پاورپوینت کامل مذهب اشعری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مذهب اشعری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مذهب اشعری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مذهب اشعری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
اشعریه
اشعریّه یکی از سه مکتب کلامی است که به دست علی بن اسماعیل «ابوبشر» بن سالم بن اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن بلال بن ابوبرده بن ابی موسی ، معروف به اشعری ، بنیان گذارده شد.
فهرست مندرجات
۱ – زندگی و شخصیت اشعری
۱.۱ – نام اشعری
۱.۲ – زادگاه اشعری
۱.۳ – پدر اشعری
۱.۴ – وفات اشعری
۱.۵ – مصلح بودن وی در نظر برخی
۱.۶ – علم و فضل اشعری
۱.۷ – آثار و تألیفات اشعری
۱.۷.۱ – نظرات درباره آثار
۱.۷.۲ – تعداد آثار
۱.۸ – آثار بجامانده
۱.۸.۱ – الابانه
۱.۸.۲ – اللمع
۱.۸.۳ – مقایسه اللمع و الابانه
۱.۸.۴ – مقالات الاسلامیین
۱.۸.۵ – استحسان الخوض
۱.۸.۶ – رساله إلی أهل الثَّغَر
۱.۸.۷ – رساله الایمان
۲ – عوامل کنارهگیری اشعری از معتزله
۲.۱ – عدم اقناع در معتزله
۲.۲ – علل سیاسی و اجتماعی
۲.۳ – اصلاح طلبی
۲.۴ – میانهروی و اعتدال
۳ – روش کلامی اشعری
۴ – تطور مکتب اشعری
۴.۱ – مخالفت معتزله
۴.۲ – تعجب قشریون و حنبلیان
۴.۳ – رقابت ماتریدی با وی
۴.۴ – مخالفت آلبویه
۴.۵ – همایت سلجوقیان
۴.۶ – دوره غزالی و فخر رازی
۴.۷ – گرایش به عقلگرایی
۴.۸ – مراحل تطور کلام اشعری
۵ – پیروان مکتب اشعری
۵.۱ – استقبال علما
۵.۲ – طبقات شاگردان مکتب اشعری
۶ – بارزترین پیروان مکتب اشعری
۶.۱ – قاضی ابوبکر باقلانی
۶.۲ – عبدالملک بن ابومحمد جوینی
۶.۳ – غزالی
۶.۳.۱ – متکلم بودن غزالی
۶.۳.۲ – برخورد دوگانه با کلام
۶.۳.۳ – آثار غزالی
۶.۴ – فخرالدین رازی
۶.۴.۱ – آثار فخر رازی
۶.۴.۲ – تفسیر رازی
۶.۴.۳ – منطق و فلسفه در کلام رازی
۶.۵ – عضدالدین ایجی
۶.۶ – سعدالدین تفتازانی
۷ – آراء و اندیشههای اشعری
۷.۱ – زیادت صفات بر ذات
۷.۱.۱ – وجودشناسی
۷.۱.۲ – معناشناسی
۷.۲ – رؤیت خدا
۷.۳ – کلام نفسی
۷.۳.۱ – صفت ذات یا فعل بودن
۷.۳.۲ – حادث یا قدیم بودن
۷.۴ – نظریه کسب
۷.۴.۱ – نظر مکاتب مختلف
۷.۴.۲ – معنای کسب
۷.۴.۳ – انواع حرکت
۷.۴.۴ – اختلاف نظر پیروان
۷.۴.۵ – سیر تحول نظریه کسب
۷.۴.۶ – مراحل گذر نظریه کسب
۷.۴.۷ – نظر احمد امین
۷.۵ – حسن و قبح ذاتی
۷.۵.۱ – توضیح نظریه اشعری
۷.۵.۲ – مخالفان نظریه در اشعریان
۷.۵.۳ – نقد نظریه در متکلمان عدلیه
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
زندگی و شخصیت اشعری
نام اشعری
علی بن اسماعیل «ابوبشر» بن سالم بن اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن بلال بن ابوبرده بن ابی موسی
[۱] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۳۴۶.
[۲] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۴۶.
است.
