پاورپوینت کامل مدرسه علمیه بغداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدرسه علمیه بغداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرسه علمیه بغداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرسه علمیه بغداد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
حوزه علمیه بغداد
نُضج گرفتن حوزه شیعی در بغداد چندان متأخرتر از تاریخ ساخت و افتتاح این شهر نبوده است.
فهرست مندرجات
۱ – قدمت
۲ – علمای قرن دوم و سوم
۲.۱ – خاندان یقطینی
۲.۱.۱ – علی بن یقطین
۲.۱.۲ – محمد بن عیسی
۲.۱.۳ – یونس بن عبدالرحمان
۲.۲ – محمد بن ابن عمیر
۲.۳ – خاندان هَمّام
۳ – قرن چهارم و پنجم
۳.۱ – علمای مشهور
۳.۲ – فرقهها
۳.۳ – اختلافات کلامی
۴ – دانشهای رایج
۵ – فقه و اصول فقه
۵.۱ – نظام فقهی نو
۵.۱.۱ – حدیثگرایان
۵.۱.۲ – ابن جنید
۵.۱.۳ – شیخ مفید
۵.۱.۴ – شیخ طوسی
۶ – علم حدیث
۶.۱ – محدثان
۶.۱.۱ – کلینی
۶.۱.۲ – شیخ طوسی
۶.۱.۳ – قولویه قمی
۶.۲ – نقادی روایات
۷ – کلام و حکمت
۷.۱ – هشام بن حکم
۷.۲ – خاندان نوبختی
۷.۲.۱ – ابوسهل
۷.۲.۲ – حسن بن موسی
۷.۲.۳ – ابراهیم نوبختی
۷.۳ – علی بن عبدالله بغدادی
۷.۴ – ابن جنید
۷.۵ – شیخ مفید
۷.۶ – سید مرتضی
۷.۷ – شیخ طوسی
۷.۸ – امامت و غیبت امام
۷.۸.۱ – مخالفان امامت
۷.۸.۲ – تلاش علما
۸ – تفسیر قرآن
۹ – تاریخ و تراجم و رجال
۹.۱ – مورخان
۹.۲ – رجال
۱۰ – دانشهای دیگر
۱۰.۱ – علوم ادبی
۱۰.۲ – دانشهای کاربردی
۱۱ – کانونهای آموزش
۱۱.۱ – مساجد و اماکن مقدس
۱۱.۲ – خانه علما
۱۲ – نظام مالی
۱۲.۱ – کسب و کار
۱۲.۲ – موقوفات و افراد خیر
۱۲.۳ – حاکمان دانشپرور
۱۳ – دوره افول
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع
قدمت
نُضج گرفتن حوزه شیعی در بغداد چندان متأخرتر از تاریخ ساخت و افتتاح این شهر نبوده است. تقارن تاریخ بنای بغداد (سال ۱۴۸) با شروع امامتِ امام موسی کاظم، از قدمت بنیانها و ریشههای علمی و معنوی حوزه بغداد نشان دارد.
امام موسی کاظم در زمان خلافت هارون الرشید، از مدینه به بغداد آورده شد و در این شهر زندانی گردید و سپس در همین شهر از دنیا رفت و در مقابر قریش (امروزه شهر کاظمین) به خاک سپرده شد. در واقع از همان آغاز، شماری از شیعیان در این شهر اقامت گزیدند.
این پیوند در سالهای بعد نیز، با توجه به حضور امام جواد در بغداد از ۲۱۵ تا هنگام وفات (سال ۲۲۰) و انتقال اجباری امام علی بن محمد الهادی به سامرا، در ۱۲۴ کیلومتری شمال بغداد، و سپس اقامت امام حسن عسکری در همین شهر و آنگاه فعالیت همه نوّاب اربعه در بغداد همچنان قابل ملاحظه است.
