پاورپوینت کامل فخرالمحققین محمد بن حسن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فخرالمحققین محمد بن حسن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فخرالمحققین محمد بن حسن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فخرالمحققین محمد بن حسن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل فخرالمحققین محمد بن حسن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint حلی

محمد بن حسن بن یوسف بن مطهر حلی (۶۸۲-۷۷۱ق)، فرزند علامه حلی، با کنیه ابوطالب، ملقب به فخرالمحققین، فخرالدین و فخرالاسلام، از فقها و علمای بزرگ شیعه در قرن هشتم هجری قمری بود.
وی از خاندان حلی و از علمای بزرگ شهر حله بود. علوم معقول و منقول را نزد پدرش علامه حلی فرا گرفت، هچنین از عموی خود رضی‌الدین علی بن یوسف بن مطهر حلّی نیز بهره برده است.
وی در نوجوانی و بنا به نقل برخی قبل از ده سالگی به درجه اجتهاد رسیده است.
فخرالمحققین همیشه همراه پدر بود و ده سال در کشور ایران به درخواست سلطان محمّد خدابنده، مدرسه سیاری تشکیل داده و به تدریس و تربیت شاگردان پرداخته و مناظره با دانشمندان و اثبات حقانیت مذهب شیعه، نگارش کتاب‌های فقهی و معارف اهل بیت از فعالیت‌های او و علامه حلی بود. بعد از مرگ سلطان به حله برگشتند، فخرالمحققین بعد از درگذشت پدر به دلایلی به آذربایجان هجرت نمود.
فخرالمحققین در طول عمر خود شاگردان بزرگی همچون شهید اول را تربیت کرد و کتاب‌های بسیاری مثل ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، تحصیل النجاه، شرح کتاب نهج المسترشدین تالیف نموده و بنا به وصیت پدرش کتاب‌های او را تکمیل کرده است.

فهرست مندرجات

۱ – خاندان مطهر
۲ – فقیهان حلّه
۳ – معرفی اجمالی
۴ – اجتهاد قبل از ده سالگی
۴.۱ – ایراد موسوی خوانساری
۴.۲ – پاسخ دوانی
۵ – استادان
۶ – شاگردان
۷ – اجازات
۸ – مسافرت به ایران
۸.۱ – حضور در مناظره‌های پدر
۸.۲ – فعالیت‌ها در ایران
۹ – فقدان پدر و هجرت به آذربایجان
۱۰ – رؤیای راهگشا
۱۱ – وصیت‌نامه علامه
۱۲ – در منظر بزرگان
۱۲.۱ – علامه حلی
۱۲.۲ – شهید اول
۱۲.۳ – شیخ حر عاملی
۱۲.۴ – محدّث قمی
۱۲.۵ – قاضی نورالله شوشتری
۱۲.۶ – حافظ ابرو
۱۳ – تالیفات
۱۴ – وفات و مدفن
۱۵ – فرزندان
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع

خاندان مطهر

شهر حلّه یکی از شهرهای معروف کشور عراق است، (میان کوفه و بغداد و در ساحل رود فرات.

[۱] میعن، محمد، فرهنگ معین.

) که علماء ‌و فقهاء ‌بزرگی را به جهان اسلام عرضه کرده است. حضرت علی (علیه‌السّلام) درباره شهر حلّه فرمود: «یظهر بها قوم اخیار؛

[۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۰، ص۲۲۳، دوم، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.

از آنجا، نیک‌مردانی ظهور خواهند کرد.»
همان‌طوری که امیرمؤمنان فرموده بود، در میان آنان، خاندان‌هایی مانند خاندان محقق حلّی، آل طاووس و آل مطهر ظهور کردند و منشا پیشرفت علوم نقلی و عقلی و علم فقه و اصول بوده‌اند.
خاندان آل مطهر در بین آنان ویژگی خاصی دارد و فرزانگان بسیاری را به جهان اسلام ارزانی داشته است. خاندان حلّی، از جمله آن نیک‌مردان هستند. در میان آنان، فرزانگان بسیاری پا به عرصه وجود گذاشته‌اند که فخرالمحققین، یکی از آنان می‌باشد.

