پاورپوینت کامل انسان چقدر می تواند در تعیین جایگاه انسانهای دیگر دخیل باشد؟ و چگونه می توان جایگاه خلافت الاهی را به هم نشان داد؟ و چطور می توان سمیع و بصیر بود؟ ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انسان چقدر می تواند در تعیین جایگاه انسانهای دیگر دخیل باشد؟ و چگونه می توان جایگاه خلافت الاهی را به هم نشان داد؟ و چطور می توان سمیع و بصیر بود؟ ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسان چقدر می تواند در تعیین جایگاه انسانهای دیگر دخیل باشد؟ و چگونه می توان جایگاه خلافت الاهی را به هم نشان داد؟ و چطور می توان سمیع و بصیر بود؟ ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انسان چقدر می تواند در تعیین جایگاه انسانهای دیگر دخیل باشد؟ و چگونه می توان جایگاه خلافت الاهی را به هم نشان داد؟ و چطور می توان سمیع و بصیر بود؟ ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
هر انسان به نوبه خود در عالم هستی تاثیر و تاثراتی دارد که بسته به وسع و گستره وجودی هر فرد فرق می کند. انسان هر قدر در عالم هستی از سعه وجودی بیشتری برخوردار باشد می تواند در عالم موثرتر باشد تا جایی که مثل انبیاء و اولیاء خاص الهی که عالمی را با عظمت خود دستخوش تغییرات اساسی می کند.
هر انسان به همان اندازه که راه حقیقت پیموده و به مقام حقیقی انسان که همان مقام خلیفه اللهی است دست یافته خود نمایشگر جایگاه خلافت است و نیاز به نشاندادن این جایگاه نیست.
سمیع و بصیر از اوصاف تشکیکی و دارای مراتب است؛ درجه پایین که همان شنیدن و دیدن ظاهری باشد، مشترک میان انسان و حیوان است و هر انسان سالم دارای آن است؛ اما مرتبه اعلی که همان علم به تمام مسموعات و مبصرات باشد، از اوصاف الهی است.
پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:
۱. هر انسان به نوبه خود در عالم هستی تاثیر و تاثراتی دارد که بسته به وسع و گستره وجودی هر فرد فرق می کند. انسان هر قدر در عالم هستی از سعه وجودی بیشتری برخوردار باشد می تواند در عالم موثرتر باشد تا جایی که مثل انبیاء و اولیاء خاص الهی که عالمی را با عظمت خود دستخوش تغییرات اساسی می کند. بنا بر این هر کس بسته به تلاش و سعیی که در جهت اصلاح خود و تزکیه نفس کرده و مقاماتی که در این راه نائل شده می تواند موثر در عالم یا در انسانهای دیگر باشد و نمی شود به قول مطلق تعیین کرد که فلان شخص چقدر در تعیین جایگاه دیگران دخیل است ولی با وجود تمام این تاثیر و تاثرات هیچگاه این تاثیرات موجب سلب اختیار انسان نمی شود و تنها زمینه ای برای اختیار انسان فراهم می کند و شما هم هر قدر در سیر وسلوک الی الله پیش روی کنید در هدایت و جهت دهی انسانهای دیگر تاثیر گذار خواهید بود، ولی به هر حال هر کس خودش جایگاه خود را تعیین می کند و برای همین مسئول اعمال و جایگاه خود در پیشگاه خداوند متعال است و تاثیرات فقط در حد اعداد و فراهم آوردن زمینه و روشنگری است و این خود هر فرد است که جایگاه خود را تعیین می کند با حسن اختیار یا با سوء اختیار و برای همین است که مسئولیت اعمالش به عهده خودش است.
البته باید توجه داشت که جایگاه عند ملیک مقتدر به فرمایش اهل معرفت جایگاه ویژه ای است که هر انسانی به آن جایگاه راه نمی یابد و این جایگاه مختص کسانی است که به مقامات عالی سیر سلوک دست یافته و از تعلقات دنیوی دست کشیده اند
[۱]
بنابر این نسبت دادن عمومی این جایگاه، بصورت عمومی به انسانها صحیح نیست .
۲.
هر انسان به همان اندازه که راه حقیقت راه پیموده و به مقام حقیقی انسان که همان مقام خلیفه اللهی است دست یافته، خود نمایشگر جایگاه خلافت است و نیاز به نشاندادن این جایگاه نیست بلکه هر کس به انسان کامل بنگرد در حقیقت به جایگاه خلیفه الهی نظر کرده و نشان دادن جایگاه خلیفه الهی در گرو اتصاف به این مقام است. گفتنی است که در احادیث اهل بیت مجالست و همنشینی با کسانی توصیه شده که دیدار با آنان موجب متذکر شدن خداوند می شود
[۲]
؛ و این از آن روست که چنین کسانی خلیفه اویند و دیدار خلیفه موجب یاد مستخلف عنه یعنی خداوند متعال می شود.
در توضیح بیشتر مقام خلیفه اللهی می گوییم:
خلیفه و خلافت از ریشه «خلف» به معنای پشت سر، گرفته شده و به معنای جانشینی است. جانشینی گاه در امور حسی است مانند «و او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد»
[۳]
، گاه در امور اعتباری نظیر «ای داود ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم؛ پس بین مردم به حق قضاوت کن»
[۴]
و گاه در امور حقیقی مانند خلافت حضرت آدم که در آیه سی ام بقره مطرح شده است.
[۵]
در باطن واژه خلافت و جانشینی، این معنا نهفته است که خلافت ظهور مستخلفعنه در خلیفه است و خلیفه کسی است که هویت او وابسته به مستخلف عنه است و جدای از او معنا و حقیقتی برایش نیست. از این رو اگر ذرّهای، غیر یا خود را نشان داد و کاری غیر از فعل او انجام داد، دیگر خلیفه نیست.
خداوند، استعداد خلیفه شدن خود را با دمیدن روح خود در انسان به ودیعت نهاد؛ چنانکه از آیه «و نفخت فیه من روحی»
[۶]
استفاده می شود و علاوه در آیه «انّی جاعل…
[۷]
» صریحاً از خلافت «آدم» سخن به میان آمده است. البته از آنجا که اولاً: در آن آیه جعل خلافت به صورت جمله اسمیه بیان شده و جمله اسمیه دال بر استمرار جعل خلافت است، پس خلافت منحصر در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 