پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
از فروع مهم فقهی، که علمای مذاهب اسلامی ، در آن باب سخن گفته و به ابراز رأی پرداخته اند، مسأله کم ترین و بیش ترین مدت حمل جنین است، که در این مقاله به بحث وبررسی آن می پردازیم.
فهرست مندرجات
۱ – بحث در فقه
۲ – دو مکتب فقهی
۳ – پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint از نظر اهل ینت
۴ – اشکال مطلب
۵ – مدت حمل درقرآن
۶ – بیشترین مدتحمل
۷ – تفسیر ینعیاس
۸ – نظر اینحزم
۹ – دیدگاه علمای اهل سنت
۹.۱ – دیدگاه هفتگانه
۹.۲ – دلایل
۹.۳ – نظر بنمجاهد
۹.۴ – فقه حنفی
۱۰ – تأسیس قاعده اصولی
۱۱ – دیدگاه فقهای امامیه
۱۱.۱ – صاحب حدائق
۱۱.۲ – بیان سه قسمت
۱۱.۳ – قائلین بر سه قول
۱۲ – شیعه ونسبت دادن فرزند به پدر
۱۲.۱ – فایده تحقیق
۱۳ – روش تشخیص
۱۳.۱ – حدیث وارده
۱۴ – استفاده ازقواعد و اصول
۱۵ – دوحدیث قابل استناد
۱۶ – نظر پزشکان
۱۶.۱ – دکتر بار
۱۷ – کتاب فقه الاسلامی
۱۷.۱ – نظر دیگر
۱۸ – قانون مدنی اردن
۱۹ – کتاب أحکام الجنین
۲۰ – نتیجه
۲۱ – پانویس
۲۲ – منبع
بحث در فقه
این فرع از آن جهت که دارای ابعاد فردی و اجتماعی است، در پاره ای از دیگر بابهای فقه، اثر گذارده است. از باب نمونه، فقیهان، به مناسبتهای گوناگون، در احکام زوجیت و اولاد و فرعهای بسیار آن در کتاب نکاح ، طلاق ، میراث ، لعان و حدود و همچنین در حقوق مدنی جدید، به عنوان (احکام خانواده و أُسرهِ) و یا (أحوال شخصیّت) از آن بحث کرده اند.این فرع فقهی، در کتابهای فقهی، جایگاه ویژه ای از مباحث علمی را از آن خود ساخته است.
بی گمان، یک دسته از احکام اسلامی، همانند معادلات ریاضی ، با زندگی تمامی افراد بشر بستگی و به هم آمیختگی یکسان و یکنواخت دارند، اگر در بخشی از آنها نوعی نارسایی و ناهمگونی دیده شود ای بسا که زمینه های وهن دینی و اعتقادی را فراهم و فروع و مسائل وابسته و پیرو دیگر را نیز به همان وزان، مورد ارزیابی و گاه طعن و نفرت دیگران قرار دهد.
مسأله حمل جنین و احکام مربوط به آن در فقه اسلامی، همان گونه که اشاره گردید، از مسائل مهم و غوغا برانگیز در حوزه دینی، به شمار میآید، و با روند تکاملی و روبه رشد علوم جدید، وارد حوزه علمی و مجامع پزشکی دنیا نیز گردیده است.
با در نظر گرفتن این جنبه مهم و این ویژگی اساسی، جا دارد که عالمان دینی و پرچمداران فقهی، به شکلی ویژه و خوشایند، هنر فقهی را، در نشان دادن منزلت و جایگاه بالا و والای فقه، به دور از جنجال و هیاهوی دنیای مدرن، در چشم انداز اهل فکر و دانش ، پا به پای واقعیتهای دانش نوین بنمایانند و نظر شارع مقدس را در مسائل مهم دینی و اجتماعی ارائه کنند.
فقه اسلام در برابر خواسته های روز و نیازهای به وجود آمده جامعه های بشری در اثر دگرگونیهای ژرف عادتها و آیینهای اجتماعی، نمی تواند ساکت باشد و نمیتواند در برابر پیشرفتهای علمی واپس گراید و خود را با آن همراه و هماهنگ نکند.
امروزه، مکتبها و مذهبهای زنده دنیا، زمانی میتوانند به حیات خویش ادامه داده و ارج و جایگاه حقیقی خویش را پاس دارند و از دستاوردهای خود نگهداری کنند که با روشن گری، راهنمایی و بیان دقیق حقیقتها، پیرایه های جاهلانه و خرافی را از سر راه برداشته و باورهای خردپسندانه را بگسترانند و بیاموزانند. نمی توان باور داشت که مذهب مبتنی بر باورهای نادرست و خرافی، بتواند بشر را به سر منزل مقصود رسانده و گره های کور اجتماعی را برای او بگشاید.
دو مکتب فقهی
در تقسیم بندی اولی از مذاهب فقهی رایج، دو دستگاه فقهی بزرگ، در کانون توجه و عمل مسلمانان قرار گرفته که هر کدام از آنها برای خود دارای افق و طرح و برنامه های ویژه اند، یکی از این دو مذهب فقهی، مذهب فقهی بر گرفته از مکتب اهل بیت (ع) است که در کانون توجه و عمل شیعه اثنی عشری است و دیگری مذهب فقهی بر مبانی رایج اهل سنت است که در کانون توجه وعمل فرقه های مختلف آن است.
این دو مذهب بزرگ فقهی، ناگزیر باید در عرصه خواسته های جامعه های بشری در جهت مصالح و مفاسد آنها قانون بگذرانند و همراهی گام به گام خود را در جهت هدایت جامعه در برهه های ویژه ابراز دارند. طبیعی است که اگر رشته این هماهنگی در زوایایی از این پیکره، از هم بگسلند، نمی توان هماهنگی و پابه پایی این دو رکن اساسی را ادعا کرد.
