پاورپوینت کامل تعصب ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تعصب ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تعصب ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تعصب ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ اشاره
۲ مفهوم واژه تعصّب
۳ اقسام تعصّب
۴ تعصّب در قرآن
۵ تعصب مذموم در روایات
۶ ریشه های تعصّب
۷ نقطه مقابل تعصّب
۸ داستان ابن ابی یعفور
۹ راههای درمان تعصّب
۱۰ منابع

اشاره

یکی از صفات رذیله انسانی تعصّب ناروا و «وابستگی غیرمنطقی به چیزی» است که انسان را از درک حق و برتری دادن آن بر باطل، باز می دارد.
تعصّبهای ناروا در طول تاریخ بشر مشکلات عدیده ای را به وجود آورده است. سدّ راه هدایت انبیا شدن، درگیریهای ناروا و طولانی، و برتری دادن عدّه ای به ناحق و بدون لیاقت، همه ریشه در تعصبهای ناروا دارد.
امروزه نیز در جهان، تعصّب باعث درگیریها، سلب آزادیها و خود محوریهای نا به جا و به ناحق شده و می شود. تعصب جاهلی، انسان را کور و کر نموده، از دیدن حق و قبول آن در هر جا و هر زمان باز می دارد.

مفهوم واژه تعصّب

تعصّب از مادّه «عَصَبَ» در اصل به معنای رشته هایی است که مفاصل استخوانها و عضلات را به هم پیوند می دهد. سپس این مادّه به معنای هر نوع وابستگی شدید فکری و عملی آمده است که غالبا بار منفی دارد؛ هر چند وابستگی مثبت نیز در مفهوم آن هست.

اقسام تعصّب

تعصّب و حمیّت به دو قسم مذموم و غیرمنطقی و ممدوح و منطقی تقسیم می شود؛ هرچند غالبا این واژه در منابع دینی در بخش منفی و مذموم به کار رفته است.
اگر تعصّب و وابستگی انسان به امور غیرمنطقی همچون نژاد، قبیله و امثال آن باشد، تعصّب مذموم نامیده می شود و در قرآن و روایات از آن به نام «تعصّب جاهلی» یاد شده است و اگر تعصّب و وابستگی نسبت به امور مثبت همچون دین و آیین و مذهب از روی علم و آگاهی باشد، به آن تعصّب مثبت و ممدوح گفته می شود. در روایات نیز به این تقسیم اشاره شده است که به ذکر سه نمونه اکتفا می کنیم:

۱. امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه در بخشی از خطبه قاصعه می فرماید: «فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّهِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّهِ فَإِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّهُ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِه؛ شراره های تعصّب و کینه های جاهلیّت را که در دلهای شما پنهان شده است، خاموش سازید؛ زیرا که این تعصّب [ناروا] در مسلمانان از القائات و کبر و نخوت و فریبها و وسوسه های شیطان است.»

این جملات اشاره به عصبیت و تعصّب منفی دارد؛ امّا در ادامه خطبه به تعصّب مثبت اشاره می کند و می فرماید: «فَإِنْ کَانَ لَا بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الْأُمُورِ الَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ وَ النُّجَدَاءُ مِنْ بُیُوتَاتِ الْعَرَبِ … فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ وَ الْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ وَ الطَّاعَهِ لِلْبِرِّ وَ الْمَعْصِیَهِ لِلْکِبْرِ وَ الْأَخْذِ بِالْفَضْلِ وَ الْکَفِّ عَنِ الْبَغْی؛ اگر بناست تعصّبی در کار باشد، پس تعصّب خود را برای اخلاق پسندیده و کارهای نیک و امور نیکی که افراد با شخصیّت و بزرگان از خاندانهای عرب داشتند، قرار دهید!… پس تعصّب بورزید در راه صفات ارزشمند، همچون: حفظ [حقوق[ همسایگان، وفای به عهدها، اطاعت از نیکیها، سرپیچی از تکبّر، جود و بخشش و خودداری از ستم.»