فقیهان حلّه

حلّه سرزمین فقیهان پارسایی است که خدمات ارزنده‌ای به جهان تشیع ارمغان آورده‌اند که اینک نام برخی از آنان را می‌آوریم:
۱ ـ ورام بن ابی‌فراس (۶۰۵ هـ. ق.)
۲ ـ ابن ادریس حلّی (۵۴۳-۵۹۸ هـ. ق.) صاحب کتاب السرائر.
۳ ـ سید فخار موسوی (۶۳۰ هـ. ق.)
۴ ـ نجیب‌الدین محمّد بن جعفر، معروف به ابن نما (۶۴۵ هـ. ق.)
۵ ـ سید بن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ هـ. ق.)
۶ ـ سید احمد بن طاووس (متوفا: ۶۷۳ هـ. ق.)
۷ ـ سید عبدالکریم بن طاووس (متوفا: ۶۹۳ هـ. ق.)
۸ ـ محقق حلّی (۶۰۲-۶۷۶ هـ. ق.) صاحب کتاب شرایع الاسلام.
۹ ـ ابن سعید حلّی (۶۰۱-۶۹۰ هـ. ق.)
۱۱ ـ سدیدالدین حلّی (۶۰۰-۶۸۰ هـ. ق.)
۱۲ ـ مفیدالدین محمّد بن جهم.
۱۳ ـ علاّمه حلّی (۴۶۸-۷۲۶ هـ. ق.)
۱۴ ـ ابن داوود حلّی (۶۴۷-۷۴۰ هـ. ق.)
۱۵ ـ فخرالمحققین (۶۸۲-۷۷۱ هـ. ق.)
۱۶. ابن فهد حلی، صاحب کتاب التنقیح الرافع.

معرفی اجمالی

ابوطالب محمد بن شیخ جمال‌الدین بن مطهر حلّی، معروف به فخرالمحققین، در نیمه‌ شب بیستم جمادی‌الاولی، سال ۶۸۲ ه‌. ق در شهر حلّه، در خانه یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان شیعه، علامه حلّی متولد شد، نام او را «محمد» گذاشتند.

[۳] محدث قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۶، پنجم، تهران، مکتبه الصدر، ۱۳۶۸ش.

از همان ابتدای کودکی آثار هوش سرشار و زکاوت بسیار در او هویدا بود.

[۴] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۰۶، چاپ سنگی.

[۵] محدث قمی، عباس، الکنی والالقاب ج۳، ص۱۶.

همت عالی و تلاش‌های دلسوزانه پدر دانشمند از یک‌سو و استعداد و ذوق و هوش خدادادی فرزند از سوی دیگر، سبب شد که محمد در ده سالگی به درجه اجتهاد نایل آید. او همانند پدرش، پیش از اینکه به حدّ بلوغ برسد، از تحصیل نزد استاد بی‌نیاز شد و به مرتبه‌ای از کمالات رسید که در میان دانشمندان عصر خویش و در محافل علمی به «فخرالمحققین» لقب یافت. گاهی هم از او به نام‌های فخرالدین و فخرالاسلام یاد می‌شود.

[۶] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۴، ص۳۰۶، اول، تبریز، شفق، ۱۳۴۶ش.

[۷] موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۳۰.

[۸] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۳، ص۱۹۷.

لقب فخرالدین برای اولین بار از پدرش، علاّمه حلّی شنیده شد.

اجتهاد قبل از ده سالگی

فخرالمحققین در زمینه مراحل تحصیلات خویش می‌گوید:
«من تحصیلات خود را در معقول و منقول و بسیاری از کتاب‌های رایج اصحاب، در محضر پدر و یگانه مربّی خویش، به اتمام رسانیدم و آنگاه از او درخواست کردم که برای من کتابی جامع‌تر و دقیق‌تر در فقه تالیف کند.»

