پاورپوینت کامل امامزاده سلطان على (ع) – مشهد اردهال ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امامزاده سلطان على (ع) – مشهد اردهال ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امامزاده سلطان على (ع) – مشهد اردهال ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امامزاده سلطان على (ع) – مشهد اردهال ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ در منابع تاریخى
۲ فرزندان‌
۳ حضرت سلطان على‌علیه السلام‌
۴ از هجرت تا شهادت (۱۱۳ – ۱۱۶ ق)
۵ از مدینه تا کاشان‌
۶ فرزند امام در چهل حصاران‌
۷ نماز جمعه در مشهد اردهال‌
۸ پى‌نوشت‌ها
۹ منبع

در منابع تاریخى

در منابع تاریخى، محلّ مزار امامزاده به نام اردهال یا مشهد اردهال شناخته و مشهور نبوده، بلکه به «مشهد باریکرسف» یا مزار امامزاده در «بارکرسب» معروف بود. بارکرسف، یکى از روستاهاى قدیمى این منطقه است که تا آستانه حضرت سلطان على حدود یک کیلومتر فاصله دارد.۲
در میان متون و نوشته‌هاى تاریخى، در کتاب تاریخ قم که در قرن چهارم هجرى تألیف شده، در دو روایت از «اردهار» نام برده شده است.

۱. امیرالمؤمنین على‌علیه السلام پس از جنگ جمل، در بصره خطبه‌اى ایراد فرمود که فرازى از آن چنین است:
وفى خطبه الملاحم لامیرالمؤمنین‌علیه السلام التى خطب بها بعد وقعه الجمل بالبصره قال: یخرج الحسنى صاحب طبرستان مع جم کثیر من خیله و رجله حتى یأتى نیسابور فیفتحها و یقسم أبوابها ثم یأتى اصبهان، ثمّ الى قم، فیقع بینه و بین أهل قم وقعه عظیمه یقتل فیها خلق کثیر فینهزم أهل قم، فینهب الحسنى أموالهم و یسبى ذراریهم و نساءهم و یخرب دورهم، فیفزع أهل قم الى جبل یقال لها «وراردهار» فیقیم الحسنى ببلدهم أربعین یوماً و یقتل منهم عشرین رجلاً و یصلب منهم رجلین ثمّ یرحل عنهم‌۳؛ حسنى، امیر طبرستان با لشکرى انبوه از سواره و پیاده حرکت مى‌کند تا به نیشابور مى‌رسد و آنجا را فتح مى‌کند و به تصرّف خود در مى‌آورد. سپس به سوى اصفهان و بعد از آن به قم مى‌رود. بین لشکر او و مردم قم نبردى سخت واقع مى‌شود که عدّه بسیارى کشته مى‌شوند.

در نتیجه، اهالى قم شکست مى‌خورند و حسنى اموالشان را غارت مى‌کند و زنان و فرزندانشان را اسیر و خانه‌هایشان را خراب مى‌نماید. اهالى قم به سمت کوهى که «وراردهار» نام دارد، مى‌گریزند و حسنى ۴۰ روز در شهر قم مى‌ماند و ۲۰ مرد را مى‌کشد و ۲ مرد را به دار مى‌آویزد و از قم مى‌رود.
۲. و عن احمد بن خزرج بن سعد، عن أخیه موسى بن خزرج، قال: قال لى ابوالحسن الرّضا: أتعرف موضعاً یقال له «وراردهار»؟ قلت: نعم، ولى فیه ضیعتان. فقال: الزمه و تمسّک به. ثمّ قال ثلاث مرّات: نعم الموضع وراردهار۴؛ احمد بن خزرج مى‌گوید: برادرم موسى‌۵ گفت: امام رضاعلیه السلام چنین به من فرمود:
آیا جایى را که به آن «وراردهار» مى‌گویند، مى‌شناسى؟ گفتم: آرى و در آنجا دو مزرعه دارم. سپس سه مرتبه فرمود: وراردهار، مکان خوبى است!