در این فرع فقهی که به شکل ویژه مورد نقد و نظر صاحب نظران علوم اسلامی و علوم پزشکی قرار گرفته، در حقیقت دو دیدگاه و دو نظریه کارشناسانه فقهی توانسته است زمینه استواری و یا ویران گری دینی خود را برای فقه و فقاهت فراهم آورد. در بسیاری از کشورهای اسلامی وغیر اسلامی، بر اساس آن نشستها و گفت و گوهای علمی ترتیب و زمینه بحثهای ویژه فراهم گردیده است.
برای انسان بسیار جای تأسف است که امروز در دنیای پیشرفته و مترقی و همواره رو به رشد پزشکی، با کتابهای فقهی رو به رو شود که در آنها دیدگاه های باور نکردنی و دور از واقعیت و خرافی وجود دارد و همچنین شاهد باشد که در حوزه های دینی با اصرار تمام بر آن پافشاری و به شاگردان خود تلقین و تعلیم میکنند.
همان طوری که در این بحث خواهد آمد و مجامع مهم پزشکی بر آن تأکید دارند، اظهار نظرهای فقهای اهل سنت در کتابهای فقهی در مسأله مورد بحث به خرافات و اساطیر بیشتر همانندی دارد، تا به مسائل فقهی و احکام آن.
نظریه بیش ترین زمان حمل جنین تا چندین سال ، نه تنها نمیتواند در شرع و عرف از جایگاه استواری برخوردار باشد، بلکه زمینه وهن دین را در مجامع علمی به وجود خواهد آورد.
ناگزیر، مذهب استوار و پویای فقهی همواره باید پندارهای خرافی و باطل را از قاموس مذهب بزداید و آن گاه از سرچشمه زلال حقیقتها، تشنگان وامانده در سراب حیرت را سیراب سازد.
نوشته حاضر که در بردارنده بحث در دو مبنای فقهی اهل سنت و شیعه در مسأله بیش ترین مدت حمل جنین است، گامی است در مسیر روشن گری این حقیقتها وزدودن خرافات ، که برای فهمانیدن بهتر موضوع بحث، ابتداء بیان نظریه فقهای اهل سنت در بیش ترین زمان حمل را مقدم داشته و سپس به بیان نظریه فقهی استوار بر مذهب اهل بیت میپردازیم.
پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint از نظر اهل ینت
در مطلع سخن، دیدگاه شماری از صاحب نظران فقهی اهل سنت را فرا دید مینهیم که برای به کرسی نشاندن دیدگاه خویش در طولانی شدن مدت حمل، شریعت را ناقص جلوه داده اند. این طبقه از عالمان دینی که در مذهب تسنن به عنوان فقهاء این مذهب معرفی گشتهاند چنین بیان داشتهاند:چون در کتاب و سنّت ، دلیل روشنی در باره زمان حمل ذکر نگردیده است، از این روی، فقیه مجاز است برای به دست آوردن نظریه ای روشن، به گمانها و آنچه بر سر زبانها افتاده، توجه کند و بر اساس آنها حکم کند. بدین خاطر است که شماری در توجیه اختلاف بین نظریه فقیهان در گذشته و نظریه جدید، چنین اظهار نظر میکنند:
(أما أقصی مدّه الحمل، فقد اختلف الفقهاء فی تحدیدها اختلافاً کبیراً، نشأ هذا الإختلاف عن عدم ورود نص یحدّدها فی کتاب اللّه أو سنه رسول اللّه (ص)، و أنّما اعتمد تحدیدهم علی ما جرت به العاده فی ولاده النساء، کما یری البعض، أو علی أثر یری عن أم المؤمنین عائشه، کما یری فریق آخر أو أخبار بعض النسوه فی وقایع نادره کما یری غیر هؤلاء و هؤلاء.)
[۱] أحکام الأسره دراسه مقارنه، مصطفی، شلبی ،ص۶۷۸.
ترجمه : فقیهان در دیرترین هنگام بارداری، اختلاف کرده اند. اختلاف آنان، از نبود دلیل روشن در کتاب و سنت، سرچشمه میگیرد. از این روی، فقیهان ، بیش تر اعتماد ورزیدهاند به آنچه بنابر عرف و عادت ، از زایمان زنان جریان دارد. همان گونه که شماری از فقیهان دیدهاند و یا به آثار روایت شده از عایشه تکیه کرده و یا به گزارش زنان از زایمانهای نادر بسنده کرده اند.
از این فراز استفاده میشود که فقهاء برای توجیه دیدگاه خویش در بیش ترین مدت حمل جنین، به بیش از چند سال، با نبود نص روشن و صحیح از کتاب و سنت رو به رو گردیده و بدین گونه فتاوا تن در داده اند. و در این زمینه به دیدگاه های بر گرفته از پاره ای از روایات سست و بی بنیاد و افسانهها و رخدادهای خرافی متمسک گردیده اند.
طبیعی است که با نبودن نصّ خاص در یک حکم و یا واقعه ای، فقیهان به امارات و اصول در خور اطمینان دیگر به ترتیب اهمیت و نزدیک بودن آنها به واقع، رجوع و حکم مسأله را از آنها در میآورند.
اشکال مطلب
أما آیا مسأله مورد بحث و فرع مورد نظر از این گونه مسائل است که در آن نصّ خاص از کتاب و سنت وارد نگردیده است؟
آیا نبودن نصّ خاص در یک موضوع، این موجب را برای فقیه فراهم میگرداند که موارد وجدانی مورد اتفاق و ابتلای عرف را در تمامی شهرها نادیده گرفته و به نقلهای انگشت شمار افراد قصه پرداز و یا کینه ورز که بنابر گرایشها و هدفهای ویژه فردی و یا سیاسی به جعل داستانها و قصه های بی مورد پرداخته اند، بسنده کند؟
آیا در واقع صاحب نظران فقهی در مواردی که به چنین وجوه سُست و بی پایه گرایش پیدا کرده و نظر میدهند، در تمام شؤون سنّت جست و جو کرده و به دلیلی استوار و یا دست کم اقوی از پاره ای از قصه های جعلی دسترسی پیدا نکرده و سپس فتوا و نظر داده اند؟
بی گمان، یکی از خسارتهای بسیار مهم مذاهب مختلف فقهی اهل سنّت در تمامی سرزمینهای اسلامی، دوری و بریدگی آنها از قرآن و آموزه های اهل بیت پیامبر (ع) است.
