پاورپوینت کامل مرحوم فلسفی ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرحوم فلسفی ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرحوم فلسفی ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرحوم فلسفی ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
محمدتقی فلسفی
محمدتقی فلسفی برجستهترین واعظ و سخنور مذهبی ایران در قرن چهاردهم هجری بود. وی فرزند آیتالله شیخ محمدرضا تنکابنی ـ از علما و مدرسان برجسته و معروف تهران ـ بود و در ۱۰ ربیع الاول ۱۳۲۶ در تهران به دنیا آمد.
فهرست مندرجات
۱ – پدر و مادر
۲ – تربیت
۳ – استادان
۴ – عشق جاودانه
۵ – اولین منبر
۶ – هجرت به قم
۷ – ازدواج
۸ – جواز پوشیدن لباس روحانیت
۹ – مبارزه با حزب توده
۱۰ – نماینده آیه الله العظمی بروجردی
۱۱ – مبارزه با بهائیت
۱۲ – در گذشت آیه الله بروجردی
۱۳ – قانون انجمن های ایالتی و ولایتی
۱۴ – حمله به مدرسه فیضیه
۱۵ – استیضاح دولت علم
۱۶ – ترور نافرجام
۱۷ – محکومیت اخراج ایرانیان عراق
۱۸ – آثار
۱۹ – دستگیری توسط ساواک
۲۰ – مراسم اربعین استاد مطهری
۲۱ – حکمت یک سکوت
۲۲ – وفات
۲۳ – پانویس
۲۴ – منبع
پدر و مادر
پدرش، آیه الله شیخ محمد رضا تنکابنی (متولد ۱۲۸۲ هـ . ق) از مجتهدان و مدرسان زبردست بود که سال ها در مدرسه «فیلسوف الدوله» تهران تدریس می کرد. وی یکی از شاگردان آیه الله تنکابنی، آیه الله آخوند ملا علی همدانی و آیه الله آقا میرزا هاشم آملی بود. عموم مردم و حتی قضات دادگستری در باب مسائل فقهی به ایشان مراجعه می کردند و حتی عالمان بزرگ نیز به دیدن او می رفتند. سرانجام بعد از عمری طولانی و پربرکت در ۱۰۳ سالگی (سال ۱۳۸۵ هـ . ق؛ ۱۳۴۵ ش) از دنیا رفت.
[۱] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص۳۸.
مادر آقای فلسفی، طوبی خانم (فرزند آقا ابوالحسن تاجر اصفهانی مقیم تهران) بسیار متدین و با عاطفه بود و در دوره کشف حجاب، هرگز از خانه اش خارج نشد. وی برای تربیت فرزندانش تلاش بسیاری کرد. این بانوی محترمه سرانجام در ۱۲ شعبان سال ۱۳۶۰ هـ . ق بر اثر سکته قلبی رحلت کرد.
[۲] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص۴۱.
تربیت
دوره کودکی محمد تقی، با نظارت مستقیم مادر بزرگوارش سپری شد. محمد تقی و برادرانش معمولا در کوچه بازی نمی کردند؛ زیرا مادرشان به آن ها گفته بود که شما روحانی زاده هستید و باید خویشتن دار باشید، بنابر این آنان در خانه بازی می کردند.
[۳] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص ۴۷ ـ ۴۸.
بعد از پایان شش سالگی به دبستان توفیق وارد شد. این دبستان توسط مدیری با ایمان، با سواد و اهل فضیلت به نام شیخ محمد رضا توفیق اداره می شد. او در آن جا شش سال تحصیل کرد و خواندن و نوشتن و نظم و انضباط و برخی از آیات قرآن را آموخت و موفق به دریافت گواهینامه اتمام تحصیلات ابتدایی گردید.
[۴] . خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص ۵۱ ـ ۵۲.
استادان
بعد از پایان تحصیلات ابتدایی شروع به تحصیل مقدمات علوم اسلامی در مدرسه حاج ابوالفتح کرد و نزد شیخ محمد رشتی؛ صرف و نحو آموخت و علم معانی و بیان را بر اساس کتاب مطول از میرزا یونس قزوینی فرا گرفت. در علم فقه و اصول از محمد علی کاشانی|شیخ محمد علی کاشانی در مدرسه عبدالله خان و از شیخ مهدی در مدرسه محمدیه بهره مند شد و از پدرش (آیه الله تنکابنی)، قوانین و شرح لمعه را آموخت.