[۹] فخرالمحققین حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد در شرح مشکلات قواعد، ص۱۰.

مرحوم فاضل هندی فقیه بزرگوار امامیه در آغاز کتاب کشف اللثام، که شرح قواعد علاّمه است، بعد از نقل سخنان فخرالمحققین، درباره این فقیه جوان می‌گوید:
«ممکن است بعضی از گفته وی تعجب کنند که چگونه در این سن (ده سالگی) به این مقام والا رسیده… فخرالمحققین در آن موقع در حدود ده سال یا کم‌تر داشته و این لطف و مرحمت الهی است که برای هر کس بخواهد عنایت می‌کند… من خود نیز قبل از آن که سیزده سالم تمام شود، از تحصیلات معقول و منقول فارغ شدم و پیش از آن که یازده ساله شدم، کتاب منیه الحریص در شرح تلخیص را نوشتم و قبل از آن، ده کتاب تصنیف کرده بودم و حتی در هشت سالگی «مختصر» و «مطول» تفتازانی را تدریس می‌کردم.»

[۱۰] محدث قمی، عباس، فوائد الرضویه، ص۴۸۷.

متفکر شهید، قاضی نورالله شوشتری نویسنده کتاب احقاق الحق، در مورد تحصیلات علمی و کمالات اخلاقی و استعداد سرشار فخرالمحققین می‌نویسد:
«شیخ فخرالدین محمّد بن شیخ جمال‌الدین بن مطهرحلّی، افتخار آل مطهر و خال جمالِ پدرِ دانشور بود، در علوم عقلی و نقلی محققی نحریر (زبردست)، و در عُلوِّ فهم و فطرت مدقّقی بی‌نظیر بود.»
وی سپس از یکی از دانشمندان شافعی به نام حافظ ابرو ـنویسنده کتاب مجمع التواریخ ـ عبارتی را نقل کرده که حاوی نکاتی در مورد کمالات و فضائل فخرالمحققین است.
حافظ ابرو می‌گوید:
«او هنگامی که با پدر خود خدمت سلطان محمّد خدابنده ـ به مرکز حکومت وی در سلطانیه قزوین آمد ـ دانشمندی جوان، عالی مقام، با استعداد، نیکو اخلاق و پسندیده خصال بود.»
قاضی نورالله شوشتری در ادامه می‌نویسد:
«وی در خدمت پدر بزرگوارش تربیت یافته و در سن ده سالگی نور اجتهاد از ناصیه او تافته، چنانکه خود نیز در شرح خطبه کتاب قواعد به آن اشاره فرموده و گفته است چون از تحصیل عـلوم معقول در محضر پدرم علامه فراغت یافتم و بسیاری از کتب علمی علمای شیعه را نزد وی خواندم، از او مسالت نمودم کتابی در فقه تصنیف کند که جامع اسرار آن علم باشد.

[۱۱] شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۷۶.

سپس به نقل از قاضی نوراللّه برای اثبات اینکه فخرالمحققین هنگام تصنیف کتاب قواعد پدر، مـجـتـهـد بـوده و کـمتر از ده سال داشته است، می‌نویسد: از ملاحظه تاریخ ولادت او، و تاریخ تـصـنیف کتاب ظاهر می‌شود که سن او در آن موقع کمتر از ده سال بوده و تعجب شهید ثانی در‌ ایـن بـاب چنانکه در حاشیه قواعد اظهار فرموده، وجهی ندارد بلکه تعجب او عجب است، زیرا که خـود (یـعـنـی شهید ثانی) در شرح درایه الاصول الحدیث، حال جمعی کثیری را که خدای تعالی در کمتر از آن عمر توفیق کمال داده، ذکر نموده است از جمله آن‌که روایت کرده از شیخ تقی‌الدین حسن بن داود که می‌گفته سید غیاث‌الدین، عبدالکریم بن طاووس که دوست و مصاحب او بوده، بـه کـتـاب خـواندن مشغول شد و در چهار سالگی از معلم مستغنی گردید و از ابراهیم بن سعید جوهری روایت نموده است که گفت کودکی چهار ساله دیدم که نزد مامون عباسی آوردند و او قرآن را خوانده بود و نظر در رای و اجتهاد کرده بود این‌قدر بود که هرگاه گرسنه می‌شد، مانند طـفـلان می‌گریست و مؤید این داستان، زندگی شیخ ابوعلی سینا است، بر وجهی که در تواریخ مسطور است.

