنجا مصداق پیدا نمیکند؛
[۱] خویی، سیدابوالقاسم، مستند العروه (الصلاه)، ج۲، ص۲۳۹.
تعداد واژه اسراف در قرآن
واژه اسراف و مشتقات آنکه جمعاً ۲۳ بار در قرآن بهکار رفته،
[۲] روحانی، محمود، المعجمالاحصائی، ج۱، ص۴۵۴، «سرف».
مفهومی گسترده دارد.
[۳] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۹، ص۱۴۹، «سرف».
توضیح واژه اسراف
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمیگیرد.
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۴، ص۱۷۶.
[۵] آلوسی، محمود بن عبدالله، روحالمعانی، ج۲، ص۴۱۸.
[۶] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۵، ص۱۱۰، «سرف».
از اینرو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را در خصوص زیادهروی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» بهکار بردهاند.
[۷] طبری، محمد بن جریر، جامعالبیان، ج۷، ص۵۷۹.
البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر»
[۸] فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.
که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند.
[۹] طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۳، ص۱۲.
[۱۰] طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۴.
[۱۱] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۲۴، ص۱۰۹.
قوام مقابل اسراف
افزون بر موارد پیشین، از واژه «قوام» (حد وسط و اعتدال) نیز در قرآن یاد شده است،
[۱۲] فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.
که مرز تعیین اسراف به شمار میرود و تشخیص آن بر عهده عقل، شرع یا عرف است.
[۱۳] رشید رضا، محمد، تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱.
چون اسراف، همواره با نوعی زیادهروی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمانهای الهی نمایان است.
[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج۱۵، ص۳۰۷۳۰۸.
[۱۵] سیوطی، جلالالدین، الدرالمنثور، ج۳، ص۳۶۹.
با فساد ارتباط مستقیم دارد،
[۱۶] شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۲-۱۲۱.
[۱۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج۱۵، ص۳۰۷۳۰۹.
زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن میشود.
[۱۸] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۳۵۲.
[۱۹] ابن اخطیب، محمد، الفرقان، ج۱۵، ص۱۶۹.
[۲۰] طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۳۰۶.
بر همین اساس، اسراف را که نابودکننده امکانات و داراییهای گوناگون انسان است، با سُرفه (کرمی که درختان را میخورد و از درون میپوساند) همریشه دانستهاند.
[۲۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۶، ص۲۴۴۲۴۵.
[۲۲] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریبالقرآن، ص۲۳۱، «سرف».
[۲۳] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۳۵۱.
ارتباط بین اسراف و رذائل دیگر
افزون بر این، بررسی موارد کاربرد اسراف در قرآن نشان میدهد که بین آن و دیگر مفاهیم فراگیر و کلیدی، در محدوده ضد ارزشها چون کفر، ظلم، فسق و… ارتباط عمیق مفهومی و پیوند گسترده مصداقی برقرار است.
[۲۴] توشیهیکو، ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی، ص۳۱۴ـ۳۱۳.
[۲۵] توشیهیکو، ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی، ص۳۵۹-۳۵۳.
تعریف تبذیر
تبذیر به صرف مال در مصارف غیر شرعى میگویند.
احکام تبذیر
تبذیر که در قرآن از آن نهی شده و تبذیرکننده از برادران شیطان به شمار رفته
[۲۶] اسراء/سوره۱۷،آیه۲۶-۲۷.
حرام و از گناهان کبیره است.
[۲۷] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰.
از جمله آثار تبذیر، حجر است؛ بدین معنا که تبذیرکننده از نظر شرع، سفیه و به حکم حاکم از تصرّف در اموالش ممنوع مىگردد
[۲۸] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۵۲.
ارتباط بین اسراف و تبذیر
بین اسراف و تبذیر ارتباط و تفاوتی هست. مفهوم تبذیر و مشتقاتش در ارتباط نزدیک معنایی با اسراف است. این واژه و مشتقاتش که سه بار و در دو آیه متوالی آمده
[۲۹] اسراء/سوره۱۷، آیه۲۷-۲۶.
در لغت به معنای تباه ساختن اموال است.
[۳۰] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۳۲۸.
که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده
[۳۱] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۴۰، «بذر».
[۳۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۳.
و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است.
[۳۳] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۱، ص۲۳۸، «بذر».
