پاورپوینت کامل اهل کتاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اهل کتاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اهل کتاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اهل کتاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ مصادیق اهل کتاب
۲ برخورد اهل کتاب با اسلام و مسلمانان
۲.۱ انکار رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله
۲.۲ لجاجت در درخواستهاى باطل
۲.۳ کتمان حق
۲.۴ تلاش براى منحرف ساختن مسلمانان
۲.۵ ایجاد تفرقه میان مسلمانان
۲.۶ فشار اقتصادى
۲.۷ آزار پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان
۲.۸ مسخره کردن اسلام
۲.۹ تحریف و کتمان بشارت بعثت پیامبر اسلام
۳ برخورد قرآن با اهل کتاب
۴ ستایش و نکوهش اهل کتاب در قرآن
۴.۱ رسوخ در علم
۴.۲ وجود دین باوران حقیقى در میان آنان
۴.۳ امانتدارى
۴.۴ برخوردارى از مکارم اخلاقى
۴.۵ انفاق
۴.۶ خود برتربینى
۴.۷ حسادت
۴.۸ بدخواهى
۴.۹ خیانت در امانت و پیمان شکنى
۴.۱۰ فسق
۴.۱۱ پیروى بىچون و چرا از راهبان و احبار
۴.۱۲ ناهمدل بودن
۴.۱۳ ادعاهاى اهل کتاب
۴.۱۴ انحصارطلبى در هدایت یابى
۴.۱۵ پیروى ابراهیم علیه السلام از آیین آنها
۴.۱۶ برگزیده خدا بودن
۴.۱۷ انحصارى دانستن بهشت براى خود
۵ احکام فقهى و حقوقى اهل کتاب
۵.۱ وجوب پذیرش اسلام
۵.۲ نجاست یا طهارت اهل کتاب
۵.۳ حلیت طعام اهل کتاب و مسلمانان بر یکدیگر
۵.۴ ازدواج با اهل کتاب
۵.۵ داورى میان اهل کتاب
۵.۶ گواهى اهل کتاب
۵.۷ دریافت جزیه
۵.۸ جنگ با اهل کتاب
۶ فرجام اهل کتاب
۷ پانویس
۸ منابع
اهل به معناى سزاوار و شایسته، خاندان، خانواده، اُنس، اختصاص و تعلق داشتن به چیزى است.[۱]از این رو با اضافه شدن به کتاب معناى «وابستگان به کتاب» مىدهد. چون مقصود از کتاب در اینجا کتاب آسمانى است، «اهل کتاب» به معناى صاحبان کتاب آسمانى و پیروان ادیان الهى است. البته این تعبیر در قرآن و فرهنگ اسلامى براى مسلمانان بکار نمىرود. گزینش این اصطلاح که گویا نخستین بار در قرآن آمده،[۲] بدین جهت است که وجود کتاب هاى آسمانى وجه مشترک همه ادیانالهى است و راه را براى مدعیان ادیان بر ساخته مىبندد.