ایراد موسوی خوانساری

مؤلف روضات الجنات، بر قاضی نوراللّه خرده گرفته است و گفته: تاریخ ‌تالیف قواعد بر من روشن نیست تا حکم کنم که فخرالمحققین در آن موقع چند ساله بوده، ولی تعجب شهید ثانی در واقع و‌ اینکه قاضی گفته است به قول حسن بن داود، غیاث‌الدین بن طاووس در چهار سالگی از معلم بی‌نیاز شد، مقصود این نیست که وی در آن سن کلا از تحصیل بی‌نیاز گردید، بلکه منظور از معلم، معلم خط بوده است.

پاسخ دوانی

دانشمند گرامی، جناب آقای دوانی گوید:
با کمال تاسف باید گفت قاضی نوراللّه و مؤلف کتاب روضات و فاضل هندی، هر سه موفق به حل موضوع نشده‌اند و حتی گفته ابهام‌آمیز و نظریات شگفت‌انگیز آنان نیز بدون تحقیق و بررسی مورد استفاده و استناد دیگران واقع شده و در کتاب‌های خود بازگو نموده‌اند.
مثلا مؤلف روضات، فقط استدلال قاضی نوراللّه را مورد ایراد قرار داده و از تعجب شهید ثانی جانبداری نموده، بدون اینکه قضیه را حل کند و اثبات نماید که هنگام تالیف کتاب قواعد که فخرالمحققین می‌گوید من از تحصیل تمام علوم متداول فراغت یافتم، چند سال داشته است؟
فاضل هندی نیز استدلال می‌کند که چون علامه تالیفات خود را در کتاب خلاصه که به سال ۶۹۲ تالیف نموده آورده است و قواعد مورد بحث نیز یکی از آنها بوده است پس می‌توان گفت فخرالمحققین به گفته قاضی نوراللّه در آن موقع ده سال یا کمتر داشته است در صورتی که‌ امکان دارد علامه کتاب قواعد را سال‌ها بعد از تالیف خلاصه نوشته باشد (چنانکه همین‌طور نیز هست) و به طوریکه معمول مؤلفین است، بعد فهرست تالیفات خود را در خلاصه آورده باشد.
در نامه دانشوران، ضمن شرح حال غیاث عبدالکریم بن طاوس، پس از نقل عبارت حسن بن داود درباره نبوغ و هوش سرشار چند نفر را که در خردسالی به مقام عالی علمی نائل گشته‌اند نام می‌برد از جمله علامه حلی را نام برده و می‌گوید:
دیگر فرزند آن بزرگوار که فخرالمحققین لقب دارد، چنانکه قاضی نوراللّه شوشتری آورده، از آن پیش که سن شریفش از ده سال متجاوز گردد، به درجه استنباط احکام و استخراج فروع فایز گشت و با اینکه گفته ابن داود را درباره ابن طاوس بدین‌گونه نقل می‌کند در چهار سالگی معلمی به تربیت وی گماشتند، در مدت چهل روز از تعلم خط بی‌نیاز گشت چون سن شریفش به یازده رسید، در‌ اندک زمانی کلام اللّه مجید را حافظ گردید.