فرق بین اسراف و تبذیر
اسراف و تبذیر بهرغم ارتباط نزدیک، تفاوتهایی نیز با همدارند:
فراگیری اسراف
اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و…) میشود
[۳۴] فخر رازی، محمد بن مسعود، التفسیر الکبیر، ج۹، ص۲۸.
[۳۵] رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۸، ص۳۸۵.
امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی،
[۳۶] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۴۰، «سرف».
و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود.
[۳۷] ابن الخطیب، محمد، الفرقان، ج۱۵، ص۱۶۵.
مثلا روایتی در مقام توصیه به پذیرش ولایت علی (علیهالسلام) از تبذیر در این امر، نهی میکند.
[۳۸] عیاشی سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیرعیاشی، ج۲، ص۲۸۸.
به بیان دیگر تبذیر در خصوص مال کاربرد دارد، امّا اسراف هم در مال و هم در افعالی که از انسان صادر میشود. اسراف در فعل مانند این که ولیّ مقتول علاوه بر قاتل، دیگری را بکشد. علاوه بر آن، اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت؛
[۳۹] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، واژه «بذر» ج۳، ص۲۱۷.
[۴۰] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۷، ص۳۳۹.
هر چند واژ تبذیر در مورد اسراف مالی نیز به کار رفته است؛ زیرا تجاوز از حدّ مطلوب و معقول که معنای اسراف است، هزینه کردن مال در جایگاهی است که سزاوار نیست. از اینرو، برخی به تفاوت نخست بسنده کردهاند.
[۴۱] انصاری، محمدعلی، الموسوعه الفقهیه المیسّره، ج۳، ص۱۸۴.
اطلاق زیادهروی
اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی مباح، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست.
[۴۲] جصاص، احمد بن علی، احکامالقرآن، ج۳، ص۵۱.
[۴۳] انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۲۳۱۲۵.
[۴۴] جزایری، سیدنورالدین، الفروقاللغویه، ص۱۱۵.
بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی انفاق کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود.
[۴۵] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۷۰.
[۴۶] ابن الخطیب، محمد، الفرقان، ج۱۵، ص۱۶۵.
[۴۷] آلوسی، محمود بن عبدالله، روحالمعانی، ج۸، ص۶۱.
پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است.
[۴۸] ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر والتنویر، ج۱۵، ص۷۹.
بر همین اساس، امام صادق (علیهالسلام) تبذیر را جزئی از اسراف دانسته
[۴۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائلالشیعه، ج۹، ص۴۶.
[۵۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۲.
و اسراف بر وجه تبذیر از اسرافهای دیگر زشتتر شمرده شده است.
[۵۱] عسکری، ابوهلال، الفروق اللغویه، ص۱۱۵.
[۵۲] آلوسی، محمود بن عبدالله، روحالمعانی، ج۸، ص۶۲.
عوامل و ریشههای اسراف
هر یک از انواع گوناگون اسراف، ریشههای روانی مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد.
شهوتپرستی
[۵۳] هاشمی رفسنجانی، اکبر، راهنما، ج ۶، ص ۱۰۸.
قرآن از زبان حضرت لوط (علیهالسلام)
[۵۴] اعراف/سوره۷، آیه۸۱
[۵۵] نمل/سوره۲۷، آیه۵.
شهوترانی را عامل گرایش قوم لوط به اسراف اخلاقی میشمارد؛ همچنین در آیه ۲۸ کهف در مقام نهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از اطاعت افراطگرایان، آنان را پیرو هواهای نفسانی خویش میشناساند.
غفلت از یاد خدا
آیه ۲۸ کهف
[۵۶] کهف/سوره۱۸، آیه۵.
افراطگرایان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا غافل شده است.
[۵۷] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۵، ص ۱۱۰.
ناسپاسی و کفران نعمت
خداوند در آیات ۲۶-۲۷ اسراء،
[۵۸] اسراء/سوره۱۷، آیه۲۶-۲۷.
پس از نهی از تبذیر و بیان اخوت مبذّران با شیاطین، میفرماید: شیطان در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود.
[۵۹] ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص ۸۱.
[۶۰] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۱، ص ۲۳۸.
[۶۱] هاشمی رفسنجانی، اکبر، راهنما، ج ۷، ص ۵۲۳.
