پاورپوینت کامل حماسه کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حماسه کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حماسه کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حماسه کربلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
واقعه کربلا
واقع شهادت امام حسین علیهالسلام و یاران وفادار آن حضرت در سال ۶۱ در کربلا رخ داد.
فهرست مندرجات
۱ – کتابهای تألیف شده
۱.۱ – قدیمی ترین منبع
۲ – درخواست بیعت
۳ – حرکت امام به مکه
۴ – دعوت به کوفه
۵ – ورود مسلم به کوفه
۶ – حرکت امام به کوفه
۷ – شهادت مسلم و هانی
۸ – اعزام لشکر عبیدالله
۹ – ورود امام به کربلا
۱۰ – بستن آب
۱۱ – آرایش نظامی لشکر امام
۱۲ – شروع جنگ
۱۳ – اقامه نماز ظهر
۱۴ – شهادت علی اکبر
۱۵ – قاتل امام
۱۶ – شهادت یاران امام
۱۷ – باقی ماندگان از جنگ
۱۸ – دفن شهدا
۱۹ – خطبه خوانی زینب
۲۰ – فهرست منابع
۲۱ – پانویس
۲۲ – منبع
کتابهای تألیف شده
دربار واقعه کربلا و قیام امام حسین علیهالسلام کتابهای متعددی در قرن دوم و سوم تألیف شده، اما به دست ما نرسیدهاست. مهمترین آنها کتابهایی است با عنوان مقتلالحسین از ابومِخْنَف لوطبن یحیی (متوفی ۱۵۷)، محمدبن عمر واقدی (متوفی ۲۰۷ یا ۲۰۹)، ابوعبیده مَعْمَربن مُثَنّی (متوفی ۲۰۹)، نصربن مُزاحم مِنْقَری (متوفی ۲۱۲)، ابوعبید قاسمبن سلّام هروی (متوفی ۲۲۴)، ابوالحسن علیبن محمد مدائنی (متوفی ۲۲۴ یا ۲۲۵)، ابنابیالدنیا (متوفی ۲۸۱)، یعقوبی (زنده در ۲۹۲) و محمدبن زکریا غَلّابی (متوفی ۲۹۸)
[۱] رسول جعفریان، «درباره منابع تاریخ عاشورا»، ج۱، ص۴۲ـ۴۳.
بیشتر این آثار به صورت مستقل برجای نمانده، اما بخش عمد مطالب آنها در منابع بعدی نقل شده و از طریق کتابهای تاریخی قرنهای سوم و چهارم، جزئیات درخور توجهی از حرکت امام حسین از مدینه به مکه و سپس به سوی کوفه و شهادت آن حضرت در کربلا، به دست ما رسیدهاست.
قدیمی ترین منبع
کهنترین منبع درباره قیام امام حسین و واقع کربلا، مقتلالحسین ابومخنف لوطبن یحیی بودهاست
[۲] احمدبن علی نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۰.
[۳] محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج۱، ص۳۸۱.
که اکنون موجود نیست، اما بخش عمدهای از مطالب آن را دیگران در کتابهای خود نقل کردهاند، از جمله طبری که روایات کتاب ابومخنف را، با عبارت «قال ابومخنف» و با ذکر سلسله سند، در تاریخ خود ذکر کردهاست.
[۴] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۳۸ـ۴۷۰.
ابومخنف واقع کربلا و روز عاشورا را با واسطههایی اندک نقل کردهاست. جدا از اثر مفقود ابومخنف ــ که منبع اصلی روایات واقع کربلاست ــ شرح حال امام حسین در کتاب الطبقات محمد ابنسعد (متوفی ۲۳۰)، انسابالاشراف احمدبن یحیی بلاذری (متوفی ۲۷۹)، الاخبار الطوال ابوحنیفه دینوری (متوفی ۲۸۲)، تاریخالامم و الملوک محمدبن جریر طبری (متوفی ۳۱۰) و الفتوح احمد ابناعثم کوفی (متوفی ح۳۱۴)، در کنار برخی منابع و روایات پراکنده دیگر، از منابع اولی واقعه کربلا به شمار میروند.
