پاورپوینت کامل آیا آیین «بودائى» دین الاهی است؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
6 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا آیین «بودائى» دین الاهی است؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا آیین «بودائى» دین الاهی است؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا آیین «بودائى» دین الاهی است؟ ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

برخی می‌گویند بودا پیامبر الاهی بود، و هسته‏هاى اولی آیین او از وحى نشأت گرفته است، اگر چه بعداً دچار تحریفى عظیم شد. این نظریه به دو دلیل درخور پذیرش است:

  1. توجه به آموزه‏هاى بودیسم کهن: کارکردى که تاریخ به او نسبت می‌دهد، کارکردى پیامبرگونه است. بوداى بیدار شده، بیدارى و آگاهى و رستگارى مردم را از نخستین اهداف خود بر می‌شمارد. این رستگارى تنها در سای کسب فضایل اخلاقى و تحصیل معرفت به دست می‌آید. در بودیسم کهن خردگریزى و گرایش به سحر و جادو و جن‏گیرى و راندن شیاطین و ریاضت‏هاى عجیب و غریب جایى نداشت. او با زندگى “شگ روس” یا “گاو روس” هندى زمان خویش می‌‏ستیزد و بر خلاف نظر رایج هندویزم آن زمان، چنین کارهایى را باعث گریز از معرفت می‌دانست نه تحصیل آن.

رویکرد او به مسائل اساسى هستى، مبدأ و معاد کاملاً دینى است، نه عرفانى و فلسفى. او همواره دربار حقیقت امورى؛ مانند روح، خدا و خلقت، سکوت پیشه می‌کرد و معارف فلسفى و عقلى را از بار یافتن به حقیقت این امور ناتوان و به خوبى می‌دانست که قوم لرزان عقل و پاى چوبین استدلال، از ساحتى که فراچنگ “شهود” است، می‌گریزد! برخى عبارات کتاب مقدس بوداییان، شکّى باقى نمی‌گذارد که کتاب آنها – گر چه در دام تحریف افتاده – ریشه در وحى و توحید دارد.

  1. در داستان “بُلوهر و یُوذاسِف” که به عنوان یک حدیث، نخستین بار در کتاب روایى کمال الدین آورده شده، “یوذاسف” از پیامبران الاهی معرفى می‌‏شود. شواهدى در دست است که “یوذاسف” و “بودا” بر هم انطباق دارند.

آنچه گفته شد دربار بودیسم کهن بود، اما بودیزمى که بعدها شکل گرفت، به خدایى بودا معتقد شد و بر پرستش او دل سپرد. بودیزم کنونى نمادى از خردگریزى و اعتقاد به سحر و جادو، تناسخ و آکنده از امور مبهم و پیچیده و سردرگم است. “ما صوریاداس، سخن‌گو و مؤسس آیین بوداى غرب، بودیزم کنونى را، آیینى بودن خدا معرفى می‌‏کند که در آن تجرب انسانى رهگذرى است براى یافتن حقیقت.[i]


[۱]. ر. ک: داس، سوریا، بیدارى بوداى درون، کرباسیان، ملیحه، ص ۱۵۹ و ۲۵۹، تهران، نشر مرداد، ۱۳۷۹.

پاسخ تفصیلی

نظریه: “بودا دینى الاهی به ارمغان آورده است”.

دلیل: ۱. ماهیت آموزه‏هاى بودیسم کهن،

  1. داستان “بلوهر و یوذاسف” و تطبیق آن بر “بودا”،

دلیل اوّل ماهیت بودیسم کهن

ألف) ماهیت بودیسم کهن: ماهیت بودیسم کهن بسیار روشن و بی‌نیاز از هرگونه تغییر و واشکافى فلسفى و عادلانه و بدون معمّاهاى رازگونه بود. آفریدن راز و رمزها و پیچیده گویی‌‏هاى فلسفى و عرفانى، دست ساخته‏هاى بوداییان بعدى است.[۱] بودیسم عبارت از بیدار ساختن و آگاهى مردم بوده است. پای نخست این دین بر از بین بردن رنج و ناآرامى فردى و اجتماعى و آرامش درون و برون استوار شده است.[۲]

یکى از عناصر مهّم دین، سادگى آن است به گونه‏اى که مفاهیم آن به آسانى در دست‌رس همگان قرار گیرد. بدون تردید نمی‌‏توان پذیرفت ظاهر یک دین انباشته از مفاهیم نامفهوم پیچیده و سردرگم باشد، و در عین حال عموم انسان‏ها مخاطب آن واقع شوند. تصور این‌که یک عارف وحدت نگر یا یک فیلسوف عقل محور، دینى عام، گسترده و همه فهم به ارمغان آورد، بسیار دور از ذهن است؛ زیرا مفاهیمى که در این دو روش به کار می‌رود، در فهم همگان نمی‌‏گنجد.

