پاورپوینت کامل گزارشهای تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزارشهای تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارشهای تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارشهای تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.
نسب حر بن یزید
نسب حر را چنین ذکر کردهاند: «حر بن یزید بن ناجیه بن قَعنَب،[۱] بن عتّاب بن هرمىّ بن ریاح بن یربوع»،[۲] یا «حر بن یزید بن ناجیه بن قعنب بن عتاب بن حارث بن عمرو بن همام».[۳]
با توجه به نام قبیله و تیرهاش، او را به اوصاف «تمیمی»، «یربوعی»،[۴] «نهشلی»،[۵] «حنظلی»،[۶] و «ریاحی»[۷] خواندهاند.
او از افراد سرشناس اهل کوفه بود. ابن زیاد او را از قادسیه با هزار سواره به سمت امام حسین(ع) فرستاد تا مانع ورود حضرتشان به این شهر شود. عمر بن سعد نیز در روز عاشورا او را فرمانده قبائل «تمیم» و «همدان» قرار داد.[۸]
اگرچه نام پدر و اجداد او در تاریخ ثبت شده است، اما اشارهای به نام مادر آن بزرگوار نشده است. با این وجود، امام حسین(ع) در دو مورد – بدون آنکه نامی از مادر حر ببرد – از او یاد کرده است.
- هنگامی که پس از برخورد سپاه حرّ با امام حسین(ع)، حضرتشان دستور حرکت داد و حرّ مانع حرکت امام شد، آنحضرت به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند». و حر در پاسخ گفت: «اگر کسی غیر از تو این حرف را به من میزد، همین حرف را به او میزدم؛ هر کس که میخواست باشد! اما به خدا سوگند که درباره مادر تو جز بهترین سخنها، چیز دیگری نمیتوان گفت».[۹]
- هنگامی که حرّ از لشکر کوفه جدا شد، و خود را به امام(ع) رساند و عرض کرد: آیا میتوانم توبه کنم؟ امام پاسخ مثبت داد و نامش را پرسید. او گفت: من حر بن یزید هستم. امام فرمود: «تو حقیقتاً حرّ (آزاده) هستی، همانگونه که مادرت تو را حر نامید».[۱۰]
در نقل دیگری امام حسین(ع) این سخن را هنگام شهادت حرّ بر زبان آورد.[۱۱]
محاصره امام(ع) توسط حر
امام حسین در منطقهی «ذی حُسُم» با حر و سپاهش روبرو شد. بعد از سیراب شدن سپاه حر توسط سپاه امام(ع) و اقامهی نماز جماعت توسط آنحضرت، حر که تنها برای بازداشت امام اعزام شده بود، راه را بر امام حسین(ع) بست و خواست تا امام(ع) را به عبیدالله بن زیاد ببرد، اما آنحضرت(ع) قبول نکردند. حر پیشنهاد داد که امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. آنگاه امام حسین(ع) و یارانش در مسیر «عذیب» و «قادسیه» حرکت کردند و حر نیز همراه آنان بود.[۱۲]
توبه حر
حر که در روز عاشورا از جنگ با امام حسین(ع) در تردید بود، بعد از صحبت با مهاجر بن اوس به وی گفت: به خدا قسم! خود را در گزینش بهشت و دوزخ مخیر میبینم. به خدا قسم که جز بهشت را برنگزینم، اگرچه قطعه قطعه و سوزانده شوم. سپس با دستش به اسب خود فرمان حرکت داده و با سرعت خود را امام(ع) رساند و دستهایش را بر سر نهاد و گفت: «فَتُبْ عَلَی فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیائِک وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِیک»؛ خداوندا به سویت بازگشتم. پس توبهام را بپذیر؛ چراکه من دلهاى دوستانت و فرزندان دختر رسول خدا(ص) را به وحشت و اضطراب افکنده بودم.[۱۳]
عذرخواهی حر از امام حسین(ع)
حر بعد از توبه، نزد امام حسین(ع) آمد و گفت: فدایت گردم، من همانم که تو را از بازگشت به مدینه باز داشته و کار را بر تو سخت گرفتم. به خدا گمانم این نبود که این مردم با تو چنین کنند، من نزد خدا توبه نمودم. آیا توبهام پذیرفته میشود؟ امام(ع) فرمود: آرى خدا توبهات را میپذیرد. از اسب پیاده شو. حر گفت سوار بر اسب بهتر میتوانم خدمت شما باشم تا پیاده، و فرود آمدن، آخر کار من است (یعنی هنگام شهادت). سپس گفت چون من اوّل کسى هستم که به مقابله با شما پرداختم؛ از اینرو اجازه فرما که اولین شهید در پیشگاه شما باشم، باشد که فرداى قیامت از آنانی باشم که با جدّتان، محمّد(ص) مصافحه میکنند.[۱۴]
زمان پیوستن حر به امام حسین(ع)
هنگامی که دو سپاه روبروی هم قرار گرفتند و امام حسین(ع) بانگ برآورد: «أَمَا مِنْ مُغِیثٍ یغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟»؛[۱۵] آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟». به دنبال آن بود که حرّ بن یزید ریاحی از سپاه عمر بن سعد جدا شد و به سپاه امام(ع) پیوست.[۱۶]
اگر این سخن را امام در ابتدای نبرد فرموده باشد، پیوستن حر نیز در همان زمان بود، اما اگر در اواخر نبرد امام چنین فریادرسی را مطرح نموده باشد، زمان پیوستن او در هنگامههای پایانی نبرد خواهد بود.