آن گاه که مذهب تسنن موجودی خویش را وابسته به سنت منتشره از جانب خلافت شام دانست، از قرآن جدا گردید و زمزمه استقلال سنّت در تشریع را به قدرت هر چه تمام تر، جلوه گر ساخت و همواره خود را مدیون ناقلان و راویان اجیر اموی مآب ناصبی مسلک قلمداد کرد، باید همچنین باشد که حکم قرآن را در مورد بیش ترین مدت حمل جنین فراموش کند و از آن غفلت ورزد.
مدت حمل درقرآن
قرآن کریم در دو آیه ، مدت حمل جنین را روشن کرده است:
(و حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُون شَهْراً.).
[۲] أحقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
مدت حمل و مدت شیر دادن سی ماه است.
و در سوره بقره میفرماید:
(وَ الوَالِداتُ یُرضعنَ أولادَهُنَّ حَولَیْنِ کامِلَیْن لِمَنْ أَرادَ أن یُتِمَ الرَّضاعَهَ.)
[۳] بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
مادران اگر بخواهند بهطور کامل فرزندان خود را شیر دهند، باید دو سال آنان را شیر دهند.
(و فصاله فی عامین).
[۴] لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴.
و این آیه هم مدت شیر خوارگی طفل را دو سال قرار داده است.
با بیان این آیات از قرآن کریم، روشن میشود که کم ترین مدت حمل، شش ماه است.
این مدت را فقیهان و محدثان با استفاده از ظهور آیه و روایات خاصه، کم ترین مدت حمل قرار داده اند.
بیشترین مدتحمل
و اما بیش ترین مدت حمل نیز، به حکم همین آیات و روایات، روشن میگردد.
از آن جایی که اصل در اخذ قیود احترازیت است، در کلام حکیم متعال و در آیه مبارکه: (لِمَنْ أَرادَ أن یُتِمَ الرَّضاعَهَ) نمی تواند در بر دارنده تعیین بیش ترین مدت حمل نبوده باشد، بدان جهت که اولاً:تحدید به (ثلاثون شهراً) در بیان مدت حمل و روزهای شیرخوارگی با در نظر گرفتن تعیین اختیاری بیست و چهار ماه برای روزهای شیرخوارگی، مشعر به همین نکته ظریفی است که در آیه مبارکه وجود دارد. به این بیان که دو سال شیر دادن برای کودکانی است که مدت حمل آنان شش ماه بوده باشد، که طبیعی است با در نظر گرفتن تحدید به ۳۰ ماه، حکم بیش ترین مدت حمل به ۹ماه و روزهای شیرخوارگی به ۲۱ماه تثبیت میگردد.
این بیان، در حقیقت نوعی مهربانی و ملاحظه حال ضعیف از سوی حکیم متعال است، که جنین تولد یافته در شش ماه بدان نیازمند است، که باید در جهت تغذیه به او توجه ویژه گردد.
تفسیر ینعیاس
نکته ای که ابن عباس در تفسیر این آیات یاد میکند، به طور دقیق در راستای همین معناست که متأسفانه در فهم آن غفلت شده است.
ابن عباس در ذیل آیه مبارکه (و حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُون شَهْراً.)
[۵] أحقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
گفته است:
(اذا حملت تسعه أشهر، أرضعت إحدی و عشرین شهراً، و ان حملت سته أشهر أرضعت أربعه و عشرین شهراً.)
[۶] الجامع لأحکام القرآن، قرطبی،ج۱۶،ص۱۹۳
[۷] أحکام القرآن، جصاص، ج۵،ص۲۷۶
[۸] السنن الکبری، بیهقی، ج۷،ص۷۲۵.
اگر مدت حمل جنین، نُه ماه باشد، مادر ، او را بیست و یک ماه شیر بدهد و اگر مدت حمل شش ماه شد، بیست و چهار ماه تمام شیر بدهد.
به خاطر اینکه در بیشتر موردها مدت حمل نه ماه است، و در این مدت جنین مراتب رشد خود را به گونه ای طبیعی گذرانده، در نتیجه مدت شیرخوارگی او نیز اگر کم تر از دو سال گردد، برای کودک مشکلی به وجود نمیآورد، همان طوری که در آیه مبارکه دوران شیرخوارگی را اختیاری گردانیده و سرانجام آن را دو سال قرار داده است.
در آیه اول فرمود:مدت شیر دادن کودکان ، در دو سال کامل میگردد.
در آیه دوم میفرماید:مجموع مدت حمل مادران و مدت شیر دادن آنان، روی هم، سی ماه است، بیست و چهار ماه، دوران شیرخوارگی و شش ماه باقی، مدت حمل به شمار میآید.
البته اگر مدت شیرخوارگی در قرآن به صورت قطعی بیان میشد و به عنوان یک حکم تکلیفی به شمار میآمد، هیچ جای بحث در تقسیم مدت حمل به کم ترین و بیش ترین باقی نمیماند، ولی با در نظر گرفتن آیات بالا معلوم میگردد که در قرآن، به خوبی نگهداشت دوران شیرخوارگی در بیش ترین مدت حمل و کم ترین آن به صورت علمی و دقیق بیان شده است.
زیباییهای آیات قرآنی و نکتهها و اشاره های این معجزه آسمانی را تنها اهل معانی و خواص از عالمان دینی میتوانند در یابند، نه هر عاصی و متعصب دور از حقیقت.
این که ابن عباس میگوید:
(لو ضاع لی عقال بعیر لوجدته فی القرآن)
[۹] المدخل فی فقه القرآن، توفیق الولید،ص۳۲
اگر عقال ناقه ای از من گُم گردد آن را در قرآن مییابم.
