پاورپوینت کامل میرزا علی هسته ای ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میرزا علی هسته ای ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میرزا علی هسته ای ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میرزا علی هسته ای ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت و خاندان
۲ تحصیلات و اساتید
۳ فعالیت سیاسی
۴ هجرت به نجف
۵ تدریس و منبر
۶ تألیفات
۷ ویژگیهای اخلاقی
۸ وفات
۹ پانویس
۱۰ منبع
ولادت و خاندان
میرزا علی هستهای، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند محمدرضا، فرزند شیخ زینالدین فرزند عین علی در اصل اهل خوانسار بود که در سال ۱۲۵۰ ش. در «هَسْتان»، حومه اصفهان، در خانوادهای ریشهدار و متدین دیده به جهان گشود.[۱]
جدش آقا محمدرضا از عالمان و فقیهان بزرگ اصفهان بود که در نهم ربیع الاول ۱۲۰۲ ق وفات یافت و در قبرستان تخت فولاد نزدیک بقعه آقا محمد بیدآبادی دفن شد. جد دیگرش، شیخ زینالدین، از عالمان بزرگ بود و مدتی امامت جمعه اصفهان را بر عهده داشت که در سال ۱۱۶۷ ق در قبرستان آب بخشان به خاک سپرده شد و بقعه کوچکی داشت.[۲] شیخ زین الدین، که اهل عرفان بود و در خوانسار زندگی میکرد، مورد طمع ورزی صوفیان قرار میگیرد و مقام «قطب» به او پیشنهاد میشود، ولی او نمیپذیرد. مراتب فضل و کمال شیخ زینالدین چنان بود که علامه مجلسی دامادش، میر محمدصالح خاتون آبادی[۳] را به خوانسار فرستاد تا او را به اصفهان دعوت کند که شیخ میپذیرد و علامه مجلسی سمت «شیخ الاسلامی» اصفهان را به وی واگذار مینماید.[۴]
تحصیلات و اساتید
پدر میرزا علی هستهای، در همان دوران کودکی، آثار هوش، ذکاوت و حافظه فوق العادهای را در فرزندش مشاهده میکند و به تربیت و تعلیم او همت میگمارد. او مقدمات ادبیات عرب، زبان فارسی و کتابهای متداول دینی آن عصر را به خوبی فرامیگیرد و در جوانی، در ادبیات عرب سرآمد طلاب میشود. میرزا علی دروس فقه، اصول و منطق را از استادان مشهور زمان خویش، در نهایت دقت و جدیت میآموزد؛ به طوری که در فاصله کوتاهی، به تدریس دروس سطح در حوزه علمیه اصفهان میپردازد. وی سپس در درس خارج فقه و اصول آیت الله حاج سید محمدباقر درچهای اصفهانی، از مجتهدان به نام و مشهور اصفهان، حضور مییابد و مورد توجه استادش قرار میگیرد.[۵]
هر چند او دوست داشت برای تکمیل تحصیل خود به نجف اشرف برود، اما از یک سو آوازه علمی و معنوی میرزا حبیب الله رشتی (م ۱۳۱۲ ق) که محضر درس وی مجمع عالمان و فقیهان بود، و از سوی دیگر مشکلات مادی موجب شد تا پس از مشورت با استادش آیت الله درچهای، در درس میرزا حبیب الله شرکت کند. استاد، ضمن تأیید موقعیت علمی، فقهی و معنوی مرحوم محقق رشتی میگوید: «درس میرزا خیلی عالی است و برای طلاب مبتدی سنگین است؛ ولی چون شما را دارای حافظه قوی و همت عالی میبینم، درس ایشان را برای شما مفید و سودمند میدانم».[۶]
او بنابر توصیه استادان اصفهان، خصوصاً جهانگیرخان قشقایی، به تهران رهسپار شد و در یک کاروان سرا مسکن گزید و سپس در درس استادان معروف و برجسته تهران، به ویژه آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه، شرکت جست.
آیت الله هستهای در سال ۱۲۸۳ ش. در تهران، قبل از آن که جذب درس و معنویت شیخ فضل الله نوری شود، در درس حضرات آیات: سید عبدالله بهبهانی، میرزا حسین تهرانی و حاج میرزا خلیل تهرانی که دروس معقول را تدریس میکردند، حاضر شد.
