فایل کامل و عالی پاورپوینت دیمه‌کاری در متون کهن فارسی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 فایل کامل و عالی پاورپوینت دیمه‌کاری در متون کهن فارسی دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی فایل کامل و عالی پاورپوینت دیمه‌کاری در متون کهن فارسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل کامل و عالی پاورپوینت دیمه‌کاری در متون کهن فارسی :

سرزمین ایران، به مفهوم جغرافیایی بسی پهناور قدیم آن در ادوار کهن، با تنوعِ شرایط اقلیمی و آب و هوایی، کشت و کارِ آبی و دیم برخی محصولات، مخصوصاً «غلات» و «زیره» و غیر آن، از دوران باستان تا کنون، همواره معمول بوده است. برزگران هر یک از نواحی تجاربی در طول زمان کسب کرده و به نسل‌های بعدی انتقال داده‌اند.

سرسخن

سرزمین ایران، به مفهوم جغرافیایی بسی پهناور قدیم آن در ادوار کهن، با تنوعِ شرایط اقلیمی و آب و هوایی، کشت و کارِ آبی و دیم برخی محصولات، مخصوصاً «غلات» و «زیره» و غیر آن، از دوران باستان تا کنون، همواره معمول بوده است. برزگران هر یک از نواحی تجاربی در طول زمان کسب کرده و به نسل‌های بعدی انتقال داده‌اند. در برخی از نواحی این سرزمین با توجه به شرایط اقلیمی و میزان آب و حاصلخیزی زمین و ترکیب خاک، نوع کشت تغییر می‌کرده است. زان سو در اکثر نواحی خشک و نیمه بیابانی این سرزمین، کشاورزان همواره چشم به آسمان و انتظار بارش برف یا باران داشته‌اند. آنان سال‌های خوب از نظر بارندگی را اصطلاحاً «فراخ سال» و سال‌های کم باران را «تنگ سال» می‌گفته‌اند. معمولاً تنگ سال (خشک سالی) در ادوار گذشته منجر به قحطی و از پای درآمدن بسیاری از دام‌ها و گاه خیلی انسان‌ها می‌شده است. با مطالعه و جستجو در متون کهن فارسی برای هر یک از «زمین‌های خوب و بد» و نیز «تنگ سال» و «فراخ سال»، شواهدی توان یافت. در این مقاله ابتدا مطلبی کوتاه ذیل «نکاتی شگفت و شنیدنی» آمده است؛ در پی آن به تعریف و شرحی مختصر دربار زمین‌های خوب و بد، و ارائه شواهدی از مضامین «فراخ سال» و «تنگ سال» نقل شده است. سپس به شرح تعاریف و اوصاف واژگان فارسی «دیم» و «دیمه» و گویشی «للمی» و معادل عربی آن «بَخس» و «بَخسی» در متون کهن فارسی پرداخته است.

فرصت مغتنمی است که: ماه مهر، سرآغاز سال زراعی جدید را به برزگران به‌ویژه دیمه‌کاران تبریک عرض کرده و از درگاه ایزد یکتا آرزوی سالی پربرکت (فراخ‌سال) برای آنان و همه ایرانیان آرزو کند (ابریشمی).

