پاورپوینت کامل مختار بن ابی ثقفی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مختار بن ابی ثقفی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مختار بن ابی ثقفی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مختار بن ابی ثقفی ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
مختار بن ابی عبیده ثقفی
مختار نقش بزرگی را در حوادث مهم سیاسی و اجتماعی عصر خویش ایفا نموده است، به طوری که چهره سیاسی ایشان در تعیین حوادث مهم و حرکتهای سیاسی و موضع گیریهای مشخص از روشنترین چهرههای تاریخ اسلام است.
فهرست مندرجات
۱ – گوشهای از زندگینامه مختار
۱.۱ – پدر مختار
۱.۲ – مادر مختار
۱.۳ – لقب وکنیه
۲ – مختار و سرپرستی سعد
۲.۱ – خلافت امام حسن
۲.۲ – همنشینی با محمد بن حنفیه
۳ – مختار و حادثه کربلا
۳.۱ – تسلیم شدن مختار
۳.۲ – پیشگویی میثم تمار
۳.۳ – آزادی از زندان
۳.۴ – بیعت با ابن زبیر
۳.۵ – اجازه قیام
۴ – اوصاف اخلاقی مختار
۵ – مختار در آیینه روایات
۵.۱ – روایات مدح مختار
۵.۲ – روایات ذم مختار
۶ – مختار در نگاه علما
۷ – مختار و ادعای نبوت
۸ – مختار و کیسانیه
۸.۱ – اعتقاد به امامت امام سجاد
۹ – مطالب مرتبط
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
گوشهای از زندگینامه مختار
مختار از نخستین نوزادان مسلمانی بود که در سال اول هجری در مدینه متولد شد.
[۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
[۲] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۰
پدر مختار
پدر او ابیعبید بن مسعود بن عمرو بن عوف بن عقده بن قسی بن منبّه بن بکر بن هوازن ثقفی
[۳] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۰۵.
[۴] ابن حزماندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص۲۶۸.
از بزرگان صحابه
[۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
[۶] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۴۶۵.
و از فرماندهان بزرگ صدر اسلام بود که در «جنگ جسر» در نبرد با ایرانیان به شهادت رسید.
[۷] ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۵، ص۲۰۵.
[۸] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.
[۹] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۳، ص۱۲۹۳.
[۱۰] ثقفی کوفی، ابواسحاق(ابراهیم بن محمد)؛ الغارات، ج ۲، ص ۵۱۷.
مادر مختار
مادر او دَومَه دختر وهب بن عمر
[۱۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
معروف به «دومه الحسناء»
[۱۲] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۹۰.
از زنان با شخصیت تاریخ است که به سخنوری و تدبیر و عقل ستوده شده است. او بسیار عفیف و پاکدامن بود و در مورد او سرزنش هیچ سرزنش کنندهای شنیده نشد.
[۱۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۵.
ابوعبید به واسطه خوابی که دید و در خواب به او گفته شد که با دومه ازدواج کند او را به همسری خویش برگزید.
[۱۴] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،ج۴۵، ص۳۵۰
لقب وکنیه
مختار مکنّی به «ابو اسحاق»
[۱۵] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.
[۱۶] ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۴۶۵.
و ملقّب به «کیسان» به معنای زیرک و باهوش است. در وجه تسمیه این نام برای مختار از اصبغ بن نباته روایت شده که «روزی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را دیدم که مختار را که طفلی کوچک بود، روی زانوی خود نشانده و با نوازش و محبت دست بر سرش میکشید و میفرمود یا کیس یا کیس»
[۱۷] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۱۲۷.
(بعضی آن را با تشدید (کیّس) خواندهاند.) البته در علت نامگذاری مختار به این نام وجوه دیگری نیز ذکر شده که ما از ذکر آن در اینجا صرف نظر کردیم.
مختار در مدینه نشو و نما یافت، ۱۳ساله بود که به همراه پدر به سرحدّات عراق و ایران رفت
[۱۸] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه والنهایه، ج۸، ص۳۱۹.
