پاورپوینت کامل اقرب (اسم الله) ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اقرب (اسم الله) ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اقرب (اسم الله) ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اقرب (اسم الله) ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

این صفحه نیاز به ویرایش دارد

لفظ (الأقرب) در قرآن یازده بار آمده و در دو مورد خدا با آن توصیف شده است. چنان که مى فرماید:

«…وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الوَریدِ».(ق/۱۶)

«ما به انسان از رگ گردن نزدیک تریم».

و در آیه دیگر مى فرماید:

«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلکِنْ لا تُبْصِرُونَ». (واقعه/۸۵)

«ما به محتضر از شما نزدیک تریم و لیکن نمى بینید».

مفسران اقرب بودن خدا را نسبت به انسان، اقربیت از نظر علم و قدرت
صفحه ۱۴۹

گرفته اند، یعنى علم او محیط بر همه موجودات است. قطعاً به انسان از رگ گردن و به محتضر از اطرافیان او نزدیکتر است، در حالى که با توجه به آیات دیگر باید گفت اقربیت او به انسان، اقربیت از نظر ذات ووجود او است; لکن نه به نحو مکانى، بلکه به نحو قیّومى که اجمال آن را در تفسیر هو الأوّل والآخر آوردیم، اکنون نیز به گونه اى توضیح مى دهیم.

در سوره حدید آیه چهارم مى فرماید:«وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»: «با شما است هر کجا باشید».

و درسوره مجادله آیه هفتم مى فرماید:

«…ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَه إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَه إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَلا أَدْنى مِنْ ذلکَ وَ لا أَکْثَر إِلاّهُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَوم القِیامَه إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَىء عَلیم».

«نجواى سه نفر نیست مگر این که خدا چهارمى آنها، و نجواى پنج نفر نیست مگر این که خدا ششمین آنها است، و نه کمتر از این عدد و نه فزون تر از آن، مگر این که خدا با آنها است هر کجا باشند. و در روز قیامت آنان را از آنچه که انجام داده اند با خبر مى سازد، خدا به همه چیز دانا است».

و در آیه دیگر خود را خداى موجود در آسمانها و زمین مى خواند و مى فرماید:«وَ هُوَ اللّهُ فِى السَماواتِ وَ فى الأَرض یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَ جَهْرَکُمْ…». (انعام/۳)

همچنین آیات دیگرى که حاکى از احاطه وجودى و همراهى او با همه چیز است.

علماى اسلام در برابر این آیات به دوگروه تقسیم مى شوند:

۱. اهل حدیث و در پیشاپیش آنان احمد بن حنبل و پیروان او، این گروه در تفسیر این آیات راه تأویل را در پیش گرفته اند، در حالى که تأویل و تصرف
در ظواهر بر خلاف مسلک آنها است و لذا افراد تأویل گر را «جهمى» و «معتزلى» مى نامند، ولى در این جا به خاطر تنگى قافیه این راه را برگزیده اند، و نکته آن این است که آنان خدا را موجودى مستقر در عرش مى دانند، و مى گویند به حکم «الرَّحْمنُ عَلَى العَرْشِ اسْتَوى»(طه/۵)، خدا بر سریر خود و فوق آسمانها مستقرّ است(۱); وقتى این گروه با چنین آیات حاکى از گستردگى وجود است روبرو مى شوند، انگشت تحیر به دندان مى گیرند، زیرا از یک نظر «آیه استوا» آنها را بر استقرار خدا در نقطه خاصى دعوت مى کند، در حالى که این آیات خدا را وجود محیط بر همه اشیا توصیف مى نماید، در این صورت چاره ندیدند، جز این که راه تأویل را برگزینند و بگویند خدا با دانش خود چهارمین نفر آن سه نفر است، و یا با علم خود ششمین نفر آن پنج نفر است، و در حقیقت علم خدا است که چهار نفر را به پنج نفر و پنج نفر را به شش افزایش مى دهد.

