پاورپوینت کامل اسفار اربعه ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسفار اربعه ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسفار اربعه ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسفار اربعه ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ موضوع
۲ مؤلف
۳ نام کتاب، وجه تسمیه
۴ علت و زمان تألیف
۵ ترتیب مطالب
۶ پانویس
۷ منبع
موضوع
این کتاب بزرگترین اثرى است که توسط حکیم متأله محمد بن ابراهیم بن یحیى قوامى مشهور به صدرالدین شیرازى و ملقب به صدرالمتألهین یا ملاصدرا(۹۷۹ ۱۰۵۰ هـ.ق) تألیف شده است و از جهاتى مىتوان آن را مهمترین اثر فلسفى در تاریخ فلسفه اسلامى به شمار آورد.
کتاب اسفار دربرگیرنده امهات مباحث امور عامه و الهیات بالمعنى الاخص و مباحث نفس و معادشناسى است و سالها است که به عنوان یکى از متون مهم آموزشى در حوزههاى فلسفى تدریس مىشود.
مؤلف
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م ۱۰۵۰ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مکتب فلسفى«حکمت متعالیه» است. از اساتید ایشان، شیخ بهاء الدین عاملی، میرداماد و میرفندرسکی می باشند و فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی از معروفترین شاگردان او هستند. مهمترین کتاب او الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه معروف به اسفار است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد.
نام کتاب، وجه تسمیه
این کتاب به نامهاى مختلفى چون الأسفار، الأسفار الأربعه، الحکمه المتعالیه، الحکمه المتعالیه فی الأسفار الأربعه العقلیه، الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه، خوانده شده است.
مؤلف در مقدمه کتاب مىگوید: سمیته بالحکمه المتعالیه فی المسائل الربوبیه[۱] و بنا به بعضى نسخ سمیته بالحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه[۲]
در حاشیه الهیات شفا از آن به الأسفار حاشیه الهیات، چاپ سنگى، ص ۲۵۶ و در تعلیقات بر شرح حکمه الإشراق و عرشیه به الأسفار الأربعه شرح حکمه الإشراق، انتشارات بیدار، ص۴۱، عرشیه ص۲۳۱، در کسر أصنام الجاهلیه به الحکمه المتعالیه الملقب بالأسفار الأربعه کسر الأصنام الجاهلیه، چاپ اول، ص۱۳۱ و ۱۳۲ و در شرح هدایه اثیریه به الحکمه المتعالیه الهدایه الأثیریه، چاپ سنگى، ص۲۵۸ از آن یاد کرده است.
بنابراین نام کتاب الحکمه المتعالیه یا الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه است که به الأسفار یا الأسفار الأربعه شهرت یافته است. اما در الشواهد الربوبیه عبارتى وجود دارد که با آنچه ذکر شد سازگار نیست، در مبحث وجود ذهنى صدرالمتألهین مىگوید.
و اعلم أن لهذه المسأله على هذا الوجه الذی أدرکه الراسخون فی الحکمه مدخلا عظیما فی تحقیق المعادین الجسمانی والروحانی و کثیر من المقاصد الإیمانیه ولهذا بسطنا القول فیها فی الأسفار الأربعه بسطا کثیرا ثم فی الحکمه المتعالیه بسطا متوسطا واقتصرنا هاهنا على هذا القدر إذ فیه کفایه للمستبصر.[۳]
این عبارت صریح است در این که الحکمه المتعالیه غیر از الأسفار الأربعه است و به همین جهت بزرگان حکمت، سعى نمودهاند تا با توجیهات مختلف، رفع تنافى نمایند اما این توجیهات بسیار دور از ذهن و متکلفانه است جز آنچه بعضى از محققان معاصر بیان نمودهاند که منظور از الحکمه المتعالیه رساله المسائل القدسیه است.