اصطلاح اهل کتاب ۳۱ بار در ۳۱ آیه از ۹ سوره قرآن و بیش از همه در سوره آل عمران (۱۲ بار) بکار رفته است. این موارد عبارتند از: (سوره بقره/۲، ۱۰۵، ۱۰۹؛ سوره آل عمران/۳، ۶۴ ـ ۶۵، ۶۹ ـ ۷۲، ۷۵، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۱۰، ۱۱۳، ۱۱۹؛ سوره نساء/۴، ۱۲۳، ۱۵۳، ۱۵۹، ۱۷۱؛ سوره مائده/۵، ۱۵، ۱۹، ۵۹، ۶۵، ۶۸، ۷۷؛ سوره عنکبوت/۲۹، ۴۶؛ سوره احزاب/۳۳، ۲۶؛ سوره حدید/۵۷، ۲۹؛ سوره حشر/۵۹، ۲، ۱۱؛ سوره بینه /۹۸، ۱، ۶)
قرآن کریم از اهل کتاب با تعبیرهاى دیگرى نظیر: «الَّذینَ اوتواالکِتبَ» (سوره بقره/۲، ۱۰۱، ۱۴۴ ـ ۱۴۵؛ سوره آل عمران/۳،۱۹)، «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتب» (سوره بقره/۲،۱۲۱، ۱۴۶)، «الَّذینَ اُوتوا نَصیبـًا مِنَ الکِتب» (سوره نساء/۴،۵۱) نیز یاد کرده و با اختصاص بخش قابل توجهى از آیات و خطاب هاى خود، صف آنان را از صف بتپرستان جدا ساخته است. (سوره حج/۲۲،۱۷؛ سوره مائده/۵،۶۹؛ سوره بقره/۲،۶۲) در آیات مربوط به اهل کتاب، روى سخن با یهود و نصارا و گاه یکى از آن دو است. در برخى آیات بر اثر انکار رسالت پیامبر گرامى اسلام یا نفوذ شرک در عقاید اهلکتاب به آنان «کافر» نیز گفته شده است.(سوره بقره/۲، ۱۰۵؛ سوره بینه/ ۹۸، ۱)
کاربرد اصطلاح اهل کتاب در برابر «اُمّى»ها و دعوت هر دو گروه به توحید، نشان مىدهد که ساکنان شبه جزیره عرب در آستانه بعثت پیامبر اسلام به این دو گروه عمده تقسیم مىشدهاند: «…وقُل لِلَّذینَ اوتواالکِتبَ والاُمِّیِّینَ ءَاَسلَمتُم فَاِن اَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا واِن تَوَلَّوا فَاِنَّما عَلَیکَ البَلغُ…». (سوره آل عمران/۳،۲۰) اقلیت پراکنده اهل کتاب که یهودیان و مسیحیان بودهاند، با برخوردارى از کتاب آسمانى، تعالیم دینى مکتوب و نیز عالمانى آشنا به خواندن و نوشتن از برترى فرهنگى نسبت به «امى»ها برخوردار بودهاند. امّیها که دین رایج آنان بتپرستى بوده است فاقد کتاب دینى و ادبیات نوشتارى در حوزه دینى و اغلب ناآشنا به خواندن و نوشتن بوده، برترى فرهنگى اهل کتاب را پذیرفته بودند. مراجعه آنان به اهل کتاب درباره صحت و سقم ادعاى پیامبر اسلام مؤید این معناست.
مصادیق اهل کتاب
بررسى آیات مربوط و شأن نزول آنها نشان مىدهد که یهود و نصارا، مصداق روشن اهل کتاب از منظر قرآناند و تورات و انجیل کتاب آسمانى آنان است. قرآن با استناد به نزول تورات و انجیل در زمان بعد از حضرت ابراهیم علیه السلام، احتجاج اهل کتاب بر سر یهودى یا نصرانى بودن آن حضرت را نابخردانه خوانده و نفى مىکند: «یاَهلَ الکِتـبِ لِمَ تُحاجّونَ فى اِبرهیمَ وما اُنزِلَتِ التَّورهُ والاِنجیلُ اِلاّ مِن بَعدِهِ اَفَلا تَعقِلون». (سوره آل عمران/۳،۶۵) نفى ارزش و بىپایه و اساس خواندن دین و آیین اهل کتاب بدون اعتقاد و عمل به تورات و انجیل نیز به روشنى نشان مىدهد که مصداق مورد اشاره آن، پیروان این دو کتاباند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ لَستُم عَلى شَىء حَتّى تُقیموا التَّورهَ والاِنجیلَ و ما اُنزِلَ اِلَیکُم مِن رَبِّکُم…». (سوره مائده/۵،۶۸)
