پاورپوینت کامل خاتمیت ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاتمیت ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاتمیت ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاتمیت ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ مفهوم شناسی
۱.۱ معنای لغوی
۱.۲ معنای اصطلاحی
۲ تاریخچه بحث
۳ مباحث خاتمیت
۴ دلایل خاتمیت
۴.۱ دلایل قرآنی
۴.۲ دلایل روایی
۵ خاتمیت در فلسفه و عرفان اسلامی
۶ فلسفه ختم نبوت
۶.۱ مصون بودن قرآن از هرگونه تحریف
۶.۲ جامعیت و کمال دین اسلام
۶.۳ برطرف شدن زمینه ارسال پیامبران تبلیغی
۶.۴ تغییر نیازهای بشر
۶.۵ کمال و بلوغ عقلی مخاطبان
۷ مباحث خاتمیت در دوران معاصر
۷.۱ سوالات و نظرات جدید
۷.۱.۱ خاتم پیامبران یا زینت آنان
۷.۱.۲ خاتم انبیاء یا خاتم رسولان
۷.۱.۳ نفی عمومیت دعوت پیامبر(ص)
۷.۱.۴ امکان بعثت پیامبران دیگر
۷.۱.۵ نزول حضرت عیسی و خضر در آخرالزمان
۷.۱.۶ رابطه خاتمیت و امام
۸ پانویس
۸.۱ مشخصات منابع مورد ارجاع
۹ منبع
مفهوم شناسی
معنای لغوی
خاتمیت مصدر جعلی از خاتم و از ریشه ختم به معنای پایان میباشد. رایجترین معنایی که لغت شناسان برای کلمه خاتم بیان کردهاند، به معنای ختم و پایان یافتن چیزی است. در این معنا، تفاوتی میان خاتِم(به کسر تاء) و خاتَم(به فتح تاء) نیست. [۱]
کاربرد دیگر این واژه، در هر دو استعمالش، به معنای آخر و پایان یا آخرین میباشد.[۲]
برخی نیز معتقدند که خاتِم، به کسر تاء، به همان معنای آخر و پایان، و به فتح تاء به معنای زینت انگشتری و زینت است. [۳]
معنای اصطلاحی
تلقی دانشمندان فرقههای اسلامی از ابتدا تا کنون از مقوله خاتمیت این بوده است که شریعت اسلام به عنوان آخرین شریعت اسمانی است و تا پایان جهان به عنوان آئین آسمانی باید به عنوان مبنای عقیده و عمل انسانها قرار بگیرد. بر اساس مفاد احادیث معتبر، حلال و حرام اسلام تا روز قیامت باقی است و تغییر پذیر نیست. [۴] پس اگرچه اصل نیازمندی بشر به معارف و برنامههای وحیانی محدود به زمان و روزگار خاصی نیست، و بشر برای پیمودن راه سعادت و کمال به راهنماییها و برنامههای چنین منبعی نیاز دارد، اما میزان نیازمندیهای بشر به این امور، در طول تاریخ و برای تمام اقوام بشر به یک اندازه نیست. [۵]
بر اساس این تفسیر، خاتمیت دارای چهار رکن اساسی است:
ثبات انسان و نیازهای او؛
اصول ثابت و فروع متغیر دین؛
علم و اجتهاد؛
استعداد پایان ناپذیر کتاب و سنت در تفسیرهای به روز و نو. [۶]
تاریخچه بحث
مسئله خاتمیت آموزهای است که در قرآن کریم و احادیث اسلامی مطرح شده است و به همین واسطه سابقهای دیرین در کلام اسلامی دارد. این مسأله اگرچه از مباحث مهم کلامی است و میتوان اشاراتی پیرامون آن در آثار متکلمان، فلاسفه و عرفا یافت، اما بهطور مستقل و صریح در آثار پیشینیان مطرح نبوده است. در دوران معاصر دو عامل باعث به وجود آمدن آثار مستقلی در این زمینه شده است: ظهور برخی از فرقههای منسوب به اسلام مانند بابیت و بهائیت و ادعای شریعت جدید از سوی آنان از یک سو و بروز رویکردی متمایز از نگاه سنتی به دین و ایجاد پرسشهای ناشی مدرنیته که به ارائه تحلیل خاصی از نبوت، وحی و خاتمیت انجامید. این نگرش جدید به مسأله، که بیشتر متأثر از نظریه تجربه دینی بوده است، با سخنان اقبال لاهوری آغاز شد.
