پاورپوینت کامل دستور زبان فارسی ۲۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دستور زبان فارسی ۲۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دستور زبان فارسی ۲۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از مطالب داخلی اسلاید ها

پاورپوینت کامل دستور زبان فارسی ۲۴۱ اسلاید در PowerPoint

اسلاید ۴: هر زبانی قواعد مخصوصی را دارد که به آن قواعد در زبانهای مختلف نامی نهاده اند و در زبان فارسی به آن دستور زبان یا به اختصار دستور گویند. برای سخن گفتن یا نوشتن نیازی به آموختن قواعد و نظام زبان نیست امّا دستور زبان کمک می کند تا بهتر بگوییم یا بنویسم و جمله های درست را از نادرست باز شناسیم .دستور زبان حاضر به ارزش (۲) واحد دستور (۱) محسوب می شود و دانشجویان گرامی در آن با ساختار جمله یا نحو و ساختمان کلمه یا صرف آشنا می شوند و مباحث تفصیلی آن در دستور (۲) ارائه می شود.

اسلاید ۵: – « کلیات »انواع کلمه : (۷ تا است) : فعل – اسم – صفت – ضمیر – قید – حرف – شبه – جمله . جمله : مجموعه ای از کلمه هاست که اندیشه ها، خواستها و عواعطف ها را نشان می دهد . مثال : علی می نویسد ، هوا مطبوع است .

اسلاید ۶: نقش کلمه ها در جمله : ۱. نهاد (فاعل – مسندالیه) ۲. مسند۳. مفعول۴. متمم ۵. صفت۶. مضاف الیه ۷. بدل ۸. معطوف۹. قید ۱۰. منادااز میان نقشهای فوق؛ صفت، مضاف الیه، بدل و معطوف را نقشهای وابسته گویند . توضیح هر کدام به اختصار در پی می آید .

اسلاید ۷: نهــاد : بنیاد و پایه ی جمله بر آنها نهاده شده یا به سخن دیگر اساس و نهاد جمله هستند « علی»، «آب» و «هوا» در جمله های زیر نهاد هستند .مانند: علی می نویسد – آب می جوشد – هوا گرم بود . به نهاد مسندالیه نیز گفته می شود از آن جهت که چیزی به آنها نسبت داده می شود. در مثالهای فوق « علی ، آب و هوا » مسندالیه هستند .

اسلاید ۸: اگر نهاد کاری انجام داده باشد به آن نهاد فاعل یا «فاعل» می گوییم. فاعل یعنی کننده کار .مانند: « علی و مادر » در جمله های زیر فاعل هستند: علی می نویسد – مادر غذا پخت . هر فاعل را مسندالیه می گویند اما هر مسندالیه را فاعل نمی توان گفت .

اسلاید ۹: مسنـد : ( اسناد داده شده ) کلمه یا گروهی از کلمات که در جمله ی ربطی (جمله ای که فعل آن معنی کاملی ندارد و به اصطلاح فعل ربطی نامیده می شود. مثل: است، بود، شد . جمله ربطی گفته می شود ) به مسندالیه نسبت داده می شود ، مسند نامیده می شود . در مثالهای زیر: « سرد – بهترین دوست » مسند هستند . هوا سرد است – کتاب بهترین دوست است .

اسلاید ۱۰: مفعول : در جمله ای که فعل آن متعدی باشد. علاوه بر فاعل، نیاز به رکن دیگری است که جمله را کامل می کند و عمل فعل بر آن واقع شود، چنین کلمه ای را « مفعول » گویند .مفعول هر جمله پاسخی است که به پرسش « چه ، چه چیز ، چه چیز را ، که، که را ، چه کسی را » داده می شود . مثال : علی « درس » می خواند . چه چیز ؟ درس ابو علی « شفا » را نوشت . چه چیز را ؟ شفا را احمد « حسین » را دید . چه کسی را ؟ حسین را

اسلاید ۱۱: بعضی مفعول همراه « را » ( نشانه مفعولی) می آید که به آن مفعول معرفه گویند . مثل : کودک «غذا را» خورد و مفعولی که بدون « را » می آید آن «معرفه» نیست . کودک « غذا » خورد(مراد ؛ بیان غذا خوردن کودک است نه غذای معین)

اسلاید ۱۲: متمم : کلمه ای است که به وسیله حرف اضافه ( از ، با ، جز ، مگر ، به ، در …) وابسته یکی از اجزای جمله (فعل ، جمله ، یا به کلمه ای دیگر) می شود و معنی آن را کامل یا تمام می کند . در مثالهای زیر «کلاس، تاریکی، صبح، علی» متمم هستند .به کلاس آمدیم – از تاریکی نمی ترسمتا صبح کار کردم- همه آمده اند مگر علی .

