پاورپوینت کامل حکیمه دختر امام جواد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکیمه دختر امام جواد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکیمه دختر امام جواد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حکیمه دختر امام جواد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :


زنان در تاریخ نهضت‌های توحیدى، دوشادوش مردان در جهت براندازی موانع رشد و تعالى، به جهادی پیگیر، بی‌امان، همه جانبه و خستگی‌ناپذیر دست زدند. از میدان خودسازی گرفته تا ساختن نسلی شایسته و پدیدآوردن جامعه و تمدن مطلوب، به منظور رسیدن به آرمان‌های والا، هماره هم شأن و همتای مرد و در کنار او؛ و گاه در این راه از مردان پیش‌تر و چابک‌تر، گام برداشته‌‌اند. در این میان، بانوانی که تربیت یافته خاندان عصمت و طهارت‌اند و خود از دامان این خاندان تولد یافته و بالیده‌اند؛ درخشندگی و نورافشانی خاصی دارند.

مطالعه زندگی این ستارگان درخشان، علاوه بر تبیین فضای دینى، اجتماعی و فرهنگی آن روزگاران، نقش این الگوهای جاودانه و مبارزه بی‌امان آن‌ها را با حاکمیت طاغوت و ثبات شان در مسیر حق را آشکار می‌سازد و راه‌های عملی دفاع از حاکمیت الهی و ولی خدا را در چشم‌انداز نسل امروز به تصویر می‌کشد. شخصی که در این مقاله در جستجوی ابعاد وجودی او هستیم، سینه سینای اسرار و حکمت الهی است.

بانویی که حافظ سر انبیا و اولیا و عصاره عالم خلقت بوده و در معرفت به مرحله‌ای رسیده که درس آموز مادر یگانه منجی عالم بشمار می‌آید؛ اولین کسی که جمال محبوب آن دل‌آرا را در زیر این آسمان کبود کره خاکى، نظاره کرده و سفیر آن ولی امر اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. افزون بر آن که وی راوی حدیث آن محبوب یگانه می‌باشد. پس شایسته است که تحقیقی گسترده درباره شخصیت این بانوی گرانمایه انجام گیرد؛ اما متأسفانه که به علت کمبود منابع و نصوص و گزارش‌های تاریخى، تنها می­توان گوشه‌هایی از چهره این شخصیت ـ که در حساس‌ترین لحظات تاریخ حضور داشته است ـ را به تصویر کشید.

تجلی نور

هرگاه بخواهیم درباره شخصیت ها یا حوادث تاریخی به تحقیق بپردازیم یکی از اولین پرسش‌هایی که باید مطرح کرده و پاسخ آن را بیابیم، این است که آیا چنین حادثه یا شخصیتى، وجود خارجی داشته یا ساخته و پرداخته خیال‌ بافان و افسانه سرایان و دروغ پردازان است؟؛ تا تکلیف اصل وجود یک شخصی یا پدیده معلوم نشده، چگونه می‌توان درباره حالات، زمان، مکان و جنبه‌های گوناگونِ دیگر مربوط به آن پدیده و شخصیت به بحث پرداخت؟!

دلایل کافى، حکایت‌گر اصل وجود ایشان است از جمله:

۱. در کتب قدما، همچون مرحوم کلینی و مرحوم شیخ صدوق و مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسى.

آن‌چه در این خصوص درباره حکیمه خاتون و روایات وی آمده، برای اثبات وجود ایشان کافی است. از جمله:

الف) مرحوم کلینی در اصول کافی با سلسله سند خود از ایشان نقل کرده که «حکیمه» در شب تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و پس از آن، ایشان را مشاهده کرده و تصریح کرده است که ایشان فرزند محمد بن على، امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام بوده‌اند.[۱]

ب) مرحوم صدوق نیز ایشان را به عنوان کسی که عهده‌دار امر حضرت نرجس خاتون علیهاالسلام برای به دنیا آوردن حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است، معرفی کرده است.[۲]

ج) مرحوم شیخ مفید، روایتی را با ذکر سلسله سند از حکیمه دختر محمد بن علی (امام جواد علیه السلام) درباره امام دوازدهم نقل می‌کند.[۳]

۲. ذکر نام ایشان در کتب رجالى، تراجم و حدیث: مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار[۴]، مرحوم طبرسی در اعلام الورى،[۵] شیخ عباس قمی در منتهی الامال[۶]، مرحوم اردبیلی در جامع­الرواه[۷]، مرحوم مامقامی در تنقیح المقال[۸] و مرحوم خویی در معجم رجال الحدیث[۹] از ایشان نام برده یا روایتی یا در سلسله سند حدیثی نقل کرده‌اند.