هر چند صدرالمتألهین نه در این رساله و نه در جاى دیگرى صریحاً بیان ننموده است که این رساله را حکمت متعالیه نامیده لکن تطبیق عنوان الحکمه المتعالیه که در عبارت الشواهد الربوبیه آمده است و مسلما غیر از کتاب اسفار مىباشد، بر این رساله به دلیل وجود برخى از قرائن و شواهد، دور از تحقیق نیست زیرا اولا عنوان المسائل القدسیه که بر این رساله نهاده شده از مقدمه آن اصطیاد شده است، نه این که آن را صدرالمتألهین بر این رساله نهاده باشد تا در نتیجه عنوان الحکمه المتعالیه قابل تطبیق بر آن نباشد.
ثانیاً صدرالمتألهین مدعى است که آنچه را او در فلسفه با روش برهان و شهود تحصیل نموده است. حکمت متعالیه مىباشد بنابراین شایستهترین اثر او براى این نام اثرى است که تنها دربردارنده آرا و دیدگاههاى خاص صدرالمتألهین در حکمت و فلسفه باشد و این رساله از این ویژگى برخوردار است.
چنانکه در مقدمه آن آمده است فهذه مسائل قدسیه و قواعد ملکوتیه لیست من الفلسفه الجمهوریه ولا من الأبحاث الکلامیه الجدلیه ولا التقلیدات العامیه ولا المکابرات السوفسطائیه، بل إنما هی من الواردات الکشفیه على قلب أقل العباد عند انقطاعه عن الحواس و المواد و انسلاخ نفسه عن البدن العنصری…
قد أوردت تلک المسائل و فرقتها فی کتب عدیده و رسائل بحیث یصعب على الناظر فیها تمییزها و تفصیلها و نقدها… فأردت أن أبینها ملخصه عن الزوائد مجتمعه فی أوراق یسیره و أجزاء غیر کثیره بعبارات موضحه غیر عبیره لیسهل أخذها على المستحقین و یتسیر الانتفاع بها على الطالبین للحق، السالکین إلى جوار الله الملک المطلق.
این رساله متأسفانه ناتمام مانده و تنها مباحث وجود و احکام آن، احکام واجب الوجود به حسب مفهوم و مبحث وجود ذهنى در آن آمده است.
ثالثا صدرالمتألهین در کتاب الشواهد الربوبیه در عبارتى که از او نقل شده ادعا نموده که در مورد نحوه وجود کلیات براى نفس به طریقه الهامى و اشراقى در اسفار به تفصیل و در شواهد به اختصار و در حکمت متعالیه، متوسط بین این دو بحث نمودهایم.
این ادعا با آنچه در رساله المسائل القدسیه در خصوص این بحث آمده است مطابقت دارد ولذا مىتواند شاهد و قرینهاى باشد بر این که الحکمه المتعالیه در عبارت الشواهد الربوبیه همان رساله المسائل القدسیه مىباشد.
در این رساله به کتاب اسفار به عنوان الأسفار الأربعه اشاره شده است اما بر اساس آنچه صدرالمتألهین در مقدمه اسفار و نیز در کسر الأصنام الجاهلیه و برخى دیگر از تألیفاتش بیان نموده، کتاب مشهور به اسفار اربعه را نیز حکمت متعالیه نامیده است.
در نتیجه حکمت متعالیه نام دو اثر از آثار صدرالمتألهین مىباشد با این تفاوت که کتاب اسفار علاوه بر الحکمه المتعالیه به عنوان اسفار، الأسفار الأربعه نیز در تألیفات صدرالمتألهین شهرت یافته است.
بنابراین عنوان الأسفار الأربعه براى این کتاب ناظر به مراحل چهارگانه سیر فکرى در آن است که مطابق است با سفرهاى چهارگانه عرفانى که توضیح آن خواهد آمد.
و اما نامیدن آن به حکمت متعالیه ناظر به معرفت حاصل از روش تلفیقى صدرالمتألهین یعنى بکارگیرى برهان عقلى و شهود عرفانى است که با همین مفهوم پیش از صدرالمتألهین نیز در آثار ابن سینا مشاهده مىشود.