از همین‌روى آورندگان ادیان وحیانى تعالیم خود را به روش عرفانى یا فلسفى بیان نکرده‏اند، بلکه به گونه‏اى در وادى معرفت قوم نهاده‏اند که فطرت و ظرفیت عموم انسان‏ها پذیراى آن باشد.

البته سخن یاد شده به معناى سطحی بودن ادیان الاهی نیست. در تمام ادیان معارف بلند و فرازمندى نهفته است، اما سخن در این است که ژرفناکى و عمق با بی‌سروته گویى نیست.

بودیسم کهن به گونه‏اى بنیادى از پاسخ به پرسش‏هاى فلسفى تا آن‌جا که مستقیماً با راه رستگارى بستگى نداشته باشد، گریزان بود. بودا در برابر سؤالات متافیزیکى سکوت بر می‌گزید و در موارد کمى که مجبور به پاسخ می‌‏شد باز، نمود نمی‌‏کرد که هستى روح و چگونگى رستگار شدن را نمی‌‏توان واشکافى کرد.[۳]

این‌گونه برخورد با مسائل متافیزیکى همان برخوردى است که از یک دین الاهی انتظار می‌‏رود. پیامبر اسلام(ص) در پاسخ به مسائل متافیزیکى از قبیل روح چنین رویکردى داشتند.[۴]

به نظر شما آیا ابزار آگاهى انسان، می‌‏تواند با مفاهیمى که هیچ‌گاه فراچنگ آن نمی‌‏آید روبرو شود؟ مسائل (متافیزیکى) یک‌سره غیر مادی‌‏اند و احساسات ما، تنها اجسام مادى و حدّ اکثر شبکه الکترون – پروتون آنها را می‌‏بیند و درک می‌‏کند! پس خردمندى شما بر رویکرد بودیسم کهن در مورد مسائل متافیزیکى مُهر تأیید می‌‏گذارد.

بودیسم کهن بر این اعتقاد بود که مشکل حقیقى انسان در مباحث فلسفى و عقلى وهم آلود نیست، بلکه در ادراکات و تمایلات او خلاصه می‌‏شود و باید روش عملى پیش گرفت تا بر خواسته‏ها و شهوت‏ها غلبه یافت و گاه با چیرگى بر این شهوت‏ها، آدمى صفاى تمام پیدا می‌‏کند و خورشید وجودش نور می‌‏افشاند.[۵]

چنین رویکردى در آموزه‏هاى دین اسلام نیز وجود دارد. آن‌جا که از پیراستن جان از غیر خدا و جریان حکمت از قلب به زبان سخن به میان می‌‏آورد.[۶]

خلاصه آن‌که با توجه به معیارهاى ذیل، می‌‏توان بودیسم اولیه را دینى الاهی نامید:

  1. مبدأ معنوى و فرامادگى بودیزم،[۷]
  2. وجود عباراتى در کتاب مقدس دال بر توحید حقیقى بوداییان،[۸]
  3. سیر روحانى بودا از عالم کثرت(عالم مادّى) به عالم وحدت و بیرون آمدن از عالم وحدت براى دست‌گیرى از انسان‏ها،[۹]
  4. اعتقاد به ناممکن بودن شناخت ذات خدا،[۱۰]
  5. اعتقاد به ناپایدارى جهان،[۱۱]
  6. اعتقاد به وجود عنصر روحانى در انسان،[۱۲]
  7. اعتقاد به این‌که با مرگ جسم، انسان فانى نمی‌‏شود،[۱۳] و روح تجدید حیات پیدا می‌‏کند.[۱۴]
  8. اعتقاد به این‌که انسان پس از مرگ جسم مادى، در قالب جسم مثالى به حبات خود ادامه می‌‏دهد.[۱۵]

ب) آموزه‏هاى اعتقادى بودیسم نخستین

  1. خدا در بودیزم: بودا هرگز از ذات خدا سخن به میان نیاورد و آن‌را جوال نگاه اندیشه خویش قرار نداد؛ زیرا پى بردن به کنه ذات خداوند را ناممکن می‌دانست.[۱۶] در بسیارى از روایات اسلامى که از جانب امامان شیعه به دست ما رسیده است، از تفکر و تکلم پیرامون ذات الاهی ممانعت به عمل آمده است.[۱۷] بودیزم کنونى کشف و مکاشفه خالقِ عالم را خواهان است، نه اثبات و استدلال آن‌را.[۱۸]

این آموزه ریشه در تعالیم بوداى کهن دارد؛ زیرا بودا پاى چوبین استدلال را ناتوان‌تر از آن می‌‏دانست که بر عرض فرازمند جهان فرامادى قدم گذارد. ما معتقدیم که عقل اجاز اندیشیدن در عالم فرامادى دارد، اما حاصل این اندیشه که در قالب عرفان نظرى و فلسفه جلوه‏گر می‌‏شود یک چیز است: می‌‏دانم که از عالم غیر مادى هیچ نمی‌‏دانم. آرى! بار یافتن به فضاى مجردات تنها از راه مجرد شدن و تهى گشتن از تعلقات عالم ماده امکان می‌‏پذیرد و این مای اشتراک تعالیم اسلام – آخرین دین مقبول الاهی – و آموزه‏هاى بودیزم کهن است.

