پاورپوینت کامل از نظر قرآن بیماری دل چه معنایی دارد و چرا خدا بر آن می‌افزاید؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از نظر قرآن بیماری دل چه معنایی دارد و چرا خدا بر آن می‌افزاید؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از نظر قرآن بیماری دل چه معنایی دارد و چرا خدا بر آن می‌افزاید؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از نظر قرآن بیماری دل چه معنایی دارد و چرا خدا بر آن می‌افزاید؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

مرض و بیماری دل، عبارت است از این‌که قلب دچار نوعى تردید و اضطراب شود که مسئله ایمان به خدا و اطمینان نسبت به آیات او را کِدِر و ناصاف کند و ایمان در آن قلب آمیخته با شرک شود.
خداوند متعال انسان را موجودی آزاد و با اراده و اختیار خلق کرده یعنی تکامل انسان از طریق انتخاب و اراده به دست می‌آید. بنابر این، اگر افرادی مانند منافقین با اراده و انتخاب خود مسیر ضلالت و گمراهی را انتخاب کنند معنا ندارد خداوند آنها را بالإجبار هدایت کند؛ زیرا؛ اولاً: خلاف حکمت الهی در خلقت انسان است. ثانیاً: هدایت جبری و بدون اراده ارزشی ندارد.

پاسخ تفصیلی

خدای تعالی در قرآن کریم درباره «دل بیمار» و آثار آن می‌فرماید:
«در دل‌هاى آنان (منافقان) یک نوع بیمارى است خداوند بر بیمارى آنان افزوده و به خاطر دروغ‌هایى که می‌گفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست».[۱]
«(ولى) کسانى که در دل‌هایشان بیمارى است را می‌بینى که در (دوستى با یهودیان و مسیحیان)، بر یکدیگر پیشى می‌گیرند، و می‌گویند: می‌ترسیم حادثه‌اى براى ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!) شاید خداوند پیروزى یا حادثه دیگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پیش آورده و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند».[۲]
«آن گاه منافقان و کسانى که قلبشان مریض بود (و دلى ناباور داشتند) گفتند: وعده خدا و پیامبرش براى ما جز نیرنگ و فریب نبود».[۳]
جمله «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» به طور اجمال دلالت دارد بر این‌که دل انسان‌ها در خطر نوعى بیمارى قرار دارد و قهراً وقتى براى چیزى حالت بیمارى تصوّر شود حالت سلامتى هم دارد؛ چون صحت و مرض در مقابل هم هستند، تا یکى از آن دو فرض نداشته باشد طرف دیگر نیز فرض ندارد.[۴]
در قرآن کریم هرجا که سخن از بیماری دل‌ها آمده، احوال آن دل‌هاى مریض و بیمار و آثار آن نیز بیان شده است و امورى ذکر شده که دلالت دارد بر این‌که آن دل‌ها استقامت فطرى خود را از دست داده، از راه میانه منحرف شده‌اند.[۵] همان‌طور که در آیات ذکر شده می‌بینیم.
به‌طور کلی؛ مرض و بیماری دل، عبارت است از این‌که قلب دچار نوعى تردید و اضطراب شود که مسئله ایمان به خدا و اطمینان نسبت به آیات او را کِدِر و ناصاف کند و ایمان در آن قلب آمیخته با شرک شود.[۶] لذا می‌بینیم که در مرحله خُلق و خوى؛ احوالى و اخلاقى متناسب با کفر بر آن عارض می‌شود و در مرحله عمل کارهایى از آن سر می‌زند که متناسب با کفر به خدا و آیات او است. به دیگر سخن؛ آنچه از عرف و اصطلاح قرآن کریم استنباط می­شود آن است که مرض قلب عبارت است از:
شک و تردیدى که بر درک آدمى نسبت به آنچه مربوط به خداى تعالى و آیات اوست چیره می‌شود و نمی‌گذارد قلب با آن معارف که همان عقائد دینى است جوش بخورد و انسانی که مبتلاى به آن شک و تردید است، قلب او نسبت به خدا و آیاتش بسته است.[۷]