محمد تقی به تحصیل فلسفه نیز پرداخت و از محضر میرزا مهدی آشتیانی (۱۳۰۶ ـ ۱۳۷۲ هـ . ق) و شیخ ابراهیم امامزاده زیدی (متوفای حدود ۱۳۵۸ هـ . ق) و سید کاظم عصار (در گذشته ۱۳۵۳ هـ . ق) و میرزا طاهر تنکابنی (در گذشته ۱۳۲۰ ش) استفاده کرد.
[۵] زبان گویا اسلام (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نهم)، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸ ش، ص۱۱.
محمد تقی در ابتدای تحصیل رسما به سلک روحانیت در آمد و به دست پدرش معمم شد.
[۶] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص ۵۵.
عشق جاودانه
مادرش عشق و علاقه بسیاری به حضرت امام حسین (علیهالسلام) داشت و آرزو می کرد که فرزندش سخنران شود و با بیان جذاب، حماسه حسینی را در جان ها زنده کند، اما پدرش می گفت: او باید تحصیلاتش را تکمیل کند. سرانجام توافق شد که محمد تقی از شنبه تا غروب چهارشنبه تحصیل کند و پنجشنبه ها و جمعه ها به منبر و خطابه بپردازد. آیه الله تنکابنی شرط کرد که محمد تقی در وسط هفته نباید منبر برود و هر شب باید در حضور من مطالعه کند تا بدانم جایی منبر نرفته است!
اولین منبر
محمد تقی برای اولین منبر، به نزد خطیبی ماهر به نام شیخ علی اکبر عزمی (رشتی) رفت از او درخواست کرد برایش منبری بنویسد او پذیرفت، اما نخست از او دو قران گرفت تا قدر نوشته را بداند. نوشته آقای عزمی را چند بار خواند تا حفظ کرد و برای اولین بار در مسجد فیلسوف ـ که آیه الله تنکابنی در آن جا نماز جماعت اقامه می کرد ـ بعد از نماز عشاء منبر رفت. مردم که محمد تقی ۱۵ ساله را در بالای منبر دیدند همگی بهت زده به او چشم دوختند. محمد تقی مطالبش را که حفظ کرده بود چنین آغاز کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
بی مهر علی به مقصد دل نرسی
تا تخم نیفشنی به حاصل نرسی
بی دوستی علی و اولاد علی
هرگز به خدا قسم، به منزل نرسی
کشتی نجاتت ز هلاک است علی
بنشین که به ورطه های قاتل نرسی
در این هنگام آقای شیخ محمد شمیرانی که از آشنایان آیه الله تنکابنی بود و در بین مردم حضور داشت با صدای بلند گفت: «آفرین!» این تشویق بجا تأثیری شگفت آور در محمد تقی گذارد و او بدون اشتباه و با اعتماد کامل بقیه منبر را از حفظ بیان کرد و مورد تحسین مردم قرار گرفت به طوری که بعضی از پدرش خواستند که اجازه دهد همین مطالب را در خانه و برای مؤمنین دیگر بازگو کند.
[۷] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص۵۵ ـ ۵۷.
[۸] زبان گویای اسلام، ص۱۱-۱۲.
هر چند منبر محمد تقی از همان آغاز مورد قبول و توجه واقع شد؛ اما او خود را نگه داشت و مغرور نشد و به همین دلیل در اوایل، وقتی از او برای یک دهه دعوت می شد قبول نمی کرد زیرا ده تا منبر از حفظ نداشت! و فقط همان دو سه منبری را که شیخ علی اکبر عزمی برایش نوشته بود با اندک اضافه و تکمیلی، ایراد می کرد. مادر محمد تقی در جلسات سخنرانی فرزندش حاضر می شد و با این کار او را تشویق می کرد. آیه الله تنکابنی نیز در بسیاری از منبر های محمد تقی شرکت می کرد و وی را ترغیب می نمود و با این حال مراقب بود که منبر و خطابه، مانع تحصیل و دانش اندوزی نشود.