سخنی دور از واقعیت و بی معنا نیست؛ چرا که قرآن کتابی است کامل و در واقع باید کتاب کامل دربردارنده تمام احکام باشد، و جز این معنی که ابن عباس بیان داشته، چیز دیگری نمیتواند باشد.
با در نظر گرفتن جُستارهای بالا، دو نظریه در این جا، در بیان تفسیر آیات بالا وجود دارد که صاحبان هر یک از دو دیدگاه به اندازه فهم و درک خود به تفسیر آیات یاد شده میپردازند:
۱. فهم و درک علمای اهل سنت است که بر این باورند:آیات یاد شده در باره مدت حمل اجمال دارند.
۲. فهم و درک علمای امامیه در باره بیش ترین مدت حمل، که مؤید این نظریه، یکی وجدان و وقوع خارجی و دیگری، تأکید شماری از علماء اهل سنّت، همانند ابن حزم اندلسی در مذهب ظاهریه، و نظریه علمی پزشکان در این زمینه است.
نظر اینحزم
ابن حزم مینویسد:
(و لا یجوز أن یکون حمل أکثر من تسعه أشهر، و لا أقل من سته أشهر، لقول اللّه تعالی: (و حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُون شَهْراً.)
[۱۰] أحقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
و قال تعالی: (وَ الوَالِداتُ یُرضعنَ أولادَهُنَّ حَولَیْنِ کامِلَیْن لِمَنْ أَرادَ أن یُتِمَ الرَّضاعَهَ.)
[۱۱] بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.
فمن ادعی أن حملاً و فصالاً یکون فی أکثر من ثلاثین شهراً، فقد قال الباطل و المحال، وردّ کلام اللّه عزّ و جلّ جهاراً.)
[۱۲] المحلى, ج۱۱،ص۱۳۳
ماوردی در ردّ نظریه حنفیان که بیش ترین مدت حمل را دو سال دانسته اند، می نویسد:
(استدلال حنفیه به آیه شریفه: (و حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُون شَهْراً.)
[۱۳] أحقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
و بر عکس معنی کردن آن، نمی تواند درست باشد؛ چرا که نمیتوان آیه را بر عکس معنی کرد و بیش ترین مدت شیرخوارگی را برای بیش ترین مدت حمل به حساب آورد؛ زیرا در آیه کم ترین مدت شیرخوارگی تعیین نگردیده است.)
[۱۴] الحاوی, ج ۱۱،ص ۲۰۴.
حنفیان، چون نتوانستهاند از نظریه خود در بیش ترین مدت حمل، که دو سال است، بر گردند، ناچار آیه را چنین معنی کردهاند:کم ترین مدت شیر دادن شش ماه است!
دیدگاه علمای اهل سنت
همان طور که در پاره ای از سخنان بدان اشاره گردیده، فقهای اهل سنت، بنابر انگیزه های خاص خود، طولانی شدن مدت حمل را در مورد گروهی از اعلام و ائمه خود پذیرفته و به روشنی به آن پرداختهاند:بیش ترین مدت حمل، می تواند بیشتر از زمان معلوم، تا چندین سال به درازا بکشد!
دیدگاه هفتگانه
دیدگاه نخست:بیش ترین پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint میتواند هفت سال باشد، ابن شهاب زهری و ربیعه بر این باورند.
[۱۵] الحاوی, ماوردی, ج ۱۱،ص ۲۰۵
[۱۶] المغنی, ابن قدامه, ج ۷،ص۴۷۷.
و همچنین از زهری نقل میکنند که گفته است:
(قد تحمل المرأه ستّ سنین وسبع سنین.)
[۱۷] المغنی, ابن قدامه, ج ۷،ص۴۷۷.
دیدگاه دوم:بیش ترین زمان بارداری پنج سال است. عبادبن العوام بر این نظر است. یکی از روایات مالک بن أنس بر آن دلالت میکند. .
[۱۸] ابن رشد،بدایه المجتهد , ج ۲،ص۱۱۰
[۱۹] حاشیه الخرشی,ج۴،ص۱۴۳
[۲۰] المعیار المعرب, ج ۴،ص۵۶
[۲۱] المغنی, ابن قدامه, ج ۷،ص۴۷۷.
دیدگاه سوم:بیش ترین زمان بارداری، چهار سال است. شافعی و حنابله بر این باورند. روایتی دیگر از مالک بن أنس بیانگر این معناست.
[۲۲] الأُم, ج۱۰،ص۳۱۶
[۲۳] الاقناع فی حلّ ألفاظ أبی شجاع،ص ۸۵
[۲۴] مغنى المحتاج, ج۵،ص۸۷
[۲۵] الحاوی, ج۱۱،ص۲۰۵
[۲۶] المهذب , ج۲،ص۱۴۷
[۲۷] روضه الطالبین, ج۶،ص۳۵۴
[۲۸] کشاف القناع, بهوتی,ج۵،ص۴۱۴
[۲۹] المغنی, ج۷،ص۴۷۷
[۳۰] ابن رشد،بدایه المجتهد, ج۲،ص۱۱۰
[۳۱] حاشیه الخرشی على مختصر سیدی خلیل,ج۴،ص۱۴۳.
دیدگاه چهارم:بیش ترین زمان بارداری سه سال است. لیث بن سعد ، چنین نظری دارد.
[۳۲] المغنى, ج۷،ص۴۷۷ .
دیدگاه پنجم:بیش ترین زمان بارداری دو سال میتواند باشد. این دیدگاه در مذهب حنفی بوده،
[۳۳] المبسسوط, ج۱۷،ص۱۳۶
[۳۴] حاشیه ابن عابدین, ج ۲،ص۶۲۳
[۳۵] الهدایه,ج۲،ص۳۱۶
.و در میان شافعیها، تنها مزنی آن را تأیید کرده
[۳۶] رد المحتار, ابن عابدین, ج۵۶۷/۳
[۳۷] الأختیار, ابن مودود, ج۱۷۹/۳
[۳۸] الحاوی, ماوردی,ج۲۰۵/۱۱.