همین امر موجب شد متکلمان معاصر در بررسی نظر اقبال لاهوری، آنرا مورد بحث و بررسی قرار دهند و در فصلی جداگانه در کتابهای کلامی بدان بپردازد و در مورد آن کتابها و رسالههایی نگاشته شود. از این میان، افرادی مانند مطهری و شریعتی جزو اولین اندیشمندانی بودند که به بررسی آرای اقبال پرداختند.
مباحث خاتمیت
بررسی ماهیت و حقیقت خاتمیت و دلایل و فلسفه آن، محورهای اساسی در بحث از خاتمیت میباشند. در بحث از خاتمیت، لازم است به سوالات ذیل پاسخ داده شود:
آیا خاتمیت دلیل کمال و بینیازی انسان از پیامبری جدید است؟
آیا خاتمیت، ختم هر گونه تجربه دینی و الهی و اتصال به عالم غیب است؟
آیا خاتمیت، پایان حجیت هر نوع فعل و گفتاری است تا در تفسیر دین و قرآن هیچ مرجع علمی وجود نداشته باشد که گفتارش، ختم گفتار و ملاک گفتار دیگران باشد؟
دلایل خاتمیت
خاتیمت یکی از مباحث درون دینی است و هیچ نشانه بیرون دینی و مستقل از شخصیت و مدعای پیامبر خاتم وجود ندارد تا به واسطه او خاتم بودن او را تشخیص دهیم. ادعای درون دینی بودن این آموزه نیازمند ارائه ادله نقلی دال بر این مطلب است. این ادله عبارتند از آیات و روایات مربوط به خاتمیت.
دلایل قرآنی
عنوان خاتمیت از خود قرآن کریم گرفته شده است. در آیه ۴۰ سوره احزاب قرآن کریم صریحا تعبیر خاتم النبیین را برای حضرت محمد(ص) به کار برده است: (ماکانَ محمدٌ أبا أَحَدٍ مِنْ رجالِکمْ وَلکن رسولَ اللّهِ و خاتمَ النبیینَ)؛ [۷]
این آیه به دو صورت قرائت شده است. در قرائت عاصم، خاتم به فتح “تا” خوانده شده است. در این قرائت خاتم، فعل ماضی باب مفاعله ختم کردن یا اسم و به معنای مُهر و آخر پیامبران است. بقیه قرائتها، خاتم را به کسر “تا” خواندهاند که در این قرائت، خاتم، اسم فاعل و به معنای ختم کننده پیامبری است. [۸] و در هر دو صورت مفهوم آیه این است که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر خواهد بود.
به غیر از آیه یاد شده، دستهای از آیات وجود دارد که به صورت ضمنی اشاره به این مسئله دارد.
مثلا آیاتی که رسالت پیامبر را از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده معرفی میکند، و عمومیت زمانی آن نیز، بیانگر خاتمیت است:[۹]
انذار و ترساندن هر کس قرآن به او برسد: «وَ أُوحِی إِلَی هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»[۱۰]
بشارت و ترساندن تمامی مردم: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاَّ کافَّهً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً »[۱۱]
انذار تمام عالمیان: «تَبارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً» [۱۲]
ارسال از جانب خدا برای جمیع مردم: «إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا» [۱۳]
رحمت بودن پیامبر برای عالمیان: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ»[۱۴]
فرستادن نبی اکرم برای ابلاغ دین حق تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» [۱۵]
راه نیافتن باطل در کتاب خدا: «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ» [۱۶]
محفوظ ماندن قرآن کریم: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» [۱۷]
تمامی این تعابیر دربردارنده آن است که اسلام دارای کاملترین شریعت و آموزهها و دینی جهانی است و اسلام و قرآن نسخ و باطل نخواهد شد. از اینرو دین اسلام آخرین دین، و پیامبر اکرم خاتم الانبیا به شمار میآید.