تجربه سخنرانی برای اقشار گوناگون مردم به تدریج به محمد تقی فهمانید که حفظ مطالب کافی نیست. در نتیجه او کم کم خود، مطالب را تکمیل و منظم می کرد و نکته هایی به آن ها می افزود و این کار نیازمند زحمت و تمرین فراوان بود.
مردم به منبرهای محمد تقی اندک اندک علاقمند تر شدند و به این جهت در اوایل، برای هر منبر یک قران و بعد ها دو قران می پرداختند، در حالی که به بعضی از واعظان قدیمی همان یک قران را می دادند.
[۹] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص۵۹ ـ ۶۰.
هجرت به قم
برای آگاهی کامل از شؤون دینی و اسلامی و حلال و حرام الهی و ادامه تحصیل به همراه شیخ ابوالقاسم ربیعی (اهل رودسر) که از دوستان آیه الله تنکابنی بود ـ در سال ۱۳۰۱ یا ۱۳۰۲ ش به شهر قم سفر کرد. این سفر بیش از چند ماه به طول نیانجامید زیرا آب و هوای قم با مزاج محمد تقی نساخت و او به ناچار به تهران بازگشت.
[۱۰] زبان گویای اسلام (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، ص۱۳.
ازدواج
در آستانه حدود ۲۴ سالگی با دختر عمویش خانم خدیجه تنکابنی ـ فرزند آیه الله شیخ محمد حسین تنکابنی ـ ازدواج کرد. خدیجه خانم قرآن و کتب ادعیه را به خوبی می خواند و با تعلیمات اسلامی و احکام شرعی آشنایی کامل داشت به طوری که بانوان به او مراجعه می کردند و سؤالات دینی خود را از او می پرسیدند.
[۱۱] زبان گویای اسلام (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، ص۶۵.
جواز پوشیدن لباس روحانیت
در دوره حکومت رضا شاه پهلوی، در ۴ دی ۱۳۰۷ ش. (۱۲ رجب ۱۳۴۷ ق) قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن همه مردم باید لباس متحد الشکل (کت و شلوار و کلاه پهلوی) بپوشند. از این قانون چند گروه استثناء شدند از جمله مجتهدان و منبری ها (محدثان) کسانی که مستثنا بودند باید از شهربانی جواز عمامه بگیرند. هدف از این قانون، علاوه بر ترویج فرهنگ غربی، تضعیف روحانیت و کنترل آنان بود و مأموران شهربانی با شدت و خشونت این قانون را اجرا می کردند و حتی دارندگان جواز نیز از آزار و اذیت و توهین مأمورین در امان نبودند.
[۱۲] رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ج۱، ص۴۶، موسسه فرهنگی قبله، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ ش.
در این اوضاع، محمد تقی فلسفی به توصیه پدرش نزد یکی از مجتهدان و شاگردان برجسته میرزای شیرازی به نام شیخ حسین یزدی رفت تا از وی «اجازه عمامه» بگیرد، آن مجتهد خبره، بدون تأیید قانون دولتی، خود به طور مستقل به محمد تقی اجازه نقل حدیث و موعظه داد. بر اساس همین اجازه، «ورقه تصدیق» برای او صادر شد تا بتواند لباس روحانیت بپوشد.
[۱۳] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص۸۰.
[۱۴] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص۴۵۵.
در سال ۱۳۱۶ش محمد تقی فلسفی در خطابه اش در مسجد میرزا موسی ـ معروف به مسجد بزاز ها ـ گفت: در اسلام، مسجد محل صلح و صفا و تعاون است. فحش و بدگویی و آزار و آدم کشی متعلق به فرهنگ مسجد نیست. در پی این سخنان؛ محمد تقی احضار شد و به او گفتند که گزارش شده شما به حادثه قتل مردم در مسجد گوهرشاد کنایه زده اید به همین دلیل منبر شما ممنوع است و حق پوشیدن لباس روحانیت را نیز ندارید! آقای فلسفی به ناچار از منبر علنی، دست کشید اما به صورت پنهانی گاه گاهی برای فامیل و آشنایان به ایراد سخنرانی می پرداخت.
