پاورپوینت کامل قواعد رجالی اهل سنت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قواعد رجالی اهل سنت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قواعد رجالی اهل سنت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قواعد رجالی اهل سنت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل قواعد رجالی اهل سنت ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint

علم رجال، عنوانی برای یکی از شاخه‌های علوم حدیث ناظر به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن است. قواعد علم رجال از دیدگاه اهل سنّت مبتنی بر مجموعه آگاهی‌هایی چون معرفه الصحابه، جرح و تعدیل، کتاب‌های تاریخ الرجال محلی و کتاب‌های اسماء الرجال می‌باشد.
سابقه این علم به دوران صحابه برمی‌گردد اما در دوران تابعین بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در این دوران مسائلی هم‌چون مورد اعتمادبودن، عدم دروغگویی، فقیرنبودن، عدم سب صحابه و مواردی از این دست معیار پذیرش حدیث راویان بود. از نیمه قرن سوم، قواعد رجالی به مباحث و ضوابط محدّثان و رجالیان نزدیک‌تر شد و مواردی مانند ثقه‌بودن راوی، دارابودن حفظ، صداقت و صحت کتاب‌ها و نیز ملاقات حضوری دو راوی هم‌عصر مطرح گردید.
در قرن چهارم، قواعد رجالی توسط رجالیانی چون ابن‌ابی‌حاتم رازی، ابن‌حبّان بستی و ابن‌عدی سامان داده شد. مهم‌ترین ضابطه‌ای که در این دوران بدان تأکید شد، قبول روایات صحابه و تابعین و عدم نیاز به بررسی روایت‌های آنان بود.

فهرست مندرجات

۱ – پیشینه
۲ – دقت در نقل و اخذ حدیث
۳ – ارزیابی راویان در قرون نخستین اسلامی
۳.۱ – قرن دوم
۳.۲ – قرن سوم
۳.۳ – قرن چهارم
۴ – فهرست منابع
۵ – پانویس
۶ – منبع

پیشینه

تکوین و تکامل علم رجال و قواعد آن در میان محدّثان و رجالیان متقدم اهل سنّت پیشینه کهن‌تری دارد. سابقه علم رجال را که به معنای جستجو در باب راویان و تشکیک در حدیث آنهاست، می‌توان به دوران صحابه بازگرداند.

[۱] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۴۱۵، بیروت، دارالفکر.

[۲] مرعشلی، یوسف، علم الجرح و التعدیل و اهمیته فی دراسه الاسانید و الحُکم علی الحدیث، ج۱، ص۷ـ۸، بیروت ۱۴۳۰/۲۰۰۹.

[۳] سلفی، محمد لقمان، اهتمام المحدثین بنقد الحدیث، ج۱، ص۱۵۴ـ۱۵۵، سندآ ومتنآ و دحض مزاعم المستشرقین واتباعهم، ریاض ۱۴۲۰.

در دوران تابعین اسناد احادیث بیش‌تر مورد توجه و بررسی قرار گرفت. از محمد بن سیرین نقل شده است که پیش از وقوع «فتنه» (جنگ داخلی بعد از قتل خلیفه اموی ولید بن یزید) از اِسناد حدیث سؤال نمی‌شد، اما از آن پس از راوی حدیث خواسته می‌شد که رجال سند خود را نام ببرد تا اگر از اهل سنّت بودند حدیثش پذیرفته، و اگر از اهل بدعت بودند، از نقل حدیث او خودداری شود.

[۴] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالفکر.

[۵] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۶، ص۲۳۴، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

گولدتسیهر

[۶] Ignaz Goldziher، Muslim studies، ج۲، ص۱۳۵، ed S M Stern، translated from the German by C R Barber and S M Stern، London 1967-1971.

اعتقاد داشت که نقد و ارزیابی راویان در زمان عبدالله بن عون (متوفی ۱۵۱)، شعبه بن حجّاج (متوفی ۱۶۰)، عبداللّه بن مبارک (متوفی ۱۸۱) و دیگر معاصران آنها، یعنی نیمه دوم قرن اول آغاز شده و متاثر از رواج روایات مجعول فرقه‌ای بوده است، اما پذیرش این دیدگاه با این اشکال مواجه است که ابن‌سیرین در سال ۱۱۰ درگذشته و نمی‌توان آغاز نقد سند را بعد از ابن‌سیرین، که خود گزارش‌کننده این واقعه است، دانست.
به عقیده شاخت

[۷] Joseph Schacht، The origins of Muhammadan jurisprudence، ج۱، ص۳۶ـ۳۷، Oxford 1967.