سیّد ابوالرّضا راوندى که از عالمان بزرگ قرن ششم هجرى است، در چند قصیده از دیوان اشعار خود از مشهد «بارکرسب»، «اردهار» و شخصیّت مدفون در آن و آثار به‌جا مانده در آن دیار نام مى‌برد.
او در قصیده رائیّه که ۲۵ بیت آن در دیوان آمده و در مدح مجدالدّین و آثار خیر و برجاى مانده اوست، چنین سروده است:

۱. وأثن على آثاره الغرر ألتى‌
ستبقى على مر اللیالى الغوایر

۲. مساجده داراته و قنیّه‌
مدارسه خاناته والقناطر

۳. قناطر لم یعقدن الابهمه‌
اذا اعتزمت لم تأب نثر القناطر

۴. و مشهد صدق أودع اللّه بطنه‌
ودیعه سرّ من کرام أخایر

۵. أباالحسن ابن الباقر السّیّد الذى‌
غدا لعلوم الدین أبقر باقر

۶. طوى سره دهراً و أسبل دونه‌
ستائر ما یدریک ما فى‌الستائر

۷. عباه لمجد الدین خیر ذخیره
و کلّ عزیز یقتفى بالذخائر۶

۱. یادگارهاى ارزشمند و برجسته او را که در گذر روزگاران برجاى خواهند ماند، ستایش کن!

۲. آن آثار، مسجدها، خانه‌ها، کاریزها، مدرسه‌ها، کاروانسراها و پلها هستند.

۳. پلهایى که جز با عزم و همّتى بلند سامان نپذیرفت و چون اراده کردند، فروافکندن پلها حتمى شد.

۴. و شهادتگاه راست و درستى که خداوند در نهاد آن امانتى از قبور نیکان و بزرگواران را به ودیعه نهاد.

۵. ابوالحسن، فرزند امام باقرعلیه السلام، بزرگوارى که براى علوم و دانش‌هاى دین، بزرگترین شکافنده بود.

۶. این تربت پاک در طول روزگاران، راز و اسرار نهفته خود را مخفى داشته و بر آن پرده افکند.

۷. این اسرار را براى مجد الدین، به عنوان بهترین ذخیره، حفظ کرد و هر بزرگى را ذخیره‌هایى به دنبال است.

و در قصیده دیگرى که تحت عنوان «و کتب الى مجد الدین من المشهد ببارکرز…» است، درباره مشهد اردهال چنین سروده است:

۱. توسلت فیها بالفتى ابن الفتى الذى‌
توطّن هذا المشهد الطّاهر الطّهرا

۲. عنیت ابن بنت المصطفى و وصیّه‌
أخا الصّادق بن الباقر السّیّد الحبرا۷

۱. در آنجا به بزرگى جوانمرد، فرزند جوانمردى بزرگ متوسّل شدم که در این مشهد پاک آرمیده است.
۲. مقصودم فرزند دختر مصطفى و وصىّ‌اوست؛ آن سید بزرگوار، برادر امام صادق‌علیه السلام و پسر امام باقرعلیه السلام است.

فرزندان‌

علاّمه مجلسى در بحارالانوار، به نقل از ارشاد شیخ مفید، اعلام الورى طبرسى و مناقب ابن شهرآشوب و…، براى امام باقرعلیه السلام از زنان متعدّد، ۷ فرزند؛ ۵ پسر و ۲ دختر بدین شرح ذکر کرده است.۸

۱. جعفر (امام صادق‌علیه السلام)؛

۲. عبداللّه (از امّ فروه)؛

۳. عبیداللّه؛

۴. ابراهیم (از امّ حکیم)؛

۵. على؛

۶. زینب؛

۷. امّ سلمه (از امّ ولد).

حضرت سلطان على‌علیه السلام‌

مورّخان و سیره نویسانى که درباره زندگانى امام محمّدباقرعلیه السلام و فرزندان آن حضرت، رساله یا کتابى نگاشته‌اند، درباره حضرت سلطان على‌۹، بیش از این مقدار که وى یکى از فرزندان امام و مادر او امّ ولد بوده به چیز دیگرى اشاره نکرده‌اند.

البتّه این عدّه از قرن ششم هجرى به بعد، از مزارى به نام امامزاده على، فرزند امام باقرعلیه السلام در بارکرسب و مشهد اردهال یاد کرده‌اند. عبدالجلیل قزوینى در وصف کاشان مى‌نویسد:۱۰
«عمارت مشهد امامزاده على بن محمّد باقرعلیه السلام به بارکرسب که مجدالدین فرموده است: «… اهل قاشان به زیارت على بن محمّد الباقرعلیه السلام که مدفون است به بارکرسب با چندین حجّت و برهان که آنجا ظاهر شده است…»

این بقعه و بارگاه، پیوسته مورد توجّه مشتاقان و دوستداران اهل‌بیت بوده و آن را پس از بارگاه حضرت معصومه‌علیها السلام در قم و حضرت عبدالعظیم‌علیه السلام در رى و شاه چراغ‌علیه السلام در شیراز، از زیارتگاه‌هاى واجب التّعظیم مى‌دانند.»