و به احمدبن حنبل نیز نسبت داده شده است.
[۳۹] المغنی, قدامه,ج۳۰۸/۷
دیدگاه ششم:بیش ترین زمان بارداری یک سال قمری است. در بین مالکیان این دیدگاه دیده میشود.
[۴۰] بدایه المجتهد, ج ۳۵۸/۲.
دیدگاه هفتم:بیش ترین زمان بارداری، نُه ماه است. در میان علمای اهل سنت، ابن حزم اندلسی ظاهری و تمامی کسانی که ظاهر کتاب و سنت را گرفته اند، بر این نظرند.
[۴۱] المحلى, ج ۱۳۱/۱۰
[۴۲] بدایه المجتهد, ج ۱۱۰/۲.
دلایل
در بیان دلیلهای این دیدگاهها و مناقشه از آنها گفته شده است:باورمندان به قول:اول، دوم، سوم و چهارم، به آنچه که از زنان در این باره شنیده اند، استدلال کرده اند.اما کسانی بیش ترین پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint را چهار سال دانسته اند، به آنچه در پیرامون خود دیدهاند و رخدادهای آن استدلال کردهاند.
[۴۳] الحاوی, ج ۱۱ ،ص۲۰۵.
داود بن رشید از ولیدبن مسلم روایت میکند که گفت:
(قلت لمالک بن أنس إنی حدّثت عن عائشه أنها قالت: (لا تزید المرأه فی حملها علی سنتین قدر ظل المغزل) ۲۴. این روایت از عائشه به این گونه نیز نقل گردیده است: (الولد لا یبقى فی البطن أکثر من سنتین و لو بظل المغزل)
[۴۴] سنن بیهقی, ج۷،ص۷۲۸.
فقال:سبحان اللّه، من یقول هذا؟ هذه جارتنا امرأه محمد بن عجلان، امرأه صدق و زوجها رجل صدق، و حملت ثلاثه أبطن فی اثنتی عشره سنه، تحمل کل بطن أربع سنین.)
[۴۵] السنن الکبرى, ج ۷،ص۷۲۸ .
[۴۶] سنن دار قطنی,ج ۳،ص۳۲۲.
به مالک بن انس گفتم:من از عایشه روایت کردم که وی گفت:زمان بارداری، از دو سال در نمیگذرد، گر چه به اندازه یک نخ.
مالک گفت:منزه است خدا ! چه کسی این را میگوید؟
همسایه ما، زن محمدبن عجلان، که زن راستگویی است و همسر وی نیز راستگوست، سه مرتبه باردار گردیده و هر بار پاورپوینت کامل مدت بارداری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint وی، چهار سال به درازا کشیده است.
نظر بنمجاهد
مبارک بنمجاهد میگوید:
(مشهور عندنا، کانت امرأه محمد بن عجلان تحمل و تضع فی أربع سنین، فکانت تسمی حامله الفیل.)
[۴۷] سنن دار قطنی,ج ۳،ص۳۲۲.
و قرافی ، از فقهاء بزرگ مالکیه در کتاب الفروق خود مینویسد:
(لا یحصل الوضع الطبیعی إلاّ لسته أشهر أو سبعه أو تسعه، قالوا:و لهذا السبب یعیش الولد الذی یوضع لسبعه، و لا یعیش الذی یوضع لثمانیه، و ان کان أقرب للقوه، و لمده التسعه بسبب أن الذی یوضع لسبعه وضع من غیر آفه سلیماً علی قاعده الولاده، و الذی وضع لثمانیه یکون به آفه من مرض، أو غیره قد عجله عن التسعه آفه، أو أخرته عن السبعه آفه، و الذی به آفه لا یعیش، فالمولود لثمانیه لا یعیش فهذا هو السرّ فی ذلک، و هذا هو المهیع العام و العاده الغالبه.
و قال الفقهاء و المؤرخون:هذه الأسباب العارضه قد تؤخر الولد إلی سنتین فأکثر، و هو قول الحنفیه، أو إلی أربع سنین، و هو مشهور قول الشافعیه، أو إلی خمس سنین و هو مشهور المالکیه، و وقع فی مذهب الشافعی و مالک إلی سبعه.
و قال صاحب الإستقصاء:ولدت امرأه بواسط لسبع سنین ولد و له و فره من الشعر فجاء عند الولاده بجنبه طائر فقال له:کش.
و قال مالک:إن امرأه العجلانی دائماً لا تضع إلاّ لخمس سنین، وهذا من العوارض النادره الغریبه فی هذا المجال و الغالب هو الأول فقد ظهر السرّ، و الفرق بین ما یلحق الولد فیه، و بین ما لا یلحق فیه.)
[۴۸] الفروق و أنوار البروق, ج ۳،ص۲۲۳ ـ ۲۲۴.
جنین میتواند پس از پایان یافتن شش ماه و هفت ماه و نه ماه، از سلامت خاص خود برخوردار باشد؛ اما در هشت ماهگی اگر به دنیا بیاید نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد، به خاطر اینکه جنینی که در هشت ماه به دنیا بیاید، به طور حتم بر اثر آفت و یا مرض خاص نتوانسته است دوام بیاورد و دوران حمل خود را تمام کند، و این از اسرار وضع حمل است.
گاه پیش آمده که به سبب پدیدهها و رویدادهای ویژه، مدت حمل به طول انجامیده است، به مدت دو سال، بنابر مختار حنفیان و تا چهار سال بنابر مختار شافعیان ، و تا پنج سال بنابر مختار مالکیها، تا هفت سال بنابر مذهب شافعی و مالک. همان گونه که صاحب کتاب (الإستقصاء) گفته است:در واسط، یکی از شهرهای عراق ، نوزادی پس از مدت هفت سال ماندن در شکم مادر، متولد گردید. وقتی به دنیا آمد، به گونه ای بود که مرغی از کنار او گذشت، به آن کِشْ کرد، و مالک بن انس گفته است که زن عجلانی، همیشه مدت حمل بچه هایش پنج سال به طول میانجامید، که البته این پدیدهها نادر و کمیاب هستند.