نکاتی شگفت و شنیدنی

نکته جالب و شنیدنی آنکه، این هیچمدان با مطالعه و پژوهش در منابع لغت عربی فارسی و فرهنگ‌های مختلف فارسی ادوار گذشته تا قرن ۱۱ هجری، دریافتم که: واژگان فارسی «دیم» و «دیمه»، به معنی کشت با آب باران، بدون آبیاری، مدخل گرفته نشده و در تعریف دیگر واژگان نیز نیامده است. شگفتی دیگر آنکه در منابع و متون کهن فارسی ادوار گذشته نیز کمتر ذکری از واژگان مورد بحث شده است. به احتمال قوی نخستین بار خواجه رشید‌الدین فضل‌الله همدانی (در قرن هفتم) از واژگان «دیم» و «دیمه» یاد کرده است، پس از آن نیز در هیچ کدام از منابع و متون کهن فارسی تا قرن ۱۰ هجری نیامده است. همه نویسندگان و دانشمندان ایرانی صاحب آثار فارسیِ ادوار قدیم، هر جا که برحسب اقتضا، از کشت با آب باران و بدون آبیاری یاد کرده، لغت عربی «بَخس» را به کار برده‌اند. نکته شگفت دیگر آنکه واژگان «دیم» و «دیمی» در بین کشورهای فارسی‌ زبان افغانستان و تاجیکستان شناخته شده نیست و اصلاً تداول ندارد؛ و به جای آن واژه گویشی «لَلَمی» مصطلح است، گفتنی شگفت دیگر آنکه، مرحوم دهخدا در لغت‌نامه گاهی شاهدی از فلاحت‌نامه، که نسخه خطی آن را در اختیار داشته، نقل کرده است. این هیچمدان در تألیف مباحث این مقاله به این نکته شگفت پی برده که فلاحت‌نامهموصوف نسخه‌ای بی‌نام و نشان از آثار و احیاء تألیف خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در قرن هفتم است.

مشخصاتی از زمین‌های خوب و بد

دانشمندی ناشناخته بسیاردان، حدود ۹۰۰ سال پیش (نیمه دوم قرن ۶)، کتابی با مطالب جالب و مفیدِ دایره المعارف‌گونه، در وجه سؤال و جوابی، با عنوان یواقیت العلوم و دراری النجوم (یاقوت‌های علوم و درّهای نجوم) به فارسی تألیف کرده است. عناوین مدخل‌ها، و مطالبِ مباحث گوناگون این کتاب، به راستی در بردارنده گوهرها و درّهای گرانبها از دانش‌های ادوار کهن است؛ این مطالب طی پرسش‌های علمی و عملی، براساس اقوال گذشتگان و گاه تجارب نویسنده بیان شده است. از آن جمله ذیل «فنِّ بیست و ششم در علم فلاحت» پرسش‌‌ها و پاسخ‌هایی در باب دانش‌های کشاورزی و موضوعاتی مربوط به آن آمده که با این گفته آغاز شده است: «بدان فلاحت برزیگری بُوَد و به درخت نشاندن بُوَد». و نخستین پرسش با این شرح و تعریف آمده است: مسئله ۱: نشان زمین‌های نیک کشت را، و نشان زمین‌های بد چیست؟

جواب: «قال الله تعالی: و فی الارض قِطع و متجاورات » گفت: در زمین پاره‌هاست در جوار یکدیگر اشارت به اختلاف تربت‌ [: خاک] ها است. گفته‌اند: نشان بهترین زمین‌ها آن است که تربتش سیاه بود [که] هم باران‌ها [و آب]های بسیار احتمال [کند] و هم به آب اندک پسندیده شود. پس زمین باشد که گِل او سرخ بود و زمینی که آب‌ها و سیل‌ها برو رفته بود تا مدتی درو آب ایستاده، و آنگاه خشک گشته؛ پس زمینی که گِل آن با سرخی زند هم بد نبود اما زمینی که گِل آن سخت سپید بود یا شوره بود یا گیاه‌های آن خرد بود و یا گیاه‌های غریب در وی رسته باشد و یا سنگستان بود، در آن هیچ چیز نبود. و چون خواهند که اصلاح زمین‌های شوره کنند در وقتی که باران آمده باشد، کاه بر وی بریزند، آن گاه [با شیارکردن] به گاو باز گردانند، تا کاه در زمین پوشیده شود. پس سرگین [کود حیوانی یا مستراحی] درو ریزند و تخم‌ها بکارند که بیخش دوردر نشود، چون جو و عدس و نخود، نیک گردد.

تنگ سال و فراخ سال

مرحوم دهخدا (علی‌اکبر، وفات ۱۷ اسفند ۱۳۳۴)، در لغت‌نامه به نقل از آنندراج این تعریف را نقل کرده است: «فراخ سال. سالی که در آن غلات و اجناس پیدا شود»، و در پی آن در یادداشت خود افزوده است «مقابل تنگ سال» و با استناد به نوروزنامه منسوب به حکیم عمر خیام نیشابوری (وفات ۵۱۷) شاهدی آورده است (لغت‌نامه) [نوروزنامه، ص ۴۱]:

… و نیکی و بدی سال اندر «جو» پدید آید، که چون جو راست برآید و همواره دلیل کند که آن سال «فراخ سال» بود و چون پیچید ناهموار برآید «تنگ سال» بوَد.