چنانکه در کتاب الإشارات والتنبیهات امکان وجود نفوس ناطقه را براى افلاک که هم مدرک کلیات باشند و هم مدرک جزئیات مطرح مىکند و مىگوید: ثم إن کان ما یلوحه ضرب من النظر مستورا إلا على الراسخین فی الحکمه المتعالیه…
محقق طوسى در شرح آن آورده است إنما جعل هذه المسأله من الحکمه المتعالیه لأن حکمه المشائین حکمه بحثیه صرفه و هذه و أمثالها إنما یتم مع البحث و النظر بالکشف و الذوق.[۴]
صدرالمتألهین نیز آنچه را با استفاده از روش معرفتى خود تحصیل نموده است حکمت متعالیه خوانده و از این جهت این عنوان را براى بزرگترین اثر فلسفى خود برگزیده است.
چنانکه در بحث احتجاج منکرین معاد مىگوید: فالمصیر فی دفع هذه المفاسد والتکلفات البعیده والتمحلات الرکیکه کلها إلى ما تفردنا بتحقیقه و جعله الله نصیبا من الحکمه المتعالیه کسائر نظاره من الفرائد الزاهره التی یحکم بصحتها و یعرف شرف قدرها و نوریتها من بین کلمات أصحاب الأفکار و أرباب الأنظار کل من سلک سبیل الله و کوشف بالأنوار الإلهیه والأسرار…[۵]
علت و زمان تألیف
اندیشه تألیف کتابى جامع که دربردارنده همه مباحث اساسى حکمت و ما بعد الطبیعه از امور عامه و الهیات و علم النفس باشد و علاوه بر نقل و نقد و بررسى آرا و انظار پیشینیان، اسرار و رموزى را که مؤلف در دوران تحقیق و مطالعه به آن دست یافته نیز در برداشته باشد، از همان دورانى که در اصفهان بوده است در ذهن او نقش مىبندد.
چنانکه خود در مقدمه اسفار مىگوید: و إنی لقد صادفت أصدافا علمیه فی بحر الحکمه الزاخره، مدعمه بدعائم البراهین الباهره مشحونه بدرر من نکات فاخره مکنونه فیها لآلئ دقائق زاهره.
و کنت برهه من الزمان أجیل رأیی، أردد قداحی و أوامر نفسی و أنازع سری حدبا على أهل الطلب و من له فی تحقیق الحق أرب فی أن أشق تلک الأصداف السمینه و أستخرج منها دررها الثمینه و أروق بمصفاه الفکر صفاها من کدرها و أنخل بمنخل الطبیعه لبابها عن قشورها و أصنف کتابا جامعا لشتات ما وجدته فی کتب الأقدمین مشتملا على خلاصه أقوال المشائین و نقاوه أذواق أهل الإشراق من الحکماء الرواقیین مع زوائد لم توجد فی کتب أهل الفن من حکماء الأعصار و فرائد لم یجد بها طبع أحد من علماء الأدوار و لم یسمع بمثله دورات السماوات ولم یشاهد شبهه فی عالم الحرکات. اسفار، ج۱، ص۵.
اما در آن زمان شرایط را مساعد نمىبیند و با همه شوق و علاقهاى که به پدید آوردن چنین اثر جامعى دارد تألیف آن را به تأخیر مىاندازد و مىگوید: ولکن العوائق کانت تمنع من المراد و عوادی الأیام تضرب دون بلوغ الغرض بالأسداد، فأقعدتنی الأیام عن القیام و حجبنی الدهر عن الاتصال إلى المرام لما رأیت من معادات الدهر بتربیه الجهله والأرذال و شعشعه نیران الجهاله والضلال، و رثاثه الحال و رکاکه الرجال و قد ابتلینا بجماعه غاربی الفهم تعمش عیونهم عن أنوار الحکمه و أسرارها، تکل بصائرهم کأبصار الخفافیش عن أضواء المعرفه و آثارها یرون التعمق فی الأمور الربانیه والتدبر فی الآیات السبحانیه بدعه و مخالفه أوضاع جماهیر الخلق من الهمج الرعاع ضلاله و خدعه… اسفار، ج۱، ص۵و۶.