[۱۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
و در جنگ قسّ ناطف (جسر) در نزدیکی کوفه شرکت کرد،
[۲۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
این جنگ از او جنگجویی شجاع و بیپروا ساخت.
مختار و سرپرستی سعد
پس از شهادت پدر، تحت سرپرستی عمویش «سعد» قرار گرفت
[۲۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
و بعد از تاسیس شهر کوفه به همراه عمو و بستگان و عشیرهاش در کوفه مستقر شدند. با به خلافت رسیدن علی (علیهالسّلام)، سعد بن مسعود ثقفی – عموی مختار- از سوی آن حضرت به استانداری مدائن که از مناطق مهم مرزی بود برگزیده شد.
[۲۲] ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، مقدمه، ص۳۵.
مختار نیز همراه عمو، راهی مدائن گردید، او همچنان در مدائن به سر میبرد تا اینکه امام علی (علیهالسّلام) در کوفه به شهادت رسید. پس از شهادت امام علی (علیهالسّلام)، مختار به بصره رفت و مدتی را در آن جا ساکن بود.
[۲۳] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.
خلافت امام حسن
با به خلافت رسیدن امام حسن (علیهالسّلام)، سعد همچنان در منصب استانداری خویش ابقا گردید، در حادثه سوء قصد به امام حسن (علیهالسّلام) در «ساباط» که منجر به زخمیشدن حضرت گردید، مختار نزد عمویش بود که امام (علیهالسّلام) را به خانه سعد آوردند و تحت معالجه و درمان قرار دادند. نقل است که مختار به عمویش گفت: «چطور است، امام (علیهالسّلام) را تحویل معاویه دهیم و از این رهگذر به پست و مقامیبرسیم»، سخن او برخورد تند عمویش را در پیداشت و حتی بعضی از شیعیان همراه امام (علیهالسّلام) قصد جانش را کردند که با اشاره امام (علیهالسّلام) و به قولی وساطت عمویش او را رها کردند.
[۲۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
(عاقلانه این بود که نه تنها مختار بلکه هر شخص عاقل دیگری چنان کلام مهمی را در خلوت به عمویش میگفت حالا چطور شده که مختار با آن زیرکی و هوشش که به خاطر آن از سوی امام علی (علیهالسّلام) ستوده شده چنان سخنی را در جمع آن هم به نقلی نزد امام حسن (علیهالسّلام) گفته جای سئوال دارد مگر این که بگوییم که مختار قصد دیگری داشته و به قول خودش واقعا قصد امتحان عمو و دیگر همراهان امام (علیهالسّلام) را داشته است.) گرچه ممکن است، مختار سخنش را بدون قصد جدی و تنها جهت امتحان او گفته باشد،
[۲۵] خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۵.
اما این واقعه چهرهای نامطلوب از او در انظار شیعیان بر جای گذاشت.
آیتالله خویی در ذیل این روایت تاریخی متذکر شدهاند که این روایت قابل اعتماد نیست، چرا که اولاً مرسله است و ثانیاً بر فرض صحت روایت، مختار قصد آزمایش عموی خود را داشته که اگر خدای نکرده، چنین قصدی دارد، نسبت به حفظ جان امام (علیهالسّلام) چارهای بیاندیشد.
[۲۶] خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۵.
همنشینی با محمد بن حنفیه
مختار همچنان در عراق بود تا اینکه معاویه در پی صلحش با امام حسن (علیهالسّلام) و بدست گرفتن خلافت، مغیره بن شعبه را به استانداری کوفه منصوب کرد. در این هنگام مختار از عراق به مدینه آمد و ملازم و همنشین اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خصوص محمد بن حنفیه گردید او با محمد بن حنفیه رفت و آمد میکرد و از او کسب علم و احادیث مینمود.
[۲۷] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۲.
نقل شده که پس از مدتی مجدداً به عراق بازگشت و پیوسته مردم را به فضائل اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مناقب علی (علیهالسّلام) و حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) را بین مردم منتشر کرده، حقانیت آنان را اعلام مینمود و آنان را بهتر از هر کسی به حکومت و امامت و جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سزاوارتر میدانست.