۲. از امام زین العابدین علیه السلام درباره تعصّب سؤال شد. حضرت فرمود: «الْعَصَبِیَّهُ الَّتِی یَأْثِمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا أَنْ یَرَی الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ أَنْ یُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنْ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَی الظُّلْمِ؛ تعصّبی که دارنده آن گناهکار شمرده می شود، این است که انسان، بدکاران طائفه خود را از نیکوکاران طوایف دیگر بهتر بداند [و به خاطر این تعصّب بدان را بر نیکان مقدّم دارد] و از تعصّب [گناه آور] نیست که انسان به طایفه خود [علاقه و] محبّت داشته باشد؛ ولی تعصّب [ناروا] آن است که قومش را بر ظلم و ستم یاری دهد.»

جمله «لَیْسَ مِنَ الْعَصَبیّه» چون الف و لام در «اَلْعَصبیّه» عهد ذکری است، می خواهد بگوید: دوست داشتن قوم و قبیله تعصّب ناروا نیست، نه اینکه تعصّب روا و ممدوح هم نباشد؛ لذا این روایت می تواند به عنوان شاهدی بر تقسیم تعصب باشد.

۳. در حدیث دیگر، حضرت سجاد علیه السلام فرمود: «لَمْ یُدْخِلِ الْجَنَّهَ حَمِیَّهٌ غَیْرُ حَمِیَّهِ حَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذَلِکَ حِینَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی حَدِیثِ السَّلَی الَّذِی أُلْقِیَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ؛ هیچ تعصّبی [انسان را] وارد بهشت نمی کند، جز [تعصّبی همچون] تعصّب حمزه بن عبدالمطلب و این زمانی بود که اسلام را برگزید به خاطر خشم به نفع پیامبر صلی الله علیه و آله در داستان [بی احترامی که به پیامبر صلی الله علیه و آله شد و] بچه دان حیوانی که بر پیامبر صلی الله علیه و آله انداخته شد.»

روشن است که تعصّب حمزه در واقع برای دفاع از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مقابل مشرکان بی ادب و بی منطق بود و تعصّب در دفاع از حق، تعصّب ممدوح و پسندیده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از شهادت حمزه به شدّت برای او گریه کرد و با جملاتی به این تعصّب ممدوح اشاره نمود؛ آنجا که فرمود: «… یا حَمْزَهُ یا فاعِلَ الْخَیْراتِ یا کاشِفَ الْکُرُباتِ یا ذابُّ یا مانِعُ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللّه ِ؛ ای حمزه! ای انجام دهنده کارهای خیر! ای برطرف کننده سختیها [از پیامبر]! ای دفاع کننده [از رسول خدا]! و ای دور کننده [دشمن] از برابر رسول خدا!»
حال، آنچه مورد بحث و پی گیری قرار می گیرد، تعصّب مذموم و نارواست؛ چرا که اطلاق تعصّب، غالبا به تعصّب مذموم انصراف دارد.

تعصّب در قرآن

در قرآن کریم داستانهای فراوانی درباره تعصّب آمده که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:

۱. تعصّب اقوام گذشته

قرآن می فرماید: «قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعْبُدُ آباوءُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقینَ»؛ «[به حضرت هود علیه السلام ] گفتند: آیا به سراغ ما آمده ای که تنها خدای یگانه را بپرستیم و آنچه را پدران ما می پرستیدند، رها کنیم! پس اگر راست می گویی، آنچه را [از بلا و عذاب] به ما وعده می دهی، بیاور! [ما آماده ایم.]»
پافشاری بر آنچه پدران پذیرفته اند بدون منطق صحیح و دلیل محکم، همان تعصّب جاهلی است. جالب این است که قرآن کریم این منطق پوچ و تعصّب کور جاهلی را در موارد متعددی از سوی اقوام انبیاء در مقابل آنان منعکس نموده است؛ چنان که قوم ابراهیم علیه السلام گفتند: «وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدینَ»؛ «ما پدران خود را یافتیم که آنها (بتها) را عبادت می کنند.»
و قوم موسی علیه السلام و فرعونیان نیز در برابر او گفتند: «أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا»؛ «آیا آمده ای که ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف سازی!»
و در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز گفتند: «بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»؛ «ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می کنیم.»
و قرآن جواب می دهد که این منطق بی جاست و تعصّب کور جاهلی است: «أَ وَ لَوْ کانَ آباوءُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»؛ «آیا اگر حتی پدران آنها چیزی نفهمیدند و هدایت نیافتند [باز هم از آنان پیروی می کنند]!»
گویا استقراء در بین اقوام گذشته تام می شود که همه گرفتار تعصّب ناروا بودند؛ لذا قرآن به صورت یک قاعده کلّی و یک جمع بندی عمومی می فرماید: «وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی قَرْیَهٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّهٍ وَ إِنّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»؛ «و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو [پیامبر] انذار کننده ای نفرستادیم، مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور آن دیار گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم.»

