پاورپوینت کامل مزار زینب کبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مزار زینب کبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مزار زینب کبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مزار زینب کبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
قبر حضرت زینب (سلاماللهعلیها)
درباره محل دقیق قبر مطهر حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۳ دیدگاه عمده مطرح شده است، که بعد از تحقیق و بررسی در منابع تاریخی و روایی و نظرات مختلف دانشمندان و علما، احتمال قویتر در بین این دیدگاهها، سرزمین شام میباشد؛ همچنین بر اساس قرائن و دلائل تاریخی ثابت میگردد که مدفن حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در مصر و مدینه نیست.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – دیدگاه مدینه
۲.۱ – ادله دیدگاه مدینه
۲.۱.۱ – قاعده استصحاب
۲.۱.۲ – اخبار و روایات
۲.۲ – نقد دیدگاه مدینه
۲.۲.۱ – رد دلیل اول
۲.۲.۲ – رد دلیل دوم
۲.۳ – امکلثوم مدفون در بقیع
۳ – دیدگاه مصر
۳.۱ – ادله دیدگاه مصر
۳.۱.۱ – اخبار الزینبیات
۳.۱.۲ – کشف و شهود صوفیه
۳.۲ – رد دیدگاه مصر
۳.۲.۱ – ضعف اخبار الزینبیات
۳.۲.۲ – بطلان قول صوفیه
۳.۲.۳ – نفی ورود اولاد امام علی
۳.۲.۴ – عدم نقل جهانگردان
۳.۲.۵ – عدم ثبت مورخان
۳.۲.۶ – عدم اطلاع فاطمیان
۳.۲.۷ – مزارهای معروف علویان
۳.۲.۸ – اضطراب مورخان موافق
۳.۳ – صاحب مقبره زینبیه مصر
۴ – دیدگاه شام
۴.۱ – گروه اول
۴.۲ – گروه دوم
۴.۳ – گروه سوم
۴.۴ – گروه چهارم
۴.۵ – نقد و بررسی
۴.۶ – ادله دیدگاه شام
۴.۶.۱ – زیارت مرقد زینب
۴.۶.۲ – شهرت تاریخی مزار
۴.۶.۳ – کشف کتیبه مرقد
۴.۶.۴ – گواهی بر وقفنامه
۴.۶.۵ – شهادت مورخین و علما
۴.۶.۶ – مرقد فضه در شام
۵ – نتیجهگیری
۶ – فضیلت زیارت مرقد حضرت زینب
۷ – پانویس
۸ – منبع
مقدمه
درباره مزار حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دیدگاههای مختلفی ارائه شده است که به بررسی آن تکتک آنها پرداخته و دیدگاهی را که صحیحتر است، برمیگزینیم. راجع به محل دفن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) سه نظر وجود دارد:
الف: مدینه منوره، کنار قبور خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) یعنی بقیع؛
ب: قاهره مصر؛
ج: مقام معروف و مشهوردر قریه راویه، واقع در منطقه غوطه دمشق.
[۱] قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۵۹۵.
[۲] مغنیه، محمدجواد، بطله الکربلاء، ص۳۹۵.
دیدگاه مدینه
برخی گفتهاند که مرقد زینب کبری (سلاماللهعلیها) در شهر مدینه، در قبرستان بقیع است؛ البته بدون تعیین محل دقیق آن و ثبت مشخصات لازم. این عقیده، مبتنی بر ظن و گمان است؛ چرا که اگر چنین بود، بیگمان این مطلب، به صراحت، هم در کتابهای پیشین درباره مزارهای مدینه منوره ذکر میشد. این دیدگاه بر این اساس استوار است که میدانیم بدون تردید حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پس از حادثه کربلا و اسارت غمبار کوفه و شام، به مدینه بازگشتند و مدتی در آن شهر زندگی کردند و دلیل کافی نیز بر خروج آن حضرت از مدینه در دست نیست. بنابراین، حتماً در همان شهر از دنیا رفته و حتماً در مکانی که اهلبیت (علیهالسّلام) مدفونند، یعنی بقیع دفن شده است.
ادله دیدگاه مدینه
کسانی که معتقد هستند؛ قبر بانوی خردمند، حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مدینه و کنار قبرهای خاندان کریم خودشان است؛ بر این مدعا به دو دلیل عمده استناد میکنند:
۱. استصحاب؛
۲. روایات.
قاعده استصحاب
با توجه به اینکه مدینه، وطن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است و مزار برادران، مادر و جد بزرگوار ایشان در آنجا قرار دارد، این ادعا پذیرفتنی است؛ به شرط اینکه یک دلیل محکم یا یک منبع تاریخی، به صراحت آن را اثبات کند. طرفداران این مدعا، از یک احتمال سخن گفتهاند و دلیل تاریخی ارائه نکردهاند. این قول را علامه بزرگوار «سید محسن امین عاملی» بیان کرده است که از جهات مختلف قابل توجه و تامل است. مهمترین دلیل ایشان بر این قول، استصحاب اصولی است. به این بیان که: میدانیم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پس از اسارت، به مدینه بازگشتند. در اینجا شک حاصل میشود که آیا در شام فوت کرده یا خیر؛ پس استصحاب جاری میکنیم که خیر، اصل عدم فوت حضرت در شام بوده و در مدینه از دنیا رفته است.
[۳] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۴۰.
یا اینکه در آمدن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به مدینه قطع داریم، اما شک میکنیم که از مدینه خارج شدند یا خیر، و چون دلیل قطعی بر خروج ایشان نداریم، پس استصحاب جاری میکنیم که حتماً از مدینه خارج نشده و در همین شهر از دنیا رفته است.
[۴] مغنیه، محمدجواد، بطله الکربلاء، ص۳۹۵.
اخبار و روایات
در کتاب «ناسخ التواریخ» و برخی منابع معاصر دیگر روایاتی آمده، که میگوید: «امکلثوم چهار ماه پس از ورود اهل بیت (علیهالسّلام) به مدینه از دنیا رفت…»
[۵] سپهر، عباسقلیخان، ناسخ التواریخ، حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۵۶۱.
در مجموع، بنابراین روایت و اخبار مشابه آن، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) تا پایان عمر در مدینه ماند و سرانجام در همان شهر درگذشت.
[۶] ملتجی، مهدی، بزرگ بانوی جهان زینب (سلاماللهعلیها)، ص۱۷۵.
همچنین روایاتی وجود دارد که ایشان پس از سفر شام و ورود به مدینه، از هر فرصتی برای افشای چهره پلید دشمنان اهل بیت (علیهالسّلام) بهره میبرد و زمینه قیام مردم بر ضد حکومت اموی را فراهم مینمود. گزارش تلاشها و فعالیتهای انقلابی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به گوش یزید بن معاویه رسید و او تصمیم گرفت تا دوباره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را به شام تبعید کند. اما این بار اهل مدینه، بهویژه بنیهاشم به حمایت از آن حضرت برخواستند و یزید نتوانست او را از مدینه خارج کند. بنابراین فرض، میتوان گفت که آن حضرت تا پایان عمر در مدینه ماند و در همانجا از دنیا رفت.
[۷] ملتجی، مهدی، بزرگ بانوی جهان زینب (سلاماللهعلیها)، ص۵۷۸.
محمد راجی کناس نیز ضمن تایید این نظر مینویسد: «والصحیح انها دفنت فی المدینه، حیث ترقد امهات المؤمنین فی البقیع»
[۸] کناس، محمدراجی، حیا النساء اهل البیت (علیهالسّلام)، ص۷۲۲.
نویسنده «ناسخ التواریخ» نیز پس از نقل آرای گوناگون مینویسد: «آنچه صحیح مینماید این است که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پس از بازگشت به مدینه طیبه، وفات کرده و در مدینه مدفون است.»
