پاورپوینت کامل مراحل باورسازی ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مراحل باورسازی ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مراحل باورسازی ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مراحل باورسازی ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
فرآیند باورسازی
ویژگی مهم انسانها این است که درباره خود و جهان پیرامون خود باورهایی دارند و در شرایطی خاص این باورها را تغییر میدهند؛ به عبارت دیگر، از میان موجودات زنده، تنها آدمی این توانایی را دارد که باورهایی را بسازد و یا آنها را تغییر دهد. این بعد از آدمی که به قوای معرفتی او مربوط میشود، گاهی «فرآیند باورسازی» و «فرآیند تنظیم باور» نامیده شده است. دراین نوشته به این پرسش اساسی میپردازیم که آیا آدمیان به شیوه خاصی باور میسازند و یا باورهای خود را تنظیم میکنند؟ آیا این دو فرآیند بر مبانی خاصی استوار هستند و از منطق خاصی پیروی میکنند؟
فهرست مندرجات
۱ – کاربردهای عقلانیت
۲ – پرسشهای حوزه عقلانیت
۳ – مفهوم عقلانیت
۴ – اقسام عقلانیت
۴.۱ – عقلانیت وظیفهشناختی
۴.۲ – عقلانیت ابزاری
۴.۲.۱ – نسبیت در عقلانیت ابزاری
۴.۳ – تفاوتهای عقلانیت ابزاری و وظیفهشناختی
۴.۳.۱ – تفاوت در شیوه
۴.۳.۲ – تفاوت در هدف
۴.۴ – تفاوتهای عقلانیت معرفتی و غیرمعرفتی
۴.۵ – نقد عقلانیت ابزاری
۵ – معنای استن مارک از عقلانیت
۶ – منبع
کاربردهای عقلانیت
پرسشهایی از این دست به مسئله عقلانیت مربوط میشود؛ یکی از وظایف معرفتشناسی معاصر، تحلیل این اصطلاح و بحث از شرایط تحقق آن است. پیش از ورود به بحث، توجه بدین نکته ضروری است که اصطلاح عقلانیت و نیز گاهی معقولیت، در موارد مختلف به کار میروند که نباید آنها را با یکدیگر خلط کرد.
. ۱ عقلانیت گاهی وصف باورها واقع میشود؛ برای مثال میگوییم، باور P معقول است.
. ۲ افعال و رفتار نیز گاهی موصوف عقلانیت واقع میشوند و در مواردی میگوییم، رفتار x رفتار معقولی است.
. ۳ گاهی هم ارزشها به عقلانیت متصف میشوند و میگوییم، این یا آن ارزش، معقول است.
سه کاربرد فوق نشان میدهد که «عقلانیت» در زمینههای متفاوت بهکار میرود و هر یک از این سه کاربرد، عنوانی خاص دارد؛ فلاسفه در زمینه ارزیابی باورها و یا حتی گزارهها و یا تصمیمات، از تعبیر «عقلانیت نظری» استفاده میکنند؛ عقلانیت نظری یعنی به چه اموری باید باور داشته باشیم.
در مقابل، «عقلانیت عملی» به حوزه رفتارها مربوط میشود و به این مسئله میپردازد که چه رفتارهایی را باید انجام دهیم و بالاخره «عقلانیت ارزش شناختی» به این مسئله میپردازد که باید برای چه چیزهایی ارزش قائل شویم.