زادگاه اشعری
وی در سال ۲۶۰هـ یا ۲۷۰
[۳] ابن خلکان، ج۲، ص۴۴۶.
در بصره زاده شد.
بیشتر عمر خود را در آنجا گذرانید.
پدر اشعری
پدرش پیرو مذهب اصحاب حدیث بود.
به هنگام وفات ، فرزند خود را به زکریا بن یحیای ساجی (۲۸۵هـ) که او نیز اهلحدیث و شافعی مذهب بود سپرد.
ابوالحسن اشعری در کتاب تفسیرش از او احادیثی نقل کرده است.
[۴] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۴۷.
[۵] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۸.
به احتمال زیاد دودمان اشعری اهلحدیث بودهاند.
گرایش او به اعتزال به جهت تربیت او در خانه ناپدریاش ابوعلی جبایی (م۳۰۳) رئیس معتزله بصره بوده است.
[۶] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۸.
وفات اشعری
او در سالهای ۳۲۰ تا ۳۳۰ در بغداد درگذشت
[۷] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۳۴۶.
[۸] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۶۵.
که البته ابن عساکر خود ۳۲۴ق را صحیحترین قول میداند،
[۹] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۶۶.
ابن فورک (۴۰۶ق) نیز چنین معتقد است.
[۱۰] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۱۲۸.
[۱۱] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۷.
مصلح بودن وی در نظر برخی
اشعری را جزو مصلحان و احیاگران دین میدانند.
برخی به استناد حدیث پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که فرموده است: خداوند در رأس هر یکصد سال یک مجدِّد و محیی دین میفرستد ( ابوداود ).
بعد از عمر بن عبدالعزیز (سده اول) و محمد بن ادریس شافعی (سده دوم) او را مجدد (قرن سوم) میدانند و سپس به ترتیب از باقلانی (سده چهارم)، المسترشد باللّه و امام ابوحامد غزالی (سده پنجم) نام بردهاند.
[۱۲] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۶۳.
علم و فضل اشعری
درباره علم و فضل او نیز سخن زیاد گفته شده است.
ابن عساکر بابورا به کثرت علم و معرفت او اختصاص داده است.
اقوال متعددی از بزرگان اهلسنت را درباره او ذکر کرده است
[۱۳] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۲۶ـ ۱۴۰.
از جمله ابراهیم بن محمد اسفراینی گفته است: «من در کنار ابوحسین باهلی مانند قطرهای از دریا هستم».
ادهم میگفت: «من در کنار ابوالحسن مانند قطرهای در کنار دریا بودم».
[۱۴] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۲۶.
ابوبکر بن طیب در پاسخ این پرسش که سخنان تو بهتر است یا ابوالحسن؟ میگوید: «به خدا سوگند بهترین حالات من هنگامی است که کلام و سخن ابوالحسن را فهمیده باشم».
[۱۵] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۲۶.
درباره ورع ، تقوا و عبادت او نیز در باب جداگانه فراوان سخن گفته است
[۱۶] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۴۱ـ ۱۴۲.
فضایل دیگر او را
[۱۷] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۴۳ـ ۱۴۸.
همچنین مدایح او را در لسان بزرگانی که به شعر در مدح او سرودهاند.
[۱۸] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۷۰ـ ۱۷۷.
آثار و تألیفات اشعری
نظرات درباره آثار
برخی بر این عقیدهاند که او بر خلاف توان زیادی که در مناظره و گفتوگو داشت، در نوشتن و نگاشتن گاه در میماند
[۱۹] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، مقدمه، ص۱۷.
که البته ابن عساکر در دفاع از این نکته معتقد است که این نقص او مربوط به اوایل حیات علمی او بوده و بعد از اینکه خداوند منت هدایت بر او نهاد، تألیفات خوب، آراسته و منظمی ارائه کرده است.
[۲۰] بدوی، عبدالرحمان، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۷۰.
بدوی نیز به استناد تکرار مطالب و نامنظم بودن مباحث « مقالات الاسلامیین » نظر ریتر را تأیید کرده است.
[۲۱] بدوی، عبدالرحمان، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۷۱.
تعداد آثار
تألیفات و آثار او به بیش از دویست مورد میرسد.