خداوند در آیات ۸۳ یونس،
[۶۲] یونس/سوره۱۰، آیه۸۳.
و ۳۱ دخان،
[۶۳] دخان/سوره۴۴، آیه۳۱.
فرعون را مردی اسرافگر و برتریجو میخواند؛ همچنین از زبان بلقیس، ملکه قوم سبأ، در آیه ۳۴ نمل،
[۶۴] نمل/سوره۲۷، آیه۳۴.
درباره پادشاهان میگوید: آنان هنگامی که به منطقه آبادی وارد شوند، آن را به فساد و تباهی میکشند. مقایسه این آیه با آیات مربوط به فرعون نوعی رابطه جانشینی بین فساد اجتماعی و اسراف برقرار میسازد.
عجب و خودبینی
[۶۵] هاشمی رفسنجانی، اکبر، راهنما، ج ۷، ص ۳۹۱.
در آیه ۱۲ یونس،
[۶۶] یونس/سوره۱۰، آیه۱۲.
از انسانهایی یاد شده که هنگام سختی، از خدا یاری طلبیده و در آسایش، او را از یاد میبرند. خداوند درباره این افراد میفرماید: این چنین برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده که زشتی عمل خود را ادراک نمی کنند. افزون بر عوامل پیشگفته، میتوان تقلید، چشموهمچشمی، وسواس، تربیت خانوادگی، احساس حقارت و خودکمبینی و داشتن ثروت فراوان، بدون برخورداری از اخلاق دینی را جزو عوامل اسراف دانست.
[۶۷] موسوی کاشمری، مهدی، پژوهشی در اسراف، ص ۸۷- ۱۰۳.
اسراف در فقه
در غالب کتابهای فقهی دربار اسراف، بحث مستقلی مطرح نشده است، بلکه مباحث مربوط به آن، در ضمن دیگر مباحث فقهی در بابهای گوناگون عبادات، عقود، ایقاعات و احکام، به مناسبت مطرح شده است. البته برخی در این خصوص، رسال مستقلّی نگاشته و از جهات گوناگون آن را مورد بحث قرار دادهاند. آنچنان که از نظر عقلا، با صرف مال در موارد ناشایست، اسراف مصداق پیدا میکند.
[۶۸] نراقی، احمد، عوائد الایام، ص۶۳۵.
حکم تکلیفی و وضعی اسراف
اسراف، حرام است،
[۶۹] ابن ادریس حلی، احمد، السرائر، ج۱، ص۴۴۰.
بلکه برخی حرمت آن را از ضروریات دین دانسته
[۷۰] نراقی، احمد، عوائد الایام، ص۶۱۵.
و برخی دیگر در ردیف گناهان کبیره شمردهاند.
[۷۱] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۱۳.
[۷۲] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۲۰.
مهمترین حکم وضعی مترتّب بر اسراف، ضمان است که به تناسب موارد و مصادیق اسراف، در بابهای گوناگون فقهی بدان اشاره شده است.
مثال برای حکم وضعی
مانند ضمان ولیّ یتیم در صورت اسراف در هزینه کردن مال وی،
[۷۳] کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۱، ص۲۸۸.
ضمان حاکم یا اجراکنند حدّ در صورت تجاوز از انداز تعیین شده،
[۷۴] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام ج۴۱، ص۴۷۳.
ضمان قصاصکننده در صورت اسراف در قصاص،
[۷۵] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۳۰.
ضمان اسرافکننده در تأدیب کودک، همسر یا برد خویش،
[۷۶] حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۳۱۸.
ضمان پرداخت کنند خمس نسبت به خمس مقداری از مؤنه که اسراف کرده
[۷۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی، ج۲، ص۳۹۴.
و ضمان امین مانند مستأجر، وکیل، مستعیر و ودعی در صورت اسراف در مورد امانت.
[۷۸] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۱۸۳.
[۷۹] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام ج۲۷، ص۲۱۵.
تحقق سفاهت با اسراف
سفاهت از اسباب حجر و تحقّقبخش آن، اسراف و تبذیر در اموال است.
[۸۰] نجفی، محمد بن حسن، جواهر الکلام ج۲۶، ص۵۲.
اسراف در قرآن
در سوره اعراف میفرماید: «کلوا و اشربوا ولا تسرفوا انه لایحب الپاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPointین؛
[۸۱] اعراف/سوره۷، آیه۲۹.