فقه حنفی
در کتاب بدائع الصنائع از کتابهای فقه حنفی ، پس از ذکر خبر عائشه در بیش ترین زمان بارداری دو سال، چنین آمده است:
(الظاهر أنها قالته سماعاً من رسول اللّه (ص) لأن هذا مما یدرک بالرأی و الإجتهاد.)
[۴۹] بدائع الصنائع, ج۳،ص۲۱۱.
ظاهر این است که خبر عایشه، از جمله اخباری باشد که عایشه بهطور مستقیم از پیامبر (ص) روایت کرده، نه از جمله اخباری که مستند به رأی و اجتهاد خود او باشد.
شماری از علماء اهل سنت، این گونه اخبار را مورد نقد و بررسی قرار داده اند.
ابن همام حنفی در فتح القدیر، از پدید آمدن یک مورد نادر در زمان عمربن خطاب ، این گونه گزارش میدهد:
(جاءه رجل فقال:یا أمیر المؤمنین إنی غبت امرأتی سنتین، فجئت و هی حبلی، فشاور عمر الناس فی رجمها، قال:فقال معاذ بن جبل:یا أمیرالمؤمنین إن کان لک علیها سبیل، فلیس لک علی ما فی بطنها سبیل، فاترکها حتی تضع، فترکها عمر، فولدت غلاماً قد خرجت ثنایاه، فعرف الرجل الشبه فیه، فقال:إبنی و رب الکعبه، قال عمر:عجزت النساء أن یلدن مثل معاذ، لولا معاذ لهلک عمر.
و قد رد ابن حزم خبر عائشه، لأنه مروی عن امرأه مجهوله، و هی جمیله بنت سعد، التی لا یدری من هی، فبطل احتجاجهم هذا، و أما خبر عمر، فهو مروی عن مجهولین فهو باطل کذلک.)
[۵۰] المحلى, ج ۱۰،ص۳۱۶.
مردی نزد عمربن خطاب آمد و به او گفت:من دو سال نزد همسرم نبوده ام، اکنون که آمده ام میبینم باردار است!
عمر، در سنگسار کردن این زن با مردم به رایزنی پرداخت.
معاذبن جبل گفت:یا امیر المؤمنین! اگر شما بر سنگسار این زن، ولایت داشته باشید، هیچ گاه بر سنگسار فرزند رحم او، ولایت ندارید. پس این زن را رها کن تا زایمان کند.
زن، پس از مدتی زایمان کرد و فرزندی زایید که دندانهای پیشین او، روییده بود و آن مرد فهمید که این فرزند، به خاطر شباهتی که به او دارد، از اوست و قسم یاد کرد که فرزند من است.
عمر، پس از این جریان گفت:زنان عالم ناتوانند که مانند معاذبن جبل به دنیا آورند. اگر معاذ نبود، همانا، عمر هلاک میشد.
روشن شد که در بین فقیهان اهل سنت، تنها ابن حزم اندلسی است که با تکیه به ظواهر قرآن، نتوانسته است بپذیرد که مدت حمل جنین، بیش از نُه ماه بوده باشد.
تأسیس قاعده اصولی
علماء و فقهای اصولی در بیان قواعد در بسیاری از مباحث فقهی، به مناسبتهای مختلف از اعتبار غلبه وجود در امور متعارفه بر افراد نادر، سخن به میان آورده و بر اساس آن، حکم کرده اند، به عنوان مثال، درباره نماز مسافر میگویند: مسافر نماز خود راشکسته میخواند، یا آب پاک و طاهر است، یا در ماه رمضان همه مردم روزه میگیرند و….
در همه این موردها و موردهای فراوان دیگر، حکم به غالب بودن آن میکنند. زیرا در مسافرت ، کسانی هستند که نماز را تمام میگزارند و یا اینکه بعضی از اقسام آبها پاک کننده نیستند و یا اینکه در ماه مبارک رمضان ، کسانی از روزه گرفتن معذور بوده و یا اینکه از روی غفلت روزه نمیگیرند.
علما و فقهای اهل سنت در برابر این قاعده، قاعده دیگر تأسیس کردهاند که با آن به برتری فرد نادر بر جهت غالب، حکم داده اند.
در میان علمای اهل سنت، ابن ادریس قرافی مالکی (م:۶۸۴ه.) در الفروق، ابن شاط (م:۷۲۳ه.) در الشروق، الشیخ محمد علی المکی المالکی در حاشیه تهذیب الفروق و دیگران این مطلب را تا حدودی ریشه یابی کرده و مثالهایی برای آن یادآور شده اند:
(قد یلقی الشرع الغالب رحمه بالعباد، و تقدیمه القسمان:قسم یعتبر فیه النادر و قسم یلغیان فیه معاً، و أنا أذکر من کل قسم مثلاً لیتهذب بها الفقیه، و ینتبه إلی وقوعها فی الشریعه، فإنه لا یکاد یخطر ذلک بالبال، و لا سیما تقدیم النادر علی الغالب.
(القسم الأول) :ما ألغی فیه الغالب و قدم النادر علیه و أثبت حکمه دونه رحمه بالعباد:و أنا أذکر منه عشرین مثالاً:
الأول:غالب الولدان یوضع لتسعه أشهر، فإذا جاء بعد خمس سنین من امرأه طلقها زوجها دار بین أن یکون زنی و هو الغالب، و بین أن یکون تأخر فی بطن أمه و هو نادر بالنسبه إلی وقوع الزنا فی الوجود الغی الشارع الغالب، و أثبت حکم النادر و هو تأخر الحمل رحمه بالعباد لحصول الستر علیهم، وصون أعراضهم عن الهتک.
الثانی:اذا تزوجت فجاءت بولد لسته أشهر جاز أن یکون من وطء قبل العقد و هو الغالب، أو من وطء بعده و هو النادر، فإن غالب الأجنه لا توضع إلا لتسعه أشهر و إنّما یوضع فی التسعه سقطاً فی الغالب ألغی الشرع حکم الغالب، و أثبت حکم النادر جعله من الوطء بعد العقد لطفاً بالعباد لحصول الستر علیهم وصون أعراضهم.)