[۱۵] خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص ۹۲ ـ ۹۳.
مبارزه با حزب توده
حجه الاسلام فلسفی در برابر حزب توده ـ که صریحاً الحادی و ضد اسلامی بود ـ قاطعانه ایستاد و در سخنرانی هایش به مبارزه با آن پرداخت. دولت آن زمان هم که تأثیر گسترده خطابه های او را می دانست، از آغاز رمضان سال ۱۳۲۷ ش مباحث ایشان را به طور مستقیم از رادیو پخش می کرد. این سخنرانی ها تا پایان رمضان آن سال ادامه یافت. بعد از پخش این مطالب؛ آقای فلسفی هر روز با دهها نامه تهدید آمیز مواجه شد که طرفداران حزب توده نوشته بودند؛ اما او اعتنایی نکرد.
[۱۶] یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب نهم زبان گویای اسلام، ص۱۵.
هواداران حزب توده تصمیم گرفتند که مجلس سخنرانی آقای فلسفی را به هم بزنند که با حمایت مردم و تدبیر ایشان و حضور به موقع جوانان مسلمان و ورزشکار، نقشه آنان نقش بر آب شد.
نماینده آیه الله العظمی بروجردی
آیه الله بروجردی با اصرار علمای حوزه ـ از جمله امام خمینی ـ در سال ۱۳۲۳ ش. به قم آمد و در آن جا اقامت گزید. بعد از رحلت آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی در آبان ماه ۱۳۲۵ و درگذشت آیه الله حاج آقا حسین قمی در سال ۱۳۲۶ ش|آیه الله بروجردی مرجع بزرگ شیعیان شد. آقای فلسفی در همان زمان به حضور آیه الله بروجردی فراخوانده شد و بعد از طرح مسائلی که بیشتر برای امتحان او بود از ایشان خواست که نمایندگی او را برای رساندن پیام های مرجعیت شیعه به مقامات دولتی و شاه بپذیرد. وی پذیرفت به شرط آن که از مسائل مهم و مربوط به امور دینی و مذهبی باشد. پیام های آیه الله بروجردی یا به طور مستقیم و به صورت شفاهی و یا به وسیله حاج احمد خادمی ـ خادم آیه الله بروجردی ـ و یا از طریق نامه (با مهر و امضاء) به آقای فلسفی می رسید.
بنا به دعوت آیه الله بروجردی، آقای فلسفی در دهه آخر صفر در منزل ایشان منبر می رفت و نیز به دعوت آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) شبها در صحن بزرگ به ایراد خطابه می پرداخت. این منبر ها، تأثیر ژرف و مهمی بر طلاب حوزه گذاشت و الگویی برای آنان شد و حتی بر سایر جوانان و نوجوانان آن عصر بسیار تأثیر گذارد. برخی از نویسندگان به آثار مثبت منبرهای آقای فلسفی برخود و نسل جوان آن روز اشاره کرده و او را مورد ستایش قرار داده اند. از جمله بنگرید به «از چشم برادر» شمس آل احمد،
[۱۷] از چشم برادر، شمس آل احمد، ص۱۷۲، کتاب سعدی، قم، ۱۳۶۹ ش.
آقای فلسفی با تشویق و درخواست آیه الله بروجردی، در تهران جلسه تفسیر قرآن برگزار کرد و سال های متمادی هر هفته صبح جمعه در منزل خود فاضلان حوزه و واعظان آن جا را با آموزه های وحیانی آشنا می کرد و به مناسبت نیز فنون سخنوری و اداره منبر و خطابه را به آنان تعلیم می داد.
آیه الله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۵ ش از طریق آقای فلسفی به شاه پیام داد که باید تعالیم دینی نیز مثل خواندن و نوشتن جزء تعلیمات ابتدایی قرار گیرد. آقای فلسفی این پیام را رساند و جواب مساعد گرفت. به دنبال این امر کمیسیونی تشکیل شد تا در برنا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 