پاورپوینت کامل «اصحاب الرس» که در قرآن کریم از آنان یاد شده، در چه زمان و در چه سرزمینی زندگی می‌کردند؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «اصحاب الرس» که در قرآن کریم از آنان یاد شده، در چه زمان و در چه سرزمینی زندگی می‌کردند؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «اصحاب الرس» که در قرآن کریم از آنان یاد شده، در چه زمان و در چه سرزمینی زندگی می‌کردند؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «اصحاب الرس» که در قرآن کریم از آنان یاد شده، در چه زمان و در چه سرزمینی زندگی می‌کردند؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

با توجه به این‌که قرآن کریم تنها به ذکر این گروه بسنده کرده و گزارش دیگری از هویت، زمان و مکان زندگی، دین، پیامبر و… آنان را ارائه نکرده است، باید در این زمینه به روایات و نظر مفسران مراجعه کنیم:
۱. آنان گلّه‌‌دارانی بودند که در کنار چاه آبی گرد آمده و بت‌ها را می‌پرستیدند.
۲. رسّ شهر و یا روستای بزرگی در منطقه «یمامه» بود که پیامبرى به نام «حنظله» بر آنان نازل شده و توسط آنان به شهادت رسد که نابودی این امّت را نیز به دنبال داشت.
۳. رسّ چاهى در انطاکیه بود که مردم آن حبیب نجار را به شهادت رساندند.
۴. اصحاب الرسّ باقی مانده قوم صالح(ع) بودند.
و… .