منسوب کردن این سخن به ابن‌سیرین صحیح نیست. وی با‌ اندکی تفاوت با گولدتسیهر، تاریخ وقوع فتنه را ۱۲۶، یعنی زمان قتل ولید بن یزید اموی، دانسته است.

[۸] Ignaz Goldziher، Muslim studies، ج۲، ص۱۳۵، ed S M Stern، translated from the German by C R Barber and S M Stern، London 1967-1971.

ظاهرا دیدگاه شاخت در این زمینه ماخوذ از طبری

[۹] طبری، ابن‌جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۱۸۲۵.

است.
عموم مؤلفان اهل سنّت منظور از فتنه را در این گزارش حوادث پس از قتل عثمان (متوفی ۳۵) یا معارضه معاویه با امام علی (علیه‌السّلام) دانسته و بر این اساس، نتیجه گرفته‌اند که نقد سند و سؤال از راوی حدیث، در قرن اول پدید آمده است.

[۱۰] سباعی، مصطفی، السنه و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۰، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

[۱۱] بهاءالدین، محمد، المستشرقون والحدیث النبوی، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۳، عَمّان ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

برای اثبات این نظر، به گزارش‌هایی، از جمله قول خود ابن‌سیرین استناد شده است؛ از جمله نقلی از وی که گفته است فتنه زمانی واقع شد که صحابه پیامبر ده هزار تن بودند.

[۱۲] ابن‌حنبل، احمد، العلل ومعرفه الرجال، ج۳، ص۱۸۲، چاپ وصی اللّه عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

روشن است که این تعداد صحابی، جز پیش از این تاریخ (سال ۳۵) زنده نبوده‌اند.

[۱۳] بهاءالدین، محمد، المستشرقون والحدیث النبوی، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۴، عَمّان ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

دقت در نقل و اخذ حدیث

محدّثان با گذشت زمان و در پی گسترش دامنه تصرفات مسلمانان و پیدایش مذاهب عقیدتی و احزاب سیاسی، به ویژه آن‌جا که حدیث درباره مسائل فقهی و حلال و حرام بود، در اخذ و نقل حدیث دقت و مراقبت بسیاری ورزیدند و شروط زیادی برای راوی حدیث وضع کردند. مستند آنان در این کار، جز مشاهدات حسی و حکم عقل به جایزالخطا بودن انسان‌ها، منقولات فراوان از پیامبر اکرم بود که مسلمانان را در این زمینه به احتیاط فرا خوانده بود. مثلا براساس نقل ابن‌عباس از پیامبر اکرم، آن حضرت روایت از راوی غیرعادل یا غیرثَبت را از عوامل نابودی امت دانسته است.

[۱۴] جرجانی، ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۱۴۲، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

[۱۵] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایه فی علم الروایه، ج۱، ص۴۹۵۰، چاپ احمد عمر‌هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

[۱۶] رامهرمزی، حسن بن عبدالرحمان، المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی، ج۱، ص۴۱۲۴۱۳، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.

هرچند، ابن‌عبدالبرّ

[۱۷] ابن‌عبدالبرّ نمری، یوسف بن عبدالله، التمهید لما فی المُوَطَّا من المعانی و الاسانید، ج۱، ص۵۸، چاپ مصطفیبن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

سند این حدیث را ضعیف، اما معنای آن را صحیح دانسته است.
بر طبق حدیث دیگری از قول پیامبر اکرم، این علم (حدیث) دین است، پس باید در گرفتن آن احتیاط ورزید و از هرکسی نقل نکرد.

[۱۸] ابن‌ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۱، ص۲۵۶، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

[۱۹] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۴، بیروت، دارالفکر.

[۲۰] جرجانی، ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۵۱۱۵۳، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

[۲۱] دارمی، عبداللّه بن عبدالرحمان، سنن الدارمی، ج۱، ص۱۷۸، دمشق ۱۳۴۹.

از عبداللّه بن مبارک هم نقل شده است که می‌گفت مستند کردن حدیث بخشی از دین است و اگر اِسناد نبود، هرکسی هرچه می‌خواست می‌گفت.

[۲۲] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۲، بیروت، دارالفکر.

[۲۳] حنظلی‌، مروزی ابن‌مبارک، کتاب الجهاد، ج۱، ص۱۵، چاپ نزیه حماد، جده:دارالمطبوعات الحدیث.

اسماعیل بن علیّه در پاسخ کسی که سخن گفتن درباره ضعف یا وثاقت راویان را غیبت کردن می‌دانست، می‌گفت این کار غیبت نیست، بلکه حکم کردن بر وثاقت یا عدم وثاقت راوی است و از شعبه بن حجاج نقل شده است که او این کار را غیبت در راه خدا می‌دانست.