[۵] رسول جعفریان، «درباره منابع تاریخ عاشورا»، ج۱، ص۴۳ـ۵۱.
این منابع در کلیات وقایع قیام امام حسین و بسیاری از وقایع جزئی آن، با یکدیگر اتفاقنظر دارند و جزئیات دقیقی را از این واقعه گزارش کردهاند. مقاله حاضر، با تکیه بر این منابع و روایات کهن در منابع قرنهای سوم و چهارم، تألیف شدهاست.
درخواست بیعت
پس از مرگ معاویه ، خلیفه اموی، در نیمه رجب سال ۶۰، پسر و جانشینش یزید در نامهای به ولیدبن عُتْبه، والی مدینه، دستور داد از امام حسین، عبدالرحمانبن ابیبکر، عبداللّهبن زُبیر و عبداللّهبن عمر برای او بیعت بگیرد و در صورت بیعت نکردن، آنان را به قتل برساند. از این میان، امام حسین و ابنزبیر بیشتر مورد توجه بودند.
[۶] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۱.
[۷] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۱۰.
[۸] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۱۸.
[۹] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۰.
ولیدبن عتبه نیز شبانه از امام و عبداللّهبن زبیر بیعت خواست. امام و عبداللّهبن زبیر دعوت برای بیعت را به صبح روز بعد و در حضور مردم موکول کردند و امام فرمود کسی مانند من پنهانی بیعت نمیکند و ولید پذیرفت.
[۱۰] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۱.
[۱۱] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۲۷۲۲۸.
به روایت ابنسعد ،
[۱۲] ابنسعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج۶، ص۴۲۴.
امام که همان شب با جمعی از اهل بیت و یاران و نزدیکانش نزد ولید به دارالاماره مدینه رفته بود، بر بیعت نکردن خود با یزید تأکید کرد و چون ولید درشتی نمود و مروان به ولید پیشنهاد کرد امام را در صورت خودداری از بیعت، به قتل برساند، امام عمامه خود را از سر برداشت و بدینگونه مخالفت و آمادگی خود را برای قیام، به آنان نشان داد.
[۱۳] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸.
[۱۴] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۱.
[۱۵] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۳۸ـ۳۴۰.
[۱۶] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۱۰۱۴.
حرکت امام به مکه
یک شب پس از این ماجرا، دو روز مانده از رجب سال ۶۰، امام با فرزندان و برادران و برادرزادگان و عموزادگان خود ــ جز برادرش، محمدبن حنفیه ، که در مدینه ماندــ از مدینه به مکه رفت
[۱۷] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۴.
[۱۸] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۲۸.
[۱۹] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۱.
[۲۰] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۱۸۲۱.
(که نوشتهاست امام دو شب پس از گفتگو با ولید، از مدینه به سوی مکه حرکت کرد). مسلمبن عقیل به امام پیشنهاد کرد از بیراهه به مکه برود، اما امام از جاده اصلی به سوی مکه رفت
[۲۱] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۲۲.
و در شب جمعه سوم شعبان ۶۰ وارد مکه شد
[۲۲] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۴.
[۲۳] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.
[۲۴] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۲۱۲۲.
(که نوشتهاست امام در سوم شعبان از مدینه خارج شد).
عبداللّهبن زبیر ــ که یک شب قبل از امام حسین به مکه رفته بود
[۲۵] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۱.
ــ به سبب نفوذ امام در میان مردم، میدانست مادام که امام در مکه حضور دارد، مردم مکه با وی بیعت نخواهند کرد. ازاینرو، گرچه در ظاهر نزد امام میرفت و با او نماز میگزارد، مایل نبود امام در مکه بماند و چون بعداً امام عزم عراق کرد، ابنزبیر شادمان شد
[۲۶] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۴۴.