او خود در « العُمَد » بیشترین آثاری را که تا سال ۳۲۰ق تألیف کرده بود نام برده است، ابن عساکر نام ۹۸ اثر او را آورده است.
[۲۲] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۲۹ـ ۱۳۵.
[۲۳] بدوی، عبدالرحمان، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ج۱۰، ص۵۵۲ـ ۵۶۱.
برخی نیز تألیفات او را تا دویست و سی اثر شمردهاند.
[۲۴] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۳۷.
آثار بجامانده
در هر صورت آنچه از آثار او اکنون در دسترس است چند مورد بیش نیست که عبارتند از:
الابانه
الابانه عن اصول الدیانه : اشعری در این کتاب با دلایل نقلی تمام عقاید احمد بن حنبل را پذیرفته است و از او به عنوان پیشوای عقاید نام برده است.
او در این کتاب تغییر ۱۸۰درجهای نسبت به تفکر اعتزالی دارد.
به همین جهت برخی بر این عقیدهاند که این کتاب درست پس از رها کردن آرای معتزله توسط اشعری نوشته شده است، که در آن هنگام واکنش تندی نسبت به معتزله داشته است.
[۲۵] شریف، م م، تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، ص۳۶۱.
اللمع
اللمع فی الرد علی أهل الزَیغ والبدَع : این کتاب با رویکرد عقلگرایانه و تا حدی دور از قید و بند نص نگاشته شده است.
اشعری کوشیده است در این کتاب عقاید اهلحدیث را از طریق دلیل و برهان ثابت کند
[۲۶] غرابه، محمود، مقدمه بر «اللمع»، ج۱، ص۴.
علاوه بر روش و رویکرد، در طرح مباحث نیز با الابانه تفاوت دارد.
مقایسه اللمع و الابانه
در اللمع مسائلی مطرح شده است که در الابانه اصلاً از آن سخنی به میان نیامده است.
همچنین در الابانه مباحثی مطرح شده است که در اللمع نیامده است.
به عنوان مثال میتوان از وجه، یدین و استواء علی العرش سخن گفت که در الابانه آمده
[۲۷] غرابه، محمود، مقدمه بر «اللمع»، ج۱، ص۹۹ـ ۸۶.
ولی در اللمع نیامده و یا تنزیه خداوند از جسمانی بودن و نفی تشابه او با مخلوقات در اللمع با صراحت تمام طرح شده است، اما در الابانه سخنی از آن به میان نیامده است.
در اینکه اشعری کدامیک از این دو اثر را زودتر نوشته است، برخی بر این عقیدهاند که الابانه متأخر است و شیخ او را در اواخر زندگی به تحریر درآورده است.
گلدزیهر و مکدونالد بر این عقیدهاند.
[۲۸] غرابه، محمود، مقدمه بر «اللمع»، ج۱، ص۶.
در اینکه چرا چنین تحول و تغییری در روش و رویکرد فکری او پیش آمده است برخی از مستشرقان مانند گلدزیهر و مکدونالد معتقدند که او بعد از آنکه به بغداد آمد و جو علمی آن شهر را تحت سیطره و تأثیر حنابله دید به ناچار به جهت تطبیق با محیط و شرایط مکانی به تألیف الابانه اقدام کرد.
به همین جهت است که برخی گفتهاند: الابانه من الحنابله وقایه.
سلفیها که به تأخر زمانی الابانه تأکید فراوان دارند میگویند شیخ در وصول به حق از چند مرتبه مترتب بر هم برخوردار شد.
او ابتدا از اعتزال دوری جسته و به روش عقلی پیوست و نصف حق را درک کرد، سپس با پیوستن به مذهب سلفی تمام حق و مرتبه آخرین را که همان رضای الهی باشد به دست آورد و در حالی که خداوند از او راضی بود به لقای حق پیوست.
[۲۹] غرابه، محمود، مقدمه بر «اللمع»، غرابه، ج۱، ص۷.
برخی نیز به استناد قرائنی بر این اعتقادند که اشعری ابتدا الابانه و سپس اللمع را نگاشته است و به این صورت مذهب او سیر تکامل خود را پشت سر گذاشته است.