در پاره‏اى از عبارات کتاب مقدس بودیزم کنونى داریم:

“من برهما هستم. من خدایى عظیم و والامقام هستم. من خود زاده نشده‏ام و مخلوق نیستم. من جهان را خلق کرده‏ام. من خداوندگار جهانم. من می‌‏توانم خلق کنم، تغییر و تحول به وجود آورم و زندگى ببخشم من پدر و سرور همه چیز هستم”.[۱۹] این عبارات صداى دلنشین آیاتِ سور توحید را در ذهن آدمى طنین انداز می‌‏کند.

بر اساس برخى دیگر از تعابیر نیروانا (فعال ما یشاء؛ یعنى آن‌که هر چه می‌‏خواهد انجام می‌‏دهد) موجودى است سرمدى، ثابت، قدیم، بدون زمان، نامیرا و به دنیا نامده، عین خیر، واحد، و تنها کمال ممکن و دست نایافتنى در حیات ما است.[۲۰]

با توجه به آن‌که بوداى موسّسِ بودیسم کهن، بر خلاف آنچه در بودیسم کنونى مطرح است، هیچ‌گاه خود را خداى مطلق و موجودى نامحدود نمی‌‏دانست، و به خداى انسان گون سرنوشت‏ساز نیز اعتقاد نداشت.[۲۱] از سوى دیگر تمام پدیده‏هاى جهان را گذرا، فانى و متغیر بر می‌‏شمرد،[۲۲] می‌‏توان نتیجه گرفت اوصاف یاد شده در مورد “برهما” و “نیروانا” تنها بر خداى واحد قابل انطباق است، خدایى که در حیط هیچ اندیشه‏اى نمی‌‏گنجد و از هرگونه بستر مادى و محدودیت همگانى روى بر می‌‏تابد.

  1. جهان در بودیزم

بوداى کهن به گونه‏اى دنیا را مدّ نظر قرار می‌‏دهد که ارمغانى جز هدایت و درست‌کارى انسان به بار نیاورد. از نگاه او جهان حقیقتى است ناپایدار و گذرا که پى جویى آن رنج می‌‏آفریند و آرامش می‌‏زداید، چنین حقیقتى شایسته دل بستن نیست![۲۳]

امام جعفر صادق(ع) ناپایدارى جهان را چنین تصویر می‌‏کند: “… وَ اِن کانت الدّنیا فانیهً فالطمأنینه الیها لماذا”؟؛[۲۴] اگر دنیا فانى و گذرا است، پس دل بستن به آن چرا؟!  امام حسن مجتبى(ع) به گونه‏اى دیگر حقیقت دنیا را آشکار می‌‏سازد: “…اِنّ الدّنیا دارُ بلاءٍ وَ فِتنهٍ و کلُّ ما فیها الى زوال”؛[۲۵] دنیا جایگاه سختی‌‏ها و امتحانات است و هر چه که دنیوى است فنا پذیر است.

  1. انسان در بودیزم

 بوداى کهن به وجود عنصر روحانى در انسان تأکید می‌‏ورزد. انسان با مرگ جسم نابود نمی‌‏شود، بلکه در قالب جسم جدیدى (مثالى، ملکوتى) به حیات خویش ادامه می‌‏دهد.[۲۶]

بودا به راهنما (انسان کامل و بیدار یعنى پیامبر) و پیروى از او اعتقاد داشت، ولى به این نیز معتقد بود که راه کمال را باید خود پیمود.[۲۷] پس انسان مسالکى را که با پیروى از راهنما در مسیر تکامل قدم نهاده است، آن‌گاه که بر شهوات غلبه یافت، همچون چراغى از خود نور می‌‏افشاند و صفاى تمام پیدا می‌‏کند.[۲۸]

اعتقاد به عنصر فرامادى در وجود انسان و حیات آن پس از مرگ، نیز باور به لزوم راهنما و انسان کامل براى هدایت انسان، و هم‌چنین ضرورت سلوک اختیارى انسان براى کسب کمال از مسلمّات دین اسلام است.

با سیر اجمالى که در آموزه‏هاى بودیزم کهن داشتیم، این حدس که بودیزم کنونى در وحى ریشه دارد، بیشتر جان می‌‏گیرد و عمیق‏تر مورد توجه واقع می‌‏شود.

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.