پاورپوینت کامل بررسی مبانی فرهنگ و معماری ایران ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی مبانی فرهنگ و معماری ایران ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی مبانی فرهنگ و معماری ایران ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی مبانی فرهنگ و معماری ایران ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت بررسی فرهنگ و معماری ایران

ایران کشوری است استثنایی با دو تاریخ و دو فرهنگ مختلف اما هریک به سهم خود غنی و سرشار از ویژگی‌های مربوط به خود یک فرهنگ قبل از اسلام که فرودوسی بیش از هرکس به آن به جسم بخشیده و با تصویر دربارهای پرشکوه،‌ خاطرات پهلوانی و رزم‌آوری‌های رستم در سال‌های اخیر متفکران کشورهای غربی زمزمه‌های را در این زمینه که «فرهنگ زیربنای فکری هر جامعه است» آغاز کرده‌اند. در همایش‌های گوناگون از اخلاقیات سخن می‌گویند و معنویت از دست رفته را جستجو می‌کنند.عقیده بر این است که به فرهنگ غنی و متعماری روی آوریم و به عقیده بزرگان جهان برخورد فرهنگ‌ها یا گفتگوی آنها بها دهیم و به طور کلی از فرهنگ به عنوان خمیر مایه قرن آینده بهره بریم.
فرهنگ و هویت
بازار جهانی و ارتباطات، برای نخستین بار در تاریخ، ملت‌های متعل به همه فرهنگ‌های جهانی را در ارتباط همیشگی قرار داده است. در عین حال که دستاورد تاریخی شگفت‌انگیزی به حساب می‌آید: منافع و مسئولیت‌هایی را هم با خود همراه می‌آورد. ارتباط بهتر بین فرهنگ‌ها تفاهم بیشتر با برخوردهای شدیدتر را هم در پی دارد. رونق تجارت به شیوه‌ای درست و عادلانه، دسترسی آدم‌های بیشتر به فرآورده‌ها و خدمات ضروری را ممکن می‌سازد با این همه طراوت و سرزندگی را هم از میان می‌برد و همچنان که اطلاعات مربوط به بازارهای نوین آدم‌ها را به حساب نمی‌آورد آنها در تمدنی باقی می‌گذارد. به همین دلیل است که فرهنگ باید به منزله عرصه‌ای پدیدار گردد که در آن جامعه‌ها شکل می‌گیرند.
برای آن‌که سریع‌تر در موقعیت این دنیا قرار بگیریم، راه این است که بر ویژگی‌های فرهنگی خود بیافزاییم، ویژگی‌هایی که وقتی در برابر ویژگی‌های فرهنگ‌های دیگر قرار می‌گیرند. بهتر مشخص می‌شوند، آدم‌ها هنگامی از اعتماد سیاسی و روانی برخوردار می‌شوند که در مرزهای فرهنگی قرار گیرند که به صورت نمادین آشکار است. اکنون که این مرزها در حال جابه‌جایی هستند ملت‌ها مجبوراند بار دیگر به جایگاه خود در دنیایی بیاندیشند که دهکده‌ای هجانی است. در گذشته مرزهای ملی محدوده‌های قوانین، «قاعده‌ها» آیین‌ها‌ و مراسم فرهنگی می‌شد.
این الگوی به شدت متمرکز و مکانیکی اکنون باید با نظامات مشارکتی با انعطاف‌تری بسازگاری پیدا کند که در آنها واقعیت‌های به هم وابسته اجتماعی و هویت‌های فرهنگی ممکن است به هم بیامیزد. نبرد عظیم امروز بین فرهنگ انسانی و عقلانی، که همه فرهنگ‌ها و مذاهب را محترم می‌دارد. از یک سو و فرهنگ‌هایی که نابردباری شدید اعتقادات انحصارجویانه را تحمیل می‌کند، از سوی دیگر جریان دارد.
فرهنگ عقلانی در طی راه‌حل‌هایی برای نوزدان حقوق (انسان، ملی، زیست‌اخلاقی، قومی و مذهبی) مطرح شده امروزی است که بینش نوینی از هم‌زیستی را می‌طلبد که خود به توافق‌هایی نوین می‌انجامد. این فرهنگ اخلاقی از لحاظ فردی، حامی نظامات چندلایه‌ای از هویت‌ها است که به شخص امکان می‌دهد تا همزمان به عنوان یک ساکن سیاره‌ای، شهروند یک دولت ملی، یک موجودیت نسبی، دلبسته یک فرهنگ خاص ـ یا چند فرهنگ، بنابه وضعیت نیاکانی، جغرافیایی یا انتخاب شخص ـ و یک صاحب اعتقاد مذهبی مشخص، جایگاه خود را در این دنیا سامانی دوباره بدهد.
الگوی سیاست واحد جهانی مقابل این، مسلتزم آن است که فرد دلبستگی فرهنگی، نظام سپاسی یا اعتقادات مذهبی خود را تحمیل کند. چنین بینشی ممکن است به کشتارهای پیاپی بیانجامد.
با این همه، در حالی که خلاقیت موجب انقلابی در تکنولوژی، ارتبطاات و هنرها شده است، به ندرت دستی به ترکیب کارها و روش‌ها زده است. دگرگون کردن نهادها و جستجوم برای پیوندهای شهروندی که به گروه‌های متفاوت (با هویت و فرهنگ‌های متفاوت) امکان زیستن را با هم بدهد، از هر زمان فوری‌تر است. این پدیده‌ها باید بر شناسایی حیثیت برابر آدم‌ها و فرهنگ‌هایشان مبتنی باشد و هیچ‌کس منکر هویت فرهنگی خود و سایر انسان‌ها نباشد.
ابژه آن با این واقعیت پیوند خورده که دارای «فرم منطقی» مشابه‌اند. لنگر ادامه می‌إهد که آن‌چه نماد بیان می‌کند، قابل بازگویی با کلمات نیست؛ کلمات «فرم منطقی» افراد را ارائه نمی‌‌دهند، بلکه فرم منطقی توانمندی‌ها و روابطی را عرضه می‌کنند که از ویژگی‌های آنهاست. (در اینجا باز با نظریه آشنایی مواجهیم مبنی بر این‌که هنر فردیت موضوع خود را ارائه می‌دهد و بنابراین مفهومی یا توصیفی نیست). با این نظریه دیگر نمی‌توان اظهار داشت که چرا اثر هنری بیانگر احساس است و احساس اثر هنری را بیان نمی‌کند؟ چون رابطه بیان که با این اصطلاحات ریخت‌شناختی اظهار می‌شود، آشکارا قرینه‌ای است. از این‌ها گذشته، تحلیل لنگر مثل سایر نظریه‌های نشانه‌شناسی، رویه‌ای برای تفسیر پدید نمی‌آورد و این داعیه را که در ادراک اثر هنری آن را به گونه‌یک نماد ادراک می‌کنیم، به صحه نمی‌گذارد.
و…..