[۲۴] نیشابوری، مسلم بن حجاج، کتاب التمییز، ج۱، ص۱۷۸، در محمد مصطفی اعظمی، منهج النقد عند المحدثین:نشاته و تاریخه، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

[۲۵] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۲۰، بیروت، دارالفکر.

[۲۶] عقیلی، محمدبن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۱، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

ارزیابی راویان در قرون نخستین اسلامی

برای بررسی قواعد و ضوابط پراکنده‌ای که در قرون نخستین اسلامی در ارزیابی سخنان راویان به کار رفته است، باید به گفته‌های رجالیان و محدّثان صاحب نظر و صاحب نفوذ آن زمان مراجعه کرد. در آغاز که علوم نقلی چندان از هم تفکیک نشده بود، احکام و ضوابط رجالی مانند دیگر علوم حدیثی، به صورت اظهارنظرهای پراکنده و نامنسجم و عمدتاً در حوزه علل الحدیث در حاشیه احادیث ابراز و گاه ثبت می‌شد، اما به تدریج این اظهارات از کتاب‌های حدیثی منفک شد و مثلا به صورت اقوال یا سؤالات فلانی در باب رجال درآمد.

[۲۷] نورسیف، احمد محمد، یحیی بن معین وکتابه التاریخ، ج۱، ص۱۰، مکه ۱۳۹۹/۱۹۷۹.

قرن دوم

قواعد و ضوابط رجالی در میان تابعین و محدّثان نیمه اول قرن دوم، ملموس و دور از قوانین فنی و پیچیده دوره‌های بعد بود. مثلا، نخستین اصلی که از تتبع در اقوال آنان به عنوان اصلی عقلایی و معیار به دست می‌آید این است که پذیرش حدیث راوی منوط است به میزان اطمینان و اعتماد به او، و این از رفتار اخلاقی و میزان پایبندی او به دین برداشت می‌شود.
به این ترتیب، بیشتر قواعد و ضوابط علم رجال درباره این اصل و میزان تطبیق آن بر مصادیق خارجی شکل گرفت. دروغگویی از مهمترین اسبابی بود که اطمینان به راوی و حدیث او را مخدوش می‌ساخت و بسیاری از راویان بدین سبب جرح می‌شدند.

[۲۸] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۷، بیروت، دارالفکر.

[۲۹] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۶، بیروت، دارالفکر.

[۳۰] ابن‌حبّان، محمد، المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین، ج۱ ص۶۲-۸۹، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ ۱۳۹۶/۱۹۷۵۱۹۷۶.

بر این اساس است که شافعی می‌گفت ابن‌سیرین و ابراهیم نخعی و بسیاری دیگر از تابعین، حدیث را جز از افراد معروف نقل نمی‌کردند و هیچ‌یک از عالمان حدیث را ندیدم که با این روش مخالفت کند.

[۳۱] رامهرمزی، حسن بن عبدالرحمان، المحدث الفاصل بین الراوی والواعی، ج۱، ص۴۰۵، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.

ابراهیم نخعی هم می‌گفت وقتی قصد داشتیم حدیث از شیخی نقل کنیم، از او درباره خوراک و پوشاک و خرج و دخل زندگی‌اش می‌پرسیدیم، اگر روشن و براساس راستی و درستی بود حدیثش را اخذ می‌کردیم و در غیر این صورت، نزد او نمی‌رفتیم.

[۳۲] جرجانی، ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۱۵۶، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

ابوالعالیه هم گفته است وقتی می‌خواستیم از کسی حدیث نقل کنیم، به نماز خواندن او نگاه می‌کردیم، اگر نماز را نیکو به جا می‌آورد از او نقل می‌کردیم، در غیر این صورت، حدیثش را روایت نمی‌کردیم.

[۳۳] رامهرمزی، حسن بن عبدالرحمان، المحدث الفاصل بین الراوی والواعی، ج۱، ص۴۰۹، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.

شعبه بن حجاج هم گفته است از فقرا چیزی ننویسید، زیرا برایتان دروغ‌پردازی می‌کنند. راوی این روایت می‌افزاید که شعبه خود در آن زمان از فقیرترین مردم بود.

[۳۴] جرجانی ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۶۰، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

پایبند بودن یا پایبند نبودن به پاره‌ای از اصول اعتقادی مورد اختلاف هم از جمله قواعد ابتدایی و ملموسی بود که برای جرح یا تعدیل یک راوی به کار می‌رفت. مثلا اعتقاد به رجعت از اسباب جرح راوی نزد رجالیان متقدم اهل سنّت بود که درباره کسانی چون جابر بن یزید جعفی و مسلم بن نذیر سعدی به آن تصریح شده است.

[۳۵] بغدادی، محمد بن‌ سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۲۸.