پاسخ تفصیلی

در این‌که «اصحاب الرس» چه کسانی بودند، در کدام برهه از تاریخ و در چه سرزمینی زندگی می‌کردند، میان مفسران اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ این اختلاف از آن‌جا ناشی می‌شود که قرآن کریم در دو آیه[۱] از این مردم یاد می‌کند، اما هیچ گزارشی از هویت، زمان و مکان زندگی، دین، پیامبر و… آنها ارائه نکرده، بلکه تنها به صورت سربسته گفته است که آنان مانند مردمان گذشته به تکذیب پیامبرشان پرداخته و از دعوت او سرپیچی نموده، او را کشتند و سرانجام به عذاب الهی گرفتار و نابود شدند.
«رسّ» در لغت به معناى «اثر جزئى در یک چیز»،[۲] «چاه سنگ‌چین شده»،[۳] «معدن»[۴] و… آمده است.
با این وجود در تفاسیر و روایات، مطالب گسترده‌ و گاه متفاوتی در مورد «اصحاب الرسّ» بیان شده است که صرف نظر از بررسی‌های سندی، در این نوشتار تنها به نقل خلاصه‌ای از برخی گزارش‌ها می‌پردازیم:
۱. اصحاب الرس مردمانی گله‌دار بودند و چاهى داشتند که از آب آن استفاده می‌کردند، و بت‌ها را می‌‏پرستیدند. خداوند شعیب نبی(ع) را به سوى آنها فرستاد و آنان تکذیبش کردند؛ آب چاه فرو رفت و زمین آنها را بلعید.[۵]
۲. رس قریه‌‏اى بود در «یمامه» که مردم آن پیامبرى داشتند به نام «حنظله» که او را کشتند و خداوند آنها را نابود کرد.[۶]
۳. رس چاهى در انطاکیه بود که مردم آن حبیب نجار را کشتند.[۷]
۴. اصحاب الرسّ باقی مانده قوم صالح(ع) و رسّ آن چاهى بود که در آن‌جا فرود آمده بودند، و این همان چاهى است که در قرآن در وصف او گفته است، «وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَهٍ وَ قَصْرٍ مَشیدٍ».[۸]
۵. آنان جماعتى بودند که پیامبرى به نام حنظله بن صفوان در میانشان بود و در آن‌جا کوه بلندى بود که آن‌را فتح می‌نامیدند و سیمرغ، مرغ بزرگى بود که از همه مرغ‌ها بزرگ‌تر بود و بر پرهاى وى انواع رنگ‌ها نقش بسته بود و نظر به این‌که دراز گردن بود، آنها آن مرغ را عنقا می‌نامیدند، آن مرغ از آن کوه پایین می‌آمد و تمام مرغ‌ها را صید می‌کرد روزى صید نیافت کودک کوچکى را ربود، روز دیگر دخترى صید نمود، مردم آن‌جا شکایت نزد حنظله بردند وی دعا کرد صاعقه او را هلاک گردانید و نسلى از او باقى نگذاشت. پس از آن، این قوم حنظله نبى(ع) را کشتند، خداى تعالى آنان را هلاک گردانید.[۹]
۶. از ابن عباس نقل می‌کنند؛ اصحاب الرس مردمی بودند از آذربایجان که به سبب کشتن پیامبران، درختان و زراعت آنها خشک شد و از گرسنگی و تشنگی مردند.[۱۰]
۷. بر اساس نظر عده‌ای، اصحاب الرس مردم بادیه نشین عرب بودند که بین شام و حجاز زندگی می‌کردند.[۱۱]
۸. در حدیثى امام رضا(ع) از امام على(ع) اصحاب الرسّ را چنین معرف می‌کند:
امام علی(ع) در پاسخ فردی که از اصحاب الرس پرسیده بود، گفت: اصحاب الرس درخت صنوبرى را به نام «شاه درخت» می‌‏پرستیدند، این درخت را «یافث بن نوح» در کنار چشمه‌‏اى به نام «دوشاب» غرس کرده بود، و این چشمه بعد از طوفان، براى نوح(ع) حفر شده بود؛ علّت نام‌‏گذارى آنان به اصحاب الرّسّ این بود که خانه‌‏هاى خود را در زمین حفر می‌‏کردند. زمانشان بعد از سلیمان بن داوود(ع) بود. دوازده قریه در کنار نهرى از مشرق زمین به نام رسّ داشتند. آن رود نیز به نام آنان رسّ نامیده شده بود. در آن روزگار نهرى پرآب‌‏تر و شیرین‌‏تر از آن روى زمین نبود و قریه‌‏هایى بیشتر و آبادتر از آنها وجود نداشت، نام آنها به ترتیب عبارت بود از: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفندار، فروردین، اردیبهشت، خرداد، مرداد، تیر، مهر، شهریور، و بزرگ‌ترین شهر آنان، اسفندار بود که پادشاه در آن می‌زیست، نام او «ترکوذ بن غابور بن یارش‏
ابن سازن بن نمرود بن کنعان فرعون» ابراهیم(ع) بود.
آن چشمه و صنوبر در همین شهر بود، و در هر قریه دانه‌‏اى از میوه آن صنوبر کاشته بودند و آن دانه رشد کرده، درخت عظیمى شده بود، آب آن چشمه و رودخانه‌‏ها را حرام کرده بودند. نه خود و نه چارپایانشان از آن نمی‌‏نوشیدند و هر کس چنین می‌کرد او را می‌کشتند و می‌گفتند: این آب، مایه حیات خدایان ما است، و شایسته نیست کسى از حیات و زندگى آنها چیزى کم کند. خود آنها و چارپایانشان از رود رسّ که آبادی‌‏ها در کنار آن بنا شده بود، استفاده می‌کردند. در هر ماه از سال، در هر قریه، عیدى معیّن کرده بودند که اهل آن قریه جمع شده و بر درخت بزرگ آن آبادى، پشه‌بندى از حریر که داراى انواع نقش و نگار بود نصب می‌کردند، سپس گاو و گوسفندهایى آورده و براى درخت قربانى می‌کردند و بر آن قربانی‌ها هیزم ریخته، آتش می‌زدند و آن‌گاه که دود آن قربانی‌ها به هوا رفته و بین آنها و آسمان حایل می‌‏شد و دیگر نمی‌توانستند آسمان را ببینند، در برابر درخت، به سجده می‌‏افتادند و گریه و زارى می‌کردند تا از آنها راضى شود. در این هنگام شیطان می‌‏آمد و شاخه‌‏هاى‏ درخت را حرکت می‌‏داد و از تنه آن، مانند کودکى فریاد می‌‏زد که اى بندگانم! از شما راضى شدم، راحت و خوشحال باشید، آنان هم سر از سجده برداشته، شراب می‌نوشیدند و موسیقى می‌نواختند و سنج می‌‏زدند و آن روز و شب را به همان حال سپرى می‌کردند و می‌رفتند.
و عجم‌ها نام ماه‌هاى خود را از نام این آبادی‌‏ها گرفتند و ماه‌هاى خود را آبان ماه، آذر ماه، و … نامیدند، چون اهل آن قریه‌‏ها می‌‏گفتند این عید فلان ماه است و آن عید فلان ماه و در زمان عید بزرگ‌ترین آبادى، کوچک و بزرگ آنان، در آن شهر جمع می‌‏شدند و در کنار چشمه و صنوبر، چادرى از حریر – که انواع نقش و نگار بر آن بود – برمی‌‏افراختند. این چادر دوازده در داشت که هر درى مربوط به اهل یک قریه می‌‏شد. آنان در خارج از چادر در مقابل صنوبر سجده کرده و قربانی‌‏هایى چند برا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.