وی میگوید: «دروس اساتید تهران قابل مقایسه با دروس استادان اصفهان علی الخصوص مرحوم درچهای نبود. ولذا به درس شیخ فضل الله نوری، از شاگردان ممتاز میرزای رشتی رفتم. هنگامیکه ایشان «بحث ترتب» اصول را تدریس میفرمود، بنده از انتهای مجلس اشکالی کردم. شیخ جوابی فرمود. بنده بر جواب او اشکال نمودم و این امر تا چند مرتبه تکرار شد. شیخ پرسید: تو میرزا علی اصفهانی نیستی! عرض کردم: بله. فرمود: بعد از درس نروید! پس از درس، به محضرش شرفیاب شدم. فرمود: چه وقت است آمدهای. عرض کردم: چند روزی بیش نیست. فرمود: کجا منزل کردی. گفتم: در یک کاروان سرا. هنگامیکه محل اقامتم را دانست، همان خادم را فرستاد تا از کاروان سرا اثاث مختصر مرا بیاورد و اتاقی هم در منزلش در اختیارم گذارد».[۷]
فعالیت سیاسی
میرزا علی هستهای وقتی به جلسات درس شیخ شهید (فضل الله نوری) میرفت، استاد و جلسه درسی او را، سرآمد همه میدانست و از این که استاد میتوانست حق مطالب را به شایستگی ادا نماید، بسیار لذت میبرد. استاد نیز از اشکالات اساسی و پرمحتوای شاگرد، مسرور میگردید؛ اما جریان مشروطه پیش آمد و جلسات درس تداوم نیافت. شهید شیخ فضل الله نوری، در اوایل نهضت، با مشروطیت موافق بود؛ اما بعد از آن که فهمید دسایسی در کار است، آن را مقید به مشروعه کرد که با مخالفت و جنجال عوامل نفوذی استعمار مواجه شد و آنان به دشمنی با شیخ و پیروان او پرداختند و او را متهم به استبداد و مطالب دیگر نمودند.
آیت الله حاج میرزا علی خط زیبایی داشت و در آن گیرودار غالب مکاتبات با خط خوش ایشان صورت میپذیرفت. از آن جا که میرزا علی دارای فهم و هوش سرشاری بود و وقایع سیاسی را به خوبی درک میکرد، مشاوری امین و یاوری دلسوز برای آیت الله نوری بشمار میآمد. آیت الله هستهای تا آخرین لحظات حیات شیخ، او را یاری کرد. او بعد از اعدام شیخ در بغداد دستگیر شد و اگر اقدام عالمان بزرگ نبود، قطعاً سرنوشتی جز اعدام و مرگ نداشت.
فرزند بزرگوار آن مرحوم، حجه الاسلام والمسلمین میرزا مهدی شیخ زین الدین (هستهای اصفهانی) در این باره مینویسد: «مرحوم آیت الله والد، محرم اسرار حاج شیخ فضل الله بود و رتق و فتق امور داخلی و تقریر مکاتبات و ترتیب دادن ملاقات رجال با شیخ شهید را به عهده داشت. او گاهی کارهای بیرونی مرحوم حاج شیخ را انجام میداد؛ به طوری که مرحوم حاج شیخ زن مؤمنی را با خواندن صیغه محرمیت برای پذیرایی پدرم به عنوان پرستار و خدمتگزار قرار داد تا این که مقدمات محاکمه شیخ فراهم آمد. شیخ کلیه طلاب وابسته به خود را مرخص فرمود و هر یک را به شهر خودشان فرستاد و فرمود: بعد از من شما را دستگیر و شکنجه میکنند و به قتل میرسانند؛ چرا که میل نداشت کسی به خاطر حمایت از او کشته شود؛ هر چند شیخ هراسی از شهادت نداشت. به هر حال، همه با اصرار خود شیخ از دور او پراکنده شدند؛ حتی خانواده شیخ هم رفتند و فقط همان خانم مؤمن در خدمت شیخ بود.