بخورید و بیاشامید (از آنچه بر شما حلال شده) ولی از حد نگذرانید به درستی که خداوند دوست نمیدارد تجاوزکنندگان را» یعنی خدا پاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPointین را دشمن میدارد. و بعضی از مفسرین فرمودهاند: هر که را خدا دوست ندارد اهل عذاب است زیرا محبت خدا به معنی رساندن ثواب است. و در سوره انعام میفرماید: «کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لایحب الپاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPointین؛
[۸۲] انعام/سوره۶، آیه۱۴۱.
از میوه هر یک از این میوهها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز بریدن و درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسرافکنندگان را.» و در سوره مؤمن میفرماید: «کذلک یضل الله من هو پاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مرتاب؛
[۸۳] غافر/سوره۴۰، آیه۳۴.
این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسرافکننده و شکآورندهای را.» و نیز در همین سوره میفرماید: «و ان الپاورپوینت کامل مسرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPointین هم اصحاب النار؛
[۸۴] غافر/سوره۴۰، آیه۴۳.
به درستی که اسرافکنندگان اصحاب آتشند.» در سوره طه میفرماید: «و کذلک نجزی من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه و لعذاب الاخره اشد و ابقی؛
[۸۵] طه/سوره۲۰، آیه۱۲۶.
همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است.» و در سوره بنیاسرائیل میفرماید: «ولا تبذر تبذیراً ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه کفوراً؛
[۸۶] اسراء/سوره۱۷، آیه۲۷.
اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسرافکنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منکر و) کفرانکننده است.» در تفسیر منهج مینویسد: «کفار عرب معظم اموال خود را به ریا و سمعه خرج میکردند و جهت یک میهمان شتران متعدد ذبح مینمودند تا مردم ایشان را به سخاوت، ستایش کنند. حق تعالی ایشان را نکوهش فرموده که در تضییع اموال مانند دیوانند.»
اسراف در روایات
حضرت صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «ان القصد امر یحبه الله عزّوجلّ و ان السرف یبغضه الله عزّوجلّ حتی طرحک النواه فانها تصلح لشیء و حتی صبک فضل شرابک؛
[۸۷] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۵۲.
[۸۸] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، باب النکاح، ج۱۵، ص۲۵۷، ابواب النفقات، باب ۲۵.
جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانهروی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است).» و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید). و نیز میفرماید: از خدا بترس و زیادهروی مکن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانهروی عذاب نخواهد فرمود. «اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله تعالی ولا تبذر، ان الله لایعذب علی القصد؛
[۸۹] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۵، باب النکاح.
یعنی عذاب خدا راجع به اسراف و تقتیر (زیادهروی و سختگیری) است. حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «ان الله اذا اراد بعبد خیراً الهمه الاقتصاد و حسن التدبیر و جنبه سوء التدبیر و الاسراف؛
[۹۰] آمدی، عبدالواحد، دررالکلم، ج۱، ص۱۹۱.
[۹۱] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۶، باب النکاح.
هرگاه خداوند اراده خیری به بندهای بفرماید، او را ملهم میفرماید به میانهروی و حسن اداره زندگی و او را از اسراف و بدی تدبیر دور میفرماید.» حضرت صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که بهطور میانهروی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد» سپس (برای زیادتی توضیح) فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کاملاً کفایتش را میکرد. و کنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی که میتوانست کنیزی به بیست دینار بگیرد و او را کافی بود در حالی که خداوند فرموده اسراف نکنید (پس چنین شخصی به امانت خدا که مال است خیانت کرده است.)
[۹۲] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۷۰، باب النکاح، ابواب النفقات، باب ۲۲.
عباسی میگوید از حضرت رضا (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: حد وسط بین دو چیزی که ناپسند است. گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز مبغوض را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند (بخل نمیورزند) و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.»
[۹۳] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، باب النکاح، ابواب النفقات، باب ۲۷.
از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمیشود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانهروی) امر نکردم.»