دلایل روایی
در کتب حدیثی شیعی و اهل سنّت، احادیث نبوی و نیز احادیث منقول از امامان معصوم علیهم السلام درباره خاتمیت بسیار است. در بسیاری از دعاهای مأثور از ائمه، به خاتمیت رسول اکرم اشاره شده است.[۱۸] مهمترین احادیث نبوی در اثبات خاتمیت عبارتند از:
حدیث منزلت که از احادیث متواتر است، به خاتم النبیین بودن پیامبر اسلام تصریح شده است. پیامبر اکرم(ص)در این حدیث نسبت علی علیهالسلام به خود را همانند نسبت هارون به موسی دانسته است، و در ادامه میفرماید: «با این تفاوت که هارون پیامبر بود، ولی علی ـ علیهالسلام ـ پیامبر نیست »؛ زیرا پس از رسول خدا صلّی الله علیه و آله پیامبری برگزیده نخواهد شد:
« اَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِن مُوسَی اِلّا اَنَّهُ لَا نَبی بَعْدِی» [۱۹]
احادیثی که پیامبر اکرم خود را خاتم الانبیا یا خاتم هزار پیامبر یا بیشتر[۲۰] و امام علی علیهالسلام را خاتم الاولیا یا خاتم الاوصیا یا خاتم هزار وصی خواندهاند.[۲۱]
حدیثی دیگر از پیامبر که ایشان خود را برای هدایت جمیع مردم، از هر نژادی که باشند، معرفی کرده است و اینکه با ایشان سلسله انبیا به پایان رسیده است.[۲۲]
حدیث دیگری از پیامبر اکرم که ایشان فرمودند: پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد دروغگوست.[۲۳]
حضرت علی علیهالسلام در بخشهای مختلفی از نهج البلاغه به ختم نبوت به وسیله پیامبر اسلام(ص) اشاره کرده است.[۲۴] در خطبه اول فرمودهاند که خدای سبحان، محمد صلی اللّه علیه وآله و سلم را برای به انجام رساندن وعدهاش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد:
بعث الله محمداً ـ صلّی الله علیه و آله ـ لِانْجَازِ عِدَتِهِ وَ اِتْمَامِ نَبُوَّتِهِ:خداوند متعال، حضرت محمد را برای تحقق وعدهاش و تمام کردن نبوتش مبعوث کرد.[۲۵]
احادیث عدم نسخ شریعت و احکام اسلام که مبنای فقیهان در استنباط بسیاری احکام شرعی قرار گرفته و مؤید خاتمیت و عدم نسخ شریعت رسول اکرم است. در حدیثی، امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام او نیز تا قیامت حرام است» [۲۶][۲۷]
خاتمیت در فلسفه و عرفان اسلامی
فیلسوفان اسلامی اغلب در آثار خود، بحثی مجزا ذیل عنوان نبوت یا نبوات مطرح نموده و در آن به ارائه ادله عقلی برای اثبات لزوم ارسال رسل و انبیای الهی پرداختهاند.[۲۸] آنانگاه به صورت تلویحی[۲۹] وگاه صراحتاً[۳۰] به خاتمیت نبی مکرم اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم اشاره کرده و در صدد تبیین آن برآمدهاند.
از جمله تبیینهای فیلسوفان این است که انسان، برترین موجودات؛ پیامبران، برترین انسانها؛ رسولان، برترین پیامبران؛ برترین رسولان، انبیاء اولوالعزم؛ و برترین انبیای اولوالعزم کسی است که شریعتش عمومی و کلی باشد و چنین کسی حضرت محمد(ص) است که سید فرزندان آدم و در نتیجه خاتم النبیین است.[۳۱]
از میان فیلسوفان اسلامی، صدرالدین شیرازی[۳۲] با رویکردی شیعی، ختم نبوت را به انقطاع وحی تشریعی و نزول فرشته تفسیر کرده و معتقد شده است که ختم نبوت به معنای پایان یافتن حجت آسمانی نیست، بلکه طبق اعتقاد شیعه، حکم امامانِ معصوم، از سوی شخص پیامبر اسلام حجت الهی و معتبر اعلام شده است.