اگر اهل کتاب، مصداق دیگرى داشت باید از کتاب آسمانى سومى نیز در کنار تورات و انجیل یاد مىشد. مورد خطاب بودن یهود و نصارا یا یکى از آن دو در همه کاربردهاى اهل کتاب نیز مدعاى یاد شده را تأیید مىکند. (براى نمونه: سوره نساء/۴،۱۵۳، ۱۷۱؛ سوره مائده/۵، ۶۵ ـ ۶۶؛ سوره حشر/۵۹،۱۱)؛ اما اهل کتاب بودن صابئیان و مجوسیان هیچ مستند قرآنى ندارد و فقط یاد کرد آنان در کنار یهود و نصاراست که چنین پندارى را پدید آورده است: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هادوا والصّبِینَ والنَّصرى والمَجوسَ والَّذینَ اَشرَکوا اِنَّ اللّهَ یَفصِلُ بَینَهُم یَومَ القِیمَهِ…».(سوره حج/۲۲،۱۷)
برخورد اهل کتاب با اسلام و مسلمانان
در عصر نزول قرآن اهل کتاب در مناطقى از شبه جزیره عرب از جمله در شهر یثرب زندگى مىکردند. آنان ضمن مباهات به داشتن کتاب آسمانى و پیروى از پیامبران بزرگى چون حضرت موسى و حضرت عیسى علیهماالسلام خود را برتر از اعراب بتپرست، مشرک و فاقد کتاب آسمانى مىدانستند، بر همین اساس رعایت نکردن امانت درباره اموال آنان و تصرف در آن را جایز شمرده، آن را به حکم خداوند نسبت مىدادند: «و مِن اَهلِ الکِتبِ… و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لایُؤَدِّهِ اِلَیکَ اِلاّ مادُمتَ عَلَیهِ قائِمـًا ذلِکَ بِاَنَّهُم قالوا لَیسَ عَلَینا فى الاُمِّیِّینَ سَبیلٌ…»[۳]. (سوره آل عمران/۳،۷۵)
آنان گرچه دچار اختلاف شده (سوره آل عمران/۳،۱۹)، گاه دست به تحریف کتاب آسمانى خود مىزدند (سوره بقره/۲،۷۹)، با این حال همه با توجه به بشارت هاى ظهور و نیز اوصافى که از پیامبر آخرالزمان در کتاب هاى خود دیده بودند او را بسان فرزندان خود مىشناختند (سوره بقره/۲،۱۴۶) و آمدن چنین پیامبرى را انتظار کشیده، آمدن او را به دیگران بشارت مىدادند با این گمان که از میان آنان برانگیخته خواهد شد؛ اما چون پیامبر موعود از میان اعراب (امى) ظهور کرد، تنها از اینرو که از میان آنها برگزیده نشده، نه تنها رسالت او را انکار کردند (سوره بقره/۲،۸۹ ـ ۹۰) بلکه دست به تحریف زدند و همه نشانهها و بشارت هاى او را در کتاب هاى آسمانى خود تغییر دادند. (سوره مائده/۵،۱۳)[۴]
دستهاى از آنان (یهود) چنان به دشمنى خود ادامه دادند که به سرسختترین دشمنان پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان تبدیل شدند. (سوره مائده/۵،۸۲) آنان (یهودیان مدینه) براى نابودى اسلام توطئهها چیدند و با منافقان و مشرکان همداستان شده (سوره آل عمران/۳،۱۱۱؛ سوره مائده/۵،۴۱)، سرانجام به جنگ تمام عیار با مسلمانان برخاستند که به شکست و کوچاندن آنان از مدینه انجامید.[۵] (سوره حشر/۵۹،۲)
اهل کتاب در برخورد با اسلام دو هدف عمده داشتند:
دفاع از حقانیت آیین خود و منسوخ نشدن آن.
نابودى اسلام از رهگذر تشکیک در عقاید مسلمانان و ایجاد تفرقه در میان آنان و برانگیختن دشمنان اسلام بر ضد مسلمانان.
