پاورپوینت کامل از دیدگاه منابع اسلامی، میان هوش و عقل چه رابطه‌ای وجود دارد؟ آیا با هم تفاوت دارند یا خیر؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از دیدگاه منابع اسلامی، میان هوش و عقل چه رابطه‌ای وجود دارد؟ آیا با هم تفاوت دارند یا خیر؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از دیدگاه منابع اسلامی، میان هوش و عقل چه رابطه‌ای وجود دارد؟ آیا با هم تفاوت دارند یا خیر؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از دیدگاه منابع اسلامی، میان هوش و عقل چه رابطه‌ای وجود دارد؟ آیا با هم تفاوت دارند یا خیر؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

«هوش» در فارسی و فرهنگ محاوره عمومی؛ به معنای زیرکی، آگاهی، شعور، عقل، فهم و فراست است.
به نظر می‌رسد آنچه روانشناسان درباره هوش گفته‌اند و نیز معانی لغوی و عرفی‌ای که فارسی‌زبانان از هوش می‌فهمند؛ در روایات، به نیرویی به نام «عقل» نسبت داده شده است. امّا باید گفت؛ میان عقل و هوش تفاوت‏هایى وجود دارد که اجمالاً عقل، علاوه بر توانایی در یادگیری، توانایی ارتباط با دیگران، سازگاری با محیط و نظایر آن، از توانایی‌های دیگری؛ مانند استنتاج جهان‌بینی و ایدئولوژی، ارتباط با ماوراء ماده نیز برخوردار است. بر این اساس، در متون اسلامی، آثار وجودی عقل را می‌توان فراتر از هوش دانست.

پاسخ تفصیلی

عقل و هوش از عالی‌ترین استعدادهاى ذهنى ـ شناختى انسان هستند که او را از دیگر موجودات جدا می‌کند. در پرتو این دو استعداد، سایر استعدادهاى انسان جهت گرفته و به فعلیت می‌رسند. هر دو واژه در متون دینى وجود داشته و در روان‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
معنای هوش در لغت
«هوش» در فارسی و فرهنگ محاوره عمومی؛ معانی گوناگونی؛ مانند زیرکی، آگاهی، شعور، عقل، فهم و فراست دارد.[۱] و در همین راستا، هرکدام از روانشناسان از زاویه و نگاهی خاص به تعریف هوش پرداخته‌اند.[۲]
از آن‌جایی که واژه هوش، واژه‌ای عربی نیست، باید به دنبال واژه‌ای هم معنا با آن در ادبیات عرب باشیم تا به بررسی این موضوع در آیات و روایات بپردازیم.
معادل مفهوم هوش در زبان عربی
معادل معروف مفهوم هوش در زبان عربی، «ذَکاء» از ریشه «ذکو» و نیز «فِطنَه» از ریشه «فطن» است. در این‌باره برخی از کلمات لغت‌دانان عرب را می‌آوریم:
۱. ازهری در «تهذیب اللغه»: «الذّکاءُ فی الفَهْمِ: أَنْ یکونَ فَهْماً تَامّاً سَرِیعَ القَبُولِ»؛[۳] تیزهوشی و زیرکی در فهم؛ یعنی فهم کاملی از مطلب که پذیرش آن در ذهن مخاطب زود و سریع باشد.
۲. ابن منظور در «لسان العرب»: «الذَّکَاءُ: سُرْعه الفِطْنَه»؛[۴] ذکاء؛ سرعت درک و تیزفهمى است‏؛ یعنی تیزهوشی و زیرکی.
۳. فیومی در «مصباح المنیر»: «الذَّکَاءُ فِى الْفَهْمِ إِذَا کَانَ تَامَّ الْعَقْلِ سَرِیعَ الْقَبُولِ»؛[۵] تیز فهمی زمانی است که عقل در فهم مطالب سریع باشد و مقصود را زود دریافت کند.
۴. ازدى‏ در کتاب الماء: «الفِطْنَه: الحِذْق و سُرْعَه الإدراک و سُرعه الشُّعور»؛[۶] یعنی مهارت و ادراک و شعور سریع. همچنین در لغت، ذکاء به «فطنه» نیز معنا شده است.[۷]
خلاصه این‌که در زبان عربی معادل معروف هوش، «ذکاء» و «فطنه» است.