دهخدا این تعریف را نیز نقل کرده و شاهدی نیز از ترجم فارسی تاریخ قم (از متن عربی آن تألیف ۳۷۸، در سال ۸۰۵) نقل کرده است: «فراخ سالی. مقابل تنگ سالی و قحط سالی. فراخ سال: قحط سالی به فراخ سالی مبدل گشت به برکت وجود دانیال

( لغت‌نامه، ترجم تاریخ قم، ص ۲۹۶). دهخدا این تعریف را هم آورده است: »تنگ سال. سال قحط و امساک باران» (آنندراج و غیاث اللغات)؛ سال قحط و کمیاب (ناظم الاطباء)؛ و در یادداشت خود افزوده است: جَدب، مقابل فراخ سال، سالی که کِشت کم آمده باشد: «وگر نامدی داشتند به فال / که ناچار برخاستی تنگ سال» (گرشاسب‌نامه)؛ و در پی آن همان مطلب نوروزنامه را نقل کرده، و پس از آن بیتی از بوستان سعدی و شاهدی از تاریخ قم آورده است: «زمستان درویش در تنگ سال / چه سهل است پیش خداوند مال»؛ «و از فروختن آن غله منع کرده‌اند و در قحط سال‌ها و تنگ‌ سال‌ها تا غایت که مردم از بی قوتی به جان رسیده‌اند». (لغت‌نامه؛ تاریخ قم، ص ۶۴). شیخ احمد جام نامقی، در مفتاح النجات (تألیف ۵۲۲)، مضامین و مثال‌هایی از «تنگ سال» و «فراخ سال» دارد. از باب نمونه در تبیین علم آموزی نوشته است:

مثال علمای این روزگارِ امروز با این قوم همچون مثل مردی است که در تنگ سال بسیار خروار بار دارد در انبار و می‌فروشد… اگر چه به بها می‌فروشد، هر که می‌خرد و می‌خورد سیر می‌گردد و جان به کنار می‌آرد… اما آن مرد که خروار بار [در انبار] دارد، اگر در پیمودن و در بها سِتُدَن خیانت می‌کند… پس همچنان که نه در فراخ سال و نه در تنگ سال بی‌نان نتوان بود، که مرد هلاک شود، همچنین مرد مسلمان به هیچ حال بی‌علم نتواند بود. لابد [ناچار] علم بباید آموخت در جمل مقامات [جایگاه‌های اجتماعی]؛ همچمنان که تا مردم را حیات است از نان چاره نیست، همچنین تا مرد را ایمان است از علم چاره نیست.

محمدبن منور میهنی، در اسرار التوحید (تألیف حدود ۵۵۷)، مضمونی از «تنگ سال» در حکایتی از مقامات ابوسعید ابوالخیر (عارف نامدار ایرانی، وفات ۴۴۰) در نیشابور یاد کرده است:

حکایت. بوبکر مکرم گفت: کیایی [عالم دین] بود در نیشابور پیوسته بر شیخ [ابوسعید ابوالخیر] احتساب [امر به معروف و نهی از منکر] کردی. یک روز شیخ را سَفَطی [سبدی] عود آورده بودند و هزار دینار زر، شیخ، حسن مؤدب را گفت: «صوفیان زیره‌وایی [آش زیره] و حلوایی ساز». و سنت شیخ چنان بودی که هر که شیخ را چیزی آوردی، بیشتر آن بودی که هم در پیش وی خرج فرمودی و به حضور او به کار بردندی. شیخ بفرمود تا آن سفظ عود به یک‌بار بر آتش نهادند. بوی عظیم برخاست. شیخ می‌گفت: «تا همسایگان ما را از این نصیبی بود». آن عود بر آتش نهادند و سفره‌ای عظیم نیکو بنهادند با چندان تکلف و بوی عظیم برخاست. این «کیا» در آمد، تا بر شیخ احتساب کند؛ گفت: در چنین وقتی و «تنگ سال» و سختی که بینی این چه اسراف است؟ چون به نزدیک تخت شیخ رسید…

دیم و دیمه کاری در متون فارسی

به احتمال زیاد قدیم‌ترین تعریف از کشت با آب باران از آن کاتب خوارزمی (ابوعبدالله محمدبن احمد، وفات ۳۸۳) دانشمند ایرانی، در کتابی دایره المعارف گونه مفاتیح العلوم به عربی بوده که ترجمه آن به این شرح است:

بَخس: زراعتی است که به امید باران می‌کارند و هرگز آبیاری نمی‌شود.