همچنین گفته‌اند: بیماری‌هاى دل همان عقده‌هاى روانى است که در صفات پَست همچون حسد، کینه‌توزى، خویشتن بزرگ­بینى، نومیدى، ریاست دوستى و جدل به‌ناحق درباره خدا ظاهر می‌شود. امّا سختى دل همان است که از تراکم آثار گناهان بر دل حاصل می‌شود، و بر اثر آن حق را نمی‌پذیرد و از تهدیدها و هشدارها نمی‌ترسد و از سرنوشت تبهکاران عبرت نمی‌گیرد و از نشانه‌هاى خدا در آفاق سودى نمی‌جوید. [۸]
قلانسی نسفی در «المرشد» گوید: «خواجه حکیم را پرسیدند که دل بیمار را علامت چه بود؟ گفت: آن‌که از طاعت مولى -عزّ و جلّ- حلاوت نیابد و به اندک رنجى که به وى رسد، بنالد، هم‌چنان‌که کسى را تن بیمار شود و از خوردن مزه نیابد و به اندک رنج که به وى رسد بنالد».[۹]
در مقابل، سلامتى قلب و صحت آن؛ یعنی این‌که قلب در جایی مستقر شود و قرار گیرد که خلقتش در همان‌جا بوده است. به عبارت دیگر؛ عبارت است از این‌که قلب راه میانه را از دست ندهد و برگشت این حالت به خلوص قلب در توحید خداى سبحان و اعتماد کردن به او و بریدن از هر چیز دیگرى است که هواى نفس به سوى آن کشش دارد.[۱۰] این نکته از آیه شریفه «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»[۱۱] به چشم می‌خورد.
بیماردلان؛ کسانی‌اند که ایمانشان ضعیف است، همان‌هایى که دل‌هایشان به پَر کاهى می‌ماند که هر لحظه دستخوش نسیم‌ها گشته، به این سو و آن سو کشیده می‌شود.[۱۲]
اصولاً خداى سبحان در قرآن کریم، بیماری قلب را در حد و اندازه بیماری‌های جسمانى دانسته که به تدریج شدت می‌یابد و اگر به معالجه‌اش نپردازند مزمن می‌شود و در پایان کار، بیمار را به هلاکت می‌کشاند و شدت یافتنش به جهت ناپرهیزى کردن است و این‌که بیمارى را با چیزهایى که براى مریض ضرر دارد و طبع مریض را بیشتر تحریک می‌کند، بیشتر کند و این زیاد شدن بیماری به وسیله ارتکاب گناهان است که خداى تعالى درباره‌اش فرموده: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً».[۱۳]
و نیز فرموده: «و امّا آنها که در دل‌هایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان افزوده و از دنیا رفتند در حالى که کافر بودند. آیا آنها نمی‌بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش می‌شوند؟! باز توبه نمی‌کنند، و متذکّر هم نمی‌گردند».[۱۴]
و نیز در یک بیانى عمومى می‌فرماید: «سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن‌را به مسخره گرفتند!».[۱۵]
چه زیباست سخن امام على(ع) که فرمود: «براى دل‌ها، هیچ دردى دردناک‌تر از گناه نیست».[۱۶]
امام صادق(ع) به نقل از امام باقر(ع)؛ معصیت را عامل زیر و رو شدن اساس وضعیت سالم دل می‌شمرد و می‌فرماید: «هیچ چیز مانند گناه، تباه کننده دل نیست. دل سراغ گناه می‌رود و دچار معصیت می‌شود؛ همواره دست به گریبان با آن است، تا آن‌که گناه بر او چیره شود و دل را زیر و رو می‌سازد».[۱۷]
خداى تعالى همان‌طور که خصوصیات و آثار دل بیمار را بیان فرموده، براى علاج آن بیمارى نیز در قرآن راه‌حل پیشنهاد کرده است، از آن جمله در بیانى عام و کلى فرموده:
«کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می‌کند».[۱۸]
«کسى که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت براى خداست سخنان پاکیزه به سوى او صعود می‌کند، و عمل صالح را بالا می‌برد».[۱۹]