پرسشهای حوزه عقلانیت
برخی از فلاسفه ادعا میکنند که مسائل مربوط به ارزشها و تمایلات بیرون از حوزه عقلانیت قرار دارند؛ برخی دیگر نیز این امور را داخل در حوزه عقلانیت میدانند، ولی معرفتشناسی با کاربرد اول عقلانیت سر و کار دارد. بررسی معقولیت باورها یا گزارهها از مباحث کلیدی معرفتشناسی است؛ پرسشهای عمدهای که در این زمینه مطرح میشود عبارت است از:
۱. عقلانیت چیست و یک باور یا یک گزاره تحت چه شرایطی معقول بهحساب میآید؟
۲. عقلانیت چه مدلهایی دارد و چه تقریرهای فلسفیای از آن در کار است؟
۳. آیا عقلانیت در همه زمینهها به یک معناست؟ آیا مفهوم واحدی از عقلانیت در همه زمینهها در کار نیست؟
مفهوم عقلانیت
مقصود از بحث در عقلانیت، مفهوم خاصی از آن است که «عقلانیت هنجاری» نام دارد و باید آن را از عقلانیت به معنای نوعی جدا کرد. ارسطو برای اولین بار انسان را بهعنوان «حیوان عاقل» تعریف کرد. مسلمانان هم این تعریف را به «حیوان ناطق» ترجمه کردند. منظور ارسطو این بود که از میان حیوانات، تنها انسان از موهبت عقل و قوه عقل برخوردار است و فلاسفه مسلمان نیز بالاترین تجلی قوه عاقله را در ویژگی ناطق بودن او دانستهاند، زیرا تنها موجودی که عاقل است، میتواند ناطق باشد. تعاریف بسیار متفاوتی از انسان ارائه شده است، ولی تعریف ارسطو به نوع خاصی از عقلانیت اشاره دارد. منظور از این نوع عقلانیت، تواناییای است که در نوع انسان منحصر است. «عاقل بودن» ویژگی خاص انسان است.
فلسدال، از فلاسفه بنام، بر عقلانیت ارسطویی به معنای فوق، خرده گرفته است؛ به نظر او، تعریف ارسطو خلاف واقعیات موجود است و افراد بشر معمولاً عاقلانه فکر نمیکنند و یا رفتاری معقول ندارند.
بیتردید چنین تفسیری از سخن ارسطو نادرست است؛ برای روشن شدن این مطلب باید توجه داشت که عقلانیت گاهی در مقابل ناعقلانیت بهکار میرود و گاهی هم در مقابل ضد عقلانیت. این دو کاربرد با هم متفاوتاند و خلط آنها به مغالطه میانجامد.
پیشتر گفتیم که وصف عقلانیت را میتوانیم به رفتارها و باورها نسبت دهیم، ولی نمیتوانیم عقلانیت را به اشیای خارجی، مثلاً درخت یا میز نسبت دهیم. پاسخ این مسئله آشکار است؛ اشیای خارجی قابلیت و شأنیت موصوف شدن به عقلانیت را ندارند؛ به عبارت دیگر، باور و رفتار بر خلاف اشیای خارجی، شانیت موصوف شدن به عقلانیت را دارند؛ این سخن بدین معناست که رفتارها و باورهای خاص میتوانند معقول و یا غیرمعقول باشند، ولی اشیای خارجی، قابلیت معقول و یا غیرمعقول بودن را ندارند.
در چنین شرایطی ما عقلانیت را در مقابل «ضد عقلانیت» به کار میبریم. ضد عقلانیت زمانی به کار میرود که قابلیت اتصاف به عقلانیت را ندارند و بیرون از حوزه عقلانیت قرار میگیرند و عقلانیت به این معنا، در مواردی است که قابلیت اتصاف به عقلانیت را دارد و پرسش از عقلانیت در آنها مطرح میشود.
عقلانیت به این معنا را میتوانیم عقلانیت به معنای وسیع در نظر بگیریم، زیرا مسئله عقلانیت در قلمروی این موارد مطرح میشود. اما در درون این قلمرو، برخی از موارد، ملاکهای عقلانیت را دارا هستند؛ یعنی علاوه بر اینکه شانیت عقلانیت را دارند، بلکه بالفعل هم ملاکهای عقلانیت را دارا هستند و برخی دیگر، این ملاکها را ندارند.
در این بافت اخیر، عقلانیت به معنای خاصی به کار میرود و تنها برخی از موارد عقلانیت به معنای قبلی را در بر میگیرد و در مقابل «ناعقلانیت» قرار میگیرد.
عقلانیت (به معنای وسیع)
عقلانیت (به معنای خاص)
نا عقلانیت
ضد عقلانیت
ارسطو هم این بود که انسان موجودی است که شانیت اتصاف به عقلانیت را دارد؛ یعنی رفتارها و باورهایشان قابلیت معقول شدن را دارند. عقلانیت به معنای وسیع در مورد آدمیان به کار میرود، نه اینکه همه باورها و رفتارهای آدمیان معقول است؛ انسان بدین معنا عاقل است که توانایی به کارگیری عقل را دارد، نه اینکه در هر موردی عقل خود را درست به کار میگیرد.