برای جاهایی که حکم نادر بر غالب، برتری پیدا میکند، بیست مثال ذکر میکنیم، (دو مثال آن به بحث ما ارتباط دارد، بیان میکنیم) :اول. بیش تر فرزندان در نُه ماهگی به دنیا میآیند، اگر زنی پس از گذشت پنج سال از طلاق، فرزندی به دنیا بیاورد، در باره این فرزند امر دائر است که فرزند زنا باشد، یا اینکه در شکم مادر در این فاصله زمانی پنج سال باقیمانده باشد.
این موردها، اگر چه بسیار کم رخ میدهد، ولی شارع حکم غالب را که این فرزندان از زنا باشند نفی کرده، و حکم به درستی ولادت آنان از راه طولانی شدن مدت حمل کرده است، برای اینکه ترحمی نسبت به بندگان کرده باشد و عِرض و آبروی آنان را در اجتماع نگهدارد.
دوم. اگر زنی ازدواج کرد و پس از شش ماه، فرزندی به دنیا آورد، باید گفت که نطفه او پیش از عقد ازدواج بسته شده است که بیشتر چنین بوده، و یا نطفه آن جنین بعد از عقد بوده که مورد نادر است.
بنابراین، باید چنین نظر داد که به گونه غالب، زنان باردار در نُه ماهگی وضع حمل میکنند، و جنینی که در کم تر از شش ماه به دنیا بیاید، به طور معمول سقط شده است و شارع در این مورد نیز بنابر قاعده تقدم موارد نادر، حکم به بسته شدن نطفه پس از عقد میکند، تا اینکه عیبها پوشیده و عِرض آنان نگهداشته شود.
دیدگاه فقهای امامیه
از فروع مورد بحث فقیهان و عالمان شیعه در کتابهای فقهی، بحث در احکام اولاد و مدت حمل جنین است. از آن جایی که این بحث به گونه ای خاص به پاکی مولد و ناپاکی آن پیوند دارد، این بحث را به شکل دقیقی مورد ارزیابی قرار داده، و بحثهای لازم را در چگونگی پیوستگی فرزند به پدر را در کتاب نکاح و طلاق و میراث و لعان مطرح کرده اند.
صاحب حدائق
شیخ یوسف بحرانی ، صاحب حدائق ، در این زمینه بحثهایی را مطرح کرده که با در نظر گرفتن جامع بودن بحث وی در نقل دیدگاهها و بیان روایات، کتاب او را انتخاب کردیم و فرزاهایی از آن نقل میکنیم.صاحب حدائق برای هر چه روشن کردن مسأله، صور مسأله را به گونه های گوناگون به بوته ارزیابی قرار میدهد و احکام آنها را بیان میکند.وی مینویسد:فرزند به سه شرط، به پدر میپیوندد:
(أحدها:الدخول بالزوجه، و الدخول الموجب للحوق الولد یتحقق عندهم بغیبوبه الحشفه أو قدرها من مقطوعها، فی القبل و إن لم ینزل، و ألحقوا به الوطء فی الدبر أیضاً.قال فی المسالک:و ذکر الشهید فی قواعده أن الوطء فی الدبر علی هذا الوجه یساوی القبل فی هذا الحکم و غیره إلاّ فی مواضع قلیله استثناها، ثم قال، و ما وقفت علی کلام أحد یخالف ذلک، انتهی.و أنت خبیر بما فیه علی اطلاقه من الإشکال، فإنه مع العلم بعدم الإنزال و إن کان الجماع فی القبل، و کذا مع الجماع فی الدبر کیف یحکم بالإلحاق و الحال هذه، و لم أر من تنبّه لذلک إلاّ السیّد السند فی الشرح النافع، حیث قال:و قد یقع الإشکال مع العلم بعدم نزول الماء، و ذکر المصنف فی الشرایع و غیره:أن الوطء فی الدبر علی هذا الوجه یساوی الوطء فی القبل فی هذا الحکم، و هو أشدّ اشکالاً، و ربما ظهر من کلام ابن ادریس و العلامه فی التحریر أنه لا عبره بالوطء فی الدبر، و هو المتّجه، إنتهی کلامه، و هو جید وجیه کما لا یخفی علی الفطن النبیه.نعم لو کان قد أنزل لکنّه عزل عن الزوجه فإن الألحاق فی هذه الصوره کما قطعوا به جیّد، لإمکان أن یسبقه شیء من الماء، یتحقق به الحمل من غیر أن یشعربه، أما فی الصورتین فلا وجه لذلک یمکن الأستناد إلیه و البناء فی الحکم علیه.و مما یدل علی ما ذکرناه فی صوره العزل:ما رواه فی کتاب قرب الأسناد عن السندی بن محمد عن أبی البختری عن جعفر بن محمد، عن علی (ع) قال: (جاء رجل إلی رسول اللّه (ص) فقال:کنت أعزل عن جاریه لی فجائت بولد، فقال (ص) :قد ینفلت، فالحق به الولد)
[۵۱] قرب الإسناد۶۵
[۵۲] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۳، باب ۱۵، ح۱.
و نحوه فی بعض التوقیعات الخارجه من الناحیه المقدّسه.ثم إنه ینبغی أن یعلم أنه لابد أن یکون الزوج ممّن یمکن التولد منه من جهه السّن، فلو کان صغیراً لا یمکن حصول ذلک منه لم یلحق به الولد، و نقل عن العلامه فی الإرشاد أنه اکتفی ببلوغ العشر، و هو مشکل، و إلاّ أن یعلم بالعاده وقوع ذلک منه.و ثانیها:مُضی أقل مده الحمل، و هی سته أشهر من حین الوطء، قال فی شرح النافع:و هو موضع وفاق، و فی المسالک:نسب الإجماع علی ذلک إلی علماء الإسلام.و یدل علیه قول اللّه تعالی: (و حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُون شَهْراً.)