شبهه

برخی از نویسندگان، علیرغم اذعان بر وجود حکیمه خاتون به بزرگانی چون شیخ مفید نسبت داده‌اند که ایشان بر وجود حکیمه خاتون صحه نگذاشته و تأیید نکرده است. برای نمونه، مرحوم شیخ عباس قمی در منتهی الآمال[۱۰] می‌گوید: «…عجیب‌تر از آن، متعرض نشدن مثل شیخ مفید در ارشاد و غیر او در کتب تواریخ و سیر و نسب، آن مخدره را در اولاد حضرت امام جواد علیه السلام…» و مضمون همین مطلب در کتاب ریاحین الشریعه نیز موجود است.[۱۱]

ملاحظه می‌شود که این نویسندگان از شیخ مفید متعجب‌اند که چرا نام «حکیمه خاتون» را به عنوان فرزند امام جواد علیه السلام در ارشاد نیاورده؛ با این ‌که شیخ مفید یکی از آگاهان قدما بوده و سخنش در این گونه امور سند است. آیا واقعا شیخ مفید از ایشان نامی نبرده است؟! اگر چنین باشد جای تعجب بسیار است. یا این ‌که همچنان که بعضی گفته‌اند گر چه شیخ مفید در ارشاد با نام «حکیمه» به ایشان اشاره نکرده، ولی تحت عنوان «امامه» که به وی «فاطمه» نیز گفته شده تصریح کرده‌اند.[۱۲]

پاسخ:

برای آن که به قضاوت صحیحی در این باره برسیم، شایسته است عین عبارت شیخ مفید را در این ‌جا ذکر کنیم، ایشان می‌فرماید: فرزندان حضرت امام جواد علیه السلام ـ که پس از ایشان به یادگار مانده‌اند ـ عبارتند از (دو پسر) یکی علی علیه السلام که پس از ایشان امام بود و دیگری موسی و دو دختر به نام‌های «فاطمه» و «امامه» پسر دیگری جز آن دو که نام بردیم نداشتند.[۱۳]

ازکلمات شیخ مفید، معلوم می‌شود که:

اولاً: حضرت، دو دختر داشتند: یکی که نامش امامه بوده و به او فاطمه گفته می‌شده است. بنابراین نمی‌توان گفت آن دو، یکی بوده‌اند. واژه «واو» در عبارت نیز نشان می‌دهد که دو نفر (دختر) بوده‌اند نه یکی که به او فاطمه هم گفته شده؛ به ویژه که ایشان تصریح دارد که امامه و فاطمه دو دختر حضرت (ابنتیه) است.
ثانیاً: ایشان تصریح می‌کند که اولاد پسر جز این نبوده؛ اما آیا اولاد دختر جز این دو بوده یا نه، تصریحی ندارند؛ بلکه کلام ساکت است.
ثالثاً: مرحوم شیخ در جای دیگر ارشاد از حضرت «حکیمه» در سلسله سند روایت نام برده و تصریح می‌کند که عمه امام حسن عسکری علیه السلام بوده‌اند؛ بنابراین چه نام یکی از آن دو (دختر) حکیمه باشد یا حکیمه، دختر سوم امام جواد علیه السلام باشد مشکلی ایجاد نمی‌شود؛ گر چه ظهور اسمای مختلف بدون هیچ قیدی نشان دهنده مسماهای گوناگون می‌باشد و بعید نیست با قیدی که در کلام خود آورده‌اند، اشاره به این مطلب نیز داشته باشند. بنابراین نمی‌توان به مرحوم شیخ مفید نسبت داد که ایشان نامی از «حکیمه خاتون» به عنوان فرزند امام جواد علیه السلام نیاورده است.

تولد حکیمه خاتون

کسانی که متعرض زندگی حکیمه خاتون شده‌اند، درباره چگونگی و سال و ماه و روز میلاد، اظهارنظری نکرده‌اند. می‌توان گفت از این نظر، تاریخ، خاموش است. ولی با توجه به این ‌که امام جواد علیه السلام در سال ۱۹۵ هجرى[۱۴] در مدینه به دنیا آمده‌اند و در سال ۲۲۰ هجری در ۲۵ سالگى، شربت شهادت نوشیدند و از سوی دیگر میلاد امام هادی علیه السلام در سال ۲۱۲[۱۵] بوده است، می‌توان گفت که تولد ایشان بین سال‌های ۲۱۲ تا ۲۲۰ بوده است.