اسلاید ۱۳: صفت : صفت کلمه ای است که اسم یا جانشین اسم یا گروه اسمی همراه خود را توصیف می کند و یکی از وابسته های اسم به شمار می رود. برای یک موصوف می توان چند صفت آورد : مثل کلمه های « آنچه، خوب، به درد بخور » در این عبارت: آنچه کتاب خوب و به درد بخور در قفسه بود جمع کردم .

اسلاید ۱۴: مضاف الیه : اسم یا جانشین اسم هرگاه به وسیله کسره اضافه (حرف نشانه) وابسته قبل از خود(مضاف) گردد ، مضاف الیه نامیده می شود. مثل «حق، مجید » در این ترکیبات : لطف حق -توپ مجید از جهت ظاهری فرقی میان مضاف و مضاف الیه و صفت و موصوف نیست . اما ار لحاظ معنایی آن دو فرق دارند. برای تشخیص این ترکیب راههایی وجود دارد از جمله :

اسلاید ۱۵: ۱.اگر « ی » میان دو ترکیب بیاوریم ساختمان ترکیب وصفی معنی دار است ولی ترکیب اضافی بی معنی : توپ بزرگ = توپی بزرگ = ترکیب وصفی توپ مجید = توپی مجید ؟ = ترکیب اضافی ۲. اگر با حذف کسره در پایان « است » بیاوریم ترکیب وصفی معنی دار ولی ترکیب اضافی بی معنی است . توپ بزرگ = توپ بزرگ است = ترکیب وصفی توپ مجید = توپ مجید است ؟ = ترکیب اضافی

اسلاید ۱۶: بدل : بدل نوعی نقش وابسته است و اسم یا گروه اسمی یا جانشین اسم است که با درنگ (ویرگول در نوشتار) بعد از اسمی که هسته ی آن است (مبدل منه) می آید تا معنی آن را روشن کند، بدل با هسته خود دارای یک نقش است .« ابوعلی سینا ، تهران » در مثالهای زیر بدل هستند .شیخ الریس ، ابوعلی سینا ، کتاب قانون را نوشت . پایتخت ایران ، تهران ، هوای آلوده ای دارد .

اسلاید ۱۷: یادآوری:بدل در بسیاری موارد نام یا نام دیگر، یا لقب یا واژه ای است که مقام یا شغل مبدل منه را می رساند .مثال دیگر : سعدی، شاعر توانای قرن هفتم، بوستان و گلستان را در فاصله ای اندک تالیف کرد .

اسلاید ۱۸: معطوف : معطوف نیز نوعی نقش وابسته است . معطوف کلمه ای است که با حرف «و» به کلمه ای پیوند زده می شود : مجید و مهرداد آمدند .در این جمله « مهرداد » با حرف « و » به مجید ربط داده شده است یا به اصطلاح عطف شده است . مجید را که کلمه ای به او عطف شده، « مَعطوفٌ بِه» می گویند. معطوف همیشه همان نقش مَعطوفٌ بِه را دارد . در این جمله همچنان که « مجید » نهاد است ، « مهرداد » نیز نهاد است .

اسلاید ۱۹: یادآوری:اگر کلمه های عطف شده بیشتر از دو تا باشند، گاهی فقط پیش از آخرین کلمه «واو » می آورند ، و در میان بقیه کلمه ها «و» را حذف می کنند : مجید، حسن، مهرداد، و بابک آمدند .

اسلاید ۲۰: قیـد : قید، کلمه یا گروهی از کلمات است که در جمله می آید تا مضمون جمله یا بعضی از اجزای جمله ، مثل صفت ، فعل ، قید ، مصدر و … را مقید سازد . قید نیز یکی از نقشهای وابسته ی دیگر است . قید وابسته به فعل : ظرف را کاملا از آب پر کرد . قید وابسته به صفت : باغ بسیار بزرگ . قید وابسته به مسند : باغ ، بسیار بزرگ است . قید وابسته به قید دیگر : احمد ، بسیار تند می رود . قید وابسته به جمله : متاسفانه ، هوا امروز گرم است . قید وابسته به تمییز : او را خیلی ماهر می دانستم .

