پاورپوینت کامل مزار خالد بن ولید ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مزار خالد بن ولید ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مزار خالد بن ولید ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مزار خالد بن ولید ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :

مرقد خالد بن ولید

خالد بن ولید یکی از اصحاب پیامبر است که در سال شش یا هفت هجری بعد از صلح حدیبیه مسلمان شد. وی قبل از مسلمان شدن فرماندهی از فرماندهان لشگر کفر در بدر احزاب و خندق بود و کسی بود که در جنگ احد با حمله به مسلمانان از شکاف کوه بزرگترین ضربه در احد را به اسلام وارد آورد؛ در این مقاله به برخی رفتارهای خالد و مقایسه مقبره خالد با امام حسن عسکری می‌پردازیم تا شخصیت خالد و همچنین برخورد دوگانه و غیرمنطقی وهابیون در ساخت مقبره و زیارت، بیشتر روشن شود.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – تحریف در روایات
۳ – لقب شمشیر خدا
۴ – خالد در زمان پیامبر
۴.۱ – فرمانده جنگ علیه اسلام
۴.۲ – بعد از مسلمان شدن
۵ – قیاس خالد با امیرمؤمنان
۶ – بیزاری پیامبر از خالد
۶.۱ – جنگ بدون اذن پیامبر
۶.۱.۱ – اسلام بنی‌جذیمه
۶.۱.۲ – نیرنگ خالد
۶.۱.۳ – دیدگاه مهاجرین و انصار
۶.۱.۴ – علت کشتار
۶.۱.۵ – نقل بخاری
۷ – خالد بعد از رحلت پیامبر
۷.۱ – قصد ترور امیرمومنان
۷.۱.۱ – نقل سمعانی
۷.۱.۲ – نقل در منابع شیعه
۷.۲ – کشتار و درخواست ازدواج
۷.۲.۱ – سخن ابوبکر
۷.۳ – هدیه دادن دختری از مسلمانان
۷.۴ – قتل و تجاوز
۷.۴.۱ – خشونت و شهوت
۸ – پانویس
۹ – منبع

مقدمه

همیشه در تاریخ دیده شده است که عده‌ای با سوء استفاده از قدرت و ابزارهای تبلیغی، در موارد مختلف برخوردهای دوگانه‌ای اعمال می‌کنند؛ یعنی اگر چیزی به نفع ایشان و یا در اختیار آنها باشد خوب بوده و اگر همان شیء در دست دیگران باشد آن را بد می‌شمارند:
به موارد ذیل توجه نمایید:
ساخت حرم و ضریح برای بزرگان:
حرم صحابی رسول خدا خالد بن ولید و یا به اصطلاح اهل سنت “سیف الله المسلول” در سوریه:

حرم امام حسن عسگری (علیه‌السّلام) یازدهمین امام شیعیان:

داخل حرم صحابی رسول خدا خالد بن ولید و یا به اصطلاح اهل سنت “سیف الله المسلول”:

داخل حرم امام حسن عسکری امام یازدهم شیعیان:

سنگ قبر و عمامه صحابی رسول خدا خالد بن ولید و یا به اصطلاح اهل سنت “سیف الله المسلول”:

سنگ قبر و عمامه امام حسن عسگری (علیه‌السّلام) امام یازدهم شیعیان:
متاسفانه دیگر قبر و ضریحی بر جای نمانده است تا بخواهیم تصویر آن را برای شما بگذاریم اما می‌توانیم تصویر عمامه حضرت را برای مشتاقان در این صفحه قرار دهیم:

تحریف در روایات

در بسیاری از موارد شاهد هستیم که روایات به خاطر حفظ آبروی کسی تحریف می‌گردد؛ یکی از این موارد در مثال ذیل است:
این تصویر، تصویر سنگ ورودی حرم خالد بن ولید است که در آن تحریف صورت گرفته است؛ به متن اصلی توجه فرمایید:

وعن خالد بن الولید رضی الله عنه انه قال عند موته مافی موضع شبر الا وفیه ضربه او طعنه وها اناذا اموت کما یموت العیر فلا نامت اعین الجبناء

[۱] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۴۳۱.

[۲] ابن‌تیمیه، أحمد بن عبدالحلیم، کتب ورسائل وفتاوی ابن‌تیمیه فی الفقه، ج۲۸، ص۴۵۵.

[۳] ابن‌کثیر، إسماعیل بن کثیر، تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۳۰۶.