[۹] سپهر، عباسقلیخان، ناسخ التواریخ، ص۵۷۸.
نقد دیدگاه مدینه
در رد دیدگاه مدینه این سؤال مطرح است که آن بانوی مشهور و جلیلالقدر که مقامش با دیگر زنان مدینه قابل مقایسه نبود، چرا مانند دیگر بانوان بزرگ و سرشناس شهر مدینه، دارای قبر مشخصی نیست و هیچ یک از مورخان و تراجمنویسان به وفات ایشان در مدینه و دفنشان در بقیع اشاره نکردهاند؟ برخی در پاسخ گفتهاند: این احتمال وجود دارد که با آن همه ظلم و ستم بر آن حضرت و دودمانش در کربلا و کوفه و شام، و عدم رضایت از مردم زمانه خویش، مانند مادرش فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) وصیت کرده باشد که شبانه به خاکش سپارند تا کسی از مدفنش آگاه نباشد.
[۱۰] قریشی، باقرشریف، السیده زینب، ص۳۲۶.
بنابراین، میبینیم طرفداران این مدعا، از احتمالات و دلائل ظنی سخن گفتهاند و ادله متقن تاریخی ارائه نکردهاند.
رد دلیل اول
با احترام به مقام علمی و شخصیت والای علامه سید محسن امین، در پاسخ ایشان و دیگر بزرگانی که دیدگاه مدینه را پذیرفتهاند، باید گفت: تحقیق در قضایای تاریخی، به کاربردن قواعد اصولی مانند استصحاب را برنمیتابد؛ زیرا با استصحاب نمیتوان مطالب تاریخی از این دست را به اثبات رساند؛ زیرا برخی از بزرگان این ادعا را با دلایل مختلف، از جمله رد قاعده استصحاب، نپذیرفتهاند که به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
۱) آیت الله سید محمدکاظم قزوینی که اثر ارزشمندی در اینباره نگاشته، این دیدگاه را با سه دلیل رد کرده است.
[۱۱] قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۵۹۸.
۲) علامه شیخ محمدجواد مغنیه در اینباره معتقد است اصولا در این جا به استصحاب اعتناد نمیشود؛ زیرا موضع استصحاب آن است که به وجود شیء علم داریم سپس در ارتفاع آن شک میکنیم: «انّ الآخذ باالاستصحاب هنا لا یعتمد علی اساس، لانّ موضوع الاستصحاب ان نعلم بوجود الشیء ثم نشکّ فی ارتفاعه بحیث یکون المعلوم هوالمشکوک بالذات»
[۱۲] صفار، حسن موسی، المرا العظیم، ص۲۵۲.
دلیل استصحاب به خودی خود، هیچ اشکالی ندارد، اما در مسائل تاریخی، نمیتوان به آن استناد کرد. اگر روایتی وجود داشت که ثابت میکرد بانو زینب در مدینه وفات یافته است، میپذیرفتیم که مرقد ایشان در آنجاست؛ اما چنین امری بعید است. تاریخ در این باره سکوت اختیار کرده است و کتابهای نوشته شده درباره مزارها نیز، در این باره سخنی نگفتهاند. مورخان قدیم و جدید همچون ابن نجار و سمهودی، درباره مزارهای مخصوص اهلبیت و صحابه، قبور بقیع را ذکر کردهاند، اما در بین آنها، چه در بین قبرهای موجود و پابرجا، و چه در بین قبرهای از بین رفته، هیچ نامی از قبر بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) نیست. اگر قبر مطهر زینب (علیهاالسّلام)، در بقیع و کنار این مزارها بود، باید در سدههای نخست، ذکری از آن به میان میآمد؛ چرا که نه تنها قبر افرادی از بنیهاشم که رتبه و جایگاهشان پایینتر از ایشان بوده، بلکه حتی کسانی که دوستدار بنیهاشم نیز بودهاند، ذکر شده است؛ بنابراین به نظر میرسد این قول، جز حدس و تخمین و استصحاب، مدرک قابل قبولی نداشته باشد.
[۱۳] محمدجواد، بطله الکربلاء، ص۳۹۵.
رد دلیل دوم
مشکل روایاتی که در کتاب «ناسخ التواریخ» و برخی منابع دیگر آمده، متاخر بودن منابع و مشکلات سندی این روایات است؛ باید توجه داشت که مهمترین و نخستین ماخذ و منشا روایت بالا که نویسنده «ناسخالتواریخ» از آنها نقل کرده، کتابهای «بحرالمصائب» و «انوار الشهاده» میباشد که در نقد و ارزیابی، بسیار سست و نامعتبرند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد. نویسنده «ناسخ التواریخ» پس از نقل آرای گوناگون مینویسد: «آنچه صحیح مینماید این است که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پس از بازگشت به مدینه طیبه، وفات کرده و در مدینه مدفون است.»
[۱۴] سپهر، عباسقلیخان، ناسخ التواریخ، ص۵۷۸.
اشکال مهمی که به این قول وارد است، این است که اگر حضرت در بقیع دفن شده باشد، با توجه به شخصیت و عظمت مقامش باید تاریخ و محل دفنش مشخص باشد؛ در حالی که چنین نیست و در هیچ یک از کتب تاریخ مدینه و مزارات آن، نامی از محل قبر او به میان نیامده است؛ با این که نام زنانی با شان پایینتر از ایشان آمده و در کتب تاریخ مدینه ثبت شده است؛ مانند حلیمه سعدیه که از جهات مختلف قابل مقایسه با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نیست.
مسعودی در شرح حال امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) مینویسد: حسن بن علی در کنار قبر مادرش فاطمه (سلاماللهعلیها) به خاک سپرده شد و در این قبرستان (بقیع) تا این زمان سنگی است که روی آن چنین نوشته شده است: «الحمد لله مبید الامم و محیی الرمم، هذا قبر فاطم بنت رسول الله، سید نساء العالمین والحسن بن علی بن ابیطالب، و علی بن الحسین بن علی، و محمد بن علی، و جعفر بن محمد، (رضواناللهعلیهم اجمعین).»
[۱۵] مسعودی، علی بن حسین، التنبی و الاشراف، ص۲۶۰.
[۱۶] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۷۲.
[۱۷] قمی، شیخ عباس، الانوار البهیه، ص۱۷۴.
[۱۸] امینی، محمدامین، بقیع الغرقد فی دراسه شامله، ص۱۸۴.
و این نشان میدهد که قبر آن بزرگوار در قرن چهارم، یعنی تا عصر مسعودی، مشخص بوده و اگر قبر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در بقیع واقع شده بود، نامش روی قبر نوشته شده و دستکم تا زمان مسعودی باقی مانده بود. از آنچه گفته شد، به سبب نبودن دلایل کافی، نمیتوان نتیجه گرفت که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) تا پایان عمر مبارکش در مدینه مانده و در همان شهر از دنیا رفته و به خاک سپرده شده باشد.
امکلثوم مدفون در بقیع
بر فرض صحت این روایات، باید توجه داشت که مضمون آنها این است که مرقد امکلثوم (سلاماللهعلیها) در بقیع است، و امکلثوم نامی مشترک در بین دختران علی بن ابیطالب (سلاماللهعلیهما) است، لذا میتوان این روایات را اینگونه توجیه نمود که منظور از امکلثوم مدفون در بقیع، حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) نیست، بلکه امکلثوم مدفون در بقیع یا خواهر ناتنی ایشان؛ همسر مسلم بن عقیل و از مادر دیگری بوده یا خواهر تنی ایشان و همسر عمر بن خطاب است.