[۲۸] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۲.
مختار و حادثه کربلا
طبق نقل تاریخ و تصریح شیخ مفید و طبری و دیگران پس از آنکه مسلم بن عقیل وارد کوفه شد، مستقیماً در منزل مختار وارد شد.
[۲۹] دینوری، ابو حنیفه احمد بن داوود، اخبار الطوال، ص۲۳۱.
[۳۰] مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۴۱.
[۳۱] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۱.
مختار مقدم او را گرامی داشت و رسماً از او حمایت و پشتیبانی کرد. او از اولین کسانی بود که در همان ابتدا به طور سری با مسلم بیعت کرده بودند.
[۳۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
مسلم به کمک مختار و دیگر سران شیعه کوفه با جدیّت تمام به امر بیعت مردم پرداختند و از مردم کوفه برای امام حسین (علیهالسّلام) بیعت میگرفتند، وضع بدین منوال بود تا اینکه با ورود ابن زیاد به کوفه اوضاع به هم ریخت، اندکی بعد مسلم بن عقیل به دلایلی از خانه مختار به منزل هانی بن عروه از دیگر شخصیتهای برجسته شیعه کوفه نقل مکان کرد.
[۳۳] مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۴۵.
گویا مسلم بن عقیل و دیگر سران شیعه کوفی برنامهای جهت قیام ترتیب داده بودند، از اینرو مختار جهت جذب نیرو و جمعآوری کمک برای نهضت در خارج کوفه در «خُطَرنیه» رفته بود.
[۳۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
[۳۵] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۱.
تسلیم شدن مختار
به هنگام ظهر خبر درگیری در شهر و درهم ریختن اوضاع را شنید گویا دستگیری هانی و قضایای پیشبینی نشده سبب قیام زودتر از موعد مسلم شده بود. پس مختار با عدهای از یارانش به سرعت به سوی کوفه حرکت کردند،
[۳۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
[۳۷] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۱.
در نزدیکی کوفه به گروهی از سربازان ابن زیاد برخورد کردند کار به درگیری کشید با فرار سربازان ابن زیاد، مختار نیز یاران خود را متفرق کرد و تنها وارد شهر شد.
[۳۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۶.
[۳۹] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۱.
عمرو بن حریث -عامل ابن زیاد- برای مختار پیغام فرستاد و او را به تسلیم شدن ترغیب کرد و برای تسلیم شدنش ضرب الاجل تعیین کرد.
[۴۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۴۱] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۱.
سرانجام مختار با دریافت وعده حمایت و دستگیری عمرو بن حریث از او در مقابل ابن زیاد، تسلیم شده زیر پرچم عمال حکومتی در مسجد کوفه رفت.
[۴۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۴۳] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۱.
فردای آن روز مختار را نزد ابن زیاد بردند، ابن زیاد با دیدن مختار بر او نهیب زد که «تو بودی که با یارانت آمده بودی تا (مسلم) ابن عقیل را یاری کنی؟» مختار این خبر را انکار کرد و مدعی شد که تا صبح زیر پرچم عمرو بن حریث در مسجد کوفه بوده است، ابن زیاد از این سخن مختار برآشفت و با چوبدستیاش ضربتی بر او وارد آورد که منجر به آسیبدیدگی یک چشم مختار شد.
[۴۴] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۴.
[۴۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
بواسطه شهادت عمرو بن حریث بر بیگناهی مختار ابن زیاد از کشتن او صرف نظر کرد پس مختار را به زندان افکندند و او همچنان در زندان بود تا اینکه امام حسین (علیهالسّلام) به شهادت رسید.
[۴۶] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۵.
[۴۷] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۲.
پیشگویی میثم تمار
طبق آنچه ابراهیم بن محمّد ثقفی در کتاب «الغارات» نوشته است: «عبیدالله، میثم تمار را حبس نمود و با او مختار را به زندان افکند. میثم تمّار در زندان به مختار نوید میدهد که: تو به زودی آزاد میشوی و برای انتقام خون حسین قیام میکنی و همین کسی که قصد کشتن تو را دارد را میکشی.»