۲. صلح حدبیّه و تعصّب مشرکان

مشرکان با اینکه در جریان صلح حدیبیه آیات و نشانه های حقّانیّت رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدند و متوجّه شدند، ولی به خاطر تعصّب کور جاهلی ایمان نیاوردند. قرآن به این جریان اشاره می کند و می فرماید: «إِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ فَأَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُوءْمِنینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً»؛ [به خاطر بیاورید] هنگامی را که کافران در دلهای خود تعصّب [و نخوت] جاهلیّت داشتند؛ پس [در مقابل، [خداوند آرامش و سکینه خود را بر رسول خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت و آنان از هر کس شایسته تر و اهل آن بودند و خداوند به همه چیز داناست.»

حمیّت از مادّه حَمْی (بر وزن حَمْد) به معنی حرارتی است که بر اثر عوامل خارجی در بدن انسان یا اشیای دیگر به وجود می آید. به همین دلیل، به حالت تَب، حُمّی (بر وزن کبری) گفته می شود.
سپس به حالات روحی همچون خشم و تکبّر و تعصّب، حمیّت گفته شده است؛ چرا که همه اینها حالتی آتشین در انسان ایجاد می کند.

جالب اینکه در آیه فوق حمیّت به جاهلیّت اضافه شده که بیانگر تعصّبهای برخاسته از جهل و نادانی است و سکینه که نقطه مقابل آن است، به خدا نسبت داده شده و به معنی آرامشی است آگاهانه و برخاسته از ایمان.

۳. تعصّب اقوام بر علیه یکدیگر

قرآن کریم می فرماید: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ»؛ «یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی [نزد خدا[ ندارند. و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند [و بر باطل اند]؛ در حالی که هر دو دسته کتاب آسمانی را می خوانند [و باید از این گونه تعصّبها برکنار باشند]. افراد نادان [دیگر، همچون مشرکان] نیز سخنی همانند سخن آنها گفتند. خداوند، روز قیامت درباره آنچه در آن اختلاف داشتند، بین آنها داوری می کند.»

این آیه نشان می دهد که برتر دانستن یهود نسبت به مسیحیّت به صورت مطلق و یا برتر دانستن مسیحیّت نسبت به یهود به صورت بی قید و همین طور برتر دانستن هر قومی نسبت به قوم دیگر بدون علم و آگاهی و معیارهای منطقی که می توان گفت ناشی از تعصّب جاهلی و کُور است، خطا و اشتباه می باشد.

اسلام معیار برتری را فقط تقوا و پاکی می داند، نه مسائلی همچون: قوم، نژاد، موقعیّت شغلی و ثروت.

تعصب مذموم در روایات

شیطان پیشوای متعصبان است.
هنگامی که خداوند به فرشتگان دستور داد برای آدم علیه السلام سجده کنند، همگی اطاعت کردند، جز شیطان. حضرت علی علیه السلام درباره راز این سرپیچی می فرماید:

«اِعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّهُ فَافْتَخَرَ عَلی آدَمَ بِخَلْقِهِ وَتَعَصَّبَ عَلَیْهِ لاِءَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللّهِ اِمامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَسَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ اَساسَ الْعَصَبِیَّهِ؛ تکبّر و تعصّب به او دست داد و بر آدم علیه السلام به خاطر خلقت خویش افتخار کرد و از جهت اصل و ریشه خود نسبت به او تعصّب ورزید. پس [به همین دلیل] این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سر سلسله مستکبران است و کسی است که بنای تعصّب را پی ریزی کرد.»

تعصب ناروا و مذموم آثار زیانبار فراوانی دارد که به اهم آنها اشاره می شود:

۱. از دست دادن ایمان

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الاِْیمانِ مِنْ عُنُقِهِ؛ هر کس تعصب [ناروا] بورزد یا دیگران به خاطر او تعصّب بورزند، رشته های ایمان را از گردن خود باز کرده است.»

۲. محشور شدن با اعراب جاهلی

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ کانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّهٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّهٍ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ مَعَ اَعْرابِ الْجاهِلِیَّهِ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.