بر اساس نقل منابع تاریخی دو دختر از فرزندان امام علی (علیهالسّلام) به نام امکلثوم در بقیع مدفون شدهاند؛
یکی امکلثوم کبری دختر کوچک امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است که گزارشات غیر قابل اعتمادی درباره خواستگاری و ازدواج عمر بن خطاب با وی وجود دارد.
۱. محمد بن سعد در طبقات الکبری چنین گفته است: «شهدتُ ابن عمر صلی علی امکلثوم و زید بن عمر بن الخطاب فجعل زیدا فی ما یلی الامام و شهد ذلک حسن و حسین؛ حاضر بودم که ابن عمر بر امکلثوم و زید بن عمر بن خطاب نماز خواند و زید به طرف امام جماعت گذارده شد و حسن و حسین در نماز شرکت داشتند.»
[۱۹] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۹.
و در جای دیگری میگوید: «انه (ابن عمر) صلی علی امکلثوم بنت علی و ابنها زید و جعله مما یلیه و کبّر علیهما اربعا… و خلفه الحسن و الحسین ابنا علی و…؛ ابن عمر بر امکلثوم دختر علی (علیهالسّلام) و فرزندش زید نماز خواند و زید را در طرف امام جماعت گذاردند و چهار بار بر او تکبیر گفت… و پشت سر او حسن و حسین فرزندان علی (علیهالسّلام) در نماز شرکت داشتند.»
[۲۰] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۳۹.
۲. شیخ طوسی میگوید: «اخرجت جنازه امکلثوم بنت علی (علیهالسّلام) و ابنها زید بن عمر و فی الجنازه الحسن (علیهالسّلام) و الحسین (علیهالسّلام) و عبدالله بن عمر و…؛ جنازه امکلثوم دختر علی (علیهالسّلام) و پسرش زید بن عمر بیرون برده شد و پشت سر جنازه، حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) و عبداللّه بن عمر و… بودند.»
[۲۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۷۲۲.
[۲۲] انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء (علیهاالسّلام)، ص۶۵۸.
[۲۳] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۱۱.
[۲۴] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۱، ص۳۸۲.
[۲۵] تلمسانی بری، محمد بن ابیبکر، الجوهره فی نسب النبی واصحابه العشره،ج۲، ص۱۵۶.
۳. در سنن نسائی و سنن ابی داوود و منابع دیگر اهل سنت چنین آمده است: «توفی زید بن عمر و امکلثوم فقدّموا عبدالله بن عمر و خلفه الحسن و الحسین؛ زید بن عمر و امکلثوم از دنیا رفتند و عبداللّه بن عمر را برای نماز، جلو قرار دادند و پشت سر او حسن و حسین (علیهالسّلام) بودند.» و در جای دیگری میگوید: «شهدت امکلثوم و زید بن عمر بن الخطاب صلی علیهما ابن عمر و شهد ذلک الحسن والحسین؛ حضور داشتم که ابن عمر بر امکلثوم و زید بن عمر بن خطاب نماز خواند و حسن و حسین در نماز شرکت داشتند.»
[۲۶] شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۵۸.
[۲۷] ابوداود سجستانی، سلیمان بن الأشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۲۰۸.
[۲۸] ابوعبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج۴، ص۷۱.
[۲۹] شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۰۲.
[۳۰] فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۱۴.
[۳۱] ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۹، ص۴۹۱.
۴. مالک بن انس چنین میگوید: «… وضعت جنازه امکلثوم بنت علی بن ابیطالب من فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هی امراه عمر بن الخطاب؛ جنازه امکلثوم دختر علی بن ابی طالب (سلاماللهعلیها) از فاطمه (سلاماللهعلیها) بر زمین گذاشته شد و او همسر عمر بود.»
[۳۲] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰.
[۳۳] شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۵۸.
[۳۴] ابوداود سجستانی، سلیمان بن الأشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۲۰۸.
[۳۵] ابوعبدالرحمان نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج۴، ص۷۱.
[۳۶] شمس الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۰۲.
[۳۷] فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفه والتاریخ، ج۱، ص۲۱۴.
[۳۸] ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۹، ص۴۹۱.
بنابراین چهارمین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) که منابع از وی با نام امکلثوم یاد میکنند و شیخ مفید نام وی را زینب صغری ضبط کرده است؛
[۳۹] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۵۴.
در زمان حیات امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) در مدینه وفات میکند و ایشان را در بقیع به خاک میسپارند.
دومین دختر از دختران امیرالمومنین (علیهالسّلام) که امکلثوم نام دارد؛ کسی است که همراه خواهرش زینب کبری در کربلا حضور داشته است،
[۴۰] ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، الاخبار الطوال، ص۲۲۸.
[۴۱] محمدی ریشهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهمالسّلام)، ص۲۸۳.
[۴۲] سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۵۰.
[۴۳] طریحی نجفی، فخرالدین بن محمد، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، ص۴۴۰.
[۴۴] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۷.
[۴۵] دهدشتی بهبهانی، محمدباقر، الدمعه الساکبه فی احوال النبی و العتره الطاهره، ج۴، ص۳۳۶.
منابع نام وی را امکلثوم صغری نوشتهاند که مادرش امولد بوده
[۴۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۲.
[۴۷] ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۹۷.
[۴۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۳.
[۴۹] طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص۱۹.
[۵۰] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب (علیهمالسّلام)، ج۳، ص۳۰۴.
[۵۱] محبالدین طبری، احمد ابن عبد الله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۵۵۷.
[۵۲] ابن خشاب بغدادی، عبدالله بن النصر، تاریخ موالید الائمه، ص۱۵.
[۵۳] مرکز الأبحاث العقائدیّه، موسوعه الأسئله العقائدیّه، ج۳، ص۱۴۲.
[۵۴] علی، شهرستانی، زواج أم کلثوم، ص۲۵.
و ظاهرا همسر مسلم بن عقیل است
[۵۵] موسوی مقرّم، سید عبدالرزاق، الشّهید مسلم بن عقیل (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۵۷.
[۵۶] ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۵۶.
و همراه کاروان اسرا وارد مدینه شده و بعد از مدتی در همانجا چشم از جهان فرو میبندد. در کتاب «ناسخ التواریخ» روایتی آمده است که میگوید: امکلثوم چهار ماه پس از ورود اهل بیت (علیهالسّلام) به مدینه از دنیا رفت.
[۵۷] سپهر، عباسقلیخان، ناسخ التواریخ، ص۵۶۱.
همچنین مامقانی مینویسد: «امکلثوم، دختر علی (علیهالسّلام)، بعد از آنکه از کربلا بازگشت، در مدینه درگذشت. مدت حضور ایشان در مدینه، چهار ماه و ده روز بود. ایشان پیوسته در این مدت، گریه و زاری میکرد و عزاداری و نوحهسرایی بر پا مینمود تا اینکه وفات یافت». بنابراین باید گفت که منظور از این امکلثوم که بعد از گذشت ۴ ماه در مدینه وفات میکنند، امکلثوم صغری؛ خواهر زینب کبری است و الا حضرت زینب (علیهاالسّلام) ۱۸ ماه پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) و در دمشق وفات مینمایند.
بنابر آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که اگر چه دو دختر از فرزندان امام علی (علیهالسّلام) به نام امکلثوم در بقیع مدفون گردیدهاند ولی هیچکدام زینب کبری (سلاماللهعلیها)، عقیله بنیهاشم نیستند؛ بلکه یکی امکلثوم کبری است که ظاهرا به همسری عمر بن خطاب در آمد و دیگری امکلثوم صغری است که ظاهرا همسر مسلم بن عقیل بوده است.