این سخن البته به معنای اطلاع دقیق ما از تاریخ مشخص تأسیس مراکز تدریس و معارف شیعی در بغداد نیست. گرچه با بررسی زندگینامه شماری از عالمان شیعی چنین به نظر میآید که شیعیان از اواخر سده دوم در بغداد در کار تعلیم و تعلم علوم اسلامی بودهاند.
علمای قرن دوم و سوم
علمای شیعی بزرگی همچون علی بن یقطین و ابن ابی عمیر که عموما از صحابه ائمه بودند، در این دو قرن در بغداد خدمات بسیاری انجام دادند.
خاندان یقطینی
یکی از قدیمترین خاندانهای شیعی، که از اواخر سده دوم به این سو در بغداد فعالیتهای علمی داشته، خاندان یقطینی است.
علی بن یقطین
علی بن یقطین بغدادی (متوفی ۱۸۲) که از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم بوده، به ویژه از امام کاظم احادیث بسیار نقل کرده است. وی کتاب ما سُئِل عنه الصادق من امور الملاحم و کتاب مناظرته للشاکِّ بحضره جعفر را نوشته است.
[۱] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۷۹، (تهران).
[۲] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۱۰۷ـ۱۰۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمد بن عیسی
از همین خاندان، محمد بن عیسی بن عُبَیْد از اصحاب امام محمدتقی و از راویان برجسته حدیث بود.
وی کتابهای بسیاری تألیف کرد، از جمله: کتاب الامامه، کتاب المعرفه، کتاب الوصایا، کتاب الفَیْءِ و الخمس و کتاب الرّجال.
[۳] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۱۸ـ۲۱۹، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
یونس بن عبدالرحمان
از میان وابستگان خاندان یقطینی نیز عالم و فقیه و محدّث و مفسر بسیار پراعتبار، یونس بن عبدالرحمان (قبل از ۱۲۵ـ۲۰۸)، ظهور کرد.
وی که از موالی علی بن یقطین بود، از امام موسی کاظم و امام علی بن موسی الرضا سلاماللّهعلیهما احادیث بسیار نقل کرده است.
یونس از بزرگانی است که علمای شیعه بر دانش و صدق گفتار او اتفاق نظر دارند و امام رضا شیعیان را به مراجعه علمی به او توصیه میکرده است.
وی بیش از سی کتاب نوشته، از جمله: جامع الآثار، کتاب الشرایع، کتاب العلل الکبیر، کتاب الصیام و اختلاف الحدیث.
[۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۷۶، (تهران).
[۵] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۲۰ـ۴۲۲، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶] محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ج۱، ص۵۱۱، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
از مهمترین رویدادهای زندگی یونس، مقابله با جریان وقف ( واقفه/ واقفیه)، پس از شهادت امام کاظم و دفاع از امامت حضرت علی بن موسی الرضا بود.
[۷] احمد بن علی نجاشی، ج۲، ص۴۲۱، رجال النجاشی، ثَبَتَ علی الحقّ، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمد بن ابن عمیر
محمد بن ابی عمیر (متوفی ۲۱۷) از اصحاب امام موسی کاظم و امام رضا علیهماالسلام نیز در بغداد به دنیا آمد و در همان شهر زیست و با جدیت و پیگیری شمار زیادی از آثار اصحاب امامیه را روایت کرد.
وی در نظر پیروان همه مذاهب اسلامی محترم بود.
او در دوره خلافت رشید دستگیر شد و برای آشکار کردن نام و نشانی شیعیان، هزار تازیانه به او زدند ولی با مقاومت سرسختانه او مواجه شدند.
خواهرش در هنگام حبس چهار ساله او، کتابهایش را در زمین پنهان کرد که این موجب از میان رفتن آنها شد.
وی سپس از حفظ، حدیث میگفت، ولی وثاقت او موجب شد که به روایات مرسَلِ وی اعتماد کنند.
[۸] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
وی بیش از ۹۴ کتاب نوشت، از جمله اختلاف الحدیث، و الاحتجاج فی الامامه.