مع الوصف مؤلفین نامه دانشوران متوجه اشتباهی که در اینجا برای قاضی نوراللّه و فاضل هندی روی داده، نشده و گفتار هر دو را بدون توضیح نقل کرده‌اند.
محدث شیخ عباس قمی نیز در کتاب فوائد الرضویه گفته قاضی نوراللّه را عینا نقل کرده و با اینکه وصیت علامه به فخرالمحققین را نیز در صفحه مقابل آورده است، معهذا حل موضوع برای ایشان نیز پوشیده مانده است، زیرا علامه در آن وصیت‌نامه که در آخر کتاب قواعد در بسیاری از کتب تراجم و غیره نیز ذکر شده است، از جمله می‌نویسد: ‌ای فرزند من! در این کتاب فتاوای احکام و قواعد شرایع اسلام را برای تو خلاصه نموده و بیان کردم و با الفاظی مختصر و عباراتی شیوا و سبکی دلپذیر و محکم روشن ساختم سن من در این موقع به پنجاه رسید و اینک وارد دهه بعد آن شده‌ام.
اگر دانشمندان توجهی به این جمله سن من در این موقع به پنجاه رسید می‌نمودند، موضوع حل می‌گشت و دیگر این همه شرح و بسط مورد پیدا نمی‌کرد، زیرا از این عبارت کاملا پیدا است که علامه هنگام تالیف قواعد پنجاه سال داشت و چون ولادت وی در سال ۶۴۸ روی داده، باید گفت علامه در سال ۶۹۸ به تصنیف کتاب قواعد پرداخته است و با در نظر گرفتن ولادت فخرالمحققین در سال ۶۸۲ بدون تردید فخرالمحققین در آن موقع ۱۶ ساله بوده است از این میان نتایج زیر به دست می‌آید: .
۱ فخرالمحققین هنگام تالیف قواعد که به خواهش وی صورت گرفته و خود در شرح آن می‌گوید در ۱۶ سالگی مجتهد مسلم بوده و علوم معقول را تکمیل نموده است.
۲ استنباط قاضی نوراللّه و فاضل هندی و دیگران که از آنها پیروی نموده و گفته‌اند در آن موقع سن فخرالمحققین ده سال یا کمتر بوده، مورد ندارد و دلیلی بر آن نیست.
۳ تالیف قواعد در سال ۶۹۲ صحیح نیست و استدلال قاضی و فاضل هندی مناسب نمی‌باشد.
۴ تاریخ تالیف قواعد از گفته خود علامه به خوبی آشکار است که در پنجاه سالگی علامه، یعنی به‌طور مسلم در سال ۶۹۸ انجام گرفته است، زیرا علامه وصیت‌نامه مزبور را بعد از تالیف کتاب بزرگ قواعد نوشته است و با اشتغالاتی که داشته و کتب بسیاری که در عرض یکدیگر تالیف و تصنیف می‌نموده، امکان دارد که یکی دو سال قبل از آن، یا بیشتر، دست به تالیف چنین کتابی زده باشد و به گفته خود، از تحصیل علوم معقول و منقول بی‌نیاز بوده است، یا هنوز به حد بلوغ نرسیده، و یا دست‌کم تازه بالغ گشته باشد.