[۲۷] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱.
[۲۸] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۲۳.
[۲۹] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۴۹ـ۲۵۰.
. عبداللّهبن زبیر در مکه بهظاهر آمادگی خود را برای بیعت با امام اعلام کرد و درخواست نمود یا خود با امام بیعت کند یا امام بیعت با وی را بپذیرد، اما امام، با آگاهی از اندیشه او، بیعت وی را نپذیرفت و خود نیز با او بیعت نکرد.
[۳۰] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۳ـ۳۸۵.
[۳۱] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۷.
.
دعوت به کوفه
به هنگام اقامت امام در مکه، بزرگان شیعه در کوفه، مانند سلیمانبن صُرَد ، مُسَیَّببن نَجَبَه، رِفاعهبن شدّاد و حبیببن مُظَهَّر (یا مطهّر، یا مُظاهر)، همگی به امام نامه نوشتند و حضرت را به کوفه دعوت کردند تا رهبری آنان را در مبارزه با امویان برعهده گیرد. پس از آن، دیگر شیعیان و اشراف کوفه نیز نامههایی مانند آن به امام نوشتند.
[۳۲] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۲ـ۴۶۳.
[۳۳] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۲۹.
[۳۴] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.
[۳۵] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱ـ۳۵۳.
[۳۶] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۲۷۳۰.
[۳۷] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۱ـ۲۴۲.
امام نامهای در پاسخ آنان نوشت و توسط هانیبن هانی (یا هانیبن ابیهانی/ هانیبن عروه) سَبیعی مرادی و سعیدبن عبداللّه خَثْعَمی (یا حنفی)، که آخرین فرستادگان کوفیان بودند، برایشان فرستاد و برای اطمینان از تصمیم شیعیان کوفه و روشن ساختن وضع آنان، پسرعموی خود، مسلمبن عقیل ، را به کوفه فرستاد تا به امام اطلاع دهد.
[۳۸] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۳.
[۳۹] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۳۰.
[۴۰] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷.
[۴۱] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳.
[۴۲] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۳۰۳۱.
.
ورود مسلم به کوفه
مسلم در پنجم شوال سال ۶۰ وارد کوفه شد
[۴۳] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۴۸
و دوازده هزار تن (و به قولی هجده هزار تن) از اهالی شهر با وی، به عنوان نمایند امام، بیعت کردند و سپس مسلم امام را به کوفه فراخواند
[۴۴] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷ـ۳۴۸.
[۴۵] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۴۸
کسانی مانند محمدبن حنفیّه و عبداللّهبن عباس از سر نصیحت از امام خواستند در مکه و در پناه حرم امنالهی بماند و او را از عزیمت به کوفه، که مردم آن درخور اعتماد نبودند، و از قیام برضد حکومت یزید، برحذر داشتند. آنان به امام پیشنهاد کردند به جای کوفه به یمن یا ناحی دیگری برود و از آنجا کسانی را برای تبلیغ و دعوت مردم به اطراف بفرستد، یا دستکم زنان و فرزندانش را همراه خود به عراق نبرد، اما امام از آن نگران بود که با کشته شدنش به دست یزید، حرمت کعبه از بین برود. از اینرو، عزم امام قطعی بود.
[۴۶] ابنسعد، الطبقات الکبرى ،ج ۶ ص۴۲۴ـ۴۲۸،(قاهره).
[۴۷] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹.
[۴۸] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۴۳۲۴۴.
[۴۹] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۱.
[۵۰] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۳ـ۳۸۴.
[۵۱] علیبن موسی ابنطاووس، اللهوف فی قتلیالطفوف، ج۱، ص۳۹۴۰.