مراتب هوش انسان‌ها
گفتنی است؛ مراتب هوش مردم مختلف است، هوش از امورى است که هم در کیفیت و هم در کمیت متفاوت است. تفاوت کمى آن به این ترتیب است که احاطه بعضى از مردم به مسائل بیشتر از دیگران است، و اختلاف کیفیت آن به این است که بعضى از مردم مطلب را سریع‌تر از دیگران درک می‌کنند و بیشتر در عمق معانى فرو می‌روند و بیش از دیگران به درک و جذب مطلب مایل‌اند.[۸]
در برخی از روایات به مسئله تفاوت‌های هوشی اشاره شده، از جمله آن‌که از امام صادق(ع) سؤال می‌شود؛ چرا برخی از افراد این گونه‌اند که تا لب به سخن گشوده شود، قبل از پایان سخن به تمام مقصود راه می‌یابند و برخی تنها با پایان یافتن گفتار، متوجه منظور می‌شوند و قادرند سخن را همان‌گونه که گفته شد بازگو کنند و برعکس گروهی حتی بعد از پایان کلام نیز پی به مقصود نبرده و خواستار تکرار کلام‌اند. آن‌حضرت دلیل این امر را تفاوت‌های فردی در هوش و استعداد می‌دانند.[۹]
معادل‌شناسی هوش در روایات
به نظر می‌رسد آنچه روانشناسان درباره هوش گفته‌اند و نیز معانی لغوی و عرفی‌ای که فارسی زبانان از هوش می‌فهمند؛ در روایات، به نیرویی به نام «عقل» نسبت داده شده است. امّا باید گفت؛ میان عقل و هوش تفاوت‏هایى وجود دارد که در بخش‌های بعدی خواهد آمد، اما اجمالاً عقل، علاوه بر توانایی در یادگیری، توانایی ارتباط با دیگران، سازگاری با محیط و نظایر آن، از توانایی‌های دیگری چون استنتاج جهان‌بینی و ایدئولوژی، ارتباط با ماوراء ماده نیز برخوردار است و بر این اساس، در متون اسلامی، آثار وجودی عقل را می‌توان فراتر از هوش دانست.
به دیگر سخن؛ معنای عقل در منابع اسلامی گسترده‌تر از معنای هوش است.
اینک در بخش زیر به روایاتی درباره عقل اشاره می‌شود، که با هوش ارتباط دارند.
واژه «عقل» در احادیث
عقل، در سخن اندیشمندان و حکیمان، معانى بسیار دارد،[۱۰] اما محدّث بزرگوار، شیخ حرّ عاملى در انتهاى باب «وجوب طاعه العقل و مخالفه الجهل (لزوم پیروى از عقل و نافرمانى از نادانى)» می‌گوید:
با جست‌وجو در احادیث، سه معنا برای عقل به‌دست می‌آید:
یک. نیرویى که بدان خوبی‌ها و بدی‌ها و تفاوت‌ها و زمینه‌هاى آن، شناخته می‌شود، و این، معیار تکلیف شرعى است.
دو. ملکه‌اى که به انتخاب خوبی‌ها و پرهیز از بدی‌ها فرا می‌خواند.
سه. تعقّل و دانستن؛ از این‌رو در برابر جهل (نادانى) قرار می‌گیرد، نه در برابر دیوانگى.
بیشترین استعمال «عقل» در احادیث، معناى دوم و سوم‌اند.[۱۱]
با جست‌وجو و تأمّل در مواردى که کلمه «عقل» و کلماتِ هم خانواده آن در احادیث آمده است، معلوم می‌شود که این کلمه، گاه درباره منشأ ادراکات انسان و گاه، درباره نتیجه ادراکات او به‌کار رفته است، که در هر یک از این دو نیز کاربردهاى مختلفى دارد.
الف. کاربردهاى «عقل» به عنوان منشأ ادراکات انسان
۱. منشأ معارف انسانى.[۱۲]
احادیثى که حقیقت عقل را به نور، تفسیر می‌کنند و یا مبدأ پیدایش عقل را نور می‌دانند[۱۳] و یا عقل را هدیه الهى[۱۴] و اصل انسان[۱۵] می‌دانند، اشاره به این معنا دارند.