آنان این اهداف را به صورت هاى ذیل دنبال مىکردند:
انکار رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله
اهل کتاب بر اساس نام و خصوصیات ذکر شده در تورات و انجیل پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را همانند فرزندان خود دقیق و روشن مىشناختند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ یَعرِفونَهُ کَما یَعرِفونَ اَبناءَهُم» (سوره بقره/۲،۱۴۶؛ سوره انعام/۶،۲۰)[۶]؛ اما هنگامى که آن حضرت برانگیخته شد، گروهى از آنان او را انکار کرده به رغم آگاهى از حقانیت اسلام و قرآن، آموزههاى آن را نادیده گرفته، تجاهل کردند: «…نَبَذَ فَریقٌ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ کِتبَ اللّهِ وراءَ ظُهورِهِم کَاَنَّهُم لایَعلَمون». (سوره بقره/۲،۱۰۱)
لجاجت در درخواستهاى باطل
اسلام با اهل کتاب از در مدارا وارد شد؛ اما آنان به این مدارا و مسالمت تن درنداده با لجاجت نه تنها به پیامبر ایمان نیاوردند، بلکه بر پیروى آن حضرت و مسلمانان از آیین آنان اصرار داشتند.(سوره بقره/۲،۱۲۰) گروهى (یهود)[۷] از پیامبر، فرود آوردن کتابى مستقل را به صورت معجزه از آسمان درخواست مىکردند: «یَسـَلُکَ اَهلُ الکِتبِ اَن تُنَزِّلَ عَلَیهِم کِتبـًا مِنَ السَّماءِ فَقَد سَاَلوا موسى اَکبَرَ مِن ذلِکَ…». (سوره نساء/۴،۱۵۳)
لجاجت معاندانشان – [۸] بر کفرورزى چنان بود که به تصریح قرآن اگر هر آیه و معجزه الهى برایشان آورده مىشد تن به ایمان نمىدادند: «ولـَئِن اَتَیتَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ بِکُلِّ ءایَه ما تَبِعوا قِبلَتَکَ». (سوره بقره/۲،۱۴۵)
کتمان حق
کافران اهل کتاب در گفتگو یا مناظره با مسلمانان و به رغم آگاهى و اذعان به حقانیت امورى چون بعثت پیامبر اسلام و تغییر قبله[۹] آن را پنهان مىساختند: «و اِنَّ فَریقـًا مِنهُم لَیَکتُمونَ الحَقَّ وهُم یَعلَمون». (سوره بقره/۲،۱۴۶)
تلاش براى منحرف ساختن مسلمانان
گروهى از اهل کتاب چنان در آتش حسادت هدایت یابى مسلمانان و نعمت هاى خداداد آنان مىسوختند که از هیچ کوششى براى تضعیف عقیده و ایمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمىکردند: «ودَّت طَائِفَهٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَویُضِلّونَکُم» (سوره آل عمران/۳،۶۹)، از این رو خداوند مؤمنان را از پیروى آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به کفر بازگردانند: «اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُواالکِتبَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمنِکُم کفِرین».[۱۰](سوره آل عمران/۳،۱۰۰)
تلاش آنان براى گمراه کردن مسلمانان به درجهاى رسید که در توطئهاى خطرناک تصمیم گرفتند صبحگاهان با اظهار اسلام به صف مسلمانان بپیوندند؛ اما شبانگاهان ارتداد خود را اعلام کنند[۱۱] تا مسلمانان بپندارند که آنان با اسلام مخالفتى ندارند؛ اما چون پس از تحقیق، بطلان آن را فهمیدند از آن دست کشیدهاند.