[۳۰] غرابه، محمود، مقدمه بر «اللمع»، غرابه، ج۱، ص۷.
از نظر حجم نیز تفاوت بسیاری با آن دارد.
اللمع بسیار مختصرتر و کمحجمتر از الابانه است.
«الابانه» ناظر به عقاید و آرای حنابله و اهلحدیث بوده و در صدد دفاع از آنهاست، ولی اللمع در صدد اثبات عقاید خود اشعری است و بدون آنکه به آرا و عقاید اهلحدیث عنایتی داشته باشد.
[۳۱] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۱۸۱.
مقالات الاسلامیین
مقالات الاسلامیین بزرگترین اثر بر جای مانده از اشعری است.
این کتاب از کهنترین و معتبرترین منابع موجود در زمینه تاریخ عقاید اسلامی است.
ابن تیمیه و ابن قیم آن را جامعترین و اصلیترین کتاب در موضوع خود دانستهاند که متأخران مانند شهرستانی و بغدادی از آن رونویسی کردهاند.
[۳۲] شریف، م م، تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، ص۳۱۹.
استحسان الخوض
استحسان الخوض فی علم الکلام : اشعری با نگارش این رساله ، اندیشه حنابله را به باد انتقاد گرفته است، چرا که آنان بحثهای عقلی را تحریم میکنند و در اصول و فروع به ظاهر آیات و حدیث اکتفا میورزند.
او در این رساله توانسته است از طریق قرآن ثابت کند در مسائل عقیدتی یکی از منابع، عقل است.
[۳۳] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۵۱.
بدوی به جهاتی استناد این رساله را به اشعری صحیح نمیداند.
تفاوت سبک رساله با سبک آثار دیگر اشعری جواز پرداختن به علم کلام یا ضرورت خودداری و دوری گزیدن از آن بعد از عصر اشعری پیش آمده است و لذا او این رساله را به یکی از پیروان متأخر اشعری، البته نه با فاصله زیاد از او، نسبت داده است.
[۳۴] بدوی، عبدالرحمان، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۶۵ـ ۵۶۶.
رساله إلی أهل الثَّغَر
رساله إلی أهل الثَّغَر : اشعری بعد از مقدمه نسبتاً مفصلی در اهمیت عقاید سلف صالح، یک دوره عقاید مورد اجماع و اتفاق آنها را در پنجاه و یک فصل بیان کرده است.
این اثر با مقدمه و پاورقیهای طولانی توسط برخی از مراکز علمی عربستان در ۳۷۰ چاپ و منتشر شده است.
رساله الایمان
رساله دیگری از او با عنوان « الایمان » چاپ شده است.
عوامل کنارهگیری اشعری از معتزله
اشعری تا چهل سالگی بر مذهب معتزله بود، اما به ناگاه تغییر و تحولی اساسی در او ایجاد شد و از آن اعلان بیزاری کرد.
برای کنارهگیری او از معتزله عوامل مختلفی ذکر شده است که بسیاری از آنان مورد مناقشه جدی است؛ برخی از عوامل عبارتند از:
عدم اقناع در معتزله
ناتوانی معتزله از ارائه پاسخ به پرسشهای او:
ابن عساکر از احمد بن حسین نقل میکند که بعد از آنکه ابوالحسن در کلام معتزلی متبحر و سرآمد شد پیوسته با استاد خود مناظره میکرد و پاسخ صحیحی نمیشنید
[۳۵] تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیه، ج۱، ص۵۵.
در یکی از شبها برخاست و دو رکعت نماز گزارد و از خدا خواست تا او را به راه راست هدایت کند.
آنگاه خوابید و در عالم خواب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را دید و از وضع خود به پیامبر شکایت کرد.
رسول خدا فرمود: «علیک بسنتی» او از خواب برخاست و سپس مسائل کلامی را بر قرآن و اخبار عرضه کرد و آنها را که مطابق قرآن و حدیث بود گرفت و غیر آنها را به دور ریخت.
[۳۶] ابن خلدون، محمد، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۵۰.
[۳۷] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۲۳.