[۹] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۲۸۳، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۰] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۳۶۱، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
خاندان هَمّام
هَمّام بن سهیل و فرزندش محمد بن هَمّام اسکافی و دیگر وابستگان این خانواده ایرانیتبار بغداد، از راویان حدیث بودند.
همام در بین علمای امامی منزلت ویژهای داشت و با امام حسن عسکری مکاتبه میکرد.
فرزندش محمد اسکافی (متوفی ۳۳۶) نیز از محدّثان بزرگ شیعه بود.
کتاب الانوار فی تاریخ الائمه از اوست.
[۱۱] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۵ـ۲۹۷، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
قرن چهارم و پنجم
فعالیتهای علمی این علما، که فقط گزیدهای از انبوه عالمان شیعیِ قرن دوم و سوم در بغدادند، در قرنهای چهارم و پنجم با شتاب و عمق بیشتری پی گرفته شد و به طور کلی چشمگیرترین دوره فعالیت حوزه بغداد مربوط به دهههای نخستین قرن چهارم تا میانه سده پنجم است، به ویژه در بیش از صد سالی که خلفای عباسی تحت سلطه حاکمان شیعه مذهب آل بویه دیگر قدرت چندانی نداشتند.
علمای مشهور
در این دوره با ظهور عالمان تأثیرگذاری مثل ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی حوزه بغداد به اوج شکوفایی خود رسید.
ظهور این دانشمندان برجسته و پرورش شاگردان فراوان شایسته به دست آنها در حوزه بغداد، خود از مقتضیات زمانه این دانشمندان بوده است.
فرقهها
حوزه بغداد، بر خلاف حوزه قم، در محیط تقریبآ یک دست شیعهنشین پا نگرفت.
در بغداد به ویژه در سده چهارم در کنار شیعیان، مسلمانان پرشمار سنّی، از مذاهب مختلف زندگی میکردند.
اینان بر خلاف شیعیان، بسیار زود به گرایشهای اجتهادی توجه نشان دادند.
اختلافات کلامی
اختلافات گسترده کلامی میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی و نیز میان شیعیان بسیار نظرگیر بود.
در این فضای فکری، مکتب صرفآ حدیثی قم و ری نمیتوانست با مکتب فقهی شکل پذیرفته اهل سنّت در بغداد، هماوردی کند؛ چنانکه مقابله با گرایشهای کلامی متعدد که بسیاری از آنها خود متأثر از سیطره فلسفه و منطق یونانی بر روح فکری حاکم بر بغداد بود، کار را بر شیعیان دشوار کرده بود.
چنین بود که حوزه علمی شیعیان بغداد برای نگاهبانی از مکتب تشیع و دفاع از اصول آن و مرزبندی کردن میان معارف شیعی و مذاهب رقیب نقش منحصر به فردی بر عهده گرفت.
البته مقتضای ایفای این نقش، در آن جامعه مذهبی متکثر، آن بود که عالمان شیعه مقتضیات زمان را در نظر آورند و به تعامل علمی با سایر دانشمندان روی آورند و با توجه به اوضاع جدید، به ویژه وقوع غیبت امام دوازدهم، در همه حوزههای علمی و در همه مباحثات متنازَعٌ فیه به پژوهش و تحقیق و تدریس بپردازند و به دانشهایی چون اصول فقه، فقه، تفسیر و کلام توجه ویژه نشان دهند.
دانشهای رایج
دانشهای رایج در حوزه علمی بغداد رویکرد جدید آن را به خوبی نشان میدهد:
فقه و اصول فقه
تدریس فقه از برنامههای اصلی حوزه علمی بغداد بود.
نظام فقهی نو
در این حوزه، افزون بر فراوانی فقهپژوهان برجسته، مانند ابن جنید اسکافی (قرن چهارم)، شیخ مفید مشهور به ابن المعلّم (متوفی ۴۱۳)، سید مرتضی علم الهدی (متوفی ۴۳۶)، سلّار دیلمی (متوفی ۴۴۸)، شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) و ابن برّاج (متوفی ۴۸۱)، شاهد رویکردی نو در نظام فقهی هستیم.