اسلاید ۲۱: منـادا : اسم یا جانشین اسم، هرگاه در جمله مورد ندا واقع شود نقش منادایی می گیرد و به آن منادا می گویند.شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم پدرا، جانا ، اندوه گسارا تو بمان ( هوشنگ ابتهاج )

اسلاید ۲۲: بخش اول – فعل انواع کلمات و ساختمان آنها : تعریف فعـل : کلمه یا گروه کلماتی هستند که روی دادن امری، یا واقع شدن حالتی را در زمانی به شخصی نسبت می دهد . مفاهیم مختلف فعل : الف) انجام دادن یا گرفتن کاری : محسن در را بست ، شیشه شکست .ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی : علی کشته شد ، نامه نوشته شد .ج) پذیرفتن حالت یا صفتی : هوا روشن شد ، احمد مریض شد .د) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی: هوا روشن است، احمد مریض است.

اسلاید ۲۳: فعل از لحاظ دلالت بر شخص و یا مفرد و جمع بودن شش ساخت ( یا صیغه) دارد . که در اصطلاح به آن صرف فعل گویند . – از لحاظ زمان : گذشته ( ماضی) = رفت ، رفته است ، می رفت و …. حال = می رود، دارد می رود و ….. آینده (مستقبل) = خواهد رفت و ……

اسلاید ۲۴: بن فعل : جزیی که در تمام صیغه های فعل دریک زمان مشترک باشد بن نامیده می شود. بن یا ماده (ستاک) به دو دسته ماضی و مضارع تقسیم می شود : مثل : «رو» در صیغه های می روند، برویم، برو . و «رفت» درصیغه های رفته بوده است، رفتند، شاید رفته باشد، می رفتیم و … .

اسلاید ۲۵: شناسـه : جزیی که در فعل شخص و شمار را نشان می دهد شناسه نامیده می شود . بر دو دسته اند: ۱.شناسه ماضی: م – ی – یم – ید – ند مثل: گفتم ، گفتی ، گفت ، گفتیم ، گفتید ، گفتند . سوم شخض مفرد ماضی ، شناسه ندارد .۲. شناسه مضارع : م – ی – د – یم – ید – ند مثل : خورم ، خوری ، خورد ، خوریم ، خورید، خورند .

اسلاید ۲۶: مصـدر : مصدر کلمه ای است که مفهوم اصلی فعل را، بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد، می رساند. مصدر از بن ماضی فعل و پسوند (ن) ساخته می شود . مانند: خوردن که از خورد (بن ماضی) به اضافه پسوند(ن ) ساخته شده است. مصدر چون زمان و شخص ندارد فعل به شمار نمی آید، بلکه یکی از اقسام اسم است .

اسلاید ۲۷: مصدر جعلی : هر گاه از کلمه ای مثلا اسم (یا مصدر زبان عربی) فعلی بسازند، مصدر آن فعل را مصدر جعلی می نامند. در این صورت آن اسم (یا مصدر زبان عربی) به عنوان بن مضارع به کار می رود و بن ماضی آن با افزودن – ید و مصدر با افزودن(ن) به بن ماضی به دست می آید . مانند : چربیدن ( چرب + – ید + َ ن ) ، بلعیدن ( بلع + – ید + َ ن ) .

اسلاید ۲۸: اجزای پیشیـن : بسیاری از فعلها علاوه بر شناسه اجزای دیگری چون «می» و «ب» دارند که در آغاز فعل می آیند. «می» معنی استمرار یا تکرار یا التزام می دهد. مثال به ترتیب : او به کتابخانه می رفت که دوستش را دید .او هر روز به کتابخانه می رفت .کاش برادرم هرچه زودتر می آمد .« ب » مضارع ساده را به التزامی تبدیل می کند و یا بر سر امر می آید .ب + خورم = بخورم برو – بروید .

اسلاید ۲۹: ساختمان فعل : ۱.ساده : فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد .مثل : آفریدن ، گرفتن ، طلبیدن و ….. ۲. پیشوندی : یک پیشوند + یک فعل ساده .مثل : بر داشتن ، در رفتن ، فرا گرفتن ، باز داشتن و …. ۳. پیشوندی مرکب : ترکیب اسم با فعل پیشوندی . دم در کشیدن ، سر در آوردن ، سر باز زدن .