[۳۸] شریف، م م، تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، ص۳۱۸.
[۳۹] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۱۸۱.
علل سیاسی و اجتماعی
زمینههای سیاسی و اجتماعی:
از زمان متوکل به بعد، فشار بر اهل تعقل روز به روز افزایش یافت و هرگز از میزان فشار کاسته نشد، در این صورت این زمینههای اجتماعی و سیاسی بود که میتوانست در وجود انسان تحول و دگرگونی خاص ایجاد کند و برای رهایی از فشارهای روحی و زندگی، از مکتبی به مکتب مورد تأیید حکومت وقت منتقل شود.
[۴۰] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۲۵.
[۴۱] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۲۶.
[۴۲] کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ج۱، ص۹۶.
اصلاح طلبی
ابوالحسن به دقت در عقاید اهلحدیث نگریست و در آن، خطاهای نابخشودنی یافت و بر خود لازم دانست از طریق خاصی به اصلاح آنها بپردازد.
چنین اصلاحی از یک دشمن مارکدار امکان پذیر نبود، بلکه نخست در قالب دوست درآمد و در دلها نفوذ کرد و آنگاه به اصلاح پرداخت.
از این جهت از معتزله فاصله گرفت و با اهلحدیث اعلام همبستگی نمود.
[۴۳] صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، ص۲۳۵.
[۴۴] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۲۶.
میانهروی و اعتدال
برخی دیگر بر این عقیدهاند که او در مقام اصلاح دینی دو روش فقیهان و متکلمان بوده و در صدد جمع بین کلام و فقه و حدیث برآمد، چرا که فقه و فقها در صدد اعمال دلایل تفسیر و حدیث و اجماع و قیاس بودند و متکلمان به جدل و منطق و عقل اکتفا کرده و از نص اجتناب میکردند.
او با این کار کوشید در قالب متکلمی فقیه، میان فقه و حدیث با علم کلام جمع کند و امت اسلامی را از انشقاق و نزاع بین آن دو برحذر داشته و خود بین اعتزال و حنبلیها واسطه شود.
[۴۵] مغربی، علی عبدالفتاح، الفرق الکلامیه الإسلامیه، ج۱، ص۲۷۰.
[۴۶] فاخوری، حنا، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ج۱، ص۱۴۶ـ ۱۴۷.
[۴۷] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۱۸۵.
روش کلامی اشعری
روش او آمیزهای از نقل و عقل است، البته نقل بر عقل تقدم و پیشی دارد.
[۴۸] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۳۰.
[۴۹] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۳۱.
[۵۰] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۳۰۱.
[۵۱] تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیه، ج۱، ص۵۵.
[۵۲] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۳۲ ۳۳.
به نظر او اگر دین وحیانی نباشد عقل توان تشخیص تکلیف را ندارد و نمیتواند حکم قطعی بدهد.
در این صورت راهی جز شک و توقف نخواهد بود.
[۵۳] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۳۰۱.
اشعری به ارائه طرحی نو اقدام کرد که به گونهای تضاد میان عقلگرایی و ظاهرگرایی را برطرف نماید، بدین جهت با هر یک از آن دو گروه هم موافق بود و هم مخالف .
با عقلگرایان در این جهت که استدلال عقلی در اثبات عقاید دینی بدعت و حرام نبوده، بلکه راجح و پسندیده است موافقت نمود
[۵۴] عبده، محمد، رساله التوحید، ج۱، ص۷۴.
و به تألیف رساله « استحسان الخوض فی علم الکلام » مبادرت ورزید و این در حالی بود که اهلحدیث ، علم کلام و استدلال عقلی را بدعت و حرام میدانستند.
[۵۵] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۱۸۷.
او با تأسیس این مکتب جدید در صدد ارائه موضعی میانه بین اهلحدیث و معتزله بود و مهمترین تلاش او آن بود که اهلحدیث را برای دفاع از عقایدشان وادار به استفاده از عقل کند و به همین جهت تا حدی توانست آنها را از موضع افراطیشان دور سازد.
[۵۶] تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص۱۷۰.
موضعی که برخی از آن تعبیر به «طریق وسط» کردهاند.