عمربن سعیدبن عاص (حاکم مکه و مدینه) نیز، به درخواست عبداللّهبن جعفربن ابیطالب، اماننامهای برای امام فرستاد و امام را به بازگشت به مدینه دعوت کرد، اما امام بر عزم خود برای سفر به عراق مصمم بود و حرکت خود را به امر الهی و رؤیایی که در آن پیامبر او را بدینکار امر مینمود، مستند کرد
[۵۲] ابنسعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج۶، ص۴۲۶.
[۵۳] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۳.
[۵۴] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۸.
[۵۵] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۶۷.
[۵۶] علیبن موسی ابنطاووس، اللهوف فی قتلیالطفوف، ج۱، ص۴۰.
[۵۷] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۵ـ۴۶۷.
[۵۸] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۲۳۲۶.
(که کوشش عبداللّهبن عباس و عبداللّهبن عمر را برای بازگرداندن امام به مدینه یا منصرف کردن او از سفر به عراق گزارش کردهاند)
[۵۹] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۵۱ـ۲۵۰.
(سخن ابوبکربن عبدالرحمان، از فقهای مدینه، را با امام حسین درباره رفتار کوفیان با امام علی و امام حسن و نامعتمد بودن آنان در مبارزه با امویان نقل کردهاست).
حرکت امام به کوفه
امام که میدانست حکومت ستمگر اموی، از وی چنان احساس خطر میکند که او را هرجا باشد، خواهد یافت و از میان خواهد برد، پس از چهار ماه اقامت در مکه،
[۶۰] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.
[۶۱] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۵.
برای اینکه حرمت حرم الهی شکسته نشود
[۶۲] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۵۵ـ۴۵۶.
[۶۳] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۷.
[۶۴] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۴ـ۳۸۵.
[۶۵] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۶۵.
(که نوشته امام در گفتوگو با عبداللّهبن عباس کشته شدن در عراق را بهتر از قتل در مکه میدانسته است)
[۶۶] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۴۹.
، با انجامدادن طواف و سعی و تقصیر، مناسک حج تمتع را به عمره مفرده بدل کرد
[۶۷] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۵.
و روز سهشنبه هشتم ذیحجه ( روز تَرویه ) سال ۶۰، از مکه به سوی کوفه رفت
[۶۸] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۴.
[۶۹] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۱.
[۷۰] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۴۲۲۴۳.
(که خروج امام را از مکه به سوی کوفه در سوم ذیحجه سال ۶۰ نوشتهاست).
شهادت مسلم و هانی
کمی پیش از آن، یزید در پی درخواست طرفداران بنیامیه، نُعمانبن بَشیر (والی کوفه) را که او را فردی ضعیف میدانستند، برکنار کرد و عبیداللّهبن زیاد را، که والی بصره بود، همزمان به حکومت کوفه منصوب و او را از تصمیم امام آگاه کرد و مأمور ساخت مسلم را از کوفه بیرون راند یا بکشد. عبیداللّه که قبلا فرستاده امام را در بصره به قتل رسانده بود، با ورود به کوفه مردم را مرعوب کرد و به جستجوی مسلم پرداخت. او هانیبن عروه را، که مسلم نزد وی مخفی شده بود، دستگیر کرد. سرانجام مسلم در هشتم یا نهم (و به قولی، سوم) ذیحجه سال ۶۰، در کوفه قیام کرد و ابنزیاد را در دارالاماره محاصره نمود. اما بهزودی بیشتر یارانش از گرد او متفرق شدند و ابنزیاد بر وی دست یافت و او را به شهادت رساند. وی هانی را نیز در بازار کوفه کشت و سر آنان را نزد یزید فرستاد.
[۷۱] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۴.
[۷۲] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۳۱۲۴۲.
[۷۳] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۷ـ۳۸۰.
[۷۴] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۳۴۶۲.
امام در میانه راه کوفه، در منزلی به نام قُطْقُطانه (یا قادسیه یا زُباله یا میان زَرود و زباله)، از شهادت مسلم و هانی و اوضاع کوفه خبر یافت
[۷۵] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۳.