حدیثگرایان
پیش از حوزه بغدادِ سدههای چهارم و پنجم، جدّیترین و رایجترین روش فقهی، روش حدیثگرایان یعنی معتقدان به فقه منصوص بود.
اینان مانند کلینی و شیخ صدوق، استدلالهای اجتهادی را در استنباط احکام دخالت نمیدادند و بیشتر بر نصوص تکیه داشتند و البته، متن حدیث را به مثابه فتوای خود بیان میکردند، ضمن آنکه روایات را بر اساس موازین علم رجال نقادی میکردند.
ابن جنید
در برابر آنان، روش و رویکرد ابن جنید اسکافی بود که از قیاس در استنباط احکام استفاده میکرد.
ابن جنید دو کتاب فقهی مهم داشت، تهذیب الشریعه لاحکام الشریعه و الاحمدی فی الفقه المحمدی.
وی در کنار بحث از فقه شیعه به فقه دیگر مذاهب نیز توجه میکرد.
[۱۲] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۱۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
با این همه، سید مرتضی و فقهای متأخری چون شهید اول، شهید دوم و فاضل مقداد سیوری در عین مخالفت با قیاس، آرای ابن جنید را معتبر دانستهاند.
برخی نیز کوشیدهاند گرایش ابن جنید به قیاس را به نحوی موجه سازند.
[۱۳] علی دوانی، مفاخر اسلام، ج۳، ص۲۰۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
شیخ مفید
در این میان، رویکرد شیخ مفید و شاگردان حوزه درسی او توانست غالب فقهای شیعه بغداد را با خود همراه سازد.
این گروه در عین توجه به اخبار و استفاده گسترده از آن در استنباط احکام، رویکرد و گرایش اجتهادی داشتند.
اینان نه روش محدّثان را در استنباط احکام کافی میدیدند و نه با استفاده از دادههای شبه عقلی و قیاس موافقتی داشتند.
مفید برای تبیین دیدگاه سوم، کتاب المقنعه را نوشت که همه ابواب فقه را در بردارد.
وی به سلطه فقهی محدّثان بر فقه پایان داد و با استدلالهای استوار عقلی و با تمسک به سیره اهل بیت علیهمالسلام، در رد ظاهرگرایی آنان میکوشید.
شیخ مفید را باید نخستین فقیهی دانست که به گردآوری مسائل اصولی پرداخت.
وی گزیده این مسائل را در کتابی گرد آورد و نام آن را التذکره باصول الفقه نهاد.
[۱۴] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۲۰۹، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
پس از شیخ مفید، شاگرد ممتاز او، سید مرتضی، کتاب الذریعه الی اصول الشریعه را در اصول فقه و کتاب الانتصار و ناصریات را در فقه نگاشت.
کتاب الذریعه او پس از اصول الفقه شیخ مفید، جامعترین کتاب اصولی شیعه است.
[۱۵] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۳۶۰، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۶] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۶، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۷] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۰، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
سید در این کتاب اقوال علمای اصولی دیگر مذاهب را بررسی و سپس دیدگاه خود را تبیین کرده است.
عقل در مبانی اصولی سید جایگاه ویژه داشت.
وی نه تنها با اشاعره که با ظاهرگرایان شیعه نیز مخالفت میکرد.
شیخ طوسی
پس از سید، شاگرد او شیخ طوسی، آثار متعددی در فقه و اصول با نوآوریهای فراوان پدید آورد.
مکتب فقهیای که او بنیاد نهاده بود تا سده ششم و آغاز درخشش حوزه علمیه حلّه همچنان برپا بود و تا زمان ابن ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸) کسی را تصور مخالفت با آرای شیخ طوسی نبود.
شیخ طوسی در موضوع اصول، کتاب عُدّه الاصول را نوشت و در مقدمه این کتاب،
[۱۸] محمد بن حسن طوسی، عدّهالاصول، ج۱، ص۳۶، و بذیله الحاشیه الخلیلیه، لخلیل بن غازی قزوینی، چاپ محمدمهدی نجف، (قم) ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
تصریح کرد که وی نخستین کسی در شیعه است که در این فن کتابی جامع نوشته است.