[۵۷] ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۹۴۶.
[۵۸] عبده، محمد، رساله التوحید، ج۱، ص۷۳.
از طرفی در تعارض عقل با ظواهر دینی ، ظواهر را مقدم داشت و در نتیجه در بحث از صفات ذات و صفات خبریه با عقاید معتزله مخالفت نمود.
همانگونه که اصل تحسین و تقبیح عقلی و متفرعات آن را نیز مردود دانست و هیچ واجب عقلی را نپذیرفت و در این زمینه با اهلحدیث هماهنگ گردید.
[۵۹] ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابوالحسن الاشعری، ج۱، ص۳۰۱.
[۶۰] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۱۸۷.
تطور مکتب اشعری
مخالفت معتزله
این مکتب در همان مرحله تأسیس با مخالفت معتزله روبرو شد.
آنان که از تغییر ناگهانی عقیده اشعری شاگرد قدیم خود دلتنگ بودند مکتب اشعری را متهم ساختند که مردم را به واسطه موقع شناسی خود مجذوب میسازد.
سپس بر ضد آن مکتب توبیخها و ملامتها روا داشتند که همیشه گفتن چنان سخنانی آسان است.
تعجب قشریون و حنبلیان
قشریون و اهل ظاهر و پیشاپیش آنان حنبلیان متحیر بودند که این تازهوارد کیست که در عین حال که ادعا میکند از دام اعتزال جسته است باز هم جرأت آن ندارد تا بیکم و کاست به منابع دینی یعنی به متون و نصوص منزل و سنت آنسان که از طرف اهلسنت مورد قبول است مراجعه نماید.
[۶۱] کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ج۱، ص۱۶۳ـ ۱۶۴.
رقابت ماتریدی با وی
در همان عصر، ماتریدی (۳۳۲ق) نیز مکتب فکری به راه انداخت و موجب رقابت با اشعری و جلب نظر ظاهرگرایان برآمد.
شاگردان و پیروان او کوشش مکتب اشعری را به عنوان یک اصلاح ناقص و ناموفق به شمار میآوردند و به محافظهکاری و ابن الوقت بودن مکتب اشعری انتقاد و ادعا میکردند که آنان خود فصلی نو گشودهاند و تسنن کامل را احیا کرده و رونق بخشیدهاند.
[۶۲] کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ج۱، ص۱۶۴.
مخالفت آلبویه
آلبویه نیز که طرفدار تفکر عقلی بودند جزو مخالفان شدید اشعری به حساب میآمدند و عرصه را بر آنها تنگ میگرفتند و لذا در این دوره ظهور چندانی نداشت.
در آثار کلامی شیخ مفید (م۴۱۳ق) و خصوصاً در « اوایل المقالات فی المذاهب والمختارات » بر خلاف انتظار، هیچ نام صریحی از اشاعره به عنوان یک گروه کلامی مستقل دیده نمیشود.
همایت سلجوقیان
با شکست آلبویه و پیروزی سلجوقیان در سال ۴۴۷هـ به سبب حمایت اینان، مکتب اشعری پیروزی کامل و سیطره تام بر تفکر اسلام سنی پیدا کرد، ولی همچنان مخالفت خود با عقل را پیگیری میکرد.
[۶۳] کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ج۱، ص۱۶۴.
[۶۴] صبحی، احمدمحمود، فی علم الکلام، ج۲، ص۳۵۷.
[۶۵] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۱۹۷ـ ۲۰۰.
دوره غزالی و فخر رازی
در همان ایام غزالی (۵۰۵هـ) کلام اشعری و اصول آن را تا حد زیادی تحکیم و تثبیت نمود، هر چند صبغه کلامی آن را کموبیش رنگ عرفانی داد.
اما بعداً به وسیله فخر رازی (۶۰۶هـ) با نزدیک شدن به فلسفه تحول و نیروی بیشتری یافت.
[۶۶] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۹۰.
به طور قطع این مرحله و به ویژه عصر فخر رازی نقطه عطفی برای کلام اشعری به شمار میآید.