دیدگاه مصر
برخی بر این عقیده هستند که حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در مصر مدفون است. این دیدگاه، ناشی از اشتراک اسم «زینب» در میان بسیاری از بانوان است و ذهن انسان بهسرعت، متوجه صاحب آن اسمی میشود که کاملتر است.
[۵۸] مغنیه، محمدجواد، بطله الکربلاء، ص۳۹۶.
ادله دیدگاه مصر
در اینجا شایسته است که منابعی را بررسی کنیم که در مورد اثبات وجود قبر بانو زینب (علیهاالسّلام) در مصر، به آنها استناد میشود. منشاء دیدگاه مصر ریشه در ۲ منبع دارد،
۱. رساله رساله کوچک «اخبار الزینبیات» عُبیدلی نسابه؛
۲. منابع متعلق به صوفیه و بهخصوص عبدالوهاب شعرانی.
اخبار الزینبیات
مهمترین کتابی که مرقد حضرت را در مصر دانسته و دیگران به آن اعتماد کردهاند، رساله کوچکی به نام «اخبار الزینبات» نوشته عُبیدلی نسابه (۲۷۷- ۲۱۴) است. در این اثر زنان صحابی و زنان اهل بیت (علیهالسّلام) که نامشان «زینب» است، معرفی شدهاند. این رساله قدیمیترین منبعی است که مصر را مکان دفن حضرت ذکر کرده است. «اخبار الزینبیات» رساله کوچکی است که استاد حسن قاسم مصری در بلاد شام به آن دست یافته و با اضافات بسیار، آن را ضمیمه کتاب «سیده زینب» کرده و در سال ۱۳۳۳ قمری چاپ کرده است.
مهمترین دلیل موافقان دیدگاه مصر رساله کوچک «اخبار الزینبیات» عُبیدلی نسابه است؛ چرا که سنگبنای این دیدگاه، نزد قدما، همین رساله است و بسیاری از علما، به آن استناد کردهاند. در این رساله شش روایت نقل شده که هر یک گویای سفر هجرتگونه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به مصر و رحلت و دفن آن بانوی بزرگوار در شهر قاهره است. از این روایات چنین به دست میآید که:
زینب کبری (سلاماللهعلیها) دختر امام علی (علیهالسّلام) و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، پس از حادثه کربلا و بازگشت از سفر کوفه و شام، مردم مدینه را به قیام علیه حکومت استبدادی بنیامیه دعوت میکرد. «عمرو بن سعید اشدق» والی مدینه به یزید نامه نوشت و فعالیتهای انقلابی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را به اطلاعش رساند. یزید در پاسخ فرماندارش دستور داد: « أن فَرّق بینها وبینهم». پس به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) دستور دادند که از مدینه خارج شود و به هر کجا که میخواهد سفر کند. بانوی حماسه عاشورایی، در آغاز نپذیرفت و فرمود: «قد علم الله ما صار الینا قتل خیرنا، و سقنا کما تساق الانعام و حملنا علی الاقتاب، فوالله لا اخرج و ان اهرقت دماؤنا»
[۵۹] یوسفی، محمدهادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۲۲۶.
[۶۰] شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۱، ص۴۱.
[۶۱] بیضون، لبیب، موسوعه کربلاء، ج۲، ص۶۴۹.
[۶۲] نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۱۲۱.
[۶۳] قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۶۱۴.
بنیهاشم بهویژه زنان آنان جلسه مشورتی تشکیل دادند تا در این باره تصمیم بگیرند. در این جلسه زینب دختر عقیل خطاب به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) دختر عمویش عرض کرد: «یا ابن عمّاه قد صدقنا الله وعده و اورثنا الارض نتبوّا منها حیث نشاء… و سجزی الله الظالمین اتریدین بعد هذا هواناً، ارحلی الی بلد آمن»
[۶۴] بیضون، لبیب، موسوعه کربلاء، ج۲، ص۶۴۹.
[۶۵] من علماء البحرین والقطیف، وفیات الائمه، ج۱، ص۴۶۸.
[۶۶] یوسفی، محمدهادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۲۲۶.
[۶۷] قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۶۱۴.
[۶۸] عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۱۷.
در پی سخن دختر عقیل، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) تصمیم گرفت تا مدینه را ترک کند. او مصر را برای هجرت دوباره برگزید و با برادرزادگانش حضرت فاطمه و سکینه؛ دختران امام حسین (سلاماللهعلیهم)
[۶۹] عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۱۹.
در ماه رجب سال ۶۱ هجری به سوی مصر رهسپار شد و در اول شعبان سال ۶۱ هجری وارد مصر شد.
[۷۰] شهرستانی، سید صالح، تاریخ النّیاحه علی الامام الشهید الحسین بن علی (علیهماالسلام)، ج۱، ص۹۱.
[۷۱] من علماء البحرین والقطیف، وفیات الائمه، ص۴۶۸.
[۷۲] بیضون، لبیب، موسوعه کربلاء، ج۲، ص۶۴۵.
[۷۳] نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۱۲۲.
[۷۴] شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۱، ص۴۲.
[۷۵] قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۶۱۵.
والی مصر که «مسلمه بن مخلد انصاری» بود، با جمعی از یارانش به استقبال کاروان تازه وارد علویان شتافتند. هنگام ملاقات، اشکها سرازیر شد و ناخودآگاه مجلس عزا برپا گردید: «فعزاها مسلم، و بکی فبکت و بکی الحاضرون، ثم احتملها الی داره، بالحمراء، فاقامت بها احد عشر شهراً و خمس عشر یوماً، و توفیت و شهدت جنازتها، و صلی علیها مسلم بن مخلد فی جمع بالجامع، و رجعوا بها فدفنوها بالحمراء…»
[۷۶] قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۶۱۶.
[۷۷] شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۱، ص۴۲.
[۷۸] عده من الباحثین و المفکرین المصریین، أهل البیت فی مصر، ص۴۵۵.
[۷۹] یوسفی، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۲۲۷.
بنابراین روایت، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در خانه والی مصر ساکن شد. پس از ۱۱ ماه و ۱۵ روز (از شعبان سال ۶۱ تا رجب سال ۶۲ هجری) در روز یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری حضرت، دعوت حق را لبیک گفت و بنا بر وصتش، در خانه مسلمه (محل زندگیاش) دفن شد.
[۸۰] عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۲۱.
در «اخبار الزینبیات» با سند مرفوع از رقیه بنت عقبه بن نافع الفهری نقل شده که گفت: هنگامی که زینب دختر علی (علیهالسّلام) پس از مصیبت کربلا به مصر آمد، من در میان استقبال کنندگان بودم. مسلمه بن مخلد و عبدالله بن حارث و ابوعمیره مزنی پیش رفتند. مسلمه تعزیت گفت و آن دو و حاضران گریستند. سپس زینب (سلاماللهعلیها) این آیه را تلاوت فرمود: «هذا ما وعد الرّحمن و صدق المرسلون»
[۸۱] یس/سوره۳۶، آیه۵۲.
آنگاه مسلمه حضرت را به خانهاش در محله «الحمراء» برد. زینب کبری (سلاماللهعلیها) به مدت ۱۱ ماه و ۱۵ روز در آنجا ماند تا اینکه وفات یافت. من در تشییع جنازه حاضر بودم. مسلمه در مسجد جامع بر او نماز خواند و جنازه را به حمراء بازگرداندند و طبق وصیتش در استراحتگاه او در همان خانه دفن کردند.
[۸۲] یوسفی، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۲۲۷.
[۸۳] قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۶۱۶.
[۸۴] شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۱، ص۴۲.