استادان

۱ ـ جمال‌الدین ابومنصور حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلّی.
فخرالمحققین بیش‌تر دروس و فنون را نزد پدر خویش، علاّمه حلّی فرا گرفت.

[۱۲] فخرالمحققین حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ص۹، اول (چاپ قدیم)، قم، منشورات الرضی، ۱۳۱۵ق.

مهم‌ترین رمز موفقیت ایشان، بهره‌گیری و تربیت در دامان پدرش علاّمه حلی بود. علاّمه حلّی، استادِ فخرالمحققین چنان شخصیت برجسته‌ای است که قاضی بیضاوی، دانشمند و مفسر شافعی مذهب در مورد وی می‌گوید:
«ای مولای ما، و‌ای زینت‌بخش دین! خداوند فضیلت‌های ترا مستدام بدارد! حضرت عالی پیشوای مجتهدان در علم اصول فقه می‌باشی.»
فخرالمحققین تربیت یافته مکتب شخصیتی است که در اواخر قرن هفتم، به بالاترین قله دانش بشری دست یافت و آوازه علم و دانش وی در محافل علمی و مذهبی پیچیده و به عنوان «علاّمه دهر» شناخته شد.
گفته‌اند اگر نوشته‌های تحقیقی او را بر روزهای عمرش (از ولادت تا وفات) تقسیم کنند، سهم هر روز یک دفترچه بزرگ (در حدود ۱۰۰۰ سطر) خواهد شد. آثار وی که بالغ بر ۵۰۰ جلد می‌شود، در موضوعات، مختلف، از جمله: فقه، اصول، کلام، اعتقادات، حدیث، رجال، تفسیر، فلسفه، منطق، ادعیه، پرسش و پاسخ و… به جهان علم و دانش عرضه شده است. متاسفانه در میان آن همه تالیفات وی، تنها حدود صد کتاب از آثار خطی و چاپی او شناخته شده که بعضی از آن‌ها مانند «تذکره الفقهاء» در نمایاندن نبوغ و فضل و هوش او کافی است، از جمله کتاب‌های او می‌توان به: الارشاد، تبصره المتعلمین، القواعد، التحریر الاحکام، تذکره الفقهاء، مختلف الشیعه، المنتهی، شرح تجرید، منهاج الکرامه و تلخیص الکشاف، اشاره کرد.
۲ ـ رضی‌الدین علی بن یوسف بن مطهر حلّی، برادر علاّمه، او حلّی هفتاد سال در مهد علم و اجتهاد زندگی کرده و در محضر بزرگانی همچون محقق حلّی و پدر، سدیدالدین یوسف حلّی پرورش یافته بود و از فقیهان نامدار شیعه و از بارزترین عالمان زمان خود بود تنها کتابی که از او به دست ما رسیده، کتاب «العدد القویّه» است.

شاگردان

فخرالمحققین، علاوه بر تالیف کتاب‌های سودمند و تکمیل تالیفات ناتمام پدر بزرگوار خویش در پرورش نخبگان و دانشمندان فرزانه موفقیت چشمگیری داشت، او شاگردانی تربیت نمود که در عرصه علم و عمل، هدایتگر انسان‌ها به سوی سعادت شدند. اینک به معرّفی برخی از شاگردان او می‌پردازیم:
۱ ـ محمّد بن مکی عاملی جزینی، معروف به شهید اول: او در سال ۷۳۴ هـ. ق. متولد شد و در سال ۷۵۱ هـ. ق. در ۱۶ سالگی از فخرالمحققین اجازه دریافت کرد. او بارها به شهر حلّه سفر کرد و از این استاد بزرگ فقه، بهره‌ها گرفت.
فخرالمحققین از بین صدها شاگرد و دانشگاه حلّه، نبوغ علمی و فکری این جوان هوشمند را دریافت و عنایت ویژه‌ای به تعلیم و تربیت وی نشان داد. او سؤالات و شبهات این شاگرد جوان را به دقت گوش می‌کرد و در فرصت‌های مناسب از وی تجلیل می‌نمود که ما فقط به یک مورد آن اشاره می‌کنیم: فخرالمحققین در اجازه‌نامه‌ای که به خط خویش در پشت کتاب قواعد، برای شاگرد ممتاز خویش، شهید اول نوشته است، می‌گوید:
«مولای ما، امام و پیشوای بزرگ، افضل علمای عالم، آقای فضلای بنی آدم، آفتاب حق و دین، محمّد بن مکی بن محمّد بن حامد ـ که خداوند عمر جاویدان به او عطا کند ـ در نزد من این کتاب را خوانده و مشکلات و پیچیدگی‌های آن را حل نموده است. من به او اجازه می‌دهم تمام کتاب‌های پدرم (قدس سره) و جمیع مصنفات اصحاب متقدم ما (رضی‌الله‌عنهم) را از من و همچنین طریقه مذکور پدرم را روایت کند.»

[۱۳] موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۷، ص۴ – ۵.