او در مواردی تفسیرهای پیشین اشاعره را عقلانی کرده و بدانها صبغه خردگرایی داده است، لذا سیر مکتب اشعری را میتوان سیر از خردگریزی به خردگرایی دانست که این سیر با فخر رازی به کمال رسیده است.
گرایش به عقلگرایی
نمونههایی از عقاید اشاعره در صفات خدا ، از جمله کلام الهی و رؤیت و نظریه کسب ، گواه آشکاری بر این مدعاست که در جای خود بیان خواهد شد و محقق ایجی (۷۵۶ق) آن را در حد کمال ساختارمند و منظم کرد.
[۶۷] صبحی، احمدمحمود، فی علم الکلام، ج۲، ص۳۵۷.
بعد از مدتی بعضی از پیروان اشعری رو به عقلگرایی آوردند و حتی بعدها شیخ محمد عبده (م۱۳۲۳ق) که پیرو این مکتب است علاوه بر اعتقاد جدی به مرتبه عقل و تأویل ظواهر، به حسن و قبح ذاتی اشیا نیز معتقد شد.
[۶۸] عبده، محمد، رساله التوحید.
مراحل تطور کلام اشعری
مراحل و ادوار تطور کلام اشعری را میتوان چنین ترسیم کرد.
[۶۹] صبحی، احمدمحمود، فی علم الکلام، ج۲، ص۵-۶.
[۷۰] صبحی، احمدمحمود، فی علم الکلام، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۶.
۱. مرحله پیدایش و تأسیس که از ابوالحسن اشعری (۳۳۰ق) تا ابوالمعالی جوینی (۴۷۸ق).
۲. مرحله اوج و کمال که از غزالی (۵۰۵) تا شهرستانی (۵۴۸ق).
[۷۱] صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، ص۲۵۰.
۳. مرحله تحول ( خلط کلام و فلسفه ) که از رازی (۶۰۶ق) تا ایجی (۷۵۶ق).
[۷۲] عبده، محمد، رساله التوحید، ج۱، ص۷۶ـ ۷۷.
۴. مرحله جمود و تقلید که از محقق ایجی تا محمد عبده (۱۳۲۳ق).
[۷۳] ج قنوانی، لویس غرابه، فلسفه الفکر الدینی، ج۱، ص۱۳۷.
[۷۴] عبده، محمد، رساله التوحید، ج۱، ص۷۷.
۵. مرحله عقلگرایی، اجتهاد و اصلاح که از محمد عبده (۱۳۲۳ق) (البته با تأثیر از استادش سید جمال الدین اسدآبادی) تا کنون.
[۷۵] ج قنوانی، لویس قرابه، فلسفه الفکر الدینی، ج۱، ص۱۴۲.
پیروان مکتب اشعری
استقبال علما
مکتب اشعری در کنار مخالفتهایی که با او شد از همان ابتدا مورد استقبال شخصیتهای علمی قرار گرفت.
[۷۶] عبده، محمد، رساله التوحید، ج۱، ص۷۴.
سهل بن سلیمان صعلوکی ، ابوقفّال ، ابوزید مروزی ، حافظ ابوبکر جرجانی ، شیخ ابومحمد طبری و ابوالحسن باهلی را میتوان از نخستین پیروان مکتب او به شمار آورد، هر چند شاگردان اینان مشهورتر و معروفتر شده و خدمات اساسیتری به این مکتب ایفا کردهاند.
دو خدمت مهم آنان به کلام اشعری عبارت است از:
الف. تقویت و تحکیم کلام اشعری با براهین نو؛
ب. پاسخ به پرسشها و شبهات مخالفان او.
[۷۷] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۳۰۹.
طبقات شاگردان مکتب اشعری
ابن عساکر شاگردان پیرو مکتب اشعری را در پنج طبقه ذکر کرده است.
[۷۸] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۳۶۷ ۳۷۱.
سبکی ضمن اصلاح و افزایش اسامی آن طبقات، خود دو طبقه دیگر بدان افزوده و شمار آنها را تا عضدالدین ایجی شیرازی (۷۵۶ق) آورده است.
[۷۹] سبحانی، علی، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۳۷۱ ۳۷۲.