وی همچنین کتاب المبسوط را با گرایش اجتهادی تألیف کرد.
شیخ در این کتاب به تفریع فروع پرداخت و از این راه، بدون نیاز به قیاس و استحسان و دیگر دادههای شبه عقلی، در صدد برآمد به نیازهای فقهی جامعه پاسخ دهد.
وی پیش از تألیف المبسوط، برای آماده ساختن ذهن جامعه علمی شیعه برای پذیرش این روش، کتاب النّهایه را به روش فقهای پیشین نوشته بوده است.
این کتاب تا پیش از تألیف شرائع الاسلام تألیف محقق حلّی، کتاب درسی حوزههای علمی شیعی بود و علما آن را به شاگردان خود اجازه میدادند.
[۱۹] عبدالعزیز طباطبائی، «شخصیت علمی و مشایخ شیخطوسی»، ج۱، ص۳۶۸، در میراث اسلامی ایران، دفتر۲، بهکوشش رسول جعفریان، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، ۱۳۷۴ ش.
شیخ طوسی در کتاب دیگرش، الخلاف، به گستردگی به مقایسه میان آرای فقهای مذاهب پرداخته است.
این کتاب امروزه نیز یکی از منابع شناخت آرای فقهی مذاهب اسلامی و مرجع پژوهشگران است.
علم حدیث
حوزه علمی بغداد نیز مانند حوزه ری و قم قدیم و به طور کلی عموم حوزههای علمی شیعی پیش از سده چهارم، در مراحل نخستینِ تکوین عمدتآ حوزهای حدیثی بوده است.
حضور محدّثانی که در حلقههای درسی امام صادق و امامان بعدی شیعه حدیث آموخته بودند در شهر بغداد، زمینههای چنین رویکردی را هموار میکرد.
محدثان
علاوه بر محدّثان بزرگی چون ابن ابی عمیر و یونس بن عبدالرحمان، حَفْص بن بُخْتُری از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام،
[۲۰] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
یعقوب بن یزید انباری از اصحاب امام جواد علیهالسلام که به بغداد نقل مکان کرد و کاتب منتصر عباسی شد،
[۲۱] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۲۶ـ۴۲۷، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نضر بن سُوَید کوفی که بغداد را برای سکونت برگزید
[۲۲] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۸۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
و محمد بن محمد بَجَلی، محدّث کوفی که در محله کرخ بغداد ساکن شد و جایگاهی معتبر در میان شیعیان یافت، ولی در پی از دست دادن بینایی خود به کوفه بازگشت،
[۲۳] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۱۷ـ ۳۱۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کسان دیگری نیز در تقویت بنیه حدیثی این حوزه سهم جدّی داشتند.
کلینی
از جمله در این میان، بزرگترین و مشهورترین و معتبرترین مجموعه حدیثیِ منتشر شده در بغداد جامع کافی تألیف محمد بن یعقوب کلینی (متوفی ۳۲۹) بود.
کلینی که خود از مشایخ بزرگ ری بود،
[۲۴] شیخُ اصحابنا فی وقتِه بالریّ، احمد بن علی نجاشی، ج۲، ص۲۹۰ـ۲۹۱، رجال النجاشی، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
این کتاب را در بغداد روایت کرد و هارون بن موسی تَلِّعُکْبَری (متوفی ۳۸۵) و ابوغالب زُراری و ابوعبداللّه کاتب نعمانی و ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عبداللّه صفوانی آن را نوشتند.
[۲۵] کلینی، اصول کافی، ج۱، مقدمه حسینعلی محفوظ، ص۱۹ـ۲۰.
این کتاب بلافاصله پس از تألیف در شمار متون درسی حوزه علمی بغداد در آمد.
[۲۶] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شیخ طوسی
تألیف دو کتاب دیگر از مجموعه کتب اربعه شیعه، الاستبصار و تهذیب، نیز مدیون حوزه بغداد است.