اسلاید ۳۰: ۴. مرکب: یک صفت یا اسم+ فعل ساده ( مجموعا یک معنی را برساند ) . مثل : پراکنده ساختن ، زمین خوردن برای تشخیص فعل مرکب با ترکیبات مشابه آن باید گفت که : اولا جزء اول (اسم یا صفت) نقش نحوی ندارد . ثانیا از دو جزء یا یکی از آنها معنای مجازی استنباط می شود . غذا خوردن = (غذا نقش مفعولی دارد پس فعل مرکب نیست ) زمین خوردن= (زمین ، نقش ندارد و خوردن به معنی « اَکل » نیست )

اسلاید ۳۱: عبارتهای فعلی : عبارتهای فعلی به دسته ای از کلمه ها گفته می شود که از مجموع آنها یک معنی به دست می آید و اغلب با یک فعل ساده یا فعل مرکب هم معنی می شود. عبارتهای فعلی بیش از دو کلمه اند و معمولا یکی از آن کلمه ها حرف اضافه است. مانند : از پای در آمدن – بر پا کردن – به کار گرفتن – از چشم افتادن – از سر گرفتن .

اسلاید ۳۲: فعلهای لازم یک شخصه : فعل لازم یک شخصه ، فعلی است که نمی تواند مفعول داشته باشدو فقط به صورت سوم شخص به کار می رود و به جای شناسه، ضمیرمتصل م- ت- ش- مان- تان- شان، شخص فعل را نشان می دهد . مانند : خوش آمدن ( یا خوشش آمدن )که به این صورت صرف می شود: خوشم آمد، خوشت آمد، خوشش آمد، خوشمان آمد، خوشتان آمد، خوششان آمد .

اسلاید ۳۳: فعلهای لازم یک شخصه ، اغلب با فعلهای ساده آمدن، بودن، شدن، گرفتن، بردن، زدن و «است» و مشتقات آن ساخته می شوند . مانند : خوش آمدن – حیف آمدن – خوشم آمد – حیفم آمد .سرد بودن – گرم بودن – سردم است – گرمم بود . غصه شدن – غصه ام شد .

اسلاید ۳۴: مشتقات فعل : دو دسته اند : الف) فعلها : مثل : خوردم ، می خوردم و … .ب ) کلمه های غیر از فعل که با بن فعل ساخته می شوند: مثل: خوراک ، خورش و … .

اسلاید ۳۵: انواع فعلهایی که با بن ماضی ساخته می شوند عبارتند از : ماضی مطلق ( ساده ) – ماضی استمراری ماضی نقلی – ماضی بعید ماضی اَبعَد – ماضی نقلی مستمرماضی ملموس ( ناتمام ) – ماضی التزامی – مستقبل انواع فعلهایی که با بن مضارع ساخته می شوند عبارتند از :مضارع ساده- مضارع اخباری- مضارع التزامی- مضارع ملموس ( ناتمام )- امر

اسلاید ۳۶: ماضی ساده ( مطلق ) : بن ماضی + شناسه ( م ، ی ، – ، یم ، ید ، ند ) نوشتم ، نوشتی …ماضی نقلی : صفت مفعولی( بن ماضی + ه ) + فعل معین( ام ، ای، است، ایم، اید، اند . )نوشته ام – نوشته ای و …

اسلاید ۳۷: تبصـره ۱ : گاهی فعل معین از ماضی نقلی حذف می شود .احمد به خانه رفته و هنوز بر نگشته است .تبصـره ۲ : گاهی فعل معین به صورت غیر مخفف به کار می رود . شنیدستم ، شنیدستی ، شنیده است و ….

اسلاید ۳۸: ماضی استمراری : می + ماضی ساده می خوردم، می خوردی و ….. ماضی نقلی مستمر : می + ماضی نقلی می خورده ام، می خورده ای و …ماضی بعید : صفت مفعولی+ فعل معین«بودن» گفته بودم ، گفته بودی و …

اسلاید ۳۹: تبصـره ۱ : برای بیان فعلی به کار می رود که پیشتر از فعل دیگر اتفاق افتاده باشد . ناهار را خورده بودم که مجید وارد شد .تبصـره ۲ : فعل معین فقط با قرینه حذف می شود .تو به همدان رفته و بر گشته بودی که من تو را دیدم .

اسلاید ۴۰: ماضی اَبعد : صفت مفعولی+ ماضی نقلی فعل معین «بودن» گفته بوده ام، گفته بوده ای و …. تبصـره ۱ : ماضی اَبعد برای بیان وقوع فعلی که در گذشته دورتر اتفاق افتاده به طریق نقل حکایت به کار می رود .این کتاب را پدر بزرگم به پدرم داده بوده است .تبصـره ۲ : در ماضی اَبعد هر دو جزء فعل معین با قرینه یا یک جزء آن ، بدون قرینه می تواند حذف شود .سیاح به چین رفته و از آنجا به ژاپن باز گشته بوده است .در راه یکی از بیماران دچار بیماری شده بوده ….