[۴] مزی، جمال‌الدین، تهذیب الکمال، ج۸، ص۱۸۹.

[۵] یوسف بن عبداللَّه، الاستیعاب، ج۲، ص۴۳۰.

[۶] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۸۲.

خالد می‌گوید: من مانند شتر می‌میرم (دور از جنگ و جدال و بدون آن که کسی به او توجه داشته باشد) اما ایشان نوشته‌اند: من در خانه خود و به مرگ طبیعی می‌میرم.
در این مورد، اگر متن اصلی را باقی می‌گذاشتند سبب منقصتی برای خالد نمی‌شد زیرا وی فقط می‌خواسته حالت مردن خود را تشبیه کند اما شاید از جهت ادبی این کلام مناسب مقام نبود لذا تحریف شده است.

لقب شمشیر خدا

وقتی از اهل‌سنت می‌پرسیم که آیا تنها خالد شمشیر خدا بوده است که او را سیف الله می‌نامید؛ مگر نه اینکه او در غزوات اصلی و ابتدایی رسول خدا با مشرکان مکه حاضر نبوده است و بالعکس در آن جنگ‌ها اسلام با شمشیر علی (علیه‌السّلام) استوار شد و در حقیقت او صاحب لقب سیف الاسلام است، در جنگ احد که منادی به خاطر دفاع امیرمومنان از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آسمان و زمین ندا داد که: لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار؛ جوانمردی مانند علی نیست و نه شمشیری مانند ذوالفقار.
می‌گویند: رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خالد بن ولید را به لقب سیف الله ملقب ساخته‌اند. جدای از اینکه در روایت ایشان آمده است: “سیف من سیوف الله” یعنی شمشیری از شمشیر‌های خدا

[۷] بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۷۲، شماره۳۵۵۷.

[۸] بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۴۳، شماره۴۲۶۲.

نه اینکه او تنها شمشیر باشد به مواردی از تاریخ مراجعه می‌کنیم که در آن شجاعت‌های خالد آمده است:

خالد در زمان پیامبر

زندگی خالد در زمان پیامبر را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد: قبل از مسلمان شدن که فرماندهی جنگ بر علیه اسلام را بر عهده داشت و بعد از سلام که باز هم نیت سوء به مسلمین داشت.

فرمانده جنگ علیه اسلام

این نکته که خالد در تمامی جنگ‌ها قبل از مسلمان شدنش بر ضد اسلام تلاش می‌کرد و حتی در جنگ احد او بود که سبب شهادت تعداد زیادی از مسلمانان و حضرت حمزه و نیز شکسته شدن دندان رسول خدا و سایر مصایب گردید:
ثم ان بعض القوم لما ان راوا انهزام الکفار بادر قوم من الرماه الی الغنیمه وکان خالد بن الولید صاحب میمنه الکفار فلما رای تفرق الرماه حمل علی المسلمین فهزمهم وفرق جمعهم وکثر القتل فی المسملین

[۹] رازی، فخر الدین، التفسیر الکبیر، ج۹، ص۳۷۶.

مسلمانان وقتی شکست کفار را دیدند عده‌ای از تیر‌اندازان به جمع آوری غنیمت پرداختند؛ خالد بن ولید فرمانده جناح راست لشکر کفار بود؛ وقتی پراکنده شدن تیر‌اندازان را دید بر مسلمانان حمله کرده و ایشان را پراکنده ساخت و بین ایشان فاصله‌ انداخت و به همین جهت کشتگان در بین مسلمانان زیاد شد.

و حتی بعد از این ماجرا قصد داشت که با حمله‌ای دوباره کار اسلام را یکسره کند؛ اما به خاطر جانفشانی‌های عده‌ اندکی از مسلمانان این نقشه ناکام ماند:
واخرج ابن‌جریر وابن المنذر وابن ابی حاتم عن ابن‌جریج قال انهزم اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم فی الشعب یوم احد فسالوا ما فعل النبی صلی الله علیه وسلم وما فعل فلان فنعی بعضهم لبعض وتحدثوا ان النبی صلی الله علیه وسلم قتل فکانوا فی هم وحزن فبینما هم کذلک علا خالد بن الولید بخیل المشرکین فوقهم علی الجبل وکان علی احد مجنبتی المشرکین وهم اسفل من الشعب فلما راوا النبی صلی الله علیه وسلم فرحوا فقال النبی صلی الله علیه وسلم اللهم لا قوه لنا الا بک ولیس احد یعبدک بهذا البلد غیر هؤلاء النفر فلا تهلکهم وثاب نفر من المسلمین رماه فصعدوا فرموا خیل المشرکین حتی هزمهم الله وعلا المسلمون الجبل فذلک قوله”وانتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ”

[۱۰] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۳۳۰.