این هر دو کتاب را شیخ طوسی تألیف کرده است (استبصار؛ تهذیب الاحکام).
قولویه قمی
جعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفی ۳۶۸)، از استادان شیخ مفید نیز در بغداد به نشر حدیث پرداخت و کتاب کامل الزیارات و آثار متعدد فقهی نوشت.
[۲۷] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نقادی روایات
در حوزه حدیثی بغداد نیز نقادی روایات کاری جدّی بود.
محدّثان بغداد مانند مفید و شیخ طوسی، با بررسی روایات، صحیح و سقیم آنها را از یکدیگر جدا میکردند.
شیخ مفید در مباحث فقهی و کلامی، احادیثی را که با عقل صریح در تعارض میدید، نمیپذیرفت، همچنانکه احادیث را از نظر اطمینان به صدور مورد بررسی قرار میداد.
عدهای دیگر از محدّثان شیعه بغداد نیز کتابهایی در شناخت روایات ساختگی و موضوعات تألیف کردند.
چنانکه ابومحمد ثُبَیْت بن محمد عسکری، از اصحاب امام دهم و یازدهم، کتاب تولیدات بنی امیه فی الحدیث و ذکر الاحادیث الموضوعه را نوشت.
[۲۸] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۹۳، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نجاشی و شیخ طوسی نیز در کتابهای فهرست و رجال خود، علاوه بر بر گزارش آثار و شخصیتهای مهم شیعه از آغاز تا آن زمان، راویان سادهاندیش و کمدقت و غالی و امثال آنها را نیز معرفی کردند.
کلام و حکمت
فضای فکری و فرهنگی بغداد، از قرن سوم به بعد، و مشاجرات مستمر فلسفی و کلامی میان مذاهب فکری مختلف، به ویژه دو فرقه بزرگ معتزله و اشعری، موضوعات و مباحث و مناقشات کلامی و فلسفی متعددی را در میان آورد.
حوزه شیعی بغداد که در کانون این مجادلات فعالیت میکرد، هم به سبب تبعیت از توصیه امامان شیعه به مباحثات عقلانی و هم به تبع ضرورتهای زمان، به دروس و موضوعات کلامی توجه ویژه نشان داد.
از اینرو درس کلام در شمار برنامههای درسی حوزه بغداد قرار گرفت و استادان ناموری مشغول تدریس مباحث کلامی شدند.
هشام بن حکم
یکی از قدیمترین متکلمان شیعی هشام بن حکم بود.
وی که در کوفه زاده شد و سپس در مکتب امام صادق و امام کاظم پرورش یافت، در سال ۱۹۹ به بغداد آمد و ضمن تجارت، به مباحثات کلامی پرداخت.
او دست کم ۲۷ کتاب در حوزه باورهای دینی و رد بر مخالفان نوشت، مانند الردّ علی الزنادقه، کتاب الشیخ و الغلام فی التوحید، که ظاهرآ به سبک پرسش و پاسخ میان شاگرد و استاد بوده است، کتاب اختلاف الناس فی الامامه، کتاب الرّد علی ارسطاطالیس فی التوحید، و کتاب المجالس فی التوحید.
[۲۹] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج ۲، ص ۳۹۷ـ۳۹۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کتابهایی که در نقد و بررسی آرای کلامی هشام نوشته شده نشانه جایگاه ویژه او در دانش کلام است؛ از جمله این کتابها الاستطاعه علی مذهب هشام نوشته حسن بن موسی نوبختی است.
[۳۰] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۲۷، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
شاگردان هشام نیز در نشر مکتب کلامی او نقش ارزندهای داشتند، چنانکه ابوالحسن علی بن منصور سخنان کلامی استادش، هشام، را در کتاب التدبیر فی التوحید و الامامه گرد آورد.
[۳۱] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۷۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۲] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۹۷ـ۳۹۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
خاندان نوبختی
یکی از شاخصترین خاندانهای علمی که متکلمان برجستهای از میان آنها برخاستهاند، خاندان نوبختی (نوبختیان) است.