معنی اسراف و انواع آن
اسراف به معنای تجاوز از حد و زیادهروی کردن است و آن یا از جهت کمیّت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست «شرعاً یا عقلاً» هر چند به مقدار درهمی باشد. و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است لیکن بیشتر از آنچه شایسته است. مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آن را بپوشد در حالی که لباسی که لایق به حال و شان او است باید معادل صد تومان باشد. و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفتهاند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانستهاند. حضرت صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «انما السرف ان تجعل ثوب صونک و ثوب بذلتک؛
[۹۴] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، باب النکاح، ابواب النفقات، باب ۲۲.
[۹۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۳، ص۳۷۴.
لباسی را که برای حفظ آبرو پوشیدن در انظار خلق تهیه کردهای، آنرا در موقع کار کردن یا جائیکه مناسب پوشیدن آن نیست بهپوشی اسرافست.»
اسراف به حسب اشخاص
باید دانست که اسراف، به اعتبار اشخاص از جهت شان و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر و زیادی درآمد و کمی آن فرق میکند. زیرا ممکن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس مثلاً نسبت به شخصی که دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان درآمد است، اسراف نباشد در حالی که نسبت به کسی که چنین نیست اسراف خواهد بود. بنابراین بیشتر تکلفات وسائل زندگی و معیشت که اکثر مردم به آن مبتلا هستند و هیچ ملاحظه شان و مداخل خود را نمیکنند و غالباً مبتلا به قرض و پریشانی هستند اسراف است و سببش این است که هر کس همیشه به بالاتر از خودش مینگرد و میخواهد از او کمتر و پائینتر نباشد و لذا گرفتار اسراف شده و همیشه در سختی و رنج و ناراحتی و نارضایتی و پریشانی بسر میبرد. در صورتی که اگر مطابق دستور شرع به زیردست نگاه میکردند که از آنها در امور دنیا پائینترند، هیچگاه مبتلا به اسراف و ناراحتیهای فراوان نمیشدند. پس بیشتر این ورشکستگیها، از اسراف سرچشمه میگیرد که اگر به دستور شرع و به حکم فطرت و عقل سلیم خود این گناه کبیره را ترک میکردند و در جمیع حالات رعایت اقتصاد و میانهروی نموده، قناعت را پیشه خود میکردند خوشبختی دنیا و آخرت را درمییافتند. و حضرت امام رضا (علیهالسّلام) میفرماید: «ضمنت لمن اقتصد ان لایفتقر؛
[۹۶] حسین، مستدرک الوسائل، باب النکاح، ابواب النفقات، باب ۲۵، ص۲۵۹.
[۹۷] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۵۳.
کسی که در معیشت خود میانهروی کند، من ضمانت میکنم که هرگز تهیدست نشود.» و در تفسیر آیه شریفه «فلنحیینه حیوه طیبه» یعنی عطا میکنیم به او زندگانی خوش را، امام (علیهالسّلام) میفرماید: «و سئل عن قوله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فلنحیینه حیوه طیبه فقال هی القناعه؛
[۹۸] قمی، عباس، سفینه البحار، ج۷، ص۳۷۵.
حیات طیبه (زندگی خوش) قناعت است.»
اسراف مترفین
در کتاب اسلام و مشکلات اقتصادی تالیف سیدابوالاعلی مودودی، پس از اینکه مفاسد کنونی جهانی را تماماً از اسراف و تبذیر سرمایهداران میداند، مینویسد: این ثروتمندان زنان را یکی از لوازم زندگی خود قرار داده و گروهی از زنان را رقاصههای زناکار و عدهای از مردان را دلالهای بیهمهچیز نمودند. آواز و خوانندگی هم یک نوع سرگرمی اینان است و برای همین کار عدهای را به عنوان خواننده و رقاص و هنرپیشه و موسیقیدان و آهنگساز، برای خود خریده و به کار وا داشتند. ایشان شوق شدید و دیوانهواری به بازیها و سرگرمیهای ضد انسانی پیدا کردند و برای همینجهت عدهای از دیوانهها، رقاصها، رقاصهها، هنرمندان، هنرپیشگان