وقتى به آیه «وَ هُوَ اللّهُ فى السَّماواتِ وَ فِى الأَرض» مى رسند، مى گویند: «مقصود «إله من فى السماوات و إله من فى الأرض»است، او خداى آنچه که در آسمانها و زمین است، اگر مى گویند جایى خالى از خدا نیست، مقصود علم او است که براى او مکان خاصى نیست».(۲)

خلاصه: چون این گروه «استیلا در عرش» به معنى استقرار بر سریر تصور کرده اند، سرانجام با معارف قرآن بازى کرده، وسخن اهل معرفت را نفهمیده و تصور کرده اند که مقصود از احاطه، احاطه مکانى است آن موقع در صدد اعتراض برآمده و مى گویند در جهان ماده جاهاى آلوده هست که شایسته نیست خدا در آن جاها حضور داشته باشد.
۱ . اشعرى، الابانه، ص ۱۸.

۲ . ابن حنبل، السنه، ص ۳۴، ۳۶، ۳۳، ط قاهره.


و شگفت از شیخ اشعرى است، با این که او چهل سال در دامن معتزله بزرگ شده و از عقاید معتزله پیرامون احاطه قیومى خدا آگاه بود، ولى بسان کسى سخن مى گوید که گویى این مسائل را بو نکرده است و لذا همان سخن احمد بن حنبل را تکرار مى کند که خدا بالاتر و برتر از آن است که در هر مکانى باشد، در حالى که برخى از مکانها جایگاه مناسب خدا نیست.(۱)

۲. عدلیه معتقدند مراد از سعه وجودى خدا، احاطه قیومى است نه احاطه مکانى و در این مورد چنین توضیح مى دهند: نسبت وجود امکانى به واجب، نسبت معنى حرفى به اسمى است،همان طور که معنى حرفى در تحقق و حتى در تصور و دلالت جدا از معنى اسمى نیست; همچنین وجود ممکن در مقام تحقّق جدا از وجود خدا نیست، و عزلت و بینونت مایه نابودى وجود ممکن مى شود، اینک توضیح مطلب:

امکان در وجود، غیر از امکان در ماهیت است و به دیگر سخن: هم وجود با امکان توصیف مى گردد و هم ماهیت، مى گویند وجود ممکن، یا ماهیت ممکن،ولى امکان در وجود معنایى، و امکان در ماهیت معنى دیگرى دارد، هرگاه بگوییم: انسان ماهیت ممکنه است، مقصود این است که در درون او اقتضاى وجود وعدم نیست و نسبت آن به هر دو، یکسان است; در حالى که اگر وجود را به امکان توصیف کنیم، چون موصوف واقعیت خارجى است، دیگر نمى توان گفت نسبت وجود و عدم به آن یکسان است، بلکه مقصود این است که او قائم به غیر و وابسته به او است.

روى این بیان، واقعیت وجود ممکن نسبت به واجب روشن مى گردد، زیرا وجود امکانى فى نفسه یا مستقل است و یا متعلق به غیر; احتمال اول منتفى است چون فرض ما در ممکن است و استقلال نشانه بى نیازى از علت است،
۱ . اشعرى، الابانه، ص ۸۶ ـ۸۷.


بلکه چنین چیزى معلول نخواهد بود; در حالى که وجود امکانى معلول واجب است طبعاً احتمال دوم متعین است; یعنى در درون ذات، متعلق و وابسته به غیر است و چنین موجودى نمى تواند از علت خود منعزل باشد، زیرا چیزى که واقعیت آن تعلق به غیر است، انعزال از علت، نفى واقعیت او است.

ممکن است تصور شود که ممکن در حدّ ذات وابسته نیست و وابستگى بر آن عارض مى گردد، ولى این اندیشه باطل است، زیرا نتیجه آن تبدیل واجب به ممکن و مستقل به غیر مستقل است.

نتیجه این که چنین موجودى که وابستگى جز ذات او است، پیوسته در محضر واجب بوده و جدا از آن نخواهد بود و حضور او مانند حضور مبصرات نزد بیننده نیست، بلکه به نوعى مانند حضور صور ذهنیه در پیشگاه نفس خلاق است و براى چنین موجودى عزلت ممکن نیست، شاید آیه مبارکه ناظر به همین مطلب است:«یا أَیُّ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.