از مهم‌ترین تالیفات شهید اول می‌توان از کتاب‌های: اللمعه الدمشقیه،الدروس الشرعیه، البیان و ذکری الشیعه نام برد.
وی بعد از سال‌ها تلاش و فداکاری در راه احیای شریعت محمّدی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ترویج فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السّلام)، در سال ۷۸۶ هـ. ق. در ۵۲ سالگی توسط مخالفان مذهب شیعه به طرز فجیعی به شهادت رسید. (شرح زندگینامه این دانشور بزرگ در مجموعه دیدار با ابرار و گلشن ابرار آمده است.)
۲ ـ شیخ جمال‌الدین احمد بن متوج بحرانی، نویسنده آیات الاحکام (موسوم به منهاج الهدایه).
۳ ـ شیخ ناصر متوج بحرانی (متوفا: ۷۲۷ هـ. ق.)
۴ ـ سید حیدر آملی، نویسنده کتاب‌های کشکول و منبع الاسرار.
۵ ـ سید بدرالدین مدنی، فرزند حسن بن نجم‌الدین مدنی.
۶ ـ سید تاج‌الدین بن معیه حسنی که نام او محمّد ابن قاسم و از نسب‌شناسان معروف است. او مردی فاضل، عالم، شاعر و ادیب بود که شهید اول از او به عنوان اعجوبه زمان یاد کرده که در تمام فضائل و مناقب و آثار، یگانه دهر بوده است.

[۱۴] موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۲۸.

۷ ـ شیخ ظهیرالدین، فرزند فخرالمحققین، که نام او محمّد بن محمّد بن مطهر بوده و در زمان حیات پدر خویش وفات یافت.
۸ ـ شیخ نظام‌الدین علی بن عبدالحمید نیلی از مشایخ ابن فهد حلّی.
۹ ـ فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله سیوری، نویسنده کتاب‌های کنز العرفان، شرح باب حادی عشر و اللوامع الالهیه.

اجازات

یکی از از کارهای مهم فخرالمحققین در عرصه فرهنگی، صدور اجازات متعدد به بزرگان علم و دانش بود. در ایّام گذشته و در میان علما و اهل دانش رسم بر این بود که دانشوران و پژوهشگران هنگامی که خود را در مقام دانش احساس می‌کردند به یکی از اساتید و مشایخ و بزرگان عصر خویش رجوع نموده و دانش و تحصیلاتشان را عرضه می‌کردند و آن استاد فرزانه هنگامی که از معلومات و استعداد و تقوای او مطمئن می‌شد برای وی اجازه‌ای صادر می‌کرد که در بخشی از آن‌ها علاوه بر اینکه به سطح معلومات و مراتب تقوای اجازه گیرنده اشاره می‌شد به او اجازه می‌دادند کتاب‌های خودِ استادِ اجازه‌دهنده و کتاب‌ها و روایات سلسله اساتید او را نیز نقل کند.
همچنانکه اجازه‌نامه شهید اول از استاد بزرگوارش فخرالمحققین را در بخش دیگر ملاحظه خواهید کرد.
این اجازات علاوه بر اینکه نوعی تشویق و مدرک علمی و ارزیابی معلومات وی محسوب می‌شد به عظمت شخصیتِ اجازه‌دهنده هم دلالت می‌کرد زیرا معمولاً دانشمندان و محققّین فراوانی به اساتید و‌ اندیشمندان معاصر و همسطح خویش رجوع کرده و برای تکمیل و اثبات مراحل تحصیلات خویش از او درخواست اجازه می‌کردند و گاهی می‌شد که آنان به همدیگر اجازات متقابل صادر می‌کردند چنانکه شیخ حر عاملی (رحمه‌الله) و علاّمه مجلسی (رحمه‌الله) از همدیگر اجازه‌نامه دریافت کردند.

[۱۵] حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۸، اول، قم، مؤسسه آل البیت (علیه‌السّلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.