وجه تسمیه

«حکیمه» از «حکمت» و از ریشه «حکم» به معنای «منع» است و اصل آن از «حکم» به معنای «منع از ظلم» می‌آید. هنگامی که عاقل، دست سفیه را می‌گیرد و او را از انجام کارهای سفیهانه باز می‌دارد، گفته می‌شود: «حکمت السفیه و أحکمته». حکمت ـ که بر وزن «فِعْلَه» است و دلالت بر نوع خاصی از حکم می‌کند ـ نیز از آن جهت حکمت نامیده می‌شود که انسان را از جهل باز می‌دارد.[۱۶]

نام این بانوی فرزانه را اهل بیت علیهم السلام ـ که خود معدن حکمت‌اند و زبان شان با زبان قرآن[۱۷] یکی است و مفسر و مبین آن‌اند ـ بی‌جهت حکیمه نگذاشته‌اند؛ زیرا که او در دو جنبه حکمت عملی و نظری از انسان‌های بلند مرتبه است.

پدر

پدر بزرگوار ایشان، حضرت محمد بن علی الجواد علیه السلام هستند.[۱۸] درباره مقام والای این امام معصوم علیه السلام همین بس که امام رضا علیه السلام درباره ایشان فرمودند: «این مولودی است که در اسلام، پرخیر و برکت‌تر از او زاییده نشده است».[۱۹]

در زیارت‌نامه آن حضرت می‌خوانیم: ‌هادی امت، وارث ئمه، گنج رحمت، سرچشمه حکمت، قائد برکت، همتای قرآن در وجوب اطاعت، در شمار اوصیا در اخلاص و عبادت، راهنمای به سوی تو، پرچم و نشانه برای بندگانت و بیان‌گر کتاب خودت و حاکم به امرت، و یاور دینت و محبت بر خلقت و نوری که بدان تاریکی‌ها شکافته می‌شود و پیشوایی که بدان به هدایت رسیده شود و واسطه‌ای که بدو به بهشت راه برده شود، قرار دادى.[۲۰]

مادر

مادر ایشان «سمانه مغربیه» (مادر امام هادی علیه السلام نیز بوده) معروف به «سیده» و کنیه‌اش «ام‌فضل» بوده است. ایشان از بهترین زنان عصر خود بوده و بلکه با فضیلت‌ترین آن‌ها بشمار می‌رفته و در زهد و تقوا، بی‌مانند بوده است. بیشتر روزها را روزه می‌گرفتند و خداوند او را به شرف بزرگی که «حفظ سرپنهان» بوده مشرف کرده وآن مادری امام دهم علیه السلام می‌باشد. از امام جواد علیه السلام چهار پسر و چهار دختر از جمله حکیمه خاتون باقی مانده و مادر ایشان «مغربیه» می‌باشد.[۲۱]

امام هادی علیه السلام درباره مادر عزیزشان، این گونه فرموده‌اند: «مادرم، عارف به حق من می‌باشد و اهل بهشت است. شیطانِ سرکش به او نزدیک نمی‌شود و مکر زورگوی لجوج به وی نمی‌رسد و خداوند، حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیقین و صالحان قرار دارد.[۲۲]

در پرتو چهار نور درخشان الهى

حضرت حکیمه خاتون، دوره امامت چهار امام هدی را درک کرده است: امام جواد، امام هادى، امام حسن عسکری و امام عصر علیهم‌السلام. برای پی بردن به ابعاد زندگانی این بانوی فرزانه، ناگزیریم با شرایط حاکم بر آن دوران و فضایی که ایشان در آن نشو و نما داشته‌اند ـ هر چند به اختصار ـ آشنا شویم.

دوران امامت امام جواد علیه السلام

امامان بزرگوار در عصر خود فعالیت‌های گوناگونی به تناسب زمان خود داشته و در مکتب خود شاگردانی در جهات مختلف تربیت می‌کردند. آنان علوم و دانش اجتماعی و سیاسی خود را با توجه به فشارهای گوناگون حکومتی به صورت‌های مختلف در جامعه منتشر می‌کردند. در زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، از آن‌جا که شرایط اجتماعی و سیاسی تا حدودی مساعد بود توانستند چندین هزار شاگرد تربیت کنند، ولی از دوره امام جواد تا امام عسکری علیهم السلام به دلیل فشار‌های سیاسی و کنترل شدید حکومت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود.