کشف و شهود صوفیه
علاوه بر روایات «اخبار الزینبیات»، مهمترین دلیل دیگر دیدگاه مصر، حکایات صوفیان است که زینبیه قاهره را از آن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میدانند. منابعی که متعلق به صوفیه است؛ مستندات خود را تنها به کشف و شهود مرشد و پیر صوفیه، شیخ علی مجذوب ارجاع میدهد؛ همان شخصی که صوفیه در مورد وی ادعا میکند که او، قادر به خواندن و نوشتن نبوده است.
[۸۵] عبدالوهاب بن احمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰.
[۸۶] نوری طبرسی، میرزا حسین، النجم الثاقب فی احوال الامام الحجّه الغائب، ج۱، ص۳۹۴.
همچنین بر این باورند که محل کشف و شهود وی، کتاب یا لوحی است که محفوظ از محو و اثبات است، در نتیجه هرگاه شیخ سخنی میگفت، حتماً در همان صفحهای که گفته بود، قرار میگرفت.
[۸۷] نوری طبرسی، میرزا حسین، النجم الثاقب فی احوال الامام الحجّه الغائب، ج۱، ص۳۹۴.
[۸۸] عبدالوهاب بن احمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰.
این شخص تنها مصدری است که بر اساس نظریه او، صوفیه معتقداند که شخص دفن شده در قنطره السباع، بدون شک همان زینب، دختر علی (علیهالسّلام) است. تنها شخصی که این نظریه را از شیخ مجذوب نقل کرده است، عبدالوهاب شعرانی (م ۹۷۳ ه.ق) است. در این مورد از شعرانی نقل شده که گفت: «خبر داد مرا سید من «علی خوّاص» که سیده زینب مدفون در قناطر السباع دختر امام علی (علیهالسّلام) است و شک نیست که در همین محل مدفون است.»
[۸۹] شبراوی، عبد الله بن محمد، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۱۲.
[۹۰] بیضون، لبیب، موسوعه کربلاء، ج۲، ص۶۴۸.
[۹۱] حسن شراب، محمد محمد، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص۳۷۷.
تمام دانشمندان بعد از شعرانی نیز همچون قلیوبی، صبان، عدوی، شبلنجی، شبراوی، رفاعی، ازهری و علامه شیخ جعفر نقدی در کتاب زینب الکبری، از وی در این زمینه پیروی کرده و نظریه فوق را نقل نمودهاند.
[۹۲] عدوی حمزاوی، حسن، مشارق الأنوار فی فوز أهل الاعتبار، ص۱۰.
[۹۳] حسن شراب، محمد محمد، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص۳۷۷.
[۹۴] نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۲۹.
[۹۵] نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۱۲۲.
[۹۶] محمدقاسم مصری، حسن، السیده زینب (علیهاالسّلام)، ص۱۳.
رد دیدگاه مصر
مصادر و منابعی که قبر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را در مصر ذکر کردهاند، دارای ضعفو نارسایی هستند. این ضعفها دیدگاه مصر را با چالش مهمی مواجه ساخته و اعتقاد به وجود بارگاه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در قاهره را متزلزل میسازد. مهمترین عیوب و نقایصی که این آثار دارند، عبارتند از:
ضعف اخبار الزینبیات
یکی از کتابهایی که مصریها برای اثبات مدعای خود به آن تمسک جستهاند، کتاب اخبارالزینبات، منسوب به عبیدلی نسابه معروف است. انتشار این کتاب سبب شد صاحبنظرانی غیرمصری هم بر این باور شوند که آن حضرت در مصر مدفون است. حتی مطالب تاریخی دیگر آن هم به کتابها راه یافت و اکنون به صورت یکی از منابع تحقیق در آمده است. این کتاب کمحجم به معرفی آن عده از زنان اهل بیت و اصحاب پرداخته که اسمشان زینب است.
حسن قاسم مصری، در شام به رساله کوچکی بهنام «اخبار الزینبیات» از عبیدلی نسابه دست یافت و همراه با اضافاتی، آنها را چاپ کرد. وی به روایاتی از این رساله برای تایید وجود مرقد زینب (علیهاالسّلام) در مصر استدلال نموده است. بنا بنوشته استاد حسن قاسم مصری یکی از دوستان او که ساکن شام بود رسالهای خطی بهنام اخبار الزینبیات را در حلب مییابد و برای او میفرستد حسن قاسم مصری نیز متن کامل آن را در کتاب سیده زینب میآورد. بنابراین کتاب اخبار الزینبیات اولین بار در سال ۱۳۳۳ ق. چاپ شد.
نام عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله بن حسین الاصغر بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، (م ۲۷۰ ه.ق) است. بیگمان مدح و ثقه بودن این مرد، بارها در کتابهای رجال و انساب آمده است. نجاشی او را به علم، صدق و فضیلت توصیف کرده و میگوید: «وی از امام رضا (علیهالسّلام) روایت کرده و کتابهایی تالیف نموده است که «نسب آل ابیطالب» و «کتاب المسجد» از جمله آثار اوست».
[۹۷] نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۴۴۱.
اما انتساب اخبار الزینبات به عبیدلی پذیرفته نیست، و ظاهرا تـوسط کـسانی ساخته شده که خواستهاند پاورپوینت کامل مزار زینب کبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint (سلاماللهعلیها) را در مصر نشان دهند. بعضی از مواردی که برای نشاندادن ساختگی بودن اخبار الزینبات، ذکر میکنیم.
الف) عدم ذکر اخبار الزینبات جزء آثار عبیدلی؛ عبیدلی راوی و نسّابه معروفی است که شرح حال او در منابع کهن، فراوان آمده است و هیچ کدام نه اسمی از این کتاب بردهاند و نه گفتهاند که او کتابی در مـعرفی زیـنبها نوشته است. اما از سال ۱۳۳۳ ق کـه ایـن رسـاله چاپ شد، نام آن در کتابها بـه عـنوان اثـری از عبیدلی ثبت گردید.
ب) اشکالات سندی؛ نامهایی در سلسله اسناد اخبار الزینبات آمده که در منابع رجالی و روایی نیامده است؛ نه تنها نام بعضی از آنها در منابع رجالی و روایی نیامده، بلکه در هیچ کتابی یافت نشدند. بر فرض صحت انتساب این رساله به عبیدلی نسابه تمام شش روایت مطرح شده در اخبارالزینبیات، از نظر سند، مرفوع و فاقد اعتبار لازم است. چه بسا اندک کسانی که نامشان در متن این روایات آمده یا به نوعی در صحت و سقم این روایات دخیلاند، از دشمنان اهل بیت (علیهالسّلام) به شمار میآیند. به همین دلیل، سخن آنان نیز از درجه اعتبار ساقط است؛ بهویژه «سهل بن فضل» که از امام رضا (علیهالسّلام) روایت نقل کرده است. این فرد نیز شناخته شده نیست و به احتمال زیاد همان «فضل بن سهل ذوالریاستین» وزیر مامون باشد که دشمنی و عداوتش با امام رضا (علیهالسّلام) و اهل بیت (علیهالسّلام) بر کسی پوشیده نیست. همین طور «مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت الزبیری» که کینه و عداوت زبیریان نسبت به اهل بیت (علیهالسّلام) آشکار است.