سبزواری[۳۳] با تفکیک میان نبوت تشریعی و نبوت تبلیغی و تبیینی، ختم و انقطاع نبوت را ناظر به نبوت تشریعی دانسته است. از نظر او، خاتمیت پیامبر اکرم دو وجه دارد: یکی آنکه با ظهور رسول اکرم همه کمالات متصوَّر به اوج خود رسیده و مجالی برای ظهور پیامبر دیگری باقی نمانده و گویی حضرت محمد بر همه کمالات و زیباییها مهر زده است. وجه دیگر اینکه از آنجا که پیامبر اکرم اشرف مخلوقات و غایت آفرینشِ عالم امکان است، با ظهور ایشان غایت آفرینش تحقق یافته و به خاتمه رسیده است.[۳۴]
از نظر عارفان، حضرت محمد خاتم الانبیاست. تفسیری که آنان از خاتمیت ارائه میدهند، مشابه تفسیرهای پیشگفته است؛ یعنی نبوت تشریعی و رسالت با پیامبر اکرم منقطع شده است.[۳۵]
فلسفه ختم نبوت
یکی از مباحث مهم خاتمیت سؤال از علت یا علل این امر است که چرا سلسله پیامبران در زمان معینی پایان یافت؟
به عقیده عدهای از اندیشمندان معاصر، به دو دلیل، بهترین جواب به این پرسش این است که بگوییم خدا بر اساس حکمت بالغه و علم مطلق خویش میداند که مقام رسالت را در کجا قرار بدهد [۳۶] و چه زمانی این امر را خاتمه دهد.[۳۷]
این بحث، امری عقلانی نیست و عقل آدمی توان پی بردن دقیق به ابعاد آن ندارد. خدا براساس حکمت کامل و علم مطلق خویش میداند که کجا، کی و چگونه پیامبران را مبعوث کند و ما بندگان به نحو کامل، اطلاعی از معیارهای این مسأله نداریم. ما تنها میدانیم که مقتضای حکمت الهی این بوده که پس از پیامبر اسلام(ص) پیامبر دیگری مبعوث نگردد.
عقیده خاتمیت از ضروریات اسلام است و برای اعتقادات ضروری نیاز به استدلال نیست.[۳۸]
با این حال، متفکران مسلمان به ویژه در دوران معاصر پاسخهای مختلفی به این پرسش دادهاند. برخی از این حکمتها عبارتند از:
مصون بودن قرآن از هرگونه تحریف
پیامبران الهی واسطه بین خدا و مردمان بودهاند تا آدمی را به سوی سعادت ابدی راهبری کنند. اما دعوت پیامبران قبل از پیامبر اسلام، پس از چندی تحریف میشد. از این رو، حکمت الهی اقتضا میکرد که پس از تحریف محتوای دعوت یک پیامبر، پیامبر دیگری مبعوث شود تا دوباره دعوت به سوی حق را احیا کند و تحریفهای صورت پذیرفته را بزداید و رسالت الهی را به مسیر اصلی خود بازگرداند:
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیک اَلْکتابَ إِلاّ لِتُبَینَ لَهُمُ اَلَّذِی اِخْتَلَفُوا فِیهِ…»
اما از آنجا که خدا خود نگاهبانی قرآن کریم را از دگرگونی ضمانت کرده است، این مسأله دربار اسلام و کتاب آسمانی آن صدق نمیکند:
«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ…»
جامعیت و کمال دین اسلام
همانطور که بیان شد، با تکامل فهم و دانش بشر و استعداد او برای پذیرش پیامهای دقیق تر، ادیان آسمانی رو به کمال بود و ادیان جدیدتر کاملتر از ادیان قبلی بوده است. این تکامل تا دین اسلام نیز ادامه داشت و شریعت اسلام، قله و اوج یک شریعت آسمانی است که تشریع و نزول آن، از جانب خداوند امکان پذیر بوده است. مراد از این کمال، این است که این دین شامل اصول، قواعد و آموزههایی است که نیازهای اساسی و مهم انسان در هر دو جنبه مادی و معنوی را تأمین مینماید. علامه طباطبایی در این زمینه میگوید:
دین زمانی به مرحله ختم خویش نائل میشود که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد. [۳۹]
قرآن کریم نیز به این کامل بودن دین اسلام اشاره دارد و میفرماید:
«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکمُ الإِسْلاَمَ دِینًا»
پی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 