از این رو تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش چشمگیری را نشان می‌دهد. بنابراین اگر می‌خوانیم که جمع احادیثی که از ایشان (امام جواد علیه السلام) نقل شده، ۲۵۰ حدیث بوده نباید تعجب کنیم. با نگاهی به سیر حوادثی که بین امام جواد علیه السلام از یک سو و هیئت حاکمه و در رأس آن، خلیفه عباسى، مأمون و پس از او در مدتی کوتاه، برادرش معتصم، از سوی دیگر جریان یافته است، به میزان اصرار و حرص شدید حکومت در زدن ریشه «امامت»پی می‌بریم؛ گاهی از راه تهی جلوه دادن آن از محتوای علمی ـ که مهمترین عنصر وبزرگترین پایه و اساس امامت بود ـ و گاه از راه مخدوش جلوه دادن عصمت ائمه اطهار علیهم السلام، با تلاش در جهت بدآوازه کردن آنان و از بین بردن کرامت و قداست آنان نزد مردم، برای رسیدن به این هدف خود وارد می‌شدند.

با ملاحظه متون تاریخی به نظر می‌رسد که این تلاش‌ها و اقدامات، گوناگون و مداوم بوده است و شاید آن‌چه که تمام حقیقت را نشان بدهد بدست ما نرسیده است و شواهدی که در دسترس ماست، فقط نشان دهنده گوشه‌ای کوچک و جزئی ناچیز از واقعیت‌هایی است که گذشته است.[۲۳]

در چنین فضای تاریکى، معلوم است که امام، چقدر باید زیرکانه و بدون سروصدا شاگردان و فرزندانش را تربیت کند و چگونه با پنهان کارى، آن‌ها را آموزش دهد و چهره کریه ستم‌کاران را برای آنان آشکار کند که حتی همسرش که جاسوسه دشمن است متوجه آن نشود و از طرفی معلوم می‌شود که حضرت حکیمه تا چه حد خوددار و ستار است که از آموخته‌های پدر چیزی را بروز ندهد تا برخلاف مصالح امامت و ولایت باشد. بنابراین می‌بینیم در این دوران، گزارشی از حکیمه خاتون و نحوه زندگانی و آموزش و فعالیت‌های فردى، اجتماعی ایشان نقل نشده است. گرچه بعدها خود ایشان (حکیمه خاتون) راوی جریانی از زندگانی پدر بزرگوار خویش است که بیان‌گر یکی از سخت‌ترین و مصیبت‌بارترین لحظات زندگی امام جواد علیه السلام در دوران مأمون عباسی است.

دوران امامت امام هادى علیه السلام

امام هادی علیه السلام در نیمه ذی الحجه سال ۲۱۲ هجری قمری در ناحیه صریا در اطراف مدینه به دنیا آمد و در سال ۲۲۰ پس از شهادت پدر گرامی‌اش در هشت سالگی به امامت رسید و تا سال ۲۵۴ هجری به مدت ۳۳ سال به این امر خطیر پرداخت.[۲۴] دوران امامت ایشان، معاصر با شش خلیفه عباسى بود.[۲۵]

اوضاع سیاسی اجتماعی در عصر امام هادى علیه السلام ویژگی‌هایی دارد که به بعضی از مهمترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

گسترش ظلم؛
بیدادگری و خودکامگی و غارت بیت‌المال و صرف آن در خوش گذرانی‌ها از جمله ظلم‌هایی بود که جان مردم را به لب رسانده بود و هر اعتراضی به شدت سرکوب می‌شد؛
افزایش خوش‌گذرانی و هوسرانی درباریان؛
نابودی هیبت و عظمت خلافت.

حکومت و خلافت در دوره اموی و (تا این زمان) عباسی هیبت و جلالی داشت؛ اما از دوره معتصم به بعد که وی غلامان ترک را وارد دستگاه خلافت کرد، به سرعت بر اثر تسلط ترکان و قدرت آنان، جلال و هیبت حکومت از بین رفته و خلیفه در عمل، یک مقام تشریفاتی بیش نبود؛ البته در عین حال، هرگاه خطری از جانب مخالفان احساس می‌شد، خلفا، اطرافیان و عموم کارمندان دستگاه خلافت در سرکوبی آن نظر واحدی داشتند.

