پاورپوینت کامل ابو حمزه ثمالى ۵۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابو حمزه ثمالى ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابو حمزه ثمالى ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابو حمزه ثمالى ۵۶ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ولادت و نسب
۲ فضیلت و دانش
۳ درک محضر امام زین العابدین علیه السلام

۳.۱ زیارت قبر پنهان امام علی

۴ ابوحمزه ثمالى صاحب کرامت
۵ فقیه تیزبین بر کرسى تدریس
۶ دعای ابوحمزه ثمالی
۷ دیگر آثار ابوحمزه

۷.۱ تفسیر ابوحمزه

۸ پانویس
۹ منابع

ولادت و نسب

ثابت بن دینار یکى از چهره‌هاى معروف از اصحاب ائمه اطهار است. او از بزرگان کوفه است که محضر چهار امام معصوم علیهم‌السلام را درک کرده است. کنیه اش ابوحمزه و کنیه پدرش ابوصفیه بوده. شیخ صدوق او را از قبیله طی و تیره بنوثُعَل دانسته و دلیل شهرت ابوحمزه را به ثمالی سکونت وی در محله اقامت قبیله ثُماله از تیره اَزْد ذکر کرده است. [۱]
برخی دیگر معتقدند نسب ثابت بن دینار به شخصی به نام ثماله بن اسلم بن کعب که از قبیله ازد می رسد و به همین دلیل به او ثمالی می گویند[۲]

سال دقیق تولد او معلوم نیست اما از انجا که از زاذان کِنْدی (متوفی ۸۲ق) روایت نقل کرده است، ولادت او پیش از سال ۸۲ق بوده است.[۳] سال وفات او نیز به طور دقیق معلوم نیست اما می توان گفت از آنجا که حسن بن محبوب (۱۴۹-۲۲۴) از او نقل روایت کرده، [۴] تاریخ وفاتش باید بعد از ۱۵۰ باشد.

ابوحمزه سه فرزند داشته است که هر سه در قیام زید بن علی به شهادت رسیده اند [۵]

فضیلت و دانش

ابوحمزه ثمالى محضر ۴ امام بزرگوار را درک کرده و مورد اعتماد و علاقه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام محسوب می‌‌شد.وى در علم حدیث و تفسیر به مراتب عالى دست یافته بود. برخی او را از فقهای کوفه برشمرده اند. [۶]

از امام رضا(ع) درباره ابوحمزه ثمالى روایت شده است:« ابوحمزه فى زمانه کلقمان فى زمانه و ذلک انه خدم اربعه منا على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و برهه من عصر موسى بن جعفر »[۷] ابوحمزه در زمان خود همانند لقمان در زمان خویش بود, زیرا او در خدمت چهار تن از ما بوده است: امام سجاد(ع) امام باقر(ع) امام صادق(ع) و برهه اى از دوره امام کاظم(ع).
در روایت دیگرى آمده است:« ابوحمزه فى زمانه مثل سلمان فى زمانه» [۸] ابوحمزه در زمان خود مانند سلمان در زمانش است.

البته احتمال دارد روایت اول تصحیف شده و نام سلمان به لقمان تغییر کرده باشد. زیرا در آن سخن از همراهی و نزدیکی به اهلبیت است که با ویژگی جناب سلمان همخوانی بیشتری دارد. روایت دوم هم مؤید این نظر است.

نجاشی درباره اش می گوید: او از بهترین یاران امامان و مردان موثق بود که در روایت به قول او اعتماد می کنند. [۹]

همچنین شیخ صدوق می گوید: ابوحمزه ثقه و عادل است او چهار امام را ملاقات کرده است امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم السلام. [۱۰]

درک محضر امام زین العابدین علیه السلام

ابو حمزه اولین بار زمانی که امام سجاد علیه السلام از مدینه به کوفه سفر نمودند ایشان را ملاقات نمود و شیفته ایشان شد. او ماجرای این ملاقات را اینگونه نقل می کند: «جلوى ستون هفتم مسجد کوفه نشسته بودم که از سوى باب کنده مردى وارد شد که من در طول عمر خویش شخصى زیباتر، خوشبوتر، پاکیزه‌تر و خوش‌لباس‌تر از او ندیده بودم. عمامه‌اى بر سر و پیراهنى عربى و قبایى بر تن داشت. کفش‌هاى عربى را از پاى درآورد و در کنار ستون هفتم به نماز ایستاد. تکبیره الاحرام نماز را وقتى ادا کرد، آن چنان جذاب و موثر بود که موهاى بدنم سیخ شد. شیفته نغمه زیبا و لهجه دلرباى وى شدم. نزدیکتر شدم تا کلماتش را بهتر بشنوم. چهار رکعت نماز خواند با رکوع و سجود کامل و عالى. بعد از سلام نماز، شروع به دعا کرد: «الهى ان کان قد عصیتک، فانى قد اطعتک فى احب الاشیأ الیک الاقرار بوحدانیتک…».[۱۱]

بعد از این که از دعا فارغ شد، از مسجد بیرون رفت. من با اشتیاق تمام به دنبال وى به راه افتادم تا این که به مناخ (محل نگهدارى شتران در کنار شهر) کوفه رسیدیم. در آن جا غلامی ‌‌بود که شتر این مرد با عظمت را محافظت می‌‌کرد. از غلام پرسیدم: این مرد کیست؟ جواب داد: آیا از شمائل و سیماى نورانى‌اش او را نشناختى؟ او حضرت زین العابدین، على بن الحسین علیه السلام است.