[۳۶] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۲۰، بیروت، دارالفکر.

یکی دیگر از اسباب نقل کردن حدیث از یک راوی، سبّ صحابه بود؛ مثلا عبداللّه بن مبارک گفته بود از عمرو بن ثابت حدیث نقل نکنید زیرا او سلف را دشنام می‌داد.

[۳۷] نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۲، بیروت، دارالفکر.

[۳۸] عقیلی، محمدبن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۳، ص۲۶۲، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

از اواخر قرن دوم به تدریج قواعد و ضوابط علم رجال را محدّثان و رجالیانی هم‌چون مالک بن انس (متوفی ۱۷۹)، عبداللّه بن مبارک، عبدالرحمان بن مهدی (متوفی ۱۹۸)، یحیی بن سعید قطّان (متوفی ۱۹۸) و یحیی بن مَعین (متوفی ۲۳۳) سامان دادند. در گفته‌های آنها، ضوابطی چون راستگویی، داشتن حافظه خوب، خطای‌ اندک در دریافت و نقل، شهرت، ترک بدعت و دوری از گناهان کبیره، از شرایط راوی دانسته شده‌ است.

[۳۹] جرجانی، ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۱۵۴، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

[۴۰] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایه فی علم الروایه، ج۱، ص۱۲۷، چاپ احمد عمر‌هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

[۴۱] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایه فی علم الروایه، ج۱، ص۱۷۴، چاپ احمد عمر‌هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

[۴۲] رامهرمزی، حسن بن عبدالرحمان، المحدث الفاصل بین الراوی والواعی، ج۱، ص۴۰۶، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.

مثلا گفته می‌شد از راویانی با این اوصاف حدیث نوشته نشود: دروغگو؛ کسی که زیاد خطا می‌کند اما آن را اصلاح نمی‌کند؛ بدعت‌گذاری که دیگران را به بدعتش دعوت می‌کند؛ راویی که احادیث خود را از حفظ نیست و با این‌حال از حافظه نقل می‌کند؛ و شیخی که حدیث‌شناس نیست، گرچه اهل فضل و عبادت باشد.

[۴۳] عقیلی، محمدبن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۸، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

[۴۴] عقیلی، محمدبن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۳، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

[۴۵] رازی، ابن‌ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۳۲، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲۱۹۵۳، چاپ افست بیروت، بیتا.

[۴۶] جرجانی ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۱۵۴، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

[۴۷] خطیب بغدادی احمد بن علی، الکفایه فی علم الروایه، ج۱، ص۱۷۴، چاپ احمد عمر‌هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

چون علم جرح و تعدیل هنوز مراحل تکوین و تکامل خود را می‌گذرانید، این ضوابط و قواعد یکدست نبود و در آن‌ها اختلافاتی وجود داشت. مثلا یحیی بن سعید قطان با ترک شنیدن حدیث از اهل بدعت موافق نبود و معتقد بود اگر احادیث این اشخاص ترک شود حدیثی باقی نمی‌ماند

[۴۸] عقیلی محمدبن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۸، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

یا عبدالرحمان بن مهدی عقیده داشت که حدیث راویی که گاه دچار خطا می‌شود، اما اغلب روایاتش صحیح است، درخور ترک نیست، زیرا اگر این نوع احادیث ترک شوند حدیثی باقی نخواهد ماند.

[۴۹] نیشابوری، مسلم بن حجاج، کتاب التمییز، ج۱، ص۱۷۸۱۷۹، در محمد مصطفی اعظمی، منهج النقد عند المحدثین:نشاته و تاریخه، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

[۵۰] عقیلی، محمد بن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۲۱۳، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

درباره نقل روایات از افراد صالح اما ناآشنا با حدیث، از مالک بن انس نقل شده است که می‌گفت در مدینه شیوخ بسیاری را دیدم که فاضل، صالح و عابد بودند، اما چون از شناخت حدیث بهره‌ای نداشتند هرگز از آن‌ها حدیث نشنیدم

[۵۱] عقیلی، محمد بن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۳۱۴، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

[۵۲] خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایه فی علم الروایه، ج۱، ص۱۴۴، چاپ احمد عمر‌هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

و یحیی بن سعید قطان می‌گفت در حدیث، دروغگوتر از منتسبان به خیر و صلاح ندیده‌ام.

[۵۳] ابن‌حنبل، احمد، العلل ومعرفه الرجال، ج۲، ص۴۴۸، چاپ وصی اللّه عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

[۵۴] عقیلی، محمدبن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۴، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

[۵۵] جرجانی، ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۴۶، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

قرن سوم

از نیمه قرن سوم، مباحث و قواع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.