در این موقع است که صدرالمتألهین از اصفهان به قم هجرت نموده و در کهک قم منزوى گردیده و از ابناء زمان دورى مىگزیند، فلما رأیت الحال على هذا المنوال… ضربت عن أبناء الزمان صفحا و طویت عنهم کشحا فألجأنی خمود الفطنه و جمود الطبیعه لمعاداه الزمان و عدم مساعده الدوران إلى أن انزویت فی بعض نواحی الدیار واستترت بالخمول والانکسار منقطع الآمال منکسر البال، متوفرا على فرض أؤدیه و تفریط فی جنب الله أسعى فی تلافیه لاعلى درس ألقیه أو تألیف أتصرف فیه… اسفار، ج۱، ص۶.
و در اینجاست که به مجاهدات و ریاضات مشغول گشته و با آماده ساختن باطن براى تابش انوار ملکوت و الهام اسرار لاهوت و ناسوت، اسرار الهى بر او آشکار شده و بیش از آنچه را که به برهان یافته بود به عیان مىبیند و به آنچه تا آن زمان عقول و اندیشهها را به آن راه نبوده راه مىیابد.
فتوجهت توجها غریزیا نحو مسبب الأسباب و تضرعت تضرعا جبلیا إلى مسهل الأمور الصعاب فلما بقیت على هذا الحال من الاستتار والانزواء والخمول والاعتزال زمانا مدیدا و أمدا بعیدا اشتعلت نفسی لطول المجاهدات اشتعالا نوریا والتهب قلبی لکثره الریاضات التهابا قویا ففاضت علیها أنوار الملکوت… و انکشفت لی رموز لم تکن منکشفه هذا الانکشاف من البرهان بل کل ما علمته من قبل بالبرهان، عاینته مع زوائد بالشهود والعیان… اسفار، ج۱، ص۸.
و پس از گذشت زمانى نسبتاً طولانى (و به تعبیر صدرالمتألهین زمان مدید و امد بعید) از شروع دوره انزواى او در کهک قم و شهود اسرار و دقائق معارف الهى، زمان را براى تألیف اثر جامع خود مساعد دیده و به الهام غیبى تألیف این اثر را آغاز مىکند.
فألهمنی الله الإفاضه مما شربنا جرعه للعطاش الطالبین و الإلاحه مما وجدنا لمعه لقلوب السالکین، لیحیى من شرب منه جرعه و یتنور قلب من وجد منه لمعه فبلغ الکتاب أجله و أراد الله تقدیمه و قد کان أجله فأظهره فی الوقت الذی قدره و أبرزه على من له یسره فرأیت إخراجه من القوه إلى الفعل والتکمیل و إبرازه من الخفاء إلى الوجود والتحصیل.
فأعملت فیه فکری و جمعت على ضم شوارده أمری و سألت الله تعالى أن یشد أزری و یحط بکرمه وزری و یشرح لإتمامه صدری فنهضت عزیمتی بعد ما کانت قاعده و هبت همتی غب ما کانت راکده و اهتز الخامد من نشاطی و تموج الجامد من انبساطی و قلت لنفسی هذا أوان الاهتمام والشروع و ذکر أصول ینبسط منها الفروع و… اسفار، ج۱، ص۸و۹.
از مجموع عبارات نقل شده دو مطلب به وضوح معلوم مىگردد.
۱. انگیزه تألیف کتاب عبارت است از احساس نیاز به کتابى جامع و دربرگیرنده آرا و انظار عارفان و متکلمان و حکیمان اعم از مشائیان و اشراقیان و نقد و بررسى آنها و در حقیقت کتابى دربرگیرنده لب لباب اندیشهها و آراء پی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 