[۵۳] أحقاف/سوره۴۶، آیه۱۵..
مع قوله تعالی: (و فصاله فی عامین)
[۵۴] لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴.
فإنه یترکب من الآیتین أن حمله یکون سته أشهر، و لأنها هی الباقیه من الثلاثین شهراً بعد عامی الفصال، و لیست هذه المده هی أقصی مده الحمل للإجماع و الوجدان، فتعیّن أن یکون أقل مدته.
و یدل علی ذلک الأخبار أیضاً، و منها ما رواه فی الفقیه عن سلمه بن الخطاب بسنده عن علی (ع) قال: (أدنی ما تحمل المرأه لسته أشهر، و أکثر ما تحمل لسنه.)
[۵۵] الفقیه ۳: ۳۳۰ح۸,
[۵۶] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۸، ح۱.
و ما رواه فی الکافی:عن الحلبی فی الصحیح عن أبی عبداللّه (ع) قال: (إذا کان للرجل منکم جاریه یطؤها فیعتقها فاعتدت و نکحت فإن وضعته لخمسه أشهر فإنه من مولاها الذی أعتقها، و إن وضعت بعد ما تزوجت لسته أشهر فإنه لزوجها الأخیر).
[۵۷] کافی، ج۵، ص۴۹۱، ح۱.
[۵۸] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۸، ح۱.
و ما رواه فی الکافی و التهذیب، عن جمیل عن بعض أصحابه عن أحدهما (ع) : (فی المرأه تزوّج فی عدّتها، قال:یفرق بینهما و تعتدّ عدّه واحده منهما، و إن جائت بولد لسته أشهر أو أکثر فهو للآخر، و إن جائت بولد لأقل من سته أشهر فهو للأول) و رواه فی الفقیه فی الصحیح.
[۵۹] التهذیب ،ج۷،ص ۳۰۹،رقم ۴۱
[۶۰] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۷، رقم۱۳.
و ما رواه فی الکافی، عن محمد بن یحیی یرفعه عن أبی عبداللّه (ع) قال: (قال أمیر المؤمنین (ع) :لا تلد المرأه لأقل من سته أشهر.
[۶۱] کافی، ج۵، ص۵۶۳، رقم ۳۲.
[۶۲] التهذیب۷: ۴۸۶ رقم ۱۶۳
[۶۳] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۶، رقم۸.
ثالثها:أن یتجاوز أقصی مده الحمل، و هو مما لا خلاف فیه، إنما الخلاف فی تقدیر المده المذکوره، هل هی سنه أو تسعه أشهر أو عشره أشهر مع الاتفاق علی أنه لا یزید علی السنه.)
[۶۴] الحدائق الناضره، ج۲۵، ص ۴ ۶.
بیان سه قسمت
تا این جا صاحب حدائق، این سه قسمت را بیان کرد که نتیجه آن این شد:برای پیوستگی فرزند به پدر، باید پیوند زناشویی ، همبستری و انزال انجام گرفته باشد.دیگر اینکه کم ترین مدت حمل، که شش ماه است، سپری شده باشد، و سومین شرط برای پیوستگی فرزند این است که مدت حمل از یکسال نگذشته باشد، که در بحث مورد نظر ما دارای اثر است.صاحب حدائق، بعد از بیان این سه شرح مهم، به شرح بیشتر پرداخته و مینویسد:
و إلی الأول:ذهب المرتضی فی الإنتصار مدعیاً علیه الإجماع، و نفی عنه البأس فی المختلف و هو مذهب أبی الصلاح و اختاره شیخنا فی المسالک و سبطه السیّد السند فی شرح النافع، و جعله المحقق فی الشرایع متروکاً، و الی هذا القول مال صاحب الکفایه.
و إلی الثانی:أکثر الأصحاب، فإنه المشهور بینهم.
و إلی الثالث:الشیخ فی موضع من المبسوط، قال فی الشرایع بعد نقل القول بذلک:و هو حسن یعضده الوجدان.
و الواجب بمقتضی عادتنا فی الکتاب، نقل الأخبار التی وصلت الینا فی المسأله المذکوره، ثم الکلام فیها بما وفّق اللّه سبحانه لفهمه منها ببرکه أهل الذکر:
و منها ما تقدم فی روایه سلمه بن الخطاب من قوله: (و أکثر ما تحمل لسنه).
[۶۵] الفقیه, ج۳ ،ص۳۳۰،رقم ۸
[۶۶] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۸،رقم ۱۵.
وهذه الروایه صریحه فی السنه، إلاّ أنه قال فی الوافی:و فی بعض النسخ (و أکثر ما تحمل لسنتین) فإن صح فلعله ورد علی التقیه.
أقول:و بلفظ السنتین نقل الخبر فی کتاب الوسائل،
[۶۷] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۸،رقم۱۵.
و لم یذکر فی غیرها، و علی هذا النسخه لا دلاله فی الروایه علی شیء من الأقوال المذکوره.
و ما رواه فی الکافی و التهذیب عن معاویه بن حکیم عن أبی ابراهیم (ع) أو أبیه (ع) : (أنه قال فی المطلقه یطلّقها زوجها فتقول:أنا حبلی فتمکث سنه، قال:إن جاءت به لأکثر من سنه لم تصدق و لو ساعه واحده فی دعواها.)
[۶۸] کافی، ج۶، ص۱۰۱، رقم ۳.
[۶۹] التهذیب,ج۸،ص۱۲۹, رقم ۴۵
[۷۰] الوسائل, ج۱۵،ص۴۴۲, رقم ۳.
[۷۱] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۱۸،رقم ۳.
و ما رواه فی الکافی عن عبدالرحمن بن سیّابه عمّن حدّثه عن أبی جعفر (ع) قال: (سألت عن غایه الحمل بالولد فی بطن أمه کم هو؟ فإن الناس یقولون:ربما بقی فی بطنها سنتین، فقال:کذبوا أقصی مدّه الحمل تسعه أشهر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 