اقسام عقلانیت
برخی برای تفکیک این دو معنا میان «عقلانیت نوعی» و «عقلانیت هنجاری» فرق میگذارند.
عقلانیت نوعی بدین معنا است که موصوف به عقلانیت، توانایی به کارگیری عقل را دارد و میتواند ملاکهای عقلانیت را برآورده سازد. این توانایی بدین معنا نیست که ما همواره عقل خود را به شیوهای درست به کار میگیریم و در هر موردی به نحوی معقول میاندیشیم یا رفتار میکنیم. در مقابل، عقلانیت هنجاری در موردی به کار میرود که عقل و ملاکهای عقلانیت را به نحوی دقیق به کار بسته باشیم.
«عقلانیت نوعی» شرط لازم برای عقلانیت هنجاری است، اما شرط کافی آن نیست. سوسا عقلانیت هنجاری را با معنای ارزش گذارانه عقلانیت و عقلانیت نوعی را به معنای مقولی آن، نشان میدهد؛ وی میگوید: «معنای ارزش گذارانه عقلانیت معنای مقولی را فرض میگیرد؛ عاقل یا ناعاقل بودن (به صورت ارزش گذارانه)، به معنای عاقل بودن (به نحو معقولی) است.»
عقلانیت وظیفهشناختی
گفتیم که عقلانیت مفهومی هنجاری است؛ عقلانیت بدین معنا هنجاری است که اولاً واژهای برای ارزیابی است و ثانیاً مستلزم یک «باید» است. معقول بودن یک رفتار یا باور، و یا ارزیابی خاص به معنای تائید و مقبول دانستن آن است؛ به عبارت دیگر، عقلانیت از لحاظ معرفتشناختی بار مثبت دارد؛ چنان که «توجیه» در معرفتشناسی برای ارزیابی به کار میرود؛ یعنی وقتی میگوییم باری موجه است، منظور ما این است که نوعی ارزیابی مثبت نسبت به آن داریم، معقولیت یا عقلانیت هم بر همین منوال است. چیزم به این نکته اشاره کرده است.
اصطلاح «توجیه»، وقتی در مورد یک باور به کار میرود، به عنوان یک واژه ارزیابی معرفتی به کار میرود.
از این گذشته، عقلانیت هنجاری مستلزم «باید» هم هست؛ یعنی به ما میگوید: چگونه باید به آنچه انجام میدهیم یا باور داریم، نظم و سامان ببخشیم و به چه چیزهایی مثلاً باید باور داشته باشیم. یا چه رفتارهایی را باید انجام دهیم؛ از این رو، گاهی برای توصیف این نوع عقلانیت، عقلانیت وظیفهشناختی است؛ به عبارت دیگر، هنجاری بودن عقلانیت بر مؤلفهای وظیفهشناختی دلالت دارد.
برای روشن شدن عقلانیت وظیفهشناختی، باید بدین نکته توجه کرد که ما میتوانیم دستکم میان دو دسته از وظایف فرق بگذاریم؛ وظایف اخلاقی و وظایف معرفتشناختی. وظایف اخلاقی به بایدها و نبایدهای رفتاری نظر دارد و بر نوعی ارزیابی اخلاقی متکی است. ما برخی از رفتارها را از لحاظ اخلاقی خوب ارزیابی میکنیم و برخی دیگر را بد. در مقابل، ما وظایف معرفتشناختی هم داریم؛ این وظایف به ارزیابی باورها مربوط میشوند و باید باورهای ویژهای را بپذیریم. از این رو، گاهی به عقلانیت به این معنا، «اخلاق باور» هم گفته میشود.
بنابراین، به اجمال میتوان گفت که عقلانیت وظیفهشناختی عبارت است از انجام دادن وظایف معرفتشناختی خاصی که در مقام ارزیابی و باور وجود دارند.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 