پاورپوینت کامل ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح) ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح) ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح) ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح) ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ساختار
۲ گزارش محتوا
۳ وضعیت کتاب
۴ وابستهها
ساختار
کتاب با یادداشتی از ناشر انگلیسی، مقدمه مترجم، پیشگفتار مارتین لینگز بر چاپ-۱۹۷۸، پیشگفتار نیکلسون آغاز و متن عربی، ترجمه و شرح آن تنظیم و ارائه شده است.
گزارش محتوا
کتاب، مشتمل است بر غزلیاتى عاشقانه و عارفانه که بیشتر با عباراتى مکنى و معقد همراه است و شرحى مبسوط و تا حدى دور از فهم از سوى نیکلسون.
بخش عربى کتاب یا ترجمان الاشواق(متن عربى)، داراى یک مقدمه و ۶۱ غزل(مترجم، تعبیر قصیده را به کار برده) است که برخى از آنها، مشتمل بر واژههاى دور از ذهن و عبارات داراى تعقید لفظى و معنوى است، لذا در پارهاى موارد، درک مطلب سخت و دشوار مىباشد.
غزلیات، حداقل، سه بیتى و حداکثر، سى و هفت بیتى است. اولین غزل، چهار بیتى است.
بخش فارسى کتاب یا ترجمان الاشواق(ترجمه و شرح)، بدین صورت است که در هر قصیده، نخست، ابیات با ذکر شماره ترجمه مىشوند، سپس عبارات و ترکیباتى که نیاز به شرح دارند یا به مطلب خاصى اشاره مىکنند، جدا جدا تشریح مىشوند و مشارالیه آنها مشخص مىگردد.
ناگفته نماند که استاد نیکلسون [که کتاب را به زبان انگلیسى ترجمه و شرح کرده]، بعضى از ابیات را با دید و سلیقه خاص خود ترجمه نموده و در بعضى از موارد فقط به مفهوم کلى شعر بسنده کرده است؛ ازاینرو، اگر شخص مطلع و خردهگیر و کنجکاو با کمال دقت به آن بنگرد، امکان دارد در تطابق ترجمه و متن اصلى، اختلافى را مشاهده کند.
ترجمه و شرح مزبور، گرچه در پارهاى موارد، آشفته یا داراى نقصان و اشتباه است، ولى روىهمرفته، شیوا و رسا و گرهگشاست.
ابن عربى در آغاز دیوان، ابتدا، در رابطه با ورودش به مکه معظمه و آشنا شدنش با جمعى از علماء، سخنانى به میان آورده، مىگوید: در سال ۵۹۸ به مکه فرود آمدم، با گروهى از بزرگان و دانایان، مردان و زنان آشنا شدم. در میان ایشان کسى را چون جناب مکینالدین، ابوشجاع، زاهر بن رستم، نیافتم. همچنین خواهر وى، شیخهى حجاز، فخر النساء را در فضایل سرآمد همگان یافتم.
کتاب صحیح ترمذى و بسیارى از دیگر کتب را در آن سامان خدمت شیخ تلمذ کردم، اما خواهرش که بهحق، افتخار زنان و مردان دانشمند بود، کسى فرستادم و از وى درخواست استماع حدیث کردم، چون حدیث را نیکو مىدانست، لیکن نپذیرفت و گفت: «آرزوهایم سرآمده و مرگم فرارسیده و این چندگاه پایان زندگىام در فکر بندگى خدایم؛ بدین جهت از این کار، معذورم»؛ با این حال، به برادر دانشمندش اجازه داد تا به نیابت از وى، رخصت عامى در ارتباط با همه روایات او برایم بنویسد و برادرش چنین کرد و اجازهنامه را به خط خویش برایم فرستاد…
شیخ مکینالدین را دخترى بود که زیبایى صورت و نیکویى سیرت، به حقیقت، در وى جمع آمده بود. نام وى، نظام، لقبش، عین الشمس و البهاء و از زنان بسیار فرهیخته و دانا، عابد روزهدار و معتکف پرهیزگار بود و…
ما نیز از نظم خود در این کتاب، با زبان نرم مغازله و عبارات پاک تغزلى، بهترین آویزهها را به گردن او آویختیم…
همواره در آنچه اینجا به نظم آوردهام، اشارهاى است به واردات الهى و تنزلات روحانى و مناسبات علوى و این امر، بنا بر شیوهى آرمانى ما جریان دارد… این معارف و معانى بلند را به زبان تغزل که نوعى شعر عاشقانه است، از آن جهت بیان داشتم که دلهاى مردمان به اینگونه بیان عشق مىورزد و انگیزههاى شنیدن آنها فراوان است.
عناوین پارهاى از غزلیات ابن عربى چنین است:
«اسقفه من بلاد الروم»(پیشواى عیسوى دختى، از بلاد روم)، «تحیه مشتاق متیم»(درود عاشق دلداده و شیدا)، «سلام على سلمى»(درود به سلمى)، «زفرات مصعده»(نالهها و آههاى برخاسته)، «لا عزاء و لا صبر»(نه پایدارى نه شکیبایى)، «الاوانس المزاحمات»(همایش خوبرویان)، «ربوع دارسه و هوى جدید»(سرزمینهاى کهن و عشق جدید)، «رعود بین الضلوع»(رعدهایى در میان پهلوها)، «لا تعجبى»(تعجب مکن)، «تناوحت الارواح»(روانها ناله سردادند)، «شموس فی صوره الدمى»(خورشیدهایى بهصورت سنگهاى منقوش)، «المطوقه النائحه»(کبوتر طوقدار نوحهگر)، «روایه الصبا»،(حدیث باد صبا)، «الجمل غراب البین»(شتر، کلاغ فراق و جدایى است) و «وعد الخود»(پیمان ماهرویان و پردهنشینان).
مؤلف در خاتمه دیوان، حکایت شرح خود را بر این دیوان چنین بیان مىکند:
«دلیل اینکه[به شرح] این دیوان… [پرداختم]، درخواست دوست نیکبختم، ابومحمد، بدر بن عبدالله حبشى خادم و نیز فرزند نکوکارم، شمسالدین، اسماعیل بن سودکین نورى، در شهر حلب بود، زیرا از یکى از فقها سخنى شنیده بود که او را خوش نیامده بود؛ بدین معنى شنیده بود که وى گفته است: «سخن شیخ که در آغاز «ترجمان الاشواق» گفته: «از این ابیات غزلى، علوم و اسرار و حقایق الهى را خواسته است»، درست نیست و خدا داناتر است، بلکه شیخ این سخن را سپرى قرار داده تا او را با همه دیندارى و صلاحاندیشى که دارد، به غزلگویى نسبت ندهند». این مطلب را فرزندم، شمسالدین، اسماعیل براى من بازگو کرده، من نیز در حلب به شرح آن مشغول شدم. از قضا، آن فقیه متکلم، در بعضى جلسات آن شرح، شرکت کرد… و زمانى که آن گوینده شرح ما را شنید، به شمسالدین اسماعیل گفت: «پس از این دیگر هیچیک از اهل این طریقت را در سخنان عادى که مىگویند متهم نمىکند؛ سخنانى که معتقدند اشاره به علومى دارد که براى آن، این الفاظ را اصطلاح کردهاند»؛ بدین ترتیب، گمانش نیکو شد و بهره برد. این، انگیزه شرح من بر «ترجمان الاشواق» بود».
براى آشنایى با محتواى اشعار و چگونگى ترجمه و شرح آنها، به نمونه زیر توجه فرمایید:
«قصیده دوم: پیشواى عیسوى دختى، از بلاد روم
در روز جدایى، آنان شتران سرخموى را زین نکردند، مگر در هنگامى که طاووسها را بر آنها بار نمودند.
طاووسها را با نگاههاى کشنده و گیرا مىبینى، پندارى که هر یک از آنها چون بلقیس در بالاى تخت مروارید نشسته است.
هنگامى که وى در صحن آبگینه گام مىنهد، خورشیدى است که بر روى سپهر در آغوش ادریس مىدرخشد.
هنگامى که با تیر نگاه مىکشد، با گفتار شیرین زنده مىکند و چون مرده خویش به زبان زنده مىکند، گویى عیسى است.
دو ساق درخشانش، تورات اوست؛ آن را مىخوانم و مىآموزم؛ گویى که موسى هستم.
اسقفى است از دختران روم که فاقد زینت است که در او نشانههایى از نور مىبینى.
دوشیزه سرکشى است که کسى را با او انس و الفتى نیست و خلوتگاه خویش را جایگاه ذکر کرده است.
همه دانایان کیش ما، پیروان داود، دانشمندان یهود و نصارى را ناتوان و درمانده ساخته است.
اگر با اشاره انجیل بخواهد، پندارى که او کشیش اسقف و خادم کلیسا است.
روز وداع آنها، گروه گروه، سپاه صبر و شکیبایى خود را بر سر راهش آماده کردم.
هنگامى که جانم به لب رسید و به مرگ نزدیک آمد، از آن مایه جمال[و] مهربانى، خواستم که به من آرامش و سکون بخشد.
پس تسلیم شد و خداوند، ما را از شر او نگاه داشت و پادشاه موفق و پیروز، شر شیطان را از ما بازداشت.
هنگامى که مادهشترهاى او را براى رحیل جدا میکردند، من فریاد برکشیدم که ساربانا او را با مادهشتران مبر!
شرح
[۱. شتران تربیت شده]
«شتران تربیت شده»، اعمال باطنى و ظاهرى هستند که کردار شایسته آدمى را بهسوى خدایى که در بالاى عرش قرار گرفته مىبرند؛ آنطور که خداوند در سوره ۳۵، آیه ۱۱ فرماید: «و کردار شایسته، او را بالا مىبرد»؛ «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ».
«طاووسانى که بر آنها سوارند»، معشوقههاى اویند که از جهت زیبایى، آنها را به طاووس تشبیه مىکند، زیرا عملى خوب و پسندیده است که روح هدف انجام دهنده را در بر دارد. وى، معشوقهها را با پرندگان مىسنجد؛ چه، آنان همانگونه که روحانى هستند، از زیبایى متنوعى برخوردارند.
[۲. نگاه کشنده و داراى قدرت فائقه]
«نگاه کشنده و دا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 