وقتى آقا را شناختم، خود را به قدم‌هاى مبارکش انداختم و خواستم پاهایش را ببوسم. حضرت با دست‌هاى مطهر خویش مرا از زمین بلند کرد و فرمود: نه! اى ابا حمزه! سجده مخصوص خداوند عزیز و جلال است. عرض کردم: اى فرزند رسول الله! براى چه به این جا تشریف آورده‌اید؟ فرمود: براى آن چه که دیدى! اگر مردم می‌‌دانستند که نماز خواندن در مسجد کوفه چه فضیلتى دارد، مثل کودکان چهار دست و پا به سوى آن می‌‌شتافتند.

زیارت قبر پنهان امام علی

امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه فرمود: «آیا دوست دارى قبر جدم، على ابن ابى طالب علیه السلام را زیارت کنى؟» با شنیدن این پیشنهاد، شادى در چهره ابوحمزه موج زد و آن قدر خوشحال شد که سر از پا نمی‌‌شناخت. وى با این که در کوفه و نزدیک نجف بود، قبر امام على علیه السلام را نمی‌‌شناخت و همچنین تا آن لحظه ـ به علت موانعى ـ موفق به زیارت امام سجاد علیه السلام نشده بود. او که مدت‌ها انتظار وصال محضر یار را داشت، چنین فرصتى را غنیمت شمرد و با کمال میل، همراهى با امام علیه السلام را قبول کرد و در رکاب پیشواى چهارم شیعیان به راه افتاد. ابوحمزه در طول راه از خرمن معارف آن حضرت بهره برد، تا این که به مرقد شریف امیرالمومنین علیه السلام رسیدند. امام سجاد علیه السلام محل دفن مولاى متقیان را ـ که تا آن زمان مخفى بود ـ به ابوحمزه نشان داد و فرمود: «این قبر جدم، على بن ابى طالب علیه السلام است».[۱۲]

ابوحمزه می‌‌گوید: «وقتى چشمانم به آن جا افتاد، بقعه‌اى سفید دیدم که نور از آن می‌‌درخشید. امام چهارم علیه السلام از شتر پیاده شده و گونه‌هاى مبارک را بر خاک قبر گذاشت؛ سپس شروع به خواندن زیارت کرد: «السلام على اسم الله الرضى و نور وجهه المضیىء…»

ابوحمزه می‌‌گوید: بعد از زیارت، امام سجاد علیه السلام به مدینه تشریف برد و من هم به کوفه بازگشتم. ابوحمزه پس از آن، بارها همراه شمارى از فقیهان شیعه به زیارت قبر حضرت امام على علیه السلام رفت. وى در این سفرها معارف اهل بیت علیه السلام؛ فقه، تفسیر و حدیث را به همسفران خود تعلیم می‌‌داد.[۱۳]

ابوحمزه ثمالى صاحب کرامت

ابوحمزه در اثر مناجات‌هاى عارفانه، نغمه‌هاى شبانه، عبادت‌هاى عاشقانه، اطاعت خالق یگانه و شاگردى مکتب ائمه علیهم‌السلام صاحب کرامت شد. ابوحمزه می‌‌گوید: «یکى از فرزندانم در اثر حادثه‌اى مصدوم شد و استخوان‌هاى دستش شکست. او را نزد یحیى بن عبدالله مجبر (معروف‌ترین شکسته بند عصر) بردم. او بعد از معاینه دقیق، گفت: استخوان‌هاى دست این کودک به شدت آسیب دیده و شکستگى سختى برداشته است. باید صبر کنى تا وسائل معالجه را فراهم کنم. مدت معالجه طولانى خواهد بود».

او به دنبال کار خود رفت و من همچنان با ناراحتى در اتاق منتظر بودم. در آن هنگام حال رقت بار طفل، که در اثر شدت درد به خود می‌‌پیچید، مرا دگرگون کرد و حالم منقلب شد. در همین موقع به یاد دعایى که از مولایم، امام سیدالساجدین علیه السلام آموخته بودم، افتادم. با یک حالت معنوى، دست کودک را گرفتم و با تضرع آن دعا را خواندم و از خداوند متعال، بهبودى و شفاى فرزندم را خواستار شدم. همان لحظه به اذن پروردگار متعال، فرزندم صحت و سلامتى خود را بازیافت و من شکر الهى را به جا آوردم.

یحیى مجبر همراه وسایل درمان بازگشت و دست کودک را گرفت تا علاج کند. با شگفتى گفت: این که سالم است! شاید دست دیگرش شکسته است. شکسته‌بند دست دیگر طفل را به دقت نگاه کرد و اثر شکستگى را در آن نیافت. مات و مبهوت گفت: «سبحان الله! چند لحظه قبل، من دست این بچه را دیدم، استخوان‌هایش به شدت شکسته بود؟! آرى، از شما شیعیان چنین جادوهایى تعجب ندارد! ابوحمزه به او گفت: واى بر تو! این جادو و سحر نیست.

شفاى دست پسرم در اثر دعاى جانبخشى است که امام عارفان، على بن الحسین علیه السلام به من آموخته است. ابوحمزه می‌‌گوید: یحیى از من درخواست کرد که آن دعا را به وى یاد بدهم. گفتم: «شگفت انگیزتر از این حادثه، اظهار این درخواست است. بعد از آن سوء ادب، کلمات خلاف مروت و کردار زشت؛ من نمی‌‌توانم اسرار خفیه و امانت‌هاى الهى را به تو بسپارم».

ابوحمزه می‌‌گوید: «روزى این حکایت را براى امام صادق علیه السلام نقل کردم. آن حضرت فرمود: اى ابوحمزه! دعاى تو با رضایت خداوند موافق بود که در کمتر از یک لحظه، دعایت را مستجاب کرد».

حمران ابن اعین (راوى خبر) می‌‌گو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.