ج) تناقضات محتوایی؛ از نظر محتوایی نیز روایات ششگانه عبیدلی، دارای معایب، ابهامات و تناقضات تاریخی است که با اندک تاملی، جعلی بودن آنها روشن است. در متن روایات عبیدلی نام افرادی آمده که از دشمنان اهل بیت (علیهالسّلام) شناخته میشوند. از جمله آنها مسلمه بن مخلد انصاری و معاویه بن خدیج هستند که هر دو از دشمنان امام علی (علیهالسّلام) و از دوستان فرماندار معاویه در مصر بودند. دشمنی آنان با اهل بیت (علیهالسّلام) در منابع تاریخی مطرح شده و درنگی باقی نمیگذارد. مسلمه از سرداران بنیامیه است و از بیعت با امام علی و امام حسن مجتبی (علیهماالسّلام) سر باز زده و در جنگ صفین در سپاه معاویه بوده است. در مصر نیز همراه دوستش ابن خدیج، به خونخواهی عثمان برخاسته و دعوت معاویه را لبیک گفته است. در مصر برای یزید کار کرده و به نفع او از مردم بیعت گرفته است. معاویه بن خدیج نیز قاتل محمد بن ابیبکر، یعنی پسرخوانده و فرزند ناتنی و تربیت شده امام علی (علیهالسّلام) است. او پس از به شهادت رساندن محمد، جنازه او را در شکم الاغ مردهای نهاد و آن را آتش زد. چون این خبر به امام علی (علیهالسّلام) رسید، حضرت سخت اندوهگین شد. حال، از یک سو این افراد با آمدن زینب (سلاماللهعلیها) به مصر، به استقبال او میروند و اشکریزان از او پذیرایی میکنند و او را در خانه خود جای میدهند و از سوی دیگر، همان زینب عاشورایی و کربلا دیده و کوفه و شام گذرانده که آن خطبههای بیداریبخش را ایراد کرده، در منزل مسلمه بن مخلد فرود میآید و به مدت یک سال در آنجا زندگی میکند و سرانجام پیش از رحلت، وصیت میکند تا او در همان خانه به خاک بسپارند! آیا استقبال افرادی با این گذشته ننگین، از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پذیرفتنی است؟ چگونه باور کنیم زینب (سلاماللهعلیها) با آن همه سابقه مبارزه با دشمنان اهلبیت (علیهالسّلام)، در خانه دشمن پدر و برادرش پناه برده و آن دشمن مهربانتر از دوست! پس از مرگ زینب کبری (سلاماللهعلیها) بر او نماز خوانده و در منزلش دفن کرده است؟! مردان بنیهاشم در این لحظات پایان عمر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) کجا بودند؟ چگونه ممکن است در مدت اقامت آن حضرت در مصر، هیچ کدام از بنیهاشم و علویان به دیدار زینب نرفته باشند؟! عبدالله بن جعفر در این هنگام کجاست و چرا از همسرش خبر ندارد؟ وقتی در این تناقضات تاریخی درنگ میکنیم، درمییابیم که روایات عبیدلی بر اساس خواسته مخالفان اهل بیت (علیهالسّلام) تنظیم و جعل شده است.
بطلان قول صوفیه
یکی از منابع دیدگاه مصر، کتابهای مربوط به صوفیه است. صوفیان به کشفیات شیخ خود اعتماد کرده و بدون دلیل و تنها بنا به گفته شیخ خود، مرقد حضرت را در مصر ذکر کردهاند؛ از جمله شیخ عبدالوهاب شعرانی (متوفای ۹۷۳) که به سخن شیخ خود «علی مجذوب»، از سران صوفیه، اعتماد کرده است. مایه تعجب است که دیدگاه شعرانی درباره تایید و صحیح دانستن مزار منسوب به حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مصر، که مبتنی بر مکاشفه شیخ او، (شیخ علی مجذوب) است برای کسانی که شناخت و تسلط صحیح و کافی به حقایق دین ندارند، پایه و اساس قرار گرفته است. در معرفی شخصیت علی مجذوب چنین آمده است: «او فردی بیسواد و مکتب ندیده بود و خواندن نمیدانست.»
[۹۸] عبدالوهاب بن احمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۰.
[۹۹] نوری طبرسی، میرزا حسین، النجم الثاقب فی احوال الامام الحجّه الغائب، ج۱، ص۳۹۴.
[۱۰۰] سابقى، محمد حسنین، مرقد العقیله زینب (علیهاالسّلام)، ص۹۳.
شعرانی از شیخ مجذوب نقل کرده است: «آنکه در قنطره السباع به خاک رفته، قطعاً زینب بنت علی (علیهالسّلام) است.» و این سخن فاقد مدرک، مصدر و سند قطعی یک مطلب مهم تاریخی قرار گرفته و با کمال تاسف بسیاری از نویسندگان بدون تامل، این مطلب را در آثار خود نقل کردهاند؛ اما آشکار است که سخن و الهامات این شیخ صوفیه سندیت تاریخی ندارد و بیارزش بودن نظریات شعرانی و کتابهایش که سرشار از غلو، اشتباه و خرافهبافی است، بر کسی مخفی نیست.
نفی ورود اولاد امام علی
انکار ورود فرزندان بلافصل امام علی (علیهالسّلام) به مصر؛ مورخان بزرگ و پژوهشگرانی که از تاریخ مصر، آگاهی دقیق دارند، ورود هیچکدام از فرزندان بلافصل امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را به مصر صحیح ندانستهاند. بعضی مورخان مصری به صراحت گفتهاند که هیچ کدام از فرزندان صلبی امام علی (علیهالسّلام) به مصر نرفتهاند؛ از جمله:
۱. نورالدین علی بن احمد سخاوی مینویسد: «قیل: إنها (سکینه بنت زین العابدین بن الحسین بن علی) أول علویه قدمت إلی مصر؛ میگویند: سکینه دختر امام زین العابدین (علیهالسّلام) اولین علوی است که وارد مصر شد.»
[۱۰۱] نورالدین سخاوی، علی بن احمد، تحفه الأحباب و بغیه الطلاب، ص۹۴.
۲. ابن دقماق (م۷۹۲ق) و مقریزی (م۸۴۵ق) نخستین علوی را که وارد مصر شد، محمد بن علی بن محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب دانسته اند که در سال ۱۴۵ق و در زمان حکومت یزید بن حاتم مهلبی بوده است.
[۱۰۲] وردانی، صالح، الشیعه فی مصر، ص۲۴.
[۱۰۳] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۱۱.
[۱۰۴] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۱۵۸.
[۱۰۵] ابن دقماق، ابراهیم بن محمد، الانتصار، ج۴، ص۶۵.
[۱۰۶] ابوعمر کندی، محمد بن یوسف، کتاب الولاه و کتاب القضاه للکندی، ص۸۴.
[۱۰۷] عده من الباحثین و المفکرین المصریین، أهل البیت فی مصر، ص۲۶.
۳. شمسالدین محمد بن ناصرالدین مصری معروف به ابن زیات (م۸۱۴ق) نقل میکند: «إن أول من دخل مصر من ولد علی (کرم الله وجهه) سکینه بنت الحسین بن علی (رضی الله عنهم)؛ اولین شخص از فرزندان علی(کرّم الله وجهه) که وارد مصر شد، سکینه دختر علی بن حسین بود.»
[۱۰۸] ابن زیات، محمد بن ناصرالدین، الکواکب السیاره، ص۳۰.
[۱۰۹] عده من الباحثین و المفکرین المصریین، أهل البیت فی مصر، ص۳۰۱.
[۱۱۰] زین الدین، عثمان بن موفق، مرشد الزوار الی قبور الابرار، ج۱، ص۱۵۴.
[۱۱۱] کنوز الذهب فی تاریخ حلب، سِبْط ابن عَجَمی، احمد بن ابراهیم، ج۲، ص۴۰.
۴. علیمبارک پاشا نیز از سخاوی چنین نقل میکند: «ان المنقول عن السلف إنه لم یمت أحد من اولاد الامام علی (علیهالسّلام) لصلبه بمصر؛ از پیشینیان نقل شده که هیچ کدام از فرزندان بی واسطه امام علی (علیهالسّلام) در مصر از دنیا نرفتهاند.»
[۱۱۲] پاشا، علیمبارک، الخطط التوفیقیه الجدیده، ج۵، ص۲۹.