بَخسی [زراعت دیم]: یعنی هر کشته‌ای است که تنها باران آن را مشروب می‌کند.

ابن بلخی در فارس‌نامه (تألیف حدود ۵۱۰)، ضمن شرح خلاصه‌ای از تاریخ ایران و تعاریف و اوصافی از سرزمین فارس، مخصوصاً نواحی کوهستانی (قهستان) فوق‌العاده گرمسیر «خشت و کمارج»، گاهی اشاره به «دیم» و «دیمه کاری» در وجه معادل عربی آن «بَخس» در برخی از نواحی این سرزمین دارد، نمونه‌هایی از نوشته او است:

ماندستان بیابانی است سی فرسنگ در سی فرسنگ. در آن دیه‌ها و نواحی است مانند ایراهستان و بر ساحل دریا افتاده است، وریعی [محصولی] دارد چنانکِ از یک من تخم هزار من دخل باشد و همه بخَس [دیم] است و جز باران آب هیچ آبی دیگر نبود؛ و مصنع [آب انبار] کرده‌اند که مردم آب از آن خورند.

خشت و کمارج دو شهرک‌اند در میان قهستانِ گرمسیر به غایت؛ و درختان خرما بسیار باشد، اما هیچ میوه دیگر نباشد؛ و آب روان دارد اما گرم و ناخوش باشد، و غله آنجا بعضی بخس است و بعضی باریاب [کشت آبی]…

کازرون و نواحی آن … آب آنجا که خورند همه از چاه خورند، هیچ آب روان نیست، جز سه کاریز؛ و همه غله ایشان بخس باشد و اعتماد بر باران دارند. و حومه کازرون خراب است، اما ضیاع [آب و مِلک] آبادان بسیار دارد…

ظهیری سمرقندی (محمدبن علی بن محمد، نیمه دوم قرن۶ و نیمه اول قرن ۷) در سندبادنامه داستان‌های دلنشین و خواندنی با مطالبی جالب و پندهای آموزنده دارد. وی در شرح داستان دو کبک نر و ماده که در کوهی مشرف بر گلزار و سبزه‌زاری زیبا آشیانه گرفتند؛ و از نشاط و سرور «این دو کبک با یکدیگر عیشی مهنّا و وصالی مهیا داشتند» سخن گفته است… اتفاق را:

سالی امساک [بازایستادن] باران‌ها پدید آمد، و برق و نم از هوای خشک باز ایستاد، ینابیع [چشمه‌ها] را یبوست ظاهر شد، و مرابیع [باران‌های بهاری] را خشکی غالب آمد، بیت: «تا رفت چنانکِ فتنه را خواب از چشم / این بحر هزار چشمه را آب از چشم». بر عالم قحط و حدَب [خشکسالی] استیلا آورد و بر جهان نحوس و بوس مستولی شد؛ حبوب و لبوب [دانه‌ها و مغزها] نضج و نما یافت، و انواع ارتفاعات در مراتع و مزارع بخس [دیم] نقصان پذیرفت. کبک نر با ماده گفت: شرط عاقل و فرزانه آن بُوَد که مایحتاج اوقات زمستان، در ایام تابستان مهیا کند…

رشیدالدین فضل الله همدانی، رجل سیاسی و دانشمند بسیاردان (وفات ۷۱۸) برای نخستین بار، در آثار و احیاء در پی تعریفی کوتاه از «دیم» و «دیمه» شرحی دربار تفاوت غل دیم و آبی آورده است:

