پاورپوینت کامل واژههای تعقّل، تفکّر و تدبّر را تعریف کنید و وجه تمایز آنها چیست؟ و آیا این هر سه از عملکرد روح است و یا استقلال دارند؟ ۲۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل واژههای تعقّل، تفکّر و تدبّر را تعریف کنید و وجه تمایز آنها چیست؟ و آیا این هر سه از عملکرد روح است و یا استقلال دارند؟ ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل واژههای تعقّل، تفکّر و تدبّر را تعریف کنید و وجه تمایز آنها چیست؟ و آیا این هر سه از عملکرد روح است و یا استقلال دارند؟ ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل واژههای تعقّل، تفکّر و تدبّر را تعریف کنید و وجه تمایز آنها چیست؟ و آیا این هر سه از عملکرد روح است و یا استقلال دارند؟ ۲۹ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
الف. مفهوم شناسی
۱. به گفته راغب اصفهانی؛ «فکر»، نیرویی است که «علم» را به سوی «معلوم» میبرد. و «تفکّر» کوشش و جولان نیروی فکر به اقتضاى عقل و خرد است. این نیرو ویژهی انسان است و در حیوان نیست. تفکّر یا اندیشه تنها در چیزى است که ممکن باشد صورتى از آن در خاطر و قلب انسان حاصل شود.[۱]
به دیگر سخن؛ حقیقت تفکّر و اندیشیدن مرکب از دو حرکت است: حرکتی به سوی مقدمات هر مطلب، سپس حرکتی از آن مقدمات به سوی نتیجه، مجموعه این دو حرکت که سبب شناخت و معرفت اشیا است «فکر» نام دارد.[۲]
۲. «عقل» به نیرویی می گویند که آمادهی پذیرش علم است. همچنین به علمی که به وسیله آن به دست آید.[۳] همچنین «عقال» به معنای طنابی است که بر پای شتر میبندند تا حرکت نکند،[۴] و «عاقل»؛ یعنی کسی که نفس خود را حبس کند، و نگذارد که هواها به او سرایت نماید.[۵] از آنجا که نیروی عقل انسان را از کارهای ناهنجار باز میدارد، به آن عقل گفته میشود. اگر در روایات آمده است: «الْعَقْلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ» … «ما خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً اکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَ الْعَقْلِ»، مراد از آن همان نیروى فهم و درک و معرفت انسانى است؛[۶] به همین جهت ادراکی که انسان دل به آن میبندد و چیزی را با آن درک میکند، نیز عقل نامیده میشود.
علامه طباطبایی(ره) میگوید: خدای متعال در قرآن، عقل را به نیرویى تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهرهمند شود، و به وسیله آن راه را به سوى حقایق معارف و اعمال صالح پیدا نموده و در پیش گیرد.[۷]
۳. «تدبّر» در اصل از ماده «دبر» به معناى پشت سر و عاقبت چیزى است.[۸] بنابر این، تدبّر؛ یعنى بررسى نتایج و عواقب و کار مىباشد. تفاوت آن با «تفکر»، این است که تفکر مربوط به بررسى علل و خصوصیات یک موجود است: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»؛[۹] این داستانها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند! اما «تدبر» مربوط به بررسى عواقب و نتایج آن است.[۱۰] لذا تدبر آن است که انسان با توجه به عواقب و نتیجه، در کارها میاندیشد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً»؛[۱۱] آیا دربارهی قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند.
ب. تعقل، تفکر و تدبر از عملکرد روح
باید به این نکته توجه داشت که حقیقت انسان همان روح، قلب و نفس ناطقهی او است و تعبیرات مختلفی؛ مانند روح، قلب و نفس ناطقه، همگی به حقیقت و معنای واحدی اشاره دارند که عبارت است از: بُعد مجرّد انسان. با این تفاوت که وقتی این واژگان با هم و در کنار هم استعمال میشوند هر یک به شأن خاصی از بُعد مجرد و حقیقت آدمی اشاره میکنند و هنگامی که تک تک به کار برده میشوند به همان حقیقت واحد اشاره دارند.[۱۲]
به عنوان نمونه، از آنجایی که روح؛ منبع اندیشه، و ادراک در زندگی است، به آن عقل میگویند. آدمی با عقل؛ تعقّل، تفکّر و تدبّر میکند، اما همهی اینها بر میگردد به روح و در اصل از عملکردهای آن است، و استقلال اینها به معنای مقابلیت با روح نیست، بلکه به تناسب وظیفه خویش از شئون روح الاهی آدمی است.
[۱]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۴۳، ماده «فکر»، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق.
[۲]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج ۳ ،ص ۴۴۴، ماده «فکر»، کتابفروشى مرتضوى، تهران، ۱۳۷۵ ش.
[۳]. المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۷۷.
[۴]. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ۱، ص ۱۵۹، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
[۵]. همان، ج ۵، ص ۴۲۵.
[۶]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ۵، ص ۲۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ ش.
[۷]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۲۵۰، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۸]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۸، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۹]. اعراف، ۱۷۶.
[۱۰]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۲۸، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۱۱]. نساء، ۸۲.
[۱۲]. ر.ک: نمایههای «رابطهی میان نفس، روح، جان، عقل، ذهن و فطرت»، سؤال ۲۳۳۲؛ «روح چهار گانه در انسان»، سؤال ۴۱۵۳.
پرسش های مرتبط
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 