و نقاشان را میدان دادند. و از همینجا بود که فنون جدید هنرهای نوینی پیدا شد که هیچ لزومی برای زندگی شرافتمندانه انسانی نداشت بلکه پیدایش و توسعه آن بر ضرر انسانیت و اخلاق تمام شد ـ صید و شکار هم یکی دیگر از سرگرمیهای مهم و در عین حال منبع ثروتاندوزی سرمایهداران شده و روی همین اصل، عده زیادی از توده مردم را به عنوان اطرافی و اسکورت به خدمت آوردند که برای آنان و سرگرمیشان به شکار و صید بپردازند و اگر این شهوت سرمایهداری گل نکرده بود، آنان نیز صاحب شغل جدی انسانی بودند. این ثروتمندان از خدا بیخبر، گروه قابل توجهی را در راه فراهم ساختن انواع مسکرات از مشروبات الکلی و افیون و حشیش مشغول نمودند. سرمایهداران در به کار بردن ثروتهای مادی، حداکثر سوء استفاده را نموده و آن را در ساختن قصرها و آپارتمانها و کاخهای چند طبقهای و ایجاد باغها و تفریحگاهها و کابارهها و تئاترها و عیاشخانهها از بین بردند. آنان در این اسرافکاری ضد اسلامی و انسانی به جایی رسیدند که ساختمانهای بزرگ و مجللی درست کردند که پس از مرگ در آن دفن شوند و مقبرههای وسیعی ساختند که بسیار لازم و ضروری بود که به جای آن که مقبره شود خانه کسانی گردد که خانه و کاشانهای برای استراحت و زندگی ندارند ـ اسراف آنها به جایی رسیده که برای سگهای خود اطاقهای عالی ساخته و بر آن قلادههای طلا بسته و مربیانی استخدام نمودهاند و در این راه ثروت هنگفتی را بیهوده به هدر دادهاند (در مجله نیواستیتسمن در ۹ ژوئن ۱۹۶۲ مینویسد: آمریکاییها در هر سال در حدود سه میلیارد دلار که ۲۴ میلیارد تومان است برای سگها و تولههایشان خرج میکنند.) در حالی که لازم بود این مال را در راه برطرف ساختن نیازمندیهای همنوعان بیچاره خود خرج کنند. و ثروتمندان میل شدیدی به زیورهای گرانبها و لباسهای فاخر و ظروف طلا و نقره دارند. دیوارهای منازل را با نقاشیهای گرانبها و عکسهای پرقیمت و پردههای زرباف زینت دادهاند… «پایان نقل از کتاب اسلام و مشکلات اقتصادی».
نکته
اینکه میگوییم صرف فلان مقدار مال نسبت به فقیر اسراف و نسبت به ثروتمند اسراف نیست، اشتباه نشود که ثروتمند هر نوع مخارجی در هر راهی که خواست بکند مانعی ندارد و صرف مال در عیاشی و هوسرانی برای او جایز است و چون دارایی دارد برای او اسراف نیست بلکه حکم او شدیدتر و تکلیفش بیشتر است. زیرا زیادهروی و صرف مال در مسکن و لباس و فرش و معیشت روزانه و لوازم زندگی، زیادتر از آنچه لازم دارد و سزاوار شان و لایق به حال او است حرام است. و ثانیاً آنچه از مخارج ضروری و لایق به شانش زیاد بیاورد، حق ندارد آن را ذخیره کند بلکه باید خمس (یک پنجم) آن را به موارد معین برساند و اگر مورد وجوب زکات بوده، زکاتش را خارج کند. اگر در ارحام و خویشانش فقیر و گرفتاری است واجب است به مقداری که ترک آن قطع رحم میشود، به آنها کمک مالی کند. مثلاً اگر رحم فقیرش سرمایه لازم دارد باید سرمایهاش بدهد. اگر بدهکار است باید بدهیش را بپردازد. اگر مریض است دارو و وسائل سلامتیش را فراهم کند بلکه واجب است هر مسلمان مضطر و بیچارهای را که از حالش خبردار میشود فریادرسی کند. و اگر به این تکلیف عمل نکرده از کسانی است که خداوند درباره ایشان میفرماید: «والذین یکنزون الذهب و الفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهور هم هذا ما کنزتم لانفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون؛
[۹۹] توبه/سوره۹، آیه۳۳.
آنان که زر و سیم را اندوخته کرده و در راه خدا خرج نمیکنند به عذابی دردناک نویدشان ده ـ روزی که آن را (سیم و زر را) در آتش دوزخ سرخ کرده و پیشانیها و پهلوها و پشتهایشان را به آن داغ کند. این همان است که برای خود ذخیره نمودهاید اکنون رنج آن گنج را که خود ذخیره کردهاید بچشید.»