اسلاید ۴۱: ماضی ا لتزامی : صفت مفعولی+ مضارع ساده «باشیدن» خورده باشم – خورده باشی و … ماضی ملموس : ماضی مطلق فعل معیین « داشتن» + ماضی استمراری فعل اصلی .داشتم می رفتم – داشتی می رفتی و … تبصـره :ماضی ملموس فعل را در حال اتفاق افتادن یا نزدیک به اتفاق افتادن در گذشته نشان می دهد . داشتم سوار تاکسی می شدم که کسی صدایم کرد .

اسلاید ۴۲: فعلهای مضارع : بر زمان حال یا آینده دلالت می کند . مضارع ساده : بن مضارع + شناسه (م – ی – د – یم – ید – ند ) روم ، روی و …. مضارع اخباری : می + مضارع ساده می روم ، می روی و ….

اسلاید ۴۳: مضارع التزامی : ب + مضارع ساده بروم – بروی و … مضارع ملموس : مضارع ساده فعل معیین «داشتن» + مضارع اخباری فعل اصلی.دارم می روم – داری می روی و …. تبصـره : مضارع ملموس وقتی به کار می رود که گوینده بخواهد فعلی را که نزدیک به رخ دادن یا در حال رخ دادن است بیان کند .دارم می نویسم (در حال نوشتن) .

اسلاید ۴۴: مستقبل : مضارع ساده « خواستن » + بن ماضی فعل اصلی .خواهم خورد – خواهی خورد – خواهد خورد ، ….. فعل امر : دو شخص دارد . مفرد و جمع برو – بروید .طـرز ساخت : ب + بن مضارع تبصره ۱: دوم شخص جمع (بروید) میان امر، مضارع ساده و التزامی مشترک است.تبصره ۲: فعل امر بدون جزء پیشین «ب» نیز به کار می رود . رو – روید .

اسلاید ۴۵: فعل دعا :بن مضارع + اد آمرزاد ، کناد ، دهاد ، …تبصـره ۱ : امروزه با ساخت امر یا مضارع التزامی به کار می رود .تبصـره ۲ :« باد» و منفی آن «مباد» فعل دعا از مصدر «بودن» است تبصـره ۳ : گاهی « ا » به آخر آن دومی افزایند و به صورت «بادا» و « مبادا » به کار می رود تبصـره ۴ : « مبادا » بیشتر به صورت صفت و قید به کار می رود برای روز مبادا چیزی نگه دارید. (صفت)مبادا چیزی بگویی. (قید)

اسلاید ۴۶: فعل لازم :فعلی که بی مفعول ، معنی جمله را تمام کند آمدن – ایستادن ، …فعل معتدی :هر گاه فعل درجمله علاوه بر فاعل به مفعول هم نیاز داشته باشد، معتدی نامیده می شود . خورد – برد – زدتبصـره : معمولا مفعول در جواب « چه چیز ، چه چیز را ، چه کسی ، چه کسی را» می آید .

اسلاید ۴۷: فعل دو وجهی :بر خی فعل ها هم به صورت لازم و هم به صورت متعدی به کار می روند که به آن ذووجهین یا دوگانه نیز می گویند . بارید – شکست – پخت – ریخت و…باران بارید – کودک از دیده اشک بارید .

اسلاید ۴۸: طرز متعدی کردن برخی از فعل های لازم :بن مضارع + – انیدن یا – اندن دواندن = دوانیدن لرزاندن = لرزانیدن تبصـره : می توان فعل متعدی را بدین ترتیب دوباره متعدی ساخت در این صورت فعل به متممی تازه نیاز خواهد داشت . پوشاندن = پوشانیدن خوراندن = خورانیدنمادر غذا را به بچه خوراند .تبصـره : همه فعل ها چه لازم چه متعدی ممکن است یک یا چند متمم بگیرند. « احمد با اتوبوس به بازار رفت »

اسلاید ۴۹: فعل معلوم : فعلی که فاعل آن معلوم باشد. مثل : شاگردان آمدند فعل مجهول :فعلی که نهاد آن مفعول جمله باشد و یا فعلی که به مفعول نسبت داده شود، مجهول نامیده می شود .معلم دیده شد – حسین کشته شد .ساختمان فعل مجهول :صفت مفعولی (از فعل متعدی)+ فعل معین شدن. تبصره زمان فعل مجهول را زمان فعل معین «شدن» مشخص می کند. می خورد خورده می شود .