مؤلّف کتاب تاریخ اجتماعى کاشان به دستنویسى از قرن دهم هجرى اشاره مى‌کند و مى‌نویسد: در این تذکره خطّى که در سال ۹۳۳ ق. نوشته شده و در اختیار اوست «ترجمه احوالات سلطان على و شرح آمدن او به کاشان و توجّه شیعیان نسبت به وى تا چگونگى شهادتش» آمده است.۱۱

سلطان على‌علیه السلام در منابع‌

شیخ طوسى در کتاب رجالش مى‌گوید:

على بن محمد بن على بن الحسین و کان من اصحاب الصّادق‌۱۲؛ على فرزند امام باقر فرزند امام سجادعلیهما السلام از اصحاب امام صادق‌علیه السلام بود.

صاحب ریاض این سیّد بزرگوار را از فرزندان بزرگوار امام باقر برشمرده و براى او شأنى عظیم قائل است، که نیازى به شرح و بیان ندارد. قبرش در حوالى کاشان و بقعه او در مشهد بارکرس معروف است. برخى از علماى بزرگ از فضائل و کرامات صاحب این بقعه و بارگاه، حکایت‌هاى فراوانى نقل کرده‌اند. از جمله، عالم فاضل عبدالجلیل قزوینى در کتابش «مناقضات العامّه…» مطالبى نقل کرده و از فرزندان حضرت سلطان على شمرده امامزاده احمد را که در محلّه باغات اصفهان مدفون است و…
ابوالحسن الطّاهر علىّ بن الامام محمّد الباقر بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابیطالب امیرالمؤمنین‌علیهم السلام و یعرف به «شاهزاده سلطان على» فى ایران مرقده فى ایران یبعد عن مدینه «کاشان» بحدود السّبعه فراسخ و یعرف مشهده فى اوائل القرن الرّابع عشر الهجرى به «مشهد اردهال» و یعرف قدیماً به «مشهد بارکرس»، «بارکزر» و قد یقال «بارکرسب» و کلّ اسم من هذه الأسماء الثّلاثه هو للقریه التى اضیف الیها المشهد و مشهد عامر مشیّد علیه قبّهٌ عالیه الذّرى، سمیکه الدّعائم فى مقدم حرمه مأذنتان فى منتهى الارتفاع و حسن الزّخرف، قدیم البناء اثرىّ التّصمیم و الفنّ…۱۳

ابوالحسن، طاهر، على فرزند امام باقر فرزند… که به شاهزاده سلطان على شهرت دارد، مرقدش در ایران و در حدود ۷ فرسنگى شهر کاشان واقع است. این منطقه در آغاز قرن ۱۴ هجرى به نام «مشهد اردهال» شناخته شده؛ ولى در سابق به «مشهد بارکرس، بارکرز، بارکرسب» معروف بود. این نام‌ها به «مشهد» شهرت دارد. این مشهد تاریخى داراى بقعه و بارگاهى رفیع و باشکوه است و مناره‌هاى بلند آن به زیبایى آن افزوده است.

الهاشمى: علىّ بن محمّد الباقر بن علىّ السّجّاد بن الحسین السّبط بن الامام امیرالمؤمنین علىّ بن ابیطالب‌علیهم السلام الهاشمى، العلوى، اخوالامام، من أعاظم أولاد الامام الباقرعلیه السلام و کان عظیم الشّأن و صاحب فضائل جمّه و کرامات باهره.

کان على قید الحیاه قبل سنه ۱۴۸ و قبره بحوالى مدینه کاشان و له مرقد یقصده الشّیعه لقضاء حوائجهم یعرف بامام زاده بارکرس.۱۴

هاشمى: على فرزند امام باقر، فرزند امام سجّاد، فرزند امام حسین، فرزند امام على بن ابیطالب‌علیهم السلام، از لحاظ نسب، هاشمى و علوى است. او برادر امام و از فرزندان بزرگوار امام باقرعلیه السلام است. وى داراى فضیلت‌هاى فراوان و کرامات بى‌شمار است. قبل از سال ۱۴۸ ق. زنده بوده و مرقدش در حوالى شهر کاشان، زیارتگاه و محلّ برآورده شدن حاجات است و به امامزاده بارکرس شهرت دارد.
روایتى از حضرت سلطان على‌علیه السلام‌

