پاورپوینت کامل مرگ و تأخیر آن ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرگ و تأخیر آن ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرگ و تأخیر آن ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرگ و تأخیر آن ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

تأخیر انداختن مرگ

مرگ از نگاه فلاسفه اسلامی این است که نفس آدمی تدبیر بدن را رها نموده و از بدن منقطع گردد. البته این دیدگاه نشأت گرفته از قرآن و روایات است که ماهیت مرگ را فنا و نیستی نمی‌دانند. در متون اسلامی، تعبیرات مختلفی پیرامون مرگ وجود دارد که همه در یک جهت مشترک‌اند و آن این‌که مرگ، فنا و نابودی نبوده، بلکه انتقال از خانه‌ای به خانه دیگر است؛ زیرا‌که انسان، مرکب از روح و بدن است و با مرگ که فقدان حیات و زندگی بدن ظاهری است، روح به جهان آخرت منتقل می‌شود، و بدین لحاظ، مرگ به انسان نسبت داده می‌شود.
در آیات و روایات با دو گونه اجل آشنا می‌شویم: اجل معلق و اجل حتمی که با اسامی دیگری هم در نصوص دینی از آنان یاد شده است.
«اجل معلق» هر شخص، عبارت است از آن مدتی که بناست در این دنیا زندگی کند؛ اما قابل تقلیل و افزایش است؛ مثلاً با انجام صله رحم و دادن صدقه می‌توان، این اجل را به تأخیر انداخت و با عاق والدین و قطع رحم آن را کم نمود، و این همان اجلی است که در لوح محو و اثبات ثبت شده است.
اما «اجل حتمی» همان است که قابل تغییر نیست و در «ام‌الکتاب» مکتوب است.

فهرست مندرجات

۱ – دیدگاه فلاسفه درباره مرگ
۱.۱ – دیدگاه ابن سینا
۱.۲ – دیدگاه ملاصدرا
۲ – مرگ از دیدگاه قرآن
۲.۱ – فقدان حیات
۲.۲ – مراد از «توفی»
۲.۲.۱ – اولاً
۲.۲.۲ – ثانیاً
۳ – نمونه‌ای از آیات
۳.۱ – آیه ۱ سوره ملک
۳.۲ – آیه ۴۲ سوره زمر
۳.۳ – آیات ۶۰ و ۶۱ سوره واقعه
۴ – مرگ از دیدگاه روایات
۴.۱ – روایتی از پیامبر
۴.۲ – روایتی از امام علی
۴.۳ – روایتی دیگر
۴.۴ – روایتی از امام حسین
۵ – تأخیر مرگ
۶ – نسبت اجل مسما به اجل معلق
۷ – قابلیت تقدم و تأخر اجل معلق
۷.۱ – بیان یک روایت
۸ – برخی اسباب طول عمر
۹ – منابعی برای مطالعه بیش‌تر
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

دیدگاه فلاسفه درباره مرگ

در متون اسلامی، تعبیرات مختلفی پیرامون مرگ و واقعیت آن به کار رفته است که هر یک گویای جهتی از حقیقت مرگ است؛ اما قبل از بررسی قرآن کریم و روایات، به عنوان پیش‌درآمد، به بیان سخنان تنی چند از فلاسفه می‌پردازیم.

دیدگاه ابن سینا

ابوعلی سینا می‌گوید: مرگ بیش از این نیست که نفس آدمی آلات و ابزار خود را که به کار می‌گرفت، ترک کند و منظور از آلات، همان اعضا و جوارحی است که مجموع آن‌ها را بدن نامند.

[۱] شیخ الرئیس، رساله الشفاء من خوف الموت، ص۳۴۰ – ۳۴۵.

دیدگاه ملاصدرا

مرحوم ملاصدرا بیان می‌دارد: مرگ مفارقت روح از بدن است و نفس، در حرکت جوهری به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نیازی به آلات و ابزار تن ندارد. بدن، به منزله کشتی است که نفس سوار آن شده تا در سفر به سوی خدا، در خشکی اجسام و دریای ارواح از آن کمک بگیرد و وقتی از این مرحله گذشت، دیگر نیازی به این بدن ندارد و بدین جهت است که موت عارض می‌شود و سبب عروض مرگ، پایان یافتن قوای طبیعی یا تمام شدن حرارت غریزی یا چیزهای دیگری که اطبا می‌پندارند نیست؛ بلکه مرگ امری طبیعی برای نفس است و چنین امری، مایه خیر و کمال است و چیزی که مایه خیر و کمال نفس است، حق اوست. پس مرگ حق اوست.

[۲] ملاصدرا، الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه الأربعه، ج۹، ص۲۳۸.