[۷۶] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۴۷۲۴۸.
[۷۷] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۵۶
، اما با تکیه بر قضای الهی ، و نیت حقجویی و مبارزه با بیدینی و ظلم و فساد، راه کوفه را پیش گرفت.
[۷۸] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۶.
[۷۹] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹.
[۸۰] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۸۱.
با این حال، یارانش را از وضع کوفه و ناهمراهی شیعیان آگاه ساخت و آنان را در بازگشت آزاد گذاشت. جمعی از یاران امام، که در بین راه به وی پیوسته بودند، از وی جدا شدند و فقط افرادی که از حجاز با او همراه شده بودند، در کنار او ماندند.
اعزام لشکر عبیدالله
عبیداللّهبن زیاد، صاحب شرطه خود (حُصَیْنبن تمیم) را با چهار هزار سوار از کوفه به قادسیه فرستاد. حصین نواحی منتهی به قادسیه را با گماردن لشکریانی تحت مراقبت گرفت و راه نفوذ از کوفه به حجاز را بست تا کسی به لشکر امام نپیوندد. وی قیسبن مُسْهِر صَیداوی و عبداللّهبن بُقْطُر (یقطر)، برادر رضاعی امام، را که از سوی امام به کوفه روانه شده بودند، دستگیر کرد و نزد ابنزیاد فرستاد و ابنزیاد آنان را به قتل رساند. حصین همچنین حرّ بن یزید ریاحی را از قادسیه با هزار سوار به سوی امام فرستاد. حرّ در جایی به نام ذی حُسُم با امام روبهرو شد و از حرکت امام به کوفه و از بازگشت حضرت به حجاز جلوگیری کرد و خواست امام را نزد عبیداللّهبن زیاد به کوفه ببرد. امام از این کار خودداری نمود و فرمود که در پی درخواست مردم کوفه به سوی آنان حرکت کردهاست و خورجینی پر از نامههای آنان به حرّ نشان داد و خطابههایی روشنگرانه ای دربار انگیز قیام خود ایراد فرمود. با این همه، حرّ سرانجام به دستور ابنزیاد، امام را وادار کرد تا در صحرایی بدون آب و استحکامات فرود آید و از استقرار او و یارانش در روستاهای اطراف فرات ، همچون نینوا ، غاضریه و عَقْر، جلوگیری کرد و امام را ناگزیر ساخت در جایی به نام کربلا در نزدیکی فرات پیاده شود.
[۸۱] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۹ـ۴۷۳.
[۸۲] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۷۷.
[۸۳] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۰.
[۸۴] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۴۳.
[۸۵] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۱.
[۸۶] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۴۸۲۵۲.
[۸۷] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۴ـ۳۹۵.
[۸۸] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۳۹۸ـ۴۰۹.
ورود امام به کربلا
روز ورود امام به کربلا پنجشنبه دوم محرّم سال ۶۱ بود
[۸۹] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۷۷.
[۹۰] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۹.
[۹۱] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۳.
(چهارشنبه اول محرّم سال۶۱). یک روز پس از ورود امام، ابنزیاد، عمربن سعد را، که به وی عهد حکومت ری و دَسْتَبی را داده بود، پیش از عزیمت به محل مأموریتش با چهار هزار سپاهی از کوفه به کربلا فرستاد و دستور داد از امام حسین و یارانش به نام یزید بیعت بگیرد. اما امام نپذیرفت.
[۹۲] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۷۷ـ۴۷۸.
[۹۳] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۳.