[۴۸] ثقفی، ابراهیم، الغارات، ج۲، ص۷۹۷.
آزادی از زندان
مختار در زندان از زائده بن قدامه ثقفی که از عموزادگان مورد اعتمادش بود درخواست کرد تا پیام (خبر اسارت) او را هر چه سریعتر به حجاز نزد عبدالله بن عمر بن خطاب -شوهر خواهر مختار- برساند، او در این نامه از عبدالله بن عمر خواسته بود تا به یزید بن معاویه در شام نامه بنویسد و از او بخواهد تا او را آزاد کند. عبدالله به خاطر موقعیت خاص و کنارهگیریاش از سیاست و نیز فرزند خلیفه بودن و راوی حدیث بودن مورد علاقه حکام اموی بوده حرفش را میپذیرفتند. عبدالله نامهای به یزید نوشت و از او درخواست آزادی مختار را نمود.
[۴۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۵۰] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۵.
در پی ارسال نامهی یزید به دست عبیدالله، مختار آزاد شد، اما به او سه روز مهلت داده شد تا از کوفه برود و گرنه جان او به خطر خواهد افتاد،
[۵۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۵۲] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۲.
[۵۳] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۹.
دیگر ماندن در کوفه صلاح نبود از اینرو مختار به حجاز که تحت سلطه ابن زبیر بود رفت.
[۵۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۷.
[۵۵] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۲.
[۵۶] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۹.
مختار در مکه مورد استقبال گرم ابن زبیر قرار گرفت. او اندکی نزد ابن زبیر ماند، اما دریافت که او مردی نیست که بتواند با او همکاری داشته باشد، پس از او جدا شد و به طائف سرزمین آباء و اجدادیاش رفت.
[۵۷] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۷.
[۵۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۸.
بیعت با ابن زبیر
شاید بتوان رفتن به طائف را سفری برای زمینهسازی قیامش در این منطقه قلمداد کرد. بیان جملاتی مانند «انا سید الجبارین و قاتل الملحدین»
[۵۹] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۷.
[۶۰] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۴.
[۶۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۸.
از سوی مختار در طائف میتواند، مؤید این گفته باشد. اما گویا موفقیت چندانی کسب نشد و او پس از یک سال دوباره به مکه برگشت. در مکه با پادرمیانی عباس بن سهل بن سعد راضی به دیدار مجدد با ابن زبیر جهت همکاری با او شد، در این دیدار مختار پذیرفت که با ابن زبیر بیعت کند، به شرطی که ابن زبیر بدون مشورت با او کاری نکند و مختار همواره محرم اسرار او به حساب آمده از اولین کسانی باشد که بیاذن ابن زبیر بر او وارد گردد و در صورت پیروزی و سلطه بر امویان مختار در راس مهمترین امور قرار گیرد،
[۶۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۸.
[۶۳] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۸.
[۶۴] طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۴.
[۶۵] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۰.
ابن زبیر شرط مختار را پذیرفت، پس مختار نیز با او بیعت کرد.
نقل است که مختار در جریان محاصره مکه به همراه قوای ابن زبیر مدتی را با قوای شامیجنگید
[۶۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۹.
تا اینکه با رسیدن خبر مرگ یزید بن معاویه قوای شامی متفرق شده به شام برگشتند.
[۶۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۹.
اما پس از مدتی همکاری مختار دریافت که ابن زبیر به او میدان فعالیت نخواهد داد،
[۶۸] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.
[۶۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۹.
از اینرو از او فاصله گرفت او پیوسته پیگیر اوضاع و احوال عراق بود تا اینکه با دریافت خبرهای خوشایندی از حرکات مردمی در عراق، تصمیم به بازگشت به کوفه گرفت.
[۷۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۷۹.
اجازه قیام
پس مختار نزد محمد بن حنفیه رفته با او ملاقات کرد. در این ملاقات مختار از محمد بن حنفیه اجازه قیام گرفت.
[۷۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب اشراف، ج۶، ص۳۸۰.
گفته شده محمد بن حنفیه ابتدا در جواب مختار سکوت کرد، سپس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 