غلام حرّ
همچنین گزارش شده است که حرّ غلام ترکزبانی داشت که او نیز همراهش به امام(ع) پیوست.[۱۷]
خطبهی حر در کربلا
حر پس از ورود به سپاه امام(ع) با اجازه ایشان به سمت یاران خود که در لشکر عمر بن سعد بودند، رفت و گفت: اى قوم! آیا هیچیک از پیشنهادهایى که حسین(ع) به شما ارائه داد را نمیپذیرید تا خداوند شما را از ابتلای به جنگ با او حفظ کند! آنها گفتند: امیر ما عمر بن سعد است، با او صحبت کن. عمر بن سعد نیز گفت: من تلاش و کوشش خود را کردهام، اگر راهى براى پذیرش پیشنهاد او مییافتم، میدادم. سپس حر گفت: اى اهل کوفه! مرگ بر مادران شما! که حسین(ع) را دعوت کردید، ولى وقتى نزدتان آمد او را تسلیم دشمن نمودهاید! گمان میکردید جانتان را فداى او خواهید کرد! ولى بعد روبرویش ایستادید تا او را بکشید! به جانش چنگ زده گلویش را گرفته، از هر سو او را احاطه کردهاید. نگذاشتید در سرزمین پهناور خدا به جایى برود و با اهلبیتش در امان بماند؛ او مانند اسیرى در دستهاى شما قرار گرفته؛ نه قادر است نفعى به خود برساند و نه ضررى را از خویش دور کند؛ او و بچهها و زنان و یارانش را از آشامیدن آب فراتى منع کردهاید که یهود و مجوس و نصرانى آن را مینوشند و خوکها و سگهاى عراق در آن مزمزه میکنند! اینک تشنگى آنها را از پاى درآورده است! بعد از حضرت محمّد(ص) با ذرّیهاش چه بد رفتار کردهاید! اگر توبه نکنید و دست از کارى که در اینروز و ساعت انجام میدهید برندارید، خدا به روز تشنگى سیرابتان نخواهد کرد. در این هنگام مردى از آنان به حر حمله برد و تیرى به سویش پرتاب کرد و حر سخنانش را قطع کرد و به نزد امام(ع) بازگشت.[۱۸]
رجزهای حر
از حر در هنگام نبرد رجزها و شعرهای حماسی متعددی ثبت شده است:
«إِنِّی أَنَا الْحُرُّ وَ مَأْوَى الضَّیفِ أَضْرِبُ فِی أَعْنَاقِکمْ بِالسَّیفِ
عَنْ خَیرِ مَنْ حَلَّ بِلَادَ الْخَیفِ أَضْرِبُکمْ وَ لَا أَرَى مِنْ حَیفٍ»؛[۱۹]
من حرّ مهماننوازم که گردنهایتان را با شمشیر خواهم زد. به دفاع از کسى که در سرزمین منى و خیف سکونت داشت! به شما شمشیر میزنم و گمان نمیکنم که ستمی روا داشته باشم!
«آلیت لا أقتل حتى أقتلا و لن أصاب الیوم إلا مقبلا
أضربهم بالسیف ضربا مقصلا لا ناکلا عنهم و لا مهلّلا»؛[۲۰]
پیمان بستهام که تا از آنان نکشم، کشته نشوم. هیچ جراحتی جز به قسمت جلوی بدنم نخواهد رسید[زیرا به دشمن پشت نخواهم کرد]. با شمشیرم به آنان ضربهاى برنده خواهم زد، در حالیکه نه روى خود را از آنان برمیگردانم و نه خواهم ترسید.
همچنین گزارش شده که او در بخشی از حملات خود، از اشعار «عنتره»(یکی از شعرای معروف عرب در دوران جاهلیت)[۲۱] را میخواند:
«مَا زِلْتُ أَرْمِیهِمْ بِغُرَّهِ وَجْهِهِ وَ لَبَانِهِ حَتَّى تَسَرْبَلَ بِالدَّم»؛[۲۲]
پیوسته به سمت سفیدى رویش و به سینهاش تیر میانداختم تا جایی که گویا پیراهنى از خون پوشیده بود.
شهادت حر
در بخشی از حملات، حر به همراه زهیر بن قین به میدان رفت و وقتى یکى از آن دو حمله میکرد و درگیرى شدت میگرفت، دیگرى یورش میبرد و او را رهایى میداد.[۲۳]
بعد از مدتی سپاه عمر بن سعد، اسب حر را پى کردند. حر مانند شیرى از روى اسب به پایین پرید و در حالیکه شمشیر در دستش بود، میگفت: «اگر اسب مرا پى کنید پس من پسر آزاد مردى هستم، که دلاورتر از شیر بیشه هستم».[۲۴]
سرانجام حر به دست ایوب بن مسرح(و به نقلی مشرح خیوانی) و سوارکار دیگری از کوفیان به شهادت رسید.[۲۵]
در گزارشی آمده است که ایوب این اتهام را رد میکرد:
روزی او به خدا سوگند خورد که اسب حرّ را من پی کرده بودم ….!
یکی از پیرمردان قبیلهاش به او گفت: حتما خودت هم بودی که او را کشتی؟!
ایوب پاسخ داد: نه به خدا! من او را نکشتم! دیگری او را کشت! و اصلا دوست نداشتم که او به دست من کشته شود!
شخصی از آن جمع به نام ابو وداک از او پرسید: چرا؟!
ایوب پاسخ داد: حر از پارسایان بود. به خدا اگر میخواستم گناهی (در مبارزه با آنها) انجام دهم، بهتر همان بود که با گناه حضور در نبرد و زخمیکردن آنها در پیشگاه خدا حاضر شوم، نه با گناه کشتن یکی از آنان!
ابو وداک گفت: گمانم آن است که تو با گناه کشتن تمام آنها به پیشگاه خدا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 