طبق این احادیث، انسان در ژرفاى هستى خود، از نیرویى نورانى برخوردار است که حیات روح او محسوب می‌شود. اگر این نیرو پرورش یابد انسان در پرتو آن می‌تواند حقایق هستى را درک کند و حقایق محسوس را از نامحسوس، حق را از باطل، خیر را از شر و نیک را از بد، تشخیص دهد. اگر این نیروى نورانى و این شعور مرموز و پیچیده، تقویت شود، انسان از ادراکاتى فوق تصوّر، برخوردار می‌گردد و می‌تواند با دیده غیبى، در جهان غیب سیر کند و این‌چنین غیب براى او مبدّل به شهود می‌گردد، که از این مرتبه از عقل، به «یقین» تعبیر می‌شود.[۱۶]
۲. منشأ تفکّر[۱۷]
کاربرد دیگر «عقل» در روایات، به عنوان منشأ فکر است. در این کاربرد، عقل به عنوان منشأ «الفِطنَه (زیرکی و هوش)»، «الفهم (دانستن)» و «الحفظ (نگهدارى)» تعریف می‌شود؛ همان‌طور که امام صادق(ع) می‌فرماید: «پایه شخصیت انسان عقل است و هوش، فهم، حافظه و دانش از عقل سرچشمه می‌گیرند. عقل انسان را کامل کند و رهنما و بیناکننده و کلید کار اوست. وقتی عقل آدمی به نور خدائى مؤید باشد، دانشمند، حافظ، یادآور و با هوش و فهمیده باشد، از این‌رو؛ بداند چگونه و چرا و کجاست و خیر خواه و بدخواه خود را بشناسد و وقتی آن‌را شناخت، روش زندگى و پیوست و جدا شده خویش بشناسد و در یگانگى خدا و اعتراف به فرمانش مخلص شود و وقتی چنین کند، از دست رفته را جبران کرده بر آینده مسلط گردد و بداند در چه وضعى است و براى چه در اینجاست و از کجا آمده و به کجا می‌رود؟ اینها همه از تأیید عقل است».[۱۸]
۳. منشأ وجدان اخلاقى
وجدان اخلاقى، نیرویى در متن وجود انسان است که او را به ارزش‌هاى اخلاقى دعوت می‌کند و از ضدّ ارزش‌ها باز می‌دارد.[۱۹] به عبارت دیگر؛ احساس جاذبه فطرى نسبت به ارزش‌هاى اخلاقى و احساس نفرت طبیعى نسبت به ضدّ ارزش‌ها، وجدان اخلاقى نامیده می‌شود.[۲۰]
در متون اسلامى، مبدأ این شعور که احساس ارزش‌هاى اخلاقى را در انسان به‌وجود می‌آورد، «عقل» نامیده می‌شود.[۲۱] از این‌رو؛ همه ارزش‌هاى اخلاقى، سربازان عقل، و همه ضدّ ارزش‌ها، سربازان جهل شمرده می‌شوند.[۲۲]
ب. کاربردهاى «عقل» به عنوان نتیجه ادراکات انسان
۱. شناخت حقایق[۲۳]
در احادیث، واژه «عقل»، علاوه بر استعمال در مبدأ ادراکات، در مُدرَکات عقلى و شناخت حقایق مربوط به مبدأ و معاد نیز به‌کار می‌رود. نمونه این استعمال، احادیثى هستند که عقل را در کنار انبیاى الهى، حجّت باطنى خداوند متعال معرّفى می کنند،[۲۴] یا احادیثى که عقل را قابل پرورش و تهذیب معرفى و آن‌را به عنوان معیار سنجش انسان و سنجش پاداش و کیفر، ذکر می‌کنند و یا عقل را به «طبع» و «تجربه»، و «مطبوع» و «مسموع»[۲۵] تقسیم می‌کنند.[۲۶] مقصود از عقل در تمام این موارد، شناخت و آگاهى است.
۲. کار بر پایه عقل
گاه کلمه «عقل» از باب مبالغه، براى عمل کردن به مقتضاى قوّه عاقله به‌کار می‌رود، چنان‌که از پیامبر خدا(ص) در تعریف عقل، روایت شده است که: «[عقل]، پیروى از دستورهاى خداوند است. به درستى که خردمندان، کسانى هستند که فرمان خداوند را پیروى می‌کنند».[۲۷]
از امام على(ع) روایت شده است: «عقل، آن است که آنچه می‌دانى، بر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.