اسلاید ۵۰: موارد کاربرد فعل مجهول :وقتی که فاعل معلوم باشد : در بسته شد وقتی که گوینده توجه به فعل دارد و فاعل یعنی کننده کار مورد نظر او نیست : خیابان کنده شده است ۳. گوینده عمدا نخواهد نام فاعل را به میان آورد یا اهمیت فعل و مفعول مطرح باشد : حسین کشته شد .گاهی فعل های گردیدن و گشتن و آمدن به عنوان فعل معین به کار می رود : گفته آمد – گفته آید (به جای گفته شد.)

اسلاید ۵۱: وجه فعلفعل را از این جهت که خبری را برساند یا وقوع و حالت آن را با شک یا شرط همراه کند یا در خواست و فرمانی را برساند، از یکی از سه وجه اخباری یا التزامی یا امری به شمار می آورند . وجه اخباری : آن است که وقوع فعل را به طور قطع و یقین خبر دهدوجه التزامی : مفهوم فعل یا امری چون آرزو، امید، شرط، تردید و مانند آن ها همراه کند وجه امر : وقوع فعل داشتن و پذیرفتن حالتی را طلب می کند.

اسلاید ۵۲:

اسلاید ۵۳: وجه امری بخور

اسلاید ۵۴: فعل وصفی :فعل وصفی، اسم مفولی است که کار فعل را می کند و با فعل که غالبا بعد از آن می آید و با آن غالبا دارای مسند الیه واحدی است هم نشین می گردد. مانند :سارق از معرکه گریخته به جنگل پناه برد .بعد از فعل وصفی نباید «و» ربط بیاید. مثلا در مثال بالا صحیح نیست اگر بگوییم « سارق از معرکه گریخته و به جنگل پناه برد . »

اسلاید ۵۵: استعمال فعل وصفی با شرایط زیر جایز است .الف ) اتحاد فاعل .پرویز کتاب را برداشته ، به کتابخانه برد .( فاعل فعل برداشته و برد « پرویز » است)ب ) نیاوردن واو بعد از فعل وصفی .مثلا پرویز به خانه رفته و ناهار خورد (نادرست)ج ) نیاوردن دو یا چند فعل وصفی پشت سرهم .پرویز به خانه رفته ، ناهار خورده ، خوابید ( نادرست )

اسلاید ۵۶: فعل وصفی به جای این ساخت ها به کار می رود .۱ . ماضی مطلق: پیرمرد فریادی کشیده ، آناً مرد (کشید – مرد)۲ . ماضی استمراری: او هر هفته به خانه ما آمده ، ما را می دید ( می آمد – می دید )۳ . مضارع اخباری: بعضی ها وقایع عمده هر سال را در یک کتاب نوشته ، انتشار می دهند ( می نویسند – می دهند )۵ – مستقبل: من فردا به بیمارستان رفته، او را عیادت خواهم کرد (خواهم رفت – خواهم کرد )۶ – امر: فردا به بیمارستان رفته، از نسرین عیادت کن. ( برو – عیادت کن)

اسلاید ۵۷: فعل معین :وابسته های گروه فعلی که به کمک فعل اصلی می آید تا نمود ها و ساخت های دیگری از فعل بسازد فعل معین نامیده می شود .عبارتند از :است برای ساختن ماضی نقلی و نقلی مستمر: گفته است، می گفته است . بود برای ساختن ماضی بعید: گفته بود

اسلاید ۵۸: باشد برای ساختن ماضی التزامی: گفته باشدشد (=آمد ، آید ، گشت ، گردید) برای ساختن ماضی مجهول: گفته شد (گفته آمد ، گفته آید ، … )خواست برای ساختن ماضی مستقبل : خواهم گفتداشت برای ساختن ماضی ملموس و مضارع ملموس:داشتم می گفتم ، دارم می گویم .

اسلاید ۵۹: فعل های غیر شخصیاز توانستن و بایستن و شایستن همراه با بن ماضی یا مصدر فعل های دیگر ، ساخت هایی به کار می رود که بر شخص معینی دلالت نمی کند. مانند: نتوان رفت و نباید گفت و نشاید خواند این فعل ها را فعلهای غیر شخصی می نامند .

