پاورپوینت کامل اَحبار ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اَحبار ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اَحبار ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اَحبار ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ لغت احبار
۲ احبار در عهد عتیق و عهد جدید

۲.۱ عهد عتیق
۲.۲ عهد جدید
۲.۳ وظایف کاهنان

۳ اَحبار در قرآن

۳.۱ اَحبار و ربّانیّون
۳.۲ احبار و رهبان

۴ احبار و تورات

۴.۱ نادیده گرفتن بشارت‌هاى تورات
۴.۲ کتمان برخى مسائل تورات
۴.۳ تحریف تورات
۴.۴ سرپیچى از احکام تورات
۴.۵ احبار و حفظ تورات
۴.۶ احبار و گواهى بر حکم تورات
۴.۷ دخالت احبار در دین الهی

۵ پانویس
۶ منابع

لغت احبار

واژه «اَحبار»، به ‌صورت صریح ۴ بار در قرآن کریم ذکر شده است؛ دو بار به همراه «ربانیون» (سوره مائده/۵، ۴۴ و ۶۳) و دو بار به همراه «رُهبان». (سوره توبه/۹، ۳۱ و ۳۴) همچنین آیات فراوان دیگرى بدون تصریح به نام احبار، درباره عالمان یهود سخن گفته‌اند.

واژه‌شناسان «احبار» را جمع «حِبر» دانسته و درباره قرائت آن دیدگاه‌هاى متفاوتى بیان کرده‌اند؛ ابوهیثم و ابوعبید آن را به فتح حاء[۱]، ابن‌اثیر، فرّاء و جوهرى به کسر آن،[۲] ولیث و ابن‌سکیت هر دو وجه را قرائت کرده‌اند[۳] و اصمعى در تعیین قرائت به فتح یا کسر، اظهار بى‌اطلاعى کرده است.[۴]

حِبر در لغت، به ‌معناى «اثر نیکو»[۵]، «زینت، جمال و بهاء»،[۶] «مداد»،[۷] «نوعى از لباس»،[۸] «نعمت»[۹] و‌… آمده و در اصطلاح به هر عالم اهل‌کتاب اگرچه بعداً مسلمان شده باشد، گویند.[۱۰]

واژه‌پژوهان در ایجاد ارتباط میان معناى لغوى و اصطلاحى کوشش‌هاى فراوانى کرده‌اند؛ برخى با استدلال به آیات «اُدخُلُوا الجَنَّهَ اَنتُم واَزوجُکُم تُحبَرون» (سوره زخرف/۴۳، ۷۰) و «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَهٍ یُحْبَرُونَ» (سوره روم/۳۰، ۱۵) که بیشتر مفسران آن را به ‌معناى برخوردارى از نعمت تفسیر کرده‌اند،[۱۱] معناى حبر را «نعمت» دانسته و معانى دیگر مانند: شادمانى، سرور، اکرام، تحسین و‌… را از لوازم و آثار آن برشمرده‌اند.[۱۲]

برخى دیگر معناى آن را «اثر نیکو» دانسته و وجه نام‌گذارى عالم به حبر را ماندگارى آثار نیکوى آن‌ها در میان مردم ذکر کرده‌اند.[۱۳] و کسانى‌ که «حبر» را «مداد» معنا کرده‌اند، دلیل این نام‌گذارى را کتابت عالِم به ‌وسیله مداد بیان کرده و برخى از آنان گفته‌اند: «کعب الحبر» که به اشتباه «کعب‌الأَحبار» شهرت یافته نیز از همین رو، چنین نام گرفته است.[۱۴]

گروهى از لغویان بر عبرى بودن این واژه تصریح کرده و آن را برگرفته از «حابر» به معناى سحر کردن و تمرین سحر، یا «حابار» به معناى ساحر و کاهن دانسته، گفته اند: هر عالم یهودى از فرزندان هارون حبر است؛ زیرا سحر و کهانت در میان علماى پیشین یهود رواج داشته است.[۱۵] همچنین از شواهد تقویت این دیدگاه قول کسانى است که مى گویند: در زبان عبرى معناى ریشه اى «حبر» سحر است.[۱۶][۱۷]

«حبر» در زبان فارسى به «کاهن»[۱۸] (برگرفته از واژه عبرى (KOhen) ([19] و «خاخام» [۲۰] و در انگلیسى [۲۱]«Rabbi»» ترجمه شده که از لغت عبرى «Rabbi» به معناى «استاد من»، گرفته شده است.[۲۲] این واژه امروزه به رهبر روحانى و دینى جامعه یهودى اشاره دارد.[۲۳] در کتاب مقدس (عهد عتیق و جدید) به صورت مکرر این اصطلاح آمده است.