در این دوره، نهضت‌های زیادی صورت گرفت؛ از جمله در فاصله سال ۲۱۹ تا ۲۷۰ قمری تعداد هیجده قیام ضبط شده است. البته این قیام‌ها از جانب دستگاه خلافت به شدت و بی‌رحمانه سرکوب می‌شد. بسیاری از این انقلاب‌ها مورد تأیید امامان قرار نمی‌گرفت؛ زیرا یا صد در صد اسلامی نبود و در اهداف آن‌ها و رهبران‌شان انحراف‌هایی مشاهده می‌شد و یا طراحی و برنامه‌ریزی آن‌ها طوری بود که شکست آن‌ها به سادگی پیش بینی پذیر بود که اگر آشکارا آن‌ها را تأیید می‌کرد اساس تشیع و امامت و هسته اصلی نیروهای شیعه در معرض خطر قرار می‌گرفت.

تا قبل از آن که متوکل بر سر کار آید، سیاست مأمون تا حدودی دنبال می‌شد؛ این سیاست، حمایت از معتزله بود؛ حمایتی که به خودی خود، فضا را برای شیعه و نیز علویان هموار می‌کرد. با آمدن متوکل، مجدداً سخت‌گیری آغاز شد و با حمایت از اهل حدیث و (برانگیختن آن‌ها) علیه معتزله و شیعه، سرکوبی این دو گروه به شدت دنبال گردید.[۲۶]

متوکل، آن چنان نسبت به حضرت امام هادى علیه السلام و خاندانش، کینه و عداوت داشت که اگر آگاه می‌شد کسی به آن حضرت علاقه‌مند است، اموال او را مصادره و خود او را به هلاکت می‌رساند؛ از این رو حضرت، فعالیت‌های خود را به صورت سری انجام می‌داد و در مناسبات خود با شیعیان، نهایت پنهان کاری را رعایت می‌کرد. این شرایط بحرانی باعث شد تا حضرت از طریق شبکه ارتباطی وکالت و تعیین نمایندگان و کارگزاران در مناطق مختلف با آن‌ها ارتباط برقرار کند تا بدین وسیله هم نیازهای دینی آن‌ها را پاسخ گوید و هم با جمع آوری خمس، زکات، نذورات و هدایا، مصالح بندگان را در مناطق مختلف در نظر گرفته و مقاصد دین را در حد امکان برپای دارد.

متوکل برای جلوگیری از نفوذ امام علیه السلام در مدینه، حضرت را با خانواده به سامرا دعوت کرد تا به طور مستقیم و پیوسته تحت نظر باشد. با این همه مراقبت‌ها باز هم وجود امام را برای حکومت خود خطری جدی می‌دانست و می‌ترسید یاران و پیروان امام، مخفیانه با او تماس گیرند و برای قیام و شورش، نقشه‌ای طرح کنند و برای زمینه سازى، جهت این کارها پول و سلاح جمع آوری کرده، افرادی را آموزش دهند؛ لذا هر چند یک بار دستور می‌داد خانه امام را به دقت مورد بازرسی و تفتیش قرار دهند، گرچه مأموران هر بار دست خالی برمی‌گشتند؛ اما وی پیوسته نگران بود و احساس خطر می‌کرد. اشعار بزم شراب متوکل و اشعار آتشین بیدارساز امام یکی از این نمونه‌ها است.[۲۷]

در نهایت، متوکل تصمیم گرفت امام را به شهادت برساند، ولی خدا به او مهلت نداد و در بستر خود مورد حمله ترکان قرار گرفت و کشته شد؛ آن‌گاه امام از دست وی رهایی یافت. شایان ذکر است که امام، هلاکت وی را پیش گویی کرده بود.[۲۸] امام هادی علیه السلام پس از عمری محدودیت بدون سازش با ستم‌گران، سرانجام به دستور معتز، مسموم گردید و در سال ۲۵۴ هجری به شهادت رسید و در سامرا در خانه خود به خاک سپرده شد.[۲۹]

حکیمه خاتون در چنین شرایط و جو اختناقی به گونه‌ای تربیت شدند که بعدها بتوانند حافظ بزرگترین اسرار الهی باشند. درباره حکیمه خاتون در این زمان نیز جز مواردی اندک در تاریخ ثبت نشده است. دو روایت در دوران امام هادى علیه السلام درباره ایشان ضبط شده است که گویای مطالب بلندی درباره ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.