غله که بی‌آب کارند در بعضی ولایات به پارسی «دیم» گویند و در آذربایجان «دیمه» گویند. و آرد آن سفیدتر و به قوّت‌تر باشد و لایق رشته و تتماج [نوعی آش] باشد؛ و نان که با آن بپزند نیکوتر باشد و نان آن زیاده حاصل شود، تا به حدی بود که از ده من آرد هجده من یا بیست من نان حاصل شود. و آنچه آب خورده باشد بسیار کمتر از این حاصل شود. و غله که با آب کارند دغل [ناخالصی] آن زیاد بود. چه انواع علف در آن بازدید [پدید] آید و آرد آن را قوت کمتر بود.

حمدالله مستوفی جغرافیادان ومورخ و ادیب، در نزهه القلوب (تألیف ۷۴۰)، ضمن شرحی از مختصات و اوصافی از وطن مألوف خود، سرزمین قزوین، به باغستان‌های بسیار و هندوانه و خربزه‌کاری و آبیاری (سقی) با سیل و آب باران اشاره کرده است:

هوایش معتدل است و آبش از قنوات است؛ و درو [دراو] باغستان‌ها بسیار است، و هر سال یک نوبت به وقت «آبخیز» [جریان آب‌ها و سیلاب‌های بارندگی‌های بهاری] سقی کنند. انگور و بادام و فستق بسیار از او حاصل شود؛ بعد از سقی سیل خربزه و هندوانه بکارند بی آنکه آب دیگر یابد بَرِ نیکو دهد.

قاسم بن یوسف هروی با تبار روستایی اهل خراسان ، ارشاد الزراعه (تألیف ۹۲۱) در دوران سلطنت شاه اسماعیل صفوی (سال‌های ۹۰۵-۹۳۰) در هرات تألیف کرده، که از شهرهای آباد و عمده آن دوران ایران محسوب می‌شده است. وی شرح مفصلی در باب کشت و کار گندم دارد. از آن جمله نکاتی درباره کشت گندم آبی یادآور شده، از آن جمله است:

… در هر چند روز که محل آب دادن شود آب دهند؛ و چون در [مرحل] شیره پر کردن [سرآغاز دانه بستن خوشه] شود قاعده آن است که در شب آب دهند که فاید تمام دارد؛ و در روزی که هوا گرم باشد آب ندهند که [دانه] گندم خوشیده [خشکیده] و باریک می‌شود… دیگر ملاحظه نمایند که در محلی که باد باشد آب ندهند که چون گندم پرزور باشد بیندازد و نقصان پیدا کند و دانه نبندد.

همو، طی شرح چگونگی کشت و کار گندم یادآور شده است «… پس در علم دهقنت آبیاری را از لوازم باید دانست، خصوصاً در خاک آب دادن»؛ و در پی کشت و کار گندم آبی، به شرح شیوه دیمه یا دیم کاری پرداخته و به جای «دیم» و «دیمه» واژ فارسی گویشی عجیبِ «دیمچه» را آورده است:

دیمچه کاشتن آن است که به قرار جریب [حدود ۱۰۰۰ متر مربع] پنج من [حدود ۱۵ کیلوگرم] بذر می‌شود، و بذر آن [دیمی] علی حده است. آنچه در میزان [پاییز] زراعت شود زمین آن را در بهار شدیار [شیار] نموده (گذراند)، که چون محل [موقع کاشت] شود بر روی شدیار بذر نموده، رانده مال نمایند [ماله بکشند[. و آنچه در جدی [دی[ و دلو [بهمن] زراعت می‌شود زمین آن را رانده بذر نمایند، و نوبت دیگر مع [با] بذر رانند [ماله بکشند] و [هنگام] رسیدن آن، در گرمسیر باشد بیستم سرطان

[

تیر]، و سردسیر که کوهپایه است پانزدهم اسد[مرداد] است.

ابوطاهر خواجه سمرقندی در رساله سمریّه (تألیف ۱۲۵۱) واژگان فارسی «دیم» و «دیمه» و نیز واژه گویشی «للمی» و معادل عربی آن «بَخس» را نیاورده است. اما در شرح «عرصه اراضی سمرقند» از جمله نوشته است:

قلعه ش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.