اسلاید ۶۰: نفـی در فعل :فعل های ماضی ، مضارع و مستقبل را هرگاه منفی کنیم اصطلاحاً فعل نفی می نامیم،ساختمان فعل نفی مشتمل است بر پیشوند منفی ساز « ن » + فعل مورد نظر . نخواهیم گفت ، ندید تبصـره : در ساخت منفی « ب » از مضارع التزامی می افتد .بخورم – نخورمفعل نهی : امر منفی را نهی گویند . برو مرو = نرو

اسلاید ۶۱: فعل هایی که مفعول دوم (= تمیز ) می گیرند .بعضی افعال در زبان فارسی علاوه بر مفعول به جزء دیگری نیازمند هستند که اصطلاحا به آن مفعول دوم یا تمیز گفته می شود. بعضی افعال متعدی که به مفعول دوم نیازمند هستند عبارتند از :پنداشتن- فرض کردن- خیال کردن- گمان کردن- دیدن- داشتن- شمردن و …من شما را داناتر از این می پنداشتم .

اسلاید ۶۲: فرق تمیز با مفعول :مفعول می تواند « را » بگیرد اما تمیز هرگز « را » نمی گیرد .فرق تمیز با قید .اگر قید از جمله حذف شود خللی در جمله وارد نمی شود ولی اگر تمیز حذف شود ، معنای جمله ناقص می شود. مثال : حسن را سواره دیدم حسن را دیدم درستحسن را عاقل می دانم حسن را می دانم نادرست

اسلاید ۶۳: بخش دوم – اسمتعریف اسم : کلمه ای معنا دار است که برای نامیدن موجودات و پدیده های طبیعی و اجتماعی و مفاهیم ذهنی و غیره به کار می رود و مهم ترین جزء هفت گانه فن صرف است که اکثر نقش های نحوی را می پذیرد .مثل : سعدی ، حق ، باران ، دوست …

اسلاید ۶۴: ویژگیهای دیگر اسم : مضاف الیه واقع می شود . مثال: کتابِ علی – کتاب دانشمند. ۲. اسم جمع بسته می شود . مثال : درختان ، دانشمندان .۳. اسم غالب وابسته های پیشین و پسین را می پذیرد .مثال: دو جفت کفش- کدام کتاب – آن روز – سخن عشق – شبی- روز روشن -کتابها .

اسلاید ۶۵: اسم خاص – اسم عام : اسم خاص: اسمی است که بر فرد یا افرادی مخصوص و معین دلالت کند . مثل : احمد ، تبریز و … اسم عام : اسمی را گویند که شامل همه افراد همجنس باشد. مثل : کتاب ، دفتر ، پسر و …

اسلاید ۶۶: اسمهای خاص چهار دسته اند : اسم خاص انسانها : سعید – سعیده -تورج .۲. اسم خاص مکانها : اعم از کشورها- شهرها –روستاها- رودها- کوهها- قاره ها – جزیره ها – دریاها – اقیانوسها – کرات آسمانی و جز آنها: هندوستان – رشت – علی آباد -سپیدرود -البرز -ماداگاسکار -آتلانتیک – زهره – مریخ و …

اسلاید ۶۷: اسم کتابها و اشیایی که بیش از یکی نیستند:مثل:قرآن- اوستا -حجرالاسود – دریای نور-کوه نور (نام دوقعطه الماس معروف ) .۴. اسمی که بر برخی از حیوانات یا اشیاء خاص می گذارند: مثل: رخش( نام اسب رستم ) یا اسمهایی که بر عروسکها یا اشیاء می گذارند .

اسلاید ۶۸: معرفه و نکره : اسم از حیث آشنایی مخاطب یا خواننده با آن دو گونه است: معرفه، نکره .اسم اگر نزد مخاطب یا خواننده ، شناخته و آشنا باشد ، آن را معرفه گویند. مانند : « احمد » و « قرآن » در جمله ی: احمد قرآن می خواند .اما اگر اسم برای مخاطب یا خواننده، شناخته و آشنا نباشد، آن را نَکَره گویند . مانند : « کتاب » و « مرد » در جمله ی : مردی کتابی می خواند .

اسلاید ۶۹: اسمهای معرفه در فارسی علامتی ندارند و بی علامتی ، خود علامت معرفه بودن اسم است، با این همه می توان اسمها را در مورد زیر مهمترین اقسام معرفه نامید : ۱. همه ی اسمهای خاص، چون : شیراز – محمد – همدان – اصفهان – خورشید .۲. موصوف صفتهایی که با اشاره موصوف خود را نشان می دهند: این- آن – چنین- چنان- همین- همان. این کتاب-آن اتاق-چنین کار- چنان روز- همین موضوع- همان قلم .

اسلاید ۷۰: ۳. اسم جنس، یعنی اسمی که شامل افراد یک جنس است : شتر، بزرگتر از گاو است . – کتاب، بهترین دوست است .۴. مفعول، وقتی که همراه « را » باشد : کتاب را آوردم. (یعنی : آن کتاب معین را ) ۵. اسمی که مضاف به یکی از کلمه های شناخته شده یعنی معرفه باشد : دوست من- خانه ی نادر- کتاب چهار مقاله .۶. با قرینه ی لفظی و معنوی : کتاب از دستم افتاد . – در باز شد .

اسلاید ۷۱: اسمهای نکره به صورتهای زیر می آیند : ۱. « ی » در آخر اسم : بادی وزید و لانه ی مرغی خراب کرد بشکست بامکی و فرو ریخت بر سری .۲. « یک » در اول اسم : نه تنها یک تشابه بین چشمهای او و انسان وجود داشت ، بلکه یک نوع تساوی دیده می شد . ۳. « یک » در اول و « ی » در آخر اسم : آقا چوپان ما گله اش را همان پس و پناهها یک جایی ……. خواباند .

اسلاید ۷۲: مفرد و جمع – اسم جمع : اسم از حیث شماره بر سه قسم است : مفرد جمع اسم جمع .اسم اگر بر یک فرد یا چیز و یا مفهوم دلالت کند آن را مفرد گویند و اگر بیشتر از یکی را برساند ، جمع نامیده می شود .

اسلاید ۷۳: اسمهای مفرد در فارسی علامت ندارند ، ولی اسمهای جمع در فارسی با افزودن یکی از نشانه های ان یا ها ساخته می شوند : پسر = پسران – پسرها کتاب = کتابها دختر = دختران – دخترهادست = دستان – دستها گروهی از اسمها در فارسی با ها و گروهی با ان و برخی با هر دو نشانه جمع بسته می شوند .

اسلاید ۷۴: اسمهای معنی معمولا با ها جمع بسته می شوند : هوشها – عقلها – گفتارها .اسم جمادات را نیز معمولا با ها جمع می بندند :قلمها – کاغذها – گچها .اسم انسانها و جانوران را معمولا با «ان» جمع می بندند . کودکان – جوانان – شتران و ….اسم رستنیها را با هر دو نشانه جمع می بندند .درختان – گلها و ….

اسلاید ۷۵: یاد آوری : ۱. امروزه در زبان محاوره و به پیروی از آن در زبان نوشتار، بیشتر اسمها و همچنین صفتهایی را که جانشین اسم شده اند معمولاً با ها جمع می بندند : مردها و زنها ، گربه ها و سگها . ۲. به آخر برخی از اسمهای خاص، نشانه ی جمع ها می افزایند و آن وقتی است که منظور، بیان امثال و انواع باشد : ازخاکِ پاکِ خراسان ، فردوسیها و خیامها و عطارها برخاسته اند .یعنی: افرادی چون فردوسی و خیام وعطار .

اسلاید ۷۶: ۳. اسمها و نیز صفتهایی که جانشین اسم می شوند ، اگر به الف یا واو ختم شده باشند، معمولاً هنگام جمع بستن با ان ،بین آن کلمات و «ان» حرف ی می افزایند : شنایان – گدایان – سخنگویان – خوبرویان و…و بندرت در کلمات مختوم به واو ، این یاء افزوده نمی شود: گیسوان ، هندوان .

اسلاید ۷۷: ۴. اسمها و صفتهایی که به هایِ بیانِ حرکت ختم شده اند ، هنگام جمع بستن به جای ان به آخر آنها گان اضافه می شود : آزاده – بیچاره ، = آزادگان – بیچارگان ۵. سهولت تلفظ و روانی و کشش آهنگ کلمه و اشتباه نشدنش باکلمه های دیگر نیز در نوع جمع بستن با « ها » یا با « ان » تاثیر دارد .مثلاً: « آقا » را معمولا با « ان » جمع می بندند و می گویند «آقایان» در صورتی که «خانم» را با «ها» جمع می بندند و می گویند «خانمها » یا « کودک » را با « ان » ولی « بچه » را با « ها » جمع می بندند .

اسلاید ۷۸: اسم جمع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.