در همین راستا، در ابحاث عقلیه گفته می‌شود که مرگ عبارت است از: «مفارقه النفس للبدن بانقطاع تعلقها التدبیری» (اگر ارتباط نفس با بدن قطع گردد، به گونه‌ای که دیگر بدن را تدبیر ننماید، مرگ نام دارد). به هرحال فلاسفه اسلامی تلاش کرده‌اند با عنایت به قرآن و روایات، مرگ را تفسیر نمایند و لذا ما با مراجعه به آیات و روایات سعی خواهیم کرد که توشه‌ای از این سفره برگیریم.

مرگ از دیدگاه قرآن

اکنون دیدگاه قرآن مجید را درباره مرگ بیان می‌کنیم:

فقدان حیات

قرآن گاهی مرگ را فقدان حیات و آثار آن همچون شعور و اراده، می‌داند؛ البته فقدان حیات در چیزی معنا دارد که شأنیت اتصاف به حیات را دارا باشد:
«و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم»؛ «و شما مردگان بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را می‌میراند…».

[۳] بقره/سوره۲، آیه۲۸.

و یا درباره بت‌ها می‌فرماید: «اموات غیر احیاء»؛

[۴] نحل/سوره۱۶، آیه۲۱.

«آن‌ها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند».
مرگ به معنای فقدان حیات اگر به انسان نسبت داده شود، بدین لحاظ است که انسان از روح و بدن ترکیب یافته است و چون بدن بعد از وجدان حیات، فاقد حیات می‌شود، می‌توان چنین گفت که مرگ بر انسان عارض شده؛ وگرنه در قرآن نیامده که روح متصف به مرگ می‌شود؛ همان‌طوری که درباره فرشته هم نیامده است.

[۵] طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۸۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

مراد از «توفی»

از جمله تعبیرات قرآن درباره مرگ، واژه «توفی»

[۶] نحل/سوره۱۶، آیه۳۲.

؛

[۷] انفال/سوره۸، آیه۵۰.

؛

[۸] انعام/سوره۶، آیه۶۰.

؛

[۹] زمر/سوره۳۹، آیه۴۲.

است.
«توفی» از ماده «وفی» است و به دریافت چیزی بدون کمی و کاستی گفته می‌شود. «توفیت المال»؛ یعنی مال را بدون کم و کسر، دریافت کردم. در ۱۴ آیه از آیات قرآن، این تعبیر درباره مرگ آمده است و بیانگر این حقیقت است که:

اولاً

انسان دارای بعد غیر مادی است و در پرتو این بعد است که از بین نمی‌رود و بدون کمی و کاستی تحویل مأموران غیبی خداوند می‌گردد و آنان این بعد روحانی را دریافت می‌کنند. این بعد غیر مادی، همان است که در آیات متعددی از آن به روح و نفس تعبیر شده است و در پرتو همین روح و بعد الهی است که انسان زندگی نوین و جدیدی را پس از مرگ پی می‌گیرد.

ثانیاً

شخصیت واقعی انسان، بدن و جهازات و توابع آن نیست؛ چون بدن، تدریجاً منهدم می‌شود (در آیه ۶۰ سوره انعام آمده است: «هو الذی یتوفاکم»؛

[۱۰] انعام/سوره۶، آیه۶۰.

یعنی اوست که شما را تحویل می‌گیرد. لفظ «کم» همان است که از او به «من» یا «خود» تعبیر می‌شود و همیشه ثابت است.) و به جایی تحویل داده نمی‌شود، و مؤید دیگر در این رابطه این است که در این‌گونه آیات، یک سلسله اعمال حیاتی همچون مکالمه با فرشتگان، آرزو و تقاضا، پس از مرگ به انسان نسبت داده می‌شود و به‌روشنی گویای این حقیقت است که همه واقعیت انسان، جسد بی‌حس و شعورش نیست و الا مکالمه و… بی‌معنا بود و این شخصیت واقعی انسان است که پس از مرگ در اختیار فرشته مرگ قرار می‌گیرد

[۱۱] شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج۲، ص۵۰۳ – ۵۱۱.

و باید گفت: مرگ، وفات است نه فوت.

[۱۲] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، ج۳، ص۳۸۸ – ۳۹۷.

[۱۳] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، ج۲ ص۴۹۷ – ۵۰۹.

بنابراین مرگ یک امر وجودی و قابل آفرینش است؛ به همین سبب که قرآن مرگ را هم مخلوق می‌داند.

نمونه‌ای از آیات

به آیات زیر توجه کنید:

آیه ۱ سوره ملک

قرآن مرگ را هم مخلوق می‌داند: «الذی خلق الموت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.