این توطئه چنان خطرناک بود که مىتوانست تهدیدى جدى براى نو مسلمانان سست ایمان باشد؛ اما قرآن خطر آن را به پیامبر صلى الله علیه و آله گوشزد کرد و مانع این توطئه شد: «و قالَت طَائِفَهٌ مِن اَهلِ الکِتبِ ءامِنوا بِالَّذى اُنزِلَ عَلَى الَّذینَ ءامَنوا وَجهَ النَّهارِ واکفُرُوا ءاخِرَهُ لَعَلَّهُم یَرجِعون».[۱۲] (سوره آل عمران/۳،۷۲)
برخى آیه را در شأن ۱۲ نفر از احبار یهود خیبر نازل دانستهاند. آنان با یکدیگر قرار گذاشتند پس از اجراى تصمیم یاد شده، بگویند که ما پس از بررسى تورات و مشورت باعالمان خویش دریافتیم که محمد صلى الله علیه و آله ویژگی هاى پیامبر موعود را ندارد و ادعاى باطلى مىکند.[۱۳]
ایجاد تفرقه میان مسلمانان
اهل کتاب به ویژه یهود همواره در پى انتقام از مسلمانان بودند و یکى از راههاى انتقام ایجاد تفرقه میان آنان بوده است و چون اهل کتاب از دیرباز در مدینه و پیرامون آن سکونت داشتند و از اختلافات دیرینه میان اوس و خزرج و ریشه این منازعات باخبر بودند با استفاده از هر فرصت مناسبى این منازعات را به یاد آنان انداخته، آتش فتنه را شعله ور مىساختند. شمارى از مفسران،[۱۴] آیات ۹۹ ـ ۱۰۰ سوره آل عمران/۳، را اشاره به این تفرقهافکنى از سوى یهود دانستهاند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ لِمَ تَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ مَن ءامَنَ تَبغونَها عِوَجـًا…».
گاهى نیز کار اختلاف برانگیزى چنان مؤثر مىافتاد که دو طرف دست به سلاح مىبردند. در این گونه موارد آتش فتنه با تماس هاى مکرر پیامبر صلى الله علیه و آله با اوس و خزرج و پند و نصیحت آنها خاموش مىشد.[۱۵]
فشار اقتصادى
یهود با عدم پرداخت دیون خود به مسلمانان درصدد فشار اقتصادى به آنان برآمدند. این اقدام زمانى صورت گرفت که وضعیت مالى مسلمانان در مدینه بسیار دشوار بود و آنان از پرداخت پول مسلمانان در ازاى خرید کالا به این دلیل که این معامله در دوران جاهلیت و پیش از اسلام انجام گرفته، سرباز زدند.
به گفته برخى مفسران آیه ۷۵ سوره آل عمران/ ۳ به این نکته اشاره دارد[۱۶]؛ همچنین هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله ابوبکر را براى دریافت کمک مالى نزد رهبر قبیله بنىقینقاع فرستاد، آنان به طعنه گفتند که خداى شما دست نیاز به سوى ما گشوده و او تهیدست و ما توانگریم. (سوره آل عمران/۳،۱۸۱) – [۱۷]
آزار پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان
برخى آیات نشان مىدهد که افرادى از اهل کتاب همانند مشرکان با شیوههاى گوناگون، از جمله با سخنان خود، مسلمانان را اذیت مىکردند: «ولَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ اُوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم ومِنَ الَّذینَ اَشرَکوا اَذىً کَثیرًا…». (سوره آل عمران/۳،۱۸۶) برخى آیه را در شأن کعب بن اشرفِ شاعر از یهودیان مدینه نازل دانستهاند که در اشعار خویش به تحریک مشرکان و هجو پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان پرداخته و نام و زیبایی هاى زنان مسلمان را موضوع غزلهاى عاشقانه خود قرار مىداد.[۱۸]