ابوسهل
مهمترین فرد این خاندان در عصر غیبت ابوسهل اسماعیل بن علی (۲۳۷ـ۳۱۱) است که در زمان خود از بزرگان شیعه و به تعبیر نجاشی
[۳۳] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شیخ متکلمان امامی و غیر امامی و در شمار اصحاب امام عسکری بوده است.
شیخ طوسی هفده کتاب از وی را خود نامبرده و چند کتاب دیگر را نیز از ابن ندیم نقل کرده است، از جمله: الاستیفاء فی الامامه، الرّدّ علی الیهود، الرّد علی الغلاه و کتابٌ فی الصفات.
[۳۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۵، (تهران).
[۳۵] محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
[۳۶] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
وی در مناظرات خود با سران مذاهب کلامی دیگر، میکوشید نظر شیعه را از گروههای منحرف جدا سازد.
وی در حوزه بغداد تدریس میکرد و مجلس درس او کانون نقد و کندوکاو مسائل کلامی بود.
تلاش او در کلام از دو جهت اهمیت دارد؛ نخست آنکه وی علاوه بر دفاع از عقاید مدون کلامی شیعه، کوشید روشهای معتزله را در تقریر مسائل کلامی امامیان به کار گیرد و حتی آموزههای آن دو را به یکدیگر نزدیک کند
[۳۷] عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۰۲، تهران ۱۳۵۷ ش.
و دوم آنکه ابوسهل نوبختی از اولین کسانی بود که در اثبات وجوب امامت و بیان اوصاف امام دلایل عقلی آورد و بر خلاف متکلمان گذشته به ادله نقلی اکتفا نکرد.
[۳۸] عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، تهران ۱۳۵۷ ش.
ابوسهل نوبختی شاگردان برجستهای در کلام تربیت کرد که از مهمترین آنان ابوالجیشِ بلخی (متوفی ۳۶۷) متکلم و محدّث مشهور خراسانی است که کتابهایی چون النکت و الاغراض فی الامامه، و نقض العثمانیه علی الجاحظ را نوشته است.
شیخ مفید از او کلام آموخت و کتابهایش را برای ابوالعباس احمد بن علی نجاشی معرفی کرد.
[۳۹] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۷۳ـ۳۷۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
حسن بن موسی
دیگر متکلم برجسته خاندان نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی نوبختی (متوفی بین ۳۰۱ـ۳۱۰) خواهرزاده ابوسهل نوبختی است.
وی حدود چهل کتاب در حکمت و کلام به ویژه در موضوع توحید و در رد بر مخالفان نوشته که از آن همه فقط فرق الشیعه او به دست ما رسیده است.
کتاب الآراء و الدیانات او را، که حاوی دانشهای فراوان بود، شیخ مفید در حوزه بغداد تدریس میکرد.
[۴۰] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۸۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
ابراهیم نوبختی
ابواسحاق ابراهیم نوبختی نیز از بزرگان و قدمای متکلمان شیعه در نیمه اول قرن چهار ماست.
علامه حلّی
[۴۱] حسن بن یوسف علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
از او با وصف «شیخ اقدم و امام اعظم» یاد کرده است.
از جمله تألیفات وی کتاب الابتهاج فی اثبات اللذه العقلیه للّه تعالی و نیز کتاب الیاقوت است که علامه حلّی آن را شرح کرده است.
کتاب الیاقوت از قدیمترین کتابهای کلامی شیعه است.
[۴۲] عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۷۱، تهران ۱۳۵۷ ش.
[۴۳] عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۷۷، تهران ۱۳۵۷ ش.
علی بن عبدالله بغدادی
یکی از شاگردان ابوسهل نوبختی در حوزه علم کلام، علی بن عبداللّه بن وصیف بغدادی (متوفی ۳۶۵) بود.
وی در مناظرهها با شور و حرارت از معتقدات امامی دفاع میکرد.