این خانم، پس از او تا آخر عمر در کفالت مرحوم پدرم بود. آن خانم محترم نقل کرده است: شبی که فردای آن شیخ را دار زدند، شیخ مرا طلبید و دستور داد تا نامههایی را که مردم برایش نوشتهاند جمع کنیم. ما همه را جمع کردیم و در صندوق ریختم و به کمک حاج میرزا علی صندوق را در آب انبار انداختیم؛ شیخ میفرمود، بعد از من این نامهها باعث گرفتاری مردم میشود. در همان شب، شهید آیت الله نوری به پدرت فرمود که حتماً باید به اصفهان برود؛ زیرا پدرت تلگراف کرده و نگران است. در آن موقع وثوق الدوله به وسیله پدرت برای شیخ پیام داده بود که به آقا بگویید اگر مخالفت کنید، شما را خواهند کشت. پدرت چون اصرار شیخ را در رفتن میبینند با قلبی پردرد و چشمیاشکبار با شیخ خداحافظی میکند و شبانه عازم اصفهان میشود. صبح زود که شیخ مهدی فرزند شیخ فضل الله نوری با چند قزاق برای بردن شیخ به پای چوبه دار آمده بود از روی غضب، از پدرش میپرسد: میرزا علی را کجا فرستادی! برخیز و برویم برای دار! آنگاه شیخ مرا صدا زد و گفت: خانم! آب بیاور برای وضو! آب و ظرفی را بردم و شیخ وضو گرفت. اما شیخ مهدی بارها میگفت: بابا برخیز برویم برای دار. شیخ فرمود: اجازه میدهید دو رکعت نماز بگذارم. بعد از خواندن نماز، شیخ را بردند و در میدان توپخانه به دار آویختند».[۸]
آیت الله هستهای اصفهانی، با اصرار حاج شیخ و با لباس مبدل، تهران را به قصد اصفهان ترک کرد و به منزل پدری رفت. دو روز در آن جا مخفی بود تا این که خبر شهادت شیخ به اصفهان رسید. ایشان با لباس مبدل عازم نجف گردید. چون به کاظمین رسید و در یک کاروان سرا ساکن شد؛ دو افسر انگلیسی وارد کاروان سرا شدند و یکسره به اتاق ایشان مراجعه کردند و عکسی را که با خود داشتند با او تطبیق کردند. سپس او را به سفارت ایران در بغداد تحویل دادند. آن ها هم ایشان را بدون بازپرسی و محاکمه به سردابی تاریک که چهل پله داشت، منتقل و وی را به زنجیر کشیدند.
خانم خدمتگزار شیخ، بعد از شهادت شیخ به اصفهان میآید و همزمان خبر دستگیری و زندانی شدن آیت الله هستهای به اصفهان و به خانوادهاش میرسد. این خانم، با همت بلند خویش برای آزادی میرزا علی اقدام میکند و به خدمت عالمان اصفهان میرود و نامههای عربی از آنان برای عالمان نجف میگیرد و به نجف اشرف میبرد. در نتیجه، با اقدامات مؤثر عالمان نجف، سفارت ایران مجبور به آزادی میرزا علی هستهای میشوند.[۹]
هجرت به نجف
حاج میرزا علی هستهای بعد از آزادی از زندان، بغداد را به قصد اقامت و تحصیل در نجف اشرف ترک کرد. وی در جوار حرم مطهر حضرت امام علی علیه السلام رحل اقامت افکند و در محضر آیات عظام: سید محمدکاظم یزدی صاحب عروهالوثقی (متوفای ۱۳۳۷ ق) و شیخ محمدکاظم خراسانی صاحب کفایه الاصول (متوفای ۱۳۲۹ ق) و شریعت اصفهانی (متوفای ۱۳۳۹ ق) به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و ده سال در درس خارج فقه و اصول آیات مذکور شرکت نمود. میرزا علی هستهای از نزدیکان و یاران خاص آیت الله سید محمدکاظم یزدی بشمار میرفت. لطف و عنایت مرحوم یزدی به میرزا علی، به قدری بود که در یکی از سال ها وی را همراه فرزندانش، به مکه فرستاد. هستهای در مدت اقامت در نجف اشرف مبحث «تعادل و تراجیح» آیات عظام را با شیخ عبدالکریم حائری یزدی و اغلب دروس دیگر را با مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری مباحثه میکرد. وی پس از حمله انگلیسیها به عراق و آغاز آشوب در این کشور، از نجف به اصفهان بازگشت.[۱۰]
تدریس و منبر
آیت الله هستهای در حدود سال ۱۳۰۰ ش وارد اصفهان شد. در همان سال که سن شریفش متجاوز از پنجاه سال بود و هنوز ازدواج نکرده بود، با علویهای ازدو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 