وارد نشدن هیچیک از فرزندان امام علی (علیهالسّلام) به مصر، حاصل پژوهشی بود که دانشمندان بزرگ مصر به آن پرداختهاند. حال چگونه معقول است که بانوی خردمند، زینب کبری (علیهاالسّلام)، وارد مصر شده و حدود یک سال آنجا اقامت داشته باشد، سپس جلوی دیدگان مردم مصر، به خاک سپرده شده باشد و این رویداد را هیچکدام از مورخانی که فاصله زمانی کمی با این رخداد مهم داشتهاند، ذکر نکرده باشند؟ حتی امام شافعی با وجود اینکه به صراحت دوستی خالص و صادقانه خود با اهلبیت (علیهمالسّلام) را اعلام کرده بود، از وجود مزار حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مصر اطلاع ندارد؛ و در آنجا به زیارت آن حضرت (علیهاالسّلام) نمیرود؛ همانگونه که به تواتر اخبار مربوط به زیارت بانو نفیسه (علیهاالسّلام) از سوی ایشان، ذکر شده است.
عدم نقل جهانگردان
سیاحان و جهانگردان مسلمانی که جهان اسلام، به ویژه مصر را سیاحت کردهاند، از مدفن حضرت زینب دختر امام علی (علیهالسّلام) در آن سرزمین چیزی نگفتهاند. گردشگران مسلمانی که در سدههای میانه در سرزمینهای مختلف اسلامی گشتوگذار داشتهاند، مشاهدات خود در مورد آثار با ارزشی همچون مساجد، گورستانها، مدارس و… را ثبت و ضبط کردهاند. از اینرو نوشتههای آنان، این اطمینان را به ما درباره شهرت آثار آنان میدهد. گروهی از آن گردشگران مشهور همانند ابن جبیر، ابن بطوطه و ابن شاهین وارد مصر شدند. این گردشگران، مشاهدات خود را از زیارتگاههای مشهوری ذکر کردهاند که خاستگاه مؤمنان در روزگارشان بوده است؛ ولی هیچکدام از آنان قبر زینب کبری (علیهاالسّلام) در مصر را ذکر نکردهاند. بیاطلاعی سیاحان و جهانگردان مسلمانی که جهان اسلام، به ویژه مصر را سیاحت کردهاند و از دفن حضرت زینب دختر امام علی (علیهماالسّلام) در آن سرزمین چیزی نگفتهاند، دلیل دیگری بر رد دیدگاه مصر است.
۱. ابوالحسن علی بن ابیبکر هروی (م۶۱۱ه.ق)؛ او در کتابش «الاشارات فی معرفه الزیارات» از مزار بانو نفیسه، مزار بانو فاطمه بنت محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (علیهالسّلام)، مزار آمنه بنت محمد بن علی بن حسین (علیهالسّلام) و مزار رقیه بنت علی (علیهالسّلام) نام میبرد؛
[۱۱۳] ابوالحسن هَرَوی، علی بن ابیبکر، الاشارات الی معرفه الزیارات، ص۳۸.
اما میبینیم که این جهانگرد، هیچ قبری را که منسوب به حضرت زینب (علیهاالسّلام) باشد، ذکر نمیکند.
۲. ابن جبیر اندلسی (م۶۱۴ ه.ق)؛ ابن جبیر، زنان علوی و مزارهایشان را اینگونه برشمرده است: «مزار امّکلثوم بنت قاسم، مزار زینب بنت یحیی المتوج، مزار امّکلثوم بنت محمد بن جعفر، مزار امّ عبدالله و مزار مریم بنت علی».
[۱۱۴] ابن جبیر اندلسی، محمد بن احمد، رحله ابن جبیر، ص۲۰.
با این همه نمیبینیم که این جهانگرد در بین مزارهای مذکور، قبر منسوب به زینب کبری (علیهاالسّلام) را ذکر کرده باشد.
۳. ابن بطوطه مغربی (م۷۷۷ه.ق)؛ او تعدادی از زیارتگاههای معروف مصر مانند مزار بانو نفیسه، مزار راس الحسین (علیهالسّلام) و مقبره شافعی را ذکر کرده است.
[۱۱۵] ابوعبدالله مغربی، محمد بن عبدالله، رحله ابن بطوطه، ج۱، ص۲۰۵.
با این همه خواننده محترم در مشاهدات ابن بطوطه، هیچ اثری از مزار زینب (علیهاالسّلام) نمیبیند.
۴. حموی بغدادی (م۶۲۴ه.ق)؛ او نیز وارد مصر شده و تعدادی از مزارهای معروف متعلق به زنان علوی را ذکر کرده است. وی در بین آن بانوان بزرگوار علوی، مزار آمنه، رقیه، بانو نفیسه، فاطمه بنت محمد بن اسماعیل بن امام جعفرصادق (علیهالسّلام)، امّعبدالله و امّکلثوم بنت قاسم را برشمرده است.
[۱۱۶] یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، ج۵، ص۱۴۲.
حال آنکه یاقوت در بین آنها، از مزار منسوب به زینب کبری (علیهاالسّلام) بنت امام علی (علیهالسّلام) سخنی به میان نیاورده است.
عدم ثبت مورخان
ما در اینجا اسامی گروهی از مورخان مصر را میآوریم که تالیفاتشان را محدود به مناطق مصر، مساجد و اماکن زیارتی آن نموده و نیز تاریخدانانی که درباره اخبار پادشاهان مصر و حوادث کامل آن کتاب نوشتهاند و کتابهایشان درباره تاریخ مصر، منابع مطمئنی به شمار میآید. این تاریخنویسان مصر به وجود قبر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در قاهره اشاره نکردهاند.
۱. مقریزی (م۸۴۵ه.ق)؛ متولد مصر است و کتابهای ارزشمندی درباره تاریخ مصر و اخبار مربوط به فاطمیان دارد. او اماکن متبرکه و زیارتی مصر را ذکر کرده و مزار راس زید بن علی (سلاماللهعلیه)
[۱۱۷] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۳۱۶.
که در مصر مدفون است، مزار امّکلثوم بنت محمد بن جعفرصادق (علیهالسّلام)
[۱۱۸] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۳۲۷.
و مزار خانم نفیسه را بر شمرده است.
[۱۱۹] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۳۲۵.
[۱۲۰] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۳۲۶.
[۱۲۱] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۳۲۷.
او آداب و رسوم شیعیان مصر در دوران فاطمیها و گردهمایی آنان در روز عاشورا در مزار امّکلثوم و بانو نفیسه را ذکر کرده است؛ اما در تمامی کتابهای او، هیچ یادی از قبر زینب کبری (علیهاالسّلام) به میان نیامده است. در حالی که اگر در آنجا مقبرهای برای حضرت زینب (علیهاالسّلام) وجود داشت، هرگز شیعیان، گرد آمدن در آنجا و نوحهسرایی و گریهکردن در روز عاشورا را از یاد نمیبردند. همان طوری که آنان در مزار امکلثوم، بنت محمد بن جعفر صادق (علیهالسّلام)، و مزار بانو نفیسه، نوحهسرایی نموده و بر امام حسین (علیهالسّلام) گریه میکنند. با این وجود همانطور که قبلاً نیز گفتهایم مقریزی در مقدمه کتاب خود، به عدم ورود فرزندان بلافصل امام علی (علیهالسّلام) به مصر تصریح کرده است.
[۱۲۲] وردانی، صالح، الشیعه فی مصر، ص۲۴.
[۱۲۳] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۱۱.
[۱۲۴] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۱۵۸.
[۱۲۵] ابن دقماق، ابراهیم بن محمد، الانتصار، ج۴، ص۶۵.