بارزترین پیروان مکتب اشعری
بارزترین پیروان مکتب اشعری که معمولاً نویسندگان فرق و مذاهب کلامی هنگام بحث از نامآوران اشعری به معرفی شخصیت و آرای کلامی آنها پرداختهاند عبارتند از:
قاضی ابوبکر باقلانی (۴۰۳هـ)؛ امام الحرمین ابوالمعالی جوینی (۴۷۸هـ)؛ حجت الاسلام غزالی (۵۰۵هـ)؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی (۵۴۸هـ)؛ فخرالدین رازی (۶۰۶هـ)؛ سیفالدین آمدی (۶۳۱هـ)؛ عبدالرحمان عضدالدین ایجی (۷۵۶هـ)؛ سعدالدین تفتازانی (۷۹۱هـ)؛ میرسید شریف جرجانی (۸۱۶هـ) و علاءالدین قوشجی (۸۷۹هـ).
[۸۰] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۳۰۹ ۳۷۶.
در ادامه به صورت گذرا و اجمالی به معرفی آنها پرداخته میشود.
[۸۱] ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ج۱، ص۳۰۱ـ ۲۰۷.
[۸۲] طبقات الشافعیه، ج ۳، ص۳۷۲.
[۸۳] طبقات الشافعیه، ج ۳، ص۳۷۳.
قاضی ابوبکر باقلانی
قاضی ابوبکر محمد بن طیب باقلانی (م۴۰۳ق)، از قدمای متکلمان اشعری است که سعی بلیغی در ترویج مکتب اشعری داشت.
[۸۴] رمضان، عبدالله، الباقلانی و آرائه الکلامیه، ج۱، ص۱۳۸.
او رهبری کلام اشعری را عهدهدار شد و به تهذیب آن پرداخت، و مقدمات عقلی را که ادله کلامی مبتنی بر آنها بود تأسیس کرد.
[۸۵] ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۴۶۵.
برای او تألیفات بسیاری نقل کردهاند که به بیش از پنجاه مورد میرسد.
[۸۶] رمضان، عبدالله، الباقلانی و آرائه الکلامیه، ج۱، ص۱۹۶ـ۲۱۵.
« اعجاز القرآن »؛ « الانصاف فیما یجب اعتقاده ولا یجوز الجهل به » و « تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل » از آثار منتشر شده اوست.
عبدالملک بن ابومحمد جوینی
عبدالملک بن ابو محمد جوینی معروف به امام الحرمین (۴۱۹ـ ۴۷۸ هـ. ق) او رغم اینکه در زمره اشاعره است، در مسئله جبر و اختیار ، با نظریه اشعری مخالفت کرده و ضمن رد نظریه کسب ، نظریه اختیار را بر پایه اسباب و علل طولی تحلیل نموده و به تأثیر قدرت انسان در طول قدرت خداوند اعتراف کرده است.
[۸۷] سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۱۴۱.
[۸۸] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۹۹.
معروفترین آثار کلامی او « الشامل فی اصول الدین »؛ « الارشاد فی اصول الدین » و « غیاث الامم فی الامامه » است.
غزالی
ابوحامد محمد بن محمد غزالی (م۵۰۵هـ. ق)، در سال ۴۵۰ هجری در « طوس » به دنیا آمد.
متکلم بودن غزالی
به طور قطع، غزالی در شمار متکلمان است.
علم کلام را در نظامیه بغداد تدریس کرده و در آن باره کتاب نوشته است.
او راهی را که ابوالحسن اشعری آغاز کرده بود و باقلانی و امام الحرمین در آن قدم نهاده بودند دنبال کرد.
هر چند پیرو و مقلد صِرف آنها نبود، بلکه گاهی دیدگاهی آزاد و پویا داشت و ضمن موافقت در بسیاری از مسائل در مواردی نیز با آنان مخالفت ورزید.
[۸۹] ابوزهره، محمد، تاریخ مذاهب اسلامی، ج۱، ص۲۸۴.
برخورد دوگانه با کلام
غزالی درباره علم کلام دو برخورد کاملاً متضاد دارد:
در یک جا اشتغال به آن را به سبب آفاتی که از آن برمی خیزد تحریم کرده و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 