بنابر این، کسى که دچار بیماری قلب است اگر بخواهد خود را مداوا و بیمارى خود را بر طرف سازد باید به سوى خداى عزّ و جلّ توبه کند و توبه عبارت است از ایمان به او و تذکّر به افکار شایسته و اعمال صالح،[۲۰] هم‌چنان‌که در آیه‌ای درباره کسانی که در صدد علاج دل خود نیستند فرمود: «ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ»؛[۲۱] باز توبه نمی‌کنند، و متذکّر هم نمی‌گردند!
خداوند متعال انسان را موجودی آزاد و با اراده و اختیار خلق کرده یعنی تکامل انسان از طریق انتخاب و اراده به دست می‌آید؛ بنابر این، اگر افرادی مانند منافقین با اراده و انتخاب خود مسیر ضلالت و گمراهی را انتخاب کنند معنا ندارد خداوند آنها را بالاجبار هدایت کند؛ زیرا؛ اولاً: خلاف حکمت الهی در خلقت انسان است. ثانیاً: هدایت جبری و بدون اراده ارزشی ندارد.
توضیح این که خداوند متعال به همه بندگان خود مهربان است و تمام مقدمات هدایت و سعادت را برای آنان فراهم کرده است اما استفاده از این مقدمات و رسیدن به هدایت و سعادت را در اختیار انسان ها قرار داده است تا هرکس بخواهد یا اراده خود مسیر هدایت را انتخاب کند و هر کس بخواهد به مسیر ضلالت و گمراهی برود. در حقیقت سلامت و بیماری روحی هر فرد در اختیار خود اوست این که قرآن فرموده است: «در قلوب منافقین بیماری وجود دارد و خداوند بر مرض آنها می‌افزاید»، مراد این است که آنان از اختیاری که خداوند به آنها عطا کرده بود تا مسیر هدایت را انتخاب کند سوء استفاده کردند و مسیر ضلالت را برگزیدند، خود را از نعمت هدایت ها و نصایح پیامبران الهی محروم کردند. سنت خداوند چنین است که در همان مسیر نفاقی که خود انتخاب کرده‌اند روز بروز بیشتر سقوط کنند.[۲۲] به عبارت دیگر، سنت و قانون الهی این است همان‌طوری هرکس بیماری جسمی داشته باشد و در صدد مداوای خویش بر نیاید روز بروز بر شدت مرض او افزوده خواهد شد در مورد انحرافات و بیماری‌های روحی و روانی نیز این قانون الهی صادق است و عدم علاج آن با توبه و برگشت، سبب عمیق‌تر شدن آن می‌شود؛ و چون این یک قانون و سنت الهی است از آن جهت به خداوند نسبت داده شده است. بنابراین، این آیه هیچ منافاتی با لطف و مهربانی خداوند ندارد؛ زیرا افراد منحرف و منافق با اختیار خود دستورات الهی را زیر پا مگذارند و در مسیر نفاق قرار می‌گیرند و خود را از لطف، مهربانی و هدایت‌های الهی محروم می‌سازند.


[۱]. بقره، ۱۰: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یکْذِبُونَ».

[۲]. مائده، ۵۲: «فَتَرَى الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یسارِعُونَ فیهِمْ یقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَهٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یأْتِی بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ».

[۳]. احزاب، ۱۲: «وَ إِذْ یقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً».

[۴]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۵، ص ۳۷۷، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۵]. همان.

[۶]. همان.

[۷]. همان، ص ۳۷۸.

[۸]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ‏۸، ص ۱۰۰، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

[۹]. قلانسى نسفى، عبد الله بن محمد، ارشاد در معرفت و وعظ و اخلاق (المرشد )، ص ۴۵، میراث مکتوب، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.