یک یا دو روز بعد عبیداللّهبن زیاد، حصینبن تمیم را با چهار هزار سپاهی همراهش از قادسیه فراخواند و به سوی امام حسین روانه کرد. ابنزیاد کسانی را مأمور کرد تا در کوفه بگردند و مردم را به اطاعت فراخوانند و از عواقب شورش بترسانند و آنان را از یاری امام بازدارند. ابنزیاد فرمان داد تا مردم کوفه در نُخَیْله اردو بزنند. هم جوانان شهر به آنان ملحق شدند. ابنزیاد خود نیز به نخیله رفت و پیوسته لشکریانی را، از بیست تا صد تن، به یاری عمربن سعد می فرستاد. حَجّاربن اَبْجَر عِجْلی، شَبَثبن رِبعی و یزیدبن حارثبن رُوَیْم را نیز (هر یک را با هزار تن) به جنگ امام فرستاد، اما بسیاری از این لشکریان، بهسبب اکراه از جنگ با امام، از پیشروی تا کربلا سرباز میزدند.
[۹۴] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۷۸ـ۴۸۰.
[۹۵] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۴.
ابناعثم شمار لشکریانی را که ابنزیاد همراه سرداران خود به یاری عمربن سعد فرستاد و تحت فرماندهی او قرار داد، ۲۲۰۰۰سوار و پیاده نوشته است.
[۹۶] محمد ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۵، ص۸۹۹۰.
گفته شده است که امام به عمربن سعد پیشنهاد کرد به مدینه بازگردد. عمربن سعد که مایل بود کار به صلح بینجامد، با امام در این باره توافق کرد، اما عبیداللّهبن زیاد به تحریک شمربن ذیالجوشن پیشنهاد امام را نپذیرفت و به ابنسعد دستور داد در صورت امتناع از بیعت به نام یزید، با آنان بجنگد.
[۹۷] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۰.
[۹۸] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۲ـ۴۸۳.
[۹۹] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۳۲۵۵.
.
بستن آب
عمربن سعد راه را بر قبیلهای از بنیاسد ــ که ساکن روستایی نزدیک کربلا بودند و قصد یاری امام را داشتندــ بست
[۱۰۰] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۰.
و سه روز قبل از عاشورا ، به دستور ابنزیاد، از دسترسی امام به آب و شریعه فرات جلوگیری کرد؛ گرچه امام برادر دلیر و وفادارش، ابوالفضل عباس ، را با گروهی فرستاد و او توانست با عقب راندن دشمن، مَشکها را از آب پر کند و بازگردد.
[۱۰۱] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۱.
[۱۰۲] ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج۱، ص۲۵۵.
عمربن سعد شب پنجشنبه ۹ محرّم ۶۱ و شب جمعه با یارانش به سوی امام پیش رفت. امام تا صبح مهلت خواست و آنان پذیرفتند. امام یاران خود را آزاد گذاشت تا با استفاده از تاریکی شب بازگردند، اما آنان وفادارانه ماندن در کنار حضرت را ترجیح دادند.
[۱۰۳] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۵.
[۱۰۴] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۸ـ۴۲۰.
امام حسین و یارانش شب عاشورا را به نماز و دعا و استغفار و تضرع گذراندند.
[۱۰۵] احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۶.
امام، یاران و خاندان خود را بهترین توصیف کرد
[۱۰۶] محمدبن جریر طبری، تاریخالامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۸.
و در سخنانی خطاب به آنان، فداکاری و شهادت در راه آرمان حقطلبی و مبارزه با باطل را سعادت، و زندگی با ستمگران را مای رنج و ستوه دانست.
[۱۰۷] سلیمانبن احمد طبرانی، المعجمالکبیر، ج۳، ص۱۱۴ـ۱۱۵.
.
آرایش نظامی لشکر امام
شمار لشکریان امام را در صبح عاشورا ۳۲ سواره و ۴۰ پیاده نوشتهاند. امام زُهَیربن قَیْن را به فرماندهی میمن لشکر و حبیببن مُظهر را به فرماندهی میسره قرار داد و برادر خود، عباسبن علی ، را پرچمدار کرد و خیمههای زنان و فرزندان را نزدیک یکدیگر در پشت لشکر جای داد و گرداگرد آن را خندقی حفر نمود و در آن آتش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 