و قد روى عن علىّ بن محمّد الباقرعلیه السلام أنّه سئل‌علیه السلام عمّا یقول النّاس: إنّ أباطالب فى ضَحْضاح من نار؛ فقال: لو وضع ایمان أبى‌طالب فى کفّه میزان و ایمان هذا الخلق فى‌الکفّه الأخرى لرجح ایمانه. ثمّ قال: ألم تعلموا أنّ امیرالمؤمنین علیّاًعلیه السلام کان یأمر أن یحجّ عن عبداللّه و أبیه [ابنه‌] و أبى‌طالب فى حیاته، ثمّ أوصى فى وصیّته بالحجّ عنهم!۱۵

از هجرت تا شهادت (۱۱۳ – ۱۱۶ ق)

جمعى از شیعیان و دوستان اهل‌بیت‌علیهم السلام در فین و چهل حصاران (کاشان) گردهم آمدند و پس از گفت و گو و مشورت، نامه‌اى براى امام باقرعلیه السلام نوشتند و از آن حضرت درخواست کردند تا براى ارشاد و راهنمایى دینى آنان، نماینده‌اى از سوى خود به آن نواحى اعزام فرماید.

براى رساندن نامه به آن حضرت، از میان آن جمع، شش نفر، به نام‌هاى: سعید و على فرزندان قوام الدّین، محمّد طاهر فرزند حسین، یحیى و عامر فرزندان ناصر، و قوام‌الدّین فینى، حاضر شدند نامه را همراه هدایایى که مشتاقان و دوستان امام براى پیشواى خود تهیّه کرده بودند، نزد ایشان ببرند. قاصدان از چهل حصاران عازم مدینه شدند. در اوّلین منزل، بین راه «قریه بارکرسف»، کنار چشمه آبى فرود آمدند و ساعتى را به استراحت پرداختند. در این هنگام، یکى از قاصدان (عامر) به خواب رفت. وى در عالم رؤیا رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم را دید که او را مورد خطاب قرار داده، مى‌فرماید: عامر! تو از سوى دوستان و شیعیان ما براى بردن یکى از فرزندانم، به نزد نورِ دیده‌ام محمّد عازم هستى. پس از آنکه او را ملاقات نمودى، او فرزندش على را که شبیه من است، براى ارشاد و راهنمایى دینى مردم آن سامان، همراه شما به فین و چهل حصاران خواهد فرستاد. او پس از مدّتى به دست دشمنان شهید خواهد شد و محلّ دفنش – آن حضرت در این هنگام، اشاره به دامنه کوهى کردند که نهر آبى از کنار آن جارى بود – آنجا خواهد بود.

عامر، گریه‌کنان به رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم عرض مى‌کند: اگر قضیّه این گونه خواهد بود، پس من چنین کارى نمى‌کنم و خود را در معرض مؤاخذه پروردگار قرار نمى‌دهم!

رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: براى شما مشکلى نخواهد بود.
عامر، از خواب بیدار مى‌شود و در حالى که وحشت و اضطراب او را فراگرفته است، با کسى سخنى نمى‌گوید. بر مرکبش سوار مى‌شود و به محلّى که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم در عالم خواب به او نشان داده بود، مى‌رود. چون بدانجا مى‌رسد، آن مکان را بوسیده، بدنش را بدان مى‌ساید. سپس با خود مى‌گوید: چه خوب است از این سفر بازگردم!

از آنجا که به او گفته شده بود بر تو حرجى نیست، تصمیم مى‌گیرد تا با دیگر همراهان، به حضور امام شرفیاب شود و مأموریّت را به انجام برساند. عامر و همراهانش پس از طىّ راه طولانى وارد مدینه شدند. آنان به خانه امام باقرعلیه السلام رفتند. درِ خانه را کوفتند. غلام آن حضرت، درِخانه را به روى آنان گشود و نامه و هدایا را دریافت نمود و میهمانان تازه رسیده را به میهمان سراى امام برد و از آنان به طور شایسته‌اى پذیرایى کرد. صبحگاه، قاصدان در مسجد حاضر شدند. امام باقرعلیه السلام نیز به مسجد آمد. آنان با دیدن امام خوشحال و مسرور شدند و اشک شوق از دیدگانشان جارى گشت. آنان نس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.