[۱۲۶] ابوعمر کندی، محمد بن یوسف، کتاب الولاه و کتاب القضاه للکندی، ص۸۴.
[۱۲۷] عده من الباحثین و المفکرین المصریین، أهل البیت فی مصر، ص۲۶.
۲. ابن زیات (م۸۱۴ه.ق)؛ او درباره مقبرههای زیارتی مصر، کتابی پرحجم و در نهایت دقت و متانت دارد که آن را «الکواکب السیاره فی ترتیب الزیاره» نامیده است. وی در این کتاب، تمامی زنانی را که زینب نام دارند و در مصر دفن شدهاند، آورده است و از زندگینامه، وفات، مقبرههای آنان و همچنین از مقبرههای معروف دیگر در مصر سخن گفته است. اما در بین آن اسامی، نام زینب کبری (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیهالسّلام) مشاهده نمیشود.
[۱۲۸] ابن زیات، محمد بن ناصرالدین، الکواکب السیاره فی ترتیب الزیاره، ص۵۲.
۳. حافظ سخاوی (م۹۰۲ه.ق)؛ وی درباره زندگی حضرت عقیله، زینب (علیهاالسّلام)، تالیفاتی منحصربهفرد دارد که در آن به بیان بزرگواری، فضایل و مصیبتهای ایشان پرداخته است؛ اما علیرغم تبحر و آگاهی گستردهاش در زمینه تاریخ کشورش مصر، مطلبی را در کتاب خود ذکر نکرده است که حاکی از مدفون بودن حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مصر باشد. او معتقد است که، هیچکدام از فرزندان نسل امام علی (علیهالسّلام) در مصر از دنیا نرفته است.
[۱۲۹] پاشا، علیمبارک، الخطط التوفیقیه الجدیده، ج۵، ص۲۹.
۴. حافظ سیوطی (م۹۱۱ه.ق)؛ وی درباره تاریخ مصر، کتاب با ارزشی به نام «حسن المحاضره فی تاریخ مصر و القاهره» دارد که در آن از قبر بانو نفیسه صحبت به میان آورده و زندگینامه ایشان را بیان کرده است.
[۱۳۰] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، حسن المحاضره، ج۱، ص۵۱۱.
[۱۳۱] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، حسن المحاضره، ج۲، ص۹۲.
او همچنین رساله دیگری دارد که درباره زندگینامه آن دسته از مردان و زنان صحابی است که وارد مصر شده یا در آنجا درگذشتهاند. وی این رساله را «درّ السحابه فیمن دخل مصر من الصحابه» نامیده است. این رساله به طور کامل در کتاب «حسن المحاضره»،
[۱۳۲] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، حسن المحاضره، ج۱، ص۱۶۷.
آورده شده است و در آن زندگینامه هفت بانوی صحابی که وارد مصر شدهاند، ذکر شده است؛ اما در میان آنان، نام بانوی خردمند، حضرت زینب (علیهاالسّلام)، به چشم نمیخورد.
سیوطی، رساله دیگری به نام «العجاجه الزرنبیه فی السلاله الزینبیه» دارد که به رساله زینبیه معروف است. این رساله چاپ شده و بسیار مشهور است و در سراسر جهان اسلام نیز توزیع شده است. سیوطی در آن کتاب، کوچکترین اشارهای به این مطلب نکرده است که زینب (علیهاالسّلام)، آن بانوی خردمند، به مصر مسافرت کرده و در آنجا دیده از جهان فرو بسته است.
اما در رابطه با این ادعای شیخ جعفر نقدی نجفی که میگوید: «سیوطی یکی از مورخانی است که معتقد است زینب کبری (علیهاالسّلام) در مصر مدفون است.» با حفظ احترام باید گفت که بدون شک، چنین ادعایی از سوی وی، ناشی از بیدقتی میباشد، چون سیوطی در هیچ اثری چنین ادعایی نکرده است.
[۱۳۳] نقدی، جعفر، زینب کبری (سلاماللهعلیها)، ص۱۲۳.
بسیاری از دیگر مورخان مشهور مصری مانند ابن میسر مصری، ابن دقماق مصری، ابن تغری بردی و… نیز در کتب خود نامی از حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) نیاوردهاند.
عدم اطلاع فاطمیان
یکی از واضحترین دلایل بر عدم وجود قبر بانو زینب (علیهاالسّلام) در مصر، این است که ما در تاریخ خلفای فاطمی، هیچ مزاری که منسوب به بانو زینب (علیهاالسّلام) باشد، در زمره مزارهای مشهور آن دوره نمییابیم. با اینکه زمامداران فاطمی مصر بنابر قول مشهور، از خاندان علوی بودند و نسبشان را به علویان میرساندند و به احیای اندیشههای علوی علاقه نشان میدادند و شعائر شیعیان؛ هرچند شیعیان اسماعیلی را گرامی میداشتند، درباره قبر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) چیزی ننوشته و از خود به یادگار نگذاشتهاند؛ درحالی که نسبت به قبور دیگر علویان مصر ساکت نبوده و در عمران و گسترش و معرفی آنان کوشیده و به زیارت آنان رفتهاند؛ از جمله به زیارت امامزادگان ثلاث سیده نفیسه، دختر حسن الانور، سیده کلثوم، دختر محمد بن جعفر صادق (علیهالسّلام) و بارگاه سیده زینب بنت یحیی المتوّج بن حسن الانور رفته و قبور آنان را آباد کردهاند.
شیعه در زمان خلفای فاطمی به شکوفایی رسید و در زمینه نشر افکار و به جا آوردن مراسم دینیشان، موفقیت چشمگیری کسب کرد.
[۱۳۴] حسن، حسن ابراهیم، الفاطمیون فی مصر، ص۸۹.
خلفای فاطمی بودند که با اهتمام و توجه ویژهای، پایهگذار سنت بزرگداشت روز غدیر در مصر شدند.
[۱۳۵] قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی فی صناعه الانشاء، ج۱۳، ص۲۴۴.
[۱۳۶] قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی فی صناعه الانشاء، ج۲، ص۴۴۵.
[۱۳۷] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۲۵۵.
[۱۳۸] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۱۹۰.
مذهب اهل بیت در عصر فاطمیان رایج بود و بر روی سکههای قرمز رنگ نوشته بودند: «لا اله الا الله محمد رسول الله و علی افضل الوصیین و وزیر المرسلین.» سپس اسامی پنج تن از افراد شریف اهل بیت (پنج تن آل عبا) ذکر شده بود. منارههای تمام مساجد مصر، طنین «حیّ علی خیر العمل» سر میدادند.
[۱۳۹] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۳۶.
[۱۴۰] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۱۶۱.
[۱۴۱] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۴، ص۴۹.
[۱۴۲] مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۴۳.
این عبارت از زبان تمامی مؤذنهای مساجد مصر، طنینانداز میشد. همچنین روز عاشورا برای آنان روز اندوه بود و بازارها تعطیل میشد. نوحهگران به سمت مسجد جامع قاهره میرفتند و دستهجمعی مصیبت اهلبیت میخواندند.در این دوره، موقعیت و جایگاه شیعیان تقویت شد؛ در نتیجه، آنان در روز عاشورا، در قالب دستههای بزرگ، در مزار بانو نفیسه و بانو کلثوم، بنت محمد بن جعفر صادق (علیهالسّلام) گرد هم آمده و به نوحهسرایی و گریه میپرداختند.
[۱۴۳] مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۲۰.
[۱۴۴] مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۱۴۶.
[۱۴۵] مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفا باخبار الائمه الفاطمیین الخلفا، ج۲، ص۶۷.
[۱۴۶] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج۲، ص۳۳۰.
[۱۴۷] مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 