همچنین اشعار بسیاری در مدح اهل بیت سرود.
[۴۴] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۴، ص۱۷۸۴ـ ۱۷۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
ابن جنید
ابن جنید اسکافی، که پیش از این از او یاد شد، نیز بیش از سی کتاب در کلام نوشت، از جمله کتاب التحریر و التقریر، و کتاب کشف الاسرار.
[۴۵] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۰۶ـ۳۱۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شیخ مفید
یکی از بزرگترین استادان کلام در حوزه بغداد و بلکه در سرتاسر جهان اسلام، محمد بن محمد بن نعمان حارثی، معروف به شیخ مفید یا ابن المعلّم بود که کتابهای متعددی در موضوعات مختلف کلامی تألیف کرد.
[۴۶] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۲۷ـ۳۳۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
وی در مناظرههای کلامی، به ویژه در مسئله امامت، با جریان پرقدرت معتزله روبهرو بود که آرای مشترکی نیز با زیدیه داشتند و سخت سرگرم تبلیغ و ترویج دیدگاههای خود و مناقشه جدّی در عقاید شیعیان امامی بودند؛ او همزمان در صدد ارائه مستدل و مدون باورهای شیعی بود.
وی چندین رساله در نقد دیدگاههای کلامی معتزله تألیف کرد و آثار متعددی نیز در ساماندهی استدلالی آموزههای شیعی و مقابله با حدیثگرایی غیرعلمی پدید آورد.
کتاب تصحیح الاعتقاد او، حاوی توضیحات و نیز نقدها و اعتراضات او بر اعتقاد الامامیه شیخ صدوق، نمونهای از فعالیتهای علمی وی در همین مسیر است.
وی که مردی زبانآور نیز بود، در جلسات مناظره با رقیبان شرکت میکرد.
مناظره وی با قاضی عبدالجبار معتزلی درباره امامت معروف است.
پیروزی وی در این مناظره به کسب جایگاه والای او نزد عضد الدوله دیلمی منجر شد.
[۴۷] عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ، ج ۵، ص ۱۷۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
شاگردان مفید چون سید مرتضی و شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی نیز در کلام خبره بودند.
سید مرتضی
سید مرتضی در کتاب تنزیه الانبیاء، بر نقطه مرکزی اختلاف نظر در میان امامیه و معتزله درباره عصمت انبیا انگشت مینهد.
امامیه برآناند که پیامبران مرتکب هیچگونه خطا نمیشوند، ولی معتزله فقط ارتکاب گناهان کبیره و گناهانی را که موجب استخفاف آنها میشود محال میدانند.
سید در این کتاب ضمن رد نظر معتزله، به شبهههای زندیقان بر پیامبران نیز پاسخ داده است (تنزیه الانبیاء).
شیخ طوسی
شیخ طوسی نیز چندین اثر کلامی تألیف کرد که از همه مهمتر، شرح بخش کلام کتاب جمل العلم و العمل سید مرتضی است با عنوان تمهید الاصول، و نیز المفصح فی الامامه و مقدمه فی المدخل الی علم الکلام.
[۴۸] احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۳، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
امامت و غیبت امام
از مهمترین موضوعات کلامی مطرح در حوزه بغداد و بلکه در محافل علمی این شهر، موضوع امامت و غیبت امام بود.
حوزه بغداد که مدافع امامت و غیبت بود، رقیبان و مخالفان سرسختی داشت.
مخالفان امامت
در رأس مخالفان امامت، خلفای عباسی بودند که همواره به امامان به چشم رقبای سیاسی خود مینگریستند و برای تضعیف و نابودی جریان امامت از هیچ کوششی خودداری نمیکردند.
از دیگر مخالفان امامت حنبلیها بودند.
جریان پرقدرت معتزله نیز گرچه علی علیهالسلام امام اول شیعیان را، از نظر علمی، بر دیگر خلفا رجحان مینهاد، با باور امامیه در امامت و وحیانی دان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 