برخى نیز آن را اشاره به سخن یکى از یهودیان دانستهاند که با شنیدن آیه «مَن ذَاالَّذى یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا…». (سوره بقره/۲،۲۴۵) در تمسخر آن، خدا را تهیدست و خود را توانگر خوانده بود.[۱۹]
مسخره کردن اسلام
گروهى از اهل کتاب، دین و آیات الهى را به بازى و تمسخر مىگرفتند، براى همین خداوند مسلمانان را از دوستى با آنان برحذر مىداشت: «…لاتَتَّخِذوا الَّذینَ اتَّخَذوا دینَکُم هُزُوًا ولَعِبـًا مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم والکُفّارَ اَولِیاءَ…».(سوره مائده/۵،۵۷) مفسران آیه را اشاره به برخورد افرادى از اهل کتاب دانستهاند که نزد مسلمانان اظهار اسلام کرده ولى در واقع بر کفر خود مانده بودند. آنان با این کار اسلام را بازیچه خود قرار مىدادند.[۲۰]
آنان همچنین با شنیدن صداى اذان و دعوت مردم به سوى نماز، آن را به مسخره گرفته، مىخندیدند – [۲۱] «و اِذا نادَیتُم اِلَى الصَّلوهِ اتَّخَذوها هُزُوًا ولَعِبـًا ذلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لایَعقِلون». (سوره مائده/۵،۵۸) قرآن ریشه چنین برخوردى را نابخردى و فقدان فهم درست معارف و معانى نهفته در این اعمال عبادى مىخواند – [۲۲] که دلیل دیگرى جز ایمان مسلمانان به خداوند، قرآن، کتب آسمانى پیشین و فاسق بودن اغلب اهل کتاب نداشت: «قُل یاَهلَ الکِتبِ هَل تَنقِمونَ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِاللّهِ وما اُنزِلَ اِلَینا وما اُنزِلَ مِن قَبلُ واَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون». (سوره مائده/۵،۵۹)
تحریف و کتمان بشارت بعثت پیامبر اسلام
بر اساس برخى آیات، اهل کتاب بر پایه بشارت هاى آمده در تورات و انجیل، خیلى دقیق و روشن، پیامبر اسلام را مىشناختهاند (سوره بقره/۲، ۱۴۶؛ سوره آل عمران/۳، ۲۰)؛ اما به رغم این بشارت ها، دست به تحریف و کتمان آنها زده، از تصدیق حقانیت قرآن و پیامبر اسلام خوددارى مىکردند.
تغییر کلماتى همچون «فارقلیطا» که معادل کلمه «احمد» صلى الله علیه و آله است به «پارکلى طوس» نمونهاى از این تحریف ها است،[۲۳] از این رو، قرآن اهل کتاب را بدان جهت که در کتاب هاى آسمانى دست برده و آن را به صورت ناقص ارائه دادهاند سرزنش مىکند: «تَجعَلونَهُ قَراطیسَ تُبدونَها و تُخفونَ کَثیرًا» (سوره انعام/۶،۹۱) و چون تحریف و تصرف آنها در کتاب خدا، موجب شد بخش هاى فراوانى از کتاب الهى از بین برود آنان را از کسانى مىشمارد که تنها از بخشى از کتاب آسمانى بهرهبردهاند: «الَّذینَ اُوتوا نَصیبـًا مِنَ الکِتبِ».[۲۴] (سوره نساء/۴، ۵۱)
برخورد قرآن با اهل کتاب