[۱۱] ابن‌منذر، تفسیر ابن‌منذر، ج۱، ص۳۹۳.

یاران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در پای کوه در روز احد شکست خوردند؛ پس از یکدیگر سوال می‌کردند که رسول خدا چه کرد؟ فلانی چه کرد؟ پس عده‌ای خبر شهادت عده‌ای دیگر را دادند و عده‌ای چنین گفتند که رسول خدا کشته شده است. پس در همین حالت ناراحتی و‌ اندوه بودند که خالد بن ولید با سوارانی از مشرکین بر روی کوه و بالای سر ایشان رفته – در حالیکه فرمانده یکی از دو جناح مشرکین بود – در حالیکه مسلمانان از پای کوه پایین تر بودند، وقتی که ایشان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را دیدند خشنود شدند؛ پس رسول خدا فرمودند: خداوندا ما نیرویی جز از تو نداریم؛ و کسی در این شهر غیر از این عده تو را نمی‌پرستد؛ پس ایشان را هلاک مکن؛ در همین هنگام عده‌ای از تیر‌اندازان مسلمانان به سرعت حرکت کرده از کوه بالا رفتند؛ پس سواران مشرکین را هدف تیر قرار داده تا اینکه خداوند ایشان را شکست داده و مسلمانان بر کوه بالا رفتند؛ و این همان کلام خداوند است که ” شما اگر ایمان داشته باشید بالاتر هستید “
او حتی تا زمان صلح حدیبیه از کفار دفاع می‌کرد و کسی بود که کفار او را برای جلوگیری از رسیدن رسول خدا به مکه فرستادند.

[۱۲] بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۹۷۴ شماره ۲۵۸۱.

ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌گوید وی در سال هشتم بعد از هجرت اسلام آورده است.

[۱۳] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۶۶.

بعد از مسلمان شدن

در موارد مختلفی از کتب اهل‌سنت ماجرای زیر و شبیه این ماجرا نقل شده است که خالد می‌خواست عده‌ای تازه مسلمان را بکشد:
واخرج ابن‌جریر وابن ابی حاتم عن السدی فی الآیه قال بعث رسول الله صلی الله علیه وسلم خالد بن الولید فی سریه وفیها عمار بن یاسر فساروا قبل القوم الذین یریدون… فاصبحوا قد هربوا غیر رجل امر اهله فجمعوا متاعهم ثم اقبل یمشی فی ظلمه اللیل حتی اتی عسکر خالد یسال عن عمار بن یاسر فاتاه فقال یا اباالیقظان انی قد اسلمت وشهدت ان لا اله الا الله وان محمدا عبده ورسوله وان قومی لما سمعوا بکم هربوا وانی بقیت فهل اسلامی نافعی غدا والا هربت فقال عمار بل هو ینفعک فاقم فاقام فلما اصبحوا اغار خالد فلم یجد احدا غیر الرجل فاخذه واخذ ماله فبلغ عمارا الخبر فاتی خالدا فقال خل عن الرجل فانه قد اسلم وهو فی امان منی قال خالد وفیم انت تجیر فاستبا وارتفعا الی النبی صلی الله علیه وسلم فاجاز امان عمار

رسول خدا خالد را به جنگی فرستادند که در آن عمار بن یاسر نیز حضور داشت؛ پس به سوی دشمنان شتافتند؛ همگی دشمنان فرار کرده غیر از مردی که به خانواده‌اش دستور داده بود تا لوازمش را جمع کنند سپس در تاریکی شب به سوی لشگرگاه خالد شتافت و از مردم نشانی عمار بن یاسر را سوال کرد؛ وقتی به نزد عمار آمد گفت: ‌ای عمار من اسلام آورده و شهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست؛ و محمد بنده و پیامبر خداست؛ و نیز به تو می‌گویم که قوم من وقتی خبر آمدن شما را شنیدند همگی فرار کردند؛ و تنها من برجا ماندم؛ آیا اسلام من فردا به درد من خواهد خورد؟ (که من را نکشند) وگرنه فرار کنم؛ عمار پاسخ داد: ایمان تو برای تو سود خواهد داشت؛ در همین جا بمان؛ وقتی که صبح شد، خالد دستور حمله را داد اما هیچ کس را غیر از آن مرد پیدا نکردند؛ پس او را و اموالش را گرفتند؛ خبر به عمار رسید پس به نزد خالد آمد و گفت: این مرد را رها کن؛ زیرا او اسلام آورده و در امان من است؛ خالد گفت: تو که هستی که بخواهی کسی را پناه دهی؛ پس شروع به جسارت به هم کردند؛ وبه نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمدند؛ پس ایشان امان عمار را تایید کردند.