تفسیر آیه کنز ثروت
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در تفسیر این آیه چنین رسیده که فرمود: «قال رسول الله (صلّیاللهعلیهو آله) ما من ذی کنز لایؤدی حقه الا جیء به یوم القیمه تکوی به جبینه و جبهته و قیل له هذا کنزک الذی بخلت به؛
[۱۰۰] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۶۰.
هر کس درهم و دینار ذخیره کند و حق واجبش را نپردازد (در راه بدهکار و ضرر دیده و غیر آنها و در راه خدا انفاق نکند) روز قیامت با آن داغ کرده میشود.» آیات و اخبار وارده در لزوم انفاق در راه خدا و ثوابهای بیشمار آن و تهدید و وعده عذاب برای بخل کردن از انفاق و جمع کردن مال، بسیار است که ذکر آنها خارج از بحث ما است. «قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کُلُّ مَالٍ تُؤَدَّى زَکَاتُهُ فَلَیْسَ بِکَنْزٍ،وَ إِنْ کَانَ تَحْتَ سَبْعِ أَرَضِینَ،وَ کُلُّ مَالٍ لاَ تُؤَدَّى زَکَاتُهُ فَهُوَ کَنْزٌ،وَ إِنْ کَانَ فَوْقَ الْأَرْضِ».
[۱۰۱] بحرانی، سیدهاشم، تفسیر برهان، ج۲، ص۷۷۱.
«و قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما من عبد له مال لایؤدی زکوته الا جمع یوم القیمه صفائح یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی به جبهته و جنباه و ظهره حتی یقضی الله بین عباده فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه مما تعدون ثم یری سبیله اما الی الجنه و اما الی النار»
[۱۰۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۱.
وگرنه «برای نهادن چه سنگ و چه زر» از مال خدا داده که میتوانستند در این عالم ذکر جمیل و در آن عالم ثوابها و بهرههای همیشگی تحصیل کنند. در عوض لعنت در اینجا و حسرت و ندامت و محرومیت بلکه عذابی جاودانی در آنجا برای خود تحصیل میکنند.
اختلاف اسراف به اعتبار زمان
چنانکه نسبت به اشخاص، اسراف فرق میکند همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب میشود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد.
ابدی بودن حرمت اسراف
باید دانست که سه قسم اسراف است که در همه و در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد.
قسم اول
ضایع کردن مال و بیفایده کردن آن هر چند آن مال کم باشد مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد. یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. چنانچه در ضمن احادیث گذشته ذکر گردید. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود مانند روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمیداند و آن را تلف میکند و نظایر اینها. «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهه قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛
[۱۰۳] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، کتاب الاطعمه و الاشربه، ج۱۶، ص۲۸۷، باب ۶۱.
حضرت صادق (علیهالسّلام) میوه نیم خوردهای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانههایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هنداونه را که مقداری از مغزش باقیست دور اندازند). پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.» و نسبت به دور ریختن تتمه طعام خصوصاً خورده نان (مگر در صحرا برای حیوانات)، روایات تهدیدآمیزی رسیده که ذکر آنها موجب طول کلام است. و مروی است که در زمان دانیال پغمبر به واسطه بیحرمتی به نان و انداختن آن در زیر دست و پا به نفرین آن حضرت به قحطی مبتلا شدند به قسمی که به خوردن یکدیگر ناچار شدند. در وسائل مروی است که «عن الحسین بن علی (علیهماالسّلام) انه دخل المستراح فوجد لقمه ملقاه فدفعها الی غلام له و قال یا غلام اذکرنی بهذه اللقمه اذا خرجت فاکلها الغلام فلما خرج الحسین بن علی قال یا غلام اللقمه قال اکلتها یا مولای قال انت حرلوجه الله فقال رجل اعتقته قال نعم سمعت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول من وجد لقمه ملقاه فمسح او غسل منهائم اکلها لم تستقر فی جوفه الا اعتقه الله من النار و لم اکن لاستعبد رجلاً اعتقه الله من النار؛
[۱۰۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص ۲۵۴، کتاب الطهاره، باب ۳۹.