قرآن به رغم همه دشمنی هاى اهل کتاب با اسلام و مسلمانان ضمن رعایت احترام و جداکردن صف آنان از بتپرستان، اصل دین و کتاب آسمانى آنان را تأیید (سوره آل عمران/۳، ۳، ۶۵) و با جداکردن صف حقجویان از گمراهان اهل کتاب، ایمان و صفات نیک دستهاى را مىستاید و کفر و عناد و صفات زشت گروهى دیگر را نکوهش مىکند: «مِنهُمُ المُؤمِنونَ و اَکثَرُهُمُ الفسِقون… و باءو بِغَضَب مِنَ اللّهِ و ضُرِبَت عَلَیهِمُ المَسکَنَهُ ذلِکَ بِاَنَّهُم کانوا یَکفُرونَ بِایتِ اللّه… × لَیسوا سَواءً مِن اَهلِ الکِتبِ اُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتلونَ ءایتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ وهُم یَسجُدون × یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و یُسرِعونَ فِى الخَیرتِ و اُولئِکَ مِنَ الصّلِحین». (سوره آل عمران/۳،۱۱۰ ـ ۱۱۴)
از آیات قرآن و نیز سیره رسول اکرم صلى الله علیه و آله برمىآید که نخستین گام در برخورد با اهل کتاب دعوت آنان به پذیرش اسلام است: «یاَیُّهَا الَّذینَ اُوتواالکِتبَ ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقـًا لِما مَعَکُم» (سوره نساء/۴، ۴۷)، بدین ترتیب قرآن در نخستین مرحله دین آنان را منسوخ و پایان یافته اعلام و براى دعوت آنان به پذیرش اسلام از شیوه استدلال و برهان استفاده و اعلام کرد: در صورتى که این راه مجابشان نسازد تا سر حد مباهله و ملاعنه نیز پیش مىرود، (سوره آل عمران/ ۳، ۶۱) تا جایى که خداوند به آنان هشدار مىدهد که اگر به قرآن و اسلام ایمان نیاورند آنان را مسخ یا لعن خواهد کرد: «یاَیُّهَا الَّذینَ اُوتواالکِتبَ ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقـًا لِما مَعَکُم مِن قَبلِ اَن نَطمِسَ وُجوهـًا فَنَرُدَّها عَلى اَدبارِها اَونَلعَنَهُم…». (سوره نساء/۴، ۴۷)
از این رو رسول اکرم صلى الله علیه و آله به محض ورود به مدینه اهل کتاب را به اسلام فراخواند و چون سرباز زدند با آنان پیمانى را که مشتمل بر اصول همزیستى مسالمتآمیز بود، امضا کرد[۲۵]؛ اما هرگز آنان را به پذیرش اسلام وادار نساخت.
همچنین اسلام با پیشبینى جزیه، جان، مال، عرض و مراکز دینى آنان را در پناه حکومت اسلامى محفوظ و محترم دانست و مسلمانان به رغم جواز ارتباط و اختلاط با اهل کتاب از دوست گرفتن آنان و اعتماد به آنها برحذر شدند: «لاتَتَّخِذوا الیَهودَ والنَّصرَى اَولِیاءَ». (سوره مائده/۵،۵۱)
قرآن همچنین اهل کتاب را مخاطب ساخته و کوشیده است بخشى از عقاید باطل و غلوآمیز آنان در حوزه فرهنگ دینى را اصلاح کند. نفى الوهیت مسیح و مریم علیهماالسلام و بنده خدا خواندن آنان، نفى پسر خدا بودن عُزَیر و عیسى و اعتقاد به تثلیث (سوره نساء/۴،۱۷۱؛ سوره مائده/۵، ۷۲ ـ ۷۳، ۷۵، ۷۷، ۱۱۶ ـ ۱۱۷؛ سوره توبه/۹، ۳۰ ـ ۳۱) همچنین تکذیب قتل و مصلوب شدن مسیح (سوره نساء/۴،۱۵۷) بدین منظور انجام گرفته است.