بر این اساس فخرالمحققین یکی از اساتید و شیوخ اجازه محسوب می‌شود که دانشمندان زبردست و بزرگانی برجسته به او رجوع کرده و اجازه نقل روایت و کتاب دریافته‌اند و این کثرت مراجعه‌کننده دلیل دیگری برجایگاه باشکوه این ستاره فروزان علم و دانش در میان‌ اندیشوران عصر خویش است.
از اجازه‌ای که ایشان به شمس‌الدین بن محمد و ابوالفتوح احمد آوی در سال ۷۰۵ داده است معلوم می‌شود، وی در سال ۲۳ سالگی شایسته مقام صدور اجازه دریافت کرده است.
بسیاری از بزرگان از این استادِ دانشگاهِ حلّه و افتخار فقهای امامیه و شخصیت برجسته جهان اسلام اجازه نقل روایت دریافت کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان از افراد زیر نام برد:
۱ ـ ابوالفتوح احمد بن علی آوی؛
۲ ـ شمس‌الدین بن محمّد آوی، این دو‌ اندیشمند که از علمای عصر فخرالمحققین می‌باشند در سال ۷۰۵ از آن بزرگمرد اجازه گرفته‌اند و این نشان می‌دهد که او در سن ۲۳ سالگی شایسته مقام صدور اجازه بوده است؛
۳ ـ سید ناصرالدین علوی حسینی؛
۴ ـ سید عبدالکریم غیاث‌الدین اعرج حسینی (خواهرزاده علاّمه)؛
۵ ـ سید ناصرالدین حمزه بن محمّد علوی حسینی؛
۶ ـ شیخ حسن بن مظاهر حلّی؛
۷ ـ شیخ محمّد بن محمّد اسفندیاری آملی؛
۸ ـ شیخ یحیی ابن مظفر بن محمّد مطهر حلّی (فرزند فخرالمحققین)؛
۹ ـ شیخ شمس‌الدین محمّد بن ابی‌طالب؛
۱۰ ـ شهید اول در سال ۷۵۱ و در ۱۷ سالگی در حلّه و در منزل فخرالمحققین از او اجازه دریافت کرده است او همچنین به دریافت اجازه دوم و سوم خود، در سال‌های ۷۵۶ و ۷۵۸ از دست این بزرگمرد علم و فقاهت مفتخر گردیده است؛
۱۱ ـ شیخ عزالدین حسن عاملی دمشقی؛
۱۲ ـ زین‌الدین علی بن شیخ عزالدین حسن بن مظاهر؛
۱۳ ـ سید ابی‌طالب امین‌الدین احمد بن محمّد حلبی؛
۱۴ ـ سید محمّد بن علاء بن حسن نظام‌الدین؛
۱۵ ـ شیخ شمس‌الدین محمّد بن صدقه؛
۱۶ ـ سید حیدر علوی حسینی آملی (شاگرد مبرز فخرالمحققین)؛
۱۷ ـ عمادالدین حسین بن احمد کاشی که سه نوع اجازه دریافت کرده است.

مسافرت به ایران

در قرن هشتم هجری، پس از وفات غازان خان مغول (۷۰۳ هـ. ق.) اولجایتو به حکومت رسید. او که از مادری مسیحی به دنیا آمده بود، دین مسیحیت را اختیار کرد. اولجایتو با دختری مسلمان ازدواج کرد و توسط همسرش مسلمان شود. اولجایتو پس از مسلمان شدن، نام خود را به «سلطان محمّد خدابنده» تغییر داد. به جهت نفوذ علمای حنفی در آن روزگار، شاه نیز مذهب حنفی را اختیار کرد. علمای حنفی فرصت را مغتنم شمردند و شروع به ترویج مذهب حنفی نمودند و در این راه از هیچ کاری فرو گذار نکردند. آنان به آزار و اذیت علمای فرقه‌های دیگر پرداختند. زمانی که خواجه عبدالله مراغی شافعی، با تلاش وزیر شافعی مذهبِ شاه، قاضی القضاه ایران شد، درگیری بین مذاهب حنفی و شافعی به اوج خود رسید، تا جایی که فرقه‌ها به جای بحث منطقی، شروع به افشاگری علیه یک‌دیگر کردند و به هر نحو ممکن قصد مخدوش کردن شخصیت طرف مقابل را داشتند این امر تا آن‌جا پیش رفت که منجر به اهانت به اصل اسلام و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.