پاورپوینت کامل خلیل فراهیدی ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خلیل فراهیدی ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خلیل فراهیدی ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خلیل فراهیدی ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ مذهب خلیل بن احمد
۲ ویژگی های خلیل بن احمد
۳ جامعیت خلیل در علوم و فنون
۴ علوم ابتکارى‌
۵ آثار و تألیفات

۵.۱ کتاب العین:

۶ استادان و شاگردان
۷ وفات
۸ پانویس
۹ منابع

مذهب خلیل بن احمد

خلیل بن احمد، برترین مردم در دانش های ادبی و فضل و زهدش مشهورتر از آن است که بر کسی مخفی ماند. او امامی و شیعه مذهب بوده است.[۱] این را می توان از سخنان زیبا و پرمغزی که خلیل در مقام و منزلت امام علی علیه السلام بیان نموده فهمید:

۱. از وی سوال شد که به چه دلیل علی علیه السلام امام همگان است؟ خلیل پاسخ داد: احتیاج الکل الیه و غناه عن الکل؛ به علت احتیاج همه مردم به آن حضرت و بی نیازی آن بزرگوار از دیگران.[۲]
۲. در مورد فضیلت علی علیه السلام از وی سوال شد. خلیل پاسخ داد: چه می توان گفت در حق کسی که دوستان و دشمنان فضائل وی را مخفی کردند. دوستان از ترس و دشمنان از حسادت. و با همه این ها فضائل و مناقبش شرق و غرب عالم را فراگرفته است.[۳] علامه مامقانی، پس از ذکر این مطلب می گوید: سوگند به جان خودم که این سخن را باید با نور بر رخ حور نوشت.[۴]
۳. یونس بن حبیب می گوید: از خلیل بن احمد سوال کردم: چرا اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گویا همگی فرزند یک مادر هستند و علی علیه السلام فرزند مادری دیگر؟ خلیل پاسخ داد: زیرا آن حضرت را تقدم در اسلام و برتری در عمل و شرف و علاقه به جهاد، از سایرین ممتاز ساخته است.[۵]
۴. ابوزید نحوی انصاری می گوید: از ابن احمد سوال کردم که چرا مردم علی را رها کردند در حالی که آن حضرت در پیشگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان جایگاهی بلند داشت و خدماتش به اسلام بسیار زیاد بود؟ خلیل (در پاسخ گفت): زیرا خداوند او را از دیگران جدا کرده و مردم به اشباه و نظایر خود، متمایل هستند. آیا این شعر را شنیده ای: و کل شکل لشکله آلف × أما تری الفیل یألف الفیلا[۶]؛ هر گروهی به مانند و شبیه خود متمایل است؛ آیا ندیدی فیل را که با فیل الفت و تمایل دارد.

ویژگی های خلیل بن احمد

خلیل بن احمد فراهیدی دارای خصوصیاتی بود که موجب تحسین همگان گردید و آنان در مدح او، لب به سخن گشودند: نضر بن شمیل (از شاگردان خلیل) می گوید: هیچ کس مثل خلیل را ندید حتی خودش.[۷]

سفیان ثوری یا سفیان بن عیینه، (طبق اختلاف در نقل) اظهار می دارد: کسی که دوست دارد نگاه کند به مردی که از طلا و مشک آفریده شده، به خلیل بن احمد نظر کند.[۸] ابوطیب لغوی (متوفای ۳۵۱ ه.ق) بیان داشته است: مانند خلیل، یافت نشد؛ نه قبل از او و نه بعد از او.[۹]

مجموع ویژگی هایی که در مورد دانشور مورد سخن بدان ها دست یافتیم بدین ترتیب است:

۱. تقوا:

جلال الدین سیوطی (متوفای ۹۱۱ ه.ق) ادیب نامی جهان عرب و اسلام می گوید: خلیل بن احمد ضرب المثل تقوا در زمان خود بود؛ چرا که همه مردم بر این باور بودند که بعد از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با تقواتر از وی وجود ندارد. او خیرخواه، متواضع و با عفت بود.[۱۰]

۲. زهد:

با آن که خلیل بصری می توانست اموال زیادی گردآوری نماید در بعضی مواقع حتی یک فلس (پول رایج آن زمان) در بساط نداشت. او با تمام مشقت در نیستان های بصره روزگار می گذراند و این در حالی بود که شاگردانش به وسیله علومی که از وی آموخته بودند توانستند ثروت زیادی جمع آوری نمایند.[۱۱] او در خانه ای که از چوب یا نی ساخته شده بود، زندگی می کرد و تنها راه درآمدش باغی بود که از پدر به ارث برده بود.[۱۲] نکته دیگر در این مورد آن است که پادشاهان و قدرتمندان آرزوی جذب وی را به دستگاه حکومتی خود داشتند تا بر اعتبارشان بیفزایند؛ ولی خلیل، بی اعتنا به همه زخارف دنیوی، زهد و قناعت را پیشه خود کرد.[۱۳]

۳. جهاد:

خلیل بن احمد، در فراسوی تعلیم و تعلم به مبارزه با خصم درون و برون نیز اشتغال داشت به گونه ای که یک سال به حج مشرف می شد و پروانه وار در حریم دوست طواف می کرد و سال بعد به جبهه های جنگ می شتافت و به دفاع از سرزمین های اسلامی می پرداخت.[۱۴]

۴. عقل و درایت:

آورده اند که خلیل بن احمد و عبدالله بن مقفع،[۱۵] علاقه بسیار به ملاقات یکدیگر داشتند تا آن که «عباد بن عباد مهلبی» زمینه این ملاقات را فراهم کرد و آن دو، سه شبانه روز به گفتگو پرداختند و سپس از یکدیگر جدا شدند. آن گاه از خلیل سوال شد: ابن مقفع را چگونه یافتی؟ گفت: مثل او هرگز ندیدم؛ ولی علمش از عقلش بیشتر است. و از ابن مقفع سوال شد: خلیل را چگونه دیدی؟ گفت: مثل او را هرگز ندیدم و عقلش از علمش بیشتر است. و هر دو راست گفتند؛ چرا که عقل خلیل سبب شد بمیرد در حالی که زاهدترین مردم بود و جهل ابن مقفع او را به سرنوشت شومی دچار کرد.[۱۶]

۵. دقت:

نضر بن شمیل می گوید: نزد یونس (از ادیبان عرب) نشسته بودیم که یکی از شاگردانش نزد وی آمد و مسأله ای طرح کرد. وقتی او رفت ما در حالی که از سوالش تعجب کرده بودیم بر وی ایراد علمی گرفتیم. خلیل که در مجلس حاضر و تا آن زمان ساکت بود ما را مخاطب قرار داد و گفت: اگر او این ایراد را بر شما می گرفت چه می گفتید؟ گفتیم: چنین پاسخ می دادیم. و دوباره خلیل چنین گفت: اگر او چنین جواب می داد چه می گفتید؟ گفتیم: چنان پاسخ می دادیم. پیوسته خلیل بر ما اشکال گرفت تا از جواب عاجز ماندیم و همه محکوم شدیم. پس در فکر فرو رفتیم. آن گاه خلیل گفت: برای پاسخ دهنده سزاوار نیست که بعد از پاسخ شروع به فکر کردن نماید و سپس اظهار داشت: من هرگز پاسخ ندادم مگر بعد از آن که تمام جوانب و ایرادات و اعتراضاتی را که ممکن است تصور شود نیز ملاحظه کردم.[۱۷]

۶. نبوغ:

همزمان با خلیل طبیبی می زیست که مبتلایان به نوعی از کم بینی چشم را مداوا می کرد. پس از مدتی آن طبیب از دنیا رفت و دردمندان را با مرض خود، تنها گذارد. خلیل بن احمد که وضع را چنان دید سوال کرد: آیا نسخه ای از وی به جای مانده؟ گفتند: نه. گفت: آیا ظرفی که در آن، دارو را تهیه می کرده وجود دارد؟ گفتند: آری. خلیل درخواست نمود آن ظرف را آوردند و با بوییدن آن ظرف، داروهای بکار برده شده و مقدار آن ها را یکی پس از دیگری نام برد تا پانزده نوع. آن گاه با این پانزده نوع، دارویی تهیه کرد و مبتلایان به آن مرض را معالج نمود. پس از مدتی نسخه ای از آن طبابت پیدا شد و ملاحظه کردند مجموع موجود در نسخه، شانزده مورد بوده و خلیل تنها به یک مورد پی نبرده بود.[۱۸]

۷. حفظ آبروی مسلمان:

وقتی خلیل وارد بصره شد تصمیم گرفت با ابوعمرو بن علا (ادیب بصره) مناظره نماید؛ ولی بعد از ورود در مجلس درس او، سکوت کرد و سپس از آن جا خارج شد. از وی سوال شد: چه چیز تو را از مناظره منع کرد؟ پاسخ داد: نگاه کردم و دیدم ابوعمرو مدت پنجاه سال است که ریاست حوزه درسی بصره را عهده دار است. ترسیدم او از پاسخ گفتن به من عاجز شود و آبروی چندین ساله اش در این شهر از بین برود، بدین جهت سکوت کردم.[۱۹]

۸. گذشت:

خلیل بن احمد از کنار گروهی رد شد و شنید در مذمت وی سخن می گویند؛ اما بدون آن که کدورتی از آنان در دل گیرد اشعاری را زیر لب سرود که مضمون آن ها این است: نفس خود را وادار می نمایم تا از خطای دیگران بگذرد هر چند خطایشان زیاد باشد؛ چرا که تمام مردم یکی از سه گروه هستند: گروه برتر از من، که در این صورت رعایت حق آنان و ادب بر من لازم است. گروه مساوی با من، پس بخشش لغزش آنان موجب برتری من خواهد شد. گروه پایین تر از من که بخشیدن جرم آنان و خوداری از پاسخ، موجب حفظ آبروی من خواهد گردید، هر چند سرزنش کنندگان ملامتم نمایند.[۲۰]

۹. تواضع:

شمس الدین ذهبی (متوفای ۷۴۸ ه.ق) می گوید: خلیل بن احمد، متدین، با تقوا، قانع، متواضع و دارای همتی بلند بود.[۲۱]

ایوب بن متوکل (استاد خلیل) اظهار می دارد: هرگاه خلیل، مطلبی را به کسی تعلیم می نمود هرگز چنین وانمود نمی کرد؛ ولی اگر از کسی چیزی می آموخت، می نمایاند که از او استفاده کرده است.[۲۲] و در موردی دیگر، خلیل را می یابیم که به نظّام (از ادبای عرب) در حالی که طفلی خردسال ولی آثار بزرگی از وی نمایان بود می گوید: احتیاج ما به فراگیری از تو بیشتر است.[۲۳]

در تواضع خلیل، همان بس که با تمام عظمتش چنانچه از وی در مورد مطلبی سوال می شد و او جوابش را نمی دانست، با صراحت تمام می گفت: نمی دانم! علامه طبرسی در «مجمع البیان» نقل می کند: از خلیل بن احمد سوال شد چرا در آیه «حتی إذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون» با این که خطاب به خداوند است ولی صیغه جمع آورده شده؟ گفت: نمی دانم. و مردم از این پاسخ لذت بردند.

جامعیت خلیل در علوم و فنون

یکی از بدیهی ترین مسائل در زنگی علمی وی جامع بودن در دانش های گوناگون است که ارباب تاریخ و یا خودش به آن ها تصریح کرده اند. او خود می گوید: آن قدر علوم در اختیار من است که اگر آن ها را در اختیار همه بگذارم همه مردم در علم یکسان خواهند شد؛ ولی می خواهم که عالمان، مؤونه ای داشته باشند.[۲۴]

دومین دلیل که ما را بر جامعیت علمی او رهنمون می گردد آن است که وی در علم و دانش ضرب المثل بوده است. این مطلب از بسیاری از اشعار عرب و از جمله شعر اسحاق بن ابراهیم موصلی در هجو اصمعی[۲۵] و خالد نجار در هجو توزی[۲۶] برمی آید.

و سخن دیگر آن که توجی (از ادیبان عرب) می گوید: ادیبان تمام نواحی، در مکه گردآمده بودیم و در مورد دانشمندان جهان عرب سخن می راندیم و هر کس در برتری ادیب شهر خود بر سایرین تکلم می کرد؛ تا آن که ذکر خلیل به میان آمد. آن گاه ملاحظه کردیم تمام ادیبان و دانشمندان حاضر در مجلس، او را باتقواترین مردم و کلید دانش ها و به وجود آورنده تحول و دگرگونی در علوم دانستند.[۲۷]

برخی از علوم و فنونی که خلیل بن احمد در آن ها تبحر یافت بدین شرح است:

۱. نحو:

کتابی در ادبیات تازی نمی توان یافت که دست به دامن نظریات خلیل فراهیدی نشده باشد. او استادی بزرگ و سخنش در این فن حجت قلمداد می گردد. ابن معتز (متوفای ۳۱۸ ه.ق) می گوید: خلیل ابن احمد، داناترین مردم در نحو و دیگر علوم و دقتش از همگان بیشتر است. وی استاد همه مردم زمان خود و بدون رقیب محسوب می گردد.[۲۸]

سیرافی، بزرگ ادیب عرب (متوفای ۳۶۸ ه.ق) بیان می دارد: تخصص خلیل در نحو و استخراج مسائل آن به نهایت رسیده بود.[۲۹]

در مهارت خلیل در علم نحو همان بس که او استاد سیبویه، ادیب نامی جهان عرب و اسلام است. جلال الدین سیوطی (متوفای ۹۱۱ ه.ق) در این مورد می گوید: هرگاه سیبویه در کتاب خود ـ الکتاب، که دانشوران، آن را قرآن نحو لقب داده اند ـ اظهار می دارد: «وسألته» یا «قال» بدون آن که گوینده را مشخص نماید، مقصودش خلیل بن احمد است.[۳۰]

۲. لغت:

نه تنها مهارت خلیل در الفاظ عربی بر همگان آشکار است و او را امام اهل لغت می دانند و کتاب «العین» را در همین مورد تألیف کرد، بلکه لغت فارسی را نیز پس از آن که در آستانه اضمحلال و ضایع شدن قرار داشت، مرتب و منظم ساخت و بدین وسیله افتخار عرب بر عجم ـ که می گفتند الفاظ عربی به صورت قانونمند جمع آوری شده ولی لغت عجم بدون ضابطه است ـ را از بین برد.[۳۱]

۳. جدال احسن:

دفاع از مرزهای اعتقادی و باورهای دینی بر عهده عالمان و نگهبانان حوزه دین است. خلیل می گوید: در یکی از سفرها در حالی که باران به شدت می بارید و من بیمناک از صحرا بودم به صومعه راهبی پناه بردم و در زدم. راهب سوال کرد: کیستی؟ گفتم: خلیل بن احمد هستم. گفت: تو همان کسی هستی که مردم او را یگانه در علوم عرب می دانند؟ گفتم: چنین می گویند، و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.