قرآن در فراخوانى از اهل کتاب و با تأکید بر مشترکات فرهنگ دینى، از آنان مىخواهد با رها ساختن برخى از عقاید باطل همچون شرک و دوگانه پرستى بر محور عقاید مشترک با مسلمانان گرد آیند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ تَعالَوا اِلى کَلِمَه سَواء بَینَنا وبَینَکُم اَلاَّ نَعبُدَ اِلاَّ اللّهَ ولا نُشرِکَ بِهِ شیــًا ولا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضـًا اَربابـًا مِن دونِ اللّهِ…» (سوره آل عمران/۳،۶۴) و پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان سفارش شدند تا هنگام دعوت اهل کتاب غیر معاند به اسلام از روش نیکو در بحث و استدلال بهره گرفته، بر عقاید مشترک تأکید کنند: «ولاتُجدِلوا اَهلَ الکِتبِ اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحسَنُ اِلاَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنهُم وقولوا ءامَنّا بِالَّذى اُنزِلَ اِلَینا واُنزِلَ اِلَیکُم واِلهُنا واِلهُکُم واحِدٌ ونَحنُ لَهُ مُسلِمون» (سوره عنکبوت/ ۲۹، ۴۶) و در این راه هرگز با آنان از در ستیز و جدال وارد نشوند: «و قُل لِلَّذینَ اوتوا الکِتبَ والاُمِّیِّینَ ءَاَسلَمتُم فَاِن اَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا واِن تَوَلَّوا فَاِنَّما عَلَیکَ البَلغُ». (سوره آل عمران/ ۳، ۲۰)
قرآن با وعده پاک شدن گناهان پیشین و ورود به بهشت، اهل کتاب را به پذیرش اسلام ترغیب مىکرد: «ولَو اَنَّ اَهلَ الکِتبِ ءامَنوا واتَّقَوا لَکَفَّرنا عَنهُم سَیِّاتِهِم ولاََدخَلنهُم جَنّتِ النَّعیم» (سوره مائده/۵،۶۵) و در ادامه و براى ترغیب بیشتر، پایبندى به تورات و انجیل را زمینه ساز برخوردارى از برکات آسمان و زمین مىخواند: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاهَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم». (سوره مائده/۵،۶۶)
با توجه به این که عمل واقعى به این دو کتاب آسمانى و همه آموزههاى آن مستلزم پذیرش اسلام است، مقصود قرآن آن است که عمل به این دو کتاب به پذیرش اسلام انجامیده، چنین برکاتى را براى آنان به همراه خواهد داشت، از اینرو در کنار عمل به تورات و انجیل از عمل به آنچه براى ایشان فرو فرستاده شده (قرآن) یاد کرده است.[۲۶] قرآن، مسلمان شدن اهل کتاب را به خیر و صلاح خود آنان مىخواند: «…ولَو ءامَنَ اَهلُ الکِتبِ لَکانَ خَیرًالَهُم…». (سوره آل عمران/۳،۱۱۰)
ستایش و نکوهش اهل کتاب در قرآن
از ویژگی هاى قرآن مراعات انصاف در توصیف ها و دستهبندی هاست. به رغم آن که اهل کتاب بر اثر لجاجت، رخدادهایى تلخ از خود در تاریخ اسلام به یادگار گذاشتند قرآن همه آنان را یکسان و همسان نمىشمارد: «لَیسوا سَواءً» (سوره آل عمران/۳،۱۱۳) بلکه دستهاى از ایشان را مؤمن خوانده، مىستاید و بیشتر آنان را فاسق دانسته، نکوهش مىکند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ… و اَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون». (سوره مائده/۵،۵۹ و نیز سوره آل عمران/۳،۱۱۰) صالحان اهل کتاب به سبب برخوردارى از پارهاى صفات نیک مورد ستایش قرار گرفتهاند؛ از جمله:
رسوخ در علم
برخى از اهل کتاب، راسخ در علم و مؤمن خوانده شدهاند که با پرهیز از کژاندیشى و کژروى افزون بر کتب آسمانى پیشین، به قرآن نیز ایمان داشتند؛ همچنین به روز قیامت اعتقاد داشته، به اقامه نماز و دادن زکات مىپرداختند: «لکِنِ الرّسِخونَ فِى العِلمِ مِنهُم والمُؤمِنونَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ…». (سوره نساء/۴،۱۶۲)
وجود دین باوران حقیقى در میان آنان
قرآن از مؤمنان حقیقى در میان اهل کتاب خبر داده است (سوره نساء/ ۴، ۱۶۲؛ سوره قصص/ ۲۸، ۵۲ ـ ۵۳)؛ ایمانى که آنان را به تلاوت آیات الهى، عبادت شبانه، امر به معروف و نهى از منکر و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 