حضرت باقر (علیهالسّلام) خواستند به مستراح بروند، خورده نانی افتاده بود. حضرت آن را برداشتند و به غلام خود دادند و فرمودند: آن را نگهدار. پس از برگشتن آن خورده نان را مطالبه فرمود غلام گفت: آن را پاک کردم و خوردم. حضرت فرمود: تو در راه خدا آزادی. گفتند: این غلام کاری نکرده که مستحق آزادی شود. فرمود: چون از نعمت نان احترام کرد و آن را خورد، بهشت بر او واجب شد. پس دوست نداشتم غلام من باشد کسی که خدا او را بهشتی فرموده.» و مثل همین روایت از حضرت سیدالشهداء (علیهالسّلام) نقل شده است. از همین قبیل است پوشیدن لباس فاخری که برای حفظ آبرو است در جایی که در معرض کثیف شدن و ضایع گردیدن است. چنانچه در حدیث گذشته از حضرت صادق (علیهالسّلام) ذکر گردید.
قسم دوم
صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است اسراف نیست. در کافی مروی است که شخصی از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) از آن حضرت پرسید: که در راه مکه گاه هست که میخواهیم احرام ببندیم و نوره بکشیم. و سبوس آرد همراه نداریم که پس از نوره بر بدن بمالیم. به عوض سبوس، بدن را با آرد پاکیزه میکنیم و از این کار اینقدر متاثر میشوم که خدا بهتر میداند. حضرت فرمود: آیا از ترس اسراف ناراحت میشوی؟ گفت: آری. فرمود: در چیزی که سبب اصلاح بدن باشد اسراف نیست. بسیار شده که میگویم آرد بیخته را با روغن زیت ممزوج میکنند و بر بدن میمالم. جز این نیست که اسراف در چیزی است که باعث تلف مال شود و به بدن ضرر رساند. گفتم: اقتار که ضد اسراف است کدام است؟ فرمود: آن که نان و نمک بخوری در حالی که توانایی بر خوردن چیزی دیگری داشته باشی. گفتم: میانهروی کدام است؟ فرمود: آنکه نان و گوشت و شیر و سرکه و روغن بخوری گاهی از این و گاهی از آن.
[۱۰۵] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، باب النکاح، ج۱۵، ص۲۶۷، ابواب النفقات، باب ۲۰.
قسم سوم
صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و نظیر اینها. و در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه «لاتبذر تبذیرا» را پرسید. فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است.
خیر نبودن اسراف
ظاهر بعضی از آیات شریفه و روایاتی که در مدح ایثار رسیده، آن است که انفاق مال در راه خدا در هر حالی هر چند صاحب مال خودش سخت به آن نیازمند باشد و به هر مقداری که باشد هر چند تمام داراییاش را بدهد، اسراف نیست بلکه مطلوب و مستحب است. مانند آیه شریفه «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون؛
[۱۰۶] حشر/سوره۵۹، آیه۹.
ایثار میکنند انصار، مهاجران را بر نفسهای خویش (یعنی اموال و منازل را از خود باز میگیرند و به ایشان میدهند) هر چند خودشان فقیر و محتاج به آن اموالند. و هر کس نفس خود را از بخل نگاه دارد پس ایشان گروه رستگارانند.» ایثار آن است که شخص به چیزی نیازمند است در عین حال، نیازمندی دیگری را به آن چیز میبیند، از خود میدهد. شخصی از حضرت صادق (علیهالسّلام): «ای الصدقه افضل فقال (علیهالسّلام) جهد المقل؛
[۱۰۷] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۱۸، باب الایثار.
پرسید کدام صدقه افضل است؟ فرمود: مردی که تهیدست باشد و به مشقت تصدق کند. آیا نشنیدهای آیه شریفه «و ایثار میکنند بر خودشان هر چند به آن نیازمندند»؟ پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «لاخیر فی السرف ولا سرف فی الخیر؛ خیری در اسراف نیست و اسرافی در خیر و راه خدا نیست.»
[۱۰۸] ۵۲۷۱ قمی، عباس، سفینه البحار، ج۴، ص۱۳۲.
میانهروی در همهحال
در مقابل این آیات و روایات، آیات و اخباری است که امر به اقتصاد و میانهروی در انفاق میکند مانند این آیه شریفه « ولا تجعل یدک مقلوله الی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوماً محسوراً؛
[۱۰۹] اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.
در عطا کردن امساک بسیار مکن مانند کسی که دستش به گردنش بسته شده ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 