[۱۴] سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.

قیاس خالد با امیرمؤمنان

اهل سنت با اینکه خالد را سیف الله معرفی می‌کنند اما وقتی می‌خواهند او را با امیرمومنان قیاس کنند، شجاعت او را در مقابل شجاعت و قدرت امیرمومنان علی (علیه‌السّلام) ‌اندک می‌دانند:
فتح خیبر وکان ذلک علی ید علی (علیه‌السّلام) والقصه مشهوره روی ان استصحب خالد بن الولید وکان یسامیه فی الشجاعه فلما نصب السلم قال لخالد اتتقدم قال لا فلما تقدم علی (علیه‌السّلام) ساله کم صعدت فقال لا ادری لشده الخوف وروی انه قال لعلی (علیه‌السّلام) الا تصارعنی فقال الست صرعتک فقال نعم لکن ذاک قبل اسلامی

[۱۵] رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۴۳.

فتح خیبر: و این پیروزی به دست علی (علیه‌السّلام) بود و این ماجرا مشهور است؛ و نقل شده است که حضرت خالد بن ولید را به همراه خود بردند – در حالیکه او را در شجاعت همطراز علی می‌دانستند – وقتی که نرده‌بان (برای ورود به یکی از قلعه‌ها) نصب شد حضرت به خالد فرمودند: آیا جلو نمی‌روی؟ پاسخ داد: خیر!!! وقتی که امیرمومنان جلو افتادند از خالد پرسیدند که چه مقدار بالا آمده‌ای؟ باز از شدت ترس گفت: نمی‌دانم!!!
و نقل شده است که خالد به امیرمومنان (علیه‌السّلام) گفت: آیا با من کشتی نمی‌گیری؟ حضرت فرمودند: مگر من نبودم که پشت تو را بر زمین زدم؟ عرض کرد: آری اما این ماجرا قبل از اسلام من بود!!!
با این همه عجیب است که اهل سنت تنها و تنها او را شمشیر اسلام و شمشیر کشیده خدا می‌خوانند.

بیزاری پیامبر از خالد

در موارد مختلف در کتب اهل سنت و با اسناد صحیح این جمله را از رسول گرامی اسلام نقل کرده‌اند که حضرت فرمودند: خدایا، من از آنچه خالد بن ولید انجام داد بیزارم!!!
اصل ماجرا چنین است که رسول خدا خالد را برای دعوت عده‌ای از مردم به اسلام و نه برای جنگ به سمت بنی‌جذیمه فرستادند؛ وی کینه‌ای دیرینه با ایشان داشت؛ وی وقتی به نزد ایشان رسید مشاهده کرد که ایشان اسلام آورده‌اند اما به خلاف دستور رسول خدا با ایشان جنگیده و عده زیادی از ایشان را کشت:

جنگ بدون اذن پیامبر

این مضمون و یا مضامین شبیه این عبارت در کتاب‌های مختلف آمده است که رسول خدا خالد را تنها برای دعوت به اسلام و نه برای جنگ فرستادند:
بعث النبی صلی الله علیه وسلم الیهم خالد بن الولید – فی ثلاثمائه وخمسین من المهاجرین والانصار – داعیا الی الاسلام لا مقاتلا. . قال ابن‌اسحاق: حدثنی. . قال: بعث رسول الله خالد بن الولید حین افتتح مکه الی بنی جذیمه داعیا ولم یبعثه مقاتلا.

[۱۶] عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج۸، ص۴۶.

[۱۷] ابن‌سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱۲.

[۱۸] طبری، ابن‌جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۴۱.

[۱۹] ابن‌هشام، محمد بن إسحاق، السیره النبویه، ج۴، ص۸۸۲.

[۲۰] ابن‌هشام، محمد بن إسحاق، السیره النبویه، ج۲، ص۴۲۸.

[۲۱] ابن‌الأثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۵۵.

[۲۲] ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۳، ص۳۳۱.

[۲۳] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۶۷.

[۲۴] ابن‌سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۲۳۴.

[۲۵] محمد بن أبی‌بکر، ابن‌قیم، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج۲، ص۱۶۷.

[۲۶] ابن‌خلیفه، خلیفه بن خیاط، تاریخ ابن‌خلیفه، ص۵۳.

[۲۷] ابن‌حبان‌ بستی، محمد بن حبان، الثقات، ج۲، ص۶۱.

[۲۸] ابن‌کثیر، اسماعیل بن کثیر، البدایه والنهایه، ج۴، ص۳۵۹.

[۲۹] ابن‌خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن‌خلدون، ج۳، ص۴۵.

[۳۰] حلبی، علی بن إبراهیم، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۷۶.

رسول خدا خالد بن ولید را با ۳۵۰ نفر از مهاجر و انصار برای دعوت به اسلام و نه برای جنگ فرستاده بودند؛ ابن‌اسحاق گفته است: … رسول خدا خالد بن ولید را هنگامی که مکه را فتح کردند به سوی بنی‌جذیمه برای دعوت به اسلام و نه برای جنگ فرستادند.

اسلام بنی‌جذیمه

فخرج فی ثلاثمائه وخمسین رجلا من المهاجرین والانصار وبنی سلیم، فانتهی الیهم خالد فقال: ما انتم؟ قالوا: مسلمون، قد صلینا وصدقنا بمحمد وبنینا المساجد فی ساحاتنا واذنا فیها.

[۳۱] ابن‌سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱۲.

[۳۲] ابن‌سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۲۳۴.

[۳۳] صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۶، ص۲۰۰.

[۳۴] کحاله، عمررضا، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۷۶.

[۳۵] حلبی، علی بن إبراهیم، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۷۷.

او با ۳۵۰ نفر از مهاجر و انصار و بنی‌سلیم به سوی ایشان رفت؛ وقتی به ایشان رسید گفت: شما که هستید؟ گفتند مسلمانیم و نماز خواند و محمد را به راستگو می‌شماریم؛ و در میدان‌ها مسجد ساخته و در آن اذان گفته‌ایم.

نیرنگ خالد

قال: فما بال السلاح علیکم؟ فقالوا: ان بیننا وبین قوم من العرب عداوه فخفنا ان تکونوا هم فاخذنا السلاح، قال: فضعوا السلاح. قال: فوضعوه. فقال لهم: استاسروا، فاستاسر القوم، فامر بعضهم فکتف بعضا وفرقهم فی اصحابه.

[۳۶] حلبی، علی بن إبراهیم، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۷۷.

پرسید پس چرا سلاح همراه خود برداشته‌اید؟ گفتند: بین ما و گروهی از عرب جنگ است و ترسیدیم که شما همان‌ها باشید؛ گفت: پس سلاح را به زمین بگذارید؛ وقتی سلاح را به زمین گذاشتند گفت ایشان را به اسارت بگیرید؛ پس ایشان را به اسارت گرفته دستور داد دست‌های بعضی را بسته و ایشان را بین یاران خویش تقسیم کرد (تا نگهبان ایشان باشند).

دیدگاه مهاجرین و انصار

فلما کان فی السحر نادی خالد: من کان معه اسیر فلیدافه – والمدافه الاجهاز علیه بالسیف – فاما بنو سلیم فقتلوا من کان فی ایدیهم، وامّا المهاجرون والانصار فارسلوا اساراهم.

[۳۷] حلبی، علی بن إبراهیم، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۷۷.

وقتی صبح شد خالد دستور داد که هرکس که اسیری به همراه دارد کار او را با شمشیر تمام کند؛ بنوسلیم اسرای خود را کشتند ولی مهاجرین و انصار اسیران خویش را آزاد ساختند.

علت کشتار

کان بین خالد بن الولید وبین عبد الرحمن بن عوف فیما بلغنی کلام فی ذلک، فقال له: عملت بامر الجاهلیه فی الاسلام! فقال: انّما ثارت بابیک. فقال عبد الرحمن: کذبت، قد قتلت قاتل ابی، ولکنک ثارت بعمک الفاکه بن المغیره، حتی کان بینهما شرّ.

[۳۸] ابن‌الأثیر، عزالد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.