احبار در عهد عتیق و عهد جدید

عهد عتیق

این اصطلاح پیش از ویرانى معبد دوم (سال ۷۰ ق.م) به کار نرفته است.[۲۴] بر اساس گزارش عهد عتیق نخستین کسى که به این مقام دست یافت، «هارون» برادر موسى علیه‌السلام بود.[۲۵]

پس از وى پسرش «الیعازار» جانشین او شد[۲۶] این منصب تا دوران «عیلى» که از خانواده و سلسله «ایثامار» بود، در خاندان هارون حفظ شد.[۲۷] پس از آن این نام در مورد هر کسى که به رهبرى امور دینى و معنوى مردم منصوب مى شد، اطلاق مى گردید.[۲۸]

در دوران «تلمودى» (تقریباً ۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۵۰۰ سال پس از میلاد) ربّیان به دو دسته تقسیم مى شدند؛ «ربّیان عالم» (TeacherRabbi) و «ربّیان قاضى» (JudgesRabbi)، دسته نخست وظیفه آموزش را بر عهده داشته و آن را به یادگیرى شریعت یهود و توانایى تفسیر مشروط مى دانستند.

آنان براى فعالیت هاى خود حقوقى دریافت نمى کردند و زندگى خود را با برخى تجارت ها و نذورات، تأمین مى کردند. دسته دوم بر اساس شناخت و اطلاعشان از شریعت و توانایى هایى مانند قضاوت و وکالت و با استفاده از اسناد و مدارکى ویژه، گزینش مى شدند.

این مراسم در طول ۷ روز[۲۹] و با آیین هایى مانند قربانى، مسح با روغن و پوشاندن لباس رسمى، انجام مى گرفت.[۳۰] اینان در برابر زمانى که براى فتوا و قضاوت صرف مى کردند، مبالغى را به عنوان حقوق دریافت مى کردند.[۳۱]

البته گاهى وظیفه تعلیم و قضاوت در یک شخص جمع مى شد. بعد از نگارش کتب مقدس، انتخاب کاهنان و رئیس آنان، ابزارى در دست حاکمان بوده آنان همواره به اقتضاى امیال و دیدگاه هاى شخصى خود، آنان را عزل و نصب مى کردند.[۳۲]

در قرن دوازدهم میلادى براى این که کاهنان زمان بیشترى را در رسیدگى به فعالیت هاى دینى صرف کنند، مقرر شد در برابر تلاش هاى آنان، مبالغى حقوق به آنان پرداخت شود تا براى تأمین زندگى خود به کار نیاز نداشته باشند. این گروه جدید از کاهنان به همین مناسبت، «کاهنان حقوق بگیر» (Salaried) نامیده شدند.[۳۳]

پس از آن وظایف کاهنان به صورت مکتوب به آنان ابلاغ شده، افزون بر قانون گذارى و تبلیغ دین، کارهاى دیگرى مانند برپا کردن محاکم قضایى ریاست و اداره آن‌ها، سرپرستى مدارس متوسط و عالى، شرکت در مراسم ختنه، ازدواج و… بر عهده آنان گذاشته شد.[۳۴] به برخى از این وظایف در عهد عتیق نیز اشاره شده است.

(همین مقاله وظایف کاهنان) از وظایف مدنى که بر عهده کاهنان گذاشته شد، جمع آورى مالیات براى حکومت بود. این وظایف باعث بالا رفتن مقام رئیس کاهنان شد.

عهد جدید

در اناجیل عهد جدید، حواریان حضرت عیسى علیه‌السلام، مکرر او را با عنوان «رِبّى» که اصل آن «rab» واژه اى سامى به معناى «استاد- سید» است و در آرامى «rabban» و در عبرى «rabbon» است که با پسوند i به معناى «مال من»: «استاد من» بکار مى رود.[۳۵]

همان گونه که عیسى علیه‌السلام در اناجیل «مرقس»[۳۶] و «یوحنّا»،[۳۷] «سیّد» یا «استاد» که در یونانى به شکل «Pabbquej» نوشته مى شود.[۳۸]

خطاب شده و حواریان آن را خطابى احترام آمیز مى دانستند.[۳۹] غیر از حواریان، مردمان دیگر نیز عیسى علیه‌السلام را با این صفت مى خواندند.[۴۰] در انجیل یوحنا از این واژه معادل «Sisa, ka» به معناى «استاد» استفاده شده[۴۱] و در اناجیل دیگر اغلب به عنوان جایگزین همان معنا در خطاب به عیسى علیه‌السلام بکار رفته است.[۴۲]

در انجیل لوقا که هنوز واژه «ربّى» بکار برده نشده بود، عیسى علیه‌السلام با معادل یونانى دیگر (ETTl, Tata) که به معناى «استاد» بود، خطاب مى شد.[۴۳] به جز خطاب هایى که به عیسى علیه‌السلام شده است، واژه ربّى تنها یک بار در خطاب به «یوحناى تعمیددهنده» [۴۴] و دو بار به شکل «سید ما» در اعتراض به «کاتبان» و «فریسیان» (زاهدان) که دوست داشتند، با این عنوان خطاب شوند، بکار رفته است.[۴۵]

وظایف کاهنان

سومین سِفْر از اسفار پنج‌گانه تورات، «لاویان» نام دارد که قوانین، آیین‌ها، مقدار و کیفیت هدایا و قربانیان و وظایف کاهنان را بیان مى‌کند و در زبان عبرى آن را سِفْر «شریعت کاهنان» نیز مى‌نامند.[۴۶]

وظایفى که در آن سِفر بر عهده کاهنان نهاده شده، به اختصار عبارتند از: اجراى مراسم قربانى[۴۷] (گاهى قید شده است شرط پذیرش قربانى انجام آن به ‌وسیله کاهن است)[۴۸]، ذبح حیواناتى که به عنوان کفاره به ‌وسیله گنه‌کاران پرداخت مى‌شود،[۴۹] پاشیدن خون به محراب و پرده مقدس،[۵۰] تبلیغ شریعت حضرت موسى علیه‌السلام[۵۱]، توجه به برخى از بیماران و مداواى آنان بر طبق دستور شریعت،[۵۲] تطهیر بیماران مبتلا به بَرَص بر اساس آیین ویژه‌اى که به اعتقاد یهود، خداوند به موسى علیه‌السلام تعلیم داده است،[۵۳] برگزارى مراسم عید و زنده نگه داشتن «سَبْت» (روز شنبه) و حفظ تقدس آن،[۵۴] پرداخت جریمه‌هاى ویژه در ‌صورت ارتکاب گناه به ‌وسیله کاهن،[۵۵] قربانى گوساله‌اى جوان و بى‌عیب در روزى که کاهن به مقام مسح روغن نایل ‌مى‌شود.[۵۶]

در برابر وظایفى که بر عهده کاهنان نهاده شده، امتیازاتى نیز به آنان داده شده است که برخى از آن‌ها از این قبیل‌اند: اعطاى برخى از هدایایى که به عنوان کفاره گناهان پرداخت مى‌شود به کاهن به ‌صورت هدیه،[۵۷] اختصاص پوست قربانى ذبح شده به کاهن به عنوان شرط پذیرش قربانى،[۵۸] اختصاص همه هدیه آردى که در تنور پخته مى‌شود و هر چه در پاتیل یا تابه بریان مى‌شود به هارون و یکى از فرزندان کاهن او[۵۹] (گاهى هدیه قربانى به مذکر بودن کاهن مشروط شده است).[۶۰]

اَحبار در قرآن

واژه اَحبار در قرآن کریم در مواردى همراه با «ربّانیّون» و در مواردى دیگر همراه «رُهبان» بکار رفته است، مفسران در این‌باره دیدگاه‌هاى متفاوتى ارائه کرده‌اند.

اَحبار و ربّانیّون

مفسران درباره یکى بودن «ربّانى» با «احبار» یا اختلاف آن دو و نوع اختلافشان، دیدگاه‌هاى متفاوتى ارائه کرده‌اند؛ برخى با گواه گرفتن آیه: «…وَلَـکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ». (سوره آل ‌عمران/۳، ۷۹)

مراد از احبار را مطلق علما و ربانیان را علماى حکیمى مى‌دانند که به سیاست و تدبیر امور مردم آگاهى دارند و آنان را تربیت کرده به اصلاح امورشان مى‌پردازند.[۶۱] از ضحاک نقل شده که «ربّانیان»، قرّاء و احبار، فقهاى یهودند.[۶۲]

مجاهد و قتاده «ربّانیان» را فقهاى یهود و «احبار» را دیگر علماى آنان دانسته‌اند.[۶۳] ابن‌زید «ربّانیان» را به والیان و حاکمان و «احبار» را به علما تفسیر کرده است.[۶۴]

حسن بصرى معتقد است «ربّانیان» علماى مسیحى (اهل انجیل) و «احبار» علماى یهود (اهل تورات) هستند.[۶۵] ابن‌جریر و ابى‌حاتم از سدى نقل کرده‌اند که مراد از آن‌ها دو فرزند صوریا هستند که یکى «ربّى» و دیگرى «حبر» بوده و با پیامبر صلى الله علیه و آله عهد بستند که به پرسش‌هاى آن حضرت درباره تورات و احکام موجود در آن پاسخ دهند.[۶۶]

فخررازى از ترتیب ذکرى در آیه: «یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ…» (سوره مائده/۵، ۴۴) استفاده کرده است که مقام ربانیان برتر از احبار است و ربّانیان مانند مجتهدان و احبار دیگر آحاد علمایند.[۶۷]

عیاشى از ابوعمرو و زبیرى نقل مى‌کند که امام صادق علیه‌السلام فرمود: از ویژگى‌هایى که براى امام لازم است، پاکى از گناه، علم منوّر، آگاهى از نیازمندى‌هاى مردم و حلال و حرام، علم به کتاب خدا، متشابهات، ناسخ و منسوخ آن و… است.

آن حضرت در پاسخ به درخواست ابى‌عمرو که در پى استدلالى براى این سخن بود، آیه «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ…» را قرائت کرده.

فرمود: پس این امامان داراى مقامى پایین‌تر از انبیایى هستند که با علمشان مردم را تربیت مى‌کنند و اما احبار، علمایى پایین‌تر از ربانیانند؛ زیرا خداوند در ادامه آیه فرموده است: «…بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء…» و ‌نفرمود: «بِمَا حمّلوا منه».[۶۸]

علامه طباطبایى با لطیف شمردن این استدلال معتقد است ترتیب ذکر انبیا، ربانیان و احبار در این آیه گواهى بر برترى انبیا نسبت به ربانیان و ربانیان نسبت به احبار است؛ زیرا آیه در بیان علم ربانیان «…بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء…» آورده و اگر علم آنان مانند علم دیگر علما بود، مى‌فرمود: «بِما حُمِّلُوا مِنْ کِتابِ اللّه» چنان‌که در سوره جمعه درباره احبار یهود فرمود: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا…»؛ زیرا کلمه «استحفاظ» به ‌معناى تکلیف بر حفظ کتاب خداست که بر عهده ربانیان است؛ و این گفتار ما منافات با آن ندارد که احبار هم مکلف بر حفظ و شهادت باشند؛ زیرا مکلف بودن احبار به حفظ کتاب خدا مطلبى است و این‌که نتوانستند حفظ کنند و دچار خطا و اشتباه شدند مطلبى دیگر است.[۶۹]

به ‌هر حال با توجه به ظاهر آیه: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاهَ… یَحْکُمُ بِهَا… وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ…» که حکم به تورات را به ربانیان و احبار نسبت مى‌دهد و با توجه به سیاق آیات قبل و بعد که درباره یهود سخن مى‌گویند و با ملاحظه روایت امام صادق علیه‌السلام به نظر مى‌رسد ربانیان و احبار هر دو از علماى یهودند؛ لیکن ربانیان داراى مقامى برتر از احبارند زیرا این آیات پس از توضیحاتى که درباره تورات و احکام موجود در آن مى‌دهند:

«وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ…» (سوره